ذبح عظيم
ذبح عظيم، لغتاً يعني ذبيح يا مذبوح بزرگ و بزرگوار. اين تركيب وصفي يك بار در قرآن مجيد به كار رفته است: وفديناه بذبح عظيم؛ «به عوض او، ذبح عظيمي را پذيرفتيم.»1 در داستان حضرت ابراهيم كه در خواب ديد بايد فرزندش اسماعيل ـ و به قول مفسران اهلسنت: اسحاق ـ را قرباني كند، در قرآن مجيد در سوره صافّات گفته شده است: «اي پسركم! من به خواب ديدم كه ترا ذبح ميكنم، بنگر رأي تو چيست؟ گفت:اي پدر آنچه را فرمانت دادهاند، عمل كن كه اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهي يافت. و چون تسليم شدند و او را به پيشاني در انداخت، وي را ندا داديم كه اي ابراهيم حقا كه رؤياي خويش راست كردي و ما نيكوكاران را چنين پاداش دهيم كه اين امتحاني آشكار بود، و او را به ذبيحهاي بزرگ فدا داديم.»2
غالب مفسّران شيعه و اهلسنّت در اين جا گفتهاند كه مراد از «ذبح عظيم»، «كبش» (قوچ) است و به گفته علاّمه طباطبايي چون اين ذبح به امر الهي است «عظيم» ناميده شده است؛ وگرنه خود ذبح، في نفسه عظيم نبوده است.
بعضي از مفسران شيعه از جمله ملا محسن فيض كاشاني در تفسير صافي، سيد هاشم بحراني در تفسير برهان، حويزي در تفسير نور الثقلين، و مرحوم مجلسي در بحار الانوار، طبق حديثي كه در عيون اخبار الرّض روايت شده است، نقل كردهاند كه در اين جا مراد از «ذبح عظيم» حضرت امام حسين است كه از ذريه ابراهيم است و او قرباني عظيمي بود كه جانشين ذبح اسماعيل قرار گرفت. ترجمه حديث از اين قرار است: «عبدالواحد بن محمد بن عبدوس نيشابوري كه در نيشابور عطار بود، در سال 352 نقل كرد كه گفت اين حديث را از محمد بن علي بن قتيبه نيشابوري شنيدم كه او نيز از فضل بن شاذان شنيده بود كه گفت شنيدم از حضرت رض كه ميفرمود: چون خداوند به حضرت ابراهيم دستور داد كه به جاي ذبح اسماعيل قوچي كه فرستاده بود، ذبح كند، ابراهيم در دل آرزو كرد كه كاش فرزندش اسماعيل را به دست خود قربان كرده بود و امر به ذبح قوچ به او نشده بود، تا دلش همچون دل پدري كه فرزندش را ذبح كرده به درد آيد و سزاوار والاترين درجات اهل ثواب كه در مصائب صبر ميكنند، بگردد. خداوند ـ عزّوجلّ ـ به او وحي كرد كه اي ابراهيم محبوبترين خلق من نزد تو كيست؟ گفت: يا رب هيچ آفريدهاي از آفريدگانت براي من محبوبتر از حبيبت محمّد نيست. خداوند وحي كرد كه يا ابراهيم آيا او عزيزتر است يا خودت؟ پاسخ داد:او عزيزتر است. خداوند پرسيد: فرزند او براي تو عزيزتر است يا فرزند خودت؟ پاسخ داد: فرزند او. فرمود: قرباني شدن فرزند او بهظلم و ناحق به دست دشمنانش بيش تر دل تو را به درد ميآورد يا كشته شدن فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ پاسخ داد: قرباني شدن او به دست دشمنانش برايم دلازارتر است. خداوند فرمود: اي ابراهيم گروهي كه گمان ميكنند كه از امّت محمّد هستند، فرزندش حسين را بعد از او از سر ظلم و عدوات ميكشند؛ همچنان كه گوسفندي را بكشند و با اين كار، مستوجب غضب من ميشوند. ابراهيم از اين سخن بيتاب شد و دلش به درد آمد و اشك به ديدگان آورد. خداوند بار ديگر به او وحي كرد كه اي ابراهيم، جزعِ تو را بر فرزندت ـ اگر او را كشته بودي ـ با جزعت برحسين و قتل او، فديه و معاوضه ميكنم، و براي تو رفيعترين درجاتي كه ثواب صبر بر مصائب است، قرار ميدهم، و اين همان است كه فرمود: وفديناه بذبح عظيم3.
غالب مفسّران شيعه و اهلسنّت در اين جا گفتهاند كه مراد از «ذبح عظيم»، «كبش» (قوچ) است و به گفته علاّمه طباطبايي چون اين ذبح به امر الهي است «عظيم» ناميده شده است؛ وگرنه خود ذبح، في نفسه عظيم نبوده است.
بعضي از مفسران شيعه از جمله ملا محسن فيض كاشاني در تفسير صافي، سيد هاشم بحراني در تفسير برهان، حويزي در تفسير نور الثقلين، و مرحوم مجلسي در بحار الانوار، طبق حديثي كه در عيون اخبار الرّض روايت شده است، نقل كردهاند كه در اين جا مراد از «ذبح عظيم» حضرت امام حسين است كه از ذريه ابراهيم است و او قرباني عظيمي بود كه جانشين ذبح اسماعيل قرار گرفت. ترجمه حديث از اين قرار است: «عبدالواحد بن محمد بن عبدوس نيشابوري كه در نيشابور عطار بود، در سال 352 نقل كرد كه گفت اين حديث را از محمد بن علي بن قتيبه نيشابوري شنيدم كه او نيز از فضل بن شاذان شنيده بود كه گفت شنيدم از حضرت رض كه ميفرمود: چون خداوند به حضرت ابراهيم دستور داد كه به جاي ذبح اسماعيل قوچي كه فرستاده بود، ذبح كند، ابراهيم در دل آرزو كرد كه كاش فرزندش اسماعيل را به دست خود قربان كرده بود و امر به ذبح قوچ به او نشده بود، تا دلش همچون دل پدري كه فرزندش را ذبح كرده به درد آيد و سزاوار والاترين درجات اهل ثواب كه در مصائب صبر ميكنند، بگردد. خداوند ـ عزّوجلّ ـ به او وحي كرد كه اي ابراهيم محبوبترين خلق من نزد تو كيست؟ گفت: يا رب هيچ آفريدهاي از آفريدگانت براي من محبوبتر از حبيبت محمّد نيست. خداوند وحي كرد كه يا ابراهيم آيا او عزيزتر است يا خودت؟ پاسخ داد:او عزيزتر است. خداوند پرسيد: فرزند او براي تو عزيزتر است يا فرزند خودت؟ پاسخ داد: فرزند او. فرمود: قرباني شدن فرزند او بهظلم و ناحق به دست دشمنانش بيش تر دل تو را به درد ميآورد يا كشته شدن فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ پاسخ داد: قرباني شدن او به دست دشمنانش برايم دلازارتر است. خداوند فرمود: اي ابراهيم گروهي كه گمان ميكنند كه از امّت محمّد هستند، فرزندش حسين را بعد از او از سر ظلم و عدوات ميكشند؛ همچنان كه گوسفندي را بكشند و با اين كار، مستوجب غضب من ميشوند. ابراهيم از اين سخن بيتاب شد و دلش به درد آمد و اشك به ديدگان آورد. خداوند بار ديگر به او وحي كرد كه اي ابراهيم، جزعِ تو را بر فرزندت ـ اگر او را كشته بودي ـ با جزعت برحسين و قتل او، فديه و معاوضه ميكنم، و براي تو رفيعترين درجاتي كه ثواب صبر بر مصائب است، قرار ميدهم، و اين همان است كه فرمود: وفديناه بذبح عظيم3.
پي نوشت :
1. سوره صافات، آيه 107.
2. سوره صافات، آيات 107 ـ 102، ترجمهابوالقاسم پاينده.
3. برگرفته از منابع زير: ملامحسن فيض كاشاني، تفسير صافي. حويزي، نور الثقلين. بحراني،البرهان في علوم القرآن. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 12، ص 5ـ 124.