اسوههاى ایثار
بسیج درخت پرثمرى است كه شكوفههاى شكوهمند آن رایحه ایثار، اخلاص و مقاومت را در فضاى انسانیت پراكنده میسازد، در بوستان بسیج دلاورانى گمنام پرورش یافتهاند كه با رشادت خالصانه عروج به سوى عرش، قدس و ملكوت را زمزمه كردهاند.از این نهاد معطر هزاران عاشق به قلّه رفیع شهادت رسیدهاند و میلیونها نوجوان و جوان جویاى رضاى حق كه تشنه معرفت و شیفته زیارت حسین بن على علیه السلام بودهاند به این بارگاه پُربار راه یافتهاند.
این گلستان كه با نام سالار شهیدان عجین گشته و عطر عترت رایحهاى جهانبخش به آن عطا كرده آن چنان ابهت، صلابت و درخششى دارد كه هر روز و هر زمان كه بگذرد بر رونق، نام آورى، تأثیرگذارى و بركاتش افزوده میشود.
تربیت یافتگان این مدرسه با انگیزهاى الهى، مقاومتى كم نظیر، برنامه ریزیهاى حساب شده و جهت دار، گوش به فرمان ولایت به دفاع از آرمانها و ارزشهاى انقلاب اسلامى برخاستهاند و از این روى از بدو تأسیس، خار چشم دشمنان بودهاند و گروههایى كوشیدند با باتلاقهاى آلوده و مردابهاى متعفن خود كدورت و شكستى بر این حریم وارد سازند امّا خود باخته، سرافكنده و خسران دیده، نومید،افسرده و رسوا شدند. بسیج یك خیزش ژرف، ارزشى، منطقى و منطبق بر نیازهاى جامعه اسلامى است. بصیرت بسیجى با ایمان و پارسائى توأم گردیده و محصولات ارزندهاى را به ارمغان آورده است.
آنها كه دلشان به نور الهى منوّر است و در قبال مسلمانان احساس مسؤولیت مینمایند و میكوشند پرچم سربلندى و عزت اسلامى را در فرازین قلّه جهان به اهتزاز درآورند در حقیقت بسیجى هستند. حضور پرنشاط و ریشه دار و رشد دهنده در تمامى عرصههاى فكرى، علمى، فرهنگى كه شرافت، استقلال و استوارى ملتى را كه در پرتو قرآن و عترت ترسیم كند نیز یك حركت خودجوش بسیجى است كه استمرار و ژرف بخشیدن به آن در گستره زمان و مكان ضرورتى اجتنابناپذیر میباشد.(1)
بسیج را باید مفهومى فراگیر دانست كه عمومیت آن طیف وسیعى از اندیشههاى متعالى را در خود جاى داده است. عنوان و لقب این واژه مقدس میتواند هماى سعادت را بر دوش هر فردى از هر قشرى از جامعه فرو بنشاند. بسیجى با تعهد و تقوا، عزم و اراده، صفا و صداقت، شجاعت و همّت، عدالت خواهى، تیزهوشى و زمانشناسى در فرازهاى حساس انقلاب و نظام اسلامى حضورى مداوم و سرنوشت ساز دارد.
در واقع بسیج یك هویت فرهنگى، روشن، پاك و آینده نگر است و كردارش براى رضایت كردگار است و با چنین هدفى هر جا كه به وجود بسیجى نیاز باشد، حضور خالصانه و معنادارش بدون درنگ و عارى از هرگونه فرصت سوزى و عافیتطلبى، مشاهده میگردد. حال امكان دارد این حضور در دفاع مقدس باشد یا عرصههاى علمى و یا احیاناً خنثى كردن نقشههاى رنگارنگ و تشویش آفرین و كینه توزانه دشمنان، هرجا كه بسیجى اخلاص، توانمندى و ابتكار خود را به نمایش بگذارد دغدغهها و نگرانیها و آشفتگیها چون برفى كه در برابر آفتاب تابستان قرار گیرد، از بین میروند و به جایش امنیت، آرامش، امید، رشد و توسعه هویدا میگردد.
متأسفانه تفكر بسیجى پس از دوران دفاع مقدّس، در مقاطعى خاص و در پیچ و خمهاى سیاسى و جناح بازى در محاق مظلومیت قرار گرفته و افرادى براى مطرح نمودن حزب و دسته خود و یا تحكیم پایههاى قدرتطلبى خویش سعى كردهاند این شجره طیّبه را مورد یورش طوفانهاى پرگرد و غبار خود قرار دهند و از سوى دیگر تبرها و تیشه هایى بدست گرفتند تا ریشههاى این نهال ناب را آماج نیتهاى آلوده خود سازند امّا عِرض خود بردهاند و زحمتى براى آن فداكاران فراهم كردهاند و این غوغاهاى شیطانى، طشت نفاق و دورویى آنان را از بام غرور بر دشتى خشك و بیحاصل افكنده است و اصولاً بسیجى مشغول تلاش و درپى گرهگشایى از مشكلات مردمان و مؤمنان و محرومان صالح است و دیگر جایى براى طیفهاى سیاسى باقى نمیگذارد و دنیاگرایى، رفاهطلبى،گروه گرایى و سرسپردگى به جناحى خاص را بر نمیتابد و حتى با این آفتها و علفهاى هرز در ستیز است.
جرثومههاى زنگ زده و رنگ باخته خاطرههاى فداكاریهاى بسیجیهاى مخلص و با اقتدار را در ایام دفاع مقدس فراموش كردهاند كه چگونه آنان جان بر كف و شجاعانه بر سپاه پرتشویش متجاوزان متجاسر یورش آوردند و تكبیر رعد آساى آنان چنان بر قلب مریض و اندام علیل كینه توزان رعشه افكند كه دیگر قادر نمیباشند در هیچ زمانى این رسوایى، شكست و سرافكندگى را ترمیم كنند.
نمادهاى ناب
بسیج در لغت یعنى سامان، جهاد، آمادگى، عزم،تجهیزات و برگ سفر مهیا ساختن و نهاد بسیج جذب، آموزش و سازماندهى و حفظ انسجام آحاد نیروها و امكانات مردمى و دولتى را به منظور آمادگى عمومى براى تأمین و توسعه ضرورتهاى ارزشى، ملى و انقلابى و نیز مقابله با هرگونه تهدید علیه اهداف، علائق و دستاوردهاى انقلاب اسلامى بر عهده دارد، امام خمینى بسیج را این گونه تعریف كردهاند: بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاك اسلامى است كه تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بینشانى گرفتهاند و مقام معظم رهبرى، عنوان بسیج را این گونه ترسیم نمودهاند: بسیج عبارت است از تشكیلاتى كه در آن افراد متفرّق و تنها، به یك مجموعه عظیم و منسجم، به یك مجموعه آگاه و متعهد و بصیر و بیناى به مسایل كشور و نیاز ملت تبدیل میشوند. مجموعهاى كه دشمن را بیمناك و دوستان را امیدوار و خاطر جمع میكند.(2)در یك نگرش والا، بسیج سازمانى نظامى نیست كه صرفاً در زمان جنگ و به منظور دفاع در برابر دشمنان شكل گرفته باشد، بلكه نهادى است وسیع و پاسخگوى نیازهاى اساسى و حیاتى جامعه و با اجزاى دیگر نظام چنان هماهنگى و پیوند دارد كه انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامى متصوّر نیست. بسیجى در عمل علاقه خود را به پیشرفت، حفظ، گسترش و اعتلاى نظام اسلامى و شأن و حیثیت ملّت مسلمان نشان میدهد یعنى بسیجى بودن معیار و ملاكى است كه بر اساس آن میزان تعهّد اعضاى آن به اصول و آرمانهاى انقلابى و اسلامى سنجیده میشود و البته پر واضح است كه اقتدار نظام تا حدّ زیادى مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در صحنههاى گوناگون، تحت رهبرى مقام باقداست ولایت میباشد و حتى رسیدن به
اقتدار و شوكت جهانى مسلمانان با بسیجى همه جانبه و فراگیر در جهان میسّر خواهد بود و این امر شدنى است و به فرمایش امام خمینى باید به دنبال تحقق آن بود.
بسیج و بسیجى متعلّق به قشر خاص، كشورى و منطقهاى و برههاى از زمان نمیباشد این نهاد مقدس مرزها را در هم مینوردد و میتوان این مفهوم را به سراسر جهان سرایت داد، اوج این واژه در هنگامى است كه رهبران الهى بسیجى بودهاند و هابیل اولین شهیدى است كه خداوند خلعت بسیجى را به وى پوشانید. حضرت امام حسین(ع) بزرگ بسیجى عالم امكان بود كه نه تنها در سرنوشت مسلمانان بلكه در تجدید حیات سایر ملل و جوامع تأثیرى عمیق داشت. قیام آن حضرت نخستین حركت و خروش تمام عیار از حیث جان و مال در مقابل دنیاى تزویر و تبذیر بود و اقدام و شهامت را براى بشریت در همیشه تاریخ به ارمغان نهاد. پیروان بسیجى فرهنگ عاشورا با الهام از حماسه حسینى نبض هر حركت انقلابیاند و نسبت به اجتماع، فرهنگ و سیاست، حساسیّت بروز میدهد و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهى از منكر عرصه را بر اهل ابتذال و فساد آفرینان تنگ میسازد، چون میداند عقب نشینى یا سكوت در این عرصه، تهاجم و گستاخى هرزه كاران را به دنبال میآورد.
حضرت امام حسین(ع) فریاد: «هیهات منّاالذله»، خروش «یا سیوف خذینى» و شعار «القتل لنا عادة و كرامتنا الشهادة» را در گوش جانها و ضمیر خفته انسانها طنین انداز نمود و این آواى توحیدى چون پتكى بر سر یزیدیان فرود آمد و طومار تباهیهاى آنها را درهم پیچید و به زباله دانى تاریخ افكند. رمز بقاى انقلاب اسلامى، ایستادگى و مقاومت در برابر مخالفان و دشمنانى است كه هر لحظه در كمین هستند تا بر آرمانها و ارزشها بتازند
و بذر شقاوت و شرارت در جامعه بیافشانند و گلبرگهاى عزت و عظمت را با یورش وحشیانه خود، پرپر سازند و این شیوه را فداكاران و مجاهدان در مكتب امام حسین(ع) فرا گرفتهاند.(3)
نهضت سترگ كربلا نماد نابى از روحیّه بسیجى است كه به بهترین شكل ممكن در تمامى صحنهها و لحظات آن مشاهده میگردد و از مردى سالخورده به نام حبیب ابن مظاهر، كودكى شیرخواره، نوجوانى سیزده ساله، جوان هاشمى تا بانویى با شهامت در این حركت با بركت حضور دارند و به ایفاى نقش خویش پرداخته و رسالت خود را به نحو احسن در حد توان انجام دادهاند.
ریشههاى قرآنی
تفكر بسیجى، فرهنگ ارزشى پربارى است كه براى احیاى قرآن و فعال نمودن ارزشهاى فراموش شده از صدر اسلام تا عاشوراى حسینى و قیامهاى مسلمین در مسیر تاریخ و انقلاب اسلامى، شكل گرفته است، جنبههاى گوناگون حماسى بسیج كه درس ایثار، رشادت و پایدارى را به انسانها میآموزد، ریشههاى روشنى در فرهنگ قرآنى دارد.خداوند در قرآن میفرماید: ولو لادفع اللّه النّاس بعضهم ببعضٍ لهدّمت صوامع وبیعٌ و صلواتٌ و مساجد یذكر فیها اسم اللّه كثیراً و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىٌ عزیز؛(4) و اگر خداوند بعضى را توسط برخى دیگر دفع نكرده بود، دیرها، كلیساها،كنشتها و مسجدهایى كه نام خدا در آنها به فراوانى برده میشود ویران میگردید و خدا هر كس را كه یاریش كند، كمك مینماید و او خدایى است توانا و پیروزمند.
آرى اگر بسیجیان، مؤمنان و ایثارگران مخلص از اهل ایمان دفاع نكنند و دست روى دست بگذارند طاغوتها، مستكبران و ستمگران اجازه نمیدهند مردم به عبادت و ذكر خدا روى آورند، البته مدافعان قلمرو توحید در این عرصه تنها نمیباشند و وعده الهى درباره نصرت آنان حتمى است و از امدادهاى پروردگار با وجود آن كه در بسیارى از میادین از نظر نفرات و ساز و برگ جنگى در اقلّیت بودند بر دشمنان پیروز شدند. البته آنان پس از این غلبه و فتح بزرگ به زندگى دنیایى، عیش و نوش و رفاهطلبى روى نمیآورند بلكه فتوح افتخار آفرین را نردبانى براى ترقى معنوى خود و جامعه قرار میدهند و ارتباط خویش را با خدا محكم و با جامعه الهى پیوندى استوار دارند و به برپایى نماز، پرداخت زكات و امر به معروف و نهى از منكر توجه مینمایند. زیرا این امور پایههاى اساسى یك جامعه سالم را به وجود میآورند:
«الّذین ان مكّناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزّكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبة الامور؛(5) همان كسان كه اگر در زمین مكانتشان دهیم نماز میگزارند، زكات میدهند و امر به معروف و نهى از منكر میكنند و فرجام امور با خداست.»
قرآن در فراز دیگرى به دنبال نبرد داود با جالوت و به قتل رسانیدن او میفرماید:
«فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت و آتاه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا یشاء و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعضٍ لفسدت الارض ولكن اللّه ذوفضلٍ على العالمین؛(6) پس به خواست خدا ایشان را بشكستند و داود جالوت را به قتل رسانید و خدا به او حكومت و حكمت داد و آن چه میخواست به وى آموخت و اگر خداوند بعضى از مردم را توسط بعض دیگر دفع نمیكرد زمین تباه میشد ولى حق تعالى فضل و كرم خویش را بر جهانیان ارزانى میدارد. و این آیه خود حكمت تأسیس بسیج و فلسفه جهاد و دفاع در راه خدا را گوشزد مینماید.
قرآن براى تحقق یافتن چنین امر مباركى میفرماید:
«انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالكم و انفسكم فى سبیل اللّه ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون؛(7) به سوى نبرد روانه شوید خواه بر شما آسان باشد خواه سخت و با دارایى و اموال و جان خویش در راه خدا جهاد كنید، اگر بدانید خیر شما در این است.» یعنى هیچ عاملى نباید بهانهاى براى عدم بسیج مردم به سوى ستیز با كفار، مشركان و متجاوزان گردد، فقر یا ثروت، كثرت مشاغل زندگى، دل بستگى و وابستگى به خانواده، خویشاوندان و دوستان، مانع این حركت نخواهد بود. تجهیز نیروها و امكانات در برابر دشمنان نیز اصلى است كه قرآن بر آن تأكید دارد: «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه و عدوّكم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم و ماتنفقوا من شیء فى سبیل اللّه یوفّ الیكم و انتم لاتظلمون؛(8) و در برابر (دشمنان) تا میتوانید نیرو و اسبان سوارى آماده كنید تا دشمنان خدا و خودتان و جز آنها كه شما نمیشناسید و البته خدا میشناسد را(از قدرت خود) بترسانید و آن چه را كه در راه خدا هزینه میكنید، به تمامى به شما بازگردانیده شود و به شما ستم نمیگردد.»
یكى از جنبههاى مورد توجه در قرآن استقامت در راه حق است و خداوند به رسولش میفرماید: «فاستقم كما امرت و من تاب معك؛(9) همچنان كه مأمور شدهاى ثابت قدم باش» و امام خمینى در این باره میگوید: «در این دنیا كسانى كه براى شرافت خودشان،...براى شرافت اسلام امورى را انجام میدهند...اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، آنها را حوادث نلرزاند، اینها به مقصد میرسند براى این كه استقامت یك امر مهمّى است. چه بسا پیروزیهایى كه براى ملّتى پیش میآید براى این كه استقامت ندارند و سستى میكنند آن پیروزى از دستشان میرود.»(10)
استقامت براى رفع فتنه لازم است و رسول اكرم (ص) نگران آن است كه مبادا امّت اسلامى پایدارى نورزند و چون استقامت از شروط مهم پیروزى است امام خمینى از مردم این مرز و بوم انتظار دارد تحول روحى مزبور را حفظ كنند، این ویژگى نهضت اسلامى را بیمه مینماید، ملّت پایدار، از مشكلات هراس ندارد و براى صدور انقلاب خود از این اصل استوار بهره میبرد و باید براى استقرار حق و محو باطل به این عنصر سازنده و رشد دهنده روى آورد. امام خمینى یادآور میشود:
«پیامبر اكرم(ص) و ائمه هدى در چه غربتهایى براى دین حق و امحاء باطل استقامت و ایستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاى ابولهبها، ابوجهلها و ابوسفیانها نهراسیدهاند و در شدیدترین محاصرههاى اقتصادى در شعب ابى طالب به راه خود ادامه دادهاند و تسلیم نشدهاند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگهاى پیاپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنیها، به هدایت و رشد همت گماشتهاند كه دل صخرهها و سنگها و بیابانها و كوهها و كوچهها و بازارهاى مكه و مدینه پر است از هنگامه پیام رسالت آنان.»(11)
نمونههایى از صدر اسلام
در عصر بعثت هنگامى كه مسلمانان در مكّه به ترویج دین مبین اسلام مشغول بودند پیوسته از طرف جوامع شرك زده و جاهلى مورد شكنجههاى شدید روانى و بدنى قرار میگرفتند و لذا بطور مكرّر از رسول اكرم(ص) تقاضا مینمودند، ترتیبى اتخاذ گردد تا نقشههاى آنان را خنثى كرده و شرارتهاى دشمنان را درهم بشكنند اما پیامبر(ص) كه از جانب وحى چنین دستورى را دریافت نفرموده بود آنان را در انتظار نزول آیه جهاد و دفاع میگذاشت و چون هجرت به مدینه صورت گرفت با افزایش نیروى انسانى و اضافه شدن بر توانمندیهاى مسلمانان، فرمان وحى براى دفع توطئه مشركان، كفّار و منافقان صادر گشت.آن چه در این میان بیشتر توجه آدمى را به سوى خود جلب میكند شور، هیجان و استقبال گستردهاى است كه در جامعه مدینه پس از اجازه جهاد دیده میشود. حتى كسانى كه از امكانات مادى و بدنى برخوردار نبودند، احساس وظیفه میكردند. چنانچه پیرمردى نابینا از اصحاب رسول خدا(ص) به حضور حضرت میرسد و عرضه میدارد: كسى را ندارد كه عصایش را بگیرد و وى را راهنمایى كند و در عین حال نگران است كه مبادا پیش خداوند از عدم شركت در بسیج عمومى براى دفع كفر و ستم معذور باشد. او هم میخواهد اهل بغى را به هلاكت برساند و راه رشد را براى انسانها ترسیم نماید، همه مسلمانان با اشتیاق در صدد آن هستند كه موانع اسارت انسانها را از طریق نبرد با تباهیها و تیرگیها از بین ببرند تا خورشید هدایت بر وجودشان پرتو افشانى كند و در مسیر درستى و راستى قرار گیرند.
جمعى براى گرفتن مركبى نزد پیامبر میآیند و چون از آن حضرت میشنوند: مركبى كه شما را بر آن سوار كنند، در اختیار ندارم، افسرده و غمگین میگردند. قرآن به این نكته اشاره دارد: «و لا على الّذین اذا ما اتوك لتحملهم قلت لااجد ما احملكم علیه تولّوا و اعینهم تفیض من الدّمع حزناً الّا یجدوا ما ینفقون.»(12) و نیز بر آنان كه به نزدت آمدند تا ساز و برگ نبردشان دهى و تو گفتى كه ساز و برگى ندارم و آنها براى خرج كردن هیچ نیافتند و اشك ریزان و محزون بازگشتند، گناهى نیست.»
در ادامه آیه خشم و عذاب خدا مختص كسانى است كه با وجود توانگرى از پیامبر رخصت میخواهند و بدان خشنودند كه با خانه نشینان در خانه بمانند كه خدا بر دل این افراد مهر نهاده است كه نمیدانند.
مسلمانان صدر اسلام حتى در نبردهایى كه شخص پیامبر در آنها حضور نداشتند و به آنها سریه میگفتند، با اشتیاق و هیجان حضور مییافتند لذا آیهاى نازل شد كه بر اساس آن لازم است جمعى در مدینه بمانند و از پیامبر احكام دین خود را فرا گیرند و پس از بازگشت رزمندگان از جبههها، به آنان نیز بیاموزند. زیرا مسلمین عصر جاهلیت را پشت سر نهادهاند و دشمنانى را كه از این سیاهى رهایى یافته بودند در پیش داشتند و از این روى، از آیینى كه مایه سعادت و عامل نجاتشان بود دفاع مینمودند به گونهاى كه دشمنان را با تمام عُدّه و عدّه از پاى درآوردند و پرچم پرافتخار اسلام را بر بام جهان برافراشتند. آنان در شرایطى این بسیج عمومى را پذیرا شدند كه از حداقل امكانات مادى و نیروى انسانى برخوردار بودند به گونهاى كه حتى گاهى هر چند نفر رزمنده به یك خرما قناعت میكردند و در شرایط گرماى طاقت فرساى جزیرة العرب وضع ناگوارى داشتند.
امام خمینى(قدس سره) درباره پیشینه بسیج در صدر اسلام میفرماید:
«پیغمبر اسلام مردم را بسیج كرد، همین سر و پابرهنهها را بسیج كرد بر ضد مشركین و قتال كرد و جنگها كرد تا مشركین را دماغشان را به خاك مالید و عدالت اجتماعى را ایجاد كرد. اصحاب صفّه كه معروف است اینها یك عدهاى بودند كه توى مسجد میآمدند روى صفّهاى، یك سكویى آنجا میخوابیدند. در جنگهایى كه میشد این نداشتند چیزى، یك خرما را (این طور میگویند) این دهنش میگذاشت و درمیآورد و میداد به آن، آن دهنش میگذاشت در میآورد میداد به آن، این طور بود وصفشان، اینها را پیغمبر بسیج كرد بر ضد این سرمایه دارها، بر ضد این قدرتمندها، بر ضد این مشركین كه مردم را غارت میكردند.»(13)
زنان صدر اسلام با پركردن خلأ نبود مردان، كارهاى آنها را انجام میدادند و به امور خانواده میپرداختند تا رزمندگان با خاطرى آسوده به نبرد بپردازند و با توجه به این كه جهاد بر زنان واجب نمیباشد برخى از بانوان با تجربه براى كمك به مجاهدان كه غالباً فرزندان، برادران و خویشاوندان و شوهران خود بودند، همراه آنان از مدینه بیرون میآمدند و با سیراب كردن تشنگان، شستن لباس رزمندگان و پانسمان كردن زخم مجروحان به پیروزى مسلمین علیه كفر و الحاد كمك میكردند.
حكمت و ضرورت تشكّل بسیجی
انقلاب اسلامى از بدو تولّد آماج صدها توطئه و تهدید بوده و در ادامه نیز بر حجم این تهدیدات افزوده شده است. به علاوه برخى دشمنان چهره در نقاب كشیده و نه به عنوان دشمن آشكار بلكه در نقش یك خصم نامرئى ریشهها و اساس انقلاب را هدف قرار دادهاند. پس از شكستهاى مكرر عوامل استكبار و كارگزاران ابرقدرتها در اعمال انواع برخوردهاى فیزیكى، آنان را بر آن داشته تا از سایر ابزارها و روشها براى هجوم به این نهضت اسلامى و مردمى كه جهان اسلام و محرومان جهان چشم امید خود را به آن دوختهاند، استفاده كنند و اصولاً ماهیت ضد استكبارى و دشمن ستیزى انقلاب و نیز دفاع از مظلومان و مستضعفین صالح جهان، باعث شده كه این مشعل مقدّس از نظر بیگانگان و ایادى آنان به عنوان نیروى بازدارنده، براى اجراى نقشههاى ایشان، دور نماند.بر همین اساس پایه بزرگترین بسیج مردمى به دستور امام بنا نهاده شده، مجموعهاى كه با اتكا به حضور مقتدرانه و خالصانه مردم نه تنها در بعد نظامى، آمادگیهاى لازم را كسب كرده بلكه قادر است متناسب با شرایط مختلف هر نوع مأموریتى را در هر عرصهاى، اجرا كند و براى خنثى نمودن هر نقشهاى مهیّا باشد.
بعد از تسخیر انقلابى لانه جاسوسى آمریكا انتظار آن میرفت كه از سوى این جهانخوار وحشى توطئهها و تحریكاتى بر ضد ایران انقلابى شدت یافته و با گسترش آنها، زمینه دخالت نظامى را آماده نماید تا با حمله مسلحانه به ایران و انقلاب اسلامى، نظام مردمى ایران را از پاى درآورد بدیهى است در این تهاجم متجاوز، امّت اسلام نمیتوانست از مشتهاى خویش بهره گیرد و در برابر این ابرقدرت بایستد بلكه ضرورت مسلّح شدن و آموزش نظامى براى همه مشخص بود همچنین انسجام نیروهاى مؤمن و مردمى، ضرورت یك تشكّل خودجوش را مورد توجه قرار داد از این رو امام خمینى فرمان تاریخى تشكیل بسیج عمومى را صادر كرده و در باب ضرورت آن فرمودند: «الآن در رأس همه مسایل اسلامى ما قضیه مواجهه با آمریكا است و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد. مبادا یك وقتى تبلیغاتى سویى بشود و نظر ما هم تشتت پیدا كند...اگر غفلت بشود مملكت از بین میرود. غفلت نكردن به این است كه همه قوا را و هرچه فریاد دارید بر سر آمریكا بكشید. قواى خودتان را مجهز بكنید و تعلیمات نظامى پیدا كنید و به دوستانتان تعلیم دهید.»
مسلّح شدن صرف و نظامى گردیدن بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر هدف اصلى نبود و امت مسلمان باید با نیّتى پاك و خالص بداند براى چه قدم به میدان مبارزه مینهد، لهذا امام بسیج همه جانبه را مطرح كردند: «من از آن چه تا كنون به همّت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است امید آن دارم كه در بسیج همه جانبه، آموزش نظامى و عقیدتى، اخلاقى و فرهنگى با تأییدات خداوند متعال موفق شوند...بكوشید تا هرچه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتكال به خداى قادر مجهز شوید به سلاح و صلاح كه خداى بزرگ با شماست.»
وقتى بسیج این گونه عمل كند عاملى براى رشد و تعالى امّت اسلام خواهد بود. با آن خصوصیاتى كه امام امت براى تشكیلات ذكر كرده و خط مشى آن را مشخص فرمودهاند و با توجه به كارنامه درخشان این نهاد خودجوش، بسیج میتواند الگویى براى محرومان جهان باشد: «من امیدوارم كه این بسیج عمومى اسلامى، الگو براى تمام مستضعفین و ملّتهاى مسلمان عامل باشد و قرن پانزدهم، قرن شكستن بتهاى بزرگ و جایگزینى اسلام و توحید به جاى شرك و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بیدادگرى و قرن انسانهاى متعهد به جاى آدم خواران بیفرهنگ باشد.»(14)
بنابراین به دنبال هوشیارى و درایت بینظیر امام خمینى و به بركت این دور اندیشى و هدایت انقلاب در مسیر اصلى خود و پس از بر ملأشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزكارانه آمریكا در ماجراى سقوط لانه جاسوسى و انقلاب دوم در پنجم آذرماه سال 1358 یعنى در مدتى كمتر از یك ماه بعد از این حركت، فرمان تاریخى امام خمینى در تشكیل بسیج صادر گردید:(15)
«مملكت اسلامى باید همهاش نظامى باشد و تعلیمات نظامى داشته باشد، باید این طور باشد كه یك مملكتى كه بیست میلیون (نفر) جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتشى داشته باشد و یك چنین مملكتى آسیبپذیر نیست.»(16)
در نگرش مقام معظّم رهبرى
بسیجى آن كسى است كه در میدان عمل وارد میشود، تن به حادثه و موج میدهد، سرما و گرما را تحمّل میكند و از لذّتهاى شیرین زیر دندان هر انسان، به راحتى چشم میپوشد، بسیج یعنى آن مجموعهاى از مردم اعم از جوانان مشغول به تحصیل، یا مشغول به كار موظف ادارى یا مشغول به كار كشاورزى و كارگرى یا مشغول به مشاغل آزاد دیگر، كه با ایمان عمیق توأم با عواطف و احساسات و صادقانه خود حاضرند همه توانشان را در خدمت اهداف نظام و انقلاب و منافع ملّت بكار ببرند. بسیج یعنى حضور ناشى از ایمان و اخلاص و انگیزه دینى و ایمان صادقانه در هر میدانى كه انسان احساس میكند كارآیى دارد كه نمونه بارز آن میدان جنگ بود. بسیجى آرمان گرا و با اخلاص و با گذشت و در هر میدانى تن به كار بده است یك روز میدان نبرد است به آن كار، تن میدهد، یك روز هم میدان سیاست و میدان علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى است. بسیجى هرجا وارد شود، این گونه عمل میكند. خیلى از این پیشرفتهایى كه امروز فلان نشریه نظامى بینالمللى وابسته به آمریكائیها با نگرانى از آن یاد میكند و میگوید ایران به فلان سلاح دست یافته یا دارد دست پیدا میكند، توسط همین بسیجیها حاصل شده است.چون نیروى مؤمن و بسیجى داراى هدف است، میفهمد دارد چه كار میكند، لذا چنین نیرویى امیدوار و هم شاد است.
بسیج یكى از معجزات انقلاب و از كارهاى عظیمى بود كه امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حكیمانه الهى، این نهال برومند و پرثمر و مبارك را به وجود آورد. بسیج در آن روزى كه با فرمان امام بزرگوار در سراسر كشور اسلامى مانند گیاه معطّر و مباركى شروع به رویش كرد كشور نهایت نیاز را به یك حركت عمومى و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت. این پاسخ به یك نیاز حقیقى بوده، دست قدرتمند امام بذر بسیج را در سرتاسر این كشور پاشید بدون این كه براى تحلیل گران، سیاسیون سابقه دار و حتى انقلابیون قدیمى و مخلص قابل پیش بینى باشد و این بذر مبارك در همه زوایاى كشور روئید و بالید و ثمربخش شد.
در دوران جنگ تحمیلى بسیج درخشید، عالیترین مضامین انسانى در بسیج معنا شد و تجسّم یافت، پرجاذبهترین جلوههاى هستى در بسیج خود را نشان داده در دنیایى كه خود خواهى و خودپرستى و حرص و هواى نفس، اغلب حوادث آن را رقم میزند بسیج مظهر عشق و فداكارى و گذشت و نگاه حكیمانه یك جوان به عالم وجود شد و بعضى تصوّر كردند كه با پایان جنگ، بسیج هم پایان خواهد گرفت، بعضى هم صلاح اندیشى كردند كه با پایان دوران جنگ دیگر احتیاجى به بسیجى نیست، فكرهایى كه از نور بصیرت معنوى برخوردار نمیباشد، بهتر از این محصولى نمیدهد، بسیج آن روز از مرزهاى نظام جغرافیایى كشور دفاع كرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد اما اگر مرزهاى دفاعى انقلاب فقط به مرزهاى جغرافیایى منحصر شود.
امروزه نیروى مقاومت بسیج كه مجموعه عظیمى در سازمان وسیعى از، عمدتاً، جوانان كشور است باید این مسؤولیت را بر دوش خود احساس كند كه دست جوانان نوخاسته كشور را بگیرد. بسیج میتواند این نقش بزرگ را ایفا كند كه براى استقرار معنویت در جامعه به عنوان ملجأ و پناهگاه دلهاى باصفاى جوانان و راهنماى دلسوز و دردشناس و همدل، دست جوانان را بگیرد.(17)
فرهنگ بسیجی
بسیج اگر چه یك نظام بیست میلیونى است تا از توطئهها جلوگیرى كند و نیروهایش مهیّاى فداكارى در راه اسلام و كشورند و جوانان این تشكّل آمادهاند در دل شب، نخوابند و استراحت نكنند تا مردم شهرها و روستاها در آرامش و امنیت باشند و گستره آن مجموعهاى از مردم را در بر میگیرد و عرصههاى فعالیت آن گسترده است امّا آن چه كه اهمیت دارد تفكر، فرهنگ و ارزشهاى بسیجى است كه میتواند آحاد جامعه را از درون متحول كند و آنان را به رشد معنوى و اخلاقى برساند. فرهنگ بسیج از ایثار، خلوص، هدفمندى،توكل، ساده زیستى و پرهیز از تجملات موج میزند و در یك كلام فضایل و خصال خداپسندانه را ترویج میدهد. اگر بناست انقلاب و نظام اسلامى از تهاجم دشمن مصون باشد، كشورى آزاد و مستقل داشته باشیم و در جهت امنیت ملى، توسعه فرهنگى و اقتصادى برنامه ریزى كنیم و جامعه را به سرافرازى و عزت برسانیم باید فرهنگ و مجموعهاى از باورها، بایدها و نبایدهاى بسیجى را در تار و پود جامعه، ریشه دار سازیم، در تمامى سطوح ادارى، علمى، فنى و اجتماعى همه باید به خصوصیات بارز بیسجى مجهز و مسلح باشند و نمونهاى از یك عضو این تشكل در فضیلتها و درونى كردن ارزشها باشند تا بتوانند زمینههاى ترقى، رشد و تعالى خود و جامعه را فراهم سازند این فرهنگ مشخصات و نمودهایى دارد كه شناخت آنها، تصویرى روشن از بسیجیها فراروى ما قرار میدهد، برخى از این ویژگیها عبارتند از:1- شناخت ضرورتها و مقتضیات زمان:
انسان باید بداند در چه شرایط و فضایى بسر میبرد و راه برون رفت از شرایط ایستا و راكد را هم باید بداند، بسیجى با هوشیارى نسبت به رویدادها، تعقیب زنجیرهاى حوادث و ژرفنگرى در رویدادها، در تمامى صحنهها به ایفاى نقش پرداخت و به دلیل این بصیرت و شناخت، موضعگیریهایش مناسب و درست بود به فرمایش حضرت على(ع) هر كس به زمان سیاسى و اجتماعى خود آگاه باشد، تند بادهاى حوادث به او یورش نمیآورد: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».2- اخلاص:
صداقت در گفتار، رابطه با خدا، ارتباط با مردم و اخلاص در انگیزهها، هدفها و تلاش، با روح بسیجى عجین شده است كه باید این رایحه آرامش بخش به سوى جامعه سرایت یابد.3- پرهیز از عافیتطلبى و سست عنصرى:
بسیجى در تمامى تصمیمهاى بزرگ، كارهاى خطیر و سرنوشت ساز و بحرانهایى كه جامعه را در معرض تهدید قرار میدهد، حضورى فعال دارد، از مشكلات نمیهراسد و خطر را به جان میخرد و با بهانهها و دست آویزها به گریز و پرهیز و اختفاو عزلت پناه نمیبرد. اصولاً كسى كه جان خود را به نور ایمان صیقل داده و از چشمه پر بهره قرآن و عترت جرعهها نوشیده و هدف خویش را خالص نموده، از این گونه رفتارها گریزان است و در تنگناهاى حوادث، حماسه میآفریند و با توجیهات غلط و عافیت طلبانه به شدّت مخالف است.4- بصیرت و معرفت:
بسیجى در برابر دشواریها، صبور است، در مسایل گوناگون درنگ میكند، كارهایش با آگاهى و بینش ژرف توأم است، در موضعگیریها، دقت و سنجش دارد، از شتابزدگى میپرهیزد و به جا و حساب شده و اصولى تصمیم میگیرد. او فراست و بصیرت را بر اثر پارسایى و پرهیزگارى و ارتباط با خدا بدست آورده است كه رسول اكرم(ص) میفرمایند: «اتّقوا فراسة المؤمن لانّه ینظر بنور اللّه عزّ و جلّ؛ از فراست مؤمن بپرهیزید زیرا با نور الهى به همه چیز مینگرد.» بنابراین قدرت تشخیص بسیجى والا، فوق العاده و اثر بخش است.5 - بر محور قرآن و عترت:
رسول اكرم (ص) فرمودهاند: «انى تارك فیكم الثقلین كتاب اللّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا ابداً و انّهما لن یفترقا»(18)دقت در این حدیث معتبر و مستند این اصل را ثابت میكند كه اولاً اهل بیت و قرآن با هم پیوندى استوار دارند و ثانیاً این دو تا روز رستاخیز با هم هستند و قول و فعل عترت نبیاكرم (ص) همچون قرآن از خطا و اشتباه مصون بوده و حجت محسوب میگردند. بر همین اساس بسیجى هم پیرو قرآن و رسول اكرم است و نظرات آنان را به مرحله اجرا در میآورد. پیوند دائمى با این دو ثقل، آدمى را از لغزشها، انحرافات، گروهگرایى، جناح بازى و حزب گراییهاى بیهوده، مصون مینماید. بسیجى هركجا باشد ولایى میاندیشد، عمل میكند و مطابق با آرمانهاى حاكمیت الهى و قرآنى، پیش میرود.(19)
پینوشتها :
1. در این باره بنگرید به بسیج و تفكر بسیجى در آیینه رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى، مؤسسه فرهنگى قدر ولایت.
2. روزنامه اطلاعات، شماره 22642، هفتم آذر 1381، ص 7.
3. حسین مصلح بسیجى، محمد حسین مردانى نوكنده، روزنامه كیهان، 10 اسفند 1382، شماره 17895، ص 6.
4. سوره حج، آیه 39.
5. همان سوره، آیه 40.
6. سوره بقره، آیه 251.
7. سوره توبه، آیه 41.
8. سوره انفال، آیه 60.
9. سوره هود، آیه 112.
10. تبیان، دفتر 24 (جنگ و دفاع در اندیشه امام خمینى)، ص 85 - 84.
11. صحیفه نور، ج 20، ص 132.
12. سوره توبه، آیه 92.
13. ویژه نامه گرامیداشت هفته بسیج، آذرماه 1381، نیروى مقاومت بسیج سپاه، معاونت آموزش.
14. مجله پیام انقلاب، شماره 72، ششم آذرماه سال 1361، ص 38 - 36.
15. گلبرك، ماهنامه مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، شماره 81، ص 31، مصاحبه با مسؤول واحد بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، پیام انقلاب، همان، ص 40.
16. یاد ایام، ج 1، ص 312، تبیان، دفتر 33، ص 48، مأخوذ و برگزیده از كتاب معجزه انقلاب اسلامى، معاونت آموزش نیروى مقاومت بسیج سپاه.
17. بنگرید به تبیان، دفتر 24، ص 81 - 80.
18. این حدیث را میرحامد حسین از دویست نفر از علماى اهل سنت نقل كرده و مجموعه تحقیقات وى در این باره را در شش جلد تحت عنوان «عبقات الانوار» به طبع رسانیده است.
19. بسیج پیوند با ولایت، مسعود علوى، نمایه 159، ص 1، ایثارگران، سال اول، شماره سوم، مهر 1380، مقاله دكتر محمد رضا سنگرى.