چهارم. تاریخ و زیارات و ادعیه ائمه
حضرت عبدالعظیم حسنی با سند از امام صادق(ع) نقل میكند كه روزى ام سلمه، همسر پیامبر، از خواب برخاست، در حالى كه میگریست. از وى سبب گریه را پرسیدند، گفت: حسین(ع) دیشب كشته شد. من پیامبر را پس از وفاتش در خواب ندیدم، مگر دیشب. او محزون و ناراحت بود. چون سببش را پرسیدم، فرمود: تمام شب براى حسین و اصحابش قبر میكندم.(91) همچنین، پیشگویى شهادت امامحسین(ع) به وسیله امامعلى(ع)(92) وگریهآسمان بر آن امام مظلوم(93) از جمله نقلیات تاریخى حضرت عبدالعظیم در حادثه عاشوراست.گذشته از این نوع روایات -كه درباره تاریخ شهادت امام حسین(ع) آن حضرت نقل كرده است، روایاتى نیز در فضیلت زیارت امام حسین(ع) و ثواب قدم زدن در این راه از امام باقر(ع)(94) و امام جواد(ع)(95) نقل كرده است.
همچنین فضیلت زیارت امام حسین(ع) در شب بیست و سوم ماه رمضان، در روایات حضرت عبدالعظیم دیده میشود.(96)
نیز فضیلت زیارت حضرت امام رضا(ع) در روایات متعددى از حضرت عبدالعظیم مورد تأكید امام جواد(ع) و امام هادى(ع) قرار گرفته است.(97) و آنگاه كه خود حضرت عبدالعظیم از امام جواد(ع) درباره افضلیت زیارت امام حسین(ع) یا زیارت امام رضا(ع) پرسید، امام در جواب، ضمن تصریح به ثواب هر دو، زیارت امام رضا(ع) را به جهت كمى زایرانش در آن عصر، اولى دانست.(98) از سوى دیگر، ادعیه و تعویذاتى را حضرت عبدالعظیم از ائمه نقل كرده است؛ از جمله دعاى رؤیت هلال شب اول ماه رمضان از امام جواد(ع).(99)
همچنین تعویذى (دعا نوشتهاى كه غالباً براى حفظ كودكان از شرور مختلف نگاشته میشود و همراه آنها نگاه داشته میشود) كه امام جواد(ع) در طفولیت امام هادى(ع) مینوشتهاند و در كنار ایشان میگذاردهاند، به صورت كامل از سوى حضرت عبدالعظیم نقل شده است.(100)
پنجم. تفسیر قرآن
در روایات حضرت عبدالعظیم گذشته از تأویل آیات، در مواردى هم نقل قول ائمه اطهار در تفسیر و تبیین معانى الفاظ قرآنى و مفاهیم آیات دیده میشود.این روایات تفسیرى در موضوع خلقت انسان(101) و تفسیر آیات مورد استناد مجبره -كه در آن عصر حضور داشتند(102) و تبیین برخى مبهمات قرآنی(103) و تبیین معناى نظر به خداوند در روز قیامت(104) و یا تعیین مراد از برخى الفاظ قرآنى.(105)
همچنین آن حضرت، روایتى را با سند متصل از امام على(ع) نقل كرده كه امیرمؤمنان چهار حكمت از كلماتشان را مورد تصدیق قرآن و تطبیق آیات قرآنى دانستهاند كه به نوعى تفسیر آن آیات شمرده میشود.(106)
بدیهى است كه این روایات نیز باید براى شناخت شیوه تفسیرى اهلبیت، مورد بررسى دقیق و تحقیق قرار گیرد.
ششم. احكام شرعى
بخشى از روایات حضرت عبدالعظیم، در موضوع احكام شرع و حكمت برخى از آنها وارد شده است. همچنین فضایل و ثواب برخى اعمال عبادى نیز در این روایات تبیین شدهاند.در موضوع طهارت، حدیث مشهور «لا صلاة الاّ بطهور؛ هیچ نمازى بدون طهارت پذیرفته نیست»(107) را آن حضرت از امام جواد(ع) نقل كرده است. همچنان كه در گفتوگوى حضرت موسى با خداوند، فضیلت وضو هم بیان شده،(108) عدم جواز تیمم با خاك راه كه بر لباس مانده نیز از احكام فقهى در روایات آن حضرت است.(109)
در احكام نماز، سؤال حضرت موسى از ثواب كسى كه اول وقت نمازش را بخواند،(110) و حكم نماز در مكانى كه در آن تصویر وجود دارد(111) در روایت آن حضرت به چشم میخورد.
در احكام روزه نیز حكم مشهور شیعه (ملاك بودن رویت هلال در اثبات ابتداى ماه رمضان و انتهاى آن)، و تعبیر مشهور «صم للرؤیة و أفطر للرؤیة»(112) و حكم روز شك در ابتداى ماه رمضان، به روایت حضرت عبدالعظیم از امام رضا(ع) در مصادر روایى وارد شده است.
تارك زكات را در روایت امام صادق(ع) به نقل حضرت عبدالعظیم، همچون مانع زكات دانستهاند، كه نوعى كفر در عمل دارد.(113)
بیان فریضه حج و تفسیر استطاعت و تفسیر آیات احكام حج، از جمله مباحث مهم در احادیث فقهى حضرت عبدالعظیم به شمار میرود(114) و نیز آب كشیدن از چاه زمزم و استفاده از آب آن در روایت آن حضرت مورد تأیید و ترغیب قرار گرفته است.(115)
احكام ازدواج، از جمله خطبه اجراى عقد نكاح -كه از مستحبات ازدواج شمرده میشود نیز به نقل آن حضرت از امام هادى(ع) به تفصیل نقل شده است.(116) همچنان كه در احكام جماع و مكروهات آن نیز امام هادى(ع) به نقل از امام رضا(ع) مطالبى فرمودهاند كه در ضمن این روایات نقل شده است.(117)
فضیلت زنان حامله و ثواب ایشان نیز به نقل رسول كریم در این روایات نقل شده است.(118)
آنچه كه در بررسى روایات فقهى حضرت عبدالعظیم مشهود است، آنكه ایشان توجه به آیات احكام و تفسیر آن داشتهاند؛ از جمله گفتوگوى آن حضرت با امام جواد(ع) در موضوع حیوان ذبح شده و میته و احكام قرآنى آنها از نمونههاى روشن و توجه ایشان به این موضوع است. در روایتى كه این گفتوگو نقل شده، امام جواد(ع) به صورتى دقیق و مستند به كلام رسول خدا و آیات قرآنى به تشریح احكام حلیت گوشت حیوانات پرداختهاند.(119)
و نمونه دیگر، گناه كبیره شمردن قتل نفس با توجه به آیه وارد شده در این موضوع است.(120) همچنان كه حدیث طولانى منقول از امام جواد(ع)، كه از جدشان حضرت امام صادق(ع) یكایك گناهان كبیره را به استناد آیات قرآنى در هر موضوع برشمردهاند، هم نمونه توجه به تفسیر آیات احكام است.(121) همین موضوع - یعنى شمارش گناهان كبیره - بدون استناد به آیات قرآنى در روایات دیگرى از ایشان نقل شده است.(122)
در مجموعه روایاتى كه در موضوع احكام فقهى از حضرت عبدالعظیم رسیده است، به خوبى این نكته مشهود است كه غالباً به احكامى دقیق و دقتهایى در استدلال به احكام برمیخوریم و این امر حكایت از جلالت و فقاهت حضرت عبدالعظیم دارد و اینكه ایشان در جایگاه رفیع علمى قرار داشته كه میتوانسته اینگونه استدلالها را به دقت دریابد و استفاده نماید.
هفتم. اخلاق
از جمله موضوعاتى كه در مجموعه روایات حضرت عبدالعظیم جایگاه مهمى را به خود اختصاص داده، احادیث اخلاقى و اجتماعى آن حضرت است.جامعترین حدیث اخلاقى كه آن حضرت نقل كرده، از امام ابوالحسن الرضا(ع)(123) است آن حضرت پیامى اخلاقى براى شیعیان توسط حضرت عبدالعظیم ابلاغ فرمودند كه در آن پس از ابلاغ سلام، شیعیان را به نفى سلطه شیطان بر خودشان، امر به صداقت و اداى امانت و ترك مجادله و اختلاف، و زیارت یكدیگر و حفظ آبروى یكدیگر توصیه كردهاند و از شرك و اذیت و آزار اولیاى خدا به سختى بر حذر داشتهاند.(124)
فرازهاى بلندى از این پیام اخلاقى - اجتماعى در روایت دیگرى از امام جواد(ع) به درخواست حضرت عبدالعظیم(ع) به نقل از امیرالمؤمنین آمده است. در آن حدیث شریف، پانزده كلام حكمتآموز -كه همگى در حوزه اخلاقى اجتماعى است، از آن حضرت نقل شده و هر یك از این حكمتها پس از تكرار درخواست حضرت عبدالعظیم ذكر شده است.(125)
گذشته از این دو روایت جامع، روایتهایى نیز در یكایك موضوعات فرعى آنها از حضرت عبدالعظیم نقل شده كه گزارش آنها به شرح زیر است:
1. مسئولیت در همنشینى با اشخاص در گفتنها و شنیدنها.(126)
2. منشأشناسى معصیتها(127) و لزوم دورى از آنها و اهل معصیت.(128)
3. ترك دنیا و مالپرستی(129) در موعظهاى طولانى به نقل از امیرالمؤمنین(ع).
4. مدارا، ملاقات برادران ایمانى و شكرگزارى از بندگان خدا.(130)
5. ثواب بر اعمال نیك و اخلاق نیك فردی(131)
6. نصایح و مواعظ حكمتآموز در موقعیتهاى مناسب.(132)
بدیهى است كه با توجه به گستردگى و اهمیتى كه این موضوع در تعالیم دینى و در حوزه روایات اهلبیت دارد، شرح و بسط آن و دقت در مضامین روایات بسیار بجا و مناسب است و این نوشتار مجال آن را ندارد.
هشتم. زنان
در روایات حضرت عبدالعظیم، گذشته از روایاتى كه درباره احكام زنان بود، روایاتى نیز در شأن و جایگاه زن و اشاراتى به راه سعادت و شقاوت زنان دیده میشود.در روایتى در شأن سیده زنان عالم ،حضرت فاطمه زهرا(س)، نام فاطمه تفسیر شده، كه او را به جهت بریده شدن از هر گونه شرى چنین نام دادهاند.(133)
و درباره زنان حامله دلسوز و مهربان فرمودهاند:
اگر مرتكب گناه نشوند، نمازگزارانشان داخل بهشت میشوند.(134)
از مهمترین روایات درباره زنان، روایتى طولانى است كه حضرت عبدالعظیم به نقل از امام جواد(ع) و ایشان با ذكر سند از پدران و اجدادشان از امیرالمؤمنین(ع) نقل كردهاند كه من و فاطمه بر پیامبر وارد شدیم و ایشان میگریستند، وقتى سبب را پرسیدم، آن حضرت نقل كرد كه در معراج، زنانى از امتم را دیدم كه عذاب میشدند و به تفصیل، عذابهاى مختلف هر دسته از زنان را شرح كردند.
پس حضرت فاطمه پرسیدند، چه اعمالى موجب این عذابها بودند؟ و آن حضرت یكایك گناهانى راكه موجب عذابآن زنانبود برشمردكه عبارت بودند از:
عدم حجاب در مقابل نامحرم، اذیت شوهر، عدم تمكین از شوهر، خروج از منزل بدون اجازه شوهر، زینت براى مردم، عدم نظافت و عدم غسل و كوچك شمردن نماز، حامله از زنا، زناكار، واسطه زنا، سخنچینى و دروغگویى، نوحهگرى و حسادت.
و در نهایت، آن حضرت فرمودند:
واى بر زنى كه شوهرش را ناراحت كند و خوشا به حال زنى كه شوهرش از او راضى باشد.(135)
این حدیث ِجامع، گویاى مهمترین موانع سعادت زنان است كه دورى از آنها موجب سعادت زن خواهد شد. حضرت رسول(ص) در پایان كلامشان مهمترین رهنمود به زنان را در سعادت اخروى، رضایت شوهران و در شقاوت اخروى نارضایتى ایشان برشمردهاند.
گفتار دوم. انواع احادیث حضرت عبدالعظیم(ع)
روایات آن حضرت میتوان را براساس انواع تحمل حدیث ایشان به چند نوع تقسیم كرد.روایات ایشان نیز مثل بسیارى از روایات شیعى، در موارد نقل از واسطهها و راویان از لفظ «عن» -كه ظهور در نقل سماعى از مروى عنه دارد استفاده كرده است.
اما در مواردى كه از معصوم نقل حدیث كردهاند، با لفظ «قال» و «سمعت» نوع تحمل حدیث را مشخص نمودهاند. از جمله موارد زیر در روایات حضرت عبدالعظیم به عنوان انواع احادیث ایشان قابل ذكر است.
1. مكاتبه
چنان كه در زندگى حضرت عبدالعظیم هم نقل شده، ایشان به جهت ظلم متوكل عباسى مجبور به فرار شدند و از امام دور شدند. لذا ایشان مجبور به نقل احادیث به صورت نامهنگارى با امام شدند. این نامهها به امام جواد نوشته شدهاند. احتمالاً این نامهنگاریها قبل از استقرار ایشان در رى بوده است و پس از آن دوره، به خدمت امام هادى(ع) هم رسیدهاند.این نوع احادیث كه به مكاتبه شهرت دارند، در دو موضوع نبوت و رسالت ذیالكفل(136) و علت تعفن غایط(137) نقل شدهاند.
2. مسائل
روایاتى كه مضمون آنها در جواب سؤال راوى از سوى امام بیان شده، به مسائل شهرت یافتهاند. غالباً این مسائل با اضافه به سؤالكنندگان شناخته میشوند. كه گاه این مسائل به صورت كتاب مستقل تدوین میشود كه به همین گونه شناخته میشوند.در مواردى نیز حضرت عبدالعظیم از امام جواد(ع) سؤالاتى را مطرح كرده است كه غالباً تفصیلى هستند. سؤال از احكام گوشت حیوانات و استناد امام به آیات در جواب(138) و سؤال از معنى آیه شریفه «اولى لك فأولى»(139)، از مصادیق این مسائل است.
در احادیث دیگرى از ایشان جریان گفتوگو با امام جواد(ع) نقل شده، از جمله آنكه حضرت عبدالعظیم درباره قائم آل محمد با آن امام گفتوگوهایى دارد.(140)
و درگفتوگویدیگرى آنحضرت ازامامجواد(ع) حدیثهاییبهنقلازاجدادشان طلب كردند كه همه احادیث - كه با اصرار حضرت عبدالعظیم نقل شده - در موضوع اخلاق اجتماعیاست.(141) وگفتوگویدیگر بهافضلیتزیارتامامرضا(ع) از زیارتامام حسین(ع) در آن عصر اختصاص دارد كه حضرت عبدالعظیم براى تصمیم خودش سؤال كرد.(142)
نكته قابل توجه در روایات حضرت عبدالعظیم، آنكه در بسیارى از احادیث در نقل از امامهمنسبامامرا بهصورتكاملبیانكردهو هم درنقلاحادیث بهواسطهائمهازاجدادشان نقلحدیث كردهاست واینامر نیازبه تحقیق وتحلیل دارد كه در این نوشتار مجال آن نیست.
فصل چهارم. مسانید حضرت عبدالعظیم
یكى از اصیلترین و علمیترین شیوههاى تألیف در كتابهاى احادیث، تألیف مسندهاست.اصطلاحاً مسند حدیثى است كه به سند متصل به پیامبر(ص) برسد و شیعیان اتصال سند به معصوم را كافى میدانند. مجموعه روایات اصحاب پیامبر یا اصحاب هر یك از ائمه به عنوان مسند هر یك از ایشان شناخته میشود.(143)
تألیف احادیث براساس شیوه مسندنگارى و جمعآورى روایات متصل هر راوى، فوایدى را در بردارد كه مهمترین آنها عبارتاند از:
1. شناخت موقعیت علمى راوى نزد ائمه و مشایخ حدیث؛ چه آنكه خود ائمه فرمودهاند: «اعرفوا منازل الناس بقدر روایتهم عنّا»(144) یا «اعرفوا منازل الرجال منّا على قدر روایتهم عنّا».(145) همچنین كسانى كه در حوزه علمى شیعه مورد توجه مشایخ حدیث قرار گرفتهاند، به صورت طبیعى جایگاهى رفیع در بین محدثان خواهند یافت.
2. شناخت فضاى علمى و ذهنى راوى. بدیهى است كه سؤالات و مباحثات و نقلیات راوى تا حدود زیادى تابعى از ضروریات و نیازهاى فكرى عصر وى است. مجموعه احادیث هر راوى میتواند دغدغههاى فكرى عصر وى و شخص وى را تا حدودى معین نماید.
3. نگاه مجموعى و كلى به روایات هر راوى میتواند امكان شناخت دقیقتر اندیشههاى راوى را فراهم سازد. بر این اساس، از همان دیرزمان، عدهاى به تألیف مسندهایى از روایات حضرت عبدالعظیم حسنى اقدام كردهاند. كه تاكنون چهار عنوان كتاب از این نوع شناخته شده است. در ذیل به شرح و معرفى هر یك خواهیم پرداخت.
اول . جامع كتاب اخبار عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى
تألیف محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، ابوجعفر، مشهور به شیخ صدوق (م 381ق) نجاشى در كتاب رجالش از این كتاب در ضمن تألیفات شیخ صدوق نام برده و سند خودش را نیز به تمامى كتابهاى وى از طریق پدرش نقل كرده است.(146) با توجه به وثاقت پدر صدوق -كه تنها واسطه بین وى و شیخ صدوق و شاگرد مستقیم صدوق است انتساب كتاب به صدوق قطعى خواهد بود؛ اگرچه این كتاب به دست ما نرسیده است.البته لازم به ذكر است كه برخى روایات، احیاناً دیده میشود كه از روایات حضرت عبدالعظیم است و از طریق شیخ صدوق نقل شده و لكن در كتب موجود وى این روایت وجود ندارد و احتمالاً این احادیث از كتاب فوق گرفته شده باشد. شاید بتوان روایت ایمان ابوطالب را كه در كتاب الحجة على الذاهب إلى تكفیر أبیطالب نقل شده، از این نوع روایات برشمرد.
دوم . عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده یا زندگانى حضرت عبدالعظیم(ع)
تألیف شیخ عزیزاللّه عطاردى قوچانى.این كتاب در پنج مطلب تنظیم شده كه به شرح زیر است:
مطلب اول. شرح زندگانى حضرت عبدالعظیم ،
مطلب دوم. آبا و اجداد حضرت عبدالعظیم ،
مطلب سوم. اخبار و روایات حضرت عبدالعظیم ،
مطلب چهارم. مشایخ و اساتید حضرت عبدالعظیم،
مطلب پنجم. راویان و تلامیذ حضرت عبدالعظیم
مجموع روایاتى كه در این كتاب از حضرت عبدالعظیم گرد آمده، بالغ بر 79 حدیث بوده، كه همه آنها به فارسى ترجمه شده است.
شیوه تنظیم روایات در این كتاب، براساس مصادر و منابع حدیثى است. بدین ترتیب كه ابتدا روایات كافى و سپس محاسن برقى و كامل الزیارات و كتب شیخ صدوق و سپس كتب دیگر آمده است. روایات این كتاب با توجه به مصدر روایات به قرار زیر است:
1. كتاب الكافى، محمد بن یعقوب كلینى، هفده حدیث،
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، دو حدیث،
3. كامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، چهار حدیث،
4. كتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، سه حدیث،
5. كتب صدوق (التوحید، عیون الأخبار، معانى الأخبار)، پنج حدیث،
6. الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، دو حدیث،
7. علل الشرائع، شیخ صدوق، سیزده حدیث ،
8. عیون الاخبار، شیخ صدوق، دوازده حدیث،
9. الامالى، شیخ طوسى، شش حدیث،
10. الامالى، شیخ صدوق، پنج حدیث،
11. كمال الدین، شیخ صدوق، پنج حدیث،
12. كتاب الغیبة، شیخ نعمانى، یك حدیث،
13. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، یك حدیث،
14. مستدرك الوسائل، محدّث نورى، یك حدیث،
15. دعوات، سید بن طاووس، یك حدیث،
16. مصباح المتهجد، شیخ طوسى، یك حدیث.
مؤلف در دو مطلب پایانى، براساس روایات گرد آمده، به شرح حال اساتید و مشایخ روایى و نیز شاگردان روایى حضرت عبدالعظیم(ع) پرداخته است. در مجموع 25 نفر از مشایخ و پانزده نفر از شاگردان حضرت عبدالعظیم ترجمهشان ذكر شده است.
چاپ اول این كتاب در سال 1342 با مقدمه و تقریظ آیةاللّه سید شهابالدین مرعشى نجفى و آیةاللّه میرزا ابوالحسن شعرانى با فهرستهاى مختلف و عكس در 320 صفحه منتشر شده است.
سوم. الشریف المعتمد شاه عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده
تألیف عبدالزهراء عثمان محمد.این كتاب داراى یك بخش مقدماتى به عنوان «مدخل» است كه اطلاعات زندگى حضرت عبدالعظیم حسنى را از مصادر رجالى و روایى و تاریخى نقل كرده است. بخش اصلى كتاب شامل 179 حدیث است. مؤلف، احادیث را در ده موضوع كلى سامان داده است. مجموع عناوین موضوعات روایات عبارتاند از:
1. توحید، 2. نبوت، 3. امامت، 4. قائم آل محمد، 5. فرایض اسلام، 6.احكام، 7. اخلا،ق 8. وصایاى ائمه، 9. تفسیر قرآن، 10. حكمتها .
اما این تنظیم در تمامى روایات كتاب رعایت نشده است. براى نمونه، پس از دو روایت در صفات خداوند، احادیث احكام نقل شده، در حالى كه در ترتیب فوق، این نوع احادیث، ششمین عنوان را به خود اختصاص داده است. مؤلف، غالب روایات را از بحارالانوار گرفته و مصدر اصلى حدیث را به عنوان مصدر دوم در نشانى حدیث ذكر كرده است.
در این كتاب، تكرار احادیث به جهت اختلاف مصادر و نیز به جهت تناسب موضوعى بسیار چشمگیر است. چاپ اول این كتاب در سال 1422ق . در بیروت، از سوى دارالهادى در 155 صفحه منتشر شده است.
چهارم. مسند حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)
تألیف عزیزاللّه عطاردى - علیرضا هزاراین كتاب در دو بخش «درآمد» در 121 صفحه و مسند عبدالعظیم حسنى در 132 صفحه، سامان یافته است. نویسندگان در ابتدا بحثهاى مقدماتى، معناى مسند، تاریخچه مسندنویسى، تاریخ زندگى حضرت عبدالعظیم، معرفى چهل نفر از مشایخ و راویان حضرت عبدالعظیم را ذكر كردهاند.
و در بخش مسند، روایات منقول از حضرت عبدالعظیم(ع)، بدون هیچ نظم خاصى ذكر شدهاند. در مجموع 118 حدیث همراه با ترجمه فارسى آنها در این كتاب گرد آمدهاند.
مؤلفان كوشیدهاند حتى الامكان روایات را از مصادر اصلى حدیث نقل كنند و كمتر از بحارالانوار یا سایر جوامع روایى نقل حدیث كردهاند.
در احادیث این كتاب نیز تكرارهایى به چشم میخورد كه غالباً ناشى از ذكر تقطیعات حدیث است؛ براى نمونه، حدیث 39 مسند، گفتوگوى حضرت موسى بن عمران با خداوند را به تفصیل نقل میكند و احادیث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفتوگو را نقل میكند.
براى تسهیل استفاده از مطالب كتاب، فهرست آیات، روایات، اعلام، مصادر، موضوعات كلى احادیث نیز براى كتاب فراهم آمده است.
این كتاب در سال 1382 از سوى كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم(ع) در 312 صفحه ضمن منشورات كنگره منتشر میشود.
پی نوشت:
91. الأمالى، مفید، ص 319؛ الأمالى، طوسى، ص 90؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 246 و 248، ح 102.
92. كامل الزیارات، ص 186 - 187؛ بحارالانوار، ج 45، ص 212؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 216، ح 81.
93. كامل الزیارات، ص 186؛ بحارالانوار، ج 45، ص 213؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 214، ح 79.
94. كامل الزیارات، ص 256؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 212 و 214، ح 76.
95. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 287؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 224، ح 87.
96. اقبال الأعمال، ج 1، ص 383؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 244، ح 98.
97. الأمالى، صدوق، ص 752؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 286 و 291؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184، ح 53 و ص 212، ح 75 و ص 220، ح 84.
98. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 287، ح 87؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 224، ح 87.
99. اقبال الأعمال، ج، ص76؛ مستدركالوسایل، ج7، ص444؛ مسند عبدالعظیمحسنى، ص172 و 170، ح37.
100. بحارالانوار، ج 60، ص 266؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 166 و 168، ح 35 و ص 260 و 262، ح 116.
101. الكافى، ج 1، ص 147؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 130 و 132، ح 9.
102. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 113؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 134 و 138، ح 14.
103. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 59؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 138، ح 15.
104. مسند عبدالعظیم حسنى، ص 138، ح 16.
105. معانى الأخبار، ص 139؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 156 و 158، ح 29 و 31 و ص 254، ح 109؛ بحارالانوار، ج 5، ص 201.
106. الامالى، طوسى، ص 494؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 252، ح 106.
107. بحارالانوار، ج 8، ص 238؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 262، ح 118.
108. الأمالى، صدوق، ص 276؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 176، ح 40.
109. الكافى، ج 3، ص 62؛ تهذیب الاحكام، ج 1، ص 187؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 214، ح 78.
110. الامالى، صدوق، ص 276؛ بحارالانوار، ج 79، ص 204؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 176، ح 39 و ص 178، ح 41.
111. الكافى، ج 3، ص 369؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 194، ح 63.
112. فضایل الاشهر الثلاثة، صدوق، ص 63؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 180، ح 47.
113. الكافى، ج 3، ص 563؛ ثواب الاعمال، ص 236؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 194، ح 64.
114. بحارالانوار، ج 96، ص 110؛ مستدرك الوسایل، ج 8، ص 93؛ مسند عبدالعظیم الحسنى، ص 260، ح 115 و ص 262، ح 117.
115. علل الشرایع، ج 2، ص 599؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184، ح 51.
116. الكافى، ج 5، ص 327؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 186 و 188، ح 56.
117. علل الشرایع، ج 2، ص 514؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 260؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 200 و 202، ح 68.
118. علل الشرایع، ج 2، ص 598؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 190، ح 57.
119. كتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 343؛ تهذیب الاحكام، ج 9، ص 83؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 122 و 124، ح 1.
120. علل الشرایع، ج 2، ص 478؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 130، ح 7.
121. الكافى، ج 2، ص 285؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 257؛ علل الشرایع، ج 2، ص 391 و 480؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 144 - 148، ح 25 و ص 150، ح 26.
122. بحارالانوار، ج 85، ص 26؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 256 و 258، ح 112.
123. تعیین مراد از امام در این روایت، در فصل دوم این مقاله گذشت. قوت احتمال اشتباه ناسخان و كاتبان حدیث، گواه بر نقل حدیث از ابوالحسن على بن محمد هادى(ع) شمرده شد.
124. الاختصاص، ص 247؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 182 و 184، ح 50.
125. الأمالى، صدوق، ص53؛عیون اخبارالرضا(ع)، ج، ص58؛مسند عبدالعظیمحسنى، ص202-208،ح69.
126. مسایل على بن جعفر، ص 343؛ علل الشرایع، ج 2، ص 605؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 126، ح 3.
127. التوحید، ص 96؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 37؛ تحف العقول، ص 411؛ بحارالانوار، ج 5، ص 4؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 134، ح 13.
128. علل الشرایع، ج 2، ص 599؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 192، ح 60؛ بحارالانوار، ج 68، ح 282؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 256، ح 111.
129. الأمالى، طوسى، ص 652؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 152 - 156، ح 28.
130. مسند عبدالعظیم حسنى، ص 168، ح 36 و ص 210، ح 71 و ص 182، ح 49.
131. همان، ص 172 - 180، ح 39 - 46.
132. همان، ص 184 و 186، ح 54 و ص 214، ح 80 و ص 238 و 240، ح 94 و ص 258، ح 112.
133. علل الشرایع، ج 1، ص 178؛ الامالى، صدوق، ص 688؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 218، ح 82.
134. الامالى، صدوق، ص 85؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184 و 186، ح 54.
135. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 13؛ بحارالانوار، ج 8، ص 309؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 196 - 200، ح 66.
136. مسند عبدالعظیم حسنى، ح 34 و 110.
137. همان، ح 52.
138. همان، ح 1.
139. سوره قیامت، آیه 34؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ح 15.
140. مسند عبدالعظیم حسنى، ح 27 و 93.
141. همان، ح 69.
142. همان، ح 87.
143. در بین محدثان اهل سنت در نامگذارى مسند اختلافى وجود دارد؛ چه آنكه برخى از ایشان اتصال سند را شرط در مصداق این اصطلاح دانستهاند و برخى حدیث منقطع را نیز در صورتى كه از پیامبر نقل كند در شمار احادیث مسند آوردهاند. بدیهى است كه الحاق اینگونه احادیث - بنا بر مبناى مشهور محدثان - به حدیث مسند با نوعى تسامح همراه است.
144. الكافى، ج 1، ص 50، ح 13.
145. اختیار معرفة الرجال، ج 1، ص 5، ح 1.
146. رجال النجاشى، ص 392، رقم 1049.