چگونه کودکان و نوجوانان را با امام زمان (عج) مأنوس کنیم؟

یکی از مسائل مربوط به تربیت در بحث انتظار، این است که «چه کسی را می‏خواهیم تربیت کنیم؟» در کار تربیتی و آموزشی ـ که آموزش ابزاری است برای کار تربیت ـ پیوسته صحبت از اهداف می‏شود و امروزه هدفهای رفتاری بیشتر مورد توجه است. این که مشخص شود چه رفتاری مورد انتظار است که در نهایت فرد به آن برسد.
چهارشنبه، 15 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه کودکان و نوجوانان را با امام زمان (عج) مأنوس کنیم؟
چگونه می‏توان کودکان و نوجوانان را با وجود مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مأنوس کرد؟
 

نویسنده: علی‏ اصغر احمدی
 
 
 
 
 
یکی از مسائل مربوط به تربیت در بحث انتظار، این است که «چه کسی را می‏خواهیم تربیت کنیم؟» در کار تربیتی و آموزشی ـ که آموزش ابزاری است برای کار تربیت ـ پیوسته صحبت از اهداف می‏شود و امروزه هدفهای رفتاری بیشتر مورد توجه است. این که مشخص شود چه رفتاری مورد انتظار است که در نهایت فرد به آن برسد. اگر بخواهیم دانستن را که یک امر پنهانی است به رفتار که امری آشکار است تبدیل کنیم، باید فعلش را طوری ادا کنیم که آن فعل با گفتن یا نوشتن، قابل مشاهده باشد؛ هر چند این تبدیل اهداف رفتاری گام خوبی است و در جهت این که در تربیت و در آموزش به کجا می‏رسیم و به چه سمتی قدم بر می‏داریم، بسیار مؤثر و سازنده است؛ ولی در عین حال انتقادهای بسیار بزرگی به آن وارد است. و آن این که در تعریف رفتاری افراد نمی‏توان بسیاری از ابعاد شخصیتی‏شان را در قالب ریخت؛ بنابراین حد میانه‏ای را باید در نظر گرفت؛ یعنی باید از یک طرف اهداف کلی را در نظر گرفت و از طرف دیگر اهداف رفتاری را، تا آن اهداف رفتاری در حقیقت به ما نشان بدهد که به کجا می‏خواهد برسد و به کجا باید برسد.
ما، در تربیت نسل منتظر، هر دو مقوله را احتیاج داریم تا ویژگیهای شخصیتی شخص منتظر را بیان کنیم.
وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) در نفس امر، در واقعیت خودش و در تکوین عالم جایگاهی دارد که اگر کسی منتظر او باشد یا نباشد، خود او وجود مستقلی برای عالم دارد و آن وجود خلیفة‏اللهی خداوند در عالم است؛ بقیة‏اللّه‏ روی زمین است؛ امان اهل زمین است. خداوند، زمین را به وسیله او پر از عدل و داد می‏کند.
حال ما انسانها نسبت به او چه موضع و موقعیتی باید داشته باشیم. در حقیقت انتظار از آن ماست؛ او منتظَر است، ما منتظِریم.

مفهوم انتظار

انتظار به معنای تربیتی یعنی چه؟ و چه ویژگیهایی دارد و چگونه می‏باید تحقق پیدا کند؟
انتظار یک صفت و ویژگی است که باید در خودمان بپرورانیم و تجربه کنیم و مورد بحث قرار دهیم. در حقیقت انتظار، یک هدیه الهی است برای ما انسانها؛ یعنی خداوند به بعضی از انسانها این توفیق را عنایت کرده که آگاه باشند که امامی در پس پرده غیبت است و آگاه باشند که باید منتظر او باشند و خود این مسئله، اولین صفت انسان منتظر را می‏سازد.

ویژگیهای انسان منتظر

1. اندیشیدن به آینده

یکی از ویژگیهای انسان منتظر این است که به واقعه‏ای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیش‏بینی کند، چه می‏شد. یا مثلاً در آمریکا اگر عده‏ای می‏دانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده این اتفاق می‏کردند.1 خداوند دو هدیه بزرگ به ما کرامت فرموده است: نخست این که قیامت را وعده داده است و دیگر اینکه ظهور موعود را مطرح کرده است. آینده‏ای را به نام عصر ظهور پیش‏بینی کنیم که در آن، شیعیان منتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدی‏اند. بنابراین یکی از ویژگیهای تربیتی انسان منتظر این است که به آینده‏ای با وقایع و ویژگیهای خاص می‏اندیشد.

2. آمادگی

دومین ویژگی انسان منتظر، آمادگی است؛ یعنی نسل منتظر، کودک و نوجوان و جوان ما باید بداند که در عصر ظهور چه کاره است و دارای چه نقشی است. انسان منتظر باید آمادگی کارگزاری حکومت جهانی را داشته باشد. امام زمان(علیه السلام) به نیرو و آدمی نیاز دارد که بتواند با پدیده‏ها و شرایط مواجه شود. این امر که افراد، در دوران غیبت قابلیتها و تخصصهای خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.

3. امید به آینده جهان

یکی دیگر از ویژگیهای نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور کنیم که منتظر دادگستر و عدل‏گستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم کرد. ادیانی که موعودگرا نیستند، یک نگرش کاملاً منفی و یأس‏آور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده جهانی بیندیشیم که به حکمرانان ظالم اداره می‏شود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد و سرنوشت جهان را بسیار تأسف‏آور و نگران کننده خواهیم دید.

4. جهانی شدن

چهارمین ویژگی که برای نسل منتظر می‏توان در نظر گرفت؛ این است که انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلاً یکی از ویژگیهای انتظار این است که انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد تا از پرداختن به مسائل جزئی زندگی خودشان دوری کنند. خود محوری برای جامعه بسیار خطرناک است. کسی که درخت را از خیابان می‏کند و در منزل خویش می‏کارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمی‏رود. و خود محوری یعنی این که خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند. هر چیزی، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نمی‏اندیشد؛ به شهر نمی‏اندیشد؛ به کشور نمی‏اندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس.
انتظار، انسان را از خانه خود بیرون می‏آورد و جهانی می‏کند. اصلاً ما می‏خواهیم نسل منتظر را تربیت کنیم؛ نه فقط یک شهروند. اگر بخواهیم یک نوجوان را تربیت کنیم باید بتوانیم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا کنیم. باید به او بفهمانیم که تو برای خودت و در چارچوبه خودت زندگی نمی‏کنی؛ باید به جهان بیندیشی، به حکومتی که بر جهان حاکم است.
خوشبختانه در رگه‏هایی که با عنایت خود امام (علیه السلام) در وجود جوانان، به‏وجود آمده، کاملاً دیده می‏شود که مثلاً دانشجوی مهندسی اینگونه می‏اندیشد که من باید پاسخگوی امام زمانم باشم؛ امامی که حکومت جهانی برقرار خواهد کرد. حال اگر ایشان را درک کردم که به مقصود رسیده‏ام؛ در غیر این‏صورت نیز باز پاسخگوی او هستم و برای تحقق حکومتش تلاش کرده‏ام. او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.
و از آن طرف، متأسفانه در دستگاهها و ادارات ما برخی از افراد، گویا با همین رئیس که بالای سرشان است واجهند؛ مثلاً می‏گویند، آقا تا وقتی در این اداره وضعیت اینگونه است، من مانند شمعک کار می‏کنم؛ یعنی شعله‏ور نمی‏شوم. این حرف در حقیقت حرف آدمی است که گویی رئیس او همین کسی است که بالای سرش است. نسل منتظر نباید اینگونه باشد. او باید پاسخگوی امام زمانش باشد؛ یعنی هر کس که منتظر است: کارمند، دانشجو، طلبه، پزشک و... باید امام زمان(علیه السلام) را بالای سرش ببیند، نه رئیس و وزیر و رئیس‏جمهور و... را.
علاوه بر مسئله پیش گفته، مسئله نیاز به ولیّ و مرشد است. کسی که به او عشق بورزیم و او را از صمیم دل دوست بداریم و به گونه‏ای عمل کنیم که گویی ذرّه ذرّه عمل ما با هدایت او انجام می‏گیرد.

5. زیستن با یاد او

ما باید این آرزو را داشته باشیم که اگر توفیق زیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسل منتظر باید منتظر لحظه‏ای باشد که وقتی امامش را می‏بیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این کار احتیاج به آمادگی دارد. «... فزت و ربّ الکعبة...»3 جمله‏ای نبود که علی(علیه السلام) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریک به سوی جوار الهی.
ما باید به نسل منتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده غیبت است چگونه استفاده کند. نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان(علیه السلام) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگی‏ام هرگاه توکل به خدا کردم و پشت سرش «یا مهدی أدرکنی»4 گفتم؛ یعنی از او هم به عنوان ولیّ و امامم کمک خواستم، راههایی را در مقابلم باز کرد. هر نعمتی که نصیب همه ما و بنده شده، از برکت یاری طلبیدن از امام زمان(علیه السلام) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل می‏کنم. لحظه‏ای نباشد که از یاد امامشان غافل باشند. اینها نکاتی است که ما باید کودکان و نوجوانان و کودکان و فرزندانمان یادآوری کنیم که همین الان از امام کمک بخواهند و او کمک می‏کند و کمکش را در درازمدت خواهند دید، نه این که بگوییم امروز که کمک بخواهند، فردا یاری می‏بینند.
بنابراین، یکی از ویژگیهای نسل منتظر این است که در همه اعمالش توجه به امام زمان(علیه السلام) دارد؛ ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و...
اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت کنیم، باید هدفهای رفتاری و تربیتی ما این ویژگیها را داشته باشد.

روشهای تربیت نسل منتظر

بحث بر سر این است که روش تربیتی ما چگونه باشد؟ چه روشهایی می‏تواند فرد را به اینجا برساند؟

1. فضاسازی

اولین و مهمترین نکته که باید تحقق پیدا کند، این است که فرد از اطرافیانش یاد بگیرد که وجود امام زمان(علیه السلام) مسئله‏ای جدی است؛ شوخی‏بردار نیست و سستی و سهل‏انگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.
ما در تربیت نمی‏توانیم آدمها را تک به تک تربیت کنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد کنیم. افراد وقتی در فضای خاصی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حرکت خواهند کرد.
خیلی از چیزها احتیاج به ارائه کار مستقیم ندارد. یکی از دوستان پاکستانی را دعوت کردیم برای ولیمه حج؛ ایشان گفتند: غذاهای شما خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فکر می‏کردم که چطور شده ما به چنین غذاهایی عادت کرده‏ایم و پاکستانیها و هندیها به آن غذاهای تند عادت کرده‏اند. این سؤالی است که خیلی از روانشناسان پرسیده‏اند.
اینها یک تعلیم و تربیت پنهان است که از طریق فضاهایی که ایجاد می‏شود، شکل می‏گیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه‏های‏شان مشکل دارند. هر چه آنان را امر به این کار می‏کنند، آنان سر باز می‏زنند. مشکل اینجاست که آنان می‏خواهند بچه را بطور مستقیم وادار به درس خواندن کنند. یکی از راهها این است که حالت خانه را مثل کتابخانه کنند؛ کاری که خود بنده سالها است که در زندگی انجام می‏دهم. ساعت شش بعد ازظهر، ناگهان چهره خانه عوض می‏شود و هیچ‏کس بلند حرف نمی‏زند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر کس گوشه‏ای می‏نشیند و کتاب می‏خواند و هر کس وارد شود، گویی فضا به او می‏گوید که آقا کتاب دستت بگیر و برو وبنشین بخوان. تنهاکاری که در اینجا انجام می‏دهم، مدیریت است. به احدی نمی‏گویم بخوان. اگر کاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می‏گویم ساکت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و... این فضا واقعا بچه را مجبور به درس خواندن می‏کند. در تربیت، فضا سازی مهم‏تر از کار مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت می‏کنند.
در مسئله تربیت نسل منتظر نیز این نکته بسیار مهم است؛ بسیار مهم‏تر از پیامهای مستقیمی است که می‏خواهیم به افراد بدهیم. یکی از فاکتورهای مهم در فضاسازی این است که وجود مبارک حضرت را جدی بگیریم و کوچک‏ترین شوخی و سهل‏انگاری به این موضوع وارد نکنیم؛ مانند مسئله قرائت قرآن. دستور الهی به ما می‏گویم:
«و إذا قری‏ء القرآن فاستمعوا له...»5 هنگامی که قرآن خوانده می‏شود، به آن گوش فرا دهید...

2. گوشزد کردن اهمیت مسأله

شوخی و خنده جزء زندگی ما است؛ حتی در مسائل دینی نیز بعضی موقع شوخی می‏کنیم. در بعضی چیزها به هیچ‏وجه نباید شوخی کرد؛ از جمله قرآن و قیامت. نام قیامت که بیاید، باید اشک جاری شود . مسئله قیامت طوری در قرآن بیان می‏شود که هیچ جای شوخی نمی‏گذارد. در مورد قیامت نباید شوخی کرد. اگر بخواهیم نسل منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم. با نام امام زمان(علیه السلام) نمی‏توان شوخی کرد.
اگر بخواهیم نسل منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولی عصر(علیه السلام) حالمان دگرگون و چهره‏مان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را می‏گذارد. اگر بچه‏ای گوشه چشم تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. آن بچه می‏بیند و در اعماق وجودش اثر می‏گذارد. نشان دهیم که ما درباره یک انسان مهم و بزرگ حرف می‏زنیم که سر سوزنی سهل‏انگاری در او وارد نمی‏شود. نام امام زمان(علیه السلام) که می‏آید برمی‏خیزیم و دست روی سر می‏گذاریم. این کاری بوده که امام رضا(علیه السلام) قبل از تولد امام زمان(علیه السلام) انجام می‏داده؛ این تکریمها در عمل باید نشان داده شود و مهم‏ترین تربیت نسل منتظر این است که نشان دهیم سخن از شخص بسیار مهمی است.

3. انتقال معارف مهدوی

سخن از تعلیم معارف مهدوی است. خیلی چیزها باید به کودکانمان بیاموزیم. یکی از آنها احادیثی است که در مورد حضرت است. انتقال اینها به کودکان بسیار کارساز است. من به‏طور تجربی این مسئله را درک کرده‏ام. در دوران کودکی من، شخصی بود که هیأت تشکیل داده بود و بچه‏های کوچک‏تر را دعوت می‏کرد. هر وقت می‏رسیدیم می‏گفت، حدیث نماز را بخوانید. همه ما دسته‏جمعی می‏خواندیم: «من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر...»6 و خودش ترجمه می‏کرد: «هر کس نماز را عمدا ترک کند کافر است». گویا از آن زمان، از آن جلسه، من همین جمله یادم می‏آید. چقدر در دوران جوانی و نوجوانی، به فریادم رسید؛ آنگاه که با غرایز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه می‏شدم. لازم است این فرازها را برای بچه‏ها توضیح دهیم. برخی چیزها را گزیده انتخاب کنیم تا بچه‏ها تکرار کنند و حفظ کنند اینها نگهدارنده آنهاست.

4. بسیار یاد کردن امام زمان(علیه السلام)

یکی دیگر از کارهایی که باید در مورد روشهای تربیتی تأکید کنم، انجام آداب خاص و یادکردن فراوان از امام(ع) است. ذکر امام و نام امام باید در زندگی ما فراوان باشد من یکی از چیزهایی که امروزه دیدم و بسیار مؤثر است، ختم قرآن است که با برنامه‏ریزیهای مدون و منظم، هر کس یک حزب یا جزء یا سوره‏ای از قرآن را برای قرائت قبول می‏کند و موظف است هر روز آن را انجام دهد. این ختم قرآن را برای امام زمان(علیه السلام) انجام می‏دهند؛ یعنی هر روز یک ختم قرآن صورت می‏گیرد. این نعمت بزرگی است که شامل حال آنان می‏شود. ما معمولاً به‏طور منظم قرآن نمی‏خوانیم و این یکی از مشکلات جامعه ما است. این کار ما را موظف می‏کند. بعضی اوقات می‏بینیم که شخصی وقت ندارد، یا مشکلی دارد؛ به دیگران التماس می‏کند که آقا من نرسیدم این حزب را بخوانم شما بخوانید. همین مسائل انس با قرآن را زیاد می‏کند که ما باید این آداب را کشف و اجرا کنیم.

5. ایجاد شرایط خاص

نکته دیگر اینکه این چراغانیها، روی کودکان تأثیر بسیار سازنده‏ای دارد. شیرینی دادن، عیدی دادن و... که متأسفانه کم می‏بینیم که روز تولد حضرت مهدی به کسی عیدی بدهند. این کارها در ذهن بچه‏های کوچک تأثیر می‏گذارد و بادوام است. باید در این روزها شرایط خاص برای کودکان فراهم کرد؛ مثلاً اگر به غذایی علاقه‏مندند آن شب آن غذا را درست کنیم. لباس نو پوشیدن خاطره خاصی دارد.

آسیب‏شناسی انتظار

در مورد آسیب‏شناسی انتظار نیز بحثهایی مطرح است. انتظار و وجود امام را باید از تخیلات و اوهام دور نگه داریم. حفظ و حراست عقلانی و منطقی یکی از وظایف ماست. متأسفانه مفهوم انتظار می‏تواند با خرافات آمیخته شود و مشکل ایجاد کند. یکی از بیماریهایی که ما در دنیای روانشناسی داریم، «رِفرنیک» است؛ ایجاد نوعی هذیان و توهمات گوناگون. یکی از شکلهای هذیان این است که انسان خودش را جای آدمهای بزرگ بگذارد. آدمهای رفرنیک خود را جای امام زمان(علیه السلام) می‏گذارند و گاهی خود همین آدمها بشارتهایی در مورد امام زمان می‏دهند. ما به خاطر تخصصمان، رفتارهای فرد را متوجه می‏شویم. چند روز پیش، وقتی از دانشگاه بیرون می‏آمدم، شخصی را دیدم که تیپ خاصی داشت که اگر کسی این بیماری را نشناسد فکر می‏کند این شخص، فرد مؤمن و متقی است و از روی آگاهی پیام می‏دهد. دیدم وارد شد و وسط دانشکده ایستاد و دور سرش هم چیزی بسته بود. گفت: امام زمان(علیه السلام) نیمه شعبان ساعت دوازده و یک دقیقه ظهور می‏کند.
این حریم، حریمی است که با بیماری و تخیلات و اوهام همراه است. کمترین آماری که در بیماریهای روانی بررسی کرده‏اند، این است که حدود بیست و چهار درصد مردم، نوعی بیماری روانی دارند. بیماری روانی دیوانگی نیست؛ چیزهایی مانند وسواس و... است. وسواسهای فکری خیلی خطرناک‏تر و رنج‏آورتر است؛ هجوم افکار ناخواسته‏ای است که وقتی از مبتلایان می‏شنوم، تنم می‏لرزد، گاهی احساس می‏کنم هیچ دردی بالاتر از آن وجود ندارد. فکرهایی به ذهن فرد می‏آید که به هیچ‏کس هم نمی‏تواند بگوید. خیلی که اعتماد می‏کنند به یک روانشناس می‏گویند. از چهره‏اش هم معلوم نمی‏شود. اینها مسائلی است که می‏تواند به اندیشه و انتظار امام زمان(علیه السلام) لطمه بزند. توجه داشته باشیم که باید مرز بین واقع‏بینی امام زمان و تخیلات و اوهام و افکار منحرف را بشناسیم و از همدیگر تفکیک کنیم.

پی نوشت ها:

1 . منظور، وقایع بیستم شهریور 1380 ه•• .ش (یازدهم سپتامبر در آمریکا) است.
2 . رئیس جمهورهای دیکتاتور جهان امروز
3 . بحارالانوار، ج 41، ص 2: ... به خدای کعبه رستگار شدم...
4 . وسائل الشیعه، ج 9، ص 184.
5 . اعراف ـ 204.
6 . بحارالانوار، ج30، ص673.



معرفی سایت مرتبط با این مقاله


تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله

 




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما