لغو امتياز تنباكو توسط ميرزاي شيرازي (ره)

اقتصاد سنّتي ايران در دوران ناصرالدين شاه قاجار متكي بر كشاورزي، صنايع دستي و مبادلات بازرگاني بود. در اين دوره اين اقتصاد با كمك سرمايه‌داران غربي و تجّار ايراني و با اعمال نفوذ قدرت‌هاي استعماري يعني روس و انگليس به بازارهاي بين‌المللي پيوست. وابستگي اقتصاد ايران به بازارهاي بين‌المللي، رشد سريع بازرگاني خارجي را در پي داشت كه در نيمه قرن نوزدهم ميلادي سرعت گرفت.[1]
شنبه، 2 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لغو امتياز تنباكو توسط ميرزاي شيرازي (ره)
لغو امتياز تنباكو توسط ميرزاي شيرازي (ره)
لغو امتياز تنباكو توسط ميرزاي شيرازي (ره)

يكي از وقايع مشهور و معروف و سرنوشت‌ساز در كشورمان ايران، واقعه تحريم تنباكو و در نهايت لغو امتياز آن مي‌باشد، كه آن¬را به قيام و نهضت تنباكوي ايران نامگذاري كرده‌اند.
اقتصاد سنّتي ايران در دوران ناصرالدين شاه قاجار متكي بر كشاورزي، صنايع دستي و مبادلات بازرگاني بود. در اين دوره اين اقتصاد با كمك سرمايه‌داران غربي و تجّار ايراني و با اعمال نفوذ قدرت‌هاي استعماري يعني روس و انگليس به بازارهاي بين‌المللي پيوست. وابستگي اقتصاد ايران به بازارهاي بين‌المللي، رشد سريع بازرگاني خارجي را در پي داشت كه در نيمه قرن نوزدهم ميلادي سرعت گرفت.[1]
وجود كشورهاي استعمارگر روس و انگليس، در شمال و جنوب، كشور ايران را به صورت يك كشور نيمه مستعمره در آورده بود. اين وضعيت نيمه استعماري در زماني پيدا شد كه دو نيروي رقيب استعماري در حوزه‌هاي نفوذ سياسي – اقتصادي خود در ايران، در كنار يكديگر قرار گرفتند. اين دو نيروي استعمارگر، ايران را به سه قسمت تقسيم كرده بودند و مستقيماً اداره آن را در دست بگيرند و قسمتي از اين كشور را همچون حائلي در بين خود نگاه داشتند. رفاقت اين دو نيروي استعمارگر، پيامدهايي در ايران داشت كه از آن جمله مي‌توان به حمايت از نهاد كهن اجتماعي و حفظ وضع موجود سياسي مداوم اشاره کرد.[2] سيستم سياسي ايران در دوره ناصرالدين شاه يك سيستم استبدادي بود كه در رأس آن شاه قرار داشت. شاه در واقع هر سه قوه مقننه، قضائي و اجرايي را از آنِ خود كرده و هر چه را كه مي‌خواست انجام مي‌داد. او يگانه مرجع تصميم‌گيري و رسيدگي به كليۀ مسائل كشوري و لشگري محسوب مي‌شد. اوامر او لازم الاجرا و فرمان او لازم الاطاعه بود.[3] در چنين اوضاع و احوال و شرايطي بود كه بازار امتيازگیری از سوي كشورهاي استعمارگر در ايران گرم شد. امتيازاتی كه گاه باعث حيرت خود آنان نيز شد. به طور مثال زماني كه خبر اخذ امتياز رويتر از ناصرالدين شاه، در روزنامه‌هاي اروپا منتشر شد، بُهت و حيرت مردم را فرا گرفت، تا آنجايي كه بعضي به طنز، تاريخ قرن نوزدهم ايران را قرن امتياز رويتري ناميدند. [4]
يكي از امتيازاتي كه نتايج نامطلوب به بار آورد، امتياز انحصار تنباكو (واقعه رژي)‌ بود. اين امتياز در زمان صدارت "ميرزا علي اصغر خان امين السّلطان" و اندكي بعد از مسافرت سوّم ناصرالدين شاه به فرنگستان به اهتمام امين السلطان و براي مدّت 55 سال به يكي از اتباع انگليس به نام "ماژور تالبوت" و شركاي او واگذار شد.
به موجب اين امتياز، كمپاني رژي صاحب حقّ انحصاري تجارت تنباكوي ايران و حتي نظارت بر زراعت آن شناخته مي‌شد. [5] علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمده‌تري كه جامعه اسلامي را تهديد مي‌كرد، حضور فرهنگ استعماري و گسترش فسادي بود كه به تبع حضور عيني اجانب و دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمين در ايران رخ مي‌نمود. چندي نگذشته بود كه نشانه‌ها و مصاديق آشكار اين فساد هويدا گرديد. هجوم فرنگيان به ايران – با آماري بيش از 200 هزار نفر – حتي شكل ظاهري شهر و بازار و جماعت مسلمين را تغيير داده و از طرف ديگر ضعف مالي و فرهنگي بسياري از مردم، آنان را به خدمتگزاري فرنگيان مي‌كشاند.[6] مردم ايران پس از اطلاع از شرايط اين انحصار با آن مخالفت كردند. مخالفت¬ها روز به روز گسترده‌تر شد و يك مبارزه بر ضد استبداد داخلي ¬(که براي تاراج منابع كشور به سود استعمار تلاش می¬کرد) شکل گرفت. [7]
رهبريت قيام تنباكو در آغاز متشتّت و پراكنده بود. رفته رفته كه جريان حوادث به سير خود پرداخت اين رهبريت تمركز يافت و در شخص ميرزاي شيرازي متبلور شد. نخستين گام اعتراض را علماي شهرها با ياري عناصر ديگر جامعه (تجّار، كسبه و دست اندركاران تنباكو) برداشتند. از هر شهري فريادي برخاست. فريادها رفته رفته سطح مملكت را فرا گرفت. اين فريادهاي همه جانبه از هر گوشه‌اي به گوش ميرزاي شيرازي، مرجع تقليد شيعيان در سامرا رسيد. اين خروشها و خواهش‌ها در واقع تعيين موضوع براي ميرزا بود تا بر اساس آن فتواي خود را صادر كند.[8]
حكم تحريم در عبارتي كوتاه و به شيوه‌اي مؤثر و محرك و حساب شده از سوي ميرزاي شيرازي به شرح زير صادر گرديد:
«بسم الله الرحمن الرحيم . اليوم استعمال تنباكو و توتون بايّ نحوِ كان، در حكم محاربه با امام زمان (صلوات الله وسلام عليه) است. حرّره الاَقل محمد حسن الحسيني» [9
قضيۀ تحريم دخانيات كه از ميرزا با همين چند كلمه صادر شده، از غرايب امور تاريخ است، كه علاوه براينكه هيچكس آن را در مخفي‌ترين محل استعمال نكرد، قلیانها و چندين بادگير طلا و نقره، توسط صاحبانشان شكسته شد. چنانكه ناصرالدين شاه روزي در حرمخانه خود ديد زنهايش به كنيزان خود امر می¬كردند كه آنها را در هاون نهاده و بشكنند! وي گفت: شما را چه مي‌شود كه اين طور مي‌كنيد؟ يكي از زنها گفت: آن كس كه ما را به تو حلال كرده، قليان را به ما حرام كرده! [10]
بعضي از محققين عقيده دارند كه رهبريت اين قيام در دست تجّار بوده. در اين ترديدي نيست كه تجّار يك پاي قضيه قيام تنباكو بودند؛ آن هم يك پاي عمده‌اش، ليكن ماهيت و هويت حرفه‌اي و فرهنگي تجّار كه بيشتر از منافع شخصي و يا گروهي آنان مايه مي‌گرفت، هرگز كارآيي راه اندازي قيامي را در جامعه نداشت. عاملی که تار و پود جامعه‌اي را مي‌لرزاند و طبقات و گروه¬هاي گسسته جامعه را به هم جوش مي‌داد و آنها را براي قيام يك پارچه مي‌كرد، چیزی نبود مگر اسلام و خاصه شيعه كه در متن و بطن خود آرمان ظلم ستيزي و عدالت گستري داشت.
علمای شیعه بودند كه با احاطه‌شان بر فقه، در قبال بسياري از جريانات جامعه اعلام موضع می¬نمودند.[11]و سرانجام شاه و امين السلطان از بيم شورش مردم و اعلام جهاد عمومی توسط علماء، امتيازا این قرارداد را در شانزدهم جمادي الاول سال 1309ق لغو كردند. [12]با اين حال تا تحريم از سوي ميرزاي شيرازي لغو نشد، مردم تنباكو استعمال نكردند. بدين ترتيب در تاريخ 25 جمادي الثاني 1309 هـ ق حکم تحريم دخانيان لغو شد. و به گفته اعتماد السلطنه:
«آفرين بر قلم جناب ميرزا كه بيشتر از سر نيزه دولت ايران اثر دارد. »[13]

پي نوشت :

[1] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، تهران، چاپخانه سپهر (وابسته به مؤسسه انتشارات امير كبير)، اول، 1367 ش، ص 45
[2] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، 46
[3] . همان، 41
[4] . همان، 48 (پاورقي)
[5] . رضائي، عبدالعظيم، تاريخ ده هزار ساله ايران، تهران، اقبال – مروي، هفتم، 1375 ش، ج 4، 118
[6] . تهراني، شيخ آقا بزرگ، ميرزاي شيرازي، ترجمه اداره پژوهش و نگارش، تهران، شركت سهامي، وزارت ارشاد اسلامي، اول، 1362 ش، 238
[7] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، ص 160
[8] . همان، ص 161
[9] . تهراني، آقا بزرگ، ميرزاي شيرازي، ص 257
[10] . حرزالدين، شيخ محمد، معارف الرجال، قم، ايران، منشورات مكتبة آية العظمي المرعشي النجفي، مطبعة الولايه، الجزء الثاني، 1405 ق، 238 – 233
[11] . آژند، يعقوب ص 161
[12] . رضائي، عبدالعظيم تاريخ ده هزار ساله ايران، 118
[13] . آژند، يعقوب 144



تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط