شکوه قيام عاشــورا (قسمت سوم)

15- جوانمردي و غيرت، اين جمله معروف است كه شك كردند امام حسين (عليه السلام) هنوز زنده است يا شهيد شد گفتند حمله كنيد به خيمه ايشان درياي غيرت است اگر حتي يك نفس... يك سوال ايدئولوژي، آخرين سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهي از منكر، دفاع از مظلوم، بعد مي گويد (إن لم يكن لكم دين فكونوا احراراً في دنياكم) اين خيلي مهم است يعني اگر مي خواهي امر به معروف و نهي از منكر كني لازم نيست كه بگويي تو كه حزب اللهي هستي ممكن است حزب اللهي نباشد بگو انسان
سه‌شنبه، 10 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکوه قيام عاشــورا (قسمت سوم)
شکوه قيام عاشــورا (قسمت سوم)
شکوه قيام عاشــورا (قسمت سوم)

نويسنده: حجت الاسلام محسن قرائتی

جوانمردي و غيرت در كربلا

15- جوانمردي و غيرت، اين جمله معروف است كه شك كردند امام حسين (عليه السلام) هنوز زنده است يا شهيد شد گفتند حمله كنيد به خيمه ايشان درياي غيرت است اگر حتي يك نفس... يك سوال ايدئولوژي، آخرين سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهي از منكر، دفاع از مظلوم، بعد مي گويد (إن لم يكن لكم دين فكونوا احراراً في دنياكم) اين خيلي مهم است يعني اگر مي خواهي امر به معروف و نهي از منكر كني لازم نيست كه بگويي تو كه حزب اللهي هستي ممكن است حزب اللهي نباشد بگو انسان كه هستي، اگر دين نداريد بابا آزاد باشيد، مسلمان نيستي ايراني كه هستي خدا را دوست نداري خودت را كه دوست داري وطن را كه دوست داري يعني براي جلوگيري از فساد لازم نيست كه از قلاب ايمان استفاده كنيد از هر قلابي مي توانيد استفاده كنيد مثلاً كسي فحش مي دهد بگويي فحش حرام است مي گويد برو بابا آقا شيخ حرام حرام در آورده اي، بگوئيم آقا تو دانشمند هستي تو تحصيلكرده هستي اين حرف قشنگ آدم تحصيلكرده نيست اگر مي داني كه كلمــه تحصيل را مطرح كني فحش نمي دهد اينجا نگو تو مگر مومن نيستي اينجا شرعاً حرام است از مدرك بگو، بگو تو كه فوق ليسانس هستي فوق ليسانس كه نبايد اين حرف را بزند امام حسين (عليه السلام) به ما ياد داد جلوي فساد را بگيريد حتي اگر از اهرم دين استفاده نشد از هر چي شد استفاده كن. جامعــه ما بايد جامـــعـه سالم باشد هر چي شد از راه دين و هر چي هم شد از راه علم هر چي شد از راه عقل و هر چي شد از راه عاطفه.

برخورد هاي عاطفي و انساني قرآن با مردم

قرآن گاهي وقتها براي اينكه پول مردم را در بياورد يعني به مردم بگويد كه كمك كن گاهي مي گويد بابا جهنم پول نمي دهي «فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبة/35 فلز داغ را داغ مي كنند مي گذارند به پيشاني ات و مي گويند «هَذَا مَا كَنَزْتُمْ» التوبة/35 اين همان پولهايي بود كه قايم كرده بودي گاهي افراد را از جهنم مي ترساند.
گاهي افراد را تشويق مي كند مي گويد اگر پول بدهي مثل دانه اي است كه مي كاري هفت تاخوشه مي دهد و هر خوشه صد تا دانه مي شود هفتصد گاهي مي گويد بابا گيرم قيامت را قبول نداري تشويق هم نمي خواهد تو آدم كه هستي «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» البلد/15 يتيم فاميل تو است «مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» البلد/16 بابا روي خاك نشسته است تو دو تا قالي روي هم انداخته اي او روي خاك نشسته است تو چند تا چمدان لباس زيادي داري او دارد مي لرزد بحث ايمان نيست يعني خداوند براي اينكه به فقرا كمك كنيم حتي از مسائل رواني استفاده مي كند مي گويد از اينهايي كه زكات مي گيري «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» التوبة/103 وقتي پيغمبر به آنها دعا مي كند دعاي پيغمبر براي كسي كه پول داده و زكات داده است آرامبخش است اگر با تشكر تلفني اين شارژ مي شود او را شارژ كن خلاصه بايد كار خير بشود.
از طريق دين شد چه بهتر اگر نشد از طريق علم... يكوقت مي گوئيم سيگار حرام است مثل اينكه بعضي از مراجع هم فرموده اند كسي كه سيگاري نيست با دود خودش را سيگاري مي كند به بقيه ظلم مي كني به خودت ظلم مي كني هوا را آلوده مي كني كه چي؟ يكوقت مي گويي آقا ما كاري به حلال و حرامي آن نداريم، اين آهنگ حلال است؟ ما كاري به حلالي و حرامي آن نداريم من مخ ام را در اختيار اين خواننده نمي گذارم چون مخ من حيف است اگر با مخ ام فكر كنم بهتر از اين خواننده مي توانم مسائل را درك كنم من يك دانشجو هستم من يك دبيرستاني هستم من بهتر مي توانم فكر كنم چرا مخ ام را در اختيار اين خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را بايد ما انجام بدهيم پس ببينيد گاهي مي گوئيم آهنگ حرام است گاهي مي گوئيم تو حيف هستي گاهي مي گوئيم بده خدا به تو مي دهد گاهي مي گوئيم بابا بده فاميل تو است روي خاك نشسته است از همه امكانات براي رشد خوبي ها ما بايد استفاده كنيم. امام حسين (عليه السلام) فرمود شما حر باشيد يعني مرد باشد....

قيام امام حسين (عليه السلام) براي اصلاحات

16- مسئله اصلاح گري، ببينيم اصلاح گر كي است بعضي ها گفتند ما خواهان اصلاحات هستيم امام حسين (عليه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم، طرفدار اصلاحات، فرمود (خرجت) من از مدينه آمدم كربلا براي چي؟ (لطلب الاصلاح) من مي خواستم اصلاح كنم براي طلب اصلاح، چي را مي خواستي اصلاح كني؟ (في امت جدي) اصلاحات... رهبر خط اصلاحات بايد امام حسين... امام حسين چه كرد اگر خط ما به خط امام حسين (عليه السلام) مي خورد ما هم طرفدار اصلاحات هستيم اما اگر كلمــه اصلاحات را گفتيم اما كار ديگري كرديم اين خودش يك نفاق است كه آدم بگويد بيا تو را ببوسم بعد گاز بگيرد بگويد بيا مهماني بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسيني باشد عمل عمل... به قول مقام معظم رهبري فرمود اصلاحات آمريكايي يعني اصلاحاتي كه آمريكا شاد بشود ما... من خيلي لذت مي برم تا الان كه خدمت شما نشسته ام در آستانـــه شصت سال هستم هنوز يك كلمه پيدا نكرده ام كه يك حرف نو داشته باشد هر كه هر حرف زيبائي دارد ما بهتر آنرا در قرآن داريم مثلاً سخن از سازندگي مي شود سازندگي كار خوبي است اما قهرمان سازندگي ذوالقرنين است سدي ساخت كه چند قرن ميخ توي آن فرو نرفت.
گفتگو با ملت ها با تمدن ها حرف خوبي است ولي باز هم قرآن پيشقدم است چون تمام (قالوا) (قل)، (قالوا) يعني آنها گفتند (قل) يعني تو هم بگو اين گفتگوي تمدن هاست. هر كسي هر حرفي مي زند رهبرش يا قرآن است يا اهل بيت، چرا از خودم بگويم امام رضا (عليه السلام) به دو نفر فرمود (شرقا او غربا) به شرق برويد يا به غرب برويد كسي حرف نو براي زدن ندارد جز اينكه ما قبل از او زده ايم امام رضا (عليه السلام) فرمود حرفي كه مي زنم اگر تعجب مي كنيد شما از امام رضا هم تعجب نكنيد به من بگوئيد كه اين حرف نو را از كجا در آورده ايد تا من بگويم اين حرف نو از كدام آيـــه قرآن است يعني هيچكس حرف نو ندارد جز اهل بيت و اهل بيت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است اين خيلي جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانوني، شخصي حرف هرزه اي به امام حسين (عليه السلام) زد، خدايا عذاب او را زياد كن، يك جسارت كرد يكي از ياران امام سوخت نزديك حضرت رفت و گفت آقا بزنم توي دهانش تير اندازي كنم حضرت فرمود بنشين و تير اندازي نكن (لا ترمي فإني اكره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نمي خواهم كه به من بگويند اولين تير انداز حسيني ها هستند بگذاريد اگر آنها تير اندازي كردند ما جنبـــه دفاعي داشته باشيم نه جنبــــه تهاجمي.
18- بي رغبتي و زهد در دنيا، سادگي و زهد، توي جمهوري اسلامي اول انقلاب خيلي زندگي ها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه مي شود ميزها مبل ها ماشين ها دكورها و اينها... (حتي فيلم هاي تلويزيون تمام خواستگاري ها و نامزديها و عروس و داماد ها در خانه هاي قشنگ و... ما توي همين جمهوري اسلامي كسي را داريم كه دو دور وزير بود الان هم از چهره هاي بسيار عزيز است پاسدارش مي گفت ما يك شب ديديم خانـــه ايشان بيش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهماني ايشان ده نفره و پنج نفره بود يك شب ديديم ايشان سي و پنج تا مهمان داشت ولي ما نفهميدم چيه؟ گفتيم آقاي وزير مثل اينكه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسي اش بود عقد دخترم بود گفتيم اِه! يعني عقد دخترش در حدي بود كه پاسدارهايش فهميدند ايشان مهمانهايش بيشتر است ما اين رقمي هم داشته ايم حالا آقا تالار بگير چي بگير حالا در حد معقول طوري نيست چشم و هم چشمي... ازدواج را برده به سمتي كه... حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من مي خواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهاي استاتيد دانشگاه را گرفته ام حرفهاي كتابها را گرفته ام خودم مطالعه كرده ام خيلي اطلاعات جمع كرده ام شايد يك... الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا ديگر آه مي كشند اينكه ازدواج نشد ازدواج اسلام غير از ازدواج ما است يعني ما خيلي داريم منحرف مي شويم.)
در زيارت نامه مي خوانيم (كنت زاهداً في الدنيا) حسين جان! در دنيا زاهد بودي (و همتك عن زينتها مصروفه) همت تو از زينت دنيا منصرف شد البته آدم يك ذره يك ذره اينطور مي شود مثلاً من فكر مي كنم كه اگر با پيكان بروم اين توهين به من است فكر مي كنيم فكر مي كنيم همه اش خيال است.

كسب آگاهي و اطلاعاتي سياسي

19- يكي از زيبائي هاي كربلا جنگ يك جنگي بود كه... كسب اطلاعات، آگاهي به امور سياسي و اطلاعاتي، اين هم يكي از زيبائي هاي كربلا بود چون امام حسين (عليه السلام) به محمد حنفيه برادرش گفت تو كربلا نيا و مدينه باش (عليك أن تقيم بالمدينه) لازم است تو در مدينه بماني (فتكون لي عيناً عليهم و لا تخفي عنك شي من امور) تو چشم من باش وهيچي از امور مدينه از من مخفي... يعني لحظه به لحظه كارهايم را... ما در اسلام سه رقم اطلاعاتي داريم اطلاعاتي داريم اطلاعات عمومي و مردمي اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ويژه، اطلاعات عمومي، در نهج البلاغه داريم كه حضرت امير (عليه السلام) به استاندارش مي گويد (بلغني) يعني به من گزارش داده اند كه تو همچين كاري كرده اي، (بلغني) يعني به قول آقاي شهيد رجايي اطلاعات سي و شش ميليوني، يعني همه مردم اطلاعاتي باشند اگر يك خانمي ديد كه شوهرش هروئين رد و بدل مي كند اين را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگويد اين شوهر من است نانش قطع مي شود بابا تو مي روي نان خودت را قطع كني جوانهاي مردم نابود مي شوند همه ما بايد نسبت به مسائل عمومي اطلاعات بدهيم به اهل آن.
دومي را بگويئم مأموريتي، كساني كه از وزارت اطلاعات حقوق مي گيرند از حراست از نمي دانم... از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول مي گيرد حقوق مي گيرد اينرا مي گويد (وابعث العيون) يعني يك چشم هايي را انتخاب كن كه بروند گزارش تهيه كنند يك اطلاعات ويژه داريم نهج البلاغه داريم (عيني بالمغرب) يعني چشمي كه در مغرب دارم يعني يك بازرش ويژه، عيون جمع عين است يعني هم بازرس حقوق بگير داريم هم بازرس ويژه داريم هم بازرس مردمي. يعني معناي حزب اللهي اين نيست كه آدم دستش را هم بگذارد و از هيچي خبر نداشته باشد بايد انسان هم ريز مسائل را بداند و هم... (آخر ببينيد مسافرهاي زميني تپه ها واينها را مي بينند مسافرهاي هوايي توي هواپيما قله ها را مي بينند ديگر از اين جاده هاي فرعي غافل هستند آن كسي كه مي خواهد عميق باشد بايد هم راههاي فرعي و ريز را بلد باشد هم قله هاي... يعني بايد هم توجه به مسائل داخلي و خارجي داشته باشد. لذا داريم اگر مجرمي در يك كشوري جنايت كرد فرض كنيد يك مسلماني در اتريش جنايت كرد مي فرمايد كه در اتريش به او شلاق نزنيد براي اينكه مردم نگاه مي كنند مي گويند اين مسلمان يك كاري كرده چون آبروي كشور اسلامي مي ريزد اينرا ببريد توي كشور اسلامي بزنيد دستش را قطع بكنيد اما بگذاريد آبرويمان پيش بيگانه ها نرود دست دزد را بايد قطع كرد حتي مي گويد «وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ» النور/2 در مواردي هم بايد كه روبروي مردم شلاق زد ولي خوديها بفهمند بهتر از اين است كه بيگانه ها بفهمند ولي من نمي دانم اين افرادي كه مختصر چيزي را روي اينترنت مي گذارند و به همه دنيا پاس مي دهند آقا ما رفتيم دارو گيرمان نيامد ما رفتيم تخم مرغ گران شده تا يك مسئله جزئي هست تنها وقتي كه با اين... آخر اينرنت يعني ديوارها را برداشته اند همه خانه ها به هم سوارخ شده همه دنيا به هم سوراخ شده است هر كس هر چي دارد مي تواند به همه بگويد خيلي خوب تكنولوژي است و ما هم استفاده مي كنيم بنده هم خودم اينترنت دارم يعني سايت دارم ولي استفاده از تكنولوژي يك مسئله است آبروي نظام را ريختن يك مسئله اي ديگر است انسان حق ندارد آبروي خودش را بريزد حديث داريم شما حق نداري كه بگويي من بدبخت و ضعيف حالا با خدا مناجات مي كني بگو المسكين الفقير الحقير اما آقا مي داني چي شد ما ديشب گوشت مان سوخت چرا مي گويي؟ سوخت كه سوخت چون خانم تا به شما نگاه مي كرد فكر كرد كه يك خانم حسابي هستي حالا فهميد كه يك خانمي هستي گوشت را مي سوزاني يعني خودت خودت را... يعني حديث داريم خدا اجازه نمي دهد كه مؤمن خودش آبروي خودش را بريزد آنوقت شما اجازه مي دهي كه آبروي نظام را بريزي بخاطر اينكه... عيب كه داريم)

شيوه برخورد ما با مشكلات نظام

ممكن است كه نظام ما مشكلاتي داشته باشد مسئولين آن ممكن است مشكلات داشته باشند عادي اش ممكن است مشكلات داشته باشند ولي نقل مشكلات به ديگران درست نيست ما داريم كه امر به معروف بكن نهي از منكر بكن اما تضعيف... من جمله اي هست توي تلويزيون گفته ام ولي چون مال چند سال پيش است اجازه بدهيد كه تكرار كنم طوري نيست اين جمله يادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش مي كنم اين سه تا كلمه را مي توانيد حفظ كنيد.
توجيه حماقت است، اين جمله مال آقا شيخ علي صفائي است بنام عين صاد توي كلماتش حرفهاي درخشنده اي داشت مي گفت توجيه حماقت است آقا همه مسئولين عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خير اين خبرها نيست خود بنده كه رئيس نهضت سواد آموزي هستم اگر بگويند عيب هايت را بنويس شايد پنجاه تا عيب خودم از خودم بگيرم بعضي ها دسته گل هايي آب مي دهند رئيس جمهور يونسكو رئيس جمهور فرانسه زنگ زد به رئيس جمهور ايران تلفني از نهضت سواد آموزي تشكر كرد بعد هم سفير آمد يك لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاري هم دير كرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولي هر كس هم نگاه مي كني... كسي هم تقصير نداشت بد شد يك بار هم گاز قطع مي شود هم برق قطع مي شود هم بچه مي افتد هم دست آدم مي رود لاي در يكباره مي بيني همه به هم ور مي شود گاهي يك چيزهايي پيش مي آيد توجيه نكنيد حماقت است.
تضعيف جنايت است، ما بيائيم بگوئيم حالا كه فلاني فلان عيب را دارد پس بيائيم نظام را تضعيف كنيم توي انتخابات به نظام رئيس جمهور رأي ندهيم به وكيل رأي ندهيم پايمان را كنار بكشيم به شوراي اسلامي رأي ندهيم نماز جمعه نرويم جماعت نرويم تضعيف كنيم ما چند هزار جوان شهيد و جانباز و اسير داديم اين جمهوري گران تمام شده مگر مي شود كه تضعيف كرد جنايت به خون شهداست.
تكميل رسالت است، رسالت ما اين است كه بيائيم عيب ها را برطرف كنيم توجيه حماقت است تضعيف جنايت است تكميل رسالت است رسالت ما اين است كه بيائيم با امر به معروف خوبي ها را تكميل كنيم با نهي از منكر جلوي بدي ها را بگيريم تذكر بدهيم به افراد كه آقا اين كار را بكنيد اين كار را نكنيد.

بهره گيري از همه امكانات در قيام عاشورا

20- يكي از زيبائي هاي كه امام داشت ضمن اينكه رفت كربلا و مي دانست كه شهيد مي شود بايد از اين خون حداكثر استفاده را بكند، استفاده حد اكمل، بهترين بهره گيري، بعضي ها هستند امكانات دارند اما خوب بهره گيري نمي كنند امام حسين (عليه السلام) قبل از اينكه بيايد مكه و كربلا وقتي يزيد به حكومت رسيد به فرماندار مدينه گفت از امام حسين (عليه السلام) بيعت بگير امام فهميد كه... در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار كرده است بايد بيائيد امام فهميد كه معاويه مرده و يزيد به حكومت رسيده است به فرماندارش گفته بيعت بگير بعد گفته بود فرماندار اگر امام بيعت نمي دهد توي خانه او را ترور كن بكش امام فرمود (فدعا بجماعه) يك جماعتي را دعوت كرد از يارانش (من اهل بيته و مواليه) از دوستان و فاميل هايش دعوت كرد (و كان ثلاثين رجلا) اينها سي نفر بودند گفت شما سي نفر (و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه برداريد من مي روم دارالعماره (فاجلسوا الباب) شما پشت ديوار بنشينيد و كمين بگيريد (فان سمعتم صوتي قد علي) اگر صوت من را شنيديد، اگر ديديد كه نعره كشيدم (فادخلوا علي لتمنع علي) از ديوار بپرسيد تو كه جلوي كشتن من را... امام حسين (عليه السلام) حرفي ندارد كه كشته بشود اما نمي خواهد توي اتاقي كشته بشود كه هيچ خبري... گفت بگذار بروم مكه دو سه ماه مكه ماند تا حاجي ها آمدند سخنراني كرد صد و بيست و پنج روز در مكه سخنراني كرد اصلاً نگفته رفت مردم ديدند كه امام نيست چي شده؟ ديروز دالعماره امام را احضار كرده از ديشب تا حالا نيست مثل اينكه مردم ببينند امام در جماران نيست مقام معظمي در محل خودش نيست به هيچكس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله... يكوقت مي گويم آقا بنده بروم يك تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش داريد چون مي گوئيد قرائتي رفت تلفن جواب بدهد اما يكوقت ميكرفن را پرت مي كنم و مي روم و به كسي هم نمي گويم كه چيه اين ول وله مي افتد از مدينه رفت تا ول وله بيفتد صد و بيست و پنج روز توي مكه سخنراني كرد تا همه اهل مكه بفهمند حكومت يزيد اسلامي و شرعي و قانوني نيست.
حاجي ها كه آمدند باز ايشان رفت تا باز موج بيندازد وقتي هم رفت از وسط جمعيت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت كاروان هم راه انداخت اينها همه اش فرمول دارد اگر امام تنهايي مي رفت كسي نمي فهميد مي گفتند آقا كجا داري مي روي ما از دنيا آمده ايم مكه شب عيد قربان همه حاجي ها دارند مي آيند تو چرا مي روي؟ مخصوصاً روز رفت تا ببينند از وسط جمعيت رفت تا بپرسند كاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت مي كند وإلا اگر خودش تنهايي سوار اسب مي شد كسي نمي فهميد بعد هم تا مي گفتند آقا كجا مي روي مي ايستاد و سخنراني مي كرد مي گفت نمي دانيد كه چه خبر است؟ يزيد به حكومت رسيده مي خواهند از من بيعت بگيرند من پناهنده شده ام به مكه مي خواهم در مكه به خانه من بريزند حريم مكه شكسته مي شود من از مكه مي روم كربلا سلام من را به فاميل هايت برسان بعد از حج بگو حكومت يزيد قانوني نيست و حسين (عليه السلام) رفت كربلا يعني اين كپسول خالي ها كه آمده بوند مكه اين حاجي ها، تمام اين كپسول خالي ها در مكه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجي وقتي برگشت بعنوان يك خبر تازه... خبر تازه اين بود كه شب عيد قربان كه همه حاجي ها جمع شدند امام حسين (عليه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست كه... ما گاهي وقتها براي مقابله با فساد از هر امكاناتي بايد استفاده كنيم بهترين استفاده را هم بكنيم.
(آقا يك سوال، بنده الان تنهايي حريف شما مي شوم يا نه؟ نه، چون من يك نفر هستم شما يك جمعيت هستيد اما من مي توانم عمامه ام را بردارم با سر برهنه بروم توي خيابان بگويند آقاي قرائتي عمامه ات كو؟ والله مردم فلان منطقه بردند مي گويند اي خدا لعنت شان كند يعني من مي توانم با برداشتن عمامه تمام در و ديوار را عليه شما بشورانم اين خيلي مهم است) امام حسين (عليه السلام) وقتي مي خواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زينب كبري (عليها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد (عليه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد كوچولو ها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هايشان فيلم برداري كردند با گوش هايشان نوار گرفتند هر بچه كوچولويي مي آمد مي گفتند آقا زاده تو هم كربلا بودي؟ آنچه را ديده بود و شنيده بود نقل مي كرد و مردم زار زار گريه مي كردند امام حسين (عليه السلام) علي اصغر را با خودش برد علي اصغر كوچولو است ولي يك امضاي كوچولو به يك ورق بزرگ ارزش مي دهد علي اصغر به كربلا ارزش سندي داد اگر علي اصغر نبود مي گفتند بابا دو گروه مي خواستند حكومت كنند جنگ شد يكي يكي را كشت الان مي گويند علي اصغر چه گناهي كرده بود؟ اين سند خيلي مهم است بهترين استفاده را امام حسين (عليه السلام) برد بهترين بهره گيري را كرد.
(حالا چون... يك چيزي هم از ارتش و قواي مسلح بگويم در قواي مسلح مي گويند قوايي ارزش دارد آن لشگري ارزش دارد كه آخرين فشنگ را بكار ببرد اگر يك سربازي هنوز فشنگ دارد و شكست خورد مي گويند بي عرضه تو بايد آخرين فشنگ را سربازي را مي گويند آفرين كه تا آخرين نفس دفاع كند باز اگر هنوز نفس دارد و شكست خورد مي گويند تا آخرين نفس دفاع نكردي ارتشي ارزش دارد كه سپاهي ارزش دارد كه آخرين نفر باشد يعني آخرين فشنگ آخرين نفر و آخرين نفس امام حسين (عليه السلام) سه تا آخرين را داشت آخرين نفر علي اصغر آخرين نفس در گودي قتلگاه فرمود به زن و بچه ام كاري نداشته باشيد و اما آخرين فشنگ، يكي از يزيديها سر يكي از ياران امام حسين (عليه السلام) را بريد براي اينكه دل مادرش را بسوزاند كلـــه اين شهيد را انداخت جلوي مادرش حالا يك مادر بچــه شهيدش را سرش را اندختند توي دامنش چه حالي پيدا مي كند؟ مادر هم نگاهي كرد و گفت چيزي كه در راه خدا داديم پس نمي گيريم سنگ كه ندارم از كلــه تو بجاي سنگ استفاده مي كنم كلــه بچه اش را گرفت زد به آن سرباز يعني حتي از سر بچه اش...)
كربلا خيلي زيبائي دارد خوب حرفها كه تمام نشد اين جمله را هم بگويم استادي ارزش دارد كه از جرقه ها جريان درست كند امام حسين (عليه السلام) نفرمود من بيعت نمي كند مي گفتيم خيلي خوب آن حسين (عليه السلام) است و پسر زهرا (عليها السلام) البته نبايد بيعت كند اما فرمود (مثلي لا يبايع مثله) هر كس مثل من است رنگ من را دارد فكر من را دارد خون من توي بدنش است اعتقاد من را دارد هر كس مثل من است نبايد با مثل يزيد بيعت كند اين جرقه بود يعني امام حسين (عليه السلام) خودش يك جرقه و يك حادثــه فرد به فرد بود اما از حادثـــه فرد به فرد يك قانون درست كرد گفت فكر نكنيد كه من هستم و او در طول تاريخ هر كسي فكر حسيني داشته باشد نبايد بيعت كند با كسي كه فكر يزيدي دارد فرمود مثل من با مثل يزيد خيلي قشنگ است كه آدم بتواند از جرقه ها جريان درست كند يعني از يك حادثــه... (قرآن هم همينطور است شأن نزول كه مي گويند يعني حادثه اي پيش آمده است امام علي (عليه السلام) مي خواست برود ديد دو نفر دارند به هم فخر مي فروشند يكي مي گويد زنده باد من كه كليد دار كعبه هستم ديگري مي گويد زنده باد من مسئول آبرساني هستم حضرت فرمود كليد داري و مسئول آب خيلي مهم نيست من بيشتر از شما هم توي جبهه بوده ام هم ايمانم قبل از شما بوده به اينها برخورد كه جواني بنام علي آمده سراغ دو تا پيرمرد مي گويد من از شما بهترم رفتند نزد پيغمبر حضرت فرمود (أجعلتم سقايــه الحاج و اماله مسجد الحرام كمن آمن بالله) يعني شما كليد داري كعبه و آبرساني را كنار ايمان مي گذاريد مقام ايمان از همه چيز... اين جرقه بود تبديل به يك جريان شد يعني هيچ مسئله اي را كنار ايمان نگذاريد دو تا خواستگار مي آيد براي دخترت يكي خانه و ماشين و تلفن دارد اما نماز نمي خواند گاهي هم مي خواند نسبت به دين اش شل است يك كسي خانه و ماشين و تلفن ندارد اما دين او سالم است هيچ چيز را پهلوي دين نگذاريد در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، يك شغل درآمد دارد اما توي آن دين فروشي است يك شغل درآمد آن كم است اما ايمان شما ثابت است اين...) يا مثلاً مي گوئيم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد ياد تشنگي بچه ها افتاد آب را نخورد اين يعني چه؟ يعني شما هم تا يك امكاناتي داري ياد محرومين بيفت يك خورده از امكاناتت كم كن حالا نمي گوئيم آب را نخور او ابولفضل بود كه آب را نخورد باقي مردم را مي گويد (الاّ من اغترف غرفه بيده) حالا يك مشت يا دو مشت خورديد طوري نيست اما به فكر فقرا باشيد. خوب بس است.
آخر بحث هم يك سلام به امام حسين (عليه السلام) بكنيم السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. خدايا به امام حسين (عليه السلام) قسم، به برادرهايش و فرزندانش و خواهرش و اصحابش و زوارهاي مخلص اش قسم، اين عراق را از شر آمريكا و از شر هر صاحب شري و از شر اشراري كه در خود عراق هستند نجات بده.
خدايا همينطور كه طاغوت ايران و عراق را شكستي همه طاغوت ها را بشكن.
خدايا ما را هم مثل امام حسين (عليه السلام) يعني از فكرش از ايمانش از مناجاتش از اخلاص اش هر چه كه به امام حسين (عليه السلام) دادي... سي تا تير به او زدند نمازش را خواند نه تنها نماز بلكه با مستحبات خواند آخر نماز اول وقت و نماز جماعت مستحب است اذان مستحب است نماز را با مستحبات خواند خيلي آدم خيلي خجالت مي كشد سي تا تير... نماز امام دو ركعت بود شكسته بود چون دوم آمد دهم شهيد شد بخاطر هشت روز نمازش شكسته است نماز شكسته را من شمردم دو تا حمد دارد دو هفت تا چهارده تا دو تا هم قل هو الله دو پنج تا ده تا و چهارده تا بيست و پنج تا دو تا ركوع بيست و شش تا چهار تا سجده سي تا تشهد سي و پنج تا يعني با سي و پنج چهل تا كلمه سي تا تير يعني تقريباً هر يك كلمه يك تير خيلي مهم است كه آدم اينقدر از نماز حمايت كند ما سر يك چيزي نماز را عقب مي اندازيم نماز را نمي خوانيم.
خدايا از ايمانش از عشق اش از معرفت اش هر كمالي كه به محمد و آل محمد دادي پرتوي از آن كمالها را به ما و به نسل ما مرحمت بفرما.
منبع: درسهایی از قرآن




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط