نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي‏

بسياري از معضلاتي که در زمينه‏هاي مختلف گريبانگير مردم يک جامعه است تنها به وسيله‏ي دولت و دستگاه‏هاي اجرايي قابل حل نبوده و مشارکت و معاضدت خود مردم است که معضلات را از سر راه رشد و توسعه‏ي آن جامعه بر خواهد داشت.
پنجشنبه، 16 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي‏
نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي‏
نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي‏

نويسنده: سيد جواد امام جمعه‏ زاده

مقدمه‏

بسياري از معضلاتي که در زمينه‏هاي مختلف گريبانگير مردم يک جامعه است تنها به وسيله‏ي دولت و دستگاه‏هاي اجرايي قابل حل نبوده و مشارکت و معاضدت خود مردم است که معضلات را از سر راه رشد و توسعه‏ي آن جامعه بر خواهد داشت. وقف نهادي است که از طريق آن مي‏توان بخش قابل توجهي از مشکلات و تنگناهاي جامعه را شناخت و اموال و دارايي‏هاي افراد نيکوکار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار بست. اين نهاد با وجود برخورداري از قدمت زياد آنطور که شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مکتوم و مستور مانده است. اميد آنکه اين نوشتار بتواند به بخشي از ثمرات و اثرات اين حرکت خداپسندانه و مردم گرايانه در عرصه‏هاي مختلف بپردازد و نقش آن را در جامعه تبيين نمايد. ما در اين مقاله نقش نهاد وقف را در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مورد بررسي قرار مي‏دهيم. پس از تعريف واژه‏ي وقف با استناد به متون معتبر علمي و فقهي، ويژگي‏هاي وقف و انواع آن را بر مي‏شماريم و به ذکر شرايط چهارگانه‏ي وقف مي‏پردازيم. سپس پيشينه‏ي نهاد وقف و وجود آن قبل از دين مبين اسلام و ادامه‏ي آن پس از اسلام و با تأثيرپذيري از جهان‏بيني اسلامي مورد اشاره قرار خواهد گرفت و گستردگي زمينه‏هاي مختلف آن تبيين خواهد شد. آنگاه نقش اين نهاد در جامعه از سه رويکرد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي به طور نسبتا مبسوط تشريح مي‏شود و در پايان، مطالب مطروحه جمع‏بندي، و نتيجه‏گيري خواهد شد.

تبيين نهاد وقف‏

وقف در لغت به معني ايستادن و پايندگي، و اصطلاحا حبس کردن عين ملک يا مالي است که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود که قاموس قرآن از آن به »حبس العين و تسبيل المنفعة« تعبير کرده است1) در برخي متون نيز »تحبيس الاصل و اطلاق المنفعة« آورده شده است.2) حسن بن يوسف حلي معروف به علامه‏ي حلي (726 - 648 ق) در کتاب تبصرة المتعلمين مي‏گويد وقف آن است که اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خير مصرف کنند3) و مي‏دانيم خير کار نيکي است که به سامان فرد و اجتماع کمک کند. عده‏اي اين تعريف را منبعث از حديثي مي‏دانند که از نبي اکرم (ص)
در جواهر الکلام نقل شده که فرمود »حبس الاصل و سبل المنفعة«4)
از ويژگي‏هاي اموال و دارايي‏ها قابل نقل و انتقال بودن آنهاست که يا به طور اختياري به وسيله‏ي خريد و فروش صورت مي‏گيرد و يا با عوامل غير اختياري مثل ارث عملي مي‏گردد. قانون وقف اين ويژگي نقل و انتقال را از موقوفه سلب مي‏کند و از اين رو وقف به حبس 5) تعريف مي‏شود. يعني اصل مال مي‏ماند و منفعت آن جابه‏جا و منتقل، و مردم از منافع آن بهره‏مند مي‏شوند و اين همان معناي حديث نبوي است.
چيزي که وقف را از ساير نهادهاي مالي اسلام متمايز مي‏سازد ماندگاري اصل موقوفه است که حتي از معناي لغوي وقف نيز برداشت مي‏شود. فرهنگ نامه‏ي آکسفوردهم، به دوام و هميشگي بودن وقف اشاره دارد 6)
از لحاظ فقهي هم، چنانچه براي مالي گفته شود تا مدتي در مورد مشخصي صرف شود آنگاه به خود شخص باز گردد اگر چه صحيح است اما ديگر وقف نيست زيرا ثبات و دوام آن خدشه‏دار شده است 7) اگر از وقف به »صدقه‏ي جاريه« نيز ياد مي‏شود مراد صدقه‏اي است که مستمرا ادامه دارد به طوري که اصل آن ثابت و منافعش در جريان است. در روايتي از پيامبر اسلام )ص( نقل شده که فرمود »اذا مات ابن‏آدم انقطع عمله الا من ثلاث، صدقة جارية او علم ينتفع به او ولد صالح يدعو له بخير8)يعني غير از علم و فرزند شايسته، صدقه‏ي جاريه يا وقف نيز يکي از سه خصلتي است که پس از مرگ براي انسان (واقف) مي‏ماند و ظاهر اين شعر سعدي هم که:
نام نيکي گر بماند ز آدمي
به کزو ماند سراي زرنگار
برگرفته از همين فرموده است. وقف را از نظر کسب منافع و عوايد مي‏توان به دو نوع تقسيم کرد: الف. وقف انتفاع که مقصود از آن تحصيل درآمد مادي نيست مانند احداث مسجد، حسينيه، پل، جاده... که همواره با عوارض خارجي مثبت 9)همراه است. ب. وقف منفعت که به منظور کسب درآمد مادي صورت مي‏گيرد تا در موارد مشخصي هزينه گردد مانند اينکه مغازه‏اي وقف شود تا از عوايد آن بتوان مدرسه‏اي را اداره کرد.10)از لحاظ سرپرستي در خصوص برداشت درآمدها و هزينه کردن منافع موقوفات، وقف يا به صورت عامه است که سرپرستي آن از اختيارات دولت اسلامي مي‏باشد و يا به صورت خاصه است که واقف به هنگام وقف، فرد مشخصي را به عنوان موقوف عليه تعيين مي‏نمايد 11)
محقق حلي چهار شرط را براي وقف ذکر مي‏کند: 1. دوام: وقف بايد ابدي باشد و نه موقت. 2. تنجيز وقف نبايد معلق و مشروط باشد. 3. اقباض: به تصرف دادن يعني مسلط کردن موقوف عليه - متولي يا حاکم شرع - بر موقوفه و برداشتن تسلط واقف از آن؛ 4. از خود بيرون کردن يعني بر خود وقف نکردن.12) ، چرا که وقف در حق غير، صحيح است. البته در مورد شرط اول برخي از فقها همچون سيد محمود کاظم يزدي )1328 - 1247 ق( در کتاب العروة الوثقي وقف موقت و منقطع را نيز جايز مي‏دانند 13)
شايان ذکر است که نهاد وقف به دين مبين اسلام اختصاص ندارد و در ميان فرق ديگر اديان و شرايع نيز رواج داشته است. اوقاف حضرت ابراهيم )ع( که تا امروز نيز باقي مانده، خود بهترين دليل است که وقف قبل از اسلام نيز وجود داشته 14) و شايد آيه‏ي 127 سوره‏ي بقره تلويحا همين امر را متذکر مي‏گردد15) محمدحسن نجفي )متوفاي 1266 ق( صاحب جواهر در اثر بي‏بديل خود که بعضي آن را دايرةالمعارف فقه شيعه ناميدند وجود وقف در ميان زرتشتيان را خاطر نشان کرده است.16) امام خميني (ره) هم در کتاب البيع نهاد وقف را يک امر عقلايي دانسته‏اند که ميان پيروان تمام اديان و چه بسا غير پيروان اديان نيز مرسوم بوه است.17) در کشورهاي غربي و حتي نقاط دور افتاده‏ي استراليا و افريقا و در ميان سرخ‏پوستان امريکاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته که موقوفاتي را براي پرستشگاه‏ها و کليساها اختصاص مي‏داده‏اند. در مصر باستان، يونان، چين، هند، ژاپن، روم و فلسطين قبل از اسلام موقوفاتي بوده که از درآمد آنها براي جريان کار معابد، صومعه‏ها و پرستشگاه‏ها و بازسازي و بهسازي آنها و نيز گذران زندگي اسقف‏ها، برهمن‏ها و کاهن‏ها و ارائه‏ي خدمات لازم به برخي از دانش‏آموزان مدارس بهره مي‏گرفته‏اند.18)
به اين ترتيب مشخص مي‏شود که نهاد وقف در ادوار پيشين نيز وجود داشته و پس از اسلام به تأثيرپذيري از جهان‏بيني اسلامي به صورت استوار و جهت‏دار مطرح مي‏شود و همچون چشمه‏سار غيرخواهي خداپسندانه و مردم گرايانه به جريان خود ادامه مي‏دهد و علي‏رغم اينکه در دوره‏هاي مختلف خلفا و شاهان دستخوش فراز و نشيب‏هايي بوده، در زمينه‏هاي گوناگون گسترش مي‏يابد. شگفت‏زده مي‏شويم وقتي مي‏شنويم که جريان پرشتاب خيرانديشي مردمي در بستري که دين اسلام و مذهب شيعه فراهم کرده بود به قدري گسترش مي‏يابد که در دوران شاه سلطان حسين صفوي ديگر جايي براي وقف نبوده و حتي همزيستي مسالمت‏آميز با ارامنه و کليميان اين شور همگاني را به ميان پيروان ديگر اديان نيز کشانده بود 19)نگاهي به موارد وقف نشان مي‏دهد که علاوه بر کارهاي بزرگ همچون ايجاد کارخانه‏ها، راه‏ها، پل‏ها، مدارس و مساجد، مواردي نظير تهيه‏ي دانه‏ي پرندگان آزاد در روزهاي برفي زمستان را نيز در بر مي‏گرفته است که اين از بلندي انديشه‏ي واقفان نيک‏انديش حکايت دارد که انديشه‏ي خيرخواهانه خود را در بستر زمان در قالب‏هاي متنوع خرد و کلان لباس تحقق پوشانده‏اند. ما در اين جا از سه رويکرد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي به تشريح نقش اين نهاد در جامعه مي‏پردازيم اميد آنکه بتواند ابعاد مختلف اين سنت حسنه را روشن‏تر کند.

رويکرد اجتماعي‏

سنت حسنه‏ي وقف يکي از مصاديق بارز احسان و غيرخواهي است که انسان با بهره‏گيري از تعاليم انبيا آن را از ديرباز بنيان نهاده و در صحنه‏ي حيات اجتماعي به وديعت گذارده است. روحيه‏ي تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف عينيت مي‏يابد و به عمل واقف مهر ابديت مي‏زند. در وقف دو بعد خوددوستي و نوع‏دوستي انسان به منصه‏ي ظهور مي‏رسد. يکي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر کلامش در انسان استفاده از خوددوستي )حب نفس( است که در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان مي‏کند که اگر خودت را دوست داري به انجام واجبات و کارهاي نيک و ترک محرمات همت گمار. در وقف نيز از بعد خوددوستي انسان استفاده کرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي‏داند که در آن نام انسان و مالکيت اموال و دارايي‏هاي او تا ابد تضمين مي‏شود و در مواردي که مدنظر دارد عايدات آن به مصرف مي‏رسد.
وقتي انساني ببيند که فردي مثلا هفتصد سال قبل چيزي را وقف کرده که مطابق نظر واقف انتفاعي را چه مادي و چه معنوي به مردم مي‏رساند و در حال حاضر هم از او به نيکي ياد مي‏شود اين احساس براي او پيش مي‏آيد که راهي وجود دارد که انسان مي‏تواند عمر خود را بسيار طولاني کند و به قول سعدي مرد نکونام شود. اصولا اسلام احترام خاصي براي مسلمان قايل شده و به او حق قانونگذاري داده به طوري که او با تنظيم يک وقف‏نامه مي‏تواند قوانين و مقرراتي را وضع کند، موقوفه و توليت آن را معين و موارد مصرف را مشخص نمايد و پس از احراز شرايط به عنوان قانوني شرعي و رسمي محسوب شود. اين قانون که از تکريم انسان در اسلام حکايت دارد يک قانون ارجمند و گرامي است و کليه‏ي شرايط مندرج در آن محترم و تغيير در آنها يا تغيير مصرف آنها جايز نيست و متناسب با نيت واقف بايد صرف شود.20)بايد از طرق مختلف همچون صرف موقوفه مطابق نظر واقف زمينه‏ي ماندگاري نهاد وقف و نام واقفان را فراهم ساخت و به عنوان يک ارزش بالاي اجتماعي به آن نگريست و به شدت از امحاي اين نام‏هاي نيکو ممانعت کرد تا ميدان وسيعي براي افراد خير و نيکوکار باز شود، اعتماد مردم جلب گردد و افراد متمکن جايگاه خاصي را براي امور عام المنفعه در نظر بگيرند.
وقتي از مسؤول يکي از دانشکده‏هاي دانشگاه سوربن فرانسه سؤال مي‏شود که به چه دليل در اين دانشکده هيئت بطلميوس که علم امروز اساس آن را برهم زده تدريس مي‏شود مي‏گويد هزينه‏ي تدريس اين موضوع از موقوفه تأمين مي‏گردد و اگر آن را تغيير دهيم واقفاني که مي‏خواهند موقوفه‏ي آنها پايدار باشد ديگر به اين کار رغبت نخواهند کرد و احتمال مي‏دهند که با موقوفه‏ي آنها همين طور عمل شود 21) بنابراين بايد هر رقبه عينا به مصرفي برسد که واقف علاقه‏مند بوده نام او در
آن خصوص پاينده بماند مگر اينکه چنان مصرفي حقيقتا متعذر باشد. اين امر از لحاظ اجتماعي در گسترش موقوفات که در حل بسياري از معضلات جامعه مؤثرند نقش فراواني را به خود اختصاص مي‏دهد چرا که نهاد وقف را نياز به جاودانه ماندن به وجود آورده و استمرار خواهد بخشيد.
بعد دوم اجتماعي نهاد وقف که از زيبايي بيشتري برخوردار مي‏باشد نوع‏دوستي، غيرخواهي و مردم‏گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاکم مي‏گردد و ديوارهاي تنگ فردپرستي و بي‏تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي‏ريزد. اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمي‏شود و فقهايي همچون محقق حلي در کتاب المختصر النافع بهره‏مندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و حتي وقف مال مسلمان را خاص کافر بلااشکال مي‏داند 22)اين مضمون را شايد بتوان از آيه‏ي )لا ينهيکم الله عن الذين لم يقاتلوکم في الدين و لم يخرجوکم من ديارکم ان تبروهم و تقسطوا اليهم( )ممتحنه: 7) نيز استنباط نمود. فراملي بودن نهاد وقف که مرزهاي عقيده را نيز پشت سر مي‏گذارد و همه‏ي انسان‏هاي نيازمند را از هر رنگ، نژاد، مليت، مرام و مسلک تحت پوشش قرار مي‏دهد و حالتي جهان شمول پيدا مي‏کند از مصاديق تأليف قلوب است که در گسترش اسلام و کاشتن بذر انقلاب اسلامي در دل‏هاي ملل محروم جهان سوم بسيار مؤثر مي‏باشد.
در جامعه‏ي اسلامي همه در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و بهترين مردم نافع‏ترين آنها براي مردم معرفي شده است. نکته‏ي ظريف اجتماعي که بر اهميت وقف مي‏افزايد اين است که چون بهره‏برداري کنندگان از منافع و عايدات موقوفات مستقيما با واقف روبه‏رو نمي‏شوند باعث هيچگونه منت و تحقيري نخواهد شد و عزت افراد کاملا محفوظ مانده و محترم شمرده مي‏شود. قرآن هم در آيه‏ي 270 سوره‏ي بقره با توجه به همين موضوع، کمک مخفي به نيازمندان جامعه را افضل و ارجح دانسته و مي‏فرمايد: )ان تبدوا الصدقات فنعما هي و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لکم(.
در لبنان موقوفاتي است که از عوايد آن هر روز دو نفر بر بالين بيماران در بيمارستان‏ها حاضر مي‏شوند و در مورد بهبود بيمار نسبت به روز گذشته با هم نجوا مي‏کنند تا بيمار با شنيدن سخنان تلقين کننده‏ي آنها احساس بهبودي نمايد. در بيمارستان سلطان قلاوون در قاهره نيز که بخشي از هزينه‏هاي آن از موقوفات است گروه نمايشي با اجراي نمايش‏هاي طنز موجبات نشاط بيماران را فراهم مي‏آورد. اختصاص ده درصد بيمارستان‏هاي بخش عمومي به بيمارستان‏هاي موقوفه در کشور ما نيز از وسعت موقوفات در اين زمينه حکايت دارد 23) شايد بتوان ده‏ها مورد انساني و اجتماعي ديگر را از اين دست برشمرد که در کشور ما و ديگر کشورهاي اسلامي وجود داشته باشد. گفته مي‏شود يکي از بزرگان ايران از راه قوچان عازم مشهد مي‏گردد و در ميان راه سرماي سخت موجب تلف شدن عده‏اي مي‏شود او رقبه‏اي را براي خريد پوستين اختصاص مي‏دهد که به زايران ميان راه تحويل شود تا از سرما آسيب نبينند. کمک به خانواده‏ي زندانيان، تهيه‏ي سلاح براي مجاهدين، و حتي زيباسازي شهرها از جمله مواردي است که موقوفاتي به آنها اختصاص داشته است 24)
مي‏بينيم که بعد اجتماعي وقف که در آن غيرخواهي نهفته است دامنه‏ي گسترده‏اي دارد و تنها به مسجد و حسينيه منحصر نمي‏شود هر چند اهميت اين مکان‏هاي مقدس بر کسي پوشيده نيست. علاوه بر تقويت اين دو بعد که در پر کردن خلأهاي اجتماعي نقش به سزايي خواهند داشت دولت بايد جهت موقوفات را به سمت نيازهاي ضروري جامعه هدايت کند و لزوم سرمايه‏گذاري در بخش‏هايي که بودجه‏ي دولتي تکافو نمي‏کند را خاطر نشان سازد. امروزه بدون شک بيکاري زدايي و اشتغال‏زايي که در فقدان آن تبعات خطرناک اجتماعي بروز مي‏کند از مهم‏ترين دغدغه‏هاست که نياز به سرمايه‏گذاري را اجتناب ناپذير مي‏نمايد. ايجاد 8ر3 ميليون شغل در طول برنامه‏ي پنج ساله‏ي سوم توسعه کاري نيست که بدون سوق دادن سرمايه‏هاي مردمي که وقف از ماندگارترين آنهاست عملي باشد.

رويکرد اقتصادي‏

شايد متداول‏ترين نقش وقف را بتوان در رويکرد اقتصادي آن مشاهده کرد. اگر چه اين رويکرد با ديگر رويکردها بي‏ارتباط نيست اما نمونه‏ي موقوفاتي که در سيره‏ي پيامبر اکرم )ص( و ائمه‏ي معصومين )ع( نيز وجود داشته بيشتر در اين قالب قرار مي‏گيرد. حيطان سبعه يا باغ‏هاي هفت‏گانه که به وسيله‏ي مخيرق25) در اختيار رسول خدا )ص( گذاشته مي‏شود توسط آن حضرت در سال هفتم هجري به عنوان پشتوانه‏ي اقتصادي نظام اسلامي وقف مي‏گردد 26)جابر از نبي اکرم )ص( نقل مي‏کند که فرمود: »لم يکن من اصحابه ذو مقدرة الا وقف وقفا27) »يعني کسي از ياران او نبود که داراي توانايي مالي باشد و مقداري از آن را وقف ننمايد. اصله‏هاي خرمايي که علي (ع) به دست خود غرس مي‏نمود، چاه‏هاي آبي که پس از رسانيدن به مرحله‏ي بهره‏برداري »سبيل« مي‏فرمود و مزرعه‏هايي 28) را که احداث و بر فقرا و نيازمندان وقف مي‏کرد 29) همه نشان دهنده‏ي اهميت وقف و امکان بهره‏برداري گسترده از اين نهاد با رويکردي اقتصادي است.
از مهم‏ترين آثار اقتصادي وقف تحديد تکاثر است. وقف رويکردي است که بدون هر گونه اختلاف، درگيري و عدم رضايتي انتقال ثروت‏ها را در پي دارد که در عين حال که ترمزي بر تکاثر محسوب مي‏شود جهشي به سوي رهايي بي‏نوايان از فقر محکوم و نهايتا تحقق عدالت اجتماعي است. اگر چه ماليات‏هاي اسلامي همچون خمس و زکات نيز نقش قابل توجهي در تأمين عدالت اجتماعي دارند اما امتياز وقف در اين است که واقفان تنها براساس وجدان ديني خود عمل مي‏کنند بدون اينکه ملزم به اين کار شده باشند و به ضمانت اجرايي در بيرون از فرد احتياج داشته باشد.30) به علاوه وقف برخلاف شيوه‏هاي ديگر انتقال ثروت )نظير ارث و هبه و امثال آنها( عموما افراد محتاج و امور عام المنفعه را در بر مي‏گيرد که عملا در تأمين عدالت اجتماعي اثربخش‏تر خواهد بود. اسلام ضمن تشويق و ترغيب افراد به کار و تلاش و کوشش، راه‏هايي را نيز پيش‏بيني کرده که مازاد ثروت اشخاص متمول در مسيري صحيح و به منظور پر کردن شکاف‏هاي اجتماعي جريان پيدا کند. هدف رويکرد اقتصادي وقف اين است که سطح زندگي طبقات پايين اجتماع که نمي‏توانند نيازمندي‏هاي زندگي خود را بدون کمک ديگران رفع نمايند بالا بيايد تا با اهل نعمت و ثروت قريب‏الافق شوند31) و از فاصله‏ي طبقاتي کاسته شود. نظام اقتصادي اسلام نه چون برهمنان و بوداييان هندي از فقر و فقيرماندن پشتيباني مي‏کند و نه چون ثروت اندوزان و مادي گرايان، انديشه‏ي داروينيسم اجتماعي را مي‏پذيرد. اسلام مروج و مبلغ امت وسط و تعادل در جامعه است.
وقف، تبديل مالکيت خصوصي به نوعي از مالکيت عمومي است که بسط آن از ابزار مهم دستيابي به تعادل اجتماعي است. در نهاد وقف دو مطلوبيت32) يکي نفس عمل بخشش، گذشت و ايثار که در واقف به وديعه گذاشته مي‏شود و از استغراق انسان در تعلقات مادي و مال‏اندوزي جلوگيري مي‏کند، و ديگري لذتي است که فرد در نتيجه‏ي عمل نيک خود مي‏بيند و نقش آن را در فقرزدايي جامعه‏ي انساني و اسلامي مشاهده مي‏کند. نهاد وقف از يک طرف مانند چتري بزرگ سايه خود را بر تمام نيازمندان و محرومان مي‏گستراند و جامعه را از فقر و تهي‏دستي که عامل بسياري از مفاسد اجتماعي و اخلاقي و سستي در ارکان ديني است نجات مي‏دهد و امکان همزيستي مسالمت‏آميز در محيطي مملو از اخوت و حسن‏ظن که زمينه‏ساز پيشرفت و توسعه است فراهم مي‏آورد و از طرف ديگر بخش قابل ملاحظه‏اي از مسأله‏ي تأمين اجتماعي و اقتصادي را به وسيله‏ي خود مردم به صورت خودجوش حل مي‏کند و بار مالي اين امور را تا حد زيادي از دوش دولت اسلامي بر مي دارد 33)
برخي معتقدند موقوفات که عمدتا به ايجاد مراکز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي اختصاص پيدا مي‏کنند علاوه بر اينکه در شهرنشيني جوامع که از مؤلفه‏هاي توسعه‏ي اقتصادي است نقش قابل توجهي دارند به شهرها هم، نوعي برجستگي ديني،
تاريخي و اقتصادي خواهند بخشيد 34) دولت اسلامي مي‏تواند موقوفات عمومي را به گونه‏اي سازماندهي و جهت‏دهي نمايد که به عنوان يک منبع مالي بتوان از آنها براي از بين بردن فقر و محروميت، تأمين بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ده‏ها مورد ديگر استفاده کرد و زمينه‏ي توسعه‏ي اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را فراهم ساخت35)درآمد موقوفات معمولا از راه اجاره است يعني رقبات وقفي به اجاره داده مي‏شود و اجاره‏بهاي آنها عوايد موقوفه محسوب مي‏گردد. متأسفانه در گذشته روابط استيجاري بين مستأجرين و رقبات وقفي روابط کاملا يک طرفه‏اي بوده به طوري که گاهي ميزان اجاره‏بها کمتر از يک درهم و در مواردي کمتر از يک پنجاهم اجاره‏ي عادلانه است 36)که در اين صورت نمي‏تواند نقش مورد انتظار را در مسايل اقتصادي و اجتماعي داشته باشد. از اين رو چه بسا بازنگري در اجاره‏بهاي موقوفات توسط دولت به منظور تأثيرگذاري بيشتر آنها در روند توسعه‏ي اقتصادي و عدالت اجتماعي اجتناب ناپذير باشد.
به هر حال بحث فقرزدايي، کارآفريني و تحقق عدالت اجتماعي اگر بخواهد پوششي فراگير داشته باشد صرفا با اتکا به منابع دولت امکان‏پذير نخواهد بود و راهي جز توجه جدي به راه‏حل‏هاي مردمي وجود ندارد.
شايد حدود هزار آيه در قرآن مجيد به صرف اموال به منظور رفع فقر فردي و اجتماعي توصيه مي‏کند و در هفتاد آيه از انفاقات نام برده است. وقف که از مصاديق بارز انفاق است اين زمينه را فراهم مي‏آورد که بخش مهمي از شکاف‏هاي طبقاتي به وسيله‏ي مردم مرتفع شود و مالکيت‏هاي خصوصي به طور حساب شده و با برنامه‏ريزي و در عين حال داوطلبانه به سمت مصالح عمومي هدايت گردد. مال و بنون )فرزندان( که در آيه‏ي 46 سوره‏ي کهف زينت زندگي دنيوي خوانده شده همان نيروي اقتصادي و نيروي انساني است که چونان شکوفه‏ها و گل‏هايي هستند که بر شاخه‏هاي درخت حيات آشکار مي‏شوند اما زودگذر و کم دوامند و تنها از طريق قرار گرفتن در مسير الهي )مانند وقف( رنگ جاودانگي مي‏گيرند 37) و در زمره‏ي باقيات الصالحات قلمداد مي‏شوند 38)

رويکرد فرهنگي‏

مروري بر موقوفات نشان مي‏دهد که بخش معتنابهي از آنها به مراکز علمي و آموزشي همچون دانشگاه‏ها، مدارس، مراکز تحقيقاتي و... اختصاص دارد که از رويکرد فرهنگي نهاد وقف حکايت مي‏کند. در گذشته بسياري از اين مراکز از طريق موقوفات اداره مي‏شد و تعداد زيادي از اقشار کم درآمد جامعه که برخي از استعدادهاي درخشاني هم برخوردار بودند و به علت نداشتن امکانات قادر به تحصيل نبودند به اين مدارس و مراکز وارد مي‏شدند و خيلي از بزرگان ما از ميان همين طبقه‏ي شريف و محروم و در همين مراکز رشد کرده و مدارج بالاي علمي را طي نموده‏اند. بي‏ترديد يکي از رسالت‏هاي مهم رسانه‏هاي جمعي ترويج اين حرکت خداپسندانه و مردم گرايانه است. موضوع وقف مي‏تواند دستمايه‏ي آثار هنري فراواني از قبيل داستان‏ها، مجموعه‏هاي تلويزيوني و فيلم‏هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته رفته اين فرهنگ رواج يابد، تفکر فردگرايانه محدود و محصور شود و تفکر در سرنوشت و زندگي ديگران گسترش يابد.
زماني که در قرن هفتم هجري چنگيز در مغولستان سر برآورد و يک زندگي مبتني بر جنگ و خونريزي، چپاول و خرافات را به ارمغان آورد در ايران ملتي با سابقه‏ي تاريخي مهمي در فرهنگ، تمدن و تدين به سر مي‏برد که قرون تابنده و پرتکاپويي را پشت سر گذاشته بود. در سراسر اين مرز و بوم صدها مدرسه با ده‏ها عالم و متفکر برجسته وجود داشت که هزاران طالب علم در آنها به دانش پژوهي مشغول بودند. به صحنه آمدن دولت مردان دانشمند و فرزانه‏ي ايراني مانند خواجه نصيرالدين طوسي، خاندان جويني و خواجه رشيدالدين فضل‏الله همداني و امثالهم حرکتي مضاعف را بر ادامه‏ي حيات محافل علمي به دنبال داشت و زمينه را براي توسعه و پيشرفت علم و دانش در ابعاد مختلف و انتقال آن به نسل‏هاي بعدي فراهم آورد. آنچه بيشتر بر اهميت موضوع مي‏افزايد اين است که اکثريت قريب به اتفاق اين
مدارس و مراکز آموزشي بر بنياد موقوفات نهاده شده بود و با پشتوانه‏ي مادي آنها اداره مي‏شد 39) هنگامي که پس از رحلت شيخ مفيد( 413 - 336) قزعامت و مرجعيت شيعه به شاگردان او سيد رضي (406 - 359 ق) و برادرش سيد مرتضي (436 - 355 ق) که علامه‏ي حلي او را معلم شيعه خوانده است منتقل شد هر دو عالم ديني مدتي مديريت اوقاف را عهده‏دار بوده که اين خود، رويکرد فرهنگي نهاد وقف را بيشتر خاطر نشان مي‏سازد.
امروزه نيز در جمهوري اسلامي ايران عواملي از قبيل تغيير سازمان تشکيلاتي سازمان اوقاف و اداره‏ي آن تحت نظر ولي فقيه، نه تنها بر بعد فرهنگي آن تأکيد دارد بلکه آن را به ابعاد مختلف اقتصادي و اجتماعي هم تسري بيشتري بخشيده است. همچنين تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات، رعايت احکام وقف و مسايل شرعي آن و عمل دقيق به مفاد وقف‏نامه‏ها که اساس‏نامه‏ي چگونگي تحصيل درآمدها و صرف آنها موافق نظر واقف است موجب شده تا افراد خير با اطمينان زيادتري در اين امر مهم به طور گسترده مشارکت نمايند و بخشي از دارايي خود را به عنوان الباقيات الصالحات وقف مصالح جامعه‏ي اسلامي کنند. آمار نشان مي‏دهد که شمار موقوفات پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزايش چشمگيري داشته که از لحاظ نوع اهداف و نيات واقفان نيز حايز اهميت و قابل تأمل است چرا که مصارف اين موقوفات در اکثر موارد در جهت رفع نيازهاي ضروري جامعه اعم از نيازهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بوده و مشکلي از مشکلات اساسي جامعه را حل کرده است 40)
رويکرد فرهنگي نهاد وقف در ترکيه مواردي نظير تئاترهاي دولتي، سوادآموزي، آموزش زبان انگليسي، توسعه‏ي مهدکودک‏ها و ايجاد خوابگاه‏هاي دانشجويي را نيز در بر مي‏گيرد. سه کتابخانه‏ي تاريخي و با اهميت ترکيه با ده‏ها هزار جلد کتاب ارزشمند خطي و چاپي هم اکنون تحت مديريت اوقاف است. همين طور چهار موزه )موزه‏ي قالي سلطان احمد در استانبول، موزه‏ي آثار خطي تمدن ترک - اسلام در استانبول، موزه‏ي هنرهاي اسلامي فاتح در استانبول و موزه‏ي آثار عرفاني مولانا در قونيه( به وسيله‏ي اوقاف اين کشور اداره مي‏شود و هزينه‏ي طبع و توزيع 28 نشريه نيز از محل موقوفات تأمين مي‏گردد. دو بانک نيز در ترکيه متعلق به مديريت اوقاف است41)
1. بانک اوقاف که در مقوله‏هاي فرهنگي همچون انتشارات فعاليت گسترده‏اي دارد با همکاري سفارتخانه‏هاي خارجي، فعاليت‏هاي فرهنگي مختلفي را مانند برگزاري سمينارها و نمايشگاه‏ها توسعه مي‏دهد و به طور متوسط ماهانه دو نمايشگاه هنري دارد. برخي از گروه‏هاي تئاتر و نمايش نيز تحت پوشش اين بانک هستند. بانک اوقاف در خصوص ساخت فيلم سرمايه‏گذاري عظيمي کرده و مسابقات بزرگ فرهنگي و انتخاب معلم نمونه هم هر سال به وسيله‏ي اين بانک صورت مي‏پذيرد.
2. بانک املاک که اين بانک نيز علاوه بر موارد قبلي در ارتباط با حفظ ميراث فرهنگي و آثار باقيمانده از تمدن دوره‏هاي پيشين، ترميم، بازسازي و نوسازي آثار گذشته و احياي فرهنگ قومي فعاليت دارد.
برخي از موارد فوق مي‏تواند در رويکرد فرهنگي وقف در کشور ما نيز مورد بهره‏برداري قرار گيرد تا زمينه‏ي گسترش عرصه‏ي فرهنگي موقوفات بيش از پيش فراهم آيد. چه بسا ايجاد رشته‏اي دانشگاهي تحت عنوان اوقاف نيز به بهره‏برداري بهتر و علمي‏تر و جهت‏دهي مناسب‏تر سرمايه‏هاي عظيمي که از طريق نهاد وقف رنگ جاودانگي مي‏گيرند کمک نمايد و در فرهنگ سازي اين حرکت خداپسندانه و مردم گرايانه مؤثر واقع شود. در آيه‏ي )فأما من اعطي و اتقي و صدق بالحسني فسنيسره لليسري( )ليل: 7( نيز کمک‏هايي که با نياتي نيکو اعطا مي‏شود نه تنها رفاه و آسايش اجتماعي را به همراه خواهد داشت آينده و فرجامي دور از سختي و مشقت را براي معطي )واقف) نيز رقم خواهد زد.

نتيجه‏ گيري‏

وقف که در آن اصل مال يا ملک مي‏ماند و منافع و عوايد آن در امور عام المنفعه مصرف مي‏شود کار نيکي است که در ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي نقش فراواني دارد. نهاد وقف در ادوار گذشته نيز وجود داشته و پس از اسلام با تأثيرپذيري از جهان‏بيني اسلامي به
صورت استوار و جهت‏دار مطرح مي‏شود و همچون چشمه‏سار غيرخواهي خداپسندانه و مردم گرايانه در زمينه‏هاي مختلف به جريان خود ادامه مي‏دهد. در رويکرد اجتماعي وقف علاوه بر ماندگاري نام واقف و موقوفات او، ديوارهاي تنگ فردگرايي فرو مي‏ريزد و بعد غيرخواهي و مردم‏گرايي به قدري گسترش مي‏يابد که مرزهاي عقيده و مليت را نيز پشت سر مي‏گذارد. احساس مسؤوليتي خودجوش و به دور از هر گونه الحاح و اجبار در قبال تأمين محترمانه‏ي رفاه نسبي ديگر همنوعان و مصداق »خير الناس انفع الناس« در اين رويکرد نهاد وقف عينيت پيدا مي‏کند. همچنانکه در صدر اسلام نيز مسبوق است بسياري از موقوفات نه تنها به عنوان پشتوانه‏ي اقتصادي نظام اسلامي محسوب مي‏شوند بلکه در تحديد تکاثر، کم کردن فاصله‏ي طبقاتي و نهايتا تأمين عدالت اجتماعي نقش مؤثري را ايفا مي‏کنند.واقعي کردن اجاره‏بهاي موقوفات، حذف کامل ماليات بر موقوفات و سازماندهي و جهت‏دهي آنها به سمت نيازهاي ضروري جامعه مانند اشتغال، بر اثربخشي نهاد وقف خواهد افزود.
رويکرد فرهنگي وقف در احداث و اداره‏ي ده‏ها مرکز آموزشي و تحقيقاتي و تعليم و تربيت تعداد فراواني از مردم به خصوص اقشار آسيب‏پذير جامعه از طريق نهاد وقف، مي‏تواند دستمايه‏ي آثار هنري زيادي از قبيل داستان‏ها، مجموعه‏هاي تلويزيوني و فيلم‏هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته رفته اين فرهنگ رواج يابد، تفکر فردگرايانه محدود و محصور شود و تفکر در بهبود شرايط زندگي ديگران گسترش پيدا کند. شايد ايجاد رشته‏اي دانشگاهي تحت عنوان اوقاف نيز به بهره‏برداري بهتر و علمي‏تر و جهت‏دهي مناسب‏تر سرمايه‏هاي عظيمي که به وسيله‏ي نهاد وقف رنگ جاودانگي مي‏گيرد کمک نمايد.
در مجموع با نهاد وقف که در آن مالکيت خصوصي به نوعي مالکيت عمومي تبديل مي‏شود مراکز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد مي‏گردد که علاوه بر آنکه در شهرنشيني جوامع که از مؤلفه‏هاي توسعه‏ي اقتصادي است نقش قابل توجهي دارند به شهرها نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي خواهد بخشيد و توسعه را همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد.

پي نوشت :

1-قرشي، سيد علي‏اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 236
2-حلي (معروف به محقق حلي) ابوالقاسم، المختصر النافع، ص 156
3-همو، تبصرة المتعلمين، ص 453
4-فيض، علي‏رضا، »وقف و انگيزه‏هاي آن«، فصل نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 4، ص 35.
5-در کشور مراکش به وزارت اوقاف، وزارت حبوس و امور اسلامي گفته مي‏شود (فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10، ص 53)
6-آکسفورد در معناي وقف )endowment( مي‏نويسد:to give a premanent income to a person, institution, etc.
7-حلي، ابوالقاسم، همان
8- العاملي( شهيد ثاني)، زين‏الدين، شرح اللمعة الدمشقيه، ج 3، ص 163
9-positive externalities
10- جناتي، محمدابراهيم، »وقف از ديدگاه مباني اسلامي«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 5، ص 49
11-سليمي‏فر، مصطفي، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي - اجتماعي آن، ص 37.
12-حلي، ابوالقاسم، همان، ص 156
13-فيض، علي‏رضا، »وقف و انگيزه‏هاي آن«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان.
14-سليمي‏فر، مصطفي، همان، ص 52
15-(و اذا يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل ربنا تقبل منا انک انت السميع العليم )
16-سليمي‏فر، مصطفي، همان
17-شيرواني، رضا، »وقف در ميان ملت‏هاي جهان و مذاهب اسلامي«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 5، ص 69
18- سالک، محمدتقي، »سخني درباره‏ي وقف«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 2، ص 41.
19-سپنتا، عبدالحسين، تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان، صص 343 و 381
20- »گفتگو با حجت الاسلام والمسلمين امام جماراني«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 1، ص 56
21-شهيدي، جعفر، »نامه‏اي از استاد دکتر شهيدي«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 2، صص 8 - 6
22-حلي، ابوالقاسم، همان، ص 157
23-سليمي‏فر، مصطفي، همان، صص 147 و 152
24-جناتي، محمدابراهيم، همان، ص 49.
25-مخيرق که از شهداي جنگ احد است از احبار يهود بني نضير بوده که پس از مسلمان شدن در جنگ احد شرکت کرد و هنگامي که به سوي احد حرکت مي‏نمود وصيت کرد بعد از من هفت قطعه باغ‏هايم از آن رسول خدا باشد. به نقل از سليمي‏فر، مصطفي، همان، ص 55
26-»گفتگو با آيت الله سيد حسن امامي«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 20 - 19، ص 79
27- محمدي ري‏شهري، محمد، ميزان الحکمة، ج 10، ص 613
28-علي (ع) قطعه زميني را از عبدالرحمن بن سعد انصاري به سيصد هزار درهم خريد و مزرعه‏اي در آن درست کرد و بر ابن سبيل و نيازمندان وقف نمود. به نقل از سليمي‏فر، مصطفي، همان، ص 60
29-»وقف در ترکيه«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10، ص 62
30-سليمي‏فر، مصطفي، همان، ص 169
31-طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسير الميزان، ج 2، ص 537
32- utility نهفته است اقبالي، علي‏رضا، »وقف و الگويي براي ارزيابي اقتصادي آن«، ماه‏نامه‏ي حسابدار، ش 130، ص 70
33-سليمي‏فر، مصطفي، همان، ص 148.
34-اهلرز، اکارت، »موقوفات ديني و شرق اسلامي«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10، ص 52
35-جناتي، محمدابراهيم، همان، ص 51
36-»گفتگو با حجت الاسلام والمسلمين امام جماراني«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 1، ص 56
37-مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 12، ص 445
38-(المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا).
39-عباسي، جواد، »مدارس عصر ايلخاني: پيوند دانش و وقف«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10، صص 74 و 75
40-»موقوفات جديد«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 12 - 11، ص 107.
41-»وقف در ترکيه«، فصل‏نامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10، ص 62.

منبع:ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط