علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (1)

خداوند متعال حضرت امام هادى را سيراب از علم لدنّى فرمود و حضرت را بى هيچ كوشش و تلاش ، مركز حقايق و اسرار خويش قرار داد. علم و دانش حضرت زبانزد خاص و عام بود و كسى را ياراى عرض اندام در برابر معارف گسترده حضرت نبود، دانش امام در زمينه اى خاص منحصر نمى گشت بلكه شامل تمام شاخه هاى معرفت بشرى اعم از حديث ، فقه ، فلسفه و كلام بود، مرجعيّت و سنديّت امام مورد قبول تمام علماى عصر بود و آنان در مسائل پيچيده و غامض شرعى به ايشان رجوع
شنبه، 23 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (1)
علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (1)
علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (1)

نويسنده: باقر شريف قرشى
خداوند متعال حضرت امام هادى را سيراب از علم لدنّى فرمود و حضرت را بى هيچ كوشش و تلاش ، مركز حقايق و اسرار خويش قرار داد. علم و دانش حضرت زبانزد خاص و عام بود و كسى را ياراى عرض اندام در برابر معارف گسترده حضرت نبود، دانش امام در زمينه اى خاص منحصر نمى گشت بلكه شامل تمام شاخه هاى معرفت بشرى اعم از حديث ، فقه ، فلسفه و كلام بود، مرجعيّت و سنديّت امام مورد قبول تمام علماى عصر بود و آنان در مسائل پيچيده و غامض شرعى به ايشان رجوع مى كردند و راءى صائب او را نصب العين قرار مى دادند.
عجيب آنكه متوكل عباسى سرسخت ترين دشمن امام و اجدادش نيز از اين امر مستثنا نبود و هنگام اختلاف آراء، نظر امام را پرسيده و آن را بر ديگر آرا مقدم مى داشت كه ما مورد آن را در بحث هاى آينده بيان خواهيم كرد.
بهر حال ما در اين بخش به گوشه اى از معارف و حكم حضرت كه در زمينه هاى گوناگون روايت شده و شامل مسائل مختلف اجتماعى و تربيتى مى گردد اشاره مى كنيم :

حديث

احاديث منقول از پيامبر اكرم و امامان اهل بيت تنها در زمينه احكام شرعى و دينى نيست بلكه شامل تمامى جنبه هاى فكرى و اجتماعى مى گردد و به وجود آورنده بنيادهاى اخلاق و معاشرت و برنامه هاى زندگى است . امام هادى روايات متعددى را از پيامبر اكرم و اجداد گرامى خود نقل كرده است و ميراث عظيم فكرى آنان را براى ما به يادگار گذاشته است كه اختصارا برخى را مرور مى كنيم :
احاديث پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) به روايت امام هادى (علیه السلام )
امام هادى احاديثى چند را به نقل از اجداد خود از پيامبر روايت مى كند از جمله اين احاديث عبارتند از:
1 - مسعودى مى گويد: محمّد بن فرج در محله معروف به ((سراى غسان )) واقع در شهر گرگان برايم نقل كرد: ابودعامه به من گفت : به عيادت امام هادى - كه بيمار بود و بر اثر بيمارى در آن سال وفات كرد - رفتم ، همينكه خواستم از حضور حضرت مرخص شوم ايشان فرمودند: اى ابودعامه حقّت بر ما واجب گشت . دوست دارى برايت حديثى بگويم كه خشنود شوى ؟
گفتم : يابن رسول اللّه چقدر به احاديث شما نياز دارم !
حضرت فرمود: پدرم محمّد بن على از پدرش على بن موسى از پدرش موسى بن جعفر از پدرش جعفر بن محمّد صادق از پدرش محمّد باقر از پدرش امام سجاد از پدرش سيدالشهدا از پدر بزرگوارش اميرالمؤ منين برايم نقل كرد كه فرمود: پيامبر اكرم به من گفت : يا على بنويس .
گفتم : يابن رسول اللّه چه بنويسم ؟
فرمود: بنويس : (( ((بسم اللّه الرحمن الرحيم )) ((ايمان )) آنست كه با دل آدمى عجين گردد و كردار و اعمال ، مصدق آن باشد. امّا ((اسلام )) آنست كه بر زبان جارى مى شود و شرعيّت ازدواج حاصل مى گردد...)).
ابودعامه مى گويد: گفتم : يابن رسول اللّه به خدا نمى دانم كداميك بهتر است : متن حديث يا سند آن ؟
امام هادى فرمود: اين (حديث را) صحيفه اى است به املاى پيامبر و خط على بن ابى طالب كه نسل به نسل از پدرانمان به ميراث برده ايم ...(1)
اين حديث شريف به تفاوت ميان ((ايمان )) و ((اسلام )) پرداخته است و فرق آنها را چنين بيان مى كند: ((ايمان )) آن حالت نفسانى است كه ضمير و قلب انسان را فرا مى گيرد و با موجوديت آدمى مى آميزد و نتيجه طبيعى و بيان آن به وسيله اعمال صالحى است كه از انسان هاى مؤ من به خداوند سر مى زند و به منصه ظهور مى رسد. امّا ((اسلام )) با اداى شهادتين به زبان حاصل مى گردد و خون ، مال و ناموس گوينده آن محترم مى شود و ديگر آثار وضعى مترتب بر اداى شهادتين بر آن بار مى گردد و حليّت زناشوئى از آثار آن است )).
2 - حسن بن على از امام هادى به نقل از پدران بزرگوارش نقل مى كند كه اميرالمؤ منين فرمود: شنيدم پيامبر اكرم مى گفت :
((در روز حشر منادى فرياد مى زند: يا رسول اللّه ! خداوند پاداش اوليا و پيروان تو و اهل بيت بزرگوارت را كه براى خاندانت محنت ها كشيدند و با دشمنانت سر ستيز داشتند به تو واگذار نموده است هر طور مى خواهى آنان را جزا و پاداش بده و من خواهم گفت : پروردگارا آنان را در بهشت جاى ده و اين همان ((مقام محمودى )) است كه خداوند به من وعده داده است ...)).(2)
اهل بيت - عليهم السلام - پرچم اسلام را با سرافرازى به اهتزاز درآوردند و با ستمگران و كجروان به نبرد برخاستند و در تمام حالات مدافع كرامت و حقوق انسانى بودند و هرگز از حقگويى لب فرو نبستند. دشمنان جنايتكار آنان نيز از پاى ننشستند و اجساد پاك اين خاندان مطهر را آماج ضربات شمشير و نيزه ساختند و در به شهادت رساندن آنان بر يكديگر سبقت جستند. خداوند پاداش اين خاندان و دوستداران آنان را ((بهشت )) قرار داد تا در آن هر گونه بخواهند تصرف كنند. اميد آنكه خداى متعال ما را نيز از زمره محبّان خاندان نبوت قرار دهد.
3 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از اجداد و پدران گرامى خويش نقل مى كند كه پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) فرمود:
((خداوند را به سبب نعمت هايى كه به شما ارزانى داشته است دوست بداريد، مرا نيز بخاطر دوستى خداوند دوست بداريد و اهل بيت مرا هم دوست داشته باشيد...)).(3)
پيامبر بزرگوار دستور مى دهد خداوند را دوست بداريم زيرا او سرچشمه هر نيكى و بخشش است و هستى انسان از اوست همچنانكه دستور مى دهد تا حضرتش و اهل بيت گراميش را دوست داشته باشيم زيرا در حقيقت دوستى آنان دوستى خدا را به دنبال دارد.
4 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران خويش نقل مى كند كه پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) فرمود:
((روز قيامت من شفاعت چند گروه را به گردن مى گيرم : الف - دوستداران و متمسكان به اهل بيت من . ب - مدافعان از اهل بيتم در برابر دشمنى ها. ج - هر كسى حوايج اهل بيت مرا برآورده سازد. ه - - هر كس مشكلات آنان را بر طرف كند...)).(4)
پيامبر بزرگ اسلام بر لزوم دوستى اهل بيت عصمت و طهارت تاءكيد مى ورزيد و مهر به آنان را بر هر مسلمانى واجب مى دانست زيرا پيروى از آنان امت اسلامى را از هر گونه اختلاف ، دوگانگى ، تفرقه و انحراف باز مى دارد. و ضمانتى است براى سلامت دين و دنياى مسلمانان در تمام ادوار تاريخ .
5 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران گرامى خويش نقل مى كند كه پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) فرمود:
((خداوند متعال مى گويد: ((اى آدميزاد! با من به انصاف رفتار نمى كنى ، من با نعمت هايم به تو محبت مى كنم و تو با ناسپاسى و گنهكارى با من كينه توزى مى كنى ، نيكويى و خير من به سوى تو سرازير است و شرّ و بدى تو به طرف من بالا مى آيد. فرشته اى بزرگوار در هر شب و روز همچنان اعمال قبيح تو را ثبت كرده برايم مى آورد، اى آدميزاد! اگر اوصاف خودت را از ديگرى مى شنيدى و نمى دانستى كه اين اوصاف متعلق به كيست بسرعت كينه شخص موصوف را در دل مى گرفتى ...)).(5)
اين حديث شريف انسان را به نيكوكارى و دورى از اعمال مبغوض نزد خداوند دعوت مى كند و تفسير آيه شريفه (( ((اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح )) )) (6) مى باشد. خداوند متعال بندگان را طبق اعمالى كه در دنيا انجام داده اند پاداش مى دهد.
6 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران گرامى خويش نقل مى كند كه پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) فرمود:
((دخترم ((فاطمه )) ناميده شده است زيرا خداوند تبارك و تعالى او و دوستدارانش را از جهنم دور كرده است و ميان آنان و دوزخ فاصله انداخته است ...)).(7)
اخبار متواترى از پيامبر اكرم در فضيلت بانوى زنان دو عالم و پاره تن رسول اللّه فاطمه زهرا - سلام اللّه عليها - به دست ما رسيده است ، از جمله اين احاديث ، حديث شريف فوق است كه با صراحت اعلام مى دارد: خداوند فاطمه زهرا و دوستداران او را از آتش دوزخ بر كنار داشته است .
7 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران خويش از جدّ بزرگوارش امام محمّد باقر، از جابر بن عبداللّه انصارى نقل كرده است كه مى گفت :
((در كنار پيامبر اكرم بودم ، على - عليه السلام - نيز در سمت ديگر حضرت قرار داشت كه ديديم عمر بن الخطاب در حالى كه مردى را محكم گرفته بود نزد رسول اللّه آمد، حضرت فرمود: اين مرد چه كرده است ؟ عمر گفت : يا رسول اللّه ! اين مرد از شما نقل مى كند كه گفته ايد: هر كس بگويد: (( لا اله الا اللّه ، محمّد رسول اللّه )) وارد بهشت خواهد شد و اين مطلب را اگر مردم بشنوند در انجام اعمال نيك و واجبات كوتاهى خواهند كرد آيا شما چنين گفته ايد؟ پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) پاسخ داد: آرى ، بشرط اينكه به دوستى و امامت اين شخص معترف و پايبند باشند و به امام على اميرالمؤ منين اشاره كرد)).(8)
شكى در اين نيست كه تمسك به ولايت اميرالمؤ منين و اعتراف به منزلت والا و مرتبه بلند امام موجب رهايى از آتش ‍ دوزخ است و اخبار بدين مطلب تصريح كرده اند.
8 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران گراميش نقل مى كند كه : اميرالمؤ منين از پيامبر اكرم اين حديث را نقل مى كرد:
((يا على هنگامى كه خداوند آدم را آفريد من و تو را از نور خويش خلق كرد و در صلب او قرار داد. اين نور، نسل به نسل منتقل شد تا آنكه در صلب عبدالمطلب قرار گرفت ، سپس نور من در صلب عبداللّه و نور تو در صلب ابوطالب مستقر گشت ، نبوت جز براى من و وصايت جز براى تو روا نيست و هر كس وصايت تو را منكر گردد نبوت مرا انكار كرده است و هر كس نبوت مرا منكر شود خداوند او را به رو در آتش دوزخ خواهد افكند...)).(9)
خداوند متعال پيامبر عظيم الشاءن محمّد و جانشين او، على را از يك نور آفريد و آنان پرتوافكن زندگى فكرى و اجتماعى گشتند و زمين را از پليدى هاى بت پرستى و خرافات جاهلى پاك كردند و مردم را از قيود بندگى رهايى بخشيدند. اين دو بزرگوار يك نور و يك روح هستند در دو كالبد، و هر كس ولايت و وصايت على را انكار كند در حقيقت نبوت پيامبر اكرم را منكر شده است و در آخرت نصيبى نداشته از زمره زيانكاران خواهد بود.
9 - امام هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران خويش نقل مى كند كه پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) به اميرالمؤ منين گفت :
(( ((يا على محبك محبى ، و مبغضك مبغضى ؛ )) (10) اى على دوستدار تو دوستدار من است و دشمن تو دشمن من است ...)).
اخبار متعددى داريم كه تصريح مى كند: هر كس امام اميرالمؤ منين را دوست داشته باشد پيامبر را دوست داشته است و هر كس بغض امام را در دل داشته باشد به رسول اللّه بغض ورزيده است . عمده اين اخبار از پيامبر اكرم روايت شده است زيرا على در حقيقت با پيامبر از يك نور است و در مدينه علم حضرت محسوب مى گردد و پدر سبطين پيامبر؛ امام حسن و امام حسين و مدافع حضرت در تمام مواقف دشوار و تنگناها بود.
10 - امام على هادى - عليه السلام - به سند خود از پدران خويش از جد خود اميرالمؤ منين نقل مى كند كه حضرت رسول اللّه مى فرمود: ((هر كس كه خشنود مى گردد كه خداوند را در روز حشر با ايمنى كامل ملاقات كند و از هراس ‍ بزرگ روز واپسين نباشد، بايد تو را يا على و فرزندانت ، حسن ، حسين ، على بن الحسين ، محمّد بن على ، جعفر بن محمّد، موسى بن جعفر، على بن موسى ، محمّد بن على ، على بن محمّد، حسن بن على و مهدى ، خاتم آنان را دوست بدارد.
يا على ! در آخرالزمان قومى پديدار خواهند شد كه تو و فرزندانت را دوست خواهند داشت و شما را بر پدران ، مادران ، خواهران و خويشان خود مقدم خواهند داشت . يا على ! مردمان آن زمان ، اين قوم دوستدار شما را دشمن خواهند داشت در صورتى كه اگر دوستشان داشته باشند برايشان بهتر خواهد بود بهترين درودهاى خداوند بر اين قوم باد، اينان روز قيامت زير پرچم ((حمد)) خواهند بود و به پاداش اعمال دنيايشان گناهان آنان بخشوده خواهند شد و به درجات بالا خواهند رسيد...)).(11)
اين روايت به روشنى منزلت رفيع دوستداران اميرالمؤ منين را نزد خداوند نشان مى دهد و نتيجه اين دوستى را ايمن در روز هراس بزرگ بيان مى دارد. خداوند در آن روز مواليان ائمه را به بهترين وجه پاداش نيك مى دهد و به درجه اولياى خود مى رساند.
اين روايت همچنين به صراحت امامت ائمه اثنى عشر را بر امت ، پس از پيامبر بيان مى كند و آنان را مشعلداران هدايت و راهنمايان مردم به سوى نور معرفى مى كند.
11 - امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) گفت :
((مردم دو گروهند: مردى كه راحت كرد و مردى كه راحت شد؛ امّا آنكه راحت شد ((مؤ من )) است كه از رنج دنيا راحت گشت و به سوى رحمت خدا و پاداش كريمانه اش پرواز كرد. و امّا آنكه راحت كرد ((فاجر و بدكار)) است كه با مرگ خود، مردم ، درختان و چهار پايان را از شرّ خود راحت كرد و به سوى كردار خود و نتايج آن از اين جهان رفت ...)).(12)
اين حديث به ستايش از مؤ من و منزلت وى پرداخته است هنگامى كه مؤ من از دنيا به سراى باقى مى شتابد از رنج ، اندوه و سختى آن راحت مى شود و در پيشگاه خدايى كريم قرار مى گيرد كه پاداش او را دو برابر مى دهد و بر حسنات و درجات وى مى افزايد. اين حديث همچنين فاجر را تحقير كرده و مى گويد مرگ او آسايش مردم را از شرّ و دراز دستى ها در پى خواهد داشت حتّى مرگ فاجر را موجب راحتّى درخت و چهارپايان مى داند زيرا او سرچشمه شرّ است براى آنان . و پس از مرگ ، بدكار بايد مكافات عملكرد دنياى خود را ببيند.
اين احاديث بعضى از رواياتى بود كه امام هادى از جد گرامى خويش رسول اكرم نقل كرده است كه بخش عمده آن مربوط به فضيلت اين خاندان معصوم و منزّه از هر گونه رجس و پليدى مى باشد.

رواياتى كه امام هادى از اميرالمؤ منين (ع ) نقل كرده است

حضرت هادى مجموعه اى از كلمات قصار و حكمت آميز و مواعظ اخلاقى و آداب معاشرت را از حد خويش ‍ پيشاهنگ و حكمت و عدالت در زمين ؛ اميرالمؤ منين روايت كرده است و ما در اينجا برخى از آنها را مى آوريم :
1 - حضرت نقل مى كند كه اميرالمؤ منين فرمود:
(( ((اياكم و المنى فانها من بضايع الفجرة ؛ )) (13) از آرزوهاى بى حاصل بپرهيزيد كه آن سرمايه بدكاران است )).
اسلام با سرافرازى و افتخار به جنگ تمام عوامل انحطاط و عقب ماندگى جامعه از جمله تكيه بر آرزوهاى بى حاصل و خيال پرورى و ترك عمل را كنار زد زيرا يكى از عوامل كند شدن پيشرفت زندگى همين به خيالات دلبستن است كه بسيارى از مفاسد را به دنبال دارد.
2 - حضرت هادى نقل مى كند كه حضرت اميرالمؤ منين مى فرمود:
(( ((من اءصبح و الا خرد همه استغنى غير مال و استاءنس بغير اءهل ، و عزّ بغير عشيرة ...)). )) (14)
((هر كه انديشه و سعى خود را مصروف آخرت كند بى مال ، دارا خواهد بود و بدون خانواده اش ، الفت خواهد يافت و بدون نياز به خاندان ، عزيز و محترم خواهد گشت )).
هر كه مطمح نظرش آخرت باشد و براى آن بكوشد با تقوا و پرهيزگارى خود، به مرز توانگرى حقيقى خواهد رسيد و ديگر نيازى به ثروت مادى نخواهد داشت و احساس انس و همدمى خواهد كرد زيرا دل و جانش به حق متصل است . همچنانكه نزد مردم عزيز و محترم خواهد شد و اين عزت ناشى از خاندان نبوده بلكه برخاسته از صلاح و تقواى اوست .
3 - حضرت هادى از جد گرامى خويش اميرالمؤ منين چنين روايت مى كند:
(( ((العلم وراثة كريمة ، و الا داب حلل حسان . و الفكرة مرآة صافية ، و الاعتبار منذر ناصح ، و كفى بك ادبا لنفسك تركك ما كرهته لغيرك ...)).(15)
((دانش ، ميراثى است گرانقدر و آداب ، زيورهايى است نيكو و انديشه ، آيينه اى است صاف و روشن ، اعتبار و پند گرفتن ، هشدار دهنده اى است صادق ، بهترين درس اخلاق و ادب براى تو آنست كه آنچه را از ديگران نمى پسندى خود انجام ندهى ...)).
اين سخنان زرين نمونه هايى از گنجينه گرانبهاى دانش امام است و آدمى را فرا مى خواند تا به زيور علم و ادب آراسته گردد زيرا اين دو صفت بهترين ارمغانى است كه انسان مى تواند در اين جهان به دست آورد و توشه آخرت سازد. امام دقيقترين تعبير را درباره انديشه بكار برده است و آن را به آيينه اى صاف تشبيه كرده است كه تمام نيكى ها و بدى ها در آن منعكس مى گردد و انسان پاكرفتار تنها انديشه ها و تصورات نيك را در آن مى آفريند و آن را با پليدى ها آلوده نمى كند.
امام اميرالمؤ منين عالى ترين معيار اخلاق عملى را چنين بيان مى كند: هر حركتى را از ديگران نپسنديدى آن را خودت هم انجام نده ، اين دستور در عين سادگى نتايج عملى حيرت انگيزى به دنبال دارد.
4 - امام هادى - عليه السلام - از اميرالمؤ منين چنين نقل مى كند:
(( ((من دخله العجب هلك ...؛ )) (16) خودپسندى مايه هلاكت آدمى است ...)).
خودپسندى ، انسان را به وادى هلاكت مى كشاند و زيان هاى ويرانگرى از جمله تجاوز به حقوق ديگران ، چشم پوشى از زشتى هاى خود و بى توجهى به ارزش هاى انسانى را در بر دارد.
5 - حضرت امام هادى مى فرمود اميرالمؤ منين مى گويد:
(( ((من اءيقن بالخلف جاد بالعطية ؛ )) (17) هر كس كه به عوض و نتيجه ، يقين داشته باشد از بخشش و عطا كمترين دريغى نخواهد داشت )).
چقدر اين بيان زيباست ! و چه خوب رابطه بخشش و نتيجه آن را بيان مى كند. آرى هر كه در راه خدا انفاق كند و يقين داشته باشد خداوند پاداش آن را در دنيا يا آخرت خواهد داد طبيعى است كه با طبيب خاطر و به فراوانى به بخشش و عطا مى پردازد.
6 - امام هادى - عليه السلام - نقل مى كند كه : ((مردى يهودى نزد اميرالمؤ منين - عليه السلام - آمد و از حضرت پرسيد: آن چيست كه خدا ندارد؟ و آن چيست كه نزد خداوند موجود نيست ؟ و آنچه را خدا نمى داند چيست ؟!
حضرت امير - عليه السلام - پاسخ داد: امّا آنچه را كه خدا نمى داند ((فرزند)) است چون خداوند براى خود فرزندى نمى شناسد و اين تكذيب ادعاى شماست كه مى گوييد: عزيز فرزند خداست ! و امّا آنچه نزد خداوند وجود ندارد ((ستم )) است زيرا خداوند به بندگان ، ظلم و ستم روا نمى دارد و امّا آنچه خدا ندارد ((شريك )) است كه ساحت ربوبى از آن منزّه است .
يهودى از پاسخ حضرت مبهوت شد و شهادتين را بر زبان آورده مسلمان گشت سپس امام را مخاطب ساخته گفت : شهادت مى دهم كه تو حق هستى و از اهل حق و سخن به حق گفتى ...)).(18)
اميرالمؤ منين باب مدينه علم پيامبر بود و همانطور كه خود گفته بود اگر برايش كرسى قضاوتى نصب مى گشت بر آن با يهود طبق تورات ، با مسيحيان طبق انجيل و با اهل زبور طبق داورى مى فرمود و فتوا مى داد و قطعا اگر خلافت پس از وفات پيامبر به حضرت واگذار مى شد تمام اهل كتاب به اسلام مى گرويدند و ديگر كسى بر دين سابق باقى نمى ماند.
7 - امام هادى - عليه السلام - از پدران خود نقل مى كند كه : پيرمردى از اهل عراق هنگام عزيمت امام اميرالمؤ منين براى جنگ صفين از ايشان پرسيد:
((به ما بگو آيا حركت ما به سوى اهل شام طبق قضا و قدر الهى است ؟
اميرالمؤ منين پاسخ داد: آرى اى پير به خدا قسم بر بلندى تپه اى نمى رويد و بر دشتى فرود نمى آييد جز آنكه طبق قضا و قدر الهى است .
آن مرد معترضانه گفت : ((يا اميرالمؤ منين ! بنابراين رنج و تلاش من بيهوده است ...)).
حضرت كه ديد شنونده مفهوم حقيقى قضا و قدر را درك نكرده است پاسخ داد: تند نرو! شايد تو گمان كرده اى اين قضايى حتمى و قدرى است لايتغير در صورتى كه اگر چنين باشد پاداش و مكافات بى فايده خواهد بود و امر و نهى يكسان بشمار خواهد آمد و معناى وعده و وعيد از بين خواهد رفت و نه مى توان نيكوكار را ستود و نه بدكار را ملامت و سرزنش كرد. حتّى سرزنش نيكوكار منطقى تر از بدكار خواهد بود و بهتر خواهد بود كه بدكار را به جاى ملامت ستود، اين اعتقاد بت پرستان ، دشمنان خدا، قدريه و مجوس اين امت است .
اى مرد! خداوند تكليف به اختيار كرده است و نهى او هشدار است در برابر عمل كم پاداش زياد مى دهد، عصيان بندگان ، با قدرت خداوند منافات ندارد و هيچ كس خدا را به اجبار نپرستيده است . حضرت جل و علا زمين و آسمان ها را به باطل نيافريده است و اين گمان كفار است پس واى بر ايشان از آتش دوزخ ...
پاسخ حضرت آن مرد را به وجد آورد و شادى عميق خود را طى ابياتى چنين بيان كرد:
(( انت الامام الذى نرجو بطاعته
يوم النجاة من الرحمن غفرانا...
((تو امامى هستى كه با اطاعتش از خداوند در روز قيامت انتظار بخشش و آمرزش داريم )).
((ابهامات و غوامض دين ما را آشكار كردى خداوند به تو جزاى نيك عطا فرمايد)).
((هيچ عذرى ندارى كه كار زشت را فاسقانه و براى معصيت كارى انجام دهى و بعد بگويى خداوند مرا مجبور به انجام معاصى ساخته است كه اين پيروى از شيطان است )).
((خداوند نه زشتى و عصيان را براى بندگان خواسته است و نه انجام آنها را مى پسندد و قتل اولياى خويش را به ناحق و ستمگرانه هرگز امضا نكرده است )).
((چگونه خداوند چنين معاصى را دوست مى دارد در حالى كه حكمت وى مغاير آنست و خود با صراحت اعلام كرده است )).(19)
ما در بحث هاى آينده به تفصيل مساءله قضا و قدر را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
8 - حضرت هادى - عليه السلام - از اميرالمؤ منين نقل مى كند كه مى فرمود:
(( ((كم من غافل ينسج ثوبا ليلبسه ، و انما هو كفنه ، و يبنى بيتا ليسكنه ، و انما هو موضع قبره ...)). )) (20)
((چه بسيارند غافلانى كه پيراهنى مى بافند تا آنرا بپوشند ليكن كفن آنها خواهد بود و يا خانه اى مى سازند تا در آن زندگى كنند، امّا آرامگاه ابدى آنان همين خانه خواهد بود...)).
اين حديث شريف آدمى را به هوشيارى و بيدارى فرا خوانده از دنياپرستى و پيروى هواهاى نفسانى برحذر مى دارد.

پی نوشتها:

1-« مروج الذهب ، » ج 4، ص 114.
2-« بحارالانوار، » جزء سوم . مقام محمود اشاره اى به آيه 79 سوره اسراء است كه مى فرمايد: « «و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا». »
3-امالى شيخ صدوق .
4-همان مدرك .
5-همان مدرك .
6-سوره فاطر، آيه 10.
7-« بحارالانوار، » جزء دهم .
8-« بحارالانوار، » جزء هشتم .
9-« بحارالانوار، » جزء نهم .
10-همان مدرك .
11-همان مدرك .
12-امالى طوسى .
13-همان مدرك .
14-همان مدرك .
15-« م‏آثر الكبراء؛ » ج 3، ص 219.
16-« وسائل الشيعه ، » ج 1، ص 78.
17-« وسائل الشيعه ، » ج 11، ص 523.
18-« م‏آثر الكبراء. »
19-توحيد، ص 380 و 381.
20-« عيون اخبار الرضا. »

منبع: زندگي امام علي الهادي (علیه السلام)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما