نویسنده:جواد صبوحی
گفتگوی قدس با دکتر محسن الویری
*آقای دکتر در شرایطی که در آن به سر می بریم بازخوانی دوباره سیره نظری و عملی امام هفتم(ع) و دیگر ائمه(ع) چگونه امکان پذیر است؟
** یکی از روشهای متداول که روش مناسبی نیز می باشد، این است که از منظر پرسشهای جدیدی که برای ما مطرح می شود و از منظر یافته های جدید علمی در حوزه های مختلف انسانی، به رفتار و سخنان ائمه (ع) بنگریم و درسهایی را متناسب با زندگی امروزمان دریافت کنیم. در سالهای اخیر بحث جدیدی در مباحث اجتماعی مطرح شده است که از آن به عنوان مدیریت تعارض و یا حل و فصل مخاصمات یاد می کنند. مدیریت تعارض یکی از روشهای اجتماعی است برای کاستن و کنترل اختلافها میان افراد و گروه های اجتماعی و طبقات یک اجتماع برای ساختن جامعه ای سالمتر و آگاه تر و بدون تنش به کار می رود.
*این تعارضها چیست و در چه علمی از آن بحث می شود ؟
** در حال حاضر در سه حوزه دانش حقوق، مدیریت و دانش سیاسی این بحث بیشتر مورد استفاد ه قرار می گیرد. این مقوله مبحثی است که در آن برای کاستن از تعارضهای حقوقی میان گروه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. در دانش مدیریت نیز از منظر مدیریتی به این بحث نگریسته می شود و از ساز و کارهایی است که اگر بخواهیم اختلاف میان فرد و یا دو گروه با یکدیگر را در مقیاس سازمان کوچک و یا بزرگ بررسی کنیم، این مقوله را در نظر خواهیم گرفت. دانش سیاسی هم بیشتر برای حل اختلافها و مخاصمات سیاسی دو گروه و یا کشور مختلف به این مبحث می پردازد.
* این تعارضها شکل واحدی دارد و یکباره در جامعه اتفاق می افتد؟
** این تعارضها مراحلی دارد. اولین و ساده ترین مرحله آن اختلاف و تفاوت دو فرد و یا دو گروه اجتماعی نسبت به دیگران و درک این اختلاف است که من فردی با افکار، اندیشه ها و خواسته های مشخص و دیگری نیز فردی است با افکار و اندیشه های دیگر ؛ یعنی تفاوت درک از خود و درک از دیگری.
همین تفاوت قایل شدن بین خود و دیگری نقطه آغازینی برای برخوردهاست. در مراحل بعد نیز ممکن است اختلاف منافعی با یکدیگر داشته باشیم و این اختلاف به تنش و سردی روابط و در واپسین مرحله نیز به جنگ و برخوردهای شدید منجر شود. پس ساده ترین نوع تعارض، اختلاف میان خود و غیرخود می باشد. همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که اگر مدیریت اجتماعی هوشمندی وجود داشته باشد، بهترین مرحله مواجهه با تعارض با مدیریت همان مرحله نخست است؛ یعنی مرحله ای که مانع ورود به مراحل بالاتر می شود و در همان گامهای اولیه ازبروز تعارض پیشگیری می کنیم. یعنی زمانی که هنوز سرمایه های فردی و اجتماعی به مخاطره نیفتاده است، اگر بتوانیم از بروز این تعارضها پیشگیری کنیم بهترین خدمت را به بشریت کرده ایم.
تعارض گاه میان افراد و گاه میان گروه های اجتماعی رخ می دهد. این گروه ممکن است از مجموعه ای دو نفره یا جامعه ای تشکیل شده باشد که از آن به عنوان یک ملت نام می بریم. مراحل ساده تر آن تعارضهای خانوادگی و یا میان گروه های سیاسی در کشورهای مختلف است. ریشه تعارضهای اجتماعی به تعارضهای فردی بر می گردد.وقتی دو سازمان با یکدیگر مبارزه می کنند، نقطه آغازین آن به تعارض میان دو نفر می رسد. در حقیقت، هواداران این دو هستند که نزاع و تعارضهای جمعی را باعث می شوند. بنابراین، اگر بخواهیم این تعارض را مدیریت کنیم، بهتر است از نقطه فردی شروع کنیم تا این پیشگیری انجام شود تا قبل از آنکه به پدیده مخرب اجتماعی تبدیل شود آن را کنترل کنیم.
* این نکات چه ارتباطی با زندگی امام هفتم(ع) دارد؟
** اگر به سخنان امام هفتم و سایر ائمه (ع) نظری انداخته شود مشحون از نکاتی است که می تواند به عنوان یک نمونه در اینجا مورد توجه قرار بگیرد. به عنوان مثال امام(ع) در جایی بیان فرموده اند که: مهربانی کردن نسبت به مردم و مودت ورزیدن نسبت به آنها نیمی از عقل است. امام در رساله مشهور «رسالة العقل» خود این نکته را مطرح کرده اند که مناسب ترین عقل، عقلی است که انسان و سعادت همیشگی و بهشت برین را برای او تضمین کند. نیمی از این عقل، مهربانی کردن نسبت به مردم است. لازمه این نگاه این است که مبنای رفتاریمان در مواجهه با عامه مردم مهرورزی و مودت با مردم باشد همان گونه که امام هفتم(ع) مصداق عینی این مفهوم است. در اینجا، وقتی امام از واژه «ناس» استفاده می کنند، مقصود ایشان تنها شیعیان و یا مسلمانان نیست و به قول علما این عام، عام استغراقی است و شامل همه اعم از تمامی کسانی که گرایشهای سیاسی، مذهبی و. . . دارند، می شود. این نگاهی است که امام (ع) مطرح می کنند و اگر کسی با این نگاه با مردم رفتار کرده و رفتارهای اجتماعی خود را بر اساس آن تنظیم کند زمینه بسیاری از تعارضهای اجتماعی و فردی از بین می برد.امام(ع) در روایت دیگری می فرمایند که: هیچ دو نفری نیستند که با یکدیگر زبان به دشنام بگشایند، جز اینکه؛ آنکه در مرتبه بالاتر است به مرتبه پایین تر تنزل پیدا می کند.
در این حالت، اگر روابط به سوی تعارض حرکت می کند، کسی که پرورده مکتب امام هفتم می باشد و با معارف امام(ع) آشناست، خود را درگیر چنین فضایی نمی کند و به دام این دایره نمی افتد، زیرا می داند در غیر این صورت سقوط می کند. امام روش پیشگیری را برای مواجهه با این تعارضها پیشنهاد می کنند؛ یعنی اجازه نمی دهد تا مساله ای حاد شود تا بعد بخواهیم آن را از بین ببریم.
امام(ع) در روایتی دیگر می فرمایند: «در روز قیامت ندایی برخواهد خواست که هر کس از خداوند اجری طلب دارد، برخیزد. از مضمون کلی این روایت این گونه بر می آید که همه اجرها داده شده است؛ یعنی همه افراد بابت کارهای نیک خود اجر گرفته اند و بعد از آن ندا داده می شود که اگر کسی اجری طلب دارد برخیزد و اعلام کند. امام(ع) در ادامه این روایت می فرمایند: کسی برنخواهد خواست جز دو گروه از مردم؛ یک گروه کسانی هستند که عفو کرده اند و دیگری کسانی که اصلاح اجتماعی انجام داده اند. روز قیامت، روز دادن پاداشهاست. مثلاً وقتی خداوند در مورد روزه می فرمایند پاداش روزه، خود من هستم و پاداش روزه را من می دهم نشان می دهد که این پاداش ها داده شده است. اما دو مقوله است که برای آن پاداش مشخصی تعیین نشده است و هر چه شخص بخواهد، می تواند به ازای آن دریافت کند. پس این فرصت و مجال به او داده می شود که بر خیزند و پاداش خود را آن گونه که خود می خواهند، دریافت کنند. بنابراین بهتر است با تاسی از امام هفتم، این روش را مبنای زندگی اجتماعی خود قرار دهیم و نسبت به دیگران نگاه توام با عفو داشته باشیم و نه نگاه انتقامجویی و در پی فرصتی برای انتقام گرفتن از دیگران نباشیم.
* امام(ع) در سیره عملی خود چگونه این مسأله را جامه عمل می پوشانند؟
** ما همواره در کشور خود و در دیگر کشورها از کثرت مراجعات قضایی مردم به نهادهای حقوقی و قضایی سخن می گوییم، در حالی که آتش بسیاری از این موارد در همان لحظه اول بر اساس تصمیمهای عجولانه آغاز می شود. بر اساس این رهنمود امام(ع) اگر بخواهیم به این مضمون حدیث عمل کنیم، راه وقوع بسیاری از این جرایم بسته می شود. شاید بر همین اساس است که امام هفتم لقب کاظم یعنی فروبرنده خشم را کسب می کند و سیره نظری و عملی ایشان می تواند به عنوان الگوی عملی تمام عیار برای ما مطرح شود. این مسأله، هشدار مناسبی است تا دایما سخنان امام را نقل کنیم تا مراقب چگونه سخن گفتن خویش باشیم.
امام جعفر صادق(ع) درباره فرزند خویش امام کاظم(ع) می فرمایند: در فرزندم صفاتی وجود دارد، علم، جود و بخشندگی و حسن خلق. ایشان این صفات را به عنوان صفات برجسته آن امام یاد می کنند. این هم شاهدی است بر اینکه آنچه امام به آن اشاره می فرمایند و خود نیز به آن عمل می کنند. در اظهار نظری که دیگران نسبت به امام هفتم(ع) کرده اند نیز این نمونه ها را می توان شاهد بود؛ چنانکه «ابن جوزی» از علمای اهل سنت دریکی از آثار خود با وجود دیدگاه تند خود نسبت به شیعیان، در خصوص امام می گوید: وقتی خبر به امام هفتم می رسید که کسی اسائه ادب نسبت به ایشان می کند و حرمت ایشان را نگاه نمی دارد امام نسبت به ایشان مقابله به مثل نمی کرد و حتی اگر او نیازی داشت، برای او اموالی می فرستاد و سعی می کرد مشکل مالی او را حل کند. این مضمون را «خطیب بغدادی» نیز در تاریخ بغداد خود آورده است و به تاریخچه ای اشاره می کند که در آن امام نسبت به کسی که چنین روشی را نسبت به امام داشت و در شهر دیگری زندگی می کرد، هدیه ای را برای وی فرستاد و با این روش اخلاقی عملا به ما آموختند که چگونه در مواجهه با بدیها رفتار خوب داشته باشیم.
محمد ابن طلقی شافعی نیز درباره امام چنین تعبیری دارد و به همین نکته اشاره دارد که: کسی که به امام بدی می کرد، ایشان با احسان خود واکنش نشان می داد.
* از حضورتان دراین گفت و گو سپاسگزارم
منبع:روزنامه قدس
اشاره:
زندگی پر فراز و نشیب امامان معصوم بخشهای آموزنده ای از کتاب سرنوشت ساز سعادت انسان را پیش روی ما قرار داده است که تاسی به آن، نیل به این مهم را تسهیل خواهد ساخت. نگاهی به سیره زندگی امام هفتم مثال روشنی از این مدعاست. حجة الاسلام دکتر محسن الویری عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم و معاون آموزشی دانشگاه تقریب مذاهب در گفتگوی خود با ما، این مقوله را تشریح کرده است.*آقای دکتر در شرایطی که در آن به سر می بریم بازخوانی دوباره سیره نظری و عملی امام هفتم(ع) و دیگر ائمه(ع) چگونه امکان پذیر است؟
** یکی از روشهای متداول که روش مناسبی نیز می باشد، این است که از منظر پرسشهای جدیدی که برای ما مطرح می شود و از منظر یافته های جدید علمی در حوزه های مختلف انسانی، به رفتار و سخنان ائمه (ع) بنگریم و درسهایی را متناسب با زندگی امروزمان دریافت کنیم. در سالهای اخیر بحث جدیدی در مباحث اجتماعی مطرح شده است که از آن به عنوان مدیریت تعارض و یا حل و فصل مخاصمات یاد می کنند. مدیریت تعارض یکی از روشهای اجتماعی است برای کاستن و کنترل اختلافها میان افراد و گروه های اجتماعی و طبقات یک اجتماع برای ساختن جامعه ای سالمتر و آگاه تر و بدون تنش به کار می رود.
*این تعارضها چیست و در چه علمی از آن بحث می شود ؟
** در حال حاضر در سه حوزه دانش حقوق، مدیریت و دانش سیاسی این بحث بیشتر مورد استفاد ه قرار می گیرد. این مقوله مبحثی است که در آن برای کاستن از تعارضهای حقوقی میان گروه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. در دانش مدیریت نیز از منظر مدیریتی به این بحث نگریسته می شود و از ساز و کارهایی است که اگر بخواهیم اختلاف میان فرد و یا دو گروه با یکدیگر را در مقیاس سازمان کوچک و یا بزرگ بررسی کنیم، این مقوله را در نظر خواهیم گرفت. دانش سیاسی هم بیشتر برای حل اختلافها و مخاصمات سیاسی دو گروه و یا کشور مختلف به این مبحث می پردازد.
* این تعارضها شکل واحدی دارد و یکباره در جامعه اتفاق می افتد؟
** این تعارضها مراحلی دارد. اولین و ساده ترین مرحله آن اختلاف و تفاوت دو فرد و یا دو گروه اجتماعی نسبت به دیگران و درک این اختلاف است که من فردی با افکار، اندیشه ها و خواسته های مشخص و دیگری نیز فردی است با افکار و اندیشه های دیگر ؛ یعنی تفاوت درک از خود و درک از دیگری.
همین تفاوت قایل شدن بین خود و دیگری نقطه آغازینی برای برخوردهاست. در مراحل بعد نیز ممکن است اختلاف منافعی با یکدیگر داشته باشیم و این اختلاف به تنش و سردی روابط و در واپسین مرحله نیز به جنگ و برخوردهای شدید منجر شود. پس ساده ترین نوع تعارض، اختلاف میان خود و غیرخود می باشد. همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که اگر مدیریت اجتماعی هوشمندی وجود داشته باشد، بهترین مرحله مواجهه با تعارض با مدیریت همان مرحله نخست است؛ یعنی مرحله ای که مانع ورود به مراحل بالاتر می شود و در همان گامهای اولیه ازبروز تعارض پیشگیری می کنیم. یعنی زمانی که هنوز سرمایه های فردی و اجتماعی به مخاطره نیفتاده است، اگر بتوانیم از بروز این تعارضها پیشگیری کنیم بهترین خدمت را به بشریت کرده ایم.
تعارض گاه میان افراد و گاه میان گروه های اجتماعی رخ می دهد. این گروه ممکن است از مجموعه ای دو نفره یا جامعه ای تشکیل شده باشد که از آن به عنوان یک ملت نام می بریم. مراحل ساده تر آن تعارضهای خانوادگی و یا میان گروه های سیاسی در کشورهای مختلف است. ریشه تعارضهای اجتماعی به تعارضهای فردی بر می گردد.وقتی دو سازمان با یکدیگر مبارزه می کنند، نقطه آغازین آن به تعارض میان دو نفر می رسد. در حقیقت، هواداران این دو هستند که نزاع و تعارضهای جمعی را باعث می شوند. بنابراین، اگر بخواهیم این تعارض را مدیریت کنیم، بهتر است از نقطه فردی شروع کنیم تا این پیشگیری انجام شود تا قبل از آنکه به پدیده مخرب اجتماعی تبدیل شود آن را کنترل کنیم.
* این نکات چه ارتباطی با زندگی امام هفتم(ع) دارد؟
** اگر به سخنان امام هفتم و سایر ائمه (ع) نظری انداخته شود مشحون از نکاتی است که می تواند به عنوان یک نمونه در اینجا مورد توجه قرار بگیرد. به عنوان مثال امام(ع) در جایی بیان فرموده اند که: مهربانی کردن نسبت به مردم و مودت ورزیدن نسبت به آنها نیمی از عقل است. امام در رساله مشهور «رسالة العقل» خود این نکته را مطرح کرده اند که مناسب ترین عقل، عقلی است که انسان و سعادت همیشگی و بهشت برین را برای او تضمین کند. نیمی از این عقل، مهربانی کردن نسبت به مردم است. لازمه این نگاه این است که مبنای رفتاریمان در مواجهه با عامه مردم مهرورزی و مودت با مردم باشد همان گونه که امام هفتم(ع) مصداق عینی این مفهوم است. در اینجا، وقتی امام از واژه «ناس» استفاده می کنند، مقصود ایشان تنها شیعیان و یا مسلمانان نیست و به قول علما این عام، عام استغراقی است و شامل همه اعم از تمامی کسانی که گرایشهای سیاسی، مذهبی و. . . دارند، می شود. این نگاهی است که امام (ع) مطرح می کنند و اگر کسی با این نگاه با مردم رفتار کرده و رفتارهای اجتماعی خود را بر اساس آن تنظیم کند زمینه بسیاری از تعارضهای اجتماعی و فردی از بین می برد.امام(ع) در روایت دیگری می فرمایند که: هیچ دو نفری نیستند که با یکدیگر زبان به دشنام بگشایند، جز اینکه؛ آنکه در مرتبه بالاتر است به مرتبه پایین تر تنزل پیدا می کند.
در این حالت، اگر روابط به سوی تعارض حرکت می کند، کسی که پرورده مکتب امام هفتم می باشد و با معارف امام(ع) آشناست، خود را درگیر چنین فضایی نمی کند و به دام این دایره نمی افتد، زیرا می داند در غیر این صورت سقوط می کند. امام روش پیشگیری را برای مواجهه با این تعارضها پیشنهاد می کنند؛ یعنی اجازه نمی دهد تا مساله ای حاد شود تا بعد بخواهیم آن را از بین ببریم.
امام(ع) در روایتی دیگر می فرمایند: «در روز قیامت ندایی برخواهد خواست که هر کس از خداوند اجری طلب دارد، برخیزد. از مضمون کلی این روایت این گونه بر می آید که همه اجرها داده شده است؛ یعنی همه افراد بابت کارهای نیک خود اجر گرفته اند و بعد از آن ندا داده می شود که اگر کسی اجری طلب دارد برخیزد و اعلام کند. امام(ع) در ادامه این روایت می فرمایند: کسی برنخواهد خواست جز دو گروه از مردم؛ یک گروه کسانی هستند که عفو کرده اند و دیگری کسانی که اصلاح اجتماعی انجام داده اند. روز قیامت، روز دادن پاداشهاست. مثلاً وقتی خداوند در مورد روزه می فرمایند پاداش روزه، خود من هستم و پاداش روزه را من می دهم نشان می دهد که این پاداش ها داده شده است. اما دو مقوله است که برای آن پاداش مشخصی تعیین نشده است و هر چه شخص بخواهد، می تواند به ازای آن دریافت کند. پس این فرصت و مجال به او داده می شود که بر خیزند و پاداش خود را آن گونه که خود می خواهند، دریافت کنند. بنابراین بهتر است با تاسی از امام هفتم، این روش را مبنای زندگی اجتماعی خود قرار دهیم و نسبت به دیگران نگاه توام با عفو داشته باشیم و نه نگاه انتقامجویی و در پی فرصتی برای انتقام گرفتن از دیگران نباشیم.
* امام(ع) در سیره عملی خود چگونه این مسأله را جامه عمل می پوشانند؟
** ما همواره در کشور خود و در دیگر کشورها از کثرت مراجعات قضایی مردم به نهادهای حقوقی و قضایی سخن می گوییم، در حالی که آتش بسیاری از این موارد در همان لحظه اول بر اساس تصمیمهای عجولانه آغاز می شود. بر اساس این رهنمود امام(ع) اگر بخواهیم به این مضمون حدیث عمل کنیم، راه وقوع بسیاری از این جرایم بسته می شود. شاید بر همین اساس است که امام هفتم لقب کاظم یعنی فروبرنده خشم را کسب می کند و سیره نظری و عملی ایشان می تواند به عنوان الگوی عملی تمام عیار برای ما مطرح شود. این مسأله، هشدار مناسبی است تا دایما سخنان امام را نقل کنیم تا مراقب چگونه سخن گفتن خویش باشیم.
امام جعفر صادق(ع) درباره فرزند خویش امام کاظم(ع) می فرمایند: در فرزندم صفاتی وجود دارد، علم، جود و بخشندگی و حسن خلق. ایشان این صفات را به عنوان صفات برجسته آن امام یاد می کنند. این هم شاهدی است بر اینکه آنچه امام به آن اشاره می فرمایند و خود نیز به آن عمل می کنند. در اظهار نظری که دیگران نسبت به امام هفتم(ع) کرده اند نیز این نمونه ها را می توان شاهد بود؛ چنانکه «ابن جوزی» از علمای اهل سنت دریکی از آثار خود با وجود دیدگاه تند خود نسبت به شیعیان، در خصوص امام می گوید: وقتی خبر به امام هفتم می رسید که کسی اسائه ادب نسبت به ایشان می کند و حرمت ایشان را نگاه نمی دارد امام نسبت به ایشان مقابله به مثل نمی کرد و حتی اگر او نیازی داشت، برای او اموالی می فرستاد و سعی می کرد مشکل مالی او را حل کند. این مضمون را «خطیب بغدادی» نیز در تاریخ بغداد خود آورده است و به تاریخچه ای اشاره می کند که در آن امام نسبت به کسی که چنین روشی را نسبت به امام داشت و در شهر دیگری زندگی می کرد، هدیه ای را برای وی فرستاد و با این روش اخلاقی عملا به ما آموختند که چگونه در مواجهه با بدیها رفتار خوب داشته باشیم.
محمد ابن طلقی شافعی نیز درباره امام چنین تعبیری دارد و به همین نکته اشاره دارد که: کسی که به امام بدی می کرد، ایشان با احسان خود واکنش نشان می داد.
* از حضورتان دراین گفت و گو سپاسگزارم
منبع:روزنامه قدس