اصطلاح‌شناسی زورخانه

ورزش زورخانه ای را می توان جزو فعالیت‌های اصلی مردم در زمان گذشته دانست.ورزشی که هرگاه می شنویم به یاد نام هایی چون پوریای ولی، غلامرضا تختی، پهلوان سید علی خواهیم افتاد.
جمعه، 4 آذر 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اصطلاح‌شناسی زورخانه

زورخانه چیست؟

محلی که در آن انجام می گیرد ورزش باستانی زورخانه نام دارد در زورخانه علاوه بر ورزش زورخانه‌ای ورزش های دیگری همچون کشتی پهلوانی نیز گرفته می‌شود و اسم های بزرگی همچون آقا غلامرضا تختی را می توان در آن دید.

ورزش زورخانه ای را می توان جزو فعالیت‌های اصلی مردم در زمان گذشته دانست. زورخانه حدود هفتصد سال پیش یعنی  قرن ۷ خورشیدی به وسیله محمود معروف بنا شده است هر چند منابعی دیگر خبر از قدمت بیشتر این ورزش می دهند اما منابع معلوم حدود قرن ۷ را تایید می نمایید.

تاریخ و فرهنگ زورخانه ای

اگر بخواهیم نگاهی به سابقه گذشته ورزش ایران بیندازیم می توان ورزش زورخانه ای را یافت این ورزش که ریشه در تاریخ و فرهنگ باستانی ما دارد از گذشته تا به امروز همراه ما بوده است.

ورزشی که هرگاه می شنویم به یاد نام هایی چون پوریای ولی، غلامرضا تختی، پهلوان سید علی خواهیم افتاد. نام دیگر ورزش‌ زورخانه‌ای، ورزش باستانی ایرانیان نام دارد، ورزشی که هیچ کشوری توان ادعا بر روی آن را ندارد و ایران را یکه تاز می نمایید. با تلاش فراوان از سوی فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانه ای  توانستند آن را نیز به ثبت جهانی برسانند.

زورخانه، نماد تمدن ایرانیان است و ورزش زورخانه ای ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ غنی ایران دارد. پس از ظهور اسلام، سیر تکاملی ورزش زورخانه ای شدت یافته و پس از اینکه فرهنگ ایران با عرفان اسلامی عجین می شود به اوج رسیده و زورخانه بر پایه اعتقادات شیعه شکل می گیرد.

ورزش زورخانه ای از قرن هشتم ه.ق. در هندوستان، پاکستان، عراق و آسیای میانه گسترش یافته و علاوه بر رشد و توسعه در ایران، امروزه با نمایش، آموزش و برگزاری مسابقات چندجانبه بین المللی، آسیایی، اروپایی، آفریقایی و جهانی در سطح دنیا معرفی شده است.

کشتی پهلوانی، گل ورزش زورخانه ای است که ریشه کشتی امروزی در دنیا محسوب می شود و انتخاب پهلوان کشور در سالهای دور، بیشترین هیجان ورزشی و پیامدهای اجتماعی را در بر داشته است.

چون یک پهلوان فقط یک قهرمان کشتی نبوده که بر حریفانش پیروز شده باشد بلکه وظایف اجتماعی نیز برعهده وی بوده است. بعضی از پهلوانان نسبت به انجام این امور، احساس مسوولیت کرده و بعضی دیگر…! اخلاق، کردار، منش و روش زندگی پهلوانان در طول تاریخ نشان می دهد که عده ای فقط عنوان پهلوانی را به یدک می‌کشند و عده ای دیگر صفات پهلوانی را بر زندگی خود منطبق می کنند بنابراین بعضی پهلوانی ها، جاودانه و بعضی، زودگذر است.

آداب زورخانه

برخی آداب زورخانه عبارتند از: هرکس وارد زورخانه شده یا از آن خارج   می گردد، نسبت به او توسط مرشد ادای احترام می شود. اگر ورزشکار یا مرشد .

اگر ورزشکار ۱ باشد، بستگی به رتبه ای که دارد حق امتیازش بجا آورده می شود یا مرشد نباشد، فقط به او خوش آمد می گویند. البته برخی میهمانان ویژه که ورزشکار یا مرشد هم نیستند بنابه رسم میهمان نوازی و ادای تشریفات به امتیازات مختلف نائل می آیند.

ترتیب ورود یا خروج از درب زورخانه، ابتدا سادات سپس از بیشترین رتبه تا پائین ترین انجام می گردد. هنگام سخن گفتن میاندار، دعا کردن، خواندن اشعار توسط مرشد یا فرد دیگر و انجام حرکات فردی نباید از درب زورخانه، وارد یا خارج شد. کوتاه تر از قد انسان می سازند.

بطوری که پهلوانان، درب زورخانه را معمولا قهرمانان و… و به طور کلی همه افراد هنگام ورود یا خروج از درب زورخانه با قد خمیده گذر کنند. این درس فروتنی و افتادگی است.

 

در فرهنگ زورخانه اصطلاحاتی وجود داشته است که برخی از آنها منسوخ شده، اما آنچه را که امروز متداول است به شرح زیر می‌توان خلاصه کرد:

این سرو آن سر زدن:

ورزشی است که امروز در زورخانه‌ها منسوخ شده و آن اینکه مثل حرکت سه پا از یک طرف به طرف دیگر دویده با دو حرکت پای خود را به بالای گود می‌زدند و مجدداً این عمل را به طرف دیگر انجام می‌دادند.
 

استاد:

مرشد یا سرپرست و معلم اول در زورخانه را استاد می‌نامیدند.
 

ای‌والله:

یعنی صحیح است، آفرین، تأیید می‌شود.
 

بازوبند پهلوانی:

در روزگاران قدیم بازوبند پهلوانی عبارت بود از زنگونه‌هایی که به بازو می‌بستند، بعدها سه عدد عقیق درشت را که روی قابی نصب شده بود به بازو می‌بستند و امروز بازوبند پهلوانی همان سه عدد عقیق است به اضافه اینکه روی آن را «یا علی (علیه‌السلام)» حک کرده‌اند.
 

بالای گود انداختن:

چنانچه موقع کشتی در داخل گود یکی از دو حریف دیگری را از گود بالا می‌برد، برنده کشتی بود، ولی در محاورات معنی کنار گذاشتن و از دور خارج کردن را می‌دهد.
 

بوسیدن:

بوسه زدن بر گود برای ورود و خروج از آن است و در خاتمه کشتی هم رسم است دو حریف یکدیگر را می‌بوسند که «وابوسیدن» می‌گویند؛ ولی در محاورات روزمره مثلاً می‌گویند فلان‌کار و یا فلان برنامه را بوسیدیم و کنار گذاشتیم.
 

پاتوق:

در ایران از قرن هفتم به بعد جوانمردان علم مخصوصی داشته‌اند که کلمه مغولی «توق» را برای آن به کار می‌برده‌اند و هر خانقاه یا لنگری علم بخصوصی داشته است و آن جایگاه را «پاتوق» می‌نامیدند.

«اگر پرسند که (توق) چه معنی دارد بگوی: توق اصل و نشانه را می‌گویند و در هر لشکرگاهی که توق زدند هر کس می‌‌داند که جای او کجاست، آن جا رود. اگر پرسند که (پای توق) چیست؟ بگوی: سفره و چراغ و در کشیدن سفره و افروختن چراغ و پایدار بودن.» (1)
 

پهلوان:

در اصطلاح معمولی زورخانه کسی است که در کشتی باستانی بی‌وزن در سراسر مملکت قهرمان و بی‌همتا باشد.
 

در لغت‌نامه ورزشی مفخم چنین آمده است:

پهلوان:

«(آتلت) در دوران مختلف معانی متعددی برای کلمه پهلوان درک می‌شده، همان‌طور که برای کلمه پهلوان درست با «آتلت» مطابقت می‌کند و آن در تنها قوی بودن و یا کشتی‌گیری نیست بلکه پهلوان کسی را می‌گویند که شجاع و دلاور و دلیر و پردل باشد و نیرومندی را با سجایای اخلاقی توأم سازد. در قدیم امیری را می‌گفتند که در سپاه‌کشی و مردی از او بهتر کسی نبود».

«در افغانستان و پاکستان کلمه پهلوانی مرادف با کشتی‌گیری بوده و در زمان قدیم کشتی‌گیران را پهلوان می‌نامیده‌اند و در ایران کلمه پهلوان جامع اعمال پهلوانی در هر ورزشی است که «آتلت» و مشتقات آن در زبان لاتین می‌شود. (2)

ریشه‌ی کلمه‌ی پهلوان از «پهلو» آمده و آن در عهد ساسانیان عنوان لقب سه خاندان معروف آن زمان بود به نامهای «قاران پهلو»، «سورن پهلو»، «اسپاهبد پهلو». اینها مردمانی بودند بسیار نیرومند و درشت اندام و در دلیری و جنگاوری سرآمد مردم عادی.

از این‌رو اگر کسی مانند آنها شجاع و زورمند بود و دلیری می‌کرد، او را از نظر مرتبه به آن خاندان منسوب می‌کردند و پهلوان می‌نامیدند.
 

در فرهنگ فارسی دکتر معین، پهلوان را چنین تعریف می‌کند:

پهلوان منسوب به پَهَلو؛ سخت توانا و دلیر و شجاع، درشت‌اندام، درشت‌گوی. مرد اصلی که در داستانی شرح اعمال او روایت شود. کشتی‌گیر.
 

ضمناً بعضی از فرماندهان نظامی را هم در قدیم پهلوان می‌نامیده‌اند:

«من ترا پهلوانی لشکر دهم» (سمک عیار).


تازه‌کار:

کسی است که تازه ورزش را شروع کرده است، (مبتدی).


چراغ:

روشنایی در کار را می‌گویند. مثلاً در دعا می‌گویند «چراغت را خدا خاموش نکند» و نشانه زندگی هم هست.


چراغ سردم:

پولی است که ورزشکاران موقع گل‌ریزان روی سردم می‌گذارند.


چراغ الله:

آخرین پولی است که مدعیون در گل‌ریزان می‌دهند.


حریف:

همتای هر کشتی‌گیر، حریف اوست.


حرمت لنگ:

احترامی است که برای کسوت قایلند، زیرا لنگ به معنی کسوت در زورخانه است.


داش:

مخفف «قارداش» ترکی است که به معنی «برادر و اخی» است، مثل داش‌رضا.


دست مریزاد:

یعنی قبولت دارم و این کلمه موقعی گفته می‌شود که حریفی در برابر حریف مقابل در کشتی درمانده شود می‌گوید دست مریزاد، یعنی رها کن که قبولت دارم.


دم گرفتن:

به طور گروهی همصدا شدن و خواندن.


رو آمدن:

پیشرفت کردن، مثلاً فلانی رو آمده یعنی ترقی کرده (پیشرفت کرده).


رودست خوردن:

کسی که نسبت به دیگری در مورد انجام کاری پیش دستی کند می‌گویند رودست زده و آن کس که درباره‌اش این عمل انجام شده رودست خورده.


سرنوازی:

مقدمه‌خوانی قبل از ورزش است و برای تشویق ورزشکار موقع چرخیدن نیز سرنوازی می‌خوانند.


شگرد:

مهارت و عادت در اجرای فن و یا حرکتی را «شگرد» می‌گویند، مانند: (آن کار و یا آن حرکت «شگرد» فلانی است).


عرض اندام:

نمایش دادن و به رخ کشیدن خویش را در برابر دیگران عرض اندام می‌گویند.


لوتی:

پول خرج کردن، سخاوتمند، بزن بهادر که نقطه مقابل آن «نالوتی» است. یعنی نامرد و فریبکار.


مشدی:

مخفف کلمه مشهدی است، به کسی گفته می‌شود که از نظر کردار و گفتار با شخصیت و زیبنده باشد. علت آن به قول استاد نفیسی وجود مرکزیت جوانمردی در مشهد بوده است که فتیان مشهد معیار و الگوی جوانمردی بوده‌اند.


معرفت:

مطلع بودن از اصول جوانمردی را معرفت گویند. و نقطه مقابل آن «بی‌معرفت» به معنی بی‌کمال و بدقول است.


نازنطق:

کلمه ناز واژه تعریف و تمجید است که به معنی آفرین نیز گفته می‌شود، و اینکه اگر کسی سخن خوب بگوید و یا خوب بخواند برای تشویق می‌گویند ناز نطقت.


نازقد:

همچنین اگر کسی حرکت ورزشی جالبی انجام دهد و یا زور و بازویی از او مشاهده شود بر سبیل تشویق می‌گویند ناز قدت.


نازشست:

باز در مورد انجام زیرکی و رشادت و شهامتی است که از کسی سربزند؛ به منظور تأیید می‌گویند نازشست.


همقَدَر:

قدر عبارت از برابر قد و هیکل دو کشتی‌گیر است و معنی همتا و هم‌سنگ هم می‌دهد.


زانو زدن:

کوچکی کردن و عرض ادب است. مانند ورزشکاری که بخواهد قبل از چرخ زدن و یا کشتی در مقابل حریف زانو بزند به معنی اینکه او را قبول دارد و نسبت به او نهایت ادب را رعایت کرده است. به همین علت است ورزشکاران در شروع ورزش که مرشد مقدمه‌خوانی می‌کند به احترام مرشد و حضار در مقابل سردم زانو می‌زنند.


رخصت:

رخصت گرفتن به معنی اجازه گرفتن است، یعنی هرگاه ورزشکاری بخواهد در داخل گود ورزش را شروع کند از بزرگترها اجازه می‌گیرد و برای این کار می‌گوید: «همه‌جا رخصت» یعنی با اجازه همه، سپس مرشد و یا یکی از پیشکسوتها می‌گویند: «حق بدهد فرصت» که این دوجمله به طور اختصار «رخصت» و «فرصت» گفته می‌شود.


وارد کردن:

هنگامی که یکی از پهلوانان وارد زورخانه می‌شود مرشد به منظور ادای احترام زنگ و ضرب را به صدا در می‌آورد و حضار صلوات می‌فرستند به این عمل می‌گویند: «وارد کردن».


لنگ انداختن:

لنگ کسوتی است که ورزشکاران موقع ورزش به کمر می‌بندند و برای آن احترام قایلند. هرگاه دو نفر در حال کشتی باشند و بخواهند آن دو را از هم جدا کنند یکی از بزرگترها لنگی به میان آن دو می‌اندازد و می‌گوید: «احترام لنگ» در نتیجه آن دو نفر به احترام لنگ که همان احترام به کسوت است از کشتی دست می‌کشند.


گل:

در اصطلاح عامیانه و باستانی‌کاران معنی نیکی و زیبایی و هدیه می‌دهد از آن جمله است: (گل کاشتن- کار خیر و نیکویی انجام دادن). (گل گفتن- سخنی خوش بر زبان آوردن).


گل‌ریزان:

به معنی هدیه دادن و پیشکشی و تقدیم کردن است که در زورخانه‌ها طی مراسمی برای امر خیری بعد از ورزش به جمع‌آوری آن می‌پردازند. به تصور بعضی معنی آن گل ریختن بر سر پهلوانان است که استنباط درستی نیست

و در شرح حال هیچ‌کدام از پهلوانان در زورخانه و یا در میدان‌ها دیده نشده که گل به سر پهلوانان بریزند، بلکه هدیه‌ی پهلوانان توسط امیران و پادشاهان سکه‌های رایج بوده است که به عنوان تشویق به سوی آنان پرتاب می‌کرده‌اند.

توضیح اینکه استفاده از گل در مراسم عزا و شادمانی به تقلید از اروپاییان در یکصد ساله‌ی اخیر در ایران رواج یافته است.
 

گل‌کشتی و گل چرخ:

مقدمه‌خوانی و اشعار حماسی قبل از چرخیدن و کشتی گرفتن پهلوانان است. پرتو بیضایی می‌نویسد «گل کشتی و گل‌چرخ» در اصل «قول» به معنی گفتار بوده است که بر اثر کثرت استعمال تبدیل به «گل» شده است.


گلبانگ:

عبارت از دعا و ذکری است که به مناسبتهای گوناگون در سماع درویشان و محفل عارفان خوانده می‌شود. در لغت آواز بلند شاطران و قلندران و طبالان است که هنگام شادی بر می‌کشند. در زورخانه‌ها ضمن ورزش در اثنای بعضی از سرودها در همسویی با صدای مرشد گلبانگ تشویق و تحسین برمی‌کشند و در جملاتی با صدای مرشد همنوایی می‌کنند.

حافظ می‌گوید:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن *** گلبانگ سربلندی بر آستان توان زد

تجهیزات و حرکت های ورزشی زورخانه ای

اگر بخواهیم نگاهی به وسایل، تجهیزات، و تمرین های زورخانه ای بیندازیم می توان به مهم ترین آنها همچون سنگ ، تخته شنو، نرمش پشت خته، میل، پازدن، چرخیدن، پای آخر، دعا، کباده، کشتی پهلوانی، اشاره نمود که هر کدام را به مختصر توضیح می دهیم.
 

سنگ چیست

سنگ گرفتن از مفیدترین حرکات ورزش زورخانه ای است که ورزشکاران نیرومند و ورزیده از عهده این کار بر می آیند. سنگ به عنوان نمادی از سپرهای جنگاوران است. فوائد جسمانی سنگ گرفتن را می توان: افزایش قدرت در گروه عضلات بالا تنه ، تقویت عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی دانست.
 

تخته شنو

در این حرکت، ورزشکار به سمت زمین رفته و به بالا بر می گردد. شنو رفتن اشاره ای به مرگ و حیات مجدد انسانهاست بعبارتی چون انسان از خاک خلق شده، به خاک برمی گردد و سپس در قیامت، احیاء می شود.

ضمنا درجنگ های قدیم، گوش خود را بر روی زمین می گذاشتند تا صدای پای اسب دشمن را تشخیص دهند و واژه شنو (بشنو) برای شنیدن صداها به کار می رفته است. فواید جسمانی آن عبارت است از افزایش قدرت در گروه عضلات بالا تنه، عضلات سینه ای بزرگ، سینه ای کوچک، بین دندهای داخلی و خارجی، مایل شکمی، شکمی ذوزنقه ای، متوازی الاضلاع، گرد کوچک، گرد بزرگ، پشتی بزرگ و تحت کتفی.
 

نرمش پشت خته

نرمش پشت تخته در ورزش زورخانه ای شامل حرکات خاصی است که با  پس از پایان ً هماهنگی ضرب و اشعار مرشد انجام می شود. این حرکات معمولا شنو رفتن در حالتی که تخته شنو روی زمین قرار دارد و ورزشکار، سر پا ایستاده آغاز می شود.

قبل از آغاز نرمش پشت تخته چنانچه قهرمان یا شیرینکار چرخنده ای در میان ورزشکاران باشد با اجازه میاندار می چرخد. بطوریکه میاندار، تخته خود را فقط  – برداشته و کنار می آید و در حالتی که دیگر تخته ها روی زمین است چرخ انجام می شود. سپس میاندار به وسط آمده، تخته را به زمین  –توسط یک نفر گذاشته و نرمش را آغاز می کند.
 

میل

شکل میل مانند مخروط و بعضا استوانه است و امروزه از چوب ساخته می شود میل در ابعاد و اوزان مختلف ساخته می شود که کاربردهای آنها برای سنین مختلف جهت میل گیری و میل بازی متفاوت است و بستگی به وزن و فیزیک بدن افراد دارد.

در میل هایی که برای میل گیری ساخته می شوند، میل ها مخروطی شکل هستند. فواید جسمانی آن افزایش قدرت در گروه عضلات بالا تنه ، عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی، افزایش قدرت گروه عضلات خم و راست کننده گردنی، افزایش قدرت استاتیک عضلات پا و کمر، افزایش هماهنگی عصب و عضله و بهبود عکس العمل به ویژه در میل بازی می باشد.
 

کباده

در لغت به معنای کمان نرم و سست و به عنوان نمادی از کمان جنگاوران شناخته شده است. شکل ظاهری کباده، کمان بدون تیر است و برای کشیدن کمان، تمرینی مناسب و امروزه ورزشی مفید می باشد فوایید جسمانی همچون افزایش قدرت در گروه عضلات بالا تنه ، عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی، افزایش قدرت گروه عضلات خم و راست کننده گردنی، افزایش قدرت استاتیک عضلات پا و کمر دارد.
 

پی‌نوشت‌ها:

1. فتوت‌نامه‌ی سلطانی، ص 288.
2. Atlete در زبان یونانی به مرد قوی‌هیکل و مبارز و استاد فنون ورزشی گفته می‌شود.
 

منبع مقاله :
تهرانچی، محمّدمهدی؛ (1388)، ورزش باستانی از دیدگاه ارزش، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم

نویسنده: محمّدمهدی تهرانچی


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط