به يمن فيض ولايت

ستاره سحر از صبح انتظار دميد غدير از نفس رحمت بهار چکيد گرفت دست قدر، رايت شفق بر دوش‏ زمين به حکم قضا آب زندگى نوشيد
سه‌شنبه، 22 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
به يمن فيض ولايت

به يمن فيض ولايت

شاعر: يحيى حدادى ابيانه

ستاره سحر از صبح انتظار دميد 

غدير از نفس رحمت بهار چکيد

گرفت دست قدر، رايت شفق بر دوش‏ 

زمين به حکم قضا آب زندگى نوشيد

بر آسمان سعادت ز مشرق هستى‏ 

سپيده داد نويد تولد خورشيد

به باغ، بلبل شوريده رفت بر منبر 

چو از نسيم صبا بوى عشق يار شنيد

ز خويش رفته، نواخوان عشق بود و سرود

به بانک زير و بم، اسرار خطبه توحيد

فتاد غلغله در باغ و شورشى انگيخت‏ 

که خيل غنچه شکفت و به روى او خنديد

هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون‏ 

زمين به عترت و آل رسول بست اميد

رسول، سدره‏نشين شد، على به صدر نشست‏ 

پى تکامل دينش خداى کعبه گزيد

گرفت پرچم اسلام را على در دست‏ 

از اين گزيده زمين و زمان به خود باليد

به يمن فيض ولايت شراب خم الست‏ 

به عشق آل على از غدير خم جوشيد



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما