رمزگشایی از فعالیتهای تشکیلاتی رسانهای شیرازیهامثلث «پول»، «رسانه» و «تشکیلات»؛ نقشه راه چنددهه فعالیت جریان شیرازیها «مرجعیت»، «امام حسین فارسی، عربی و انگلیسی»، «الانوار»، «المهدی»، «الشعائر» و «خدیجه» مهمترین شبکه های رسمی جریان شیرازی هستند که نامشان در سالهای اخیر مطرح شده است. شام غریبان عاشورای سال گذشته سیدصادق شیرازی لزوم تاسیس 1200 شبکه ماهوارهای توسط شیعیان را مطرح کرد و گفت «در جهان با هفت میلیارد جمعیت، دوازده هزار شبکه ی سیاسی، تجاری، فرهنگی، خبری و تفریحی سالم و غیر سالم وجود دارد. حال اگر جمعیت شیعیان جهان را ده درصد بدانید ـ که بیشتر هم هست ـ حداقل و متناسب با جمعیت خود باید 1200 شبکه ی ماهواره ای داشته باشیم، اما ما در کجای این معادله قرار داریم؟» امسال و در آخرین روزهای محرم شبکه ماهوارهای «الزهراء»- به عنوان چهارمین شبکه مجموعه امامحسین(ع)- به زبان ترکی کار خود را آغاز کرد. حقیقت این است که جریان شیرازیها از ابتدا نسبت به مساله «رسانه و انتقال پیام» و «پول» توجه ویژهای داشتهاند. سیدمحمد شیرازی که نیمه اول دهه پنجاه به خاطر فعالیتهایش علیه صدام در کویت ساکن شده بود؛ موفق شد با تجار و سرمایهداران شیعهی کشورهای حاشیهخلیجفارس ارتباط خوبی بگیرد. همین مساله تا اکنون هم توانسته پشتوانهمالی خوبی برای جریان شیرازیها فراهم کند. شاید تا همین چند سال قبل کمتر کسی در ایران جریان «شیرازیها» را میشناخت؛ اما طی چندسال اخیر با کمک پولهای نجومی این جریان در هیآت مذهبی، تاسیس شبکههای متعدد ماهوارهای و فضاسازی گسترده در فضای مجازی؛ تفکرات انحرافی آنها ضریب بیشتری پیدا کرده است. مروری بر سابقه فعالیتهای تبلیغی شیرازیها درچنددهه اخیر نشان میدهد این اولین بار نیست که آنها برای افزایش نفوذشان از «رسانه» کمک گرفتهاند.
درحالی که فضای غالب حوزه نجف همیشه غیرسیاسی بود و مراجع عراق جز در موارد خاص در سیاست دخالت نمیکردند، «جریان شیرازیها» که سیدمحمد شیرازی پیشانیاش بود در سالهای دهه چهل و پنجاه شمسی جزو پیشتازان مبارزه با استعمار و استکبار در کشورهای اسلامی و عراق و حامی دغدغههایی چون فلسطین و مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم بود.
در طول سالهای حیات سیدمحمد شیرازی، مبارزه با استعمار و نقشههای آنان یکی از دغدغههای اصلی و محور سخنان و تالیفات او بوده است. جزوات و نوشتههایی چون«منطق استعمار»، «دنیا بازیچه یهود»، «به سوی اتحاد اسلامی»، «نجات مسلمین»، «حسین پرچمدار آزادی» و « جهاد امام حسین علیه السلام ویارانش در شهر شهادت» از مهمترین آنهاست. سیدمحمد شیرازی در بخشی از کتاب «حسین پرچمدار آزادی» مینویسد: «نهضت امام حسین(ع) مربوط به زمان مخصوصى نبود تا در زمان هاى بعد فراموش شود بلکه یک نبرد حق بر باطل، عدالت بر ظلم، انسانیّت بر وحشى گرى و هدایت بر گمراهى بود، از این رو تا دنیا برقرار است حسین و جهادش فراموش نشدنى است و هرگاه بین دو گروه حق و باطل پیکارى درگیر شود این خاطره تجدید مى شود.»
سیدمحمد شیرازی که به خاطر فعالیتهایش علیه دیکتاتوری صدام همیشه مورد اذیت و آزار این رژیم قرار داشت و چندین سال در کویت مستقر بود، مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب به ایران مهاجرت کرد. در دوران جنگ تحمیلی صدام رسما از او نام برد و گفت: او که محکوم به اعدام است از عراق به کویت و از آن جا به ایران رفته و در قم ساکن شده تا در پناه حضرت معصومه جان سالم به در برد. در حالى که حضرت معصومه در ساوه مدفون است نه در قم و من قم را تارومار مى کنم و همان جا او را از بین مى برم. این تهدید عملی و نزدیک محل سکونت او بمباران شد. پس از این اقدام صدام بود که سیدمحمد شیرازی مدتی از قم به مشهد رفت و مدتی در آنجا ساکن شد.
سید حسن شیرازی برادر سیدمحمد نیز با همین دغدغهها به سوریه رفت و در دهه پنجاه حوزه علمیه زینبیه را راهانداخت. سیدحسن شیرازی 12 اردیبهشت 59 به شهادت رسید و مراسم تشییع او در قم با عکسهای امامخمینی و سیدمحمد شیرازی برگزار شد. امامخمینی فرزندش حاجاحمدآقا را به قم فرستاد تا از جانب ایشان شهادت او را به دو برادرش تسلیت بگوید و در بخشی از پیام تسلیت خود خطاب به سیدمحمد شیرازی نوشتند: «از خبر تأسف بار و مصیبت وارده متأثّر شدم و آن را به جنابعالی تسلیت می گویم. در این گونه ترورهای ناجوانمردانه که به وسیله ایادی مزدور بعث عراق صورت می گیرد، دست جنایتکار امریکای جهانخوار به وضوح پیدا است. امید است با هوشیاری و اتحاد کامل مسلمانان به زودی قطع گردد. از خدای تعالی سلامت و موفقیت آن جناب را مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.»
اما رابطه سیدمحمد شیرازی با انقلاب و امام اندکاندک تیره شد و اعتراضات و بدگوییهای او آنقدر پیش رفت که نهایتا به حصر خانگی او انجامید. پیرو تغییر نگاه سیاسی سیدمحمد شیرازی نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی، کمکم مزاج فقاهتی خاندان شیرازی نیز تغییر کرد و از «تشیع مبارز و سیاسی» به «تشیع غیرسیاسی و متحجر» تبدیل شد.
جریان شیرازیها تا سال 1380 که سیدمحمد فوت کرد دیگر بروز و ظهور چندانی نداشت. با فوت سیدمحمدشیرازی در آذرماه 1380 رهبرانقلاب در پیام تسلیتی که صادرکردند از «جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمهی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام» و «تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار» که «متضمن مجموعهی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است» تمجید کرده و از خداوند متعال «علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار» مسالت کردند.
با فوت سیدمحمد، برادر کوچکترش سیدصادق به عنوان مرجع بعدی خاندان شیرازی معرفی شد. او نیز چندسال اولیهی مرجعیتش را در انزوا سپری کرد تا اینکه دست به ابتکاری جدید زد. جذب هیاتهای مذهبی داخل ایران و تاسیس شبکه های ماهوارهای. با توجه به تغییر دیدگاه فقهی-سیاسی شیرازیها و تقابلشان با جمهوری اسلامی و تشیع سیاسی؛ این بار «تشیع غیرسیاسی و متحجر» در دستور کار تبلیغی آنها قرار گرفت. گویا برای آنها دشمن تغییر کرده بود و «استعمار و صهیونیسم» جایش را به «جمهوری اسلامی» داده بود. به همین خاطر «عاشورای مبارزه با باطل و ظالم»ِ سیدمحمدشیرازی جایش را به «عاشورای سکولار»ی سیدصادق شیرازی داد. در سالهای دهه پنجاه و شصت که هنوز رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر نشده بود «کتاب» و «جزوه» یکی از مهمترین رسانهها بود. به همین خاطر سیدمحمد شیرازی یکی از کارویژههای خود را نگارش و پخش کتابها و جزوات مختلف تبیینی قرار داده بود. هواداران او پس از فوتش دربارهاش نوشتهاند «او آن قدر نوشت تا انگشتان دستش از کار افتاد و در اواخر عمر بوسیله ضبط صوت مطالب ضبط و سپس از نوار پیاده مى شد.»
در سالهای دهه پنجاه و شصت که هنوز رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر نشده بود «کتاب» و «جزوه» یکی از مهمترین رسانهها بود. به همین خاطر سیدمحمد شیرازی یکی از کارویژههای خود را نگارش و پخش کتابها و جزوات مختلف تبیینی قرار داده بود. هواداران او پس از فوتش دربارهاش نوشتهاند «او آن قدر نوشت تا انگشتان دستش از کار افتاد و در اواخر عمر بوسیله ضبط صوت مطالب ضبط و سپس از نوار پیاده مى شد.» شیرازیها به خاطر اینکه بتوانند خود را در برابر مراجع و حوزه نجف، مطرح و پر سر و صدا نگه دارند راهی نداشتند جز اینکه به تبلیغات اهمیت بدهند.
به کارگیری عنصر «پول» -که در قالب وجوهات شرعی تجار و شیعیان کشورهای حاشیه خلیجفارس نصیب شیرازیها میشد- در مساله «تبلیغات» رمزموفقیت مطرح شدن شیرازیها در برابر حوزهی پرسابقه و پرنفوذ نجف در عراق بود. سیدمحمد شیرازی در سالهای ابتدایی انقلاب دیداری با «بنیاد تعالیم اسلامی» دارد که مروری سخنانش در آن دیدار، مشخص میکند خاندانشیرازی در طول این چنددهه با تکیه بر چه روشهایی توانسته رشد کند.
سیدمحمد شیرازی حرکت پیامبر در صدر سلام را داری سه پایه معرفی میکند و میگوید ما شیعیان و مسلمانان نیز باید در دنیای امروزی مبارزه خود را بر اساس همین سه پایه-که او از آن به عنوان «مثلث رهایی» نام میبرد- استوار کنیم: «پول» که در حرکت پیامبر بر عهده حضرت خدیجه سلام الله علیها بود. «تبلیغ» که بر عهده خود پیامبر بود. «قوه» [به معنای تشکیلات و سازماندهی] که برعهده حضرت ابوطالب بود.
او درباره نقش مهم پول میگوید: «حداقل پولی که شما باید در ظرف زمانی کم یعنی سه سال دربیاورید صدمیلیون تومان است. این حداقل پول است وگرنه صندوق خیریه و حسینیه خیلی هست و شما یک چیز جدیدی نیستید. اگر توانستید در ظرف سه سال با سختی و نقشه حداقل صد میلیون دربیاورید تازه ممکن است انسان بگوید در راه افتاده اید.
فرض کنید ده هزار صندوق خیریه درست کنید، صندوقهای کوچک. ما در کویت درست کرده بودیم و خیلی هم پول جمع میکرد. یک موسسه برایش درست میکنید مشرف بر این ده هزار صندوق؛ یک رئیس و یک سِکرتر و چند کارمند. اینها موظفند و روزی هشت ساعت باید کارکنند که این صندوقها کجاست و چطور جمع میشود. این کار را بکنید یک وقت میبینید روزی ده هزار تومن جمع میکنید. مثلا در ماه سیصدهزار تومن جمع میکنید. سالی چند میلیون از این طریق جمع می کنید. انسان هرقدمی بخواهد بردارد پول میخواهد.»
سیدمحمد شیرازی درباره رکن دوم یعنی تبلیغات میگوید «امروزهی دنیا اینقدر تبلیغات درست شده که ماها واقعا توش غرقیم. در سال شصت و هفت یا شصت و شش مسیحی یعنی چار یا پنج سال قبل ما کویت بودیم. در منشور میخواندم که شوروی در آن سال بیست میلیارد کتاب چاپ کرده است. آن زمان میگفتند جمعیت بشر چهارمیلیارد است. یعنی به عد هر نفر پنج تا کتاب کمونیستی پخش کرده بود! تازه این فقط شوروی بود. چین چطور؟ همان موقع نوشته بودند چین معادل تمام دنیا کتاب چاپ کرده است...ما مقابل اینجور تبلیغات هستیم. آنوقت فلان آقا کتاب چاپ میکند تیراژ ده هزار، این یعنی مسخره اصلا. بله ممکن است ده هزار در برابر تعداد ما که در این اتاقیم خیلی به نظرمان بیاید ولی در مقابل خود تهران که شش میلیون جمعیت دارد هم مسخره است. یعنی شما اگر شش میلیون از این کتاب چاپ کنید تازه به هرکدام ازاهالی تهران یک کتاب می رسد. مثل اینکه پانزدهتا دونه برنج بیاورید و بگویید این شام است...پوستر همینجور. شما اگر در ایران یک میلیون پوستر چاپ کنید نصیب هر دِه شش یا هفت پوستر بیشتر نمیشود.... درتبلیغات مرحله اول مال تلویزیون است، مرحله دوم مال رادیو است، مرحله سوم مال جراید است، مرحله چهارم مال مجلات، مرحله پنجم مال پوستر و اعلامیه است، مرحله ششم نوبت کتاب میرسد.»
او درباره اهمیت تشکیلات و سازماندهی نیز با اشاره به کادرسازی منافقین میگود:
«شما ببینید این آقایانی که نمیخواهم اسمشان را بیاورم اینجا [سازمان منافقین] اینها چقدر دارند در ایران فعالیت میکنند و یک رئیس خاص هم دارند که میدانید. اینها رئیسهایشان هم یکی دوتا بیشتر نیستند اما از ته ایران تا سرِ ایران اینها جوان دارند دختر و پسر. یک آقایی آمده بود اینجا من بهش گفتم اینها حداقل صدهزار جوان دارند، گفت صدهزار؟ در تهران فقط صدهزارتا جوان دارند. اینها جوانهای اسلامی و مسلمان هستند اما آنها گرفتندشان. او همت دارد و اینها را گرفته، ما همت نداریم.
باید یک دستگاه داشته باشید برای جذب جوانها، دختر و پسر هم فرق نمیکند.. ما در مقابل تنظیمات[سازمانها] صهیونیّت، تنظیمات مسیحیت و تنظیمات شیوعیت(کمونیسم) قرار داریم. چقدر فرد دارند، چقدر تنظیم دارند، چقدر پول دارند. که میبینید با شهرهای ما مثل پر بازی میکنند، عراق را تنظیمات صلیبی باهاش بازی می کنند، افغانستان را تنظیمات شیوعی باهاش بازی میکنند، امریکا را تنظیمات صهیونی باهاش بازی میکنندو آمریکای 250 میلیونی زیرنظر صهیونیها فر میخورد. با اینکه به نظر برخی تمام یهود دنیا 18 میلیون هستند ولی چون تنظیمشان قوی است با آمریکای به این بزرگی بازی میکنن. اونوقت ما مسلمانها و شیعهها مقابل این دستگاه هستیم نه درمقابل دستگاههای کوچک.»
اوایل دهه هفتاد شمسی که «ماهواره»-که آن زمان اغلب محتوای غیراخلاقی داشت- به عنوان یک بحران در ایران و کشورهای مسلمان مطرح بود، سیدمحمد شیرازی جزوهای درهمینباره نوشت. او ضمن پیشنهادهای سلبی مثل «فشار بر دولتهاى اسلامى براى جلوگیرى از ورود و نصب و به کارگیرى آنتن هاى ماهواره اى»؛ پیشنهادهای ایجابی مثل «ایجاد و راه اندازى کانالهاى تلویزیونى که از طریق ماهواره برنامه هاى سالم پخش نموده و بتواند فرهنگ اسلامى را با به کارگیرى روشهاى نوین هنرى و فنى به نحو کاملا جذاب و مورد پسند ارائه دهد.» را نیز مطرح کرد.
دیماه 1387 صادق شیرازی در سخنرانی روز عاشورای خود از لزوم «ایجاد یک شبکه ماهواره ای به نام حضرت سید الشهدا علیه السلام با هدف پوشش دادن تمام نقاط جهان با نام آن حضرت و ترویج شعائر حسینی» سخن گفت. چندماه بعد در مرداد 88 «شبکه جهانی امامحسین1» به زبان فارسی آغاز به کار میکند. «شبکه امامحسین 2» به زبان عربی آذرماه 1390 و «شبکه امامحسین3» به زبان انگلیسی اذرماه 91 تاسیس میشوند.
به لطف حمایتهای مادی و معنوی شیرازیها، روند تاسیس شبکههای ماهوارهای همسو با آنها روند رو به رشدی میگیرد. شبکههای متعدد که مروج تشیع به ظاهر غیرسیاسی هستند و اغلب کارویژه خود را توهین و فحاشی علیه مقدسات اهل تسنن تعریف کردهاند و با معرفی اقداماتی چون قمهزنی وجهه نامطلوبی از تشیع را عرضه میکنند.
حالا همانطور که سیدمحمد شیرازی ترسیم کرده بود «پول» و «تبلیغات» و «تشکیلات» دست به دست هم دادهبودند و در شبکههای متعدد ماهوارهای و هیاتهای مذهبی غیرسیاسیِ مروج شیرازیها خود را نشان میدادند.
به جز شبکهی امامحسین دفتر اغلب این شبکهها درخارج از ایران و حتی در انگلستان مستقر است. در حالی که یک روی پروژهی اسلامهراسی آمریکا فراهم کردن فضا برای دیدهشدن اسلام تکفیری و داعش است، تشیع قمهزن و غیرسیاسی هم به راحتی و بدون سنگاندازی آمریکا و انگلستان در فضای ماهوارهای فعالیت میکند.
شیرازیها و امامحسین علیهالسلام ؛ از مبارزه تا تحجر
برخلاف «دینِ منهای سیاست» که در سالهای اخیر توسط صادق شیرازی ترویج میشود؛ برادر بزرگتر او سیدمحمدشیرازی که پیش از او چندین دهه مرجع تقلید این جریان بود از مهمترین مروجان «اسلام سیاسی» در عراق بود. از آنجایی که شیرازیها به طور سنتی کوشیدند «حوزه کربلا» را در برابر «حوزه نجف» عَلم کنند از ابتدا «امامحسین علیهالسلام» در تفاسیر و آموزههای آنان پررنگ بوده است. اما امام حسینِ(علیهالسلام) معرفی شده در آن زمان توسط شیرازیها که نماد مبارزه حق و باطل معرفی میشود؛ با امامحسینِ معرفی شده در سالهای اخیر توسط صادق شیرازی بسیار متفاوت است. اولی برای توجیه فعالیتهای سیاسی و ضداستعماری و ضداستکباری سیدمحمد تبلیغ و ترویج میشد و دومی برای توجیه عدم ورود سیدصادق به فعالیتهای سیاسی و تشیع بهظاهر غیرسیاسی.بیشتر بخوانید: سید محمد شیرازی، احیاگر قرن
در طول سالهای حیات سیدمحمد شیرازی، مبارزه با استعمار و نقشههای آنان یکی از دغدغههای اصلی و محور سخنان و تالیفات او بوده است. جزوات و نوشتههایی چون«منطق استعمار»، «دنیا بازیچه یهود»، «به سوی اتحاد اسلامی»، «نجات مسلمین»، «حسین پرچمدار آزادی» و « جهاد امام حسین علیه السلام ویارانش در شهر شهادت» از مهمترین آنهاست. سیدمحمد شیرازی در بخشی از کتاب «حسین پرچمدار آزادی» مینویسد: «نهضت امام حسین(ع) مربوط به زمان مخصوصى نبود تا در زمان هاى بعد فراموش شود بلکه یک نبرد حق بر باطل، عدالت بر ظلم، انسانیّت بر وحشى گرى و هدایت بر گمراهى بود، از این رو تا دنیا برقرار است حسین و جهادش فراموش نشدنى است و هرگاه بین دو گروه حق و باطل پیکارى درگیر شود این خاطره تجدید مى شود.»
سیدمحمد شیرازی که به خاطر فعالیتهایش علیه دیکتاتوری صدام همیشه مورد اذیت و آزار این رژیم قرار داشت و چندین سال در کویت مستقر بود، مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب به ایران مهاجرت کرد. در دوران جنگ تحمیلی صدام رسما از او نام برد و گفت: او که محکوم به اعدام است از عراق به کویت و از آن جا به ایران رفته و در قم ساکن شده تا در پناه حضرت معصومه جان سالم به در برد. در حالى که حضرت معصومه در ساوه مدفون است نه در قم و من قم را تارومار مى کنم و همان جا او را از بین مى برم. این تهدید عملی و نزدیک محل سکونت او بمباران شد. پس از این اقدام صدام بود که سیدمحمد شیرازی مدتی از قم به مشهد رفت و مدتی در آنجا ساکن شد.
سید حسن شیرازی برادر سیدمحمد نیز با همین دغدغهها به سوریه رفت و در دهه پنجاه حوزه علمیه زینبیه را راهانداخت. سیدحسن شیرازی 12 اردیبهشت 59 به شهادت رسید و مراسم تشییع او در قم با عکسهای امامخمینی و سیدمحمد شیرازی برگزار شد. امامخمینی فرزندش حاجاحمدآقا را به قم فرستاد تا از جانب ایشان شهادت او را به دو برادرش تسلیت بگوید و در بخشی از پیام تسلیت خود خطاب به سیدمحمد شیرازی نوشتند: «از خبر تأسف بار و مصیبت وارده متأثّر شدم و آن را به جنابعالی تسلیت می گویم. در این گونه ترورهای ناجوانمردانه که به وسیله ایادی مزدور بعث عراق صورت می گیرد، دست جنایتکار امریکای جهانخوار به وضوح پیدا است. امید است با هوشیاری و اتحاد کامل مسلمانان به زودی قطع گردد. از خدای تعالی سلامت و موفقیت آن جناب را مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.»
جریان شیرازیها تا سال 1380 که سیدمحمد فوت کرد دیگر بروز و ظهور چندانی نداشت. با فوت سیدمحمدشیرازی در آذرماه 1380 رهبرانقلاب در پیام تسلیتی که صادرکردند از «جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمهی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام» و «تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار» که «متضمن مجموعهی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است» تمجید کرده و از خداوند متعال «علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار» مسالت کردند.
با فوت سیدمحمد، برادر کوچکترش سیدصادق به عنوان مرجع بعدی خاندان شیرازی معرفی شد. او نیز چندسال اولیهی مرجعیتش را در انزوا سپری کرد تا اینکه دست به ابتکاری جدید زد. جذب هیاتهای مذهبی داخل ایران و تاسیس شبکه های ماهوارهای. با توجه به تغییر دیدگاه فقهی-سیاسی شیرازیها و تقابلشان با جمهوری اسلامی و تشیع سیاسی؛ این بار «تشیع غیرسیاسی و متحجر» در دستور کار تبلیغی آنها قرار گرفت. گویا برای آنها دشمن تغییر کرده بود و «استعمار و صهیونیسم» جایش را به «جمهوری اسلامی» داده بود. به همین خاطر «عاشورای مبارزه با باطل و ظالم»ِ سیدمحمدشیرازی جایش را به «عاشورای سکولار»ی سیدصادق شیرازی داد. در سالهای دهه پنجاه و شصت که هنوز رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر نشده بود «کتاب» و «جزوه» یکی از مهمترین رسانهها بود. به همین خاطر سیدمحمد شیرازی یکی از کارویژههای خود را نگارش و پخش کتابها و جزوات مختلف تبیینی قرار داده بود. هواداران او پس از فوتش دربارهاش نوشتهاند «او آن قدر نوشت تا انگشتان دستش از کار افتاد و در اواخر عمر بوسیله ضبط صوت مطالب ضبط و سپس از نوار پیاده مى شد.»
«مثلث رهایی»؛ الگوی فعالیت شیرازیها
حقیقت این است که جریان شیرازیها از ابتدا نسبت به مساله «رسانه و انتقال پیام» و «پول» توجه ویژهای داشتهاند. سیدمحمد شیرازی که نیمه اول دهه پنجاه به خاطر فعالیتهایش علیه صدام در کویت ساکن شده بود؛ موفق شد با تجار و سرمایهداران شیعهی کشورهای حاشیهخلیجفارس ارتباط خوبی بگیرد. همین مساله تا اکنون هم توانسته پشتوانهمالی خوبی برای جریان شیرازیها فراهم کند.در سالهای دهه پنجاه و شصت که هنوز رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر نشده بود «کتاب» و «جزوه» یکی از مهمترین رسانهها بود. به همین خاطر سیدمحمد شیرازی یکی از کارویژههای خود را نگارش و پخش کتابها و جزوات مختلف تبیینی قرار داده بود. هواداران او پس از فوتش دربارهاش نوشتهاند «او آن قدر نوشت تا انگشتان دستش از کار افتاد و در اواخر عمر بوسیله ضبط صوت مطالب ضبط و سپس از نوار پیاده مى شد.» شیرازیها به خاطر اینکه بتوانند خود را در برابر مراجع و حوزه نجف، مطرح و پر سر و صدا نگه دارند راهی نداشتند جز اینکه به تبلیغات اهمیت بدهند.
به کارگیری عنصر «پول» -که در قالب وجوهات شرعی تجار و شیعیان کشورهای حاشیه خلیجفارس نصیب شیرازیها میشد- در مساله «تبلیغات» رمزموفقیت مطرح شدن شیرازیها در برابر حوزهی پرسابقه و پرنفوذ نجف در عراق بود. سیدمحمد شیرازی در سالهای ابتدایی انقلاب دیداری با «بنیاد تعالیم اسلامی» دارد که مروری سخنانش در آن دیدار، مشخص میکند خاندانشیرازی در طول این چنددهه با تکیه بر چه روشهایی توانسته رشد کند.
او درباره نقش مهم پول میگوید: «حداقل پولی که شما باید در ظرف زمانی کم یعنی سه سال دربیاورید صدمیلیون تومان است. این حداقل پول است وگرنه صندوق خیریه و حسینیه خیلی هست و شما یک چیز جدیدی نیستید. اگر توانستید در ظرف سه سال با سختی و نقشه حداقل صد میلیون دربیاورید تازه ممکن است انسان بگوید در راه افتاده اید.
فرض کنید ده هزار صندوق خیریه درست کنید، صندوقهای کوچک. ما در کویت درست کرده بودیم و خیلی هم پول جمع میکرد. یک موسسه برایش درست میکنید مشرف بر این ده هزار صندوق؛ یک رئیس و یک سِکرتر و چند کارمند. اینها موظفند و روزی هشت ساعت باید کارکنند که این صندوقها کجاست و چطور جمع میشود. این کار را بکنید یک وقت میبینید روزی ده هزار تومن جمع میکنید. مثلا در ماه سیصدهزار تومن جمع میکنید. سالی چند میلیون از این طریق جمع می کنید. انسان هرقدمی بخواهد بردارد پول میخواهد.»
او درباره اهمیت تشکیلات و سازماندهی نیز با اشاره به کادرسازی منافقین میگود:
«شما ببینید این آقایانی که نمیخواهم اسمشان را بیاورم اینجا [سازمان منافقین] اینها چقدر دارند در ایران فعالیت میکنند و یک رئیس خاص هم دارند که میدانید. اینها رئیسهایشان هم یکی دوتا بیشتر نیستند اما از ته ایران تا سرِ ایران اینها جوان دارند دختر و پسر. یک آقایی آمده بود اینجا من بهش گفتم اینها حداقل صدهزار جوان دارند، گفت صدهزار؟ در تهران فقط صدهزارتا جوان دارند. اینها جوانهای اسلامی و مسلمان هستند اما آنها گرفتندشان. او همت دارد و اینها را گرفته، ما همت نداریم.
باید یک دستگاه داشته باشید برای جذب جوانها، دختر و پسر هم فرق نمیکند.. ما در مقابل تنظیمات[سازمانها] صهیونیّت، تنظیمات مسیحیت و تنظیمات شیوعیت(کمونیسم) قرار داریم. چقدر فرد دارند، چقدر تنظیم دارند، چقدر پول دارند. که میبینید با شهرهای ما مثل پر بازی میکنند، عراق را تنظیمات صلیبی باهاش بازی می کنند، افغانستان را تنظیمات شیوعی باهاش بازی میکنند، امریکا را تنظیمات صهیونی باهاش بازی میکنندو آمریکای 250 میلیونی زیرنظر صهیونیها فر میخورد. با اینکه به نظر برخی تمام یهود دنیا 18 میلیون هستند ولی چون تنظیمشان قوی است با آمریکای به این بزرگی بازی میکنن. اونوقت ما مسلمانها و شیعهها مقابل این دستگاه هستیم نه درمقابل دستگاههای کوچک.»
شبکههای ماهوارهای شیرازیها؛ وقتی چاقو دستهاش را میبُرد
با توجه به سخنان سی و چندسال قبل سیدمحمدشیرازی و مروری بر فعالیتهای رسانهای_سیاسی این جریان در یک دهه اخیر، راحتتر میتوان شیرازیها را تحلیل کرد. با توجه به نگاه ویژه شیرازیها به استفاده از رسانههای به روز، طبیعی است که تاسیس شبکه های ماهوارهای را دردستورکار خود قرار دهند و برای تحقق «تشکیلات»ِ مطلوبشان روی «هیاتهای عزاداری» سرمایهگذاری کنند. «مثلث رهایی» که قرار بود علیه استعمارگران فعالیت کند، علیه جمهوریاسلامی و تشیع سیاسی فعال شده است.اوایل دهه هفتاد شمسی که «ماهواره»-که آن زمان اغلب محتوای غیراخلاقی داشت- به عنوان یک بحران در ایران و کشورهای مسلمان مطرح بود، سیدمحمد شیرازی جزوهای درهمینباره نوشت. او ضمن پیشنهادهای سلبی مثل «فشار بر دولتهاى اسلامى براى جلوگیرى از ورود و نصب و به کارگیرى آنتن هاى ماهواره اى»؛ پیشنهادهای ایجابی مثل «ایجاد و راه اندازى کانالهاى تلویزیونى که از طریق ماهواره برنامه هاى سالم پخش نموده و بتواند فرهنگ اسلامى را با به کارگیرى روشهاى نوین هنرى و فنى به نحو کاملا جذاب و مورد پسند ارائه دهد.» را نیز مطرح کرد.
دیماه 1387 صادق شیرازی در سخنرانی روز عاشورای خود از لزوم «ایجاد یک شبکه ماهواره ای به نام حضرت سید الشهدا علیه السلام با هدف پوشش دادن تمام نقاط جهان با نام آن حضرت و ترویج شعائر حسینی» سخن گفت. چندماه بعد در مرداد 88 «شبکه جهانی امامحسین1» به زبان فارسی آغاز به کار میکند. «شبکه امامحسین 2» به زبان عربی آذرماه 1390 و «شبکه امامحسین3» به زبان انگلیسی اذرماه 91 تاسیس میشوند.
حالا همانطور که سیدمحمد شیرازی ترسیم کرده بود «پول» و «تبلیغات» و «تشکیلات» دست به دست هم دادهبودند و در شبکههای متعدد ماهوارهای و هیاتهای مذهبی غیرسیاسیِ مروج شیرازیها خود را نشان میدادند.
به جز شبکهی امامحسین دفتر اغلب این شبکهها درخارج از ایران و حتی در انگلستان مستقر است. در حالی که یک روی پروژهی اسلامهراسی آمریکا فراهم کردن فضا برای دیدهشدن اسلام تکفیری و داعش است، تشیع قمهزن و غیرسیاسی هم به راحتی و بدون سنگاندازی آمریکا و انگلستان در فضای ماهوارهای فعالیت میکند.
به این ترتیب تصویری شبکههای ماهوارهای حامی شیرازیها از تشیع نشان میدهند، مطلوبترین تشیع برای آمریکا و انگلستان و تکمیلکننده دوگانه ی تفرقهافکنانه ی تشیع افراطی_تسنن تکفیری است. تشیعی که به جای دفاع منطقی از فرهنگ اهلبیت، در فحاشی و توهین به مقدسات اهل سنت و بزرگنمایی مراسماتی چون «قمهزنی» به عنوان شعائر حسینی خلاصه شده و سخنرانیهای صادق شیرازی هم به طور زنده از این شبکهها پخش میشود
اینها در حالی است که شبکههای همسو با اسلامِ سیاسی و ضداستعماری مثل «المنار» ، «سحر»، «العالم» و «presstv» با محدودیتهای متعدد برای فعالیت روبرو هستند.
منبع مقاله : خبرگزاری فارس