نویسنده: محمّدمهدی تهرانچی
سیر و سلوک در مسلک عرفا راهی برای ایجاد تغییر و دگرگونی است. سیری بطئی و تدریجی که سرانجام به تصفیه، تزکیه و تحول درونی میانجامد. این دستاورد به سختکوشی و مراعات نظم و ترتیب نیاز دارد، زیرا یک حرکت عارفانه به سوی خودآگاهی است. این طریقی است که مریدان و طالبان را به سوی حقیقت و وارستگی سوق میدهد و موجب میشود که بشر از زنجیرها و قید و بندهای مادی رهایی یابد.
در این طی طریق، روح متعالی میگردد و باطن سالک از انوار الهی و معنوی روشن میشود و روش زندگی نوینی را به انسان مؤمن اعطا مینماید. سیروسلوک در عرفان اسلامی یکی از مظاهر بزرگ خداشناسی است.
دکتر رضا جمالیان میگوید: «ما در شرایط عادی، آگاهی خود را برای خداشناسی و نزدیکی به پروردگار کافی نمیدانیم. در دعای موقع تحویل سال خطاب به حضرت باری به عنوان تغییر دهنده حالها استدعا میگردد که تبدیل به بهترین حال شود. و این تغییر حالت از طرق مختلف فراهم میشود که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
-ذکر از طریق تکرار اسماءالهی به صورت مستمر چه خفی و چه جلی.
-تفکر و تعمق که صواب ساعتی از آن برای سالها عبادت است.
-همنوایی و همگامی در خواندن اشعار آهنگدار و یا نجوای آنها.
-قرائت دعاها با توجه به بشارت الهی که «دعا کنید تا استجاب شود».
-توجه به آهنگهای موزون مانند: «نی داوودی»
- انجام حرکات موزون و هماهنگ جسمی.
-توجه به شعر و شاعری و تعمق به مفاهیم آن.
استفاده از امکانات مذکور به صورت صحیح و نظم درست یک سلسله احساسهای متعالی را در انسان به وجود میآورد که به آن سیرو سلوک میگویند. گذراندن این مراحل در تصوف اسلامی با هدایت مرشدی است که سالک را رهنمون میسازد.» (1)
روحانی بزرگوار (مرحوم بحرالعلوم سید مهدی طباطبائی) در رساله سیرو سلوک با تکیه بر شریعت ناب محمدی (صلیالله علیه و آله و سلم) دقیقاً این مراسم و مراحل را شرح داده است؛ همانطور که بسیاری از رهروان طریقت محمدی (صلیالله علیه و آلهوسلم) مانند نجم رازی در مرصادالعباد نیز با وضوح به شرح آنها پرداختهاند.
روان آدمی پدیدهای بسیار اسرارآمیز است. این موضوع قرنهاست که دانشمندان و فیلسوفان را متحیر و به خود مشغول داشته است. همه افراد بشر دارای ضمیر روان هستند، ولی این ضمیر در کجا مستقر است و چه ارتباط روشنی با مغز دارد. آیا این دو مشابه هستند و یا اصلاً یکی از هستند، معلوم نیست. اما آنچه مسلم است اهمیت آن در رابطه با تفکر و اعتقادات بشر است که گویی هالهای از ابر وجود انسان را دربرگرفته است. یکی از دانشمندان غرب درباره تعمق و نگرش به کالبد و روان میگوید: با دقت به خودت نظاره کن، مشاهدهخواهی کرد که آن کسی را که نظاره میکنی، آن خودی که فکر میکنی نیستی، او حرکت میکند و میخندد اما چیز دیگری در درون تو فریاد میزند». همین مضمون را حافظ در یکی از غزلیاتش میسراید که:
در اندرون من خسته دل ندانم کیست *** که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
این دروناندیشی و مشاهده به حالت درونی را در اصطلاح عرفا «کشف و شهود» مینامند که در زبان انگلیسی «مدیتیشن» (Meditation) و در زبان فرانسه «مدیتاسیون» نامیده میشود.
«مدیتیشن» با استفاده از نقش ریلاکس شدن برای مقابله با ناراحتیهای جسمی و روانی، قدرتهای زیادی در فرد ایجاد میکند که قبل از علمای غربی، عرفای اسلامی به آن پی برده بودند و در این زمینه دریابی از اطلاعات و معلومات را در اختیار میگذارند.
البته «مدیتیشن» و یا سیر و سلوک، فقط به خلوتنشینی و ذکر دعا و یا صفتهای عارفانه خلاصه نمیشود، بلکه از آن لحظهای که فرد برای اجرای عملیات عبادی و کار خیر فکر خود را مشغول میدارد، در حقیقت به سیر و سلوک رو میآورد و از جهان مادی فاصله میگیرد و به آن چنان انبساطی دست مییابد که احساس سبکی و آرامش مینماید.
در ورزش باستانی که ورزشی صددرصد عرفانی است، تنها تربیت تن مطرح نیست بلکه اصل آن تربیت روان و رویآوری به معنویت و سیرو سلوک در عالم عرفانی است.
هنگامی که ورزشکاری به عزم زورخانه به راه میافتد، از لحظهی ورود تا پایان مراسم که زورخانه را ترک میکند آنچه در آنجا میگذرد همه و همه طی طریق در دریای معنویت و عرفان است.
یکی از منابع الهام در سیر و سلوک، موسیقی و حرکات موزون است که شدیداً بر اعماق وجود انسان اثر میگذارد. به کمک آن انواع احساسات در شخص به وجود میآید. بنابراین از موسیقی میتوان به صورت منبع الهامبخش پرقدرتی برای انجام مدیتیشن استفاده کرد.
در این میان ریتم و آهنگهایی که به صورت مشابه تکرار و تکرار میگردند مانند ریتمهای ضرب زورخانه بیشتر آثار روانگردانی را دارا هستند.
یکی دیگر از نمادهای سیروسلوک در زورخانه جرگه زدن به صورت دایره و چرخیدن است. دایره همیشه شکلی ثابت در حرکات موزون گروهی بوده است. فردی که در این حلقهها وارد میشود گویی در مدیتیشن واقع شده است، این افراد خود را جزئی از این حلقهها میپندارند. گویی آنها خود را مانند سیاراتی میدانند که در نظام کیهانی در اطراف خورشیدی تابان میچرخند.
حرکات موزون دراویش چرخان بهترین نمونهای است که میتوان از آن برای انجام مدیتیشن استفاده کرد. این دراویش برای مدتی چنان به دور خویش میچرخند که به نظر میآید سیارهای در گرد محور خویش حرکت میکند. در این شرایط حالاتی متعالی به آنها دست میدهد که آنها را به حالات کولاپس جسمی و نوعی تنش و از خود بیخودی میرساند.
در ورزش باستانی چرخی وجود دارد به نام چرخ جنگلی که چرخنده به طور یکنواخت و بدون سرعت به گرد خود میچرخد و مرشد با ریتم ملایم ضرب، او را همراهی مینماید و به ترنم اشعار عرفانی میپردازد. این حرکات که گویی در آن به ترسیم آفرینش میپردازند نمایانگر اهمیت و ابهت یک زندگی و نمادی از وحدت توأم با طیران عارفانه است.
بسیاری از رقصهای گروهی و تشکیل دایره، سمبلی از یکی شدن چند نفر است. در این شرایط قصد این است که به وحدت و یکی شدن بیشتر از کثرت ارج نهاده شود. براین اساس پازدن در دایره گود که ریشه در رقصهای گروهی محلی دارد به تقلید از استاد که به نام میاندار در وسط قرار دارد دقیقاً این مفهوم عالی را میرساند.
شکل دایره به صورتهای مختلف تصویر سحرانگیز خویش را با کمال قدرت و صلابت در زندگی فردی و روابط گروهی به ما نشان داده است و یک سمبل زنده و پویاست. حتی در بیولوژی برای بیان نحوه زندگی بسیاری از موجودات از دایره استفاده شده است. همچنین در تمام نقاط جهان در بیان مفاهیم مذاهب به اشکال مختلف نیز به دایره استناد شده. در علوم قدیمی باور بر این بود که صدا ایجاد خلاقیت میکند. افرادی که به ذکر خفی و یا جلی مشغولند و یا در گروههایی به دعاخوانی و نوحهسرایی ریتمیک و با آهنگ میپردازند، از این نیروی عظیم استفاده میکنند.
«مانتر» علم استفاده کاربردی از صداست. در علوم باطنی به نیروی عظیمی که پس از تلفظ صحیح و ممتد ذکر حاصل میشود اشاره شده است. آنها بر این مسئله تأکید داشتند که انجام این کار باید زیردست استادی کاردان صورت گیرد.
نوای حاصله از ذکر، تنها امواجی از صدا نیستند بلکه در ورای ماهیت فیزیکی آن انبوهی از تعالیم متعالی وجود دارد. انعکاس ذکر در وجود آدمی با پژواکهای ناشناخته به تغییرات تدریجی و مستمری منجر میگردد. این طور ادعا میشود که «مانتر» میتواند نیروهای خفته را در کالبد انسان، بیدار و فعال کرده و بدین ترتیب روحی آدمی را که در قالبهای تنگی محبوس است آزاد کند.
طنین «مانتر» در کالبد هنگامی منبع الهامات روحی است که سالک با اعتقاد و از صمیم قلب وجود خویش را در صدا و ارتعاش غرق نماید. سرودخوانی گروهی یکی از پدیدههای شایع و متعارفی است که در تمام ادیان مانند بودائیسم، هندوئیسم، صوفیگری و مسیحیت رواج دارد و به آن اشتیاق میورزند.
سرودخوانی بودایی مراسمی است که ریتم و آهنگ سرودخوانی گروه با ضربات طبل هماهنگ میگردد. گاهی صدای طبل آهسته و یا قطع میگردد تا طنین آوای سرود خوانان افزایش پیدا کند. در کلیسا سرودهای مذهبی همنوا با صدای ارگ دارای آنچنان جاذبهای است که بر اعماق روح مؤمن تأثیر میگذارد و انسان را متحول میکند. در تعالیم مذهب شیعه به این موضوع کاملاً توجه شده است و انجام نوحهسرایی در هیئتهای عزاداری با صدای طبل و سنج همراه است. در این شرایط دریایی از طنینها و پژواکها به صورت امواج صوتی در فضا رها میگردند. در ایجاد این انرژی کسی به نقش فردی خود فکر نمیکند، بلکه خود را در آفرینش یک حادثه یا پدیده کلی سهیم احساس مینماید.
در ورزش باستانی هنگامی که صدای ضرب هماهنگ با حرکات ورزشی است و اشعاری را مرشد میخواند، این صدا و عملیات بدنی، حالتی روحانی به ورزشکاران میدهد، خاصه آنکه در جواب اشعار مرشد، ورزشکاران جملهای را تکرار کنند؛ در این حالت فضای زورخانه سرشار از انرژی و جاذبه میگردد.
در «مدیتیشن» استفاده از نوع کلمات در تمام نقاط جهان مرسوم است. موضوع مورد توجه ممکن است از یک کتاب مقدس باشد و یا از متون عرفا و شعرای مذهبی گرفته شده باشد. در طریقت صوفیان کلمات اهمیت زیادی دارند که به آن «ذکر» میگویند. هدف به یاد خدا بودن است که از تکرار کلمات مقدس نشأت میگیرد. مهمترین ذکری که به کاربرده میشود کلمه طیبه تشهد و صلوات است. در این کلمات مختصر تمام فلسفه اسلامی و تصوف خلاصه شده است که در واقع «مانترای» تشیع گفته میشود این همان ذکری است که پیوسته در زورخانه مورد استفاده میباشد و تحت هر عنوانی به صورت گروهی صلوات میفرستند.
دعا نیز یکی دیگر از مظاهر مهم ادیان الهی برای تقرب به خداوند است و به آن نیز در اسلام، خاصه مذهب شیعه، اهمیت زیادی داده شده. در زورخانهها پس از پایان ورزش، مراسم نیایش به سبک صوفیان اجرا میگردد. دعا نیز مهمترین بخش سیر و سلوک عارفانه در ورزش باستانی است.
آنچه که دربارهی سیر و سلوک در ورزش باستانی گفته شد شاید برای بسیاری که به محتوای معنوی این ورزش پی نبردهاند، قدری ثقیل به نظر آید، اما باید در نظر داشت که اگر به این ورزش آنطور که شایسته است با دیده دل بنگریم و به آن معرفت داشته باشیم در خواهیم یافت که ورزش باستانی خود مبحثی از سیروسلوک و اشراق است که میتواند پایگاهی ارزشمند و پالایش دهنده برای روان باشد. کما اینکه بسیاری از پهلوانان گذشته، بویژه پهلوان پوریای ولی از سالکان ساحت زورخانه بودهاند.
نگارنده بارها شاهد بر این امر بودهام و این برای بسیاری از ورزشکاران باستانی نیز کاملاً محسوس بوده است. مثلاً مرحوم حاج عباس زرینقلم خراسانی که مردی عارف بود ضمن ورزش آنچنان حالتش دگرگون میشد که همه ما را تحت تأثیر قرار میداد. این موکول بر آن است که مرشد نیز دارای حال و هوای عارفانه و محیط زورخانه نیز خالی از تکلف و ریا باشد.
پینوشت:
1.رضا جمالیان، مدی تیشن (طریقت باطنی)، ص 9.
منبع مقاله :تهرانچی، محمّدمهدی؛ (1388)، ورزش باستانی از دیدگاه ارزش، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم