مقدمه:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
«شاهنامه ی فردوسی»
در بررسی تاریخ وقف در استان بوشهر دو نکته قابل توجه است، نخست اینکه به طور کلی وقف در این منطقه از قدمت و پیشینه ی دیرینه برخوردار نیست و دیگر اینکه باید بین وضعیت و تاریخچه ی وقف و موقوفات در شهر بوشهر و سایر نقاط استان تفاوت و تمایز قائل شد.
هر چند پدیده ی وقف در شهر بوشهر از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما گستردهترین و بیشترین موقوفات در آن واقع شده است.
ظهور و گسترش وقف در بندر بوشهر علاوه بر انگیزههای مذهبی واقفان، دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دیگری نیز داشته است که در جای خود بدان پرداخته خواهد شد، و در این مجال فرصت بحث دربارهی آن وجود ندارد.
هر چند اکنون اسناد و مدارک روشن و صریحی از وجود موقوفات قدیمی و کهن در سایر نقاط استان وجود ندارد اما میتوان اذعان کرد که به ظن قوی این منطقه در دوران صفویه شاهد رونق و رشد وقف و موقوفات بوده است، زیرا یکی از مشخصههای دوران صفوی رشد و گسترش وقف و موقوفات است.
با این حال سنت وقف در این خطه نیز همچون سایر نقاط ایران مورد توجه مؤمنین و علاقهمندان بوده است و مردان و زنان نیک اندیش و نیکوکار در جهت سنت نبوی گام برداشته و تلاش کردهاند که از طریق وقف، همنوعان خود را یاری کنند.
بررسی سیر تحولات نهاد وقف در منطقه از جمله اولویتهای فرهنگی و پژوهشی استان به شمار میرود که میتواند به تبیین و شناخت هر چه بهتر و بیشتر تاریخ و فرهنگ و جایگاه منطقه کمک کند.
آنچه در این نوشتار به آن میپردازیم تنها بیان نکتهای از مسائل و موارد مرتبط با موضوع وقف و تحولات آن در منطقه است که خود بخشی از فرهنگ و میراث تاریخی بوشهر به شمار میآید.
دوم اینکه قدیمترین و جدیدترین وقف نامه در بین وقف نامههای استان بوشهر، متعلق به زنان است.
سوم اینکه یکی از این وقف نامهها که متعلق به یک صد و پنجاه سال قبل است، از جمله قدیمترین وقف نامههای استان است که از وقف نامههای آل عصفور و خاندان کازرونی نیز بسیار قدیمیتر است.
چهارم اینکه، یکی از این وقف نامهها در کربلای معلی تنظیم شه و علمای بزرگ شیعهی آن زمان بر صحت تنظیم آن گواهی دادهاند. اکنون به بررسی دو وقف نامه میپردازیم:
نخستین وقف نامهای که در اینجا بدان اشاره خواهیم کرد، سندی است متعلق به سال 1270 هجری قمری که در کربلای معلی تهیه و تنظیم شده و بسیاری از علمای شیعهی آن روزگار که در کربلا سکونت داشتهاند آن را تصدیق کرده و بر پای این وقف نامه مهر و امضای خود را حک کرده اند.
واقف زنی شریف و علویه است به نام «حاجیه خدیجه»از اهالی بندر کنگان (1) دختر سید قاسم الحسینی که به زیارت کربلای حسینی مشرف شده و در آن مکان مقدس و طاهر اموال و املاک خود و عواید آن را صرف تعزیهی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) کرده است.
بر اساس این وقف نامه مقرر شده بود که منابع اعیان موقوفه صرف تعمیرات اعیان شود و بعد از تعمیرات خانه، باید جمع آوری شود و یک چهارم آن به عنوان حق الزحمه و حق نظارت به ناظر مربوط اختصاص یابد و سه چهارم دیگر صرف خرج تعزیهی حضرت امام حسین (ع) شود.
هم چنین بر اساس این وقف نامه تولیت موقوفات مورد نظر بر عهدهی واقف بوده است، و پس از آن بر عهدهی حاج آقا سید میر علی اکبر و پس از فوت نامبرده بر عهدهی اولاد او نسل اندر نسل و در صورت انقراض به اولوالارحام سید مذکور و در صورت انقراض ولوالارحام سید مذکور تولیت و نظارت این موقوفات به سادات مؤمنین و متدینین از اهالی دشتی واگذار شده است.
اکنون به نقل متن وقف نامه مورد نظر میپردازیم:
الحمدلله الواقف علی الضمائر المطلع علی السرائر و الصلواة علی نبینا محمد و آله سید الاوائل و الاواخر، صلوة دائمة الی یوم تبلی السرائر
اما بعد، بر ضمیر منیر خیریت تخمیر صافیهی زاکیهی ارباب شعور و ادراک، ظاهر و هویدا باد که حاضر شد در محضر شرع انور و محفل حکم ازهر علیا جناب عفت و عصمت پناه سلالة السادات النجباء، السیدة الشریفة العلویة الحاجیة خدیجه المعروفه لوالده میرزا علی بنت مرحوم مغفور السید قاسم الحسینی و موفقه به توفیقات سبحانی شده و مؤیده به تأییدات ربانی گردیده وقف مؤبد و حبس مخلد نمود جمیع و همگی و تمامی یک باب خانهی معینهی معلومهی واقعه در بندر کنگان مع ما یتعلق بها و ینسب الیها شرعا و عرفا و لغة عموما و خصوصا من ابواب و اعتاب المحدود بحدود اربعة، قبله خانهی ملا علی ملا حسین و شرقا خانهی حاجی الاهلی و شمالا الی... المشهورة و جنوبا بیت یهودی و هم چنین وقف صحیح شرعی نمود دو بند نخل خرما که عدد نخیل سی و شش دانه میباشد که معروف است به خسروی و محدود به حدود اربعه است، قبلة زمین راشد محمد ابول و شرقا الی انبود ابن النجم و فسیل احمد ابن علی شعبان و شمالا زمین خلف قناص و زمین زیرهزار و جنوبا زمین علی خمیس و باز وقف نمود ثلث اطویة با زمینهایی که متعلق به آنها میباشد محدود است شمالا الی المقبرة و جنوبا تا زمین اولاد عبدالکریم و شرقا طریق شارع و قبلة الطریق المعروف به سرناخ و کذلک وقف نمود هانیتین زمینهای متعلق به وی المشهورة با السدة عبارة عن اربعین من اعنی یزرع فیها اربعون من دشتی جو و گندم و محدود است با این حدود، شمالا زمین کرده کنار و جنوبا زمینی که مشهور است بزمانی از مال حاجی علی خمیس و شرقا الی الجبل و قبلة الطریق معروف به سرناخ و کذلک زمینی که معروف است بالمحمدیة که قبله او متصل است به انبود ملا علی و مشرقی او راهی که معروف است به سرناخ و شمالی وی زمین الابراهمیه و جنوبی او زمین شیخ حجر پس مجموع املاک مزبوره وقف صحیح شرعی نمود که اولا منافع اعیان مرقومه صرف تعمیرات اعیان شود در صورت احتیاج به تعمیر که خراب شود و بعد از تعمیر آنچه منافع جمع آوری شود ربع محصول از منافع، حق التعب و نظارت ناظر باشد و سه ربع دیگر طرا و کلا صرف و خرج تعزیه جناب سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) شود اما باید که در تعزیه خانه معلومه که منسوبه به خود واقفه میباشد صرف شود و نه در تعزیه خانهی جاهای دیگر [خوانا نیست] و صیغهی وقفیت جاری شد شرایط وقف و قبض و اقباض حاصل شد و در ضمن... داد تولیت و نظارت اعیان موقوفه مادام الحیوة با خود واقف معلومه و بعد از خود به سلالة السادات العظام آقا سید میر علی اکبر خلف و نوباوه آقا سید عبدالله و بعد از فوت مؤمی الیه با اولاد او نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و در صورت انقراض با اولی الارحام سید مسطور و بعد به اولاد اولی الارحام سید مذکور بود اما بقاعده بعضهم اولی ببعض ای الاقرب فالاقرب اما بشرطی که جمیع طبقات مؤمن و متدین باشند و نعوذبالله بعد از انقراض اولاد این نسل تولیت و نظارت در بحیث لا یباع و لا یشتری و لا یوهب و لا یرهن (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه) (2) و کان ذالک فی یوم بیست و دوم ماه رمضان المبارک که در کربلای معلی فی سنهی هزار [و] دویست و هفتاد من الهجرة 1270.
1. صح ما فیه لدی خادم الشریعة المطهره / محمد حسین القزوینی الحائری [مهر چهار گوش / ثلث:] «... المذنب محمد.
2. بسم الله و الحمدلله یشهد بایقاع وقف الوقوفات علی نهج المرقومات المسطور / المزبور و انا الراجی عفو ربه / یسبحانی: ابومحمد عبدالحسین البحرانی.[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«ابن عبدالحسین. محمد.
3.[.....][.....]رقم فیه لدی /[.....][.....]من[.....]الحائری[مهر بیضی / نستعلیق:]«الواثق؟ بالله؟ عبده: عبدالرحمن.
4. ذلک کذلک و انا الاقل / جواد ابن اسدالله الحسینی [...؟] [مهر بیضی / نستعلیق:]«جواد الحسینی.
5. یشهد العبد الاقل[...]/ محمد بن عبدالجعفر الحسینی الهاشمی؟[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«محمد بن عبدالجعفر الحسینی.
6................ الجانی حسین بن محمد.
7. یشهد بشهاده / الشهود اقل عبادالله حسن / بن عبدالحسین البحرانی[مهر هشت گوش / نستعلیق:]«حسن بن عبدالحسین.
8. شهد بذلک علی بن قاسم یزد خواسی؟ [مهر بیضی/ نستعلیق:] «عبده علی بن...»همان گونه که در متن وقف نامه آمده است عواید این موقوفات میبایست برای برگزاری تعزیههای حضرت امام حسین (ع) هزینه شود و این مطلب خود نشان دهنده ی این است که هنر تعزیه که اکنون در این استان سیر نزولی خود را طی میکند.
در یک قرن پیش از چه اهمیت و جایگاهی برخوردار بوده است و البته اختصاص موقوفات جهت تعزیه تنها به استان بوشهر اختصاص ندارد و در اکثر مناطق ایران زمین، شاهد چنین موقوفاتی هستیم. در اینجا باید این نکته را یادآوری کرد که تعزیه هنر وقفی است.
زیرا هنر تعزیه تنها دارای بعد نمایش و آشکار ساختن یک مصیبت و یا تراژدی نیست، بلکه نوعی ستایش از کسانی است که حقارت را نپذیرفتند و نقد جان خود را وقف عدالت و حقیقت کردند. به قول استاد دکتر جابر عناصری تعزیه، شرح ماجرای «وقف خون»دریادلانی است که قبالهی مهر الهی را با خون خود مهر کردند.
امروزه جای هزار افسوس و و دریغ است که نه فقط تعزیه خانهای از تعزیه خانههای منطقه به جای نمانده، بلکه یاد و نام بانیان تعزیه خانهها و واقفان آنها نیز در یادها نمانده است.
نگارنده به سهم خود بر روان و روح حاجیه خانم خدیجه، واقف روشن ضمیر و هنرپرور که املاک و اموال خود را وقف بر پاداری تعزیهی سید الشهدا (ع) این هنر وقفی ایران زمین نموده است، طلب مغفرت میکند.
سند دوم که جدیدترین سند وقفی استان و در واقع به اطلاع نگارنده آخرین سند وقفی استان است و اتفاقا متعلق به یکی از زنان مؤمن و روشن ضمیر منطقه است که در سال 1369 شمسی تنظیم شده است (3)
این وقف نامه مربوط به موقوفهای است که وقف بقعهی مبارکهی حضرت امام زاده عبدالمهمین بوشهر شده است. ذیلا متن وقف نامه را نقل میکنیم.
موقوف علیه: بقعهی مبارکهی حضرت امامزاده عبدالمهیمن واقع در بخش دو بوشهری کوی امامزاده
عین موقوفه: شش دانگ یک باب خانه پلاک شمارهی 3780 / 175 به مساحت 25 ر 301 متر مربع در بخش دو بوشهر کوی هلالی، ثبت شده در صفحهی 545 جلد 64 تحت شماره 11343 دفتر املاک بوشهر با جمیع متعلقات آن بدون استثناء چیزی که به تصرف موقوف علیه داده شد،.
حدود و حقوق برابر سند مالکیت مربوطه با انضمام رشتهی سیم کشی برق - انشعاب لوله کشی آب منصوبه و حق الامتیاز و اشتراک آنها.
در این سند کاملا روشن نیست که حق تولیت و نظارت بر موقوفه متعلق به چه نهادی است اما با توجه به اینکه نماینده ی ادارهی کل اوقاف و امور خیریه استان بوشهر در دفتر خانهی اسناد رسمی حاضر و امضاء کرده است،
به نظر میرسد که تولیت و نظارت بر موقوفه از همان ابتدا بر عهدهی ادارهی اوقاف منطقه قرار داده شده است.
این سند در دفتر خانهی شمارهی چهار بوشهر به تاریخ 1 / 6 / 1369 هجری شمسی و تحت شمارهی 94264 در صفحهی 88 دفتر جلد 128 به ثبت رسیده است.
علاوه بر وقف نامههایی که در این نوشتار بدان اشاره شد، وقف نامههای قدیم و جدید دیگری که متعلق به زنان متدین و بزرگوار این دیار است، وجود دارد که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست.
اما اکنون و در پایان تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که یگی دیگر از زنانی که موقوفاتی از خود به عنوان صدقهی جاریه در بوشهر باقی نهاده بانو حاجیه خیر النساء عطار است که در طی سالهای 1363، 1360 و 1366 موقوفاتی را وقف نموده و در هر سه مورد موقوف علیه را ادارهی کل اوقاف استان بوشهر قرار داده است.
در هر سه وقف نامهی متعلق به بانو حاجیه خیر النساء عطار، مسؤولیت نظارت و تولیت موقوفات بر عهدهی ایشان است تا مادامی که در قید حیات هستند و پس از آن به عهدهی اداره کل اوقاف استان واگذار شده است.
کاربرد منافع و درآمدهای ناشی از این موقوفات به ترتیب به بر پا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سید الشهداء، کمک به محصلین بیبضاعت و اشخاص فقیر مسلمان، روضه خوانی خاندان آل عبا، تعمیرات موقوفه و امور مشابه اختصاص یافته است.
در پایان چکیدهای از متن وقف نامهی این بانوی ارجمند نقل می شود:
موقوف علیه: ادارهی کل اوقاف و امور خیریه بوشهر به نمایندگی...
مورد وقف: شش دانک یک باب خانه به پلاک شمارهی 2826 بخش یک بوشهر کوی شنبدی مورد ثبت در یک جلد سند مالکیت به شمارهی 2338، صفحهی 369، دفتر 23 صادر شده است به انضمام کنتورهای آب و برق و لوله کشی و سیم کشی و امتیازات آنها بلا استثناء که بر حسب اظهارات واقف و موقوف علیه مورد وقف فعلا به صورت زمین درآمده است.
شروط د: مادام الحیات واقف از مورد وقف شخصا مورد استفاده نامبرده خواهد بود اما پس از فوت واقف ادارهی اوقاف عهدهدار آن خواهد بود که از درآمد جهت برپا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سیدالشهدا و کمک به محصلین بیبضاعت و اشخاص فقیر مسلمان برساند.
این سند در تاریخ 21 / 2 / 1369 برابر با 12 شوال 1404 هجری قمری در دفتر خانهی اسناد رسمی شمارهی یک بوشهر تحت شمارهی 42953 در صفحهی 142، دفتر شمارهی 54 به ثبت رسیده است.
به عبارت بهتر، تعزیه و تعزیه داری در این منطقه به معنای شبیه گردانی و شبیه خوانی است و با موضوع عزاداری یعنی بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی و مجالس عزاداری تفاوت دارد. علاوه بر وقف نامهی حاجیه خدیجه خانم که در مقاله بدان پرداخته شده است .
در سایر وقف نامههای قدیمی و با سابقهی استان بوشهر که در ادارهی کل اوقاف استان نگهداری میشود به مسألهی تعزیه داری اشاره شده که در تمام موارد منظور واقف برپایی مجالس و مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی در ماه محرم است.
در برخی از وقف نامهها به عزاداری اشاره شده که منظور از آن برپایی مجالس روضه خوانی و مرثیه سرایی و بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی است.
از نظر ادارهی کل اوقاف استان بوشهر رویهی جاری آن است که اگر در متن سند وقف نامه عبارت «عزاداری حضرت سیدالشهدا»توسط واقف به کار رفته باشد آنها به برگزاری مجالس روضه خوانی و نوحه سرایی و نیز برپایی مجالس زنجیر زنی و سینه زنی اقدام می کنند.
اما اگر در متن سند و وقف نامه از عبارت «تعزیه داری»توسط واقف استفاده شده باشد آنها به برگزاری مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی میپردازند، متأسفانه در حال حاضر برگزاری مراسم تعزیه داری یا همان شبیه گردانی رو به کاهش نهاده و کمتر برگزار می شود.
2. برابر اعلام ادارهی کل اوقاف استان بوشهر هم اکنون متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم در شهرستان کنگان فردی از ورثهی ایشان به نام آقای سید عبدالله هاشمی است.
ایشان علاوه بر آنکه متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم میباشد، متولی حسینیهای است به نام حسینیهی سید عبدالله هاشمی که آن هم از موقوفات حاجیه خانم ایجاد شده و اداره میشود. نکتهی جالب آنکه در شهرستان کنگان مسجد جامع اهل سنت کنگان هم یک بنای موقوفه است که توسط خانمی به نام حاجیه آمنه وقف شده است .
و از سوی اهل تشیع نیز حاجیه خدیجه خانم از خود موقوفاتی به یادگار گذاشته که همین حسینیه یکی از آنها به شمار میرود. لازم به ذکر است که در شهرستان کنگان که در حدود 250 کیلومتری جنوب شرق بندر بوشهر واقع شده بافت مذهبی جمعیت متشکل از شیعه و سنی و اکثریت اهالی، اهل سنت می باشند.
موقوفات حاجیه خدیجه خانم دارای درآمدهای قابل توجهی است که صرف امور خیریه، از جمله ادارهی نگهداری حسینیهی سید عبدالله هاشمی در کنگان میشود. برابر اسناد و مدارک موجود بخشی از اراضی موقوفهی حاجیه خدیجه خانم به امر کشاورزی اختصاص یافته است.
بخش دیگری از اراضی وقفی ایشان به امر آموزش و پرورش اختصاص یافته و به صورت اجارهای واگذار شده است. درآمد موقوفات حاجیه خدیجه خانم در مقایسه با سایر موقوفات قابل توجه است و یکی از موقوفات مهم و در عین حال قدیمیترین موقوفه (بنابر اظهارات مقامات مربوطه) در استان بوشهر به شمار می رود.
ز مشک و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
«شاهنامه ی فردوسی»
در بررسی تاریخ وقف در استان بوشهر دو نکته قابل توجه است، نخست اینکه به طور کلی وقف در این منطقه از قدمت و پیشینه ی دیرینه برخوردار نیست و دیگر اینکه باید بین وضعیت و تاریخچه ی وقف و موقوفات در شهر بوشهر و سایر نقاط استان تفاوت و تمایز قائل شد.
هر چند پدیده ی وقف در شهر بوشهر از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما گستردهترین و بیشترین موقوفات در آن واقع شده است.
ظهور و گسترش وقف در بندر بوشهر علاوه بر انگیزههای مذهبی واقفان، دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دیگری نیز داشته است که در جای خود بدان پرداخته خواهد شد، و در این مجال فرصت بحث دربارهی آن وجود ندارد.
هر چند اکنون اسناد و مدارک روشن و صریحی از وجود موقوفات قدیمی و کهن در سایر نقاط استان وجود ندارد اما میتوان اذعان کرد که به ظن قوی این منطقه در دوران صفویه شاهد رونق و رشد وقف و موقوفات بوده است، زیرا یکی از مشخصههای دوران صفوی رشد و گسترش وقف و موقوفات است.
با این حال سنت وقف در این خطه نیز همچون سایر نقاط ایران مورد توجه مؤمنین و علاقهمندان بوده است و مردان و زنان نیک اندیش و نیکوکار در جهت سنت نبوی گام برداشته و تلاش کردهاند که از طریق وقف، همنوعان خود را یاری کنند.
بررسی سیر تحولات نهاد وقف در منطقه از جمله اولویتهای فرهنگی و پژوهشی استان به شمار میرود که میتواند به تبیین و شناخت هر چه بهتر و بیشتر تاریخ و فرهنگ و جایگاه منطقه کمک کند.
آنچه در این نوشتار به آن میپردازیم تنها بیان نکتهای از مسائل و موارد مرتبط با موضوع وقف و تحولات آن در منطقه است که خود بخشی از فرهنگ و میراث تاریخی بوشهر به شمار میآید.
وقف نامه های بانوان بوشهری
از بین وقف نامه های موقوفات استان بوشهر در اینجا به ذکر و معرفی دو وقف نامه میپردازیم که از برخی جهات قابل توجه و تأملاند: نخست اینکه این وقف نامهها متعلق به زنان است و این بیانگر حضور زنان در عرصهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه است.دوم اینکه قدیمترین و جدیدترین وقف نامه در بین وقف نامههای استان بوشهر، متعلق به زنان است.
سوم اینکه یکی از این وقف نامهها که متعلق به یک صد و پنجاه سال قبل است، از جمله قدیمترین وقف نامههای استان است که از وقف نامههای آل عصفور و خاندان کازرونی نیز بسیار قدیمیتر است.
چهارم اینکه، یکی از این وقف نامهها در کربلای معلی تنظیم شه و علمای بزرگ شیعهی آن زمان بر صحت تنظیم آن گواهی دادهاند. اکنون به بررسی دو وقف نامه میپردازیم:
نخستین وقف نامهای که در اینجا بدان اشاره خواهیم کرد، سندی است متعلق به سال 1270 هجری قمری که در کربلای معلی تهیه و تنظیم شده و بسیاری از علمای شیعهی آن روزگار که در کربلا سکونت داشتهاند آن را تصدیق کرده و بر پای این وقف نامه مهر و امضای خود را حک کرده اند.
واقف زنی شریف و علویه است به نام «حاجیه خدیجه»از اهالی بندر کنگان (1) دختر سید قاسم الحسینی که به زیارت کربلای حسینی مشرف شده و در آن مکان مقدس و طاهر اموال و املاک خود و عواید آن را صرف تعزیهی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) کرده است.
بر اساس این وقف نامه مقرر شده بود که منابع اعیان موقوفه صرف تعمیرات اعیان شود و بعد از تعمیرات خانه، باید جمع آوری شود و یک چهارم آن به عنوان حق الزحمه و حق نظارت به ناظر مربوط اختصاص یابد و سه چهارم دیگر صرف خرج تعزیهی حضرت امام حسین (ع) شود.
هم چنین بر اساس این وقف نامه تولیت موقوفات مورد نظر بر عهدهی واقف بوده است، و پس از آن بر عهدهی حاج آقا سید میر علی اکبر و پس از فوت نامبرده بر عهدهی اولاد او نسل اندر نسل و در صورت انقراض به اولوالارحام سید مذکور و در صورت انقراض ولوالارحام سید مذکور تولیت و نظارت این موقوفات به سادات مؤمنین و متدینین از اهالی دشتی واگذار شده است.
اکنون به نقل متن وقف نامه مورد نظر میپردازیم:
الحمدلله الواقف علی الضمائر المطلع علی السرائر و الصلواة علی نبینا محمد و آله سید الاوائل و الاواخر، صلوة دائمة الی یوم تبلی السرائر
اما بعد، بر ضمیر منیر خیریت تخمیر صافیهی زاکیهی ارباب شعور و ادراک، ظاهر و هویدا باد که حاضر شد در محضر شرع انور و محفل حکم ازهر علیا جناب عفت و عصمت پناه سلالة السادات النجباء، السیدة الشریفة العلویة الحاجیة خدیجه المعروفه لوالده میرزا علی بنت مرحوم مغفور السید قاسم الحسینی و موفقه به توفیقات سبحانی شده و مؤیده به تأییدات ربانی گردیده وقف مؤبد و حبس مخلد نمود جمیع و همگی و تمامی یک باب خانهی معینهی معلومهی واقعه در بندر کنگان مع ما یتعلق بها و ینسب الیها شرعا و عرفا و لغة عموما و خصوصا من ابواب و اعتاب المحدود بحدود اربعة، قبله خانهی ملا علی ملا حسین و شرقا خانهی حاجی الاهلی و شمالا الی... المشهورة و جنوبا بیت یهودی و هم چنین وقف صحیح شرعی نمود دو بند نخل خرما که عدد نخیل سی و شش دانه میباشد که معروف است به خسروی و محدود به حدود اربعه است، قبلة زمین راشد محمد ابول و شرقا الی انبود ابن النجم و فسیل احمد ابن علی شعبان و شمالا زمین خلف قناص و زمین زیرهزار و جنوبا زمین علی خمیس و باز وقف نمود ثلث اطویة با زمینهایی که متعلق به آنها میباشد محدود است شمالا الی المقبرة و جنوبا تا زمین اولاد عبدالکریم و شرقا طریق شارع و قبلة الطریق المعروف به سرناخ و کذلک وقف نمود هانیتین زمینهای متعلق به وی المشهورة با السدة عبارة عن اربعین من اعنی یزرع فیها اربعون من دشتی جو و گندم و محدود است با این حدود، شمالا زمین کرده کنار و جنوبا زمینی که مشهور است بزمانی از مال حاجی علی خمیس و شرقا الی الجبل و قبلة الطریق معروف به سرناخ و کذلک زمینی که معروف است بالمحمدیة که قبله او متصل است به انبود ملا علی و مشرقی او راهی که معروف است به سرناخ و شمالی وی زمین الابراهمیه و جنوبی او زمین شیخ حجر پس مجموع املاک مزبوره وقف صحیح شرعی نمود که اولا منافع اعیان مرقومه صرف تعمیرات اعیان شود در صورت احتیاج به تعمیر که خراب شود و بعد از تعمیر آنچه منافع جمع آوری شود ربع محصول از منافع، حق التعب و نظارت ناظر باشد و سه ربع دیگر طرا و کلا صرف و خرج تعزیه جناب سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) شود اما باید که در تعزیه خانه معلومه که منسوبه به خود واقفه میباشد صرف شود و نه در تعزیه خانهی جاهای دیگر [خوانا نیست] و صیغهی وقفیت جاری شد شرایط وقف و قبض و اقباض حاصل شد و در ضمن... داد تولیت و نظارت اعیان موقوفه مادام الحیوة با خود واقف معلومه و بعد از خود به سلالة السادات العظام آقا سید میر علی اکبر خلف و نوباوه آقا سید عبدالله و بعد از فوت مؤمی الیه با اولاد او نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و در صورت انقراض با اولی الارحام سید مسطور و بعد به اولاد اولی الارحام سید مذکور بود اما بقاعده بعضهم اولی ببعض ای الاقرب فالاقرب اما بشرطی که جمیع طبقات مؤمن و متدین باشند و نعوذبالله بعد از انقراض اولاد این نسل تولیت و نظارت در بحیث لا یباع و لا یشتری و لا یوهب و لا یرهن (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه) (2) و کان ذالک فی یوم بیست و دوم ماه رمضان المبارک که در کربلای معلی فی سنهی هزار [و] دویست و هفتاد من الهجرة 1270.
1. صح ما فیه لدی خادم الشریعة المطهره / محمد حسین القزوینی الحائری [مهر چهار گوش / ثلث:] «... المذنب محمد.
2. بسم الله و الحمدلله یشهد بایقاع وقف الوقوفات علی نهج المرقومات المسطور / المزبور و انا الراجی عفو ربه / یسبحانی: ابومحمد عبدالحسین البحرانی.[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«ابن عبدالحسین. محمد.
3.[.....][.....]رقم فیه لدی /[.....][.....]من[.....]الحائری[مهر بیضی / نستعلیق:]«الواثق؟ بالله؟ عبده: عبدالرحمن.
4. ذلک کذلک و انا الاقل / جواد ابن اسدالله الحسینی [...؟] [مهر بیضی / نستعلیق:]«جواد الحسینی.
5. یشهد العبد الاقل[...]/ محمد بن عبدالجعفر الحسینی الهاشمی؟[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«محمد بن عبدالجعفر الحسینی.
6................ الجانی حسین بن محمد.
7. یشهد بشهاده / الشهود اقل عبادالله حسن / بن عبدالحسین البحرانی[مهر هشت گوش / نستعلیق:]«حسن بن عبدالحسین.
8. شهد بذلک علی بن قاسم یزد خواسی؟ [مهر بیضی/ نستعلیق:] «عبده علی بن...»همان گونه که در متن وقف نامه آمده است عواید این موقوفات میبایست برای برگزاری تعزیههای حضرت امام حسین (ع) هزینه شود و این مطلب خود نشان دهنده ی این است که هنر تعزیه که اکنون در این استان سیر نزولی خود را طی میکند.
در یک قرن پیش از چه اهمیت و جایگاهی برخوردار بوده است و البته اختصاص موقوفات جهت تعزیه تنها به استان بوشهر اختصاص ندارد و در اکثر مناطق ایران زمین، شاهد چنین موقوفاتی هستیم. در اینجا باید این نکته را یادآوری کرد که تعزیه هنر وقفی است.
زیرا هنر تعزیه تنها دارای بعد نمایش و آشکار ساختن یک مصیبت و یا تراژدی نیست، بلکه نوعی ستایش از کسانی است که حقارت را نپذیرفتند و نقد جان خود را وقف عدالت و حقیقت کردند. به قول استاد دکتر جابر عناصری تعزیه، شرح ماجرای «وقف خون»دریادلانی است که قبالهی مهر الهی را با خون خود مهر کردند.
امروزه جای هزار افسوس و و دریغ است که نه فقط تعزیه خانهای از تعزیه خانههای منطقه به جای نمانده، بلکه یاد و نام بانیان تعزیه خانهها و واقفان آنها نیز در یادها نمانده است.
نگارنده به سهم خود بر روان و روح حاجیه خانم خدیجه، واقف روشن ضمیر و هنرپرور که املاک و اموال خود را وقف بر پاداری تعزیهی سید الشهدا (ع) این هنر وقفی ایران زمین نموده است، طلب مغفرت میکند.
سند دوم که جدیدترین سند وقفی استان و در واقع به اطلاع نگارنده آخرین سند وقفی استان است و اتفاقا متعلق به یکی از زنان مؤمن و روشن ضمیر منطقه است که در سال 1369 شمسی تنظیم شده است (3)
این وقف نامه مربوط به موقوفهای است که وقف بقعهی مبارکهی حضرت امام زاده عبدالمهمین بوشهر شده است. ذیلا متن وقف نامه را نقل میکنیم.
نوع سند - وقف
واقف: بیبی بزرگ انصاری فرزند آقاجان دارندهی شماره شناسنامهی 1280 / 11469 ساکن بوشهرموقوف علیه: بقعهی مبارکهی حضرت امامزاده عبدالمهیمن واقع در بخش دو بوشهری کوی امامزاده
عین موقوفه: شش دانگ یک باب خانه پلاک شمارهی 3780 / 175 به مساحت 25 ر 301 متر مربع در بخش دو بوشهر کوی هلالی، ثبت شده در صفحهی 545 جلد 64 تحت شماره 11343 دفتر املاک بوشهر با جمیع متعلقات آن بدون استثناء چیزی که به تصرف موقوف علیه داده شد،.
حدود و حقوق برابر سند مالکیت مربوطه با انضمام رشتهی سیم کشی برق - انشعاب لوله کشی آب منصوبه و حق الامتیاز و اشتراک آنها.
در این سند کاملا روشن نیست که حق تولیت و نظارت بر موقوفه متعلق به چه نهادی است اما با توجه به اینکه نماینده ی ادارهی کل اوقاف و امور خیریه استان بوشهر در دفتر خانهی اسناد رسمی حاضر و امضاء کرده است،
به نظر میرسد که تولیت و نظارت بر موقوفه از همان ابتدا بر عهدهی ادارهی اوقاف منطقه قرار داده شده است.
این سند در دفتر خانهی شمارهی چهار بوشهر به تاریخ 1 / 6 / 1369 هجری شمسی و تحت شمارهی 94264 در صفحهی 88 دفتر جلد 128 به ثبت رسیده است.
علاوه بر وقف نامههایی که در این نوشتار بدان اشاره شد، وقف نامههای قدیم و جدید دیگری که متعلق به زنان متدین و بزرگوار این دیار است، وجود دارد که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست.
اما اکنون و در پایان تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که یگی دیگر از زنانی که موقوفاتی از خود به عنوان صدقهی جاریه در بوشهر باقی نهاده بانو حاجیه خیر النساء عطار است که در طی سالهای 1363، 1360 و 1366 موقوفاتی را وقف نموده و در هر سه مورد موقوف علیه را ادارهی کل اوقاف استان بوشهر قرار داده است.
در هر سه وقف نامهی متعلق به بانو حاجیه خیر النساء عطار، مسؤولیت نظارت و تولیت موقوفات بر عهدهی ایشان است تا مادامی که در قید حیات هستند و پس از آن به عهدهی اداره کل اوقاف استان واگذار شده است.
کاربرد منافع و درآمدهای ناشی از این موقوفات به ترتیب به بر پا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سید الشهداء، کمک به محصلین بیبضاعت و اشخاص فقیر مسلمان، روضه خوانی خاندان آل عبا، تعمیرات موقوفه و امور مشابه اختصاص یافته است.
در پایان چکیدهای از متن وقف نامهی این بانوی ارجمند نقل می شود:
نوع سند: وقفی
واقف: بانو حاجیه خیر النساء عطار فرزند مرحوم غلامحسین به شماره شناسنانهی 1327 بوشهر - ساکن بوشهرموقوف علیه: ادارهی کل اوقاف و امور خیریه بوشهر به نمایندگی...
مورد وقف: شش دانک یک باب خانه به پلاک شمارهی 2826 بخش یک بوشهر کوی شنبدی مورد ثبت در یک جلد سند مالکیت به شمارهی 2338، صفحهی 369، دفتر 23 صادر شده است به انضمام کنتورهای آب و برق و لوله کشی و سیم کشی و امتیازات آنها بلا استثناء که بر حسب اظهارات واقف و موقوف علیه مورد وقف فعلا به صورت زمین درآمده است.
شروط د: مادام الحیات واقف از مورد وقف شخصا مورد استفاده نامبرده خواهد بود اما پس از فوت واقف ادارهی اوقاف عهدهدار آن خواهد بود که از درآمد جهت برپا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سیدالشهدا و کمک به محصلین بیبضاعت و اشخاص فقیر مسلمان برساند.
این سند در تاریخ 21 / 2 / 1369 برابر با 12 شوال 1404 هجری قمری در دفتر خانهی اسناد رسمی شمارهی یک بوشهر تحت شمارهی 42953 در صفحهی 142، دفتر شمارهی 54 به ثبت رسیده است.
به عنوان توضیح
1. بر اساس بررسیها و تحقیقات که اسناد و مدارک مالی و حسابداری ادارهی کل اوقاف استان بوشهر نیز مؤید آن است، منظور از تعزیه داری و تعزیه در این استان، همان شبیه گردانی و شبیه خوانی است که در ایام سوگواری حضرت امام حسین (ع) و در ماه محرم بر پا می شود.به عبارت بهتر، تعزیه و تعزیه داری در این منطقه به معنای شبیه گردانی و شبیه خوانی است و با موضوع عزاداری یعنی بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی و مجالس عزاداری تفاوت دارد. علاوه بر وقف نامهی حاجیه خدیجه خانم که در مقاله بدان پرداخته شده است .
در سایر وقف نامههای قدیمی و با سابقهی استان بوشهر که در ادارهی کل اوقاف استان نگهداری میشود به مسألهی تعزیه داری اشاره شده که در تمام موارد منظور واقف برپایی مجالس و مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی در ماه محرم است.
در برخی از وقف نامهها به عزاداری اشاره شده که منظور از آن برپایی مجالس روضه خوانی و مرثیه سرایی و بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی است.
از نظر ادارهی کل اوقاف استان بوشهر رویهی جاری آن است که اگر در متن سند وقف نامه عبارت «عزاداری حضرت سیدالشهدا»توسط واقف به کار رفته باشد آنها به برگزاری مجالس روضه خوانی و نوحه سرایی و نیز برپایی مجالس زنجیر زنی و سینه زنی اقدام می کنند.
اما اگر در متن سند و وقف نامه از عبارت «تعزیه داری»توسط واقف استفاده شده باشد آنها به برگزاری مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی میپردازند، متأسفانه در حال حاضر برگزاری مراسم تعزیه داری یا همان شبیه گردانی رو به کاهش نهاده و کمتر برگزار می شود.
2. برابر اعلام ادارهی کل اوقاف استان بوشهر هم اکنون متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم در شهرستان کنگان فردی از ورثهی ایشان به نام آقای سید عبدالله هاشمی است.
ایشان علاوه بر آنکه متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم میباشد، متولی حسینیهای است به نام حسینیهی سید عبدالله هاشمی که آن هم از موقوفات حاجیه خانم ایجاد شده و اداره میشود. نکتهی جالب آنکه در شهرستان کنگان مسجد جامع اهل سنت کنگان هم یک بنای موقوفه است که توسط خانمی به نام حاجیه آمنه وقف شده است .
و از سوی اهل تشیع نیز حاجیه خدیجه خانم از خود موقوفاتی به یادگار گذاشته که همین حسینیه یکی از آنها به شمار میرود. لازم به ذکر است که در شهرستان کنگان که در حدود 250 کیلومتری جنوب شرق بندر بوشهر واقع شده بافت مذهبی جمعیت متشکل از شیعه و سنی و اکثریت اهالی، اهل سنت می باشند.
موقوفات حاجیه خدیجه خانم دارای درآمدهای قابل توجهی است که صرف امور خیریه، از جمله ادارهی نگهداری حسینیهی سید عبدالله هاشمی در کنگان میشود. برابر اسناد و مدارک موجود بخشی از اراضی موقوفهی حاجیه خدیجه خانم به امر کشاورزی اختصاص یافته است.
بخش دیگری از اراضی وقفی ایشان به امر آموزش و پرورش اختصاص یافته و به صورت اجارهای واگذار شده است. درآمد موقوفات حاجیه خدیجه خانم در مقایسه با سایر موقوفات قابل توجه است و یکی از موقوفات مهم و در عین حال قدیمیترین موقوفه (بنابر اظهارات مقامات مربوطه) در استان بوشهر به شمار می رود.
پی نوشت:
1- بندر کنگان، یکی از شهرستانهای جنوبی استان بوشهر است که در 220 کیلومتری جنوب بوشهر قرار دارد.
2- قرآن کریم - سورهی بقره آیهی 181.
3- برگرفته از وقف نامههای موجود در ادارهی کل اوقاف استان بوشهر و با تشکر از مساعدت آن ادارهی کل و آقایان علی احمدی، حسین خمیسی، مصطفی غریبی، و سید مجتبی حسینی کنگانی و سایرین.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: حمید اسدپور
* این مقاله در تاریخ 1402/11/02 بروز رسانی شده است.