شاعر: حسين اخوان «تائب»
شمشير خصم تارك حيدر شكسته است
محراب، همچو لاله در خون نشسته است
فلك نجات و قائمه عرش كردگار
از موج خيز حادثه بى تاب و خسته است
آزادمرد صف شكن خيبر و احد
چشم از جهان و هر چه در او هست، بسته است
مولا چو شمع ز آتش بيداد آب شد
تار حيات و رشته عمرش گسسته است
«تائب» كسى كه درد دل خود به چاه گفت
از قيد اين جهان تبه كار رسته است