شاعر: ناصر شعار ابوذرى
گفت برخيز که از يار سفير آمده است
به چراغانى صحراى غدير آمده است
موج يک حادثه در جان غدير است امروز
و على چهره تابان غدير است امروز
بيعت شيشهاى و آهن پيمان شکنى
داد از بيعت آبستن پيمان شکنى!
پس از آن بيعت پر شور على تنها ماند
و وصاياى نبى در دل صحرا جا ماند
موج آن حادثه در جان غدير است هنوز
و على چهره تابان غدير است هنوز