پژوهشى نو درباره خانواده, بلاها, سختيها (قسمت دوم)
اشاره
پرسشهايى كه در اين باره در بين خانواده ها و انديشه عموم انسانها مطرح مى شود, فراز بعدى نوشتار نخست بود كه با معناى بلا به آزمايش, امتحان, نعمت, فتنه و كهنه شدن به پرسش اول پاسخ داديم. و در پاسخ به پرسش دوم كه فلسفه فرود بلاها و غصه ها با جلوه هاى فقر, مرض و ... چيست ابتدا به چندين نكته اشاره كرديم و آموختيم كه در مصايب, هرگز ((خودمحور)) نبوده و خوبى و بدى بلاها را با منافع شخصى مورد سنجش قرار ندهيم كه چه بسا آغاز پديده اى تلخ و طاقت فرساست ولى پايان آن شيرين و پربركت و يا ظاهر آن جانسوز است اما باطن آن نعمت و لطفى ابدى محسوب مى شود.
با اين سخن نكته دوم را بيان كرديم كه هر يك از ما با نگاهى از سر ژرف نگرى و وسعت نظر به اين حقيقت حتمى باور پيدا كنيم كه دنيا سرايى است كه امواج تيرهاى بلا و اندوه از هر سو در آن مى بارد و گمان اين سخن كه زندگى به دور از سختيها و دردسرهاى رنجآور فراهم سازيم, بينشى بيهوده خواهد بود. همان گونه كه نگاه مطلق با ديد منفى به بلاها نيز نادرست است ـ چنان كه در بحثهاى آينده اين سخن را پى مى گيريم ـ بايد به آثار مثبت مصايب نيز توجه داشته باشيم و بدانيم:
هر كه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مى دهند
پس از بيان اين نكته ها به علت اول در وجود بلاها پرداختيم كه بخشى عظيم از بلاها دستاورد گفتار و رفتار و پندار آدمى است كه در پس پرده قانون علت و معلول و عمل و عكس العمل به چشم مى خورد و لطفى الهى است كه هر يك از ما را از مدهوشى و غرور دارايى, توانايى و زيبايى به خود آورده, پاك و پيراسته از گناهان كرده, موجب اصلاح گذشته و تصميم روشن ترى براى آينده مى نمايد.
اينك علت دوم از فلسفه ريزش مصايب و سختيها را با هم پى مى گيريم.
2. آزمون ايمان و سنجش استقامت و استوارى
حقيقى به آرمانهاى الهى و كافران واقعى به خواستهاى خداوندى آشكار گشته(5), تمامى نيتهاى قلبى در هنگامه هاى حساس و سرنوشت ساز زمينه بروز و ظهور يافته(6), ايمانها سنجيده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه هاى دشوار زندگى براى تمامى خداجويان شيفته(7) معرفى شوند.
رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ بخش ديگر از بلاها را پس از ادب سازى ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(8)
همان گونه كه شيوه درسآموز آن حضرت چنين بود كه از افراد مرفه و بى درد ـ كه مصون ماندن از تمامى سختيها و غصه ها را نشان شايستگى خويش مى دانند ـ دورى مى كرد و آنان را محروم از عنايت ويژه خداوند و رحمت خاص حق مى دانست.
در سخنى از امام صادق(ع) ماجرايى شنيدنى از آن حضرت چنين بيان شده است كه:
روزى رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ دعوت مردى را پذيرفت و به مهمانى او رفت. ناگاه پيامبر(ص) مرغى را ديد كه روى ديوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه اى بعد, آن تخم مرغ غلطيد و روى ميخى كه در ديوار كوبيده شده بود قرار گرفت, بدون آنكه به جاى خود برگردد يا بر زمين افتاده بشكند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود كه صاحبخانه رو به رسول خدا كرد و براى اثبات خوبى و خوشبختى واقعى خود گفت:
((اى پيامبر(ص) از اين تخم مرغ تعجب مى كنى؟! سوگند به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرد, من هرگز بلايى نديده ام.)) رسول اكرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنكه غذايى بخورد از خانه بيرون رفت و فرمود:
((كسى كه بلايى نبيند خدا به او نيازى[ و لطف و توجهى] ندارد; خداوند به شخصى كه به مال و بدنش بلايى وارد نمى شود, عنايتى ندارد.))(9)
با چنين نگرشى, هجم وسيعى از غصه ها و سختيهاى ما در زندگى جلوه اى مطلوب مى يابد و افزون از پاكسازى وجود از تمامى گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سركشى و طغيان كه گاه در ارتكاب اعمال ناشايست و زمانى در قالب پندارهاى نادرست همچون غرور, عجب و تكبر نمودار مى شود, جلوگيرى مى كند تا با عمق جان به اين نكته پى بريم كه ((خير)) و ((شر)) رسولان خداوندند كه براى آزمايش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند كسى است كه نعمتهاى الهى را ـ كه امانتى چند روزه اند ـ با سخاوت و ايثار, شكر و سپاس گويد و رنجها و غصه ها را با تحمل و شكيبايى به قله اى فراتر از صبر رسانده, راضى به رضاى پروردگار شود تا ذره اى از زحماتش دچار توفان ((كفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(10) و اين سخن را آويزه گوش خود كند كه:
حاصل عمر جز يكى دم نيست
و آن دم از رنج و غم مسلم نيست
در ره عشق او بلاكش باش
همچو ايوب در بلا خوش باش
چون در آيد بلا مگردان روى
روى در حق كن و ((رضينا)) گوى(11)
پروردگار مهربان به حضرت موسى ـ عليه السلام ـ فرمود:
((اى موسى! هيچ آفريده اى دوست داشتنى تر از بنده مومن خويش نيافريده ام, زيرا او را به مايه خيرش مبتلا مى سازم, به مايه خيرش عافيت مى بخشم. به مايه خيرش دچار محروميت مى گردانم; و من دانايم كه صلاح بنده ام در چيست. پس بنده من بايد بر بلا صبورى كند, نعمتهايم را سپاس بگزارد و به قضاى من خشنود باشد تا نام او را در شمار صديقين درگاه خويش بنگارم, بدان شرط كه در خشنودى من بكوشد و فرمان مرا اطاعت كند.))(12) و ا مام حسين ـ عليه السلام ـ با ورود به سرزمين كربلا به قسم دوم از بلاها اشاره كرده فرمود:
((فان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم, يحوطونه مادرت معايشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الديانون)); همانا كه مردم بندگان دنيايند و[ شيرينى] دين را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگى هايشان پربار است بر محور دين گرد آيند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دينداران كم شوند.(13)
3ـ زمينه ساز درجات; نشان محبوبيت و عشق والا
پروردگار آفرينش كه مربى هستى است برخى از بندگان برگزيده اش را با بدترين بلاها به بهترين درجات مى رساند, آنان را محبوب خويش مى سازد و عالى ترين مقام بهشتى را ـ كه براى بلاديدگان عاشق نهاده ـ به آنان عطا مى كند.
رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ فرمود: بلاى انبياى الهى[ و رهروان آنان] زمينه ساز درجات خداوندى است.(14) و امام صادق ـ عليه السلام ـ مجموعه معارف قدسى كه براى بلاديدگان قسم سوم وجود دارد را بدين گونه بيان فرموده است: ((آنگاه كه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى سازد و با بلا, مهر و عنايت خويش را به او نشان مى دهد همان گونه كه خانواده انسان بيمار با بردن نوبرانه براى او چنين مى كنند. در اين حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را بيمار سازيد, معيشتش را سخت گردانيد و ميان او و خواسته هايش حجابى بركشيد تا مرا فرا خواند: كه من نواى او را دوست دارم. هر گاه اين بنده به دعا برخيزد خداوند مى گويد: ((پاداش آنچه را كه از من مى خواهد, برايش يادداشت كنيد و بر آن بيفزاييد تا آنگاه كه نزد من بازآيد. و آنچه نزد من است, براى او بهتر است.)) و هر گاه كه خداوند بر بنده اى خشم گيرد, دو فرشته را بر او مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را سلامت بخشيد, روزىاش را فراوان سازيد, دستيابى اش را به آنچه مى خواهد آسان گردانيد و ياد مرا از خاطرش برچينيد; كه من از صداى او بيزارم, تا آن لحظه كه نزد من آيد و آنچه نزد من است براى او بدتر است)).(15)
بر اساس چنين ديدگاهى پيشوايان معصوم ما ـ عليهم السلام ـ خود در رتبه اى برتر از ديگران در تمامى صحنه هاى بلا بوده و فرموده اند:
((سخت ترين مردم از نظر بلا و گرفتارى, پيامبرانند, سپس كسانى كه پيرو آنان اند و در پى اينان افرادى كه بهتر از ديگرانند. اجر بزرگ با بلاى بزرگ است و خداوند هيچ قومى را دوست نداشته مگر اينكه به سختيها و دشواريها مبتلايش ساخته است. بندگان محبوب خداوند كسانى اند كه در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو مى ريزد, هر چه به ايمان اينان افزوده شود, بر بلايشان اضافه مى گردد تا آنكه در بهشت به مقامى كه جز با بلا دستيابى بدان محال است, برسند.
اگر دين باوران و صالحان پاداشى كه براى اندوهها و گرفتاريهاى خود, وجود دارد, بدانند, آرزو مى كنند كه با مقراضى تكه تكه شوند. خداوند به افرادى كه با رفاه فراوان و بى دردى بسيار زندگى مى كنند, توجهى نمى كند.))(16)
آثار آسمانى و بركات اين بلاها افزون بر قرب الهى, عشق به لقاى خداوند, بى ميلى و بيزارى به جلوه هاى زودگذر زندگى(17) و پالايش نفس از هر گونه خطا و ناشايست خواهد بود; ويژگيهاى خيره كننده اى كه محبوبان پروردگار لياقت دستيابى به آنها را مى يابند و با خود اين گونه زمزمه مى كنند:
تا درين زندان فانى زندگانى باشدت
كنج عزلت گير تا گنج معانى باشدت
كام و ناكام اين زمان در كام خود در هم شكن
تا به كام خويش فردا كامرانى باشدت
روزكى چندى چو مردان صبر كن در رنج و غم
تا كه بعد از رنج, گنج شايگانى باشدت(18)
آيا آثار مثبت و پسنديده اى در هجوم مصايب و بلاها وجود دارد؟
((ادب)), ((امتحان)) و ((تكامل)) فلسفه كلى فرود بلاها و تلخيها در معارف الهى دانسته شد و همراه هر يك آثار و بركات بسيارى بيان گرديد. در نگاهى ديگر و با جامع نگرى در مى يابيم مجموعه بلاها, رحمت و عنايت ويژه اى است كه رهآورد آنها عبارت است از:
الف) پاكسازى خطاكاران از تيرگى گناهان
((يطهرون من ذنوبهم بالبلايا و الرزايا));(19)
سوزش سختيها و دشوارى بلاها, افراد را از غبار گناهان پاك مى سازد.
ب) بيدارى از خواب غفلت و هوشيارى نسبت به وظايف خود
ج) توجه به خداوند
((هذا ما توعدون لكل اواب حفيظ));([ (21به بهشتيان گفته مى شود] اين همان است كه وعده يافته ايد[ و] براى هر بازگشت كننده اى به سوى خدا و نگهبان[ حدود الهى] خواهد بود.
با اندكى تإمل درمى يابيم ((اوابين)) كسانى اند كه در برابر عواملى كه آنان را از خدا دور مى سازد و به وسوسه هاى گوناگون مى كشاند, دورى جسته و بلافاصله به سوى خدا باز مى گردند. اين صفت پسنديده براى تمامى بلاديدگان ـ با هر مقام معنوى و درجات ايمانى ـ وجود دارد و به گونه اى زيبا و پنهان عطا مى شود.
د) ايجاد شكيبايى و تمرين بردبارى
ه) فراهم سازى تكامل روحى معنوى
و ـ ورود به بهشت برين و رضوان الهى
((مقامى در بهشت وجود دارد كه تنها بندگان بلاديده و مصيبت زده به آن دست مى يابند, كسانى كه در[ ميدانهاى مختلف سختيها از جمله] بلاهاى مالى و جسمانى دچار اندوه شديدى شده اند و پيش از مرگ سختيهاى فراوانى ديده اند.))(24)
اى قصه بهشت ز كويت حكايتى
شرح جمال حور ز رويت روايتى
هر پاره از دل من و از غصه قصه اى
هر سطرى از خصال تو و ز رحمت آيتى
بوى دل كباب من آفاق را گرفت
اين آتش درون بكند هم سرايتى
در آتش ار خيال رخش دست مى دهد
ساقى بيا كه نيست ز دوزخ شكايتى(25)
انواع بلاها كدامند؟
الف ـ بيان مصداقهاى مختلف, همانند گرسنگى, ترس, خشكسالى, ضرر مالى, بيمارى, مصايب خانوادگى يا داغ عزيزان, دشوارى مالى و فقر, مرگ, زلزله و توفان و بلاى خانمانسوز الهى شب هنگام.
ب ـ ترسيم اصول و چارچوب كلى بلاها و امتحانات خداوند همچون: ((خير و شر)); ((قبض)) و ((بسط)). بخش نخست را در آيات نورانى قرآن اين گونه مى يابيم كه:
((و لنبلونكم بشى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين));(26)
همانا به يقين شما را به چيزى[ از قبيل] ترس و گرسنگى و كاهش در اموال و جانها و محصولات مى آزماييم و به شكيبايان مژده ده.
همان گونه كه در آيه اى ديگر ((خشكسالى)) و ((كمبود محصولات)) را عذاب الهى براى فرعونيان معرفى مى كند(27) و ((گرسنگى و ترس)) را بلاى قريش پيش از اسلام مى داند.(28) در فرازى ديگر از ((زلزله)) سخن به ميان آورده و بلايى ويرانگر براى طغيانگران گمراه در قوم موسى بازگو مى كند.(29) ((آفت محصولات)) يا ((آتش غيبى)) نوعى ديگر از بلاهاى خانمانسوز است كه براى سركشان ناسپاس پديد آمده است.(30) ((غرق شدن در آب)) و ((مرگ در توفان)), مصيبتى است كه قرآن از آن به ((بلاى عظيم))(31) ياد كرده كه گريبان طاغيان بى خرد را گرفته, آنان را نابود مى سازد. گاه از برخى بلاهاى بى خبر نيز خبر داده شده است كه ((به هنگام آرامش شب و در حال آرميدن)) فرو مى بارد و اجازه هيچ حركتى را به انسان نمى دهد(32) و در برخى آيات سخن از بلايى شده است كه ((جسم را فرسوده و ناتوان)) مى سازد و ((رنجها و سختيهاى بسيارى))(33) به همراه مى آورد. ((مرگ)) نيز بلايى از انواع بلاها دانسته شده تا زنگ بيدارباشى براى غافلان و جاهلان باشد.(34)
آنچه در آينه سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ در اين باره مى يابيم, همچون آيات قرآن به بلاهايى چون:
((بيمارى جسمى)), ((مصايب خانوادگى يا داغ عزيزان)), ((فقر و دشواريهاى مالى)),(35) ((اندوهگينى دل)),(36) ((بازداشتن از خواسته ها و خوشيها)),(37) ((ناكامى در لذتها و خوراكيها)),(38) ((قرار گرفتن در تيررس دشمنان خداوند))(39) و ((تلخى در ايام زندگى, به رنج افتادن و سختى در دنيا))(40) اشاره شده است.
در برخى از روايات ((بدترين بلاها)) براى بلاديدگان خداجوى; مومن حسود, منافق تنگ نظر و بى اثركننده اعمال, شيطان گمراهگر و كافر رياساز اعمال(41) بيان شده است و در بعضى ديگر بلاى, فاقه يعنى بالاترين بلا دانسته شده كه ((درد و بيمارى جسمى)) بوده و سخت تر از آن ((مرض قلب))(42) باشد. چنانكه ((فقر نفس))(43) بزرگترين بلايا دانسته شده است و ((نادارى طولانى مدت)), ((محروميتهاى آشكار و عيان)) و ((دشمن مسلط بر انسان)) از مصايبى بيان شده كه افراد در اثر سختى آنها, از خداوند تمناى مرگ مى كنند!(44)
در بخش دوم, كه ترسيم اصول كلى بلاهاست, خداوند حكيم تمامى سختيها و تلخيهاى زندگى و يا شاديها و تفريحات آن را زير مجموعه ((فتنه)) به معناى امتحان دانسته و فرموده:
((نبلوكم بالشر و الخير فتنه));(45)
شما را از راه آزمايش به بد و نيك مى آزماييم.
چنان كه امام على(ع) در شبى كه درد و بيمارى, ساعات سختى براى او ايجاد كرده بود, در پاسخ به پرسش اصحاب و عيادت كنندگان كه پرسيدند: اى على!
چگونه صبح كردى؟ فرمود: اصبحت بشر; (با شر و بدى صبح كردم) اصحاب شگفت زده گفتند: سبحان الله! اين كلام از كسى مانند شماست؟! حضرت فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى كنيم; پس خير, سلامتى و بى نيازى است و شر, مريضى و نادارى است كه براى ابتلا و امتحان فراهم مى شوند.(46) در سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ مفهوم كلام الهى با واژه هايى همسان بيان شده است كه:
هيچ قبض (تنگدستى) و بسطى (گشاده دستى) وجود ندارد مگر آنكه براى خداوند در آن ((منت و امتحان)); ((مشيت و قضاى الهى)) و ((امر الهى و نهى خداوندى)) وجود دارد.(47)
راههاى دفع بلا چيست؟
علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد
بلا نديده دعا را شروع بايد كرد
1ـ دعا
بلاها در زندگى همانند ((موج خروشان)) و ((سيل پرهيجان)) ترسيم شده كه از بالاى بلنديها و دامنه تپه ها به سوى مومنان حركت مى كند; آنچه بسان سدى آهنين, از هر گونه اندوه و مصيبتى پيشگيرى مى نمايد, ((دعاى خداجويان)) دانسته شده است. دعايى كه در حال رفاه و راحتى بر زبان جارى مى شود و خداوند در سختيهاى بلاها از چنين بندگانى دستگيرى مى نمايد.
پيشگيرى از بلاهاى دردناك به دعاهاى افراد در حال سلامتى و رفاه وابسته است تا چنين يادى از خداوند, ياد او را در دشواريها به سوى ما جلب و بلاها را دفع كند. (48) حال در صورت غفلت از چنين فرصتهاى ارزشمند و فرود بلا و ديدن مصيبت, نخستين سفارش, آن است كه به خداوند مهربان رو كنيم و پيش از هر سخن نادرستى از او مدد بخواهيم كه روشن انديشان خردمند:
((الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون));(49)
كسانى كه چون محنت آيد به پيش
شكيبايى آرند هر لحظه بيش
بگويند ماييم از كردگار
به او باز گرديم فرجام كار(50)
و در پى آن زبان و دل خود را پيوسته به اين ذكر مترنم سازيم كه:
لا حول و لا قوه الابالله العلى العظيم;
هيچ نيرو و قدرتى ـ در آفرينش ـ غير از خداوند بزرگ و پر عظمت نيست.
يا رووف و يا رحيم;(51)
اى رووف و اى مهربان!
و سرانجام پس از رهايى از بلا و روى كردن آسايش و آرامش, باز به ياد خدا, دورى از عصيان و سركشى و دعا رو كنيم تا دفع كننده بلاها گردند.
2ـ استغفار
امير مومنان على ـ عليه السلام ـ فرمود:
((بر روى زمين دو امان و وسيله نجات از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد, دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد. اما امانى كه برداشته شد ((رسول الله)) بود و اما امانى كه باقى مانده است ((استغفار)) است. خداوند تعالى مى فرمايد[ :اى رسول ما] خداوند آنها را عذاب نمى كند تا تو در ميانشان هستى و خداوند آنها را هرگز عذاب نمى كند در حالى كه استغفار مى كنند))(52)
رسول خدا(ص) بهترين دعا را استغفار دانسته و بهترين استغفار را بازگشت از گناهان و پشيمانى معرفى كرده است و فرموده: ((كسى كه غصه ها و اندوه هايش فراوان است(53) استغفار كند تا بوى بد گناهان زدوده و آثار آنها ـ كه از آن جمله نزول بلا و استمرار غصه هاست ـ برطرف شود.))
3ـ صدقه
صدقه, عبادتى است كه ابعاد مختلفى در آن وجود دارد, از يك نظر از وابستگى هاى انسان به مال دنيا كاسته و او را به ذخاير اخروى اميدوار مى سازد و از سوى ديگر با امداد مستمندان, دعاى قلبى و مقدس آنان را به سوى خود پذيرا شده, آتش غضب الهى را خاموش مى سازد. از اين رو در سخنان درسآموز معصومان ـ عليهم السلام ـ صدقه دافع دردها و غصه ها و گرفتاريها و دوايى نجات بخش دانسته شده(54) كه قضاى حتمى الهى را بر طرف مى سازد!(55) و آتش عذاب الهى را دور مى كند.(56) فقر را زدوده, عمر را طولانى كرده(57) و هفتاد نوع مرگ سوء را بر طرف مى كند(58) و در پى آن قرضها ادا و بركتها جانشين شده و آرامش خاصى در زندگى انسان پديد مىآيد.(59)
ماجراهاى بسيارى از تإثير صدقه در نجات افراد از مرگ حتمى و اندوه مصيبت خانواده ها بيان شده كه از آن جمله سلامت داماد در زمان حضرت عيسى(ع) پس از دادن صدقه اى كه عروس به نيازمندى پرداخت كرده بود, است.(60)
پرسشهاى ديگر خانواده ها را در باره بلا و ابعاد آن در نوشتار آينده پى مى گيريم.
ادامه دارد.
پي نوشت :
1ـ ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (جن و انسانها را نيافريدم مگر براى عبوديت[ و معرفت]).
2ـ نگاه كنيد به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگريد, تفسير الجديد, ج6, ص;321 تفسير الكبير فخر, ج17, ص;50 تفسير المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسير المنير, ج2, ص41.
3ـ انبيإ, ;35 رك: تفسير احسن الحديث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسير التحرير, ج1, ص;493 تفسير كشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692.
4ـ آل عمران, 179 (... حتى يميز الخبيث من الطيب; تا بدان از خوبان شناخته شوند).
5ـ آل عمران, 138, 142 (... و ليمحص الله الذين آمنوا منكم و يمحق الكافرين ...; تا دين باوران و خداجويان از كافران تشخيص داده شوند).
6ـ آل عمران, 154 (و ليبتلى الله ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم; تا خداوند آنچه در سينه هاتان پنهان كرده ايد و در قلبهاتان قرار داده ايد مورد آزمون قرار دهد).
7ـ محمد, 31 (و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكم و الصابرين و نبلوا اخباركم; همانا به يقين شما را مىآزماييم تا مجاهدين از شما و شكيبايان و بهترين هاتان را بشناسيم).
8ـ بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
9ـ اصول كافى, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355.
10ـ رك: هديه اى از دوست, تحقيق سيدخليل حسينى, نگارش سيدابوالقاسم حسينى (ژرفا).
11ـ سنايى, (پالايش نفس, ص60).
12ـ بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول كافى, ج2, ص61, روايت 7.
13ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117.
14ـ بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
15ـ التمحيص, ص55, روايت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هديه اى از دوست, ص48 و 49.
16ـ اصول كافى, مجلد دوم, باب شدت ابتلاى مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167.
17ـ رك: ميزان الحكمه, ج اول, ص479 ـ 500.
18ـ فريدالدين محمد عطار نيشابورى.
19ـ نهج الحياه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتى, ص207.
20ـ غررالحكم و دررالكلم, رك: نهج البلاغه, كلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64.
21ـ سوره ق, آيه 32.
22ـ بقره, آيه 150 ـ 155 (و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين ...
اولئك عليهم صلوات من ربهم...)
23ـ بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتيح الجنان, دعاى ندبه, فراز نخست.
24ـ بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167.
25ـ حافظ, برگزيده غزل 428.
26ـ بقره, آيات 100 تا 155.
27ـ اعراف, آيه 130, (و لقد اخذنا آل فرعون بالسنين و نقص من الثمرات لعلهم يذكرون)
28ـ قريش, آيه 4 (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف)
29ـ اعراف, آيه 155 (و اختار موسى قومه سبعين رجلا لميقاتنا فلما اخذتهم الرجفه قال رب ...)
30ـ قلم, آيات 17 تا 20 (انا بلوناهم كما بلونا اصحاب الجنه اذ إقسموا مصبحين ...)
31ـ انبيا, آيه 76 (و نوحا اذ نادى من قبل فاستجبنا له فنجيناه و اهله من الكرب العظيم)
32ـ اعراف, آيه 97 (افامن اهل القرى ان يإتيهم بإسنا ضحا و هم يلعبون)
33ـ انبيا, آيات 83 و 84 (و ايوب اذ نادى ربه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين); ص/ 41 (و اذكر عبدنا ايوب اذ نادى ربه ...)
34ـ مأده, آيه 106 (يا ايها الذين آمنوا شهده بينكم اذا حضر احدكم الموت .
..) 35ـ بحارالانوار, ج67, ص;236 جامع الاخبار, باب 10, روايت 16, ص311. 36ـ همان, ج72, ص48.
37ـ همان, ص;46 روضه الواعظين, ص454.
38ـ همان, ص45 و ;46 التمحيص, ص42.
39ـ اصول كافى, ج2, ص250, روايت ;5 بحارالانوار, ج68, ص221.
40ـ اعلام الدين, ص;146 بحارالانوار, ج81, ص194.
41ـ بحارالانوار, ج68, ص216.
42ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد, ج19, ص337.
43ـ غررالحكم و دررالكلم.
44ـ بحارالانوار, ج78, ص232.
45ـ انبيا, آيه 35.
46ـ بحارالانوار, ج81, ص209.
47ـ التوحيد, ص354, (مجموعه اى از سه روايت).
48ـ امام على(ع); (بحارالانوار, ج10, ص99 و ج93, ص289 و ج81, ص203 و ج93, ص301. رك: دعاى كميل (فراز ((بعد صدق اعترافى و دعأى ...)))
49ـ بقره, آيه 156.
50ـ ترجمه منظوم, اميد مجد, ص24.
51ـ امام على(ع) و امام رضا(ع), (بحارالانوار, ج84, ص259 و ج77, ص270 و ج93, ص;272 نهج البلاغه, حكمت 146).
52ـ نهج البلاغه, حكمت ش88.
53ـ كنزالعمال, خطبه ;2085 فروع كافى, ج8, ص93. رك: هود, آيه ;3 آل عمران, آيه ;135 النسإ, آيه ;110 التوبه, آيه ;80 المنافقون, آيه 60.
54ـ رسول اكرم(ص): (بحارالانوار, ج96, ص132).
55ـ حضرت محمد(ص) (كنزالعمال, خ15996).
56ـ رسول اكرم(ص) (بحارالانوار, ج96, ص;132 كنزالعمال, خ16114).
57ـ
58ـ امام على(ع) تفسير المعين, ص44.
59ـ وسايل الشيعه, ج4, ص255.
60ـ رك: لعالى الاخبار, ج1, ص247.