چکیده
ذهن از دو بخش خودآگاه (هشیار) و ناخودآگاه (ناهشیار) تشکیل شده که دومی به دلیل بزرگتر بودن و نامحسوس بودن بیشتر منشاء اثر است. اطلاعات در بخش خودآگاه به صراحت و در بخش ناخودآگاه به زبان نمادین بیان میشود. مناسک نمادین دینی یکی از بهترین راههای ورود آموزشهای معنوی به بخش ناخودآگاه هستند و بدون آنها آموزشهای معنوی به بخش خودآگاه محدود شده و کم اثر یا بیاثر میشود.
مقدمه
در مواجهه با اقشار مختلف به ویژه جوانان و دانشجویان گاه با این شبهه مواجه میشویم که مناسک دینی صرفاً آدابی نمادین هستند که تکرار آنها بیمعنی به نظر میرسد. آنچه مهم است داشتن رابطه قلبی با خدا و راز و نیاز با اوست که میتوان به همان اکتفا کرد و پروردگار متعال به این آداب نمادین نیازی ندارد. گاه نیز به این شعر معروف مولوی تمسک میجویند که:
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی *** هرچه میخواهد دل تنگت بگوی
در این مقال براساس دانستههای عصب - روانشناختی و روان - تحلیلگری نشان داده میشود که آداب و مناسک دینی چگونه واجد اثر اصلاحی و تربیتی واقعی بر ذهن انسان میباشند. و چرا یک دین جامع نمیتواند فاقد مناسک و آداب ظاهری باشد و چرا بندگان (و نه پروردگار) به این مناسک نمادین سخت محتاجند.
سازمانبندی ذهن انسان
اطلاعات موجود در یک رایانه بخشی قابل مشاهده و بخشی غیرقابل مشاهده هستند. بخشی روی میز کار و بخشی در تودرتوی تقسیمات حافظهی رایانه قرار دارند. تقریباً همهی کاربران رایانه میدانند که اطلاعات و دستورالعملهای غیرقابل مشاهده در رایانه اولاً بسیار وسیعتر بوده و ثانیاً بیشتر عملکرد رایانه تحت تأثیر همین بخش است.از دیدگاه روانکاوی ذهن انسان نیز دارای دو بخش اصلی است، یک بخش کوچکتر به نام خودآگاه و یک بخش بسیار بزرگتر به نام ناخودآگاه. بخشهائی از اطلاعات، تجارب، احساسات، انگیزهها که برای فرد احتمالاً ناخوشایند هستند مرتباً به قسمت ناخودآگاه ذهن رانده میشوند تا کمتر مورد توجه آگاهانه قرار گرفته و آزاردهنده نباشند. اما واقعیت آن است که محتویات بخش ناخودآگاه ذهن هر چند «غایب از نظر» باشند آسیبهای نامحسوس روانی ایجاد کرده و منشاء ناخوشیهای روحی میگردند. بنابراین ناخودآگاه مخزن تجارب تلخ دوران کودکی مانند محرومیتها، بدرفتاریها، صحنههای فجیع، و...، انگیزههای پلید مانند تظاهر، انتقامجوئی، خودخواهی، و... که فرد نمیخواهد وجود آنها را بپذیرد، احساسات ناخوشایندی مانند حسادت، حقارت، کینه، و... است. ناخودآگاه مانند آنچه در مورد رایانه گفته شد، هم به سبب بزرگتر بودن و هم به دلیل ضعف کنترل فرد بر آن تأثیر بزرگتری در وضعیت روانی - رفتاری دارد.
با این حال ناخودآگاه که از یک سو مخزنی از افکار، تمایلات و تکانههای ابتدائی واپس زده است، از سوی دیگر سرچشمهی خلاقیت انسان میباشد. بنابراین حفظ ارتباط شخص با ناخودآگاه هم موجب غنی شدن بخش خودآگاه ذهن وی میگردد، و هم به تخلیهی فشار روزافزون بخش ناخودآگاه کمک میکند. چنانچه بین بخش خودآگاه و ناخودآگاه دیوار کشیده شود، خودآگاه از سوئی به تدریج فقیر و بیخاصیت شده، و از سوی دیگر تجمع نیروهای مخفی در ناخودآگاه مانند دیگ بخاری که دریچهی اطمینان آن مسدود شده باشد سلامتی روانی را تهدید میکند.
برخلاف خودآگاه که زبانی صریح دارد، زبان ناخودآگاه یک زبان سمبلیک یا نمادین است. مثلاً دشمن در زبان خودآگاه همان دشمن است اما در ناخودآگاه ممکن است دشمن با نماد مار نشان داده شود. یکی از بیماران من که جوان معتادی بود مرتباً یک خواب تکراری میدید و از آن رنج میبرد. او خواب میدید که زنجیری به دست و پا و بدنش بسته شده و او در این زنجیر گرفتار آمده است. آنگاه با تقلای زیاد زنجیر را از هم میگسلانَد و زنجیر از هم پاشیده به اطراف پرت میشود و او آزاد میگردد، اما قطعات زنجیر به سرعت دوباره به هم پیوسته او را باز گرفتار میکنند و او از رهائی ناامید میشود. بیمار از من پرسید چرا من مرتباً این خواب را میبینم، پاسخ دادم که این زنجیر نمادی از اعتیاد تو است که بارها آن را ترک میکنی و باز عود میکند. در اینجا قسمت ناخودآگاه ذهن که منشاء رؤیای شخص است از زنجیر به عنوان نمادی برای معرفی و نشان دادن اعتیاد استفاده کرده است.
تنها راهی که برای ارتباط بین قسمت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن وجود دارد استفاده از زبان نمادها است. در غیر این صورت ناخودآگاه به تدریج از تکانهها، انگیزهها، احساسات، افکار و تجارب ناخوشایند پر شده و فشار در آن بالا میرود و شخص را بیمار میکند و اگر سوپاپ اطمینانی برای تخلیه فشار وجود نداشته باشد ممکن است روزی مانند دیگ بخاری که فاقد خروجی است منفجر شود و به کلی فرد را دچار روانپریشی کند.
کارکرد مناسک نمادین دینی
یکی از کارکردهای روانشناختی مهم دین که شاید کمتر به آن توجه شده استفاده از مناسک و ایدههای نمادین یا سمبلیک است که کمک میکند تا ارتباط شخص با ناخودآگاه او برقرار شود زیرا ناخودآگاه، زبان نمادین را خوب درک میکند و خود با زبان نمادین سخن میگوید. تحرکات معنوی ذهن چنانچه فقط با زبان صراحت انجام شوند تأثیراتی محدود به قسمت خودآگاه ذهن دارند و چون خودآگاه حجم کوچکتری دارد تأثیر فعالیتهای معنوی صریح کم است زیرا روی ناخودآگاه که منشاء مهمتری برای افکار و رفتارهای ماست تقریباً بیاثر خواهد بود.عناصر مختلف مناسک اسلامی همچون رکوع، سجود، قیام، قعود، احرام، طواف کعبه، سعی صفا و مروه، حلق و تقصیر، وقوف و بیتوته در عرفات و مشعر و منی، رمی جمرات، قربانی، اعتکاف، نمازهای جماعت و جمعه، و امثال آنها همگی با زبانی سمبلیک ارتباط فرد را با ناخودآگاه او برقرار میکنند. در روایات متعددی معانی نمادین برای مناسک دینی ذکر شده که از آن جمله میتوان به حدیث شبلی مروی از امام زین العابدین (علیهالسلام) در مورد حج که طبرسی آن را نقل نموده، و یا روایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در مورد معانی نمادین اجزای نماز که مجلسی آن را آورده اشاره کرد. شاید در پوشیدن لباس احرام نمادی از یکسان بودن انسانها در برابر پروردگار نهفته باشد، محرم وقتی خود را در میان انبوهی از انسانهائی میبیند که همه مانند خود او لباس بیآلایشی را پوشیدهاند این پیام نمادین به بخش ناخودآگاه ذهن میرسد که انسانها به خودی خود در برابر خدا تفاوتی ندارند و رنگ و نژاد و ثروت و علم و مدرک و مقام و موقعیت اجتماعی عامل برتری نیست. در این حال است که احساس حقارت و یا برعکس احساس خودبزرگبینی که فرد آن را به دلیل ناخوشایندیش به ناخودآگاه خود واپس رانده بود خنثی میشود. در تراشیدن سر (حلق) نمادی از ترک تکبر و زیبائیهای ظاهری برای دست یافتن به زیبائیهای باطنی وجود دارد، رمی جمرات نمادی از طرد شیطان و وسوسههای اوست، در طواف خانهی خدا نمادی از عبودیت محض، توجه خالص و وابستگی انحصاری به خدا دیده میشود، حجرالاسود در روایت شبلی از امام سجاد (علیهالسلام) به مثابهی دست خدا در زمین شمرده شده و استلام آن نمادی از بیعت با خدا و تعهد سپردن به ذات مقدس اوست، نماز پشت مقام ابراهیم (علیهالسلام) نمادی از اقتدا به ابراهیم (علیهالسلام) و پیروی از مکتب یکتاپرستی اوست، قربانی نمادی از فداکاری در راه خداست، و در نماز جماعت نیز نمادی از اتحاد و همبستگی اجتماعی وجود دارد. رکوع نمادی از خضوع در برابر خالق یکتا و سجود نمادی از اوج خاکساری در برابر او و خود را در برابر خدا هیچ ندیدن است، و در روایت امام صادق (علیهالسلام) که مجلسی آن را نقل نموده است، رکوع نماد تواضع در برابر خدا و سجود نماد قرب به اوست. مانعی ندارد که هر نماد معانی متعددی داشته و همزمان مفید همهی آنها باشد. کما اینکه گاه در یک روایت معنائی و در روایت دیگر معنای دیگری برای یک عمل نمادین ذکر شده است. اما نکتهی مهم آن است که همهی این مفاهیم فقط زمانی که به صورتهای نمادین خود درآیند توسط ناخودآگاه خوب دریافت میشوند و ناخودآگاه بدین وسیله آموزش میبیند، پالایش میشود، و از فشار تخلیه میگردد. یکی از دلایل احساس آرامش و بهجتی که معمولاً مردم پس از نماز، حج، و سایر آداب دینی تجربه و بیان میکنند همین تخلیهی فشار از ناخودآگاه است. تجربههای نمادین میتواند «هوش معنوی» افراد را بالا ببرد زیرا بصیرت معنوی آنها را افزایش میدهد. از سوی دیگر هوش معنوی بالا زمینهساز افزایش تأثیر نمادهاست، زیرا کسانی که هوش معنوی بالاتری دارند پیامهای بیشتر و عمیقتری از نمادها دریافت میکنند. لذا شاید یکی از رموز تکرار مناسک این باشد که هر بار نمادها هوش معنوی را ارتقاء داده و در بار بعد شخص با هوش معنوی بالاتر تأثیر بیشتری از نمادها بپذیرد و آنگاه باز هم هوش معنویاش ارتقاء یابد. لذا عجیب نیست که عنصر «تکرار» جزء تقریباً لاینفک مناسک و عبادات به شمار میآید. به این ترتیب تکرار سجده در هر رکعت نماز، هفت شوط بودن طواف خانهی خدا، هفت شوط بودن سعی صفا و مروه، تکرار رکعات نماز، تکرار روزانهی نماز و... همه باید از همین خاصیت برخوردار باشند.
رویکردهای دینی سالم نمیتوانند فاقد مناسک و سمبلهای مناسب باشند. به اعتقاد کلینبل (2) ادیان و مذاهبی که فاقد سمبل باشند، یا رویکردهای دینی که گرایش به سمبلزدائی دارند، شخص را به سمت ناخوشی و ناکارآمدی روانی سوق میدهند. وی وجود نمادها (3) مناسک (4) را برای یک تدین سالم ضروری میداند. به بیان او اگر یک رویکرد دینی قرار است سلامتی شخصیت فرد را ارتقاء دهد بایستی بتواند به زوایای عمیق بخش ناخودآگاه ذهن دست بیاید و پیروان خود را به حفظ ارتباط با این دنیای پنهان تشویق کند. زیرا «ناخودآگاه» عمیقاً بر همهی رفتارهای افراد تأثیر میگذارد. «ناخودآگاه» سرچشمهی خلاقیت است، همچون انباری از حافظهها و تکانههای قدیمی فرونشانده شده که اگر فرد بتواند با آن ارتباط برقرار نماید به زندگی آگاهانهی خود غنای وافری میبخشد. برعکس، زندگی کسی که به ذهنیات خود دسترسی ندارد بیحاصل خواهد بود و سلامتی روانی او از ناحیهی نیروهائی که در «ناخودآگاه» وی شکل میگیرند به طور فزایندهای در معرض خطر قرار خواهد. به بیان وی مناسک و سمبلهای دینی قادرند از تجارب حسی و ظاهری عبور کرده، معانی و رابطههای بنیادین را در ذهن کشف کنند، و به شخص بصیرت بدهند. پرویزر (5) وجود مراسم آئینی و نمادین از نوع جادوگرانه را دلیل بر نوروتیک بودن یک گرایش دینی میداند. به اعتقاد او آئینهای دینی میتوانند تهذیب شده و به دور از رفتارهای جادوگرانه باشند. آری سوء استفاده از آئینها و نمادهای بیمحتوا و صرفاً ظاهری، و نیز آئینها و نمادهائی که در برخی ادیان و مذاهب به کار رفتهاند و شکل یا محتوای غیرمنطقی دارند، باید از مظاهر بیماریزائی و نوروتیک بودن یک گرایش دینی محسوب شوند. بلکه برعکس استفاده از نمادهای سالم در تعالیم دینی به فرد کمک میکنند تا با ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کند و از آن طریق زندگی خودآگاه خود را پُرحاصل نماید.
همچنین وایز (6) برای اندیشهی دینی مفید این کارکرد را قائل است که از تجارب حسی و امور ظاهری عبور کرده و به عمق برسد تا بتواند ارتباطات و مفاهیم بنیادین را کشف نماید. به بیان وی، چنین تفکری از نمادها و سمبلهای خود برای رسیدن به بصیرت، و فهم ماهیت و هدف زندگی استفاده میکند.
نتیجهگیری
با تبیینهای پیشگفته مشاهده میشود که پایبندی دینی منهای پایبندی به مناسک بیمعنی و بسیار کماثر و بلکه انحراف محسوب میشود.هدف از این مناسک، تربیت عمیق دینی و ساختدهی سالم و جهتمند به شخصیت انسانهاست به نحوی که به سلامت ذهنی و بهداشت روانی و مآلا رفتار سالم دست پیدا کنند: یَوْمَ لاَ یَنفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ. إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ - روزی که مال و فرزندان سودی نمیبخشد مگر آن که کسی قلب سالم بیاورد (شعراء: 89-88).
به همین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که «معنویتهای غیردینی» که اخیراً در جهان ترویج میشوند و یکی از مزایای خود را فراغت از مناسک دینی دست و پاگیر و خرافی! میدانند، در واقع رویکردهای سالمی نیستند.
همچنین میتوان به خوبی دریافت که نحلههای انحرافی نمادگرا (مانند شیطانپرستی) چرا تا این حد بر ترویج نمادها در تمامی زوایای زندگی بشر تأکید دارند، زیرا آنها میخواهند ناخودآگاه انسانها را جهتدهی نمایند تا بدون آنکه بدانند با این نحلهها همسوئی کنند.
از طرفی میتوان نتیجه گرفت که مناسک نمادهای دینی نباید و نمیتوانند به صورت ابداعی یا به اصطلاح «من درآوردی» باشند، بلکه بایستی از طرف خدای سبحان ارائه شوند.
خداوند سبحان در قرآن کریم بر اهمیت مناسک چنین تأکید فرموده است:
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكاً هُمْ نَاسِكُوهُ - برای هر امتی مناسکی قرار دادیم که آنها بدان عمل میکنند (حج: 67).
قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُكِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ - [ای رسول] بگو نماز و مناسک و زندگی و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان، است (انعام: 162).
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَیْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ - [ابراهیم (علیهالسلام) و اسماعیل (علیهالسلام) گفتند] پروردگارا ما را فرمانبردار خویش گردان و از دودمان ما امتی فرمانبردار خود پدید آور و مناسک ما را به ما بنما و از ما در گذر که تو توبهپذیر و مهربانی (بقره: 128)
پینوشتها:
1. پزشک، روانشناس، ام پی اچ در بهداشت اجتماعی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز.
2. Clinebell
3. symbols
4. rites
5. pruyser
6. Wise
قرآن کریم
شبرحسینی حلی، عبدالله. تفسیر شبر، بیروت: دارالطباعه للنشر و التوزیع و التوزیع، چاپ اول، 1412 ق.
طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: انتشارات الوفاء، 1404 ق.
مرعشی، سید علی، بهداشت روان و نقش دین، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1387.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم، 1366.
نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث، 1408 ق.
Clinebell, H. J. (1965). The Christian Message and Mental Health. New York-Nashville: Abingdon Press.
Pruyser, P. W. (1991). The Seamy Side of Current Religious Beliefs. Oxford University Press.
Wise, C. A. (1951). Pastoral Counesling: Its Theory and Practice. New York: Harper & Brothers Publishers.
منبعمقاله: گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.