نویسنده: محمّدمهدی تهرانچی
ریشهیابی ورزشهای زورخانهای و سنن آن در روزگاران پیش از اسلام میتواند از دو دیدگاه مورد بررسی قرار گیرد:
نخست - انجام عملیات و تمرینهای بدنی
انجام عملیات و تمرینهای ورزشی زورخانه در روزگاران قبل از اسلام و به شکل امروزی و یا شبیه به آن وجود نداشته است، زیرا:1.در کتابهای تاریخی یونان باستان، که نویسندگان و مورخین آن سرزمین، ضمن شرح تاریخ کشور خود، راجع به آموزش و پرورش، و آداب و اخلاق ایرانیان قدیم مطالبی نوشتهاند، از ورزش زورخانه و یا چیزی شبیه به آن ذکر نکردهاند.
2. فردوسی که علاقه شدید خود را به آداب و اخلاق ایرانیان باستان، به خوبی در شاهنامه نشان داده است، با اینکه در جزئیترین امور ایرانیان، بحث کرده است، از ورزش باستانی ایران چیزی یاد نکرده است.
3. حفریات و پژوهش مفصل ایرانشناسان هم، در این باره چیزی به دست نداده است.
دوم - آیین پهلوانی و آداب زورخانهای
در مورد ریشههای آیین پهلوانی و آداب زورخانه نظرات گوناگونی ارائه شده است از جمله فرضیه بحثانگیز و جالب شادروان «دکتر مهرداد بهار» است که بسیاری از آداب و سنتهای پهلوانی و زورخانهای را مربوط به آیین مهرپرستی میداند. این آیین که مربوط به دوره اشکانیان است، یکی از ادیان قدیمی هند و ایرانی به شمار میرود که از ایران به روم (اروپا) راه یافته است. و فرضیه نامبرده مبتنی بر ارتباط معابد مهری اروپایی با بناهای زورخانهها در ایران میباشد.چکیده آن فرضیات عبارتند از:
• شباهت زورخانهها، به معابد مهری که در زیرزمین است و نوری اندک دارد، و دارای پلکان و دری کوتاه است.• در معابد مهری، زنگی پیدا شده که گمان میرود آنها را مانند زنگ زورخانه، در مراسم دعا به صدا در میآوردهاند.
• شباهت گود و سکوی اطراف آن مانند معابد مهری است که برای نشستن تماشاگران تعبیه شده است.
• سنت برهنگی پهلوان در زورخانه، مانند برهنگی مهر رومی به هنگام زایش است که جامهای بر تن ندارد، و با برگی از انجیر خود را میپوشاند. همان طور که پهلوان با لنگی و تنکهای میان خود را بسته است.
• در آیین مهر، کسانی حق تشرف دارند که بالغ شده باشند؛ و نیز زورخانه، کسی میتواند در سلک پهلوانان درآید که شانه در ریشش بایستد (بالغ باشد).
• در آیین پهلوانی، دستگیری از زیردستان و مبارزه با زورگویان سنت است و در مهریشت آمده است که «باشد او برای دستگیری ما آید.. باشد که او برای دادگری ما آید».
• شباهت جوانمردی و شوالیهگری رستم، قهرمان افسانهای با عیاران و پهلوانان زورخانه در قرون اسلامی است و بالاخره بسیاری دیگر از این دلایل، که همه حاکی بر اثبات شیوههای پهلوانی، با اخلاقیات مردم ایران باستان و یا همانندی معابد مهری، با زورخانه است.
و در پایان به خلاصهای از نظرات خود میپردازد که:
1.به احتمال قوی نزد خاندانهای اشرافی ایران از زمان پیش از زردشت، «هرمزد خدای بزرگ» در رأس همهی قدرتها بوده است و دین کتیبههای متقدم و دینگاهان که موارد اختلاف متعددی با یکدیگر دارند و معرف دینی واحد نیستند هر دو معرف این ایمان اشرافیت ایرانی به خدای بزرگ و نیرومندند و رفتار شاهان که در رأس قوای مملکتی قرار داشتهاند براساس الگوهای رفتاری «هرمزد» و «بهرام» بوده است.
2. توده مردم، روستاییان، دهقانان آزاد و پیشهوران که باطنی روستایی داشتند هر چند هرمزد را به عنوان خدای بزرگ ستایش میکردند ولی «ایزد باروری» و برکت در زندگی ایشان مظهر و مرکز قدرت بود. این ایزد همان «ایزد مهر» است.
3. در دورهی دوم فرمانروایی هخامنشیان بنا به عللی که یاد شد و زیر تأثیر «مردوخ» بابلی پرستش فوقالعادهی مهر در طبقات اشرافی ایرانی راه یافت و بزودی در دورهی اشکانیان این ایزد به خدایی در مرکز قدرت تبدیل شد و آیین او قدرت عظیمی یافت که از ایران فراتر رفت و دینی جهانی شد. این دین موعظهی برابری و برادری میکرد و قشرهای تهیدست و میانه حال را به خود میخواند.
4. در ایران پرستش مهر نه تنها به درون همه طبقات راه یافت بلکه باعث پدید آمدن الگوهای رفتاری و آیینهای جدید شد. از جمله الگوی «پهلوانی - مهری» است که وجوه افتراق بسیاری با الگوی پهلوانی کهن که به شباهت این دوره پدید آمده بود، دارد.
5. این پهلوانان جدید که اعضای سازمانهای جوانمردی بودند متکی به طبقات میان حال شهری، پیشهوران و بازرگانان بودند و گاه به صورت نیروی مسلّحی در میآمدند که در مسائل اجتماعی دخالت میکردند و منافع طبقه خود یعنی عامهی مردم شهری را تأمین میکردند. اینان در شهرهای مستقل فئودالی در پی قدرتی که به دست میآوردند گاه مسئول امنیت شهر نیز میشدند و قدرتشان از طرف حکومت بدین ترتیب به رسمیت شناخته میشد. «داستان سمک عیار» - معرف زندگی اجتماعی ایران و نقش عظیم پیشهوران و جوانمردان در دوران اشکانی است.
6. با در نظر گرفتن مطالعه تطبیقی آیین مهر و زورخانه و ارتباط زورخانه با جوانمردی میتوان گمان برد که زورخانهها باید قدمتی بسیار داشته باشند و اصل آنها اقلاً به دوره اشکانیان برسد. زیرا در این دوره است که آیین مهر گسترش جهانی مییابد و به اروپا میرود و معابد مهری، که از بسیاری جهات مانند زورخانههای ما است، در آنجا برپا میشود و آیین عیاری در ایران پا میگیرد.
7. در این آیین پرورش تن برای رسیدن به حقیقت و سلامت روح مهمترین شرط بوده است ولی این پرورش و ورزش با آدابی چنان روحانی درآمیخته بوده است که در واقع پرورش روان را از تن جدایی ناپذیر میکرده است.
8. در دوره اسلامی به علت فراموش کردن دین کهن و به خاطر دوام آیین، اسطورههای تازهای دربارهی منشأ این آیین پدید آمد و آن را با اسلام پیوند داد، ولی این پیوند خالی از ریشههای تاریخی نیست. ظاهراً برمیآید که در آسیای غربی از زمانی بس کهن آدابی نظیر جوانمردی وجود داشته است، و حتی چنانچه یاد شده چهره تازه ایزدمهر در تطبیق با مردوخ بابلی پدید آمد. البته اثبات این امر در این مرحله هنوز مشکل است، ولی آنچه محقق است این است که حتی پیش از اسلام در دوران جاهلیت آیین فتوت در عربستان وجود داشته است و حضرت علی (علیهالسلام) نخستین مسلمانی است که بدین لقب مفتخر آمده است. (1)
همچنین شادروان غلامرضا انصافپور در کتاب تاریخ و فرهنگ زورخانه میگوید: ورزش باستانی (زورخانهای) را نمیتوان بدون توجه به ورزش در ایران باستان، مطالعه و بررسی کرد، چرا که این پدیده، با رشتههای گوناگون ورزش و ویژگیهای معنوی آن در دوران باستانی پیوند آشکار دارد. و بالاخره این طور نتیجه میگیرد که وجود صفات پهلوانی، و فتوت و روح جوانمردی در زوردخانهها و بین عیاران و شاطران و پهلوانان، ریشهی باستانی دارد. که در «پندار و گفتار و کردار نیک» خلاصه میشود و این همان است که مردم ایران باستان به آن پایبند بودند و اصول اعتقادی آنها را تشکیل میداد.
همچنین از مطالعه و بررسی زندگی مانی، و آیین او به نتایج روشنی درباره پیوند این آیین، با مسلک فتوت و جوانمردی میرسیم، که گوشه دیگری از آیین پهلوانی را، با ایران باستان آشکار میکند. بنابراین، قبل از مقایسه و تطبیق این دو مسلک، مروری کوتاه بر اندیشههای مانی میکنیم:
مانی در زمان شاهپور اول، یعنی در سال 242 میلادی ظهور کرد، و علیه نظام بیدادگر ساسانی و آیین خشک زرتشتی، قد برافراشت، و پیروان خود را به روگردانی از دنیا و گذشت و ایثار، و پشت پا زدن به مادیات و مقابله با ظلم دعوت کرد. او میگفت: آدمی هنگامی زیربار خفت و ظلم میرود که به آسایش تن و مادیات اهمیت بدهد، و چنانچه دست از تن بشوید، میتواند براحتی با ظلم ستیز کند.
دین مانی هزار سال دوم کرد، و اندیشههای این متفکر بزرگ، در شرق و غرب عالم آنچنان تحولی به وجود آورد که اکنون پس از هفده قرن، باز هم محققین و اندیشمندان جهان، به بحث و گفتوگو دربارهی مانی و مکتب او مشغولند، و بسیاری از خیزشهای ایرانی و حتی اروپای قدیم، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، ریشه در این آیین دارد.
مانی بالاخره در زمان سلطنت هرمز اول توسط موبدان زرتشتی، به طرز فجیعی کشته شد و پیروانش در سراسر ایران، تا آنجا که شناخته شدند، به قتل رسیدند و گروهی نیز به خارج از ایران فرار کردند.
همچنین در 529 میلادی یکی از پیروان مانی، به نام «مزدک»، آیینی آورد براساس تساوی حقوق بین افراد، اعم از زن و مرد. سرانجام مزدک هم به سرنوشت مانی دچار شد و در زمان سلطنت انوشیروان، او و پیروانش در یک روز قتل عام شدند، و پس از آن انوشیروان بنای عدل را گذاشت، تا مردم مزدک را فراموش کنند.
قرامطه و اخوانالصفا و اسماعیلیان از مانویت متأثر شدند. محکمهی تفتیش عقاید در قرون وسطی، برای جلوگیری از نفوذ عقاید مانی بود.
مدرسی چهاردهی میگوید:
«عقاید تصوف اسلامی هر چند ظاهراً متمسک به دیانت اسلام است، اما در بطن امر هشتاد درصد معتقدات سلاسل صوفیهی اسلامی، از مانویت گرفته شده است. و در فرق خاکسار و بعضی از شعبات اهل حق، افراد مانوی به چشم میخورند.» (2)
سپید جامگان و خرم دینان نیز ریشه در مزدکیان و مانویان دارند. دین مانی تا چین و ترکستان گسترش یافت، تا آنجا که مغولان برای مانی احترام قایل بودند. مانویان قتل نفس و کشتن و حمل اسلحه را جایز نمیدانستند، و به همین علت به آسانی قتل عام میشدند.
به مطلبی از استاد نفیسی توجه میکنیم:
«... دلایلی هست که میرساند آیین (جوانمردی) و مسلک اجتماعی در ایران پیش از اسلام گذاشته شده است و یادگار دورهای است که امتیازات طبقاتی بر مردم ایران سخت گران میآمده و کسانی که ناکامی میکشیدهاند این راه را پیش گرفتهاند.»
«وانگهی در اواسط قرن دوم هجری که ایرانیان در گوشه و کنار مخصوصاً در مشرق ایران در برابر بیدادگریها و تعصبهای نژادی اموی، و دست نشاندگان آنها برخاستند، راهنمای این جنبش مردانهی ملی بیشتر جوانمردان بودند.» (3)
یکی از آرمانهای مانویان سیروگشت بود. آنها همیشه از شهری به شهری، و از کشوری به کشوری، مسافرت میکردند، و از این کار دو نتیجه را در نظر داشتند:
نخست اینکه با انتشار دین خود به تصرف جهان نایل آیند. دوم اینکه خود را از بیماری برهانند. زیرا معتقد بودند، سکون در یک جا موجب بیماری است.
اکنون باز میگردیم به اندیشههای مانی و اینکه او چه میگفت و چه هدفی را تعقیب میکرد. در ایراننامهی پرفسور مهرین آمده است:
«مانویان از سخنان ناشایسته پرهیز میکنند و از اعمال ناشایسته اجتناب مینمایند، و شبانهروز چهارمرتبه نماز به جای میآورند و در هر نماز دوازده بار سجده میکنند. در آیین مانی انسان مرکب است از نفس قدیمی یا نور محبوس، که حقیقت انسان است، و نفس اهریمنی که بدن مرکز آن میباشد، و جسم آلت اهریمنی است.» (4)
پس هر چه به جسم اهمیت داده شود اهریمن تقویت میگردد.
«مانی اساس امتیارات طبقاتی و نژادی را برهم زد، و شالودهی روحانی قدرتها را درهم ریخت، و در عرصهی روی زمین هر جا کاخی سر به فلک کشیده میدید، در نظر وی ردپای اهریمن بود.» (5)
مانی اهریمن را فرمانروای روی زمین میدانست و طبعاً با این نظریه پادشاهان روی زمین نمایندگان اهریمن بودند. او معتقد به بزرگداشت عوامل طبیعت بود، و نابودی جنگلها، کشتن حیوانات و خوردن گوشت را گناه میدانست.
«اندیشه اینکه روح انسان از عالم بالا آمده و در زندان تن اسیر است فکر مانوی است. تشریفات سماع صوفیان و تصویرهای مانوی که از این تشریفات در دست است، رقص درویشان را که اکنون مرسوم است به یاد میآورد.» (6)
«از تصاویری که اخیراً برداشتهاند و در آن درویشان طریقه مولوی جامههای بلند و کلاههای مخروطی سفید از نوع فینه برسر دارند پیداست که این روش از قدیم در میان ایشان رایج بوده است». (7)
یاران مانی و مردمی که در اطراف او بودند به پنج گروه تقسیم میشدند:
1.صدیقین، که فارسی آن (هوزاک) است نزدیکترین یاران او بودند، وعدهی آنها 12 نفر بود؛ مانند 12 حواری مسیح.
2.مبلغین و اسقفها که فارسی (ایپسک) است و عدهی آنها 72 نفر است و این نیز کمربند زرتشتیان را که 72 رشته است (کستی) به یاد میآورد.
3. روحانیون که فارسی آن (مهستک) است به تعداد 360 نفر.
4. برگزیدگان یا (یزدآمد).
5. یاران برگزیدگان (نغوشاک). (8)
عبدالرفیع حقیقت، پیروان مانی را به دو گروه تقسیم میکند:
«گروه اول (برگزیدگان) یا مردم بسیار نیکوکار که ازدواج نمیکردند و گوشت (به جز ماهی) و شراب نمیخوردند.
گروه دوم شنوندگان که زندگی معمولی داشتند، و ازدواج میکردند ولی باید از مالپرستی و دروغگویی دوری کنند و گرد آن امور نگردند.» (9)
بنابر آنچه گذشت دین مانی ترکیبی از دین مسیح و دین زرتشت است که به منظور از بین بردن اختلاف بین دو دین، دین سومی به وجود آورد. و در بسیاری از مفاهیم روح و ماده مطالبی را نیز از بودا گرفته و اصل دین خود را بر روی نجات روح بشر قرار داده است.
مانی کتابهای متعددی نوشت که همهی آنها را با نقاشیهای زیبا زینت کرده بود. مانویان خط خوب و نقاشی و موسیقی را دوست داشتند.
این نگاه کوتاه و سریغ به آیین مانی، و تطبیق آرمانها و سنتهای مانویان با مسلک تصوف و شیوههای جوانمردی و پهلوانی، با استناد به نظریههای تاریخ نویسان و محققین، گوشهای دیگر از بنیادهای آیین پهلوی و سنن زورخانه را بر ما آشکار میسازد، چنانکه بروشنی پیوند آن را در ایران باستان مشاهده میکنیم.
با این وصف به قول ناصح ناطق: «منظور از این گفتهها این نیست که جنبهی اسلامی همهی گفتههای صوفیان نفی بشود.
عقاید عرفانی و تصوف ایرانی، در هر قرنی رنگی نو به خود گرفته و هر شاعر و هر نویسندهی صوفیمنش هم نیم رنگهایی در شعر خود به کار برده که در نتیجه نمیتوان همه آن گفتهها را در یک صندوق جا داد، و با یک برچسب مشخص ساخت.» (10)
فرجام سخن
از ماحصل این حدسیات، و پژوهشهای محققین به نتایج کلی به شرح زیر دست مییابیم:نخست اینکه ورزشی مانند ورزشهای زورخانهای و با این مشخصات و آداب، به کلی در ایران باستان وجود نداشته است، که ما بخواهیم از آن به عنوان ورزش باستانی یاد کنیم. در نتیجه، پیدایش این نهاد مربوط است به بعد از اسلام، که بنا به نیازهای مقطعی، برای مقابله با ستمگران عرب و مغول به وجود آمده است. در این راستا گروههایی مانند «فتیان» و «شاطران» و «عیاران»، جوانمردانی بودند که رسم «فتوت» و «پهلوانی» را بنیاد نهادند و طبعاً آداب و آیین آنها از مکتب «عرفان» و «تصوف» نشأت میگرفت. همان طور که بسیاری از آداب زورخانه نمادی از مشرب عارفانه و فتوت است.
دوم مسئله فرهنگ و آیین ورزش زورخانه است که قطعاً با آیینهای پهلوانی دوران باستان پیوند آشکار دارد و همانندی بسیار نزدیک معابد مهری و ساختمان زورخانه از یک سو و رواج آیینهای مانی و مهرپرستی در سنن زورخانه، ارتباط این نهاد را بوضوح با دوره اشکانیان اثبات مینماید.
پینوشتها:
1.دکتر مهرداد بهار، بررسی فرهنگی اجتماعی زورخانههای تهران، شورای عالی فرهنگ و هنر، 2535، ص 27.
2. مدرسی چهاردهی، سیری در تصوف، ص 1.470.
3. سعید نفیسی، سرچشمه تصوف، ص 130.
4.«سیری در تصوف» به نقل از ایراننامه پرفسور مهرین، ص 464.
5.ناصح ناطق، مانی و پیام او، ص 212.
6.ناصح ناطق، زندگانی مانی، ص 194.
7.نفیسی، سرچشمه تصوف، ص 119.
8.زندگی مانی (به نقل از مانی و دین او، سیدحسن تقیزاده)، ص 224.
9.رفیع، تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان، ص 25.
10. زندگی مانی، ص 194.
تهرانچی، محمّدمهدی؛ (1388)، ورزش باستانی از دیدگاه ارزش، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم