رهبری امام راحل در مراحل مختلف نهضت اسلامی
امام در عنفوان جوانی ضمن پرداختن به تهذیب نفس در کنار تحصیل و تدریس علوم معقول و منقول، در مسائل سیاسی نیز به مطالعه پرداخته و در شرایط آن روز ایران و حوزه، اوضاع سیاسی داخلی و بینالمللی را دنبال میکردند و در موقعیتهای مناسب، حتی در قالب تدریس اخلاق در حوزه علمیه، به ترویج اندیشه سیاسی و انقلابی و افشاگری چهره کریه استبداد و استعمار میپرداختند. (2)
بهر تقدیر، نهضت امام خمینی از آغاز تا فرجام و تا امروز چندین مرحله را طی کرده است که به طور اجمال به بیان آن میپردازیم.
الف ـ مرحله نظریه پردازی و تکون نهضت:
1 ـ تلاش در جهت کسب آمادگیهای علمی و اخلاقی:
2 ـ افشای چهره پهلوی اول و قلم به مزدان خائن:
امام در بخش دیگر از کتاب با اشاره به جنایات رضا شاه و حمایتهای قلم بدستان مزدور و روشنفکران حامی او مینویسد:
ما میگوئیم دولتی که برای پیشرفت کلاه لگنی نیم خورده اجانب چندین هزار افراد مظلوم کشور را در معبد بزرگ مسلمین و جوار امام عادل مسلمانان با شصت تیر و سر نیزه سوراخ سوراخ و پاره پاره کند این دولت دولت کفر و ظلم است و اعانت آن عدیل کفر و بدتر از کفر است. ما میگوئیم دولتی که برخلاف قانون کشور و قانون عدل یک گروه دیوان آدم خوار را به نام پاسبان شهربانی در هر شهر و ده به جان زنهای عفیف بیجرم مسلمانان بریزد و حجاب عفت را با زور سر نیزه از سر آنها برباید و بغارت و چپاول ببرد و محرمات بیسرپرست را در زیر لگد و چکمه خورد کند و بچههای مظلوم آنان را سقط نماید این دولت دولت ظالمانه و اعانت بر آن عدیل کفر است.» (5)
امام در ادامه میفرمایند:
ما از رضاخان چندان توقعی نداریم او با وضع سربازی بزرگ شده بود و گوشت و خون او با این فجایع تربیت شده بود، او نمیتوانست بفهمد که عفت و پاکدامنی و امانت و درستی برای یک سرباز اهمیتش بیشتر است تا برای دیگر افراد توده، و سرباز به دینداری نیازمندتر است از دیگران، لکن با قانونگذارها که خود را دانشمند به حساب میآورند سخن داریم...» (6)
3 ـ ارائه راه حل (سقوط رژیم پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی) :
«جمله آنکه این زمامداران خائن یا بیخرد باید عوض شوند تا کشور عوض شود و گرنه از این روزگار بدتری خواهید دید. تنها حکومتی که خرد و شرع آن را حق می داند حکومت خدا، یعنی حکومت قانون الهی است و اگر قوانین اسلام در این مملکت جریان پیدا کند روزی میرسد که پیشقدم در تمدن جهان باشد و این نوع حکومت اگر بدست فقیه هم نباشد بدون نظارت فقها هم امکان ندارد.» (7)
امام در پایان با بیان آیات مربوط به جهاد فرمودند: آیا چنین قرآن و آیینی هیچگاه به پیروان خود اجازه میدهند زیر بار ذلت بروند؟ بنابراین تنها راه رهایی جهاد رهایی بخش است که جز با آموزش نظامی همه طبقات (بسیج عمومی) امکان پذیر نیست. (8)
4 ـ تشکیل هسته مرکزی:
ب ـ آغاز شکلگیری نهضت به صورت آرام
1 ـ تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و واکنش امام:
از سال 39 که به دلایل خاص داخلی و خارجی رژیم در صدد برخی اقدامات به ظاهر اصلاحی دیکته شده از سوی رئیس جمهور وقت آمریکا برآمده بود با استفاده از خلأ مرجعیت متمرکز در قم و نیز به منظور آزمودن نیروی روحانیت برای اقدامات آتی، لایحه مذکور را ابتدا در دولت امینی مطرح کردند ولی با استعفای امینی و تشکیل دولت توسط اسدالله علم که مجلس نیز با پیش شرط ایشان برای تشکیل دولت، توسط شاه منحل شده بود، (لایحه مذکور) به جریان افتاد، در متن جدید هر سه شرط مذکور در نظامنامه قبلی حذف شد.
1 ـ 1 ـ دلایل رژیم برای تغییر قانون:
رژیم با انجام این کار در آن مقطع زمانی خاص، اولا میخواست با روحانیت که در شرایط بحران رهبری بسر میبردند زورآزمایی کند ثانیا به گروههای صاحب نفوذ غیر معتقد به اسلام و قرآن که عملا سیاست کشور را در اختیار داشتند فرصت دهد تا موجودیت خود را اعلام کنند، ثالثا با عنوان کردن آزادی زنان دلیل عقب ماندن و محرومیت گذشته آنها را به عهده اسلام بگذارد و بالاخره آخرین مانعی را که در راه پیوستگی کامل به غرب است از بین بردارد. (9)
1 ـ 2 ـ عکس العمل امام:
امام که منتظر فرصت بودند تا یک تحول بنیادی را آغاز کنند و همه مردم و علما را وارد صحنه سیاست و مبارزه نمایند و در ضمن جلوی اعتراض مقدس مآبهای روحانینما را هم بگیرند بلافاصله دست به کار شدند و اعلام داشتند دولت با حذف اسلام و قرآن، به جنگ با اسلام برخاسته است و مبارزه با آن یک تکلیف شرعی است و در مورد انتخاب بانوان فرمود: ما با ترقی زنان مخالف نیستیم ما با این فحشا مخالفیم. با این کارهای غلط مخالفیم، مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زنها داشته باشند؟ مگر آزاد مرد و آزاد زن با لفظ درست میشود؟ (10)
با دعوت امام جلسهای در منزل آیة الله حائری و با حضور مراجع وقت تشکیل شد تا در این مورد تصمیم مقتضی و هماهنگ اتخاذ گردد. (11) نهایتا مراجع در اجرای تصمیم متخذه طی تلگرافی و با لحن ملایم و خیرخواهانه از شاه خواستند تا در الغای تصویبنامه اقدام کند. شاه پس از یک هفته به صورت مزورانه و اهانت آمیز پاسخ میدهد که در آن اولا مراجع را با عبارت «حجة الاسلام» مخاطب قرار میدهد تا صریحا بگوید آنها را در حد مرجعیت نمیشناسد (چنانچه در فوت آقای بروجردی نیز پیام تسلیت به نجف برای آقای حکیم مخابره کرده و مراجع قم را مورد بیاعتنایی قرار داده بود). ثانیا با عبارت «توفیقات جناب مستطاب عالی را در هدایت افکار عوام خواهانیم» به آنها میگفت که وظیفه شما هدایت عوام است نه دخالت در امور سیاسی کشور. ثالثا با عبارت «توجه جنابعالی را به وضعیت زمانه و تاریخ و همچنین به وضع سایر ممالک اسلامی دنیا جلب مینماییم» میخواست بگوید شما ارتجاعی هستید و از دنیا بیخبرید و چرا اسلامی غیر از کشورهای اسلامی میخواهید .
بالاخره در پایان جوابیه اظهار داشت لایحه توسط دولت تصویب شده و دولت باید اقدام کند و از این طریق خواست بگوید من سلطنت میکنم نه حکومت و لذا هیچ مسؤولیتی ندارم. (12)
پاسخ شاه نه تنها قانع کننده نبود بلکه اهانت آمیز نیز بود لذا مراجع قم در نشست جدیدی که به دعوت امام انجام شده بود تصمیم گرفتند از علم بخواهند در لغو تصویبنامه اقدام کند. (13) امام در پیامشان به علم بیآنکه ایشان را با عنوان نخست وزیر خطاب نمایند بسیار تند و تهدید آمیز مطالب را بیان کردند. (14) علم پس از چهل روز جواب مراجع قم را با عنوان آیة الله میدهد و نسبت به دو بند اول لایحه (حذف شرط اسلام و سوگند به قرآن) قول مساعد میدهد اما تصمیم گیری در مورد انتخاب بانوان را به نظر نمایندگان مجلس موکول میکند و در عین حال پاسخ تلگراف امام را نمیدهد تا به زعم خود در میان مراجع قم تفرقه ایجاد کند، غافل از اینکه همین اقدام او امام را به نحو بارزی از دیگران ممتاز ساخت سیل تلگرافها و استفتائات حوزهها و بازاریان به سوی امام سرازیر شد. مردم شهرها، بویژه تهران، به اعتراض برخاستند، کشور حالتی اعتراض آمیز به خود گرفت.
2 ـ گسترش دامنه نهضت یا یک گام به پیش:
«اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و تمام اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیسم است و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه میکنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤون، ساقط مینمایند.» (15)
بهر تقدیر، با تلاشهای پیگیر امام و مراجع عظام قم و پشتیبانی همه جانبه مردم لایحهای که در مهرماه سال 41 به تصویب دولت رسیده بود در آذرماه همان سال لغو شد. (16)
3 ـ باز هم زورآزمایی و پاسخ دندان شکن:
امام پس از آگاهی از ماجرا، طی ارسال پیامی به دولت هشدار داد که در صورت وقوع چنین حادثهای، علمای اسلام متقابلا همان روز را به مناسبت فاجعه مسجد گوهر شاد (که توسط رضاخان انجام گرفته بود) عزای ملی اعلام نموده و از عموم ملت خواهند خواست که دست به تظاهرات بزنند و نسبت به عاملین آن ابراز انزجار نمایند، با این تهدید امام، رژیم به ناچار از موضع خود عقب نشینی کرد بدین ترتیب، پیروزی دوم در حال شکلگیری نهضت به دست آمد که خود آغازی برای حوادث بعدی بود.
4 ـ تبلیغات علیه روحانیت و موضعگیری امام:
این سخنرانی و جلسه اعتراض آمیز که از طرف مراجع قم و با پیشنهاد امام شکل گرفت بازتاب گستردهای در میان مردم داشته و موجب وحشت دولت گشت لذا معاون نخست وزیر راهی قم شده ضمن اظهار تأسف از نوشتههای برخی از جراید، به مراجع اطمینان داد که مسأله را تعقیب کرده و دیگر اجازه انتشار اکاذیب علیه روحانیت را نمیدهد.
5 ـ رفراندوم لوایح ششگانه و موضعگیری امام:
امام با صدور بیانیهها و انجام سخنرانیهای خود فرمود: اولا باید روشن شود چه مقامی صلاحیت برگزاری رفراندوم را دارد ثانیا اصولی که برای مردم نامفهوم است چگونه میتواند مورد تصویب قرار گیرد ثالثا شرط اصلی یک رفراندوم آزادی است که اکنون وجود ندارد، رابعا اگر اینها برای اجرای اصلاحات حسن نیت دارند و میخواهند برای ملت کاری انجام دهند چرا به برنامه اسلام و کارشناسان آن مراجعه نمیکنند؟ خامسا به نظر میرسد که این رفراندوم اجباری مقدمهای برای از بین بردن اصول اسلامی است. (17)
رژیم نیز به طور ناجوانمردانه انقلابیون را مرتجع، مخالف آزادی و نهایتا عمال ملاکین معرفی میکرد. بهر تقدیر، رفراندوم تحریم شد و مردم برای شرکت در آن استقبال چندانی نشان ندادند. شاه در آستانه رفراندوم (4 بهمن 41) به قم سفر کرد و در میدان آستانه سخنرانی کرد ولی نه مردم و نه علما استقبالی از او به عمل نیاوردند و شهر به صورت ماتم زده یکپارچه تعطیل بود و کسی در آن تردد نمیکرد. شاه عصبانی شده و همچون افعی زخم خورده در صدد انتقام برآمد. در همان ایام در پایگاه وحدتی دزفول ضمن ایراد سخنرانی روحانیون و مراجع قم را تهدید به سرکوب و مرگ کرد!
ج ـ آغاز دوباره یا مرحله خونین نهضت
نوروز سال 42 مصادف بود با ایام شهادت امام صادق (ع) . و امام طی ارسال پیامهای جداگانه خطاب به علمای بلاد فرمود ما امسال عید نداریم و عید را عزای عمومی اعلام کرده از آنان خواست از فرصت بدست آمده استفاده کرده مردم را در جریان جنایات و خلافکاریهای شاه قرار دهند. (18)
دوم عید مصادف با شهادت امام صادق (ع) مراسمی در مدرسه فیضیه برگزار شد. مزدوران رژیم با لباس مبدل وارد جلسه شده و مجلس را بر هم زدند مردم وحشتزده مدرسه را ترک کردند شامگاه کماندوها به حجرهها ریختند جمع زیادی از طلاب را شهید و مجروح نمودند و این جنایت را در روز بعد نیز تکرار کردند. (19)
با این حمله و کشتار رعب و وحشت شهر قم را فرا گرفت شاه در صدد گسترش این جو وحشت به سراسر کشور برآمد متقابلا امام نیز تصمیم گرفت تا در قالب برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهدا، قیام را به نقاط مختلف کشور گسترش بدهد که سرانجام امام موفق به انجام این کار شدند. امام به مناسبت چهلم شهدای فیضیه با صدور بیانیهای شخص شاه را به شدت مورد حمله و تهدید قرار داد و همه تبلیغات شومی را که در مدت چهل روز علیه مراجع و روحانیت انجام گرفته بود بیاثر کرد.
در ایام محرم سال 42 (پس از 65 روز از فاجعه خونین فیضیه) روحانیون و متصدیان برگزاری مراسم مأموریت ویژهای یافتند تا به نحو شایستهای از آن بهرهبرداری کنند. عمال رژیم از روحانیون اعزامی تعهد میگرفتند علیه شاه و اسرائیل چیزی نگویند و نگویند که اسلام در خطر است. امام نیز در عصر عاشورا سخنرانی تاریخی خود را ایراد کرده و شاه و اسرائیل (20) را مورد حمله قرار داده و اضافه کرد: آخر شاه و اسرائیل چه رابطهای با هم دارند، مگر شاه یهودی است؟ امام در پایان فرمودند:
«من نمیخواهم تو (در سرنوشت) مثل پدرت بشی، اینها میخواهند تو را یهود معرفی کنند که من بگویم کافری، تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.» (21)
پس از این سخنرانی بود که مأموران رژیم نیمههای شب به منزل امام ریختند و با دستگیری امام، ایشان را به تهران برده و مدت ده ماه در زندان یا در محاصره نگه داشتند.
با انتشار خبر دستگیری امام، تمام شهرهای ایران، بویژه قم و تهران و ورامین به اعتراض عمومی و خروش ملی تبدیل شد مردم با فریادهای کوبنده و اعتراضآمیز خواهان آزادی مرجع خود شدند، مردم ورامین به صورت کفنپوش به حرکت در آمدند دژخیمان رژیم مردم را به رگبار بستند و در نتیجه هزاران انسان بیگناه را در ماه خون و شهادت (محرم) و در نیمه خرداد سال 42 به شهادت رساندند. مراجع قم و نجف و روحانیون شهرهای مختلف عراق به انقلاب پیوستند و فریاد اعتراض و ماهیت قیام مردم و جنایات شاه را به سران کشورهای عربی و سازمانهای بین المللی اعلام کردند. بالاخره امام پس از نزدیک به یک سال بازداشت آزاد شده و به قم مراجعت میکردند. مراسم مراجعت امام همراه با قیام و انقلابی دیگر شد.
سالگرد شهدای فیضیه و پانزده خرداد بار دیگر شور آفرید، امام خود به سخنرانی پرداخت، 15 خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد. (22)
مهرماه سال 43 قرارداد ننگین «کاپیتولاسیون» تصویب شد که به موجب آن نظامیان آمریکایی از مصونیت قضایی برخوردار شدند امام اعتراض خود را در قالب سخنرانی معروفشان مطرح کردند . رژیم پس از این به گمان خود مانع را از سر راه برداشت و امام را به ترکیه و سپس به نجف تبعید کرد. اما امام حتی لحظهای از فعالیت و هدایت نهضت دریغ نکردند.
د ـ رشد و شکوفایی نهضت (46 ـ 57)
از سالهای 46 به بعد به دلیل شرایط بوجود آمده از قبیل: جشن تاجگذاری شاه و فرح، جشن مبتذل 2500 ساله شاهنشاهی، تغییر متمم قانون اساسی و تعیین فرح به عنوان نایب السلطنه، قتل مشکوک جهان پهلوان تختی، جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، آتش زدن مسجد الاقصی، شهادت آیة الله سعیدی و آیة الله غفاری، طرح حزب رستاخیز، حمله به مدرسه فیضیه در سال 54 و شهادت حاج آقا مصطفی در سال 56، امام با ارسال پیام، ایراد سخنرانی و پاسخ به نامههای دانشجویان ایرانی مقیم اروپا به هدایت و رهبری نهضت ادامه دادند و اصل پیوستگی را در رهبری مردم حفظ کردند (بر خلاف کسانی که تا هوا را پس میدیدند به دنبال عیاشی میرفتند و همینکه اوضاع بر وفق مراد شد به میان ملت آمده و با پررویی تمام ملت را از صحنه بیرون کرده، طلبکار شدند) .
به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی در سال 56 مراسمی در سراسر کشور برگزار شد و پس از 15 سال نام امام به طور علنی بر منابر و مجالس برده شد و مردم نیز با ذکر صلوات از آن استقبال کردند. مراسم یاد شده که تا چهلم ادامه داشت تأثیر بسزایی بر اوضاع سیاسی کشور داشت اما پس از اتمام مراسم چهلم و آرام شدن اوضاع، روزنامه اطلاعات با نام مستعار رشیدی مطلق طی مقالهای امام را مورد اهانت قرار داد که این امر موجب اعتراض عمومی طلاب حوزه علمیه قم و مراجع شد. طلاب به عنوان اعتراض و اعلام انزجار به منازل مراجع و فقها رفتند تا آنکه در غروب روز 19 دیماه 56 در میدان شهدای قم مأموران شاه جمعیت را به رگبار بستند در نتیجه گروه زیادی را شهید و تعدادی را مجروح ساختند. با شهادت طلاب مجددا مراسمی در قم و سایر نقاط کشور برگزار شد در مراسم چهلم شهدای قم، مردم تبریز توسط دژخیمان به رگبار بسته شدند، بمناسبت اربعین شهدای تبریز مراسم با شکوهی در مسجد اعظم قم برگزار شد، یکی از سخنرانان به نمایندگی از سوی آقای شریعتمداری اعلام داشت رعایت احترام همه مراجع لازم است لذا اگر بنابر ذکر صلوات است باید با شنیدن نام هر یک از این بزرگان تکرار شود. در پی آن، یکی دیگر از روحانیون با قرار گرفتن در جایگاه بیان داشت احترام مراجع لازم است اما امام جایگاه ویژهای دارد لذا اگر بناست با شنیدن نام همه مراجع صلوات فرستاده شود برای نام امام سه بار صلوات میفرستیم که انبوه جمعیت با صلوات از این پیشنهاد استقبال کردند (بالاخره سه صلوات به احترام نام امام همچنان گرمابخش مجالس است) . (23)
به هر تقدیر، هر چه زمان میگذشت بر دامنه نهضت افزوده میشد و چهلمهای فراوانی به یکدیگر گره خوردند تا در سال 57 علی رغم همه وحشیگریها و کشتار خونین و تضییق بر امام در نجف و تبعید ایشان به پاریس و تغییر دولتها و تعویض مهرهها نه رژیم و نه اربابان او نتوانستند در برابر سیل طوفنده و خروشان ملت دوام بیاورند و نهایتا شاه رفت و امام باز آمد.
«دیو چو بیرون رود فرشته درآید.» با ورود موفقیت آمیز امام به میهن اسلامی برکات الهی نیز بر این ملت نازل شد و بار دیگر از آب حیات اقیانوس بیکران اسلام بهرهمند شدند. (24)
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 که رهین رهبریهای خردمندانه امام، فداکاریهای ملت باوفای ایران و اتحاد همه اقشار، اعم از روحانی، دانشگاهی، کارمند، کارگر، کشاورز، شهری و روستایی، زن و مرد و... و در رأس همه امدادهای خداوند متعال و توجهات امام عصر (عج) بود، مرحله جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد، ملت طعم پیروزی و آزادی را چشید مستضعفان از الطاف پدری دلسوز برخوردار شدند. مردم حاضر شدند هر چه دارند در طبق اخلاص بگذارند تا پیر و مرادشان موفق به اجرای قوانین اسلام گردد.
در مقابل، دشمنان قسم خورده انقلاب پیوند نامقدس خود را علیه انقلاب شکل دادند. جنگهای داخلی، ترور برجستگان انقلاب، ترور شخصیتها با انواع تهمتهای ناجوانمردانه، آتش زدن مزارع، طرح کودتا، محاصره اقتصادی، حمله آمریکائیها به ایران، تحمیل جنگ خانمانسوز بر نظام نوپای اسلامی و موارد بیشماری دیگر نمونههایی از نتایج این اتحاد شوم است.
اما در همه این مقاطع دست مدد الهی بالای سر ملت و امام بود. با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام بسیاری از عناصر فاسد و نقشههای دشمنان رو شدند. آمریکائیها در آتش عذاب الهی سوختند، صدامیان در نیل به اهداف خود ناکام ماندند، لیبرالها از صحنه سیاست منزوی شدهاند...
پي نوشت :
1 ـ کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ص .352
2 ـ ر. ک: نهضت امام خمینی در ایران، سید حمید روحانی (زیارتی) ج 1، 1361، ص ص24 ـ .84
3 ـ در خصوص تاریخ تدوین این کتاب اختلاف است، خانم کدی آن را به سال 1323 مربوط میداند ولی بعضی تاریخ آن را به دوران حکومت رضاخان مربوط میدانند. اما از متن کتاب استنباط میگردد که پس از عزل رضاخان توسط انگلیسیها، این کتاب تدوین شده است.
4 ـ کشف اسرار، امام خمینی (ره) بی تا، بیم، ص .283
5 ـ همان، ص .239
6 ـ همان، ص .243
7 ـ همان، ص 222 و .238
8 ـ همان.
9 ـ مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 375 ـ .376
10 ـ صحیفه نور، ج 1، ص 32 و .53
11 ـ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص .442
12 ـ مدنی، جلال الدین، ج 1 ص .377
13 ـ صحیفه نور، ج 1، ص .29
14 ـ همان، ص .30
15 ـ همان مدرک، ص 176 و 177 و صحیفه نور، ج 1، ص .33
16 ـ امام پس از لغو لایحه با ارسال پیام تشکر آمیز از مردم، آنان را عملا در این نهضت شریک کرده و ادامه آن را به خود مردم واگذار کرد. (همان مدرک، ص 22)
17 ـ مدنی، پیشین، ج 2، ص 12 ـ .13
18 ـ ر. ک: همان مدرک، ص 20 ـ .21
19 ـ بدین ترتیب اولین شهدای نهضت امام خمینی در سالروز شهادت امام صادق از میان شاگردان آن امام و در مرکز تحصیل علوم آن امام همام به دیار حق شتافتند و به تناسب حکم و موضوع راه آینده را میتوان به راحتی حدس زد.
20 ـ امام با این سخنرانی خواست ثابت کند شاه و صهیونیستها پشت و روی یک سکهاند. ر . ک: پیشین، ص38 ـ .43
21 ـ همان، ص .40
22 ـ همان، ص 44 ـ .62
23 ـ آنچه در این قسمت و پس از این تا پایان نقل میشود مشاهدات عینی نویسنده این سطور است هر چند در کتابهای مربوطه نیز کم و بیش بیان شده است.
24 ـ در این قسمت به توضیحات کلاس در مورد حوادث واپسین روزهای رژیم شاه توجه شود