شكست توطئه كشف حجاب
19 دى 1386
17 دی ماه سال روز خیانت بزرگ رژیم ستمشاهی به فرهنگ جامعه اسلامی ایران از طریق كشف حجاب است. در این فرصت نگاهی داریم به ماجرای كشف حجاب با استناد به اسناد تاریخی موجود.
سرزمین ایران به دلیل ثروتهای طبیعی و موقعیت استراتژیك خود در جهان همواره مورد طمع استعمارگران بوده است. در قرون اخیر استعمارگران به انحاء مختلف سعی در تضعیف قدرت این سرزمین و رسیدن به اهداف استعماری خود داشتند. تجزیه ایران و بستن قراردادهای ننگین استعماری كه امتیاز بهرهبرداری از منابع اقتصادی را به بیگانگان میسپرد، در راستای همین هدف بوده است.
حكومتهای فاسد وقت در ایران، ضعیفتر از آن بودند كه در برابر مطامع استعمارگران مقاومتی از خود نشان دهند و امتیازات ناچیزی كه استعمارگران برای افراد حكومتی قائل میشدند، آنها را راضی میساخت و به عواقب نفوذ استعمار در كشور خود توجهی نمیكردند.
مردم و روحانیت در برابر هجوم استعمارگران، مقاومت میكردند و چه بسا موارد زیادی، باعث كوتاه شدن دست استعمارگران از منابع اقتصادی و ابطال قراردادهای استعماری میشدند. همین امر موجب آن شد كه استعمارگران برای هموار نمودن راه نفوذ خود دست به توطئههای سیاسی و فرهنگی در كشور ما بزنند و مردم را با فریب و تطمیع و یا زور و خشونت از صحنه سیاست دور نگهدارند.
یكی از مهمترین اهداف استعمارگران دور كردن مردم از دین و عقاید دینی آنها بود، چرا كه به تجربه دریافته بودند كه مردم تا وقتی به اعتقادات دینی خود پایبند هستند، از صحنه سیاست و دخالت در امور جاری مملكت دور نخواهند شد، لذا توطئه ترویج بیدینی و فساد و دور كردن مردم از تعلقات دینی را با همدستی و كمك حكومتهای خائن وقت آغاز كردند. از جمله مزدوران استعمار، رضاخان میرپنج بود. استعمارگران انگلیسی كه وی را مزدور مناسبی برای اجرای نقشههای خود تشخیص داده بودند، از او حمایت كردند و او را به سرعت از یك قزاق ساده به رییسالوزرایی رساندند.
رضا خان كه فردی بیسواد و بیفرهنگ بود، به انتخاب انگلیسیها پاسخ مثبت گفت و قول نوكری به آنها داد. او با روحیه خشن و قلدری كه داشت از راه زور وارد شد و مخالفان سیاسی خود را با همكاری اربابان خود سركوب و مرعوب كرد. او در عین حال برای كسب وجهه مردمی، نقاب مذهب بر چهره زد. به مجالس روضهخوانی میرفت و خود نیز مجالس روضه برقرار میكرد به زیارت اماكن مقدس میرفت و سعی میكرد خود را فردی حامی دین و اسلام جا بزند. اما وقتی كه قدرت به دست او افتاد، چهره واقعی خود را نشان داد. منبر و روضه را ممنوع كرد و دستور داد عمامه را از سر روحانیون بردارند. تنها معدودی از روحانیون كه جواز از شهربانی میگرفتند اجازه گذاشتن عمامه داشتند. اندكی بعد دستور كشف حجاب زنان را نیز صادر كرد و مأمورین دولتی را واداشت كه در كوچه و خیابان جلوی عبور و مرور زنان محجبه را بگیرند و چادر را از سر زنان بكشند. هدف رضا شاه از این اقدامات این بود كه فرهنگ خارجی را در مملكت رواج دهد. شاید او كه بیسواد و بیفكر بود و در واقع میاندیشید كه اشاعه فرهنگ غربی در مملكت، صنعت و ثروت غرب را به هم به مملكت میآورد و شاید با فكر كوتاه خود نمیتوانست درك كند كه آنچه باعث عقبماندگی كشور میشود، عمامه و چادر نیست، بلكه تخریب هویت ملی و دینی ملت است. علاوه بر این قول حكومت و قدرت و حمایتی كه انگلیسیها از او می كردند در اجرای دستورات غربیها تأثیر زیادی داشت. او برای تخریب هر چه بیشتر فرهنگ و هویت ملی و دینی مردم دستور داد مردان از لباس متحدالشكل كت و شلوار بجای سرداری و قبا و لباسهای بلند محلی و همچنین كلاهپهلوی و كلاه شاپو كه لباس غربی و بویژه تقلیدی از لباس فرانسویها بود به جای عمامه و شب كلاه استفاده كند.
فكل و كراوات هم مكمل این خیمه شببازی بود. مأمورین حكومتی موظف بودند در اجرای این دستورات از هیچ خشونتی فروگذار نكنند و اگر نیازی به ضرب و شتم و حتی قتل شد، اینكار را انجام دهند.
با این حال مبارزه منفی مردم و مقاومت خیلی شدید ادامه داشت. مردان اغلب با مأمورین درگیر میشدند و زنها اغلب از خانهها بیرون نمیآمدند تا با مأمورین روبرو نشوند. اسناد و مدارك به جا مانده از آن دوران گویای این مقاومتها است.
مفاد یكی از این اسناد كه چند ماه قبل از رسمی كردن بدحجابی و 17 دی توسط «دایره نظمیه تربت حیدریه» به «تشكیلات كل نظمیه مملكتی، ناحیه شرق» و در تاریخ «29/4/1314» گزارش شده است، از این قرار است:
«محترما در پیوست راپرت «161» به عرض عالی میرساند در ساعت 7 عصر یوم قبل كربلایی غلامعلی كدخدای لنگ سفلی 4 فرسنگی تربت راپرت میدهد سه نفر از اهالی محل مذكور در منزل كربلایی محمد نام كمیسیون تشكیل و روضهخوانی دایر پس از جمعآوری رعایا شیخ حسین و شیخ اسماعیل نامان بالای منبر رفته و شروع به موعظه و اظهار میدارند كاغذی از مشهد برای من رسیده و حكم شده كه كلاه بسر گذارند و حجاب نباشد و شیخ بهلول در مشهد شورید. ما هم باید حركت نماییم در میان قلعهجات رفته مردم را جمعآوری نموده كه هر كس كشته شود داخل بهشت میشود و فعلا بیرون رفتهاند مردم را تحریك و موعظه مینمایند و یك نفر سید اصفهانی هم با آنها همدست شده است. فورا حكومت محترم را از مفاد راپرت مستحضر رییس امنیه را احضار و دستورات كافی داده، نظر به اینكه عده قبلی امنیه كم بود بر حسب دستور كتبی حكومت سه نفر از افراد این نظمیه را برای كمك و مساعدت به امنیه معرفی و پس از حصول نتیجه، مراتب معروض میگردد.
رییس نظمیه تربت حیدریه
عطایی حقی
در شهرهای دیگر نیز كم و بیش وضع به همین منوال بود و مقاومتها ادامه داشت. در 17 دی ماه 1314 رضا شاه در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی كه به بهانه جشن فارغالتحصیلی تشكیل شده بود ولی هدف اصلی علنی كردن كشف حجاب و رسمی كردن آن بود، به همراه زنان و دختران خانواده خود و اطرافیانش در حالیكه بیحجاب بودند شركت كرد. این جلسه، اولین جلسه رسمی بیحجابی بود و گزارش آن همراه با عكس دختران فارغالتحصیل و زنان شركت كننده در جشن در مطبوعات آن زمان به چاپ رسید.
در پی این جلسه، ابتدا كاركنان رسمی دولت و پس از آن اقشار مختلف مردم سراسر كشور موظف و ملزم شدند كه با همسران بدون حجاب خود در جلسات رسمی شركت كرده و طاعت و انقیاد خود را نسبت به حكم كشف حجاب اعلام كنند. متخلفین از این امر به سختی مجازات میشدند، ولی این امر نیز نتوانست مقاومت مردم را در هم بشكند. گزارش دیگری كه از فارس ارسال شده مؤید این مطلب است:
به تاریخ بهمن ماه 1314
فوری
محرمانه
ایالت فارس
طبق راپرت واصله تاكنون از طرف نسوان تجار و كسبه اهالی اقدامی راجع به نهضت اخیر به عمل نیامده و غالبا به لباس قدیمی و چادر سیاه ملبس هستند و با این ترتیب ایاب و ذهاب محصلات بدون حجاب در محلات دور دست شهر مشكل میباشد و با تأكیدات دولت در اجرای این امر وصول این قبیل راپرتها انتظار نمیرفت. قدغن فرمایید مأمورین مربوطه كاملا در پیشرفت نهضت مزبور و تعمیم آن مراقبت نموده و نتیجه اقدامات را اشعار دارند.
از طرف وزیر داخله
در برخی از مناطق، تلاش شد با بیرون آوردن زنان مأمورین دولتی و حتی زنان بدكاره، بیحجاب در كوچه و خیابان و مجامع عمومی حساسیت و قبح مسئله را از بین برده و مردم را بیتفاوت سازند ولی انجام این عمل نیز كمكی به رژیم نكرد و بلكه عكسالعمل شدید مردم را نیز موجب شد. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بیحجاب به آنها حمله میكردند و درگیری به وجود میآوردند، یا به تمسخر آن زنان میپرداختند كه نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرتهای عمومی خوددداری میكردند تا خود را از عواقب این حكم مصون نگهدارند. به سندی در همین زمینه توجه فرمایید:
وزارت پست و تلگراف و تلفن
وزارت راپرت تلفونگرامی نمره (371) دفتر پست داراب ذیلا به عرض میرسد نمره (14649) 4/12/14 پستل
شیراز پستل حكمران چند روز است فواحش داراب را به برداشتن چادر امر كرده بیرون آمده فواحش از چادر انعكاس سوئی را ایجاد نموده و اهالی به ترك معاشرت از هم و امر برداشتن چادر با آن احساسات كه مردم بروز دادند. فعلا به حال ركود و وقفه مانده اغلب زنهای داراب شبها برای این كه بیچادر بیرون نیایند به حمام میروند برداشت چادر فقط منحصر به خانمهای مأمورین دولتی كه اوامر را به موقع اجرا میگذارند. نمره (371) 3/12/14
مبشر محل مهر
كفیل دایره تحریرات اداره پرسنل سختگیریها و فشار برای كشف حجاب زنان و متحدالشكل كردن لباس مردان در سالهای بعد نیز ادامه یافت. در كنار ترویج لباس غربی برای مردان و تشویق زنان به استفاده از آخرین مدهای لباس و آرایش غربی با استفاده از تبلیغات، خشونت و ا عمال زور نیز برای اجبار مردم به تمكین ادامه داشت: با این حال مقاومت مردم و تن ندادن به این خواسته استعماری، نشانگر عمل نفوذ فرهنگ اسلامی در جامعه بود. به گزارش رییس اوقاف شهرستان سبزوار توجه كنید:
بلدیه سبزوار
مدیر دبستان دولتی رشید عظیمزاده
مهر ریاست اوقاف سبزوار
همانطور كه این اسناد نشان میدهند، خشونت و قلدری مأمورین دولتی در مقابله با مردمی كه لباس سنتی خود را جزیی از فرهنگ ملی و دینی خود تلقی كرده و نسبت به حفظ آن اصرار نشان میدادند تأثیری نداشت و اصولا هر چه خشونت و سختگیری بیشتر میشد،مقاومت و عكسالعمل مردم شدیدتر میگردید . این مسئله در شهرهای كوچكتر نمود بیشتری داشت و حضور زنان بیحجاب در مجامع به هیچوجه برای مردم قابل تحمل نبود. برداشتن عمامه روحانیون و مسئله جواز عمامه هم كه برای تحقیر و توهین روحانیون و ضدیت با اسلام صورت میگرفت؛ مورد خشم مردم بود. اطلاعیهها و دستورالعملهای ریز و درشت ادارات امنیه و بلدیه و وزارت داخله نیز كاری از پیش نمیبرد و گزارشات واصله به مركز نیز همگی شكایت از ناتوانی مأمورین و سرپیچی مردم از این دستور بود.
سند زیر تلگراف رمزی است كه در تاریخ 19/12/1316 یعنی بیش از دو سال بعد از زمان رسمی شدن مبارزه با حجاب فرستاده شده است:
رونوشت تلگراف رمز شماره 403 تاریخ 19/12/1316 فرستاده از طرف استانداری نهم ثبت شده است ....
فرماندار ... 9 وزارت داخله تلگراف كرد. راجع به تقلیل در باب عمامه و همچنین راجع به كشف حجاب كرارا به مأمورین دستورهای صریح قطعی داده شده ولی بر خلاف انتظار در غالب نقاط سئوالاتی میشود مثل این است كه مقصود را درست تشخیص ندادهاند. در پارهای جاها نیز در اجرای مقررات سهل انگاری شده است. علیهذا لزوما اشعار میدارد كه مسئله كشف حجاب و تقلیل جواز عمامه و جلوگیری از روضهخوانی و خارج كردن موهومات از سر مردم و آشنا نمودن آنها به اجرای تمدن امروزه سیاست اساس داخلی دولت است و به هیچ عنوان نباید در اجرای منویات دولت تعلل و تسامح شود. بنابراین منتظر است كه به عموم مأمورین این نكته در صورت اقتضاء تشخیص فرموده و دستورهایی كه به آنها داده شده و میشود با نهایت جدیت تعقیب و نگذارند مردم از حدود وظیفه خود خارج شوند و هیچ معقول نیست كه در این موضوعها عوض آنكه وظیفه خودر ا اجرا و سیاست دولت را اجرا نمایند به بعض سؤالاتی كه هیچ مورد ندارد بپردازند غفلت در اجرای این دستور مسئولیت شدید تولید خواهد كرد.
403 پاك روان
این روش بسیار خطرناكتر از شیوه قبل بود، چرا كه خشونت و زورگویی مأمورین در روش گذشته، مخالفت آشكار دولت را با دستورات اسلامی نشان میداد و نیت اصلی حكومت یعنی مبارزه با حجاب و دستورات اسلامی مشخص نبود ولی در شیوه جدید، حكومت از راه حمایت از آزادی زنان و نجات از اسارت و محرومیت ملت، وارد شد و با مخفی كردن نیت واقعی خود مردم را گمراه و افكار ساده و سطحی را فریب میداد.
این نقشه متأسفانه مؤثر واقع شد و در طول چند سال پی از اجرای این نقشه گروههایی از زنان حجاب خود را برداشتند. تبلیغات گسترده رژیم كه از دوران رضا شاه شروع و در دوران پسرش محمدرضا به اوج خود رسید در ترویج بیحجابی نقش مؤثری داشت. تلاش حكومت فاسد پهلوی بر این استوار بود كه ریشه بدبختی مردم و به خصوص زنها را حجاب آنها جلوه دهد و بیحجابی را مترادف با آزادی، پیشرفت و تمدن قلمداد نماید. در راستای همین هدف، اشاعه مدپرستی و مصرفگرایی در جامعه مورد نظر بود و تلویزیون و رادیو و روزنامهها و مجلات همگی در خدمت همین هدف استعماری و ضد اسلامی بودند. زنی را بهتر میشمردند كه دلرباتر باشد و طبعا چنین زنی دنباله رو صرف مدهای غربی و لوازم آرایش و ارادتی بود و تمام هم خود را به زیباتر ساختن خود و جلب توجه مردان در كوچه و خیابان و مجامع بكار میبرد و این همان هدفی بود كه استعمارگران از مبارزه با حجاب در ایران و در سایر كشورهای اسلامی داشتند. چرا كه اولا زنی كه بیحجاب بوده و خود را برای حضور در مجامع عمومی و كوچه و خیابان میآراید، برای رقابت در صحنه دلربایی به لوازم بیشتری برای آرایش و لباسهای گرانتر و متنوعتری نیاز دارد كه چنین زنی مصرف كننده خوبی برای محصولات غربی خواهد بود. در ثانی وجود بیحجابی در جامعه و حضور زنان بزك كرده در میان مردان بیگانه شیرازه زندگیهای خانوادگی را سست كرده و از هم میپاشد. زن و شوهرها نسبت به یكدیگر بدبین شده و احساس تعلق میان ایشان از بین میرود.
در جامعه آلودهای كه فسادهای جنسی آرامش روانی جامعه را دچار اختلال كرده است ، كمتر به مسائل سیاسی توجه میشود و افكار و اذهان مردم بیشتر از آنكه به ریشههای نابسامانی اجتماعی بپردازد، به ظواهر فریبنده و زرق و برقهای سرگم كننده مشغول میشد.
آنچه استعمارگران غربی به دست حكومت پهلوی در ایران انجام میدادند، اجرای همین توطئه بود كه چون از راه خشونتآمیز رضا خان عملی نشد به راه مسالمتآمیز و فریبكارانه محمدرضا متوسل شدند. او نیز گرچه از در مسالمت و آزادی انتخاب وارد شد ولی تحقیر حجاب و بویژه چادر به عنوان سمبل حجاب زن ایرانی، با حجاب مبارزه میكرد. وی یك بار با وقاحت در یكی از مصاحبههای خود گفته بود: «زن باید فریبا باشد» و در مصاحبه دیگری ضمن ابراز تنفر از چادر و تشبیه زنان چادری به كلاغ سیاه گفته بود: «من هر وقت به زنان چادری نگاه میكنم چشمانم درد میگیرد».
گرچه مبارزه این پدر و پسر با حجاب بیش از چهل سال به طول انجامید ولی سرانجام نیز نتوانست اهداف آنها و اربابانشان را تحقق بخشد. زنان محجبه به حفظ حجاب خود مصر بودند و در مقابل هر گونه عملی كه ایشان را به برداشتن حجاب ملزم میساخت مقاومت میكردند . وجود همین زنان بود كه تعلقات مذهبی را در جامعه حفظ كرد و روحیه اسلامخواهی را در مردان باقی نگاه داشت.
زنان محجبه و مسلمان ایرانی با حفظ حجاب خود، همواره در صحنههای سیاسی جامعه حضور داشتند و چادر هرگز برای آنها مانعی برای رشد و تكامل نبود. همین زنان با چادرهای سیاه خود صحنههای پرشكوه تظاهرات میلیونی انقلاب را شكل دادند و همین زنان با حجاب بودند كه در صحنههای جنگ و انقلاب با حضور فعال خود، نمونه زنان فعال و پرتلاش و نجیب در دنیا بودند. سالها مبارزه مرئی و نامرئی با حجاب هرگز نتوانست میل فطری به حجاب را در زن مسلمان ایرانی از بین ببرد وجود این زنان محجبه و مؤمن در جامعه همواره خاری در چشم استعمارگران و ایادی داخلی آنها بوده و تلاش همیشه استعمار برای حذف این زنان از صحنه اجتماع همیشه و به صورتهای گوناگون ادامه داشته و دارد.
مطالعه در تاریخ معاصر ایران نشان میدهد كه تلاش بیگانگان و مزدوران آنها برای پایمال كردن شخصیت زن بسیار حساس شده و گسترده بود ولی در مجموع به خاطر دو عامل با ناكامی مواجه شده است: یكی هوشیاری و مقاومت مردم و دیگری پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره الشریف كه همه محاسبهها و معادلهها را بر هم زد و نقشههای استعماری را نقش بر آب نمود. زمانی كه امام قیام كرد، شخصیت واقعی زن مسلمان در ایران از دو سو نادیده گرفته میشد. یكی حكومت شاه كه به دستور اربابانش در صدد بیهویت كردن زن مسلمان بود و دیگری متحجرین كه معتقد بودند زن حق بیرون آمدن از خانه و حضور مشروع در جامعه را هم ندارد.
امام، علیه هر دو ظلم كه بر زن روا داشته میشد بر آشفت و زن مسلمان را به سوی كمال معنوی و شخصیت واقعیش رهنمون گردید. آنچه انقلاب اسلامی برای زن میخواهد مشاركت هوشیارانه و آگاهانه در صحنه اجتماع همراه با حفظ كرامت انسانی میباشد. زنان جامعه ما باید قدر این نعمت را بدانند و برای پاسداری از آن هوشیارانه و آگاهانه تلاش نمایند تا بتوانند پیرو راستین صدیقه كبری فاطمه زهرا (س) باشند.
منبع:www.irdc.ir
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله