افزارهای ورزش باستانی

در گذشته های قدیم پهلوانان جزو ارزشمندترین طبقات اجتماعی به شمار می‌رفتند آن ها پس از موبدان قرار داشتند.
يکشنبه، 6 آذر 1401
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
افزارهای ورزش باستانی

ورزش زورخانه ای چیست؟

ورزش زورخانه ای از آیین های پهلوانی و ورزش های سنتی ایرانیان است و مکانی که در آن به این ورزش می پردازند. مورخین معتقد اند که ۷۰۰ سال پیش محمود که معروف به پوریای ولی بوده است و در خوارزم زندگی می کرده زورخانه ها را به شکل امروزی در آورده است.

از گذشته‌های دور ورزش زورخانه ای به پهلوانی و جوانمردی اشاره داشته و اغلب کسانی که در زورخانه ها شرکت می کردند دارای خصوصیاتی مانند مروت و جوانمردی و پهلوانی بودند همچنین مرشد زورخانه در هنگام ورزش و برای تهیج ورزشکاران اشعار و داستان هایی آهنگین را همراه با ضرب زورخانه ای میخوانده و به خصوص دردهای جوانمردی و پهلوانی که بسیار با ارزش هستند اشاره می کند.

تاریخچه ورزش زورخانه ای و پهلوانی

در گذشته های قدیم پهلوانان جزو ارزشمندترین طبقات اجتماعی به شمار می‌رفتند و آن ها پس از موبدان قرار داشتند. در آن دوران جنگاوری و رزم یکی از ارزش های باستانی به شمار می رفته و از آنجایی که پهلوانان به انواع فنون رزم تسلط داشته اند در بین عموم مردم بسیار محبوب بودند.

 با گذشت زمان فنون رزمی با ورزش های تیمی آمیخته شدند و حالت نمایشی پیدا کردند بعد از آن با اضافه شدن اصول اخلاقی به این مجموعه باعث شد تا سبکی جدید به وجود بیاید که امروزه به آن آیین های پهلوانی و ورزش های باستانی می گویند.

در گذشته یک پهلوان نه تنها جنگ آوری ماهر و آزموده بوده است بلکه از لحاظ سطح معنوی روح نیز بسیار مسلط بوده است. از خصوصیات اخلاقی پهلوانان می‌توان به مهمان نوازی؛ جوانمردی؛ کمک به فقرا؛ دستگیری از ضعفا؛ فروتنی و گشاده رویی اشاره کرد.

اقدامات و حرکت های اصلی در ورزش زورخانه ای

پهلوانان باستانی برای اینکه بتوانند وارد گود شوند که دقیقاً در مرکز زورخانه قرار دارد باید مراسمی را با دیگر ورزشکاران و به صورت مشترک انجام دهند.

 حرکت پا زدن

ابتدا میاندار در میان گود نیز بعد و ورزشکاران دورتادور او قرار می گیرند برای شروع کردن پا زدن ابتدا بهای آرامی میزند که به آن پای نرم گفته می شود. نحوه انجام این حرکت به این صورت است که ورزشکار پنجه یکی از پاها را مقداری از زمین بلند می کند و سپس روی پنجه پای دیگر،خود را تکان میدهد و به آرامی عقب و جلو می رود. چهار نوع پا زدن در حرکات زورخانه ای وجود دارد.

پای اول یا پای چپ و راست
پایه جنگلی
پای تبریزی اول دوم و سوم
پای آخر

 نحوه انجام پای جنگلی به این صورت است که ورزشکار روی هر دو پنجه ی پاهایش قرار می‌گیرد و همراه با آواز و صدای ضرب مرشد و به صورت هماهنگ یک بار سنگینی بدن خود را روی پای راست می‌اندازد و پای چپ را به سمت جلو پرتاب می کند و بار دیگر وزن بدن خود را روی پای چپ می‌اندازد و پای راست را به جلو پرتاب می‌کند این حرکت سریع و پی در پی انجام می شود.

حرکت چرخ زدن

اینه کرد به ۵ شکل صورت می گیرد.
چرخ جنگلی
چرخ تیز
چرخ سبک و چمنی
چرخ تک پر
چرخ سه تک پر

جالب اینجاست که مرشد برای هر یک از این چرخ ها آهنگ و ضرب ویژه‌ای دارد.


واردشدن به زورخانه (ورزشخانه)

در آداب ورود به زورخانه، همان‌طور که سنت جامعه‌ی ما حکم می‌کند، اگر ورزشکاران با یکدیگر باشند، بایسته است که نخست، پیشکسوت و مهتر، و سپس دیگران به ترتیب کسوت، یک‌یک وارد شوند تا مرشد به همان ترتیب بتواند روی سلسله مراتب، ادای احترام کند. ورود به زورخانه مانند ورود به مسجد و تکیه است و باید با همان دستور عمل شود. یعنی: اول پای راست پیش نهند، و نام خدای متعال و نام پیشوای جوانمردان عالم را بر زبان آرند.
 

«اگر پرسند که آداب به تکیه درآمدن چیست؟

بگوی سه: اول آنکه با وضو باشد، دویم آنکه چون به آستانه رسد، پای راست فراپیش نهد، سیم آنکه گوید: «بسم‌الله و بالله و علی ملة رسول الله.» (1)

موقع وارد شدن به زورخانه، گرامیداشت سردم حکم می کند، که وارد شونده نسبت به مرشد و سردم، سر فرود آورد و سلام کند. ولو اینکه وارد شونده پیر، و مرشد سردم جوان باشد. و قبل از لخت شدن در جایی بنشیند، که شایسته کسوت او است و اگر لازم است که ورزش کند، پس از کسب اجازه از پیشکوت ارشد، لنگ ببندد و پیش از میاندار، وارد گود شود مگر آنکه طبق روال جدید با صف و دویدن شاطری به گود داخل شود.

آداب حضور در گود

اولین وظیفه برای ورزشکاران داخل گود، پیروی از حرکات ورزشی میاندار است، و از جزئی‌ترین عملیات او باید تقلید نمایند، ولو آنکه میاندار از نظر کسوت، پایین‌تر از اطرافیان باشد.

موقع شنو، اگر ورزشکاری نتواند پا به پای میاندار به حرکات شنو ادامه دهد حق ندارد بلند شود و یا بی حرکت شود و یا روی تخته شنو زانو بزند. بلکه باید به نحوی، با تکان دادن سر و دست، و خم کردن اندکی از دستها، به طور نمایشی شنو را تا پایان ادامه دهد؛ همچنین است هنگام میل گرفتن.

اگر میل ورزشکاری، سنگین باشد و یا به علت خستگی، نتواند ادامه دهد، میلها را روی شانه می‌گذارد و هماهنگ با ضرب مرشد، دسته‌های میل را روی شانه، پایین و بالا می‌برد.

هنگام پا زدن و خم‌گیری و نرمش ممکن است بعضی از حرکت میاندار، برای ورزشکاری مشکل باشد. باز به همان روش، باید شبیه آن عملیات را هماهنگ با دیگران انجام دهد.

غالباً دیده می‌شود موقع برداشتن و گذاشتن میل و تخته شنو و یا در فاصله‌های بین ورزش، بعضی از ورزشکاران، لب گود می‌نشینند و یا با صدای بلند، با تماشاچیان صحبت می‌کنند؛ این کار خلاف ادب است.

بیرون آمدن از گود، تا ختم دعای ورزش، ممنوع است و اگر موردی برای خارج شدن از گود، وجود داشته باشد، باید از میاندار کسب اجازه کند و با اشاره سر، از مرشد رخصت بگیرد و فوراً خارج شود.

داخل گود

اگر داخل گود به علت زیادی نفرات، برای ورزش میل و شنو، کمبود جا باشد. وظیفه‌ی کوچکتران و کهتران گود است که در بالای گود ورزش کنند و سپس برای پا زدن، بازگردند. همچنین است در کمبود ادوات ورزشی، بویژه هنگام حضور مهمان در داخل گود، باید میزبانان صبر کنند تا نخست مهمانان وسایل ورزشی بردارند.

موقع چرخیدن، به رسم مهمان‌نوازی، سعی می‌کنند رو دست میهمان نچرخند. ولی در این کار نباید زیاده‌روی شود، تا آن که حد که افراد مبتدی و نوچه‌های مهمان، رودست پیشکسوتان میزبان بچرخند.

ورود به گود

ورزشکاران پس از بستن لنگ و یا پوشیدن (تنکه ورزش)، از روبه‌روی مردم یعنی پایین‌ترین محل گود، وارد می‌شوند. و پس از بوسیدن زمین ادب، در محل خود قرار می‌گیرند. بوسیدن گود به این طریق است که نوک انگشتان دست راست را به زمین گود آشنا نموده، و سپس می‎بوسند.

در داخل گود چنانچه ورزشکاری متوجه شود پایین دستش ورزشکاری قرار دارد که پیشینه‌اش بیشتر از اوست و یا آن شخص مهمان است، او را به بالا دست خود تعارف می‌کند.

ولو اینکه میزبان دارای کسوت و سابقه بیشتر باشد، به علت فروتنی در پایین گود می‌ایستد و یا برای احترام به حاضرین در گود، در جایی پایین‌تر از حد خود می‌ایستد. و این دیگران هستند که باید، آن ورزشکار را به بالا دست خود، تعارف و هدایت کنند.

پس از این‌که همه در جای خود قرار گرفتند، یکی از ورزشکاران با سابقه، که معمولاً پهلوان و یا پیشکسوت است با تعارفاتی که بین او و دیگران می‌شود، میانداری را قبول می‌کند و تخته شنو خود را وسط گود روبه‌روی سردم قرار می‌دهد و سایرین در اطراف او هر کدام، تخته را جلو خود گذاشته، آماده ورزش می‌شوند.

جرگه زدن

پس از اینکه ورزشکاران در داخل گود، هر یک به جای خود قرار گرفتند. مرشد به مناسبت شروع ورزش، شعری در مدح نبی‌اکرم یا ائمه طاهرین و یا اشعاری در این زمینه می‌خواند.

در این حال، کلیه ورزشکاران «کنده می‌زنند» یعنی زانوی راست را به زمین می‌زنند و پای چپ را عمود بر زمین می‌کنند و کف دو دست را روی زانو چپ قرار می‌دهند تا شعر مرشد تمام شود، و صلوات بفرستند.

(توضیح این‌که کنده زدن ویژه مراسم است. ولی در حالت معمولی دست‌ها و زانوان را روی تخته شنو می‌گذارند).
 
افزارهای ورزش باستانی

شنو

این ورزش به علت شباهت حرکات آن به شناوری «شنا» نامیده شده است ولی چون در محاورات زورخانه‌ای به آن «شنو» می‌گویند، ما نیز آن را شنو می‌نامیم تا در عین حال با شنای واقعی تفاوت داشته باشد.

تخته شنو

تخته‌ای است به طول تقریبی 60 و پهنای 7 و ضخامت 3 سانتیمتر که دارای دو پایه می‌باشد، با سطح اتکای پهن، تا موقع شنا، روی زمین نلغزد.

ابداع تخته شنو گویا مربوط به سال‌های بعد از صفویه است. زیرا در طومار افسانه پوریای ولی، که راجع به ورزش شنو توضیح می‌دهد، نامی از تخته شنو نمی‌آورد و معلوم می‌شود دست‌ها را به زمین می‌نهاده‌اند.

«... و قاعدتاً شنا آن است که هر دو کف دست و دو پنجه پا بر زمین باشد و زانو به زمین نرسد.» (2)

شنو و انواع آن

شنو به طور کلی چهار نوع است:

شنو سرنوازی - شنو کرسی (پاباز) - شنو کشیده (دست و پا مقابل)- شنو پیچ.
 

1. شنو سرنوازی

این شنو برای شروع ورزش است، که خیلی با تأنی انجام می‌شود. دست‌ها به اندازه عرض شانه، روی تخته شنو قرار می‌گیرد و شست نباید زیر تخته شنو قرار گیرد. در این شنو، پاها فراخ گذاشته می‌شود. به طوری که نصف سنگینی بدن، روی دست‌ها قرار می‌گیرد و نباید زانوان خم شود. سر رو به بالا قرار می‌گیرد.

در شنو سرنوازی، با حرکات سر، و تکان دادن کتفها، همراه با آهنگ ضرب یک نوع شنوی شکسته را اجرا می‌کنند، که منظور اصلی گرم شدن بدن برای شروع ورزش است.
 

2. شنوی کرسی

وضعیت بدن در این شنو، مانند شنو سرنوازی است و با کوبش سنگین صدای ضرب، دستها خم می‌شود، و سینه کاملاً به تخته نزدیک می‌گردد. در این حال باید آرنج‌ها به پهلوها نزدیک شود، و موقع برگشتن، دست‌ها به خوبی صاف شود.

در این شنو ممکن است، حرکات آن پیاپی و بدون وقفه انجام شود. در این حالت به آن «شنو چکشی» می‌گویند.
 

3. شنو کشیده (دست و پا مقابل)

در این شنو برعکس شنو کرسی، پاها به هم نزدیک گذاشته می‌شوند و به اندازه تقریبی طول بدن، از دست‌ها فاصله می‌گیرند، به طوری که تمام سنگینی بدن، روی دست‌ها قرار می‌گیرد و بدن موقع شنو کاملاً افقی می‌شود.

در شنو کشیده، موقع پایین آمدن و بالا رفتن، کمر را قوس داده، به حالت اول برمی‌گردیم، و نیز ممکن است بدون اینکه به کمر قوس بدهیم، به صورت پرس، پایین و بالا برویم. این شنو را اکثراً آهسته اجرا می‌کنند.
 

شنو پیچ

شروع این شنو مانند شنای کشیده (دست و پا مقابل) است. در حرکت اول، دست‌ها خم می‌شود و سینه روی تخته قرار می‌گیرد و در حالت دوم، نشیمن به طرف راست می‌چرخد، و سنگینی بدن روی دست راست قرار می‌گیرد.

مجدداً به حالت اول بر می‌گردد، و سینه را روی تخته آورده بدن را صاف می‌کند و در حرکت بعدی به طرف چپ چرخیده، سنگینی بدن را روی دست چپ قرار می‌‌‌دهد و مرتب این حرکات به چپ و راست با آهنگ ضرب تکرار می‌شود.

هنر شنو رفتن

آنچه در موارد انواع شنو به طور خلاصه ذکر شد، شنوهای عادی است. ولی برخی از میاندارها بنا به سلیقه خود، موقع شنو رفتن، ترکیبی از انواع شنو را به طرز بسیار جالبی اجرا می‌کنند که ما به ذکر دو نمونه از آن می‌پردازیم.

الف- ممکن است در شنو کرسی دو شنو به صورت پیاپی (دو شلاقه) بروند، و شنو سوم را با تأنی اجراء نمایند. پس از چند دفعه تکرار این حرکت، مجدداً میاندار در حالی که با دست اشاره می‌کند، و یا با صدا می‌فهماند، حرکت پیاپی را (سه شلاقه) می‌کنند، والی آخر.

ب - همچنین ممکن است این برنامه را در شنو کشیده اجرا نمایند، که مشکلتر است و نیز در شنو پیچ ممکن است، پس از دوبار حرکت پیچ و به چپ و راست، دفعه سوم را به صورت شنو کشیده انجام دهند. و بر این منوال...
 

آنچه که باید در مورد شنو رعایت شود

در حالی که بدن سرد است، شنو را به صورت شلاقی و تند نباید شروع کنیم. بلکه باید با حرکات بطئی و سنگین شروع، و پس از آنکه بدن کمی گرم و نرم شد، مبادرت به حرکات تند و شلاقی نماییم.

شنو برای تازه‌کاران نباید تا مدتی از 20 بار در هر نوبت تجاوز کند. و در روزهای بعد باید به تدریج به آن اضافه شود. زیرا کوفتگی شنو بسیار ناراحت‌کننده است، و ممکن است تا چند روز افراد خام را از ورزش و حرکت باز دارد.

بعضی از ورزشکاران، در یک نوبت مبادرت به چند صد شنو می‌کنند که این عمل، ممکن است موجب ناراحتی قلب شود و به علاوه خون متوجه صورت و چشمان می‌شود و زیان‌آور است. بلکه باید بعد از هر یکصد شنو بایستیم و پس از نرمش و رفع خستگی، مجدداً به شنو ادامه دهیم.

میل

«در کتاب وندیداد نامورترین جنگ افزاری که از آن نام برده شده است «گرز» است که ظفرمندترین و استوارترین سلاح شمرده می‌شده است. این همان اسلحه‌ای است که «میترا» و «سروش» در جنگ با دیوان و اهریمن به کار برده‌اند.»

دکتر حکمت

آموزش و پرورش در ایران باستان، ص 68
میل در حقیقت همان گرز است که برای ورزش به این شکل درآمده است. جنس آن از چوب و وزن آن حدود 12 تا 16 کیلو می‌باشد. ولی میل‌های بزرگ‌تر با وزن‌های زیاد که جنبه نمایشی دارد، در بعضی از زورخانه‌ها موجود است. اما مورد استفاده آن بسیار کم است.

میل‌های کوچک‌تری نیز برای بازی می‌سازند که وزن جفت آن کمتر از 10 کیلو است و برای شیرین‌کاری و هنرنمایی استفاده می‌شود.

میل گرفتن

معمولاً پس از شنو نوبت میل می‌شود. برداشتن میل به ترتیب، از سادات و بزرگترها آغاز می‌شود و پس از آنکه همه ورزشکاران میلهای خود را برداشتند و در محل خود ایستادند، میاندار مجدداً از همه رخصت می‌گیرد و تعارف لازم را به جای می‌آورد و موقع آن می‌شود که میل‌ها را روی شانه قرار دهند.

بلند کردن میل باز هم از بزرگ‌ترها آغاز می‌شود که گاه ممکن است، بنا به خواهش میاندار، همه با هم میل‌ها را بلند کنند. بالاخره مرشد شروع به خواندن مقدمه‌ای می‌کند و گرفتن میل آغاز می‌شود.

در سال‌های نه چندان دور رسم بر این بود که هنگامی که میل را بلند می‌کردند و روی شانه می‌گذاشتند، تا پایان ورزش، نباید آن را به زمین می‌گذاشتند. البته این رسم دارای مفهوم منطقی نیست و چنانچه میاندار لازم بداند می‌تواند برای نرمش، میل‌ها را به زمین بگذارد و سپس به ورزش ادامه دهد.

بازی با میل

پیش از شروع ورزش با میل، ممکن است یکی از شیرین‌کارها، با میل‌های سبک وزنی در وسط گود هنرنمایی کند. بدین معنی که، میلها را به صورتهای مختلف به هوا پرتاب می‌کند و پس از چرخشی آن را از چپ و راست می‌گیرد.

بازی با میلهای کوچک، در سالهای اخیر مرسوم شده و قبلاً با همان میل‌های معمولی که بیشتر میاندارها انجام می‌دادند متداول بود و در حقیقت، هم هنر بود و هم زورمندی.

بازی با میل سنگین، دارای صلابت و زیبایی خاصی است و یادآور پهلوانانی است، که در معرکه نبرد، برای ارعاب حریف هنگام رجزخوانی، گرز خود را به هوا می‌انداختند و چه خوب است که باز هم این هنر پهلوانی رواج یابد و بازی با میل‌های کوچک (بچه‌گانه) منسوخ گردد.
 

آنچه باید در مورد میل گرفتن رعایت شود

هنگام گرفتن میل باید سعی شود میل با بدن تماس پیدا نکند و در حالت میل گرفتن عادی، تا حدود امکان باید خمش آرنج حدود 100 درجه باشد و بدن همواره با گرفتن میل، به طرفین بچرخد و گاهی همواره با گردش بدن، قدم به قدم به جلو حرکت کنند و چنانچه گردش میل سریع شود، میل‌ها را سر دست با حرکت مچ به گردش می‌آورند که به این کار می‌گویند «میل سردست».

وزن میل برای هر ورزشکار، باید به اندازه توانایی او باشد و به طور کلی استفاده از میل‌های بسیار سنگین، برای کتف مضر است و به اصطلاح ورزشکاران، کتف را «لق» می‌کند که بعضی به غلط تصور می‌کند، با خالکوبی، درد آن برطرف می‌شود.

کباده در لغت به معنی کمان نرم است. یعنی کشش آن آسان می‌باشد و اصل آن برای تمرین کمان کشیدن بوده است. امروزه کمان آن را از آهن و زه آن را که «چله» می‌نامند از زنجیر می‌سازند و برای اینکه وزن آن زیاد شود برگه‌های آهنی (واشر آهنی) به آن اضافه می‌نمایند.

وزن کباده متفاوت است، که بین 15 تا 30 کیلو تغییر می‌کند. طول کمان تقریباً 150 سانتیمتر و طول زنجیر حدود 200 سانتیمتر می‌باشد.

کباده کشیدن

کباده کشیدن که اصطلاحاً به آن کباده زدن هم می‌گویند، از جمله ورزشهایی است که به صورت انفرادی و یا حداکثر دو یا سه نفره اجرا می‌شود. در زورخانه‌های قدیم، تازه‌کاران تا مدتی حق استفاده از کباده را نداشتند.

در هر زورخانه حداکثر سه نفر در یک هنگام می‌توانند از آن استفاده کنند. ولی وقت کباده کشیدن، بعد از خاتمه ورزش است و کسانی که حق کباده کشیدن دارند، در گود باقی می‌مانند.

ترتیب کباده کشیدن در قدیم، برخلاف چرخیدن، از سادات و بزرگترها شروع می‌شد، ولی معمول بر این شده است که مانند برداشتن دیگر ابزارهای ورزشی و چرخیدن از کوچکترها شروع می‌شود.

هنگام کباده کشیدن باید کمان در دست چپ، و زنجیر (چله) در دست راست قرار گیرد و مصداق شعر فردوسی در جنگ رستم و اشکبوس است که می‌گوید:
ستون کرد چپ را و خم کرد راست *** خروش از چم چرخ چاچی بخاست


معمولاً کباده را به دو طریق می‌زنند:

(روبه‌رو) و (بالاسر) که نوع اخیر آن در حال حاضر معمول است. کباده کشیدن از روبه‌رو خاص پهلوانان و پیشکسوتان طراز اول بوده است که تقریباً منسوخ شده، زیرا قدری مشکل است، و روی کمر خیلی فشار می‌آورد. وزن کباده بین 12 - 30 کیلو می‌باشد.
 

چگونگی کباده کشیدن

چنانچه کباده به طور کامل کشیده شود، یعنی کباده را کاملاً باز نگاه داشته و دستها در طرفین سر، متناوباً خم و راست شود، این نوع را دو طرفه (دو شانه) می‌گویند و اگر کباده نیمه باز باشد و روی شانه چپ حرکت کند و کمان به جای اینکه روی سر باشد فقط تا پهلوی گوش چپ پیش بیاید این نوع را کباده یک طرفه (یک شانه) می‌گویند.
 

نماد و مفهوم زنجیر در کباده

زنجیر و زنگ در فرهنگ فتیان و شیعیان نماد همبستگی و دادخواهی است. این سنت ریشه در فرهنگ ساسانیان دارد که از دوره پادشاهی انوشیروان به جا مانده است.

انوشیروان پس از پراکنده ساختن و کشتار مزدکیان، به منظور جلب رضایت مردم، علی‌الظاهر دادگری پیشه کرد و برای اینکه هر ستمدیده‌ای مستقیماً با او بتواند در تماس باشد، دستور داد بر در کاخ پادشاهی زنجیری نصب کردند که در انتهای آن زنگی قرار داشت، به طوری که مستقیماً صدای زنگ به گوش پادشاه می‌رسید.

در مرزبان‌نامه سعدالدین وراوینی چنین آمده است:

«خسرو انوشیروان چون در دادخواهی ستمدیدگان غفلت روا نمی‌داشت بفرمود تا رسنی از ابریشم کردند و جرس‌ها از آن درآویختند و به نزدیک ساحت‌سرای ببستند تا هر ستمدیده دست در آن رسن زدی جرس بجنبیدی و آواز آن دادخواهی را اعلام داشتی.»

پرتو بیضایی می‌نویسد «زنجیر و زنگ مظهر توانایی و قدرت بوده و طبعاً هر کجا زنگی می‌آویخته‌اند به زنجیری هم وصل بوده، لذا هر جا صحبت از زنگ شده نام زنجیر هم با آن بوده و زنگ و زنجیر به صورت اصطلاحی درآمده است

و براساس همین رویه زنگ و زنجیر، وارد سردم‌ها نیز شده و سپس به اماکن مقدسه هم راه یافته، چنان‌که دیده شده است در مدخل بعضی امامزاده‌ها زنجیری مثلث شکل می‌آویختند و در انتهای آن زنگی می‌بستند.» (3)

از سویی دیده می‌شود که زوّار در امامزاده و اماکن متبرکه هنگام ورود، زنجیر مدخل را تکان می‌دهند و سپس وارد می‌شوند؛ زیرا از آن مکان مقدس دادخواهی طلب می‌کنند.

همچنین است زنجیری را که عزاداران حسینی در ایام محرم بر پشت خود می‌زنند باز هم به همین معنی باز می‌گردد و نیز زنجیر کباده که هنگام کباده کشیدن، در هر حرکت باید با ضربه‌های ویژه خروش آن بلند شود، همه از سنت دادخواهی و طلب عدل که یکی از اصول مذهب شیعه است حکایت می‌کند.

زیرا اگر قصد از کباده کشیدن فقط تمرین کمان‌کشی بود می‌توانستند به جای زنجیر، زه یا فنری را تعبیه کنند که ارزش بدنسازی آن به مراتب بهتر بود، کما اینکه کشش کمان از ورزشهای متداول بین‌المللی است و ایرانیان می‌توانستند آن را در زورخانه یا «آماج‌خانه» رواج دهند.

در سالهای نه چندان دور در پایان ورزش فقط پیشکسوتان و پهلوانان کباده می‌کشیدند و مبتدیان حق استفاده از آن را نداشتند و اگر کسی در حضور پهلوانان و پیشکسوتان حاضر در گود اقدام به کباده‌کشی می‌کرد، معنی آن دعوی پهلوانی و ادعای کشتی گرفتن بود و باید حاضرین در گود به آن پاسخ می‌دادند.

زنجیر دادخواهی

صدای طبل پرآواز و سنج و کوس در معبر  ***   ز هر سویی فراز آید به گوش مردمان اندر
تو گویی لشگری جرار قصد جبهه‌ها دارد      ***   سرود رزم می‌خواند به صد آهنگ جان‌پرور
فضا از دود اسپند و گلاب و گل              ***    معطر هر گذرگاهی ز بوی عود در مجمر
صف زنجیرزن آید چو امواج خروشانی    ***  به هر گامی فرود آرد همی زنجیر بر پیکر
هواداران مظلومند این دریای انسانی    ***   عزاداران تاریخند این مردان نیک اختر
رساند عنصر مظلوم قهر و اعتراضش را      ***              به شعر و ناله و زنجیر و چشم تر
صف زنجیرزن جوید امام خویش مهدی را     ***            که تا آید براندازد بساط ظلم را یکسر
بسی در اهتزاز آید ز هر سو پرچمی برکف   ***           به یاد پرچم عباس آن سردار نام‌آور
صلیب آهنین بالی بر او زنگ و چراغ و گل       ***     به یاد آرد مسیحا را به پیشاپیش این لشگر
از آن روزی که کشتندش سیاوش را به مظلومی ***               فتاد از خود شهزاده به قلب ملتی آذر
از آن روزی که شد مصلوب از ظلم بشر عیسی         ***      از آن صبح بلاخیزی که در خون خفته شد حیدر
بویژه بعد آن روزی که داغ کربلا آمد            ***    چه روز سخت و جانسوزی زکین مردم کافر
شهید جاودانی شد حسین حق‌پرست ما     ***      که او جنگید مردانه، نشد تسلیم بر منکر
و اینک شیعه‌اش از غم زند دست عزا بر سر ***            سراید دادخواهیها به نزد خالق اکبر
بود باب الحوائج را تمسک عروة الوثقی      ***    که حاجتمند می‌کوبد همی زنجیرها بر در
به هر جا هر کسی دارد روندی را به حق‌جویی     ***      که می‌جویند از هر سو حسین و حیدری دیگر
نهاد معدلت‌خواهی بود در گود عیاران      ***   که باشد این جماعت را علی مرتضی رهبر
بود زنگ و نوای مرشد و زنجیره کباده     ***     خروش دادخواهیها ز عیاران این کشور
سروش پهلوانان است ایثار و ستم‌سوزی    ***     به سان بوذر و یعقوب لیث و مالک اشتر
علی آن کس که در وصفش ثنا از آسمان آمد   ***                دلاور مرد بی‌همتا زعیمی بعد پیغمبر
چه والاتر بود ما را ازین آیین فرخنده        ***    چه برتر افتخاری زین سروش و سنت انور
به چشم دل سپارد «مهدیار» این شیوه رحمت   ***          به نام نامی مهدی و عشق حیدر صفدر (4)
 

سنگ زور:

یکی از ادوات ورزش باستانی «سنگ» است با شکلی مانند سپرهای ایران باستان. جنس آن را از چوب می‌سازند که در وسط آن دستگیره‌ای برای گرفتن، تعبیه شده است. وزن آن بین 20 تا 40 کیلوگرم تغییر می‌کند.

طول و عرض معمولی آن حدود 80 × 110 سانتیمتر می‌باشد. نام اصلی آن «سنگ زور» است که اختصاراً «سنگ» می‌گویند و همان‌طور که از نام آن پیداست جنس آن در قدیم از سنگ بوده است.
در طومار افسانه پوریای ولی نیز ذکری از سنگ به شرح زیر آمده است:

«... گویند پهلوان شیردل کهنه‌سوار را دو سنگ بود از مرمر، به وزن صد و هشت من تبریز و هر صبح پنجاه مرتبه آن را گرفته و هر شام پنجاه مرتبه. و این سنگ که الحال در میان پهلوانان است، نمونه‌ای از سنگ پهلوان شیردل است.»

با این توضیح می‌توان حدس نزدیک به یقین داشت که این آلت ورزشی را برای پهلوانان بسیار نیرومند، از سنگ می‌ساخته‌اند. ولی برای افراد معمولی، چوبین بوده است.

چگونگی گرفتن سنگ

ورزش سنگ باید به صورت درازکش انجام شود. دست‌ها هنگام حرکت به طور متناوب بالا و پایین می‌رود. چگونگی کار این گونه است که نخست یک لنگه سنگ را روی دست راست بلند نموده و به طرف چپ می‌غلتیم

به طوری که دست چپ کاملاً خم شده و بدن به آن متکی شود و دست راست به خوبی باز شود، در این حال سنگها نباید به یکدیگر بخورند و لازم است برای حفظ تعادل، کمی نسب به زمین مایل باشد.

سپس نوبت دست چپ می‌شود و بدن به طرف بازوی راست غلتیده و دست چپ سنگ را کاملاً بالا می‌برد. این نوع سنگ گرفتن را «غلتان» می‌گویند.

گاهی ممکن است قبل از شروع سنگ گرفتن، و گردش به چپ و راست فقط سنگ‌ها را به طور موازی روی دو دست بالا و پایین ببرند تا بدن کاملاً گرم شود، بعداً حرکات سنگ را انجام می‌دهند. این نوع را «جفتی» می‌گویند.

حالت پا ممکن است دوگونه باشد. اول آنکه پا روی شکم تقریباً جمع می‌شود و پنجه‌ها به یکدیگر می‌چسبند. نوع دیگر آنکه زانو کاملاً راست شده، و پا نسبت به بدن کمی مایل است و یک زاویه باز را تشکیل می‌‌دهد.

در حین سنگ گرفتن، مرشد با آهنگ مخصوص بدون صدای ضرب، ردیف حرکات سنگ را می‌شمارد؛ که ما برای نمونه از شماره 1 الی 50 را که معمول فعلی زورخانه است، در اینجا نقل می‌کنیم.

شمارش سنگ گرفتن

اول دفتر به نام ایزد دانا *** صانع و پروردگار حی توانا

یک است خدا - دو نیست الله - سبب ساز کل سبب - چاره بیچارگان - پنج تن آل‌عبا - شش طاق عرض مجید - امام هفتم - قبله هشتم - نوح نبی - دهنده‌ی بی‌منت الله - علی و یازده فرزندش - جمال هشت و چهار صلوات

زیاده باد دین نبی - چهارده معصوم پاک - نیمه کلام‌الله مجید - شانزده گلدسته طلا - هفده کمربسته مولا - هجده هزار عالم و آدم - ختم پوریای ولی - آقای خوبان علی - یک بیست، لعنت خدا بر ابلیس - دو بیست، ناز بازوی مردان عالم - سه بیست، ناز سر و سینه مردان عالم - چهار بیست، ناز چهار ستون بدنت - پنج بیست، ناز پنجه‌ی مردانه‌ات، شش بیست، شش طاق عرض مجید - هفت بیست، یا امام هفتم، هشت بیست، یا ثامن‌الائمه - نه بیست، جوادالعالمین

سی‌جزء کلام‌الله مجید - از آدم و حوا - دگر نبی‌الله - شعیب و یوسف و یعقوب. پس خلیل‌الله - ملائک مقرب - دگر جبرئیل - صورت حضرت داوود - هم ز میکائیل - یک چهل گرفتی، ماشاءالله - دو چهل. محمد مصطفی - سه چهل. علی است شیر خدا - چهار چهل، پنج چهل، پنج تن حدیث کساء - شش چهل، شهید دشت کربلا - هفت چهل، فرزند دلبند مولا - هشت چهل، کشته زهر جفا - نه چهل، بر منصور دوانیقی لعنت (5) - پنجاه هزار بار جمال علی را صلوات.
 

مفهوم شمارش اعداد

شمارش سنگ در تهران 117 عدد است که به آن 117 کمر بسته مولا می‌گویند و ریشه‌ی این اصطلاح بر ما معلوم نشد. زیرا 17 سلسله فقر وجود دارد ولی اضافه شدن عدد 100 روشن نیست.

اما در کاشان و اصفهان و بعضی از ولایات جنوبی عدد 114 مرسوم است که به 114 سوره کلام‌الله مجید استناد شده و در بعضی از شهرهای خراسان و شهرهای شمال عدد 110 را برای شمارش مبنا می‌گیرند که طبق حروف ابجد نام مبارک علی (علیه‌السلام) است.

نام هفده کمربسته یا هفده سلسله فقر در فتوت‌نامه سلطانی چنین آمده است: «اگر پرسند که میان بستگان شاه کدامند؟» بگوی غیر از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هفده: اول سلمان، دویم ابوذر غفاری، سیم عمار یاسر، چهارم مقداد اسود، پنجم حسان ثابت، ششم ابوعبیده جراح، هفتم جابر انصاری، هشتم سهیل یمنی، نهم مسلم مکی، دهم مالک‌اشتر، یازدهم داوود مصری، دوازدهم صهیب‌بن سنان رومی، سیزدهم عمروبن امیه‌ی ضمری، چهاردهم سیف یمانی، پانزدهم قنبرعلی، شانزدهم جوانمرد قصاب، هفدهم ابوالمعجن.
 

اگر پرسند از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چند تن در میان بسته بوده‌اند؟

بگوی سه تن بودند. اول امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) که به رسول خدای مانند بود، دویم ابوعبدالله الحسین الشهید که پدر امامان بود، سیم محمد حنفیه که مظهر شجاعت و سخاوت بود. و چون حواله امامت به حسن و حسین و فرزندان حسین بود، حواله میان بستن و محفل فتوت داشتن به (میان بستگان) رسید.» (6)

پژوهش نگارنده درباره پیام و معنی شمارش اعداد حاکی از آن است که بعضی از این شماره‌های محترم مذهبی، دارای ریشه‌هایی هستند. بخصوص در مورد اعداد 12 و 72 که بین ما شیعیان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تشابه بسیار نزدیکی با اعتقادات مسیحیت و مانیگری و دین بودا و دین زرتشت دارد.

در کتاب هفتاد و سه ملت حدیثی منسوب به پیغمبر گرامی اسلامی است که: «جهودان به هفتاد و یک و ترسایان به هفتاد و دو گروه گرویدند و پیروان من هفتاد و سه گروه می‌شوند.» (7)

در کتاب تذکرة‌العقاید آمده است که نصاری هفتاد و دو فرقه‌اند (8) و در فرهنگ کنایات (منصور ثروت) اشاره‌ای به هفتاد و دو ملت و هفتاد و دو ترتیل قرآن می‌کند. (9)

در کتاب انجیل و مسیح، حواریون حضرت عیسی را 12 تن نوشته‌اند. (10)

همچنین یاران مانی 12 تن، و مبلغین او 72 نفر بودند. (11) کمربند روحانیون زرتشتی (مغ‌ها) دارای 72 رشته نخ پشم گوسفند بوده و آن 72 رشته را به شش دسته 12 تایی، و آن شش دسته را به دسه دسته‌ی 24 تایی تقسیم می‌کردند که از آن دسته شعار معروف: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک به دست می‌آمد. (12)
 

پی‌نوشت‌ها:

1.واعظ کاشفی، فتوت‌نامه سلطانی، ص 223.

2.پرتو بیضایی، تاریخ ورزش، ص 364 (طومار افسانه پوریای ولی).

3.پرتو بیضایی، تاریخ ورزش باستانی، ص 25.

4.سراینده: مهدی تهرانچی «مهدیار».

5.منصور عباسی دومین خلیفه عباسیان در سفاکی و بیرحمی مانند حجاج بن یوسف بود و بسیاری از علویان را در زندان‌هایش به شهادت رساند. ضمناً بسیار خسیس بود و از این لحاظ او را «دوانیقی» لقب داده بودند.

6.فتوت‌نامه سلطانی، ص 122.

7.هفتاد و سه ملت، دکتر محمد جواد مشکور به نقل از (الفرق بین‌الفرق، طبع مصر، 1948).

8.تذکره العقاید (خلاصه ملل و نحل شهرستانی)، مشکور، ص 91.

9. ترتیل یعنی با قرائت درست و صدای خوش خواندن، فرهنگ آموزگار.

10. محمدحسین کاشف الغطاء، انجیل و مسیح، ترجمه خسرو شاهی، ص 174.

11. زندگی مانی، ناصح ناطق، ص 224.

12. پرتو بیضایی، تاریخ ورزش، ص 73. خواجه شیراز نیز اشاره‌ای درباره رقم 72 دارد:
 

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه *** چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند


 

نویسنده: محمّدمهدی تهرانچی

منبع مقاله :

تهرانچی، محمّدمهدی؛ (1388)، ورزش باستانی از دیدگاه ارزش، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط