تجدید عهد با غریب طوس
باید که رو به جانب دارالشفا کنیم
باشد سزا که بر در طب الرضا رویم
وانگاه درد خویش در آنجا دوا کنیم
ما را اگر بساحت قدسش اجازه داد
آنجا ولا برای همه دست و پا کنیم
مهمان شویم جمله بدار الضیافهاش
بر خوان او نشسته دمی را صفا کنیم
بالجمله روز از شعف و شب ز روی جد
خود را در آستان رضا جابجا کنیم
چون پیروی بساحت کیوان رسید گفت
باید به پیروان علی اقتدا کنیم
در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، خورشید ولایت ،بار دیگر در مدینه تابیدن گرفت و شعاع نورانی و روح بخش خود را به اقصی نقاط عالم منتشر ساخت . نام او «علی» و کنیهاش «ابوالحسن» بود . ایشان پس از شهادت پدر ارجمندش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهدهدار مقام امامت و ولایتشد . مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، 5 سال با خلافت «محمد امین» و 5 سال آخر با خلافت «مامون» مقارن بود .
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد . در این دوران، مامون حاکمیتخود را با خطرات جدی مواجه میدید، از جمله: شورشهای علویان در نقاط مختلف، طرفداری خراسانیان از اهل بیت علیهم السلام و گسترش نفوذ و فعالیتهای امام علیه السلام در بین شیعیان . از این رو، مامون با تحمیل ولایت عهدی خود بر آن حضرت علاوه بر کنترل و مایل نمودن علویان و خراسانیان به سمتخود، قصد داشت فعالیتهای امام رضا علیه السلام را در مرو کنترل نماید و با اقدامات منفی خود چهره ایشان را مخدوش کند و از محبوبیت او بکاهد .
نقل شده که سلیمان مروزی عالم مشهور علم کلام به نزد مامون آمد . مامون پس از احترام و انعام او از وی درخواست کرد که با امام رضا علیه السلام به مناظره بپردازد . سلیمان که به علم و دانش خود مغرور بود، گفت: ای امیرمؤمنان ترس آن دارم که از عهده این کار برنیاید و مقامش پایین آید . مامون گفت: هدف من نیز چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی; چرا که من میدانم تو در علم و مناظره توانا هستی . سلیمان که از نیت مامون آگاه شد، این کار را پذیرفت . ولی در نهایت، برخلاف نقشه از قبل تعیین شده، ضعف و ناتوانی سلیمان بر همگان آشکار شد .
زیارت قبور اولیاء
زیارت وسیله قرب الهی
از این رو، بارها رنج و مشقتسفر را به جان میخرند و به زیارت قبور آنان مشرف میشوند و به پیمان و عهد قلبی و درونی که با پیامبران و امامان خویش بستهاند، عمل میکنند . امام علی بن موسی الرضا علیه السلام میفرماید: «ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة; (2) همانا برای هر امامی عهد و پیمانی استبر عهده پیروان و شیعیانشان و وفای کامل به این عهد و ادا نمودن آن به وجه نیکو در گروی زیارت قبور آنان است، پس هر کس از روی رغبت و میل به زیارت آنان و برای تصدیق آنچه که آنها در آن رغبت داشتند، آنان را زیارت کند، امامان و پیشوایانشان در روز قیامتشفیع آنان خواهند بود .»
همچنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند: «من اتانی زائرا کنتشفیعه یوم القیامة; (3) هر کس به زیارت من بیاید در روز قیامتشفیع او خواهم بود .» زیارت در واقع، تجدید عهد و پیوند زدن قلب و روح به انسانهایی است که خلیفة الله حقیقی در زمین هستند; کسانی که به حقیقت ندای «انی جاعل فی الارض خلیفة» (4) را جامه عمل پوشانیدهاند، و سفره جود و کرمشان برای عموم مردم گسترده و باب لطف و رحمتشان بر همگان گشوده است; انسانهایی که در وصف آنان گفته میشود: «السلام علی ائمة الهدی ومصابیح الدجی واعلام التقی وذوی النهی; (5) سلام بر امامان هدایت، و روشنگران تاریکی، و نشانههای تقوا و پرهیزگاری، و صاحبان عقل .»
نقد شبهات موهوم
از این رو، بر انسانهای آگاه و دانا و دردمند لازم است تا با پرده برداشتن از این دسیسههای شوم، راه حق و حقیقت را بر سالکان روشنتر و رسیدن به قرب الهی را آسانتر سازند . در این راستا، ما نیز برآنیم تا یکی از شبهاتی را که از طرف فرقه وهابیت که سوغات انگلیسیها برای جوامع اسلامی است، (7) و همچنین از طرف برخی غرب زدگان به اصطلاح روشنفکر مطرح شده، بیان نماییم و به تبیین پاسخی مناسب بپردازیم .
شبهه این است: چطور ممکن است انسانهایی که قرنها پیش مردهاند به زیارتشان برویم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم؟ و همچنین آیا این عمل نوعی بدعت و شرک محسوب نمیشود؟
پاسخ را در چند بخش بیان میکنیم:
1 . یکی از ارکان و علل پیدایش این شبهه اعتقاد به عدم حیات پس از مرگ است که قرآن کریم در موارد متعدد آن را ابطال نموده است . نقل شده که روزی ابی بن کعب (یا عاص بن وائل) که منکر معاد بوده است در بیابان قطعهای استخوان پوسیده پیدا کرد و فکر کرد که دلیل محکمی برای عقیدهاش پیدا کرده است . با تکبر و غرور قطعه استخوان را برداشت، در حالی که با خود میگفت: «لاخصمن محمدا; با محمد صلی الله علیه و آله به دشمنی برمیخیزم .» به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و فریاد زد: بگو ببینم چه کسی قدرت دارد بر این استخوان پوسیده لباس حیات بپوشاند؟! سپس قسمتی از آن استخوان را پودر کرد و بر زمین پاشید . در این هنگام، این آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد: «وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحیی العظام وهی رمیم» (8); «برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است .» خداوند با عبارت «ونسی خلقه» پاسخ محکمی به منکرین معاد داده است; به این معنی که اگر آن شخص خلقتخود را فراموش نمیکرد و توجه میکرد که خداوند او را از هیچ آفریده است، چنین استبعادی نمیکرد; چرا که خلقت اولیه بسی سختتر از خلقت مجدد است .
هیچ گاه انسان به وسیله مرگ، نابود و فانی نمیشود تا نتوان به زیارت او رفت و او را واسطه قرار داد; چنان که خداوند متعال میفرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» ; (9) «[ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگاناند; بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند .»
2 . بخشی از این شبهه زاییده فکر وهابیت است که قصد دارند با پوشاندن لباس بدعت و شرک بر قامت زیارت و استشفاء و تبرک جستن به قبور اولیای الهی، این مسئله مهم اعتقادی را خدشهدار کنند; لذا دولت وهابی سعودی برای جلوگیری از انجام این امور، مامورانی را در لباس آمران به معروف و ناهیان از منکر در اطراف این مقابر شریف مستقر کرده که با کمال خشونت و گاه در لباس اخلاق و نصیحتبا زائران این مشاهد مشرفه رفتار میکنند . استدلال آنان این است که بوسیدن قبور و ضرائح و تبرک جستن به آنها نوعی عبادت نسبتبه آنها محسوب میشود و حال آنکه عبادت مخصوص خداست .
پاسخ آنها این است که اگر هر احترام و بوسیدنی عبادت بود، لازم میآمد بوسیدن اطفال و کتاب خدا هم شرک و حرام باشد . روشن است که هیچ مسلمانی به وسیله زیارت و بوسیدن مقابر شریفه، قصدش این نیست که به آنان نسبتخدایی بدهد و آنان را عبادت کند تا شرک لازم بیاید . تبرک جستن به آثار و قبور اولیای الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در متون تاریخی و روایی به طور متعدد نقل شده است . که در ادامه به مواردی از آنها در کتب اهل سنت اشاره میکنیم:
الف) سائب بن یزید نقل میکند: خالهام مرا خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برد و گفت: فرزند خواهرم بیمار است . آن حضرت وضو گرفت و از خدا برای من طلب خیر وسلامتی نمود و در زمانی که وضو میگرفت، از آب وضویش نوشیدم . (10)
ب) مسلم در صحیح خود از انس نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله سر خود را میتراشید و یارانش در اطرافش بودند و هر تاری از موی ایشان در دستیکی از یاران بود . (11)
ج) صحابی جلیل القدر، بلال حبشی که به عللی مدینه را ترک کرد و در نواحی شمال به امر مرزبانی مشغول بود، در خواب دید که پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای بلال! آیا وقت آن نرسیده است که ما را زیارت کنی؟ وی با حالت اندوه از خواب بیدار شد و بر مرکب خود سوار شد و آهنگ مدینه کرد . هنگامی که کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر میمالید و وقتی حسن و حسین علیهم السلام را دید هر دو را بوسید . (12)
زیارت بارگاه رضوی
مصاف عالم امکان زملک تا ملکوت
که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت
همین عظمت و بزرگی، زیارت آن مرقد شریف را دارای آثار و برکاتی کرده که در ادامه قطرهای از آن اقیانوس فضائل را ذکر میکنیم و جان خسته از فراقمان را طراوت میبخشیم:
1 . مهمترین فضیلت زیارت آن امام همام علیه السلام انس و همنشینی با آن امام است . چه ندارد آن که رضا دارد و چه دارد آن که از رضا محروم است .
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
2 . از آنجا که علی بن موسی الرضا علیه السلام مظهر کرامت و بزرگی است، هر کس که به زیارت ایشان برود، در دنیای پس از مرگ که دیار فقر و نیاز است، با کمال لطف و مهربانی به دیدار او خواهد آمد . ابن اسحاق نهاوندی نقل میکند که امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنی علی بعد داری اتیته یوم القیامة فی ثلاث مواطن حتی اخلصه من اهوالها اذا تطایرت الکتب یمینا وشمالا، وعند الصراط، وعند المیزان; (14) کسی که با وجود دوری مرقدم مرا زیارت کند، روز قیامت در سه مکان به دیدارش میروم تا او را از سختی آن روز نجات دهم; در آن زمان که نامههای اعمال خوب و بد گشوده میشود، و هنگام عبور از پل صراط، و هنگام سنجیدن اعمال .»
3 . از فضائل دیگر این است که ثواب و اجر و پاداش زیارت آن حضرت با زیارت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برابر شده است . امام موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند:
«ان ابنی علیا مقتول بالسم ظلما مدفون الی جنب هارون بطوس من زاره کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (15) همانا پسرم، علی، با ظلم و جور به واسطه سم کشته میشود و در کنار هارون در طوس دفن خواهد شد . هر کس او را زیارت کند، مانند کسی است که پیامبر را زیارت کرده است .»
4 . زیارت قبر و مزار شریف آن حضرت برابر با ثواب هزار حج و هزار عمره است . امام رضا علیه السلام میفرماید: «فمن زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله وکتب الله له ثواب الف حجة مبرورة والف عمرة مقبولة; (16) هر کس که مرا در آن مکان زیارت کند، مانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است و خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را برایش مینویسد .»
البته، ذکر دو نکته هم در اینجا ضروری است:
الف) ممکن استبه ذهن خطور کند که چگونه ممکن است چنین ثواب عظیمی پاداش یک عمل به ظاهر ساده باشد؟
پاسخ این است که اسماء و صفات خداوند از جمله رحمان و رحیم بودن او بینهایت است و باب لطف و رحمت او همیشه و در همه جا به روی انسانها گشوده است و یکی از درهای رحمتحق، مزار شریف ائمه اطهار علیهم السلام است و جای هیچ تعجبی نیست که خداوند برای تعظیم مقام آن بزرگواران چنین اجر و پاداشی قرار دهد; چنان که ثواب نماز جماعت هنگامی که مامومین از ده نفر تجاوز کنند، آن قدر زیاد است که هیچ کس جز ذات حق توان شمارش آن را ندارد . (17)
ب) در برخی روایات ثواب زیارت آن حضرت هفتاد حجیا بیشتر ذکر شده است .
علت این اختلاف را میتوان در تفاوت زائرین آن حضرت و درک و معرفتی که نسبتبه آن حضرت دارند، جستجو کرد . حالات افراد و زمانهای گوناگون نیز در کثرت و قلت ثواب تاثیر مستقیم دارد; چنان که گاهی شخص با توجه و حضور قلب بیشتری به زیارت آن امام علیه السلام میرود و یا در زمانهای مخصوص مثل شب قدر توفیق زیارت برای او حاصل میشود .
5 . ثواب جهاد و شهادت در راه خدا در جمله فضائل زیارت بارگاه رضوی است . روزی امام رضا علیه السلام که در سنین نوجوانی بودند از کنار پدرشان گذشتند، امام هفتم فرمودند: این فرزندم در سرزمین غربت از دنیا میرود . «فمن زاره مسلما لامره عارفا بحقه کان عندالله عزوجل کشهداء بدر; (18) کسی که او را زیارت کند در حالی که تسلیم به امر او بوده و معرفتبه حق او داشته باشد، نزد خداوند، مانند شهداء بدر خواهد بود .»
6 . از دیگر آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهی و رهایی از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهی است . حمدان نقل میکند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر; هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده میشود .»
حمدان میگوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیدهام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل میکنم: از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق; (19) هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده میشود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب میشود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند .»
همچنین علی بن مهزیار نقل میکند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: «ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام; برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنة والله; (20) قسم به خدا! پاداش او بهشت است .»
آداب حضور
اولین و مهمترین ادب زیارت، پاکی و طهارت ظاهری و باطنی است و لازم استبرای وارد شدن به آن مکان مقدس دل و جان خویش را پاک سازیم و با عمل به آواز خوش «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی» ; (21) «نعلین (علاقه غیرخدایی) را از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدسی قدم نهادی .» خود را جهت کسب فضائل آن مکان شریف آماده نماییم .
از این رو، امر شده که هر گاه قصد کردی برای زیارت آن حضرت از خانه خارج شوی، غسل کن و در هنگام غسل چنین بگو: «اللهم طهرنی وطهرلی قلبی واشرح لی صدری واجر علی لسانی مدحتک والثناء علیک فانه لاقوة الا بک . اللهم اجعله لی طهورا وشفاء; (22) خدایا! مرا پاک کن و قلب مرا پاکیزه گردان و سینهام را وسعتبخش و مدح و ثناء خودت را بر زبانم جاری ساز که قدرتی جز آنچه تو عطا کنی نیست . خداوندا! این زیارت را وسیله طهارت و سلامتیام قرار ده .»
قابلیت و طهارتی که شخص در درون خویش ایجاد کرده، او را به کسب معنویات این زیارت موفق مینماید .
از دیگر آداب زیارت و تشرف به محضر آن امام، معرفت و شناخت مقام و منزلت و جایگاه ایشان است که خود راهی استبرای رسیدن به درجات زائران حقیقی . بزنطی میگوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود: «ما زارنی احد من اولیائی عارفا بحقی الا تشفعت فیه یوم القیامة; (23) هیچ یک از اولیاء و پیروان من، مرا زیارت نمیکند، در حالی که به حق من معرفت دارد، مگر اینکه در روز قیامت او را شفاعت میکنم .»
حال ممکن استسؤال شود که حق امام چیست؟ امام موسی بن جعفر علیه السلام در این باره میفرماید: «فمن زاره فی غربته وهو یعلم انه امام بعد ابیه مفترض الطاعة من الله عزوجل کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (24) هر کس امام رضا را در [دیار] غربت زیارت کند، در حالی که اعتقاد دارد به اینکه امام واجب الطاعة بعد از پدرش از جانب خداوند است، مانند کسی است که پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است .»
پس باید پرده غفلت را کنار زنیم و حق شناسانه به دیدارش رویم تا مبادا شیطان ما را این چنین بفریبد که معصیتخدای رضا را مرتکب شو و آنگاه با زیارت بنده خدا از غضب خدا در امان بمان . امام علیه السلام شفیع کسی میشود که اتصالش به جانب حق منقطع نگردد و در معاصی و گناهان غوطه ور نباشد . این که در طول زندگی گناه و معصیت را پیشه کنیم و امید شفاعت آن امام را در سر بپرورانیم از دسیسههای هولناک شیطان است که موجب میشود برخی، از شیعه و پیرو اهل بیتبودن، جز نامی را یدک نکشند و به این نام و عنوان دل خوش باشند .
کرامات رضوی
الف) شیخ صدوق میگوید: وقتی رکن الدوله (یکی از وزرای حکومت آل بویه) را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام باخبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام مشهد مبارکی است . بارها آن را زیارت کردهام و حاجتهای زیادی از ایشان گرفتهام . هنگامی که به آنجا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت میشود . (26)
ب) ابن ابی حاتم تمیمی از علمای بزرگ اهل سنت میگوید: بارها او (علی بن موسی الرضا) را زیارت کردم . هر گاه مشکلی برایم پیش میآمد، نزد قبر او که صلوات خدا بر او و جدش باد، میرفتم و از خداوند برطرف شدن آن مشکل را طلب میکردم و خداوند به برکت آن امام دعایم را اجابت میکرد، و این امر را بارها تجربه کردهام . خدا ما را بر محبت محمد پیامبر و اهل بیتش که صلوات خدا بر همه آنها باد بمیراند! (27)
ج) ابومنصور عبدالرزاق وقتی فهمید که حاکم طوس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا علیه السلام نمیروی تا در آنجا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آنجا حوائجی از خداوند خواستم و خدا حاجاتم را به برکت آن امام عطا نمود . حاکم طوس میگوید: قصد مشهد کردم و به نزد امام رضا علیه السلام رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم . خداوند فرزند پسری به من عطا کرد . (28)
نجوای عاشقانه
ای آبروی آسمان و زمین که همه منظومهها گرد گنبد طلایی تو در طوافند! دلهای شب زده ما را به نور ایمان شکوفا کن و با حرف و حدیثخلوت خدا آشنا!
ای تمنای روشن آسمان! کمتر از آهوی بیپناه نیستم، مرا هم ضمانت کن! به سرا پرده خویشتبخوانم و هم صحبت کبوتران آستانهات کن!
ای غریب نواز! زخمهای بیشمارهام به دستهای نوازش تو محتاج است . ای تکیه گاه هشتمین که دقیقهها با آهنگ نقاره خانه تو کوک میشوند! بیپناه خویش را دریاب!
پي نوشت :
1) مائده/35 .
2) بحارالانوار، مجلسی، موسسة الوفاء، ج97، ص116 .
3) همان، ص 142 .
4) بقرة/30 .
5) تهذیب الاحکام، ج6، ص96، ح1 (زیارت جامعه) .
6) کهف/104 .
7) ر . ک: کتاب خاطرات سیاسی تاریخی مستر همفر در کشورهای اسلامی، ترجمه علی کاظمی .
8) یس/78 .
9) آل عمران/169 .
10) صحیح البخاری، دارالجیل، بیروت، ج4، ص227 (از مهمترین منابع روایی اهل سنت است و همان طور که از اسم آن روشن است تمام روایات آن را صحیح میشمارند) .
11) صحیح مسلم، ج4، کتاب فضائل الصحابة (این کتاب نیز از مهمترین منابع روایی اهل سنت است که به خاطر اعتقاد به صحت روایات آن نامش را صحیح نهادهاند) .
12) اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، ج1، ص208 (ابن اثیر یکی از بزرگان اهل سنت است که در قرن هفتم وفات یافته است) .
13) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، دارالعلم، قم، ج2، ص255; امالی شیخ صدوق، کتابخانه اسلامیة، ص63; بحارالانوار، مجلسی، همان، ج99، ص31 .
14) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، مکتبة الصدوق، ص319; عیون اخبار الرضا، ج2، ص255; بحارالانوار، همان، ص40 .
15) عیون اخبار الرضا، ج2، ص260; وسائل الشیعه، ج14، ص558 .
16) بحارالانوار، ج99، ص44 .
17) این روایت را تمام مراجع در رسالههای عملیه خود آوردهاند . پس روشن میشود که این روایت از چه اعتبار و اهمیتی برخوردار است .
18) کامل الزیارات، ص304; بحارالانوار، ج99، ص41 .
19) کامل الزیارات، ص320; بحارالانوار، ج99، ص40 .
20) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مکتبة البوذر جمهری، ص95; بحارالانوار، همان، ص39 .
21) طه/12 .
22) بحارالانوار، ج99، ص44 .
23) امالی شیخ صدوقی، همان، ص119; بحارالانوار، همان، ص33 .
24) امالی شیخ صدوق، ص587; بحارالانوار، ج99، ص42 .
25) اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، المطبعة العلمیة، ج6، ص117 .
26) عیون اخبار الرضا، ص279; اثبات الهداة، ج6، ص103 .
27) کتاب الثقات، ابی حاتم تمیمی، دارالفکر، ج8، ص457 .
28) عیون اخبار الرضا، ص279
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله