نویسنده:خیری منصور
امروز غزه دیگر آن قبیله 16 قرن پیش نیست که عده ای خود را به آن منتسب بدانند و به آن افتخار بکنند . غزه امروز عضو زنده و فعال امت است و از عمق وجود قضیه و مردمی برخاسته است که دیگر برای نشان دادن هویت والای آن خون و نژاد و جغرافیای سیاسی و ایدئولوژی تاثیری ندارد . غزه تصغیر و تحقیر شدنی نیست . هیچ انسان عاقلی نمی تواند؛ بپذیرد که چگونه امروز تمامی عرب ها از گشودن راز این معمای فلسطینی عاجز مانده اند.
چرا باید غزه در مقابل انبوه دشمنان سنگدل و بیرحم تنها رها شود ؟ آیا غزه باید به تنهایی در مقابل دشمنان ایستادگی و از حریم و مقدسات و ارزش های امت دفاع کند؟ آیا شرم آور نیست که ما هر روز نظاره گر سریال زنده و غمبار باشیم و از کنار آن به طور عادی بگذریم ؟ حجاج با تابوت های سفید به غزه باز می گردند وکودکان در کوچه وخیابان می میرند و قتل و کشتار ادامه می یابد و دشمن به شیوه نازی های آلمان به کشتار و نسل کشی به عنوان بهترین گزینه می پردازد تا به صلح و آرامش خیالی برسد . آن وقت عرب ها و مسلمانان نه تنها به جهاد و مبارزه و دفاع نمی پردازند بلکه گویی اصلا زنده نیستند.
این گونه مرگ و خاموشی که ما به آن عادت کرده ایم؛ سطر اول کتاب خاکستر شدن است و از قتل و آواره کردن و محاصره از پنچ جهت نیز دردناکتر است و این فرهنگ سیاسی و شیوه جدیدی است که این گونه القا می کند که هرکس که زیر سم اسبان و زنجیر تانک ها قرار بگیرد؛ فقط باید خودش از خود دفاع کند و سرنوشت محتوم خود را بپذیرد و دیگر انسان غیور و شرافتمندی نیست که دست عرق شدگان در دریای خون را بگیرد. اکنون این گونه می نماید که میان کسانی که محکوم به سرنوشت سراسر محنت هستند و کسانی که حاضر به درگیری و مقابله با دشمنان تاریخی خود نیستند و حاضرند این دشمنان را در کنار خود جای دهند؛ هیچ گونه ارتباط و سنخیتی وجود ندارد.
آن چه که امروز در غزه می گذرد؛ به همه ما مربوط است و تنها یک مسئله و موضوع صرفا فلسطینی نیست و ما نباید از تحمل بار مسئولیت و مشارکت در درد و رنج آنان شانه خالی کنیم و خون های به ناحق ریخته شده آنان را نادیده بگیریم . ما راه گریزی نداریم و داستان ما ادامه خواهد داشت و دفاع از حق ما را در معرض مرگ قرار داده است ولی با این حال کناره گیری و بی تفاوتی نسبت به امور مسلمانان گرفتار، اکنون به صورت قاعده کلی در آمده است . غزه اکنون غرق در خون و تاریکی است و دود های تیره و تار فضای این منطقه را فرا گرفته است و هیچ نور امیدی به چشم نمی خورد و صرفا جغدهای شوم بر خرابه های آن آواز می خوانند.
ما می دانیم که ادامه نواختن ساز مرگ و خونریزی و به صدا در آوردن ناقوس مرگ تمامی تلاش ها را ناکام خواهد گذاشت و زندگی برای کسانی که در محیط های وحشتناک و بسیار سرد و تاریک به سر می برند؛ مفهوم خود را از دست داده است . یک و نیم میلیون انسان فلسطینی به جرایمی محکوم شده اند که هیچ گاه مرتکب نشده اند . مرتکبان این جنایات اختاپوس های سفیدی هستند که شعار دمکراسی سر می دهند و خود را متولیان اصلی و انحصاری آن می دانند. دمکراسی زیر یوغ اشغالگری و تحت ائتلاف ژنرال و خاخام و شب و تاریکی و اشغالگری چه معنی دارد؟
این امت نباید تنگ نظر باشد و صرفا پیش پای خود را بنگرد و نباید طرح های موقت را تحت هر شرایطی بپذیرد و به اجبار و از روی سرخوردگی و ناامیدی به راه حل های غیر اصولی تن در دهد . صلح با جنگ ویرانگر در تضاد و تعارض است؛ اگر چه در جهان کنونی همه چیز معنای عکس می دهد و وارونه شده است.
تاریکی غزه باید آن قدر ادامه یابد تا دیگر هیچ روزنه امیدی باقی نماند . کسانی که برق بیمارستان ها و مساجد و مدارس و پروشگاه ها را قطع می کنند؛ اگر بتوانند خورشید و ماه و ستارگان را نیز از آسمان عرب ها محو می کنند و این اتفاق نیز به وقوع خواهد پیوست اگر این سکوت مرگبار فراگیر ادامه یابد.
منبع: سایت شهید آوینی
چرا باید غزه در مقابل انبوه دشمنان سنگدل و بیرحم تنها رها شود ؟ آیا غزه باید به تنهایی در مقابل دشمنان ایستادگی و از حریم و مقدسات و ارزش های امت دفاع کند؟ آیا شرم آور نیست که ما هر روز نظاره گر سریال زنده و غمبار باشیم و از کنار آن به طور عادی بگذریم ؟ حجاج با تابوت های سفید به غزه باز می گردند وکودکان در کوچه وخیابان می میرند و قتل و کشتار ادامه می یابد و دشمن به شیوه نازی های آلمان به کشتار و نسل کشی به عنوان بهترین گزینه می پردازد تا به صلح و آرامش خیالی برسد . آن وقت عرب ها و مسلمانان نه تنها به جهاد و مبارزه و دفاع نمی پردازند بلکه گویی اصلا زنده نیستند.
این گونه مرگ و خاموشی که ما به آن عادت کرده ایم؛ سطر اول کتاب خاکستر شدن است و از قتل و آواره کردن و محاصره از پنچ جهت نیز دردناکتر است و این فرهنگ سیاسی و شیوه جدیدی است که این گونه القا می کند که هرکس که زیر سم اسبان و زنجیر تانک ها قرار بگیرد؛ فقط باید خودش از خود دفاع کند و سرنوشت محتوم خود را بپذیرد و دیگر انسان غیور و شرافتمندی نیست که دست عرق شدگان در دریای خون را بگیرد. اکنون این گونه می نماید که میان کسانی که محکوم به سرنوشت سراسر محنت هستند و کسانی که حاضر به درگیری و مقابله با دشمنان تاریخی خود نیستند و حاضرند این دشمنان را در کنار خود جای دهند؛ هیچ گونه ارتباط و سنخیتی وجود ندارد.
آن چه که امروز در غزه می گذرد؛ به همه ما مربوط است و تنها یک مسئله و موضوع صرفا فلسطینی نیست و ما نباید از تحمل بار مسئولیت و مشارکت در درد و رنج آنان شانه خالی کنیم و خون های به ناحق ریخته شده آنان را نادیده بگیریم . ما راه گریزی نداریم و داستان ما ادامه خواهد داشت و دفاع از حق ما را در معرض مرگ قرار داده است ولی با این حال کناره گیری و بی تفاوتی نسبت به امور مسلمانان گرفتار، اکنون به صورت قاعده کلی در آمده است . غزه اکنون غرق در خون و تاریکی است و دود های تیره و تار فضای این منطقه را فرا گرفته است و هیچ نور امیدی به چشم نمی خورد و صرفا جغدهای شوم بر خرابه های آن آواز می خوانند.
ما می دانیم که ادامه نواختن ساز مرگ و خونریزی و به صدا در آوردن ناقوس مرگ تمامی تلاش ها را ناکام خواهد گذاشت و زندگی برای کسانی که در محیط های وحشتناک و بسیار سرد و تاریک به سر می برند؛ مفهوم خود را از دست داده است . یک و نیم میلیون انسان فلسطینی به جرایمی محکوم شده اند که هیچ گاه مرتکب نشده اند . مرتکبان این جنایات اختاپوس های سفیدی هستند که شعار دمکراسی سر می دهند و خود را متولیان اصلی و انحصاری آن می دانند. دمکراسی زیر یوغ اشغالگری و تحت ائتلاف ژنرال و خاخام و شب و تاریکی و اشغالگری چه معنی دارد؟
این امت نباید تنگ نظر باشد و صرفا پیش پای خود را بنگرد و نباید طرح های موقت را تحت هر شرایطی بپذیرد و به اجبار و از روی سرخوردگی و ناامیدی به راه حل های غیر اصولی تن در دهد . صلح با جنگ ویرانگر در تضاد و تعارض است؛ اگر چه در جهان کنونی همه چیز معنای عکس می دهد و وارونه شده است.
تاریکی غزه باید آن قدر ادامه یابد تا دیگر هیچ روزنه امیدی باقی نماند . کسانی که برق بیمارستان ها و مساجد و مدارس و پروشگاه ها را قطع می کنند؛ اگر بتوانند خورشید و ماه و ستارگان را نیز از آسمان عرب ها محو می کنند و این اتفاق نیز به وقوع خواهد پیوست اگر این سکوت مرگبار فراگیر ادامه یابد.
منبع: سایت شهید آوینی