از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء(علیه السلام)
مدینه ****** زمان : نيمه دوم ماه رجب سال 60 هجری
وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت در خواست کرد امام (ع) فرمود : ای دشمن خدا ! دور شو ، من از رسول خدا شنیدم که فرمود : (( خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید .)) وامت او چنین دیدند وعمل نکردند واینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است .
امام (ع) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش وبعضی یاران ، پس از وداع باجدش پیامبر (ص) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد .
امام حسین هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه اش چنین بیان می کند :
((... وجز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم . می خواهم امر به معروف ونهی از منکر کرده وبه راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (ع) رفتار نمایم .
مکه ****** زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری
امام (ع) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان ، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
امام (ع) طی نامه هایی به مردم بصره وکوفه ، سزاوارترین مردم برای خلافت وامامت را اهل بیت(ع) معرفی کردو...
حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی واز سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا – که تصمیم به قتل آن حضرت ، در آنجا گرفته بودند – حج را به عمره تبدیل کرد ودر هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد .
قسمتی از آخرین سخنرانی های حضرت در مکه :
ما اهل بیت به رضای خداراضی وخشنودیم ... هرکس می خواهد در راه ما جانبازی کند وخون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید ، آماده حرکت با ما باشد .
صَفّاح ****** زمان : چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری
در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد ودر جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود ، گفت : دلهای مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است .
سخن امام حسین (ع) خطاب به فرزدق در این منزلگاه :
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد ، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم . اگر پیش آمدها طبق مراد نبود آنکس که نیتش حق وتقوا بر دلش حکومت می کند ، از مسیر صحیح خارج نشود وضرر نخواهد کرد .
ذات عِرق ****** زمان : دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری
حضرت در جواب چنین فرمود : کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد وبگوید از مسلمانام هستم ، از خدا ورسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای ، خدا پاداش تو را بدهد.
عبدالله پسران خویش (عون ومحمد ) را به خدمت در کنار حضرت وجهاد با دشمنان سفارش کرد وخود به سوی مکه بازگشت .
قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت :
بهترین امان ،امان خداوند است . از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ماامان بخشد .
حاجِر ****** زمان : سه شنبه 15 ذی الحجه 60 هجری
قیس را در میان راه دستگیر کردند . او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (ع) نامه نوشته اند افشا کند ویا در برابر مردم به حسین (ع) و پدر وبرادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته وضمن تمجید از علی (ع) وفرزندانش ومعرفی خویش ، ابن زیاد ویارانش رانفرین کرد وخبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد واز مردم خواست دعوت امام حسین (ع) را اجابت کنند . لذا عبیدالله دستور داد او را از بالای قصر به پایین انداختند وبدنش قطعه قطعه گردید واین چنین به شهادت رسید .
از سخنان امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا:
« فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً »
من مرگ را جز سعادت نمی بینم وزندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم .
خُزَیمِیّه ****** زمان : جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین خطاب به زینب کبری در این منزلگاه می فرماید :
خواهرم ! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته ، همان خواهد شد .
زَرُود ****** زمان : دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(ع) بعد از شهادت زهیر فرمود :
ای زهیر ! خدا تو را از لطف ورحمت خویش دور مدارد وقاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه وخوک لعنت نماید .
ثَعلَبیّه ****** زمان : سه شنبه 22 ذی الحجه 60 هجری
پس از آن حضرت فرمودند : « اِنّا لِلّه وَ اِنّااِلَیهِ راجِعون ... » همه از خدائیم وبه سوی او بازمی گردیم ، پس از اینها زندگی سودی ندارد . آنگاه اشک به صورتش جاری شد وهمراهان نیز گریه کردند .
نوشته اند : امام حسین (ع) با یارانش اتمام حجت کرد . امام گروهی که به طمع مال ومقام دنیا با امام آمده بودند ، پس از این خبر ، از حضرت جدا شدند .
سخن امام حسین (ع ) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه :
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می کردم ، اثر جبرئیل را در خانه ما ، ونزول او برای وحی به جدم را ، به تو نشان می دادم . ای برادر ! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...
زُباله ****** زمان : چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین (ع) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناس ٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود :
پیشوایی مردم را به راه راست دعوت کرد وگروهی اجابت کردند ، وپیشوایی مردم را به گمراهی دعوت کرد وگروهی اجابت کردند . گروه اول در بهشت وگروه دوم در دوزخ خواهند بود .
بَطنُ العَقَبه ****** زمان : جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری
بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند . هرگاه چنین کنند ، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل وخوار خواهد ساخت .
شَراف (و ذُو حُسَم ) ****** زمان : شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری
لشکر امام (ع) ولشکر دشمن به فرماندهی حُر ، نماز ظهر.عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام (ع) سپاه حُر را چنین خطاب فرمود : «...ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت وحکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتارنمی کنند و در حق شما ستم روا می دارند . ای مردم ! من به سوی شما نیامدم مگر آنکه دعوتم کردید . پس اگر از آمدنم ناخوشنودید ، بازگردم .» تا حضرت (ع) خواست برگردد ، حُر مانع گشت . حضرت فرمود : « مادرت به عزایت بنشیند ! چه می خواهی ؟ حُر گفت : مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی پذیری ، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد ونه به مدینه .
از سخنان حضرت در این منزلگاه :مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی شود. در این حال سزاوار است که مؤمن ، لقای پروردگار را طلب کند .
بَیَضه ****** زمان : یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری
از سخنان حضرت در این منزلگاه :
ای مردم ! رسول خدا فرمود : هرکس سلطان ستمگر ، پیمان شکن ، حلال کننده حرامها ومخالف با سنت رسول خدا را ببیند ودر برابر او برنخیزد ، جایگاهش با او در جهنم است .
عُذَیبُ الهِجانات ****** زمان : دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری
امام در این باره آیه ای را تلاوت فرمودند که :
از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده وبه عهد خویش وفا کردند وبه شهادت رسیدند وبرخی در انتظار شهادت اند....
قصر بنی مُقاتِل ****** زمان : چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند وشبانه حرکت کنند .
امام حسین (ع ) در این منزل به عبیدالله جعفی جنین فرمود :
پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز واز اینکه جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما رابشنود وما را یاری نکند،او را به رو در آتش می افکند .
نینوا ( و کربلا) ****** زمان : پنج شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری
عبیدالله بن زیادنامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت : خبر ورود تو به کربلا رسید . من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم ویا بحکم من وحکم یزید بن معاویه باز آیی ! والسلام . امام (ع) فرمود : این نامه را جوابی نیست ! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم وثابت است.
امام حسین (ع) چون نامه ابن زیاد را خواند ، فرمود :
لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند . (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند )
کربلا ****** زمان : جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری
سخن امام حسین (ع) هنگام ورود به کربلا :
اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیاوَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما.... مردم ،بندگان دنیا هستند ودین آنها جز سخن زبانشان نیست . تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد ، دنبال دین می روند . وهرگاه بنای امتحان وآزمایش پیش آید ، دینداری بسیار اندک می شود.
کربلا ****** زمان : شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری
شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو
یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو
حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو
مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو
نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با حسین (ع) اعلام آمادگی کرده وحرکت بسوی کربلا را آغاز کردند .
امام (ع) در پاسخ « قیس بن اشعث » که سفارش به بیعت با یزید می کرد ، فرمود :
نه ، به خدا سوگند ، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم ، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمی کنم .
کربلا ****** زمان : یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری
عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند واز حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین (ع) از کوفه خارج می شوند ، جلوگیری کنند .
چون گروهی از مردم می دانستند جنگ با امام حسین (ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده وفرار می کردند .
از سخنان امام حسین (ع) با لشکر دشمن :
هیهات ما به ذلت تن نخواهیم داد . خدا ورسول او ومؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند ، دامنهای پاکی که ما را پروریده ، وسرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را برکشته شدن مردانه ترجیح ندهند .
کربلا ****** زمان : دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری
حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی اسد _ که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند _ رفته وآنان را به یاری فر خواند ، حضرت اجازه دادند . حبیب نزد آنها رفت وگفت : « امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا وآخرت از آنِ شما باشد » تعداد 90 نفر بپاخواستند وحرکت کردند ، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند وچون تاب مقاومت نداشتند ، پراکنده شده وبرگشتند . حبیب به نزد حضرت رسید وجریان را تعریف نمود حسین (ع ) گفت :« لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ »
نامه امام حسین (ع) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه وبنی هاشم :
... مثل اینکه دنیا اصلاً وجود نداشته ( این گونه دنیا بی ارزش ونابود شدنی است ) وآخرت همیشگی ودائم بوده وهست.
کربلا ****** زمان : سه شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که : سپاهیان خود بین امام حسین (ع) واصحابش وآب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطره ای آب به امام (ع) نرسد ، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد . یکی از آنها فریاد زد یا حسین !.... به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی ! حضرت فرمود : « خدایا ! او را از تشنگی هلاک کن وهرگز او را مشمول رحمتت قرار مده » حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام (ع) عملی گشت .
امام حسین (ع) سپاه دشمن را اینچنین نفرین کرد :
با خدایا ! باران آسمان را از اینان دریغ کن ، وبر ایشان تنگی وقحطی ( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر ) پدید آور ، وآن غلام ثقی ( حجاج بن یوسف ) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند وما را خوار ساختند وخداوند ( به توسط آن غلام) انتقام من واصحاب واهل بیت وشیعیان مرا از اینان بگیرد .
کربلا ****** زمان : چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری
ملاقات امام (ع) با عمر بن سعد :
حضرت فرمود :« ای پسر سعد ! آیا با من مقاتله می کنی واز خدا هراسی نداری ؟ » ابن سعد گفت : « اگر از این گروه جدا شوم خانه ام را خراب واموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام ار خشم ابن زیاد بیمناکم » حضرت فرمود : « تو را چه می شود ؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد وتو را در روز قیامت نیامرزد .... گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید ؟ به خدا چنین نیست وبه آرزویت نخواهی رسید .»
سخن امام حسین (ع) با یارانش :
ای بزرگ زادگان ! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی ورنج عبور داده و به بهشت پهناور ونعمتهای همیشگی آن می رساند .
کربلا ****** زمان : پنج شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری
امام حسین (ع) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز ،رازونیاز با خدا وتلاوت قرآن مهلت می گیرد .
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن وقطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف- که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – ویاران امام در آنجا مستقر بودند . این تدبیر امام (ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود ، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (ع) می پیوندند.
سخن امام (ع) خطاب به دشمن :
وای بر شما ! چه زیانی می برید اگر صدای مرا بشنوید ؟! من شما را به یک راه راست می خوانم ، اما شما از همه فرامین من سرباز می زنید ، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده وبر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است .
کربلا ****** زمان : جمعه دهم محرم الحرام 61 هجری
حضرت (ع) زهیر بن قیس را فرمانده راست سپاه ، وحبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس سپرد .گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد ، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود : دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم »
عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاد ه وبه سوی یاران امام انداخت وگفت : گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم !
سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده واز هر طرف یاران حسین (ع) را نشانه رفتند . امام (ع) فرمود : « یاران من ! بپاخیزید وبه سوی مرگ (شهادت ) بشتابید ، خدا شما رابیامرزد »
در حمله اول بالغ بر چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته وبه شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید وآنها نیز شربت شهادت را نوشیدند .
امام حسین (ع) که یکه وتنها مانده بود ، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده وآنها را صدا می کرد . حضرت (ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد ، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت وجنگ نمایانی کرد . دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود ،ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد ودر حالی که یکصد وچند نشانه تیرونیزه بر پیکرش بود ، نقش بر زمین گشت وروح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست . اما شیون زنان ،کودکان وحتی فرشتگان الهی بلند شد .
وسَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ
منبع: از مدینه تا کربلا ، همراه سید الشهداء (علیه السلام)