قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی (1)

گرچه آیین‌های آسمانی دارای مشترکات فراوانی به ویژه در جوهره و اصول اعتقادی و معارف الهی هستند، ولی به دلیل خاتمیّت رسالت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) و بهره‌مندی آن از کامل‌ترین قانون وحیانی، یعنی قرآن
پنجشنبه، 8 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی (1)
 قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی (1)

 

نویسنده: محمّدتقی دیاری




 

مقدّمه

گرچه آیین‌های آسمانی دارای مشترکات فراوانی به ویژه در جوهره و اصول اعتقادی و معارف الهی هستند، ولی به دلیل خاتمیّت رسالت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) و بهره‌مندی آن از کامل‌ترین قانون وحیانی، یعنی قرآن کریم، تنها آیین پذیرفته شده از دیدگاه قرآن کریم، «دین اسلام» (1) است و اعتبار آیین‌های آسمانی پیشین، صرفاً محدود به قلمرو زمانی و مکانی و نیز پیروان خاصّ آن‌ها در شرایط و احوال ویژه‌ای بوده؛ به همین جهت به اعتقاد مسلمانان، دین مبین اسلام ناسخ شرایع انبیای پیشین است. البته واژه «اسلام» به مفهوم عام قرآنی آن، نامی است برای دین مشترک همه‌ی انبیای الهی، (2) و چنان که اشاره شد، همه ادیان الهی در اصل توحید، یعنی عبودیت و تسلیم در برابر خدای یگانه، مشترکند؛ از این‌رو، قرآن کریم صراحتاً پیروان آیین‌های یهود و مسیحیّت را بدان فرا خوانده است:
یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیْئًا (3)
ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم.
نوع رابطه‌ای که قرآن کریم میان آیین الهی اسلام و دیگر آیین‌های الهی گذشته نشان می‌دهد، این است که پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) آورنده‌ی آخرین وحی الهی و دین جامع و کامل و «مُصَدِّق» کتاب‌های آسمانی پیشین و «مُهَیمِن» (مراقب و مشرف و حاکم) بر آن‌هاست:
وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ (4)
و این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتاب‌های پیشین را تصدیق می‌کند و نگاهبان آن‌هاست.
قرآن کریم پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) را هرگز پیرو احکام و مقرّرات شرایع پیشین معرّفی ننموده است، بلکه همواره او را به عنوان رسول و کسی که دین او بر همه‌ی ادیان دیگر غلبه خواهد یافت، به مخاطبان خویش شناسانده است:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (5)
او کسی است که رسول خدا را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه‌ی آیین‌ها چیره سازد؛ هرچند مشرکان خوش نداشته باشند.

1- تورات و انجیل از نگاه قرآن کریم

قرآن کریم گرچه نسبت به اصل تورات و انجیل به دیده‌ی احترام و قبول می‌نگرد، (6) در عین‌حال، تورات و انجیل فعلی را که در دسترس پیروان این دو آیین است، دست نوشته‌ی مردم و تحریف شده از سوی دانشمندان اهل کتاب معرّفی می‌کند! در برخی از آیات قرآن، به مسأله تحریف تورات اشاره شده است، از آن جمله: (7)
مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ (8)
بعضی از یهودیان، سخنان را از جایگاه‌های خود تحریف می‌کنند.
علاوه بر شواهد قرآنی فراوان، از نظر تاریخی نیز دانشمندان و محقّقان اتّفاق‌نظر دارند که نسخه‌ی اصلی تورات و نیز نسخه‌های عهد عتیق به دست سپاه بختنّصر ناپدید گردیده است. و وقتی که انتیوکس، پادشاه پادشاهان فرنگ، اورشلیم را فتح کرد، همه‌ی نسخه‌های عهد عتیق را سوزاند و فرمان قتل کسانی را که نسخه‌ای از عهد عتیق نزد آنان بود صادر کرد، این حادثه بیش از صدسال پیش از میلاد مسیح (علیه‌السلام) رخ داده است. (9)
از مقایسه‌ی داستان‌ها و دیگر موضوعات موجود در تورات، با و معارف قرآنی، این حقیقت نیز کشف می‌شود که تورات کنونی، تورات فرود آمده از جانب خداوند متعال نیست، بلکه به گفته‌ی پژوهش‌گران و مورّخان، همه‌ی مطالب آن با قلم یهودیان به رشته‌ی تحریر درآمده است. (10) در مواضعی از تورات فعلی، بر محرَّف بودن خود تصریح شده است: (11)
1-لیکن وحی یهوه را دیگر ذکر منمایید زیرا کلام هر کس وحی او خواهد بود چونکه کلام خدا حیّ یعنی یهود صبایوت خدای ما را منحرف ساخته‌اید (ارمیاء: باب 23: 36).
2- لهذا خداوند می‌گوید اینک من به ضد این انبیایی که کلام مرا از یکدیگر می‌دزدند هستم* و خداوند می‌گوید اینک من به ضد این انبیا هستم که زبان خویش را بکار برده می‌گویند او گفه است* و خداوند می‌گوید اینک من به ضد اینان هستم که به خواب‌های دروغ نبوّت می‌کنند و آن‌ها را بیان کرده قوم مرا به دروغ‌ها و خیال‌های خود گمراه می‌نمایند و من ایشان را نفرستادم و مأمور نکردم پس خداوند می‌گوید که به این قوم هیچ نفع نخواهند رسانید (ارمیاء: باب 23: 30 تا 32).
3- ... رؤیای باطل و غیب‌گویی کاذب می‌بینند و می‌گویند خداوند می‌فرماید با آن که خداوند ایشان را نفرستاده است و مردمان را امیدوار می‌سازند به این که کلام ثابت خواهد شد * آیا رؤیای باطل ندیدید و غیب‌گویی کاذب را ذکر نکردید چونکه گفتید خداوند می‌فرماید با آن که من تکلّم ننمودم. (حزقیال: 13: 6 و 7). (12)

2- گزارش‌های قرآن کریم درباره‌ی یهود

واژه‌ی «یهود» از ریشه‌های «هَود» به معنای بازگشت توأم با نرمی و آرامش است. راغب در مفردات خود از برخی نقل می‌کند که نام‌گذاری قوم «یهود» به خاطر سخنی است که نمایندگان آنان با خدا داشتند. نمایندگان بنی‌اسرائیل در میعادگاه خدا، کوه طور، با مشاهده‌ی آثار و نشانه‌های قدرت الهی، دست به راز و نیاز و توبه برداشتند و گفتند: ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم. (13)
در واقع این نام، یک نوع مدح و ستایش از آنان بوده و زنده کننده‌ی خاطره‌ی بازگشت آنان به سوی خدا است ولی به تدریج معنای اصلی آن فراموش شده و به صورت نامی ویژه برای قوم بنی‌اسرائیل باقی مانده است. (14)
برخی دیگر از مفسّران، نظیر ابوالفتوح رازی (15)، واژه‌ی «یهود» را برگرفته از کلمه‌ی «یهوذا» که نام یکی از فرزندان یعقوب است، دانسته و گفته‌اند حرف «ذال» در این نام به «دال» بدل گردیده است. (16)
واژه‌ی «الیَهُود» و مفرد آن «یَهودِیّ» هشت‌بار در قرآن کریم تکرار شده است:
وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْكِتَابَ (17)
یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ منزلتی ندارند و مسیحیان نیز گفتند:
یهودیان هیچ منزلتی ندارند؛ این در حالی است که آنان کتاب [آسمانی خود] را تلاوت می‌کنند.
مَا كَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَكِن كَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا (18)
ابراهیم، نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حقّ‌گرایی فرمانبردار بود. از دیگر مشتقات آن، جمعاً بیست و یک کلمه در قرآن کریم آمده است؛ ده بار واژه‌ی «هَادُوا»، یک بار واژه‌ی «هُدنَا» و ده مورد کلمه «هُود»، (19) که هفت مورد آن، نام پیامبر بزرگ قوم عاد و سه مورد دیگر آن به معنای یهود در برابر نصارا است.

3- ویژگی‌های یهود در قرآن کریم

قرآن کریم در آیات بسیاری، چهره‌ی یهود را به خوبی ترسیم نموده است؛ ویژگی‌ها و خصلت‌های روحی و اخلاقی، رفتارهای اجتماعی، پیشینه‌ی تاریخی و معتقدات دینی و فرهنگی، برخوردهای گوناگون با پیامبران الهی، ابتلا به انواع کیفرهای دنیوی و ... همه از جمله مواردی است که در آیات قرآن مطرح شده است؛ به نظر می‌رسد بارزترین ویژگی‌های اخلاقی و اعمال ناپسند آنان، تحریف و قلب حقایق (20) و حسّ نژادپرستی شدید و نتیجتاً، ابراز حقد و کینه نسبت به پیامبر اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) است. در این‌جا، فقط برای آشنایی با این ویژگی‌ها به طور فشرده، عناوین و آیات مربوط به آن‌ها را ذکر می‌کنیم:

1)پیمان‌شکنی:

بقره، آیه‌ی 83، 100 و 101؛ آل‌عمران، آیه‌ی 187؛ نساء، آیه‌ی 155 و مائده، آیه‌ی 13 و 70.

2) عدم التزام عملی به تورات:

آل‌عمران، آیه‌ی 93؛ مائده، آیه‌ی 66 و 68 و جمعه، 5.

3) تحریف تورات و کلام الهی:

بقره، آیه‌ی 75، 78 و 79؛ آل‌عمران، آیه‌ی 23، 24 و 78؛ نساء، آیه‌ی 46 و مائده، آیه‌ی 13 و 41.

4) رویارویی با حضرت موسی و سرپیچی از فرمان پیامبران الهی:

درخواست رؤیت خداوند: بقره، آیه‌ی 55 و 59؛ نساء، آیه‌ی 153؛ طلب نزول نعمت‌های الهی: بقره، آیه‌ی 61؛ سخت‌گیری در ذبح گاو: بقره، آیه‌ی 67 تا 71؛ طرد قرآن کریم: بقره، آیه‌ی 89، 91، 101 و 102؛ تنها گذاردن پیامبران در نبرد علیه دشمنان: بقره، آیه‌ی 246، 247 و 249و مائده، آیه‌ی 20 تا 26؛ قتل پیامبران: بقره، آیه‌ی 61، 87، 91؛ آل عمران، آیه‌ی 112، 181 و 183؛ نساء، آیه‌ی 155 و مائده، آیه‌ی 70؛ قساوت قلب: بقره، آیه‌ی 74، 88؛ نساء، آیه‌ی 155؛ مائده، آیه‌ی 13و حدید، آیه‌ی 16؛ فساد در روی زمین: آل‌عمران، آیه‌ی 23، 98، 99؛ مائده، آیه‌‌ی 64 و اسراء، آیه‌ی 4.

5) پندارها، گفتارها و عملکردهای ناشایست:

خداوند ناتوان و فقیر است: آل‌عمران، آیه‌ی 181 و مائده، آیه‌ی 64؛ ادعای این که آنان فرزندان و دوستان خدایند: مائده، آیه‌ی 18 و جمعه، 6 ؛ دروغ و افترا بر خداوند: آل‌عمران، آیه‌ی 78؛ اعتقاد به این که عُزَیر فرزند خدا است: توبه، آیه‌ی 30؛ گوساله‌پرستی: بقره، آیه‌ی 54، 92 و 93؛ نساء، آیه‌ی 153؛ اعراف، آیه‌ی 148 و 152؛ سخن ناروا درباره‌ی حضرت عیسی (علیه‌السلام) و مریم (علیها السلام): نساء، آیه‌ی 156؛ پندار نادرستِ کشتن حضرت عیسی (علیه‌السلام): نساء، آیه‌ی 157 و 158؛ پیروی بدون قید و شرط از اَحبار: توبه، آیه‌ی 31؛ حرام‌خواری و خوردن ربا: نساء، آیه‌ی 160 و 161؛ مائده، آیه‌ی 42 و 43 و توبه، آیه‌ی 34؛ ترس از مرگ و حرص و آزمندی نسبت به دنیا: بقره، آیه‌ی 94 تا 96؛ ترس در برابر مؤمنان: حشر، 13 و 14 و جمعه، 6 تا 8؛ پندار واهی در مورد تخفیف عذاب الهی: بقره، آیه‌ی 80 و 81؛ تکبّر و استکبار در برابر حق: بقره، آیه‌ی 87، 89، 91، 93، 101؛ گمان باطل در مورد انحصاری بودن بهشت: بقره، آیه‌ی 111 و 112 و 135؛ عداوت با جبرئیل: بقره، آیه‌ی 97 و 98.

6) کینه‌توزی علیه پیامبر اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم): بقره، آیه 109، 120 و مائده، 68.

7) گرفتار شدن به عذاب الهی:

مورد لعن الهی قرار گرفتن: بقره، آیه‌ی 88 و 89 و 159؛ نساء، آیه‌ی 46، 47، 51 و 52؛ مائده، آیه‌ی 13، 64، 78 و 79؛ ابتلا به ذلّت و خواری و خشم خداوند: بقره، آیه‌ی 61 و 90؛ آل‌عمران، آیه‌ی 112؛ اعراف، آیه‌ی 152؛ مسخ شدن به شکل بوزینه: بقره، آیه‌ی 65؛ مائده، آیه‌ی 60 و اعراف، 166؛ محرومیّت از نعمت‌های الهی: نساء، آیه‌ی 160.

4- شواهد قرآنی درباره‌ی احکام و معارف تورات (21)

قبلاً یادآور شدیم که قرآن تورات اصلی را کتاب‌ آسمانی و وحی الهی می‌شناسد و آن را تصدیق و تأیید می‌کند؛ همان‌طور که حضرت عیسی (علیه‌السلام) نیز بر آن گواهی داده است. (22) قرآن ضمن معرّفی تورات و انجیل و بیان اوصافی نظیر هدایت و نور برای مردم، (23) در بردارنده‌ی حکم الهی، (24) موعظه و بیان و تفصیل هر چیز (25)، امام و رحمت، جدا کننده حق از باطل، (26) روشنایی و ذکر برای پرواپیشگان، (27) یادآور می‌شود که اگر پیروان آیین موسی و عیسی (علیهما‌السلام) به محتویات و دستورات آن‌ها عمل می‌نمودند، برکات و نعمت‌های الهی از هر طرف بر آنان فرود می‌آمد. (28) در این‌جا، در پرتو آیات قرآن، به طور مختصر با برخی از احکام و معارف توراتی و نیز سیره و منش پیروان آیین یهود آشنا می‌شویم:

4 -1- حکم وجوب روزه

در آیه‌ی 183 سوره‌ی بقره آمده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما واجب گردیده، آن چنان که بر امّت‌های پیش از شما نیز واجب بوده است.
از این آیه استفاده می‌شود که روزه در ردیف عبادات دیگر، در آیین‌های بزرگ الهی پیش از آیین اسلام نیز بوده است. از تورات کنونی نیز بر می‌آید که حضرت موسی (علیه‌السلام) چهل روز روزه داشته است، چنان که در سِفر تثنیه آمده است:
هنگامیکه من به کوه بر می‌آمدم تا لوح‌های سنگ یعنی لوح‌های عهدی را که خداوند با شما بست بگیرم آن‌گاه چهل روز و چهل شب در کوه ماندم نه نان خوردم و نه آب نوشیدم. (29)
در قاموس کتاب مقدّس نیز آمده است:
قوم یهود غالباً در موقعی که فرصت یافته، می‌خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند، روزه می‌داشتند تا به گناهان خود اعتراف نموده، بواسطه‌ی روزه و توبه، رضای حضرت اقدس الهی را تحصیل نمایند. (30)

4 -2- حلّیّت همه‌ی غذاهای پاک برای بنی‌اسرائیل

در آیه‌ی شریفه‌ی 93، سوره‌ی آل عمران می‌خوانیم:
كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ.
همه‌ی غذاها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، جز آن‌چه اسرائیل پیش ازنزول تورات، بر خود تحریم کرده بود؛ بگو: اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و بخوانید.
این آیه با صراحت بیان می‌دارد که قبل از نزول تورات، هیچ نوع غذای پاکیز‌ای بر بنی‌اسرائیل حرام نبوده است؛ گرچه پس از نزول تورات و ظهور حضرت موسی‌بن عمران (علیه‌السلام) بر اثر ظلم و ستم یهود، بخشی از غذاهای پاکیزه جهت مجازات آنان، بر آن‌ها تحریم گردید. (31) و نیز اظهار بعضی از یهودیان مبنی بر این که برخی از غذاها، مانند شیر و گوشت شتر در آیین ابراهیم (علیه‌السلام) حرام بوده است و یهودیان نیز به تبعیّت از آن حضرت، آن‌ها را بر خود حرام دانسته‌اند، مردود شمرده شده است. (32) خداوند در این آیه به پیامبرش دستور می‌دهد تا از یهود بخواهد که تورات موجود نزد خود را بیاورند و بخوانند تا ادّعای نادرست آنان در مورد تحریم غذاها روشن گردد.
از تورات استفاده می‌شود که یهود، گوشت شتر و سایر سُم چاکان را حرام می‌دانند؛ ممکن است این تحریم به جهت مجازات آنان باشد. در سِفر لاویان آمده است:
امّا از نشخوار کنندگان و شکافتکانِ سُمّ، این‌ها را نخورید یعنی شتر زیرا نشخوار می‌کند لیکن شکافته سم نیست آن برای شما نجس است. (33)

4 -3- حکم قتل نفس

در آیه‌ی 32 سوره‌ی مائده پس از بیان داستان فرزندان آدم (علیه‌السلام) آمده است:
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَن أَحیاهَا فَکانَّمَا أَحیَی النَّاسَ جَمِیعاً
به همین دلیل، بر بنی‌اسرائیل مقرّر داشتیم که هرگاه کسی انسانی را بدون ارتکاب قتل و بدون فساد در روی زمین، به قتل برساند، چنان است که گویا همه‌ی انسان‌ها را کشته است و کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد، گویا همه انسان‌ها را از مرگ نجات داده است.
شایان ذکر است، حکمی که در آیه بیان گردیده است، اختصاص به بنی‌اسرائیل ندارد و ذکر نام بنی‌اسرائیل در این‌جا به این علّت است که قتل و خون‌ریزی با انگیزه‌ی حسدورزی و برتری طلبی در میان آنان فراوان بوده است؛ از این‌رو، در پایان آیه نیز به قانون شکنی و تعدّی بنی‌اسرائیل اشاره نموده است و می‌افزاید:
وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
پیامبران ما با دلایل آشکار برای ارشاد آنان آمدند، ولی بسیاری از آنان پا را فراتر نهاده، در روی زمین به زیاده‌روی پرداختند. (34)

4-4- حکم زنای مُحصِنه

در آیات 41 تا 43 سوره‌ی مائده به مراجعه‌ی برخی از بزرگان یهود مدینه به پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) و استفسار حکم زنای مُحصِنه از آن حضرت اشاره دارد:
وَكَیْفَ یُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُكْمُ اللّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِینَ
و آنان چگونه تو را به داوری می‌طلبند، در حالی که تورات نزد ایشان است و در آن حکم خدا وجود دارد. آن‌گاه پس از داوری خواستن از حکم تو روی برمی‌تابند و آنان مؤمن نیستند. (35)
این آیه و دو آیه پیشین، بحث پیرامون داوری خواستن یهود از پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) را تعقیب می‌کند. در شأن نزول آیات، روایات متعددی وارد شده است که از همه روشن‌تر، روایتی است که از امام باقر (علیه‌السلام) در این زمینه نقل گردیده است:
یکی از سران و اشراف یهود خیبر که دارای همسر بود، با زن شوهرداری که او نیز از خانواد‌ه‌های سرشاس خیبر به شمار می‌آمد، عمل منافی عفت انجام داد. یهودیان برای فرار از اجرای حکم تورات (رجم) درصدد برآمدند تا حکم این حادثه را از پیامبر اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) بپرسند. بدین جهت، گروهی از بزرگان یهود مدینه به خدمت پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) شتافتند. پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) فرمود: آیا هر چه حکم کنم می‌پذیرید؟» آنان گفتند: برای همین نزد تو آمده‌ایم! در این هنگام حکم رجم زنای محصنه نازل گردید؛ ولی آنان از پذیرفتن آن ابا کردند. پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) فرمود: این همان حکمی است که در تورات شما نیز آمده است. آیا موافقید که یکی از شما را به داوری بطلبم و هر چه او از زبان تورات نقل کرد بپذیرید؟ گفتند: آری. پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) فرمود: ابن‌صوریا (36) که در فدک زندگی می‌کند چگونه عالمی است؟ گفتند: او از همه‌ی یهود به تورات آشناتر است. به دنبال او فرستادند. هنگامی که او نزد پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) آمد، حضرت به او فرمود: ترا به خداوند یگانه‌ای که تورات را بر موسی (علیه‌السلام) نازل کرد و دریا را برای نجات شما شکافت و دشمن شما، فرعون را غرق نمود و در بیابان، شما را از مواهب خود بهره‌مند ساخت سوگند می‌دهم؛ بگو آیا حکم سنگ‌باران در چنین موردی در تورات بر شما نازل شده است یا نه؟ او در پاسخ گفت: سوگندی به من دادی که ناچارم بگویم، آری چنین حکمی در تورات آمده است. پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) فرمود: چرا از اجرای این حکم سرپیچی می‌کنید؟ وی در جواب، علّت عدم اجرای حکم رجم را استنکاف و اعتراض خویشان بزهکار ذکر کرد. در این هنگام، پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) دستور داد که آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار کنند. و فرمود: خدایا من نخستین کسی هستم که حکم تو را زنده نمودم، بعد از آن که یهودیان آن را زیرپا گذاشتند. (37)
در تورات کنونی نیز همین حکم رجم آمده است:
اگر مردی یافت شود که با زن شوهرداری هم بستر شده باشد، پس هر دو یعنی مردیکه با زن خوابیده است و زن کشته شوند پس بدی را از اسرائیل دور کرده * اگر دختر باکره بمردی نامزد شود و دیگری او را در شهر یافته با او همبستر شود، پس هر دوی ایشان نزد دروازه‌ی شهر بیرون آورده ایشانرا با سنگ‌ها سنگسار کنند تا بمیرند. (38)

4 -5- حکم قصاص

در آیه‌ 45 سوره‌ی مائده می‌خوانیم:
وَكَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
و بر آنان (بنی‌اسرائیل) در آن (تورات) مقرّر داشتیم که جان در مقابل جان، چشم در مقابل چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است؛ و هر زخمی قصاص دارد و اگر کسی آن را ببخشد، کفّاره‌ی (گناهان) او به حساب می‌آید و هر کس به احکامی که خداوند نازل کرده، حکم نکند ستم‌گر است.
این آیه، برابری و مساوات در مسأله قصاص نفس و اعضا و جوارح بدن را بیان می‌دارد و نابرابری‌هایی را که در این مورد، در بیان برخی از طوایف یهود مدینه وجود داشت، مردود شمرده، این حکم را نه تنها مربوط به آیین اسلام، بلکه از جمله‌ی احکام آیین یهود می‌داند. (39) شایان توجّه است که در تورات کنونی نیز چنین آمده است:
و اگر اذیتی دیگر حاصل شود، آنگاه جان به عوض جان بده* و چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان و دست به عوض دست و پا به عوض پا* و داغ به عوض داغ و زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه. (40)
گفتنی است که مساله‌ی قصاص، همانند دیگر احکام اسلامی، شرایط و مقرّراتی دارد که تفصیل آن در کتاب‌های فقه و حقوق آمده است؛ و بدیهی است که این حکم اختصاص به قوم بنی‌اسرائیل و آیین یهود ندارد. (41)

4 -6- بشارت ظهور پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) در کتاب‌های آسمانی

در آیه‌ی 157 سوره‌ی اعراف، آیه‌ی درباره‌ی اوصاف و نشانه‌های پیامبر بزرگ اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) در تورات و انجیل می‌خوانیم:
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (42)
آنان که از فرستاده پیامبرِ درس ناخوانده و خط‌نانوشته‌ای پیروی می‌کنند که [نشانه‌های] او را در تورات و انجیل نزد خویش نوشته می‌یابند؛ آنان را به معروف امر می‌کند و از منکر باز می‌دارد، پاکیزه‌ها را برایشان حلال و پلیدی‌ها را بر آنان حرام می‌کند و بارِ گران و زنجیرشان را از آنان فرو می‌نهد.
با توجّه به شواهد معتبر تاریخی و بررسی محتویات تورات و انجیل روشن می‌گردد که این‌ها، کتاب‌های آسمانی نازل شده بر حضرت موسی و حضرت عیسی (علیه‌السلام) نیستند، بلکه آمیزه‌ای از اندیشه‌های بشری و برخی از تعالیم پیامبران الهی هستند که به دست شاگردان و پیروان آنان نوشته شده‌اند.
بنابراین، اگر عباراتی صریح و رسا درباره‌ی آن‌چه که قرآن کریم بدان تصریح نموده است که صفات و نشانه‌های حقّانیّت پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) را در کتاب‌های آسمانی پیشین مشاهده می‌کنند در این دو کتاب دیده نمی‌شود، جای شگفتی نیست؛ زیرا بسیاری از این گونه حقایق و معارف را دانشمندان یهود کتمان نموده و مانع شده‌اند که توده‌ی یهود، چهره‌ی تابناک و نورانی پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) را بشناسند و به آیین مقدّس وی گرایش پیدا کنند. ولی با این وصف، در کتاب‌های موجود نیز نشانه‌هایی از وجود مبارک پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) دیده می‌شود، که به نمونه‌ای از آن‌ها اشاره می‌نماییم:
1-در سِفر پیدایشِ تورات، باب 17: 17 تا 20 آمده است:
و ابراهیم به خدا گفت کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند خدا گفت:... * و امّا در خصوص اسماعیل ترا اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم دوازده رئیس از وی پدید آیند و امّتی عظیم از وی به وجود آوردم. (43)
2-در سِفر پیدایش، باب 49: 10 آمده است:
عصا از یهودا دور نخواهد شد * و نه فرمان‌فرمایی از میان پای‌های وی تا شیلو بیاید * و مر او را اطاعت امّت‌ها خواهد بود. (44)
یکی از معانی «شیلو»، فرستادن است که با کلمه رسول‌ یا رسول‌الله هم‌‌معناست. چنان که در قاموس کتاب مقدّس بر آن تصریح شده است.
3- در سِفر تثنیه باب 33: 1 و 2 نیز می‌خوانیم:
و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنی‌اسرائیل برکت داده * گفت یَهُوَه از سینا آمده و از سَعیر برایشان طلوع نمود و از جبل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمده و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.
پدر آنتُونیو (علی‌قلی جدیدالاسلام) رئیس پیشین دِیر آگوستین‌های اصفهان، در کتاب خود به نام سیف المؤمنین فی قتال المشرکین درباره‌ی کوه فاران و ظهور پیامبر اسلام (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) بحث نسبتاً مفصّلی را مطرح ساخته و به این مناسبت، روایتی را از امام رضا (علیه‌السلام) (45) نقل کرده است:
این که حضرت موسی فرموده است که صاحب از سینا می‌آید، اشاره است به دین حضرت موسی که در کوه طورِ سینا از جانب پروردگار به توسّط آن حضرت بر بندگان آن سبحانه آمده است و آن چه فرموده‌اند که از ساعیر (سَعیر) برای ما طلوع نموده اشاره است به اختر دین و شریعت حضرت عیسی که از جانب پروردگار جلیل در کوه ساعیر از افق سینه جبرئیل بر آن حضرت و امّت بر حق او طلوع نمود؛ و این که فرموده است که در کوه فاران دیده شد اشاره است به دین حضرت حبیب رب‌العالمین یعنی محمّد (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) که از فاران به توسّط آن خاتم پیغمبران از برای بهترین امّت‌ها یعنی امّت آخرالزمان دیده شده است. (46)

4 -7- وعده‌ی حق خداوند در تورات، انجیل و قرآن

در آیه‌ی 111 سوره توبه درباره‌ی مؤمنانِ جهادگر چنین آمده است:
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ
در حقیقت، خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای] این که بهشت برای آنان باشد خریده است؛ کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند و می‌کُشند و کشته می‌شوند. [این‌] به عنوان وعده‌ی حقّی در تورات و انجیل و قرآن برعهده‌ی او است.
این آیه بیان می‌کند که جهاد و شهادت در راه خداوند در آیین‌های پیشین نیز مطرح بوده است. مرحوم طبرسی (رحمه الله) در این‌باره به نقل از زجاج می‌گوید:
این سخن بر این مطلب دلالت دارد که پیروان هر آیین مأمور به نبرد و جنگ بوده‌اند و به آنان وعده‌ی بهشت داده شده است. (47)
و چه بسا اصل مسأله جهاد و ایستادگی در برابر دشمنان مربوط به دوران رسالت حضرت موسی (علیه‌السلام) باشد.
در آیات 21 تا 26 سوره‌ی مائده به داستان مبارزه‌ی حضرت موسی (علیه‌السلام) و یاران آن حضرت بر ضدّ ستم‌گران و نافرمانی آنان اشاره شده است. (48)

4 -8- مژده‌ی وراثت زمین

در آیه‌ی 105 سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی درباره‌ی وراثت زمین در کتاب زبور آمده است:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ (49)
در زبور پس از ذکر (تورات) مقرر داشتیم که بندگان صالح من وارثان زمین خواهند شد.
ظاهراً مراد از زبور در این آیه، کتابی است که بر حضرت داود (علیه‌السلام) نازل گردیده است؛ (50) زیرا در آیه‌ی دیگری نیز از آن نام برده شده است. (51) به هر حال، از این آیه استفاده می‌شود که حکومت و وراثت آینده‌ی جهان به دست افراد صالح خواهد افتاد و این حقیقتی است که خداوند متعال در کتاب‌های پیامبران پیشین آن را وعده داده است.
مرحوم علّامه طباطبایی (رحمه الله) در ذیل این آیه از تفسیر القمی نقل می‌کند که مراد از ذکر، همه‌ی کتاب‌های آسمانی‌اند. و آیه‌ی «إِنَّ الْأَرْضَ...». درباره‌ی حضرت قائم (علیه‌السلام) و اصحاب او است. و نیز زبور مشتمل بر پیش‌گویی‌ها و حمد و تمجید و دعاست. (52) مرحوم طبرسی (رحمه الله) نیز در ذیل این آیه، روایاتی را از فریقین در مورد ظهور منجی عالم بشریّت و نوید امن‌الهی در آخرالزمان یادآور شده است. (53) در تفسیر الفرقان، به مصادیق بسیاری از این مژده و نویدالهی اشاره شده است که به دو مورد از آن‌ها بسنده می‌کنیم:
1) در مزمور 37 داود (علیه‌السلام) آمده است:
به سبب شریران خویشتن را مشوش مساز و بر فتنه انگیزان حسد مبر زیرا که مثل علف بزودی بریده می‌شوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد * ... و امّا منتظران خداوند وراث زمین خواهند بود... و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد... و امّا صالحان را خداوند تأیید می‌کند و خداوند روزهای کاملان را می‌داند و میراث ایشان خواهد تا ابدالآباد * ... صالحان وارث زمین خواهند بود، و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود... منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار، تا ترا به وراثت زمین برافرازد... و عاقبت شریران منقطع خواهد شد و نجات صالحان از خداوند است. (54)
2) در اِشَعیاء باب 11: 9 و 10 می‌خوانیم:
و در تمامی کوه مقدّس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آب‌هایی که دریا را می‌پوشاند * و در آن روز، واقع خواهد شد که ریشه‌ی یَسَّی به جهة عَلَم قومها بر پا خواهد شد و امّت‌ها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود.

ادامه دارد ....

پی‌نوشت‌ها

1. «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»؛ آل‌عمران، آیه‌ی 19.
2. یونس، آیه‌ی 72، 84، بقره، آیه‌ی 132؛ آل‌عمران، آیه‌ی 52 و قصص، 53.
3. آل عمران، آیه‌ی 64.
4. مائده، آیه‌ی 48؛ و نیز ر.ک. به: بقره، آیه‌ی 40، 97؛ انعام، آیه‌ی 92؛ فاطر، آیه‌ی 31؛ احقاف، آیه‌ی 30.
5. صفّ، آیه‌ی 9.
6. آل‌عمران، آیه‌ی 3؛ انعام، آیه‌ی 154؛ اعراف، آیه‌ی 145؛ مائده، آیه‌ی 44، 46، 47، 66 و 68؛ حدید، آیه‌ی 27 و ...
7. برای اطّلاع بیش‌تر، ر.ک. به: صیانة القرآن من التحریف، ص 94 تا 117.
8. نساء، آیه‌ی 46؛ همچنین ر.ک. به: بقره، آیه‌ی 75 و 79؛ آل‌عمران، آیه‌ی 71 و 78 و مائده، آیه‌ی 13 و 41.
9.الیهود فی القرآن، ص 38 و 39، به نقل از اظهارالحقّ، ص 133، و الکتاب المقدّس فی‌المیزان، ص 59.
10. همان، ص 40، به نقل از الأسفار المقدّسة فی الأدیان السابقة للإسلام، ص 17؛ موازنه بین ادیان چهارگانه توحیدی (زرتشت، یهود، مسیح، اسلام)، ص 44 - 48؛ تاریخ جامع ادیان، ص 271، و الکتاب المقدّس فی المیزان، ص 61.
11.همان، ص 244.
12.به نظر می‌رسد عبارت‌های ترجمه‌ی عربی کتاب مقدّس گویاتر و دقیق‌تر از ترجمه‌ی فارسی آن باشد؛ ر.ک. به: الکتاب المقدّس.
13.اعراف، آیه‌ی 156: « اِنَّا هُدْنَا إِلَیْكَ».
14. المفردات فی غریب القرآن، مادّه‌ی «هود».
15. رَوض الجِنان و رُوح‌الجَنان، ج 5، ص 300، ذیل آیه‌ی 156 اعراف.
16. لغویان واژه‌ی «یهود» را واژه‌ای بیگانه دانسته‌اند، امّا یقین نداشتند که از عبری و یا از فارسی گرفته شده است. گفته‌اند: هاد، یهود، هوداً به معنای «رجع الی‌ الحق»، از واژه‌ی فارسی «هوده» (به معنای حقّ و راستی، در مقابل بیهوده؛ ر. ک. به: فرهنگ معین) گرفته شده است: هورویتس یادآور می‌شود که در قرآن کریم مراد از «یهود» همیشه یهودیان روزگار حضرت محمّد (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) است و یهودیان سِفر پیدایش به نام «بنی‌اسرائیل» خوانده شده‌اند. آرتور جفری در نهایت می‌گوید: امّا اصل و ریشه‌ی نهایی، همانا واژه‌ی عبری است (واژه‌های دخیل، ص 420).
17. بقره، آیه‌ی 113؛ نیز بقره، 20؛ مائده، آیه‌ی 51، 64، 82 و توبه، آیه‌ی 30.
18. آل عمران، آیه‌ی 67.
19.مرحوم طبرسی (رحمة‌ الله) می‌نویسد: در کلمه‌ی هود سه قول است: الف) جمع هائد که هم شامل جمع مذکّر و مؤنّث می‌شود. «هائد» به معنای تائب و بازگشت کننده به سوی حق است. ب) مصدر که برای مفرد و جمع هر دو به کار می‌رود. ج) اصل «هُود»، «یهود» بوده که «یاء زائده» از آن حذف گردیده است؛ ر.ک. به: مجمع‌البیان، ج 1-2، ص 355، ذیل آیه 111سوره‌ی بقره.
20. مرحوم شهید مطهّری (رحمة الله) می‌گوید: قرآن کلمه‌ی «تحریف» را مخصوصاً در مورد یهودیان به کار برده و با ملاحظه‌ی تاریخ، معلوم می‌شود که آنان قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند؛ حماسه حسینی، ج 1، ص 13 و 14.
21. تورات در اصل، واژه‌ای عبری و به معنای شریعت و قانون است و برخی آن را به معنای «آموزش و هدایت» دانسته‌اند؛ سپس بر کتابی که از طرف خداوند بر حضرت موسی (علیه‌السلام) نازل گردیده اطلاق شده است. این واژه به مجموعه‌ی کتب عهد عتیق و یا اسفار پنج‌گانه آن نیز گفته می‌شود، گنجینه‌ای از تلمود، ص 5.
22. آل‌عمران، آیه‌ی 50؛ مائده، آیه‌ی 46 و صفّ، آیه‌ی 6.
23.آل‌عمران، آیه‌ی 4؛ مائده، آیه‌ی 44؛ اسراء، آیه‌ی 2 و غافر، آیه‌ی 53.
24. مائده، آیه‌ی 43.
25. اعراف، آیه‌ی 145.
26. هود، آیه‌ی 17.
27. نساء، آیه‌ی 164.
28. مائده، آیه‌ی 66.
29. سفر تثنیه، باب 9: 9.
30.قاموس کتاب مقدّس، ص 428 و گنجنیه‌ای از تلمود، ص 17، رساله‌ی 9، از بخش موعد (عید) با عنوان «تعنیت» Taanith. «روزه» در باب احکام روزه‌های عمومی.
31. نساء، آیه‌ی 160: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ كَثِیرًا».
32. از روایات اسلامی بر می‌آید که حضرت یعقوب (=اسرائیل) هنگامی که گوشت شتر می‌خورد، به نوعی بیماری عصبی (عرق نساء) مبتلا می‌شد، لذا تصمیم گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند. پیروان وی نیز در این امر به او اقتدا کردند و به تدریج آن را به عنوان یک دستور دینی و تحریم الهی تصوّر کرده، به خداوند نسبت دادند؛ المیزان، ج 3، ص 349.
33. سِفر لاویان، باب 11: 4 به بعد.
34. مائده، آیه‌ی 32؛ ر.ک. به المیزان، ج 5، ص 314 به بعد؛ التفسیر المنیر، ج 6، ص 156، 159 و 160و الجامع لأحکام القرآن، ج 6، ص 96.
35.مائده، آیه‌ی 43.
36. عبدالله بن صوریا.
37. مجمع‌البیان، ج 3 - 4، ص 333 به بعد؛ المیزان، ج 5، ص 346 و 365 به بعد؛ تفسیر قرطبی، ج 6، ص 115 و التفسیر المنیر، ج 6، ص 193.
38. سفر تثنیه، باب: 22 تا 24.
39. مجمع‌البیان، ج 3 -4، ص 344؛ المیزان، ج 5، ص 351 و 367؛ جامع‌البیان، ج 6، 124 و التفسیر المنیر، ج 6، ص 207.
40. سِفر خروج، باب 21: 12 و 13 و سِفر لاویان، باب 24: 17 تا 20.
41. مسأله‌ی «قصاص» در آیات 178 و 179 سوره‌ی بقره نیز مطرح شده است.
42. و نیز ر.ک. به: صفّ، آیه‌ی 6: «بشارت حضرت عیسی (علیه‌السلام) درباره‌ی پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم)» و فتح، آیه‌ی 29: «اوصاف پیامبر و یارانش در تورات و انجیل».
43. ترجمه و شرح و نقد سِفر پیدایش تورات، ص 217.
44. همان، ص 714.
45. مناظره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) با رأس الجالوت، در کتاب الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج 2، ص 208 و 210 و نیز در میزان الحکمة، ج 9، ص 613، حدیث 19474، آمده است.
46. همان، ص 374 تا 385. علاوه بر تورات، در اناجیل نیز، به ویژه انجیل یوحنّا، بشاراتی درباره‌ی ظهور پیامبر(صلی ‌الله‌ علیه و آله‌ و سلم) آمده است (باب 16 :7). و نیز سیف المؤمنین فی قتال المشرکین، ص 74 - 92؛ رسول الإسلام فی الکتب السماویّة، «قسم البشارات التوراتیّة» و الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 26 - 27، ص 215 به بعد. درباره‌ی «فاران» ر. ک. به الهُدی إلی دین المصطفی، ج 2، ص 157 و سِفر پیدایش، باب 21: 18 - 21.
47. مجمع‌البیان، ج 5 - 6، ص 97؛ الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 308؛ کشف الأسرار و عدّة الأبرار، ج 4، ص 219 و الجامع لأحکام القرآن، ج 8، ص 170. در الفرقان فی تفسیر القرآن، شواهد و نمونه‌هایی از حکم جهاد در تورات و انجیل آورده شده است؛ ر.ک. به: ج 13، ص 211.
48. بقره، آیه‌ی 246 «داستان نافرمانی بنی‌اسرائیل از فرمانده‌ی جنگ».
49. آیه 55، سوره‌ی نور نیز این حقیقت را بیان می‌کند.
50. المیزان، ج 14، ص 329؛ الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 16 - 17، ص 377 و مجمع‌البیان، ج 7-8، ص 91.
51. نساء آیه‌ی 163؛ «وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» و نیز اسراء، آیه‌ی 55.
52. المیزان، ج 14، ص 337.
53. مجمع البیان، ج 7-8، ص 91.
54. مزامیر 37: 40 و 41 و نیز الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 16 و 17، ص 379 به بعد.

منبع مقاله :
دیاری، محمدتقی؛ (1383)، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط