نویسندگان: دکتر عباس مصلایی پوریزدی (1)
جواد جمشیدی حسن آبادی (2)
امان اله ناصری کریموند (3)
جواد جمشیدی حسن آبادی (2)
امان اله ناصری کریموند (3)
چکیده
بحث شناختِ دشمن در قرآن کریم به صورت جدی و ویژه مورد توجه قرار گرفته است. به طوری که خداوند متعال در آیات متعددی دشمنان جبهه حق را معرفی میکند تا مسلمانان آنان را بهتر بشناسند و به مبارزه با آنها بپردازند. دشمن در اصطلاح لغویان و مفسران به کسی که ضرر میرساند و نیز هر آنچه انسان را از راه مستقیم منحرف سازد و موجب عدم اطاعت انسان از خدا شود، اطلاق میشود. قرآن کریم شش گروه از دشمنان از جمله: «شیطان و همراهان او، «نفس امّاره»، «برخی از همسران و فرزندان»، «کفار و مشرکان»، «برخی از اهل کتاب به ویژه یهودیان» و «منافقان» را نام برده است و همچنین خطرات احتمالی و روشهای آسیب رساندن هر کدام ذکر نموده و تذکرات و هشدارهای بصیرت آفرین برای عدم گرفتار شدن در دامهای گوناگون این دشمنان را ارائه نموده و برای مصون ماندن از آسیب آنها، شیوههای مقابله با هرکدام را به صورت مجزا بیان نمودهایم.کلید واژه:
دشمن، دشمن شناسی، خصم، عدوّ، شیطان، نفس امّاره، کفّار، مشرکان، یهود، منافقان، قرآن کریم.مسأله:
«إِنَّ هَذَا القُرآنَ یَهدِى لِلَّتِى هِىَ أَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمِنِینَ الَّذِینَ یَعمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبِیراً» «این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.»یکی از اساسیترین شرایط موفقیت یک فرد یا جامعه در تمامی عرصهها شناخت دشمن است و هر گاه آدمی در صحنه زندگی دشمن را شناخت و به دفع به موقع آنها پرداخت به موفقیت دست خواهد یافت. قرآن کریم بیانگر آن است که حضرت آدم (علیهالسّلام) و حضرت حوا با شیطان و وساوس دشمنانه او روبرو شدند و شیطان در لباس دوست به جنگ مسجود ملائکة الله آمده و آنها را فریب داد. و خود را از گزند آنان در امان میداشت. یکی از مشکلات انسان امروز دشمن شناسی و تمرکز برهمهی دسایس و وساوس اوست تا بتواند به مقابله با آنها برخیزد. در واقع دشمنان انسان با ابزارهای پیشرفته و با به کارگیری انواع روشهای جنگ روانی خود را از او مخفی داشته و در لباس دوست ضربات خود را بر او وارد میکنند، بنابراین بیتفاوتی نسبت به دوست و دشمن و انکار دوستی و دشمنی و خودی و غیرخودی و اشتباه در شناخت دوست و دشمن باعث وارد شدن بزرگترین ضربهها بر پیکر جوامع انسانی میشود. از طرفی، قرآن کریم، انسان را به این حقیقت واقف میکند که آدمی گاه چیزی را که به سود واقعی او نیست دوست میدارد و چه بسا آنچه که به زیان اوست را میطلبد. لذا از آنجا که علم و آگاهی انسان اندک است برای شناخت سود و زیان واقعیمان بایستی به قرآن کریم که ما را به استوارترین راهها هدایت میکند چنگ زنیم و از آن مددجوییم. و از آن جا که، شناخت دوست و دشمن یکی از مهمترین نیازهای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، قرآن کریم به مدد انسان آمده و با آموزههای خود، انسان را در شناخت دشمن یاری مینماید، تا جایی که در آیات گوناگون، به معرفی دشمنان واقعی انسان پرداخته است و قطعاً شیوههایی را که برای مبارزه با دشمنان معرفی میکند از استحکام و تأثیر لازم برخوردار است. قرآن، کتابی است که به ما میآموزد که با خودی چگونه رفتار داشته باشیم و با بیگانه چگونه برخورد کنیم: «مُحـَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُ ...».
از میان یکصد و چهارده سورهی قرآن کریم، در آغاز نه سوره به مسأله دشمن شناسی توجه شده است؛ (سورههای التوبه، الاحزاب، محمّد، الممتحنه، المنافقون، المعارج، البینه، الکافرون و المسد) . و از همین رو واژه «عدوّ» و «اعداء» در قرآن 28 بار تکرار شده و آیات متعدد، چهره دشمنان اسلام و راههای مقابله با شیوههای نفوذ آنان را بخوبی تبیین نمودهاند. بنابراین از آنجا که انسانها در معرض آسیبهای دشمنان قرار میگیرند و دشمنان دائماً افراد و جوامع را تهدید میکنند لذا شناخت دشمن از جنبههای مختلف فردی و اجتماعی بسیار مهم است و علم انسان در شناخت دوست و دشمنِ خود، کافی نیست؛ وحی و قرآن به کمک او آمده و با آموزههایِ خود، انسان را در شناخت هرچه بهتر دشمن، یاری نمودهاند و آیات گوناگونی این مهم را تبیین نمودهاند. بر همین اساس نویسندگان در این مقاله به دنبال کشف این حقیقت هستند که در قرآن کریم چه رهنمودهایی برای شناخت دشمنان، مصون ماندن از خطرات احتمالی آنان و راههای مقابله با آنان مطرح شده است؟
1- معناشناسی
الف) معنای لغوی دشمن
دشمن در لغت فارسی به معنی زشت ذات، زشت خوی؛ این کلمه مرکب است از «دش» به معنی بد و زشت؛ و «من» به معنی نفس و ذات. بنابراین به صورت مرکب میشود: زشت خوی و زشت ذات. برخی هم گویند: مرکب از «دشت» به معنی بد و زشت و «من» است به معنیِ بد نفس، بد دل، زشت طبع است. این واژه به معنی مفرد و جمع به کار میرود و همچنین به آنکه عداوت میکند به شخص و کسی که ضرر میرساند، دشمن گویند. معادلهای عربی این واژه عبارتند از: العدود، الخصم. العدو: از ماده «عدو»: به معنای تجاوز کردن از کاری است که حقّش عدم تجاوز از آن میباشد. صاحب النهایه و التحقیق فی کلمات القرآن نیز همین معنی را آوردهاند با توجه به آنچه که در معنای عدو گفته شد، این واژه در کاربردهای معنایی مختلفی به کار رفته است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: گاهی به اعتبار (قلب و دل) است که آنرا (العَدَاوَة و المُعَادَاة) میگویند؛ زمانی به اعتبار (راه رفتن) گفته میشود؛ گاهی به اعتبار کوتاهی نمودن از عدالت و افساد در معامله گویند و گاهی به اعتبار مکانهای آرمیدن و قرار گرفتن است.ب) معنای اصطلاحی دشمن
دشمن در اصطلاح به آن کسی که ضرر میرساند اطلاق میشود و اصطلاحات هم معنا با آن عبارات است از: حریف، ضد، مخالف، معارضی، عدوّ؛ عدوّ: دشمنی که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار میکند.نگرشی به آیات قرآن کریم در زمینهی شناخت دشمنان:
در بحث «دشمن شناسی در قرآن کریم» به جایگاه شناختِ دشمن در قرآن کریم پرداخته میشود و طی این شناخت به واژگانی برخورد میکنیم که شناخت دشمن را برای ما بهتر و راحتتر مینماید. واژگان مرتبط: کفر، ضلال، خدع، عدو، مکر، نفاق.
2- اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم:
با توجه به تعریفی که از دشمن در قسمت اول بیان شد، همچنین برطبق آیات قرآن کریم که شش گروه از دشمنان را نام برده است که به ترتیب عبارتند از: «شیطان و همراهان او»، «نفس امّاره»، «برخی از همسران و فرزندان»، «کفار و مشرکان»، «برخی از اهل کتاب خصوصاً یهودیان» و «منافقین»، میتوان این شش دشمن را، در یک تقسیم بندی کلّی به دو گروه تقسیم نموده و مورد بررسی قرارداد، البته دشمنان دیگری نیز مانند مرجفان، مجرمان، مسلمانان متجاوز محاربان، فسادگران و... هستند که در این مقاله به دلیل اجتناب از تطویل بحث، به بررسی برخی از انواع دشمنان نمیپردازیم.الف) دشمن ایمانی (درونی یا پنهان)
ب) دشمن خارجی
انسان دشمن خود را رو در روی خود ببیند، طبعاً از خود دفاع میکند و مواظب است تا کمترین ضربه را از ناحیه دشمن پذیرا گردد اما دشمن پنهان، بدترینِ دشمنان است، زیرا که انسان از آن غافل میشود و از نقشههای او کمتر آگاه میگردد. از سویی دیگر دشمن پنهان، غالباً ایمان انسان را هدف میگیرد لذا ضربات مهلکتری را به ما وارد میکند، بنابراین برماست ابتدا دشمن پنهان را شناخته و از نقشههای او آگاهی پیدا کنیم و پس از سرکوبی او و با عزمی استوار بر دشمن بیرون بتازیم.
الف) دشمن ایمانی (درونی یا پنهان) :
مهّمترین دشمنان درونی انسان؛ شیطان، نفس امّاره و برخی از همسران و فرزندان میباشد که به بررسی هر کدام در آیات قرآن کریم میپردازیم: منظور از دشمن ایمانی؛ آن نوع دشمنی است که به دنبال آسیب رساندن و تضعیف ایمان انسان است تا بدین وسیله بر او مسلط شود. ولی برخی از دشمنان بدون توجه به ایمان یا عدم ایمان، در پی هدفی دیگر مثل تسلط بر اموال انسان هستند.
1) شیطان و همراهان او:
قرآن کریم با طرح بیش از صد بار از دو واژه «ابلیس و شیطان» اهتمام خود به معرفی شیطان و شیوهها و شگردهای او و راه مقابله با او را نمایان ساخته؛ کلمه شیطان و مشتقاتش 88 بار در قرآن آمده است. این کلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع (شیاطین) هیجده بار در قرآن کریم آمده است. و کلمه ابلیس 11 بار در قرآن کریم آمده است که 9 بار آن ضمن داستان آفرینش آدم و فرمان سجده بر وی آمده. (البقره/2 و 34- الاعراف/7 و11- الحجر/15 و31 و 32- الاسراء/17 و61- الکهف/18و50- طه/20 و 11- ص/38 و 7 و 75) در دو مورد دیگر نیز واژه ابلیس آمده است: یکی در آیه 20 از سوره سبأ و دیگری درآیهی 95 ازسورهی الشعراء.از دیدگاه قرآن، شیطان با خدا، پیامبران الهی، ملائکه و مؤمنان، دشمن است و سعی میکند روند سعادت و رحمت و برکت را در جهان متوقف سازد و انسان را از مدار اخلاق، عدالت و عبادت الهی بیرون کند و او را به فساد و ظلم و بندگی خویش وادارد. سخن برخی از آیات در این باب نشان دهندهی این نکته ظریف است که شیطان دشمن انسانیّت است و در واقع همهی کوشش او برای آن است که انسانیّت را از انسان بگیرد و یا او را در مسیر انسانیّت متوقف سازد دشمنی شیطان با انسان امری جدّی است و خدا به دشمنی با او و ترک دوستیش امر کرده و با تحذیر از عبادت او دوستی با وی را خسران دانسته است.
دامها و برنامههای شیطان: (اهداف و شیوههای مبارزه و دشمنی شیطان)
یکی از شیوههای کهنهی ابلیس در گمراه کردن انسانها، شیوه گام به گام است: از آیههای متعدد قرآن استفاده میشود که شیطان به یکباره انسان را به گناهان خطرناک و بزرگ دعوت نمیکند بلکه گام به گام پیش میرود از نقطهی کوچک بر نافرمانیهایی که به نظر انسان چندان اهمیت ندارد شروع میکند. با عدم قناعت به این مقدار، آرام آرام انسان را به معاصی بزرگتر میکشاند. به گونهای که انسان هیچ احساس خطر و پشیمانی هم نمیکند بلکه از گناهکاری لذت هم ببرد و ترک آن برای انسان چنان دشوار گردد که اگرخواست و لطف خدا نباشد، محال است که انسان بتواند دست از گناهان بردارد. تعبیر قرآن از این برنامهی گام به گام شیطان «خطوات» است. این واژهی گامهای شیطان اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی است که به تدریج انحرافها و تبهکاریها توسط شیطان در انسان و جامعه نفوذ میکند نه به صورت دفعی و فوری به عبارتی انحرافها و تبهکاریها غالبا به طور تدریج در انسان نفوذ میکند، وسوسههای شیطان معمولاً، انسان را قدم به قدم و تدریجاً در پشت سرخود به سوی پرتگاه میکشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، بلکه تمام دستگاههای شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خُطُواتِ» (گام به گام) استفاده میکنند، لذا قرآن در آیات بسیاری میفرماید: «باید از همان گام اول به هوش باشی و با دشمنان همراهی نکن». بنابراین خطوات شیطان که در این آیات بیان شده است، تمثیل و تشبیهی برای نمایاندن روش شیطانی برای اغواء مردمی است، سایه وسوسه و اوهام شیطانی در مسیر این گونه مردم نمایان میشود و آنها را سایه به سایه و گام به گام به دنبال خود میکشاند آن چنان که ماوراء آن سایه را نبینند و از مسیر خود غافل مانند و همین که او را به بیابان حیرت رساند و در تشخیص خیر و شر و مصلحت و مسئولیت گیج نمود و راه رشد را به رویش بست رهایش مینماید: «إِذ قالَ لِلإِنسانِ اكفُر فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنکَ». همین که جلوی دید را میبندد و از عاقبت اندیشی بازمیدارد دلیل آشکاری بر دشمنی او می باشد: «إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِینٌ».نکتهی دیگری که از این آیه میتوان استنباط نمود این است که: خُطُواتِ الشَّیطانِ، شاید اشاره به این حقیقت باشد که در اندیشههای مردم مؤمن و محیط سالم وسوسهها و انگیزههای شیطانی آشکارا رخ نمینماید. شیطان مانند طاغی، در آغاز کارش زیر چهره آئین و خیرخواهی روی میآورد و با توجیهات و تأویلات و وساوس نرم و لطیف انسانها را گام به گام به دنبال خود میکشد تا آنها را از محیط ایمان و سلامت دور بدارد. ولیکن قرآن کریم این عدو مبین را معرفی نموده و از وسوسهها و گامهای شیطانی برحذر داشته، نیز در زمینه شریعت و احکام است.
ابزارها و وسایل شیطان جهت گمراه کردن انسانها
شیطان برای گمراهی هر گروهی از جامعه وسیلهای مناسب با روحیه و نقاط ضعف آن را دارد، که از همان روزنه در حوزه جان و دل و ایمان نفوذ مینماید و زمینه لغزش و انحراف را فراهم میآورد. در ذیل به برخی از این ابزار و وسایل پرداخته میشود:1) دنیا:
یکی از دامهای فراگیر و مستحکم شیطان، دنیا است. البته برای روشن شدن بحث، قبل از هرچیز باید منظور از دنیا را بیان کنیم، به طورکلی میتوان دنیا به دو نوع تقسیم کرد: یکی ممدوح و یکی مذموم، دنیای ممدوح یعنی آن اموری که انسان را از اطاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت باز ندارد و در مقابل آن دنیا مذموم است که ابزاری برای شیطان است لذا در قرآن، دنیای از نوع دوّم را مورد نکوهش قرارداده است. امام علی (علیه السلام) در مورد پرهیز از دنیا میفرماید: «احذَرِ الدُّنیَا فَإِنَّهَا شَبَكَةُ الشَّیطانِ وَ مَفسَدَةُ الإِیمَانِ».2) وسوسه:
وسوسه به معنای صدای بسیار آهسته است، به خطور مطالب بد و افکار بی اساس به ذهن، اعمّ از این که از درون خود انسان بجوشد و یا کسی از بیرون عامل آن باشد، وسوسه اطلاق شده است. به عنوان نمونه شیطان با همین ابزار، توانست حضرت آدم (علیه السلام) را فریب دهد و از همان ابتدای خلقت آدم، کمر همّت بر عداوت و دشمنی با او ببندد.3) اختلاف افکنی:
شیطان هیچ راه و رخنهای مطمئنتر و مؤثرتر از ایجاد جدایی بین انسانها ندارد. هر وقت میخواهد دو انسان را صید کند، اوّل آن دو را از هم جدا میکند. امام علی (علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «همانا شیطان، راههای خود را به شما آسان جلوه میدهد، تا گرههای محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بیفزاید...» شیطان برای گمراهی موحّدان از اختلاف افکنی بهره میگیرد. قرآن در این رابطه میفرماید: «إِنَّما یُرِیدُ الشَّیطانُ أَن یُوقِعَ بَینَكُمُ العَداوَةُ وَ...»4) هوا پرستی:
یکی از مهمترین ابزار کار شیطان «هوا پرستی» است. زیرا تا پایگاهی در درون انسان وجود نداشته باشد شیطان قدرت بر وسوسهگری ندارد و پایگاه شیطان چیزی جز هوا پرستی نیست، همان چیزی که خود شیطان به خاطر آن سقوط کرد و از صف فرشتگان و مقام قرب الهی طرد شد. اگر این «شیطان درون» با آن «شیطان برون» هماهنگ نشود و در را برای وارد شدن او نگشاید و خیر مقدم نگوید، وارد شدن او غیر ممکن است، همان گونه که خداوند میفرماید: «إِنَّ عِبَادِی لَیسَ لَكَ عَلَیهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِینَ» . (حجر/42)5) وعده به فقر:
از ابزارهای شیطان، روحیهی بخل و عدم تعاون و همکاری در میان افراد جامعه است.«الشَّیطانُ یَعِدُكُم الفَقرَ وَ یَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلًا وَ اللَهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره/28)6) از راه عبادت:
یکی از دامهای خطرناک شیطان این است که از راه عبادت، انسان را از مسیر حق و توجه به خداوند منحرف کرده و دور میگرداند یعنی از راه مقدّسی انسان را به امور مباح وامیدارد تا به حرام و سپس به کفر بکشاند. از این رو باید همواره به خدا پناه برد و از دامهای او آگاهانه خارج شد.7) از طریق اموال و اولاد:
قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَشَارِكْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ.» (اسراء/64)از جمله برنامههای شیطانی احزاب شیطانی در سلطه بر بندگان خدا و اغوای آنها هجمه فرهنگی و شیوع فحشا و منکرات و ایجاد مراکز فساد و ازدیاد فرزندان نامشروع و در یک کلمه، از خود بیگانه کردن جوانان، به طوری که فرهنگ بیگانه را فرهنگ خود بپندارند و به طورکلّی، حیوانیّت را به جای انسانیّت تلّقی کنند و از فطرت الهی و ویژگیهای انسانی خود کاملاً بیگانه شوند.
8) زنان:
یکی دیگر از دامهای نیرومند شیطان، «زنان» هستند. البته همهی زنان مدنظر نیست بلکه برخی از زنان که به نوعی میتوان گفت سپاهیان شیطان هستند، را میتوان در این زمره دانست. به عنوان مثال قرآن کریم زلیخا را یکی از این زنان معرفی میکند که یکی از بارزترین نمونههای شیطان مجسم است. جهت مطالعهی داستان یوسف و زلیخا رجوع کنید به تفاسیر: المیزان، ج11، ص60- مجمع البیان، ج12، ص90- تفسیر صافی، ج3، ص13- تفسیر قرآن الکریم شبر، ج1، ص341-تفسیر کاشف، ج4، ص301- تفسیر قمی، ج1، ص342 و.... لذا در روایت دیگری از امیرالمؤمنین (علیه السلام) میخوانیم: «لیس لابلیس وهق اعظم من الغضب و النّساء»: برای شیطان کمندی عظیمتر از خشم و زنان نیست.9) تبلیغات:
امروز شیاطین بزرگ انسانی با پشتوانه و اعتماد به شیاطین جن و ملاک قراردادن آنها به وسیله بنگاههای عظیم تبلیغاتی خود و ابزار و وسایل دیگر، شایعات و تبلیغات فراوان و دروغینی را برای گمراه کردن مردم و به خصوص جوانان به راه میاندازند، تبلیغاتی کاملاً حساب شده در قالب خبر شعر مصاحبه، طنز و مانند آنها که فقط احزاب شیطانی را یارای چنین تبلیغاتی است. قرآن کریم میفرماید: «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ». (اسراء/64)10) بزرگ کردن آرزوها و تمنیات واهی:
قرآن کریم چنین بیان میکند: «وَ لَأُضِلَّنَّهُم وَ لَأُمَنِیَنَّهُم وَ لَآنُرَنَّهُم فَلَیُبَتِکُنَّ آذانَ الأَنعامِ وَ...» (مائده/103) ؛ یکی از ابزارهای شیطان برای فریب انسانها، بزرگ جلوه دادن آرزوهاست زیرا که مهمترین کمینگاه شیطان قوه خیال آدمی است یا به عبارت دیگر مهمترین ابزار شیطان قوه مخیّله انسان است شیطان برای آنکه بتواند به درون انسان راه یابد و خود او را بر جان آدمی مسلط سازد، وهم و خیال را به جای معقول مینشاند و آدمی را گرفتار مغالطه و مجادله میکند و از آنجا که قوهی خیال سرچشمهی تجزیه و ترکیب امور جزئی است شیطان با نفوذ در آن چیزهای زشت را زیبا نشان میدهد و زندگی و زیورهای جزئی طبیعت را برای انسان جالب و جذاب مینمایاند و به این ترتیب او را گمراه میکند.11) تزیین اعمال زشت:
بدترین روش برای تباهی، دست کشی از خوبیها و زشت انگاری آن و تزیین زشتیها میباشد. به عبارت دیگر، ارزشها ضدِّ ارزش و ضدِّ ارزشها، ارزش جلوه کنند.قرآن در معرفی جلوهگری به عنوان ابزاری از شیطان میفرماید:«... مَا تَبَینَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ» (محمد/25)
12) وعدههای دروغین:
شیطان در راستای معرفی اهداف خویش برای تحت تأثیر قرار دادن و سپس جذب مخالفان خود شعارهایی فشرده پیرامون خلاصهای از اندیشهها و آرمانهای مکتبی خویش دارد. قرآن از شعار شیطان چنین یاد میکند: «كَمَثَلِ الشَّیطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْكَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» (حشر/16)نمونهی زندهی آن در عصر ما پیمانهای قدرتهای بزرگ و شیاطین زمان است که با سران دولتهای وابسته امضاء میکنند. بارها دیدهایم دولتهای وابسته همه چیز خود را در طبق اخلاص گذاردند و نثار آن حامیان شیطان صفت کردهاند، ولی به طور کامل در حوادث سخت تنها ماندند و از همه جا رانده شدهاند و این جاست که به عمق این پیام قرآنی آشناتر میشویم. و نتیجه میگیریم که، شیطان تمام این ابزارها و وسایل را تنها با یک هدف و مقصد دنبال میکند، آن کوشش در به فعلیت رساندن قوهی رذایل و غلبه آن بر محو زیبایی ذاتی ایمان است که در فطرت همهی انسانها وجود دارد.
2) نفسر امّاره:
واژه نفس از واژههای کلیدی در حوزه انسان شناسی است. این اصطلاح در متون دینی و نیز فلسفه و عرفان و اخلاق کاربردی نسبتاً وسیع دارد. در اصطلاح حکما جوهری است که ذاتاً مستقل است و در فعلی نیاز به ماده دارد و متعلق به اجساد و اجسام است و به بدن تعلق تدبیری دارد. معانی کاربردی نفس در قرآن کریم است، گرچه ممکن است این واژه در کلام عرب در وجوه دیگری نیز به کار رفته باشد. کلمه نفس، 140 بار و کلمه نفوس، 2 بار و کلمه انفس، 153 بار در قرآن کریم آمده است. در همه این موارد «نفس» به معنای ذات و حقیقت شیء آمده، گرچه مصادیق آن متفاوت است. نفس سرکش امّاره، ریشهی بدبختیهای آدمی است زیرا که وی را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند از این رو امّاره نام دارد. نفس امّاره در فرمان به بدی، حدّ و اندازهایی نمیشناسد تا اینکه به سقوط انسان منتهی گردد. مگر آنکه لطف و رحمت خداوند متعال شامل او شود. از این رو در روایتی از امام علی (علیه السلام) داریم: «ای مردم! همانا بر شما از دو چیز بیشتر میترسم: از خواهش نفس پیروی کردن و آرزوی دراز در سرپروردن، که پیروی خواهش نفس، آدمی را از راه حقّ بازمی دارد، و آرزوی دراز، آخرت را به فراموشی میسپارد...». بنابراین باید با نفس امّاره مبارزه کرد و برآن تسلّط یافت و از این روست که قرآن، جهاد با نفس را، جهاد اکبر نامیده است. به طورکلّی میتوان گفت: مراد از نفس امّاره همان بعد حیوانی انسان که به آن تمایلات و غرائز هم گفته میشود، فلاسفه به آن جسم میگویند و عرفا آن را بُعد حیوانی و ناسوتی مینامند. خطرات نفس: هوا پرستی به جای خدا پرستی؛ تزیین زشتیها؛ اعتراض به خدا؛ سقوط از مقام انسانیّت؛ پشت کردن به حق؛ بازداری از قیامت؛ انحراف از صراط مستقیم؛ فرمان به بدیها.3) برخی از همسران و فرزندان:
اما دشمن ایمانی در شیطان و نفس امّاره، خلاصه نمیشود قرآن مجید بعضی از همسران و فرزندان را «عدو» معرفی کرده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ...» (تغابن/14)صاحب کتاب اسباب النزول ذیل این آیه مینویسد: «ابن عباس گوید: (اتفاق میافتاد که) شخصی اسلام میآورد و میخواست هجرت کند، زن و فرزندش مانع شده میگفتند تو را به خدا نرو و خاندانت را بیسرپرست و بیچیز رها مکن. برخی به رقّت آمده در مکه میماندند و هجرت نمیکردند. آیه آمد: «ای مؤمنان برخی زن و فرزندان در واقع دشمن شما هستند، از ایشان برحذر باشید...»؛ علامه طباطبایی در این باره مینویسد که «بعضی از زنانی که با همسران مؤمن خود دشمنی میورزند بدان علت است که شوهرانشان ایمان دارند و عداوت به خاطر ایمان آنهاست، میخواهند شوهران خود را از اصل ایمان و یا از اعمال صالحهای که مقتضای ایمان است منحرف کنند و شوهران زیر بار نمیروند، قهراً زنان با آنها دشمنی میکنند چون دوست میدارند شوهران به جای علاقهمندی به راه خدا و پیشرفت دین به اولاد و همسران خود علاقهمند باشند و برای تأمین آسایش آنان به دزدی و غصب مال مردم دست بزنند. در حقیقت، دشمن ایمان پدران و همسران خود میباشند» خداوند مؤمنان را چنین مورد خطاب قرار میدهد که: «در حقیقت برخی از همسران و فرزندان شما دشمنان شمایند، از آنان برحذر باشید...»؛ با این اوصاف دریافتیم که دشمن ایمانی دشمنی جدّی است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم با این نوع دشمن دست به گریبانیم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دراین باره میفرمایند: «الا ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه، عرف عدوه فعصاه» (فیض کاشانی/ تفسیر صافی)
ب) دشمن خارجی (یهود، کافران، مشرکان و منافقان )
دشمنان خارجی (دشمن ظاهری) : دشمنان ظاهری که عداوت خود را اظهار میکنند از ضعیفترین دشمنان هستند.
زیرا که شناسایی آنان آسان و در مبارزه و رویارویی با آنان همیشه مؤمنان پیروز خواهند بود. البته دشمن را هیچ گاه نباید کوچک شمرد و از او غفلت نمود و آسایش را بر آمادگی ترجیح داد زیرا که او همیشه در کمین ماست و هرگز نمیخوابد. قرآن کریم در آیات مختلف دشمنان بیرونی را شناسانده است که به ترتیب به معرفی آنان میپردازیم. قرآن مجید، به طور کلّی اهل کتاب را به عنوان دشمن معرفی کرده است. واژه اهل کتاب بر اساس آیهی «وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ» (بقره /120) شامل دوگروه: یهود و نصارا میشود. قرآن در سورهی مائده درآیهى «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» (مائده/51) به صراحت دستور قطع رابطه با این دو گروه را به مسلمان میدهد. البته باید گفت که به نصِّ صریح قرآن «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یسْتَكْبِرُونَ» (مائده/82 و83) ، عداوت یهود از عداوت نصاری به مراتب بیشتر است.
1) یهود:
یهودیان از فرزندان حضرت یعقوب میباشند. حضرت یعقوب دوازده پسر داشت و یکی از آنها یهودا بود که بعدها به فرزندان او و دیگر برادرانش بنی اسرائیل گفته میشد. در میان فرزندان بنی اسرائیل، پیامبری به نام حضرت موسی (علیه السلام) مبعوث شد. موسی شروع به تبلیغ خداشناسی کرد و سرانجام، بنی اسرائیل را از مصر به سمت صحرای سینا برد و...صفات یهود از دیدگاه قرآن کریم:
قرآن از یهود و بنی اسرائیل بیش از هر قوم دیگری سخن گفته است، تا مسلمان با روحیّات دشمن سرسخت خود آشنا شوند و حیلههای مختلفی را که آنها به قصد سدّ کردن راه هدایت و اضلال به کار میبرند، بشناسند تا بتوانند با آنها مبارزه کنند:خودخواه و نژادپرست «وَقَالَتِ الْیهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا وَإِلَیهِ الْمَصِیرُ» (مائده/18) ؛ تکذیب رسولان وکشتن آنها «لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا كَذَّبُوا وَفَرِیقًا یقْتُلُونَ» (مائده/70) ؛ جنگ طلبی؛ خیانت در امانت «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیسَ عَلَینَا فِی الْأُمِّیینَ سَبِیلٌ وَیقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ یعْلَمُونَ» (آل عمران/75) ؛ زراندوزی و مال پرستی؛ پیمان شکنی «أَوَ کُلَّما عاهَدُوا عَهداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنهُم بَل أكثَرُهُم لایُؤمِنُون» (بقره/78) ؛ تحریف کلمات الهی «وَ مِنهُم أُمِّیُّونَ لایَعلَمُونَ الكِتابَ إِلَّا أَمانِیَّ»؛ قساوت قلب «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِی كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» (بقره/74) ؛ سختدل؛ روحیه عصیان و تعدی؛ همیاری با کافران؛ ناسپاسی و نارضایتی از خداوند؛ بیتقوایی و هوا پرستی؛ طغیانگر و...
اوصاف و اعمال قوم یهود، آنچنان که قرآن اشاره کرده، در ردیف بدترین و زشتترین رفتار و صفاتی است که ممکن است انسان یا قومی در زندگی دنیایی خویش داشته باشد بنابراین اگر بتوان این موارد و مجموعه را به عنوان «فرهنگ یهود» یا «فرهنگ بنی اسرائیلی» خلاصه و تعریف نمود؛ آنگاه ناگزیر باید ناظر و شاهد تشییع تابوت فرهنگ و تمدن سرزمین غرب بود و برآرامگاه آن مویه کرد؛ زیرا آن چه امروز به عنوان معیار، ارزش، اخلاق، فرهنگ و...، بر جوامع غربی حکمرانی میکند، دقیقاً منطبق با «سنت و سیرة» مذکور، یعنی «فرهنگ یهودی اسرائیلی» است. امروز عواطف، احساسات و افکار عمومی در غرب تحت سیطره این فرهنگ است. تذکر این موضوع اگرچه بسیار تلخ و ناگوار مینماید، اما واقعیتی است که نمود عینی پیدا کرده و بر عرصهی جهانی سایهی شوم خود را گسترده است و خطرآن؛ جغرافیای فرهنگ و اجتماع در جهان را تهدید میکند.
2) کافران:
گروه دیگری که در قرآن آشکارا به عنوان دشمنان جبههی حق معرفی شدهاند، کفرپیشگانند و خطر این گروه به قدری است که قرآن در آیات متعدد از آنها سخن به میان آورده است و در آیاتی، کفار را به عنوان دشمن خداوند معرفی کرده است و نیز خداوند هم دشمن آنها است از این رو دوستی با آنها، دشمنی با خداست. «مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِینَ» (بقره/98)واژهی کفر، یکی از برجستهترین واژگان کلیدی درقرآن کریم است. و نه تنها مفهومی است که همهی صفات منفی دیگر بر محور آن میگردد، حتی با قرائت سطحی قرآن مجید متقاعد میشویم که نقش مفهوم کفر چنان در همه جا ساری است که انسان حضور آن را در همهی عبارات و آیاتی که با اخلاق و رفتار آدمی سر و کار دارد حس میکند.
صفات کافران: سیاهی دل؛ جهل و نادانی؛ خیال پردازی و توهّم؛ غرور و تکبر؛ اهل نیرنگ و کید و فریب اهل حق؛ رویگردان از حق و...
3) مشرکان:
شرك (به کسر شین) اسم است، یعنی عملی شرک و نیز به معنی شریک و نصیب آمده و آن را در آیهی «أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّمَاوَاتِ...» (احقاف/4) به معنیِ نصیب و بهره گفتهاند. راغب در توضیح واژهی «شِرك» مینویسد: شرک انسان در دین دو گونه است: اوّل: الشّرک العظیم: و آن اثبات شریك برای خداوندست مثل عبارت: أَشرَكَ فلان بالله: و این معنی، بزرگترین کفر است. در آیه: «إِنَّ اللَّهَ لَا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ یشَاءُ وَمَنْ یشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا» (نساء/48) ؛ دوّم: الشّرك الصّغیر: یعنی مراعات کردن غیر خدا با او در بعضی امور مثل ریاکاری و دوروئی و نفاق مانند آیهی «فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یشْرِكُونَ» (اعراف/190) و گفتهاند از همین معنی است سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) که: «الشّرک فی هذه الامة أخفی من دبیب النّمل علی الصّفا»؛ لفظ شرک از الفاظ و واژههای مشترکه است. بر اساس برخی تفاسیر سه نوع جهل دست به دست یکدیگر میدهند و شرک را به وجود میآورند:1) جهل نسبت به خدا و این که نمیتواند هیچ گونه همتا، شبیه و مانندی داشته باشد.2) جهل انسان به مقام خویش که برتر از همهی مخلوقات الهی است. 3) جهل نسبت به جهان طبیعت و بی ارزش بودن جمادات در برابر موجودی همچون انسان.
صفات مشرکان نیز مانند صفات کفار می باشد که در بالا ذکر شد و به همین دلیل، از تکرار آنها در این جا خودداری میکنیم.
4- منافقان:
نفق: نفق (بر وزن فرس) و نفاق (به فتح- ن) به معنی خروج یا تمام شدن است. منافق کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است : «یقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ» (آل عمران/167) . به طورکلّی (نفاق) در اصطلاح قرآن عبارتست از: مخالفت درون با برون و ظاهر با باطن آدمی است که با نیّت فساد و معصیت یا فتنه و آشوب شکل میگیرد زیرا که منافق با زبان چیزی را میگوید ولی نیّت واقعی خود را مخفی میدارد تا به دیگران زیان و آسیب برساند. به عبارت روشنتر منافق، کسی است که ظاهر و باطن او یکی نباشد و به اصطلاح «دورو» باشد. منافق اختصاص به اسلام ندارد بلکه آن دسته افراد دور از منطق و استدلال هستند که برای اغراض شخصی خود تا آنجا که شرایط اجازه میدهد کارشکنی میکنند ولی به دوستی تظاهر مینمایند. قرآن کریم با نزول 300 آیه در سیزده سوره (البقره، آل عمران، النساء، المائده، الانفال، التوبه، العنكبوت، الاحزاب، الفتح، الحدید، الحشر، المنافقون و التحریم) ، اهتمام زیادی به شناساندن و افشای چهره و صفات منافقان داشته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، در تبیین خطر منافقین در جامعه چنین میفرمایند: «اگر انقلابی در طول حرکت خود، پس از پیروزی، روال کارش طوری باشد که منافقان بتوانند در آن جذب شوند، این انقلاب محکوم به زوال است. اما اگر انقلاب طوری باشد که هر چه از عمر آن میگذرد، منافقان یکی پس از دیگری از آن طرد شوند، این انقلاب ماندنی و پایدار است»خطر این قشر برای اسلام و مسلمین تا آنجاست که پیامبر، قهرمان و مقاومی که در برابر قدرتهای بزرگ و دشمنان سرسخت اسلام بدون هیچ ترس و بیمی ایستاد و سرسختانه میخروشید و میجنگید، در مورد نقشههای خائنانهی منافقان بر پیکر امت اسلام بیمناک است. از منظر قرآن بحث منافقین، آنچنان مهم و حسّاس است که سورهای به نام «المنافقون» در قرآن آمده است و به صراحت میتوان ادّعا کرد که شدیدترین لحن در قرآن پیرامون نفاق و منافقین میباشد زیرا که اسلام ضربههای سخت و جبران ناپذیری را از سوی آنان متحمل گشته است.
لذا از منظر قرآن به طورکلی دو نوع دشمن برای انسانهای مومن وجود دارد: الف) - دشمنان درونی یا ایمانی؛ که همان شیطان و اعوان و انصار او میباشد که دشمن خدا و پیامبران و مومنان میباشند که ابزار و وسایلی دارند و از هر راهی برای عدم اجرای برنامههای خدا و رسولان و منحرف کردن انسانها استفاده میکنند. ب) دشمنان خارجی که خود به انواعی تقسیم میشود:1- یهود؛ که خداوند این گروه را مخالف قرآن و مسلمانان معرفی کرده است. 2- منافقان؛ که قرآن در مورد این گروه هشدارهای قابل توجهی داده است و به دلیل عدم ظهور خصمشان در همهی زمانها موجب ضررات بسیار بزرگی شدهاند که تاریخ گواه این امر است. 3- کافران و مشرکان؛ که نقطهی مقابل مومنان هستند و در واقع قرآن دوستی با این گروهها را دشمنی با خدا و مومنان میداند و به شدت از دوستی با اینها نهی کرده است.
3) شیوههای مبارزه دشمنان از دیدگاه قرآن:
راههای نفوذ و برخورد دشمن (راهکارهای دشمن در مقابله با مسلمانان) : به طور کلّی سیاست اصولی دشمن برای مبارزه با مسلمان، مستمر و دائمی است اما همیشه از یک شیوه استفاده نمیکنند به عبارت روشنتر جنگ و عناد دشمنان همیشه شکلی ثابتی نداشته است و شیوههای مختلف و متنوعی را برای پیکار و از پا درآوردن حریف خود، متناسب با اوضاع و شرایط مبارزه به کار میبرند، اصولی را برمیگزینند و به عنوان خطِ مشیّ کلّی بر مبنای آنها راهکارها و مراحل عملیات را برای دستیابی به مقصد خود برنامهریزی میکنند. به یقین، شیوههای مبارزه دشمنان سیاسی با دشمنان ایمانی از هم متمایز میباشد، هرچند هر دو هدف واحدی را دارند و آن به اسارت کشیدن انسان است و پر واضح است که باید شیوههای تدافعی هم در مورد این دو دسته با هم فرق داشته باشد. شیوههای مبارزه دشمنان ایمانی در بحث مربوط به نفس و شیطان، بعضی از همسران و فرزندان بعضاً مطرح شد اما درخصوص دشمنان سیاسی گفتنی است به طور کلی روشهای دشمنان در دشمنی خود با مسلمان در سه گروه قابل تقسیم بندی است:الف) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با رهبران دینی.
ب) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان برای تضعیف مبانی مکتب اسلام.
ج) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با پیروان مکتب توحیدی.
الف) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با رهبران دینی: در طول تاریخ ادیان الهی، رهبران امّتهای توحیدی بیش از همهی امور دیگر مورد هجمهی دشمنان قرار گرفتهاند چون رهبری در نظام توحیدی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از این رو دشمنان، تمام تلاش خود را در دشمنی با رهبری دینی به کار میگیرند. قرآن کریم نیز بر این نکته تأکید دارد.
البته باید دانست که شیوههایی که دشمنان اسلام برای مبارزه با رهبر حکومت اسلامی که از قدرت نفوذ و تأثیر در جبهه سیاسی و اجتماعی برخوردار است به کار میبرند همیشه به یک شکل ثابتی نیست، بلکه به تناسب زمانها و مکانهای مختلف، تاکتیک و شیوههای متناسبی را اختیار میکنند. این روشها از منظر قرآن کریم عبارت است از:
1) ایجاد تردید و ابهام در بین مردم نسبت به حقانیّت رهبری: قرآن کریم، بیان میکند که دشمنان برای ایجاد تردید در حقّانیّت رهبران، ایرادهای واهی مطرح میکنند تا از این طریق مسلمانان را نسبت به رهبرانشان بیاعتماد کنند و از این طریق برآنها تسلط یابند.
2) شکستن قداست رهبری با استفاده از حربه تهمت و افتراء: دشمنان، در صورت عدم توفیق در مرحلهی قبلی، وارد مرحلهی دوم میشود، از آنجا که دشمن همیشه برای رسیدن به اهدافش به هر وسیلهی ممکن دست میزند و کاری به این که آن وسیله مشروع باشد یا نباشد، ندارد زیرا به نظر او هدف، وسیله را توجیه میکنند. آیات قرآن کریم و صفحات تاریخ گواه بزرگی بر این فساد اخلاقی و حرکت خائنانه دشمن است. نمونههایی از این تهمتها و افترائاتی که قران کریم به آن اشاره کرده، از این قرار است:
الف) دگرگون کنندهی عقاید مردم؛ ب) آشوبگر و فتنه انگیزه؛ ت) شاعری دیوانه و افسونگر؛ ج) دروغگو و کاذب؛ خ) گمراه و منحرف:؛ د) سرچشمهی همهی ناکامیها و بدبختیها؛ ر) ضعیف و ناتوان؛ ز) عامل زیانکاری جامعه؛ س) فریبکار و مزوّر؛ ش) دست پروردهی اجانب دانستن؛ ص) رهبران سخنان نامفهوم و بیمحتوا میگویند و...
3) تضعیف دستیاران رهبر و تشکیلات رهبری: دشمنان، پس از اینکه در روش و شیوهی قبلی به نتیجه نرسیدند، در این مرحله به تضعیف دستیاران و پیروان و تشکیلات رهبری پرداختند، قرآن کریم در این باره میفرماید: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا...» (هود/27)
4) تحقیر و استهزای رهبری: یکی دیگر از شیوههای دشمنان، تحقیر و استهزای رهبری است، این شیوه از عادت و سنّت همیشگی و جاریهی مجرمین است.
5) بدلسازی و رهبرتراشی
6) تطمیع رهبری
7) تهدید رهبری: این شیوه، آخرین حربه و شیوه دشمن در مبارزه با رهبران دینی است، دشمن وقتی که با شیوههای ترور شخصیت رهبری به مقصد خویش نرسید، به تهدید رهبری میپردازد، قرآن کریم کیفیت به کارگیری دشمنان از این حربه را به گونههای مختلفی را بیان میکند که ذیلاً بررسی میشود:
الف) تهدید به زندان «قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیرِی لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ» (شعراء/29)
ب) تهدید به تبعید «قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ یا شُعَیبُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْیتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِینَ» (اعراف/88)
ج) تهدید به شكنجه «قَالُوا إِنَّا تَطَیرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَیمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ» (یس/18)
د) قتل وترور «إِنَّ الَّذِینَ یكْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ وَیقْتُلُونَ الَّذِینَ یأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» (آل عمران/21)
ب) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان برای تضعیف مبانی مکتب اسلام:
دشمنان اسلام پس از شکست در تضعیف رهبری الهی و ناتوانی در ساقط نمودن او از حاکمیت سیاسی برای مبارزه با مبانی مکتب الهی آماده میشوند تا دژ مستحکم آیین الهی را در برابر خودشان از بین ببرند. قرآن کریم، این موضوع را چنین میفرماید: «یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (توبه/32)
برخورد دشمن با دین و مذهب و مبانی مکتب نیز دارای شکل ثابتی نمیباشد. بلکه دشمن همواره در طول تاریخ حسابگرانه وارد عمل شده و به راهکارهای گوناگونی ممکن است روی بیاورد که عبارتاند از:
1) استفاده از سوژههای مذهبی: صاحب تفسیر نمونه در مورد ماجرا مسجد ضرار مینویسد: داستان مسجد ضرار درسی است برای عموم مسلمانان در سراسر تاریخ زندگیشان، گفتار خداوند و عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله) به روشنی نشان میدهد که مسلمانان هرگز نباید آن چنان ظاهربین باشند که تنها به قیافههای حق به جانب نگاه کنند و از اهداف اصلی بیخبر و بر کنار مانند. استفاده از«مذهب بر ضد مذهب» چیز تازهای نیست، همواره راه و رسم استعمارگران و دستگاههای جبار و منافقان، در هر اجتماعی این بوده که اگر مردم گرایش خاصی به مطلبی دارند از همان گرایش برای اغفال و سپس استعمار آنها استفاده کنند و حتی از نیروی مذهب برضد مذهب کمک بگیرند.
2) تهمتهای گوناگون: قرآن کریم به برخی از این تهمتهای دشمن اشاره میکند از جمله:
الف) ارتجاعی و افسانه دانستن سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) «وَمِنْهُمْ مَنْ یسْتَمِعُ إِلَیكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ یرَوْا كُلَّ آیةٍ لَا یؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ یجَادِلُونَكَ یقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ» (انعام/25)
ب) دروغ و افترا دانستن سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان «أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ كَفَى بِهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (احقاف/8)
ج) تخیّل و رؤیا دانستن سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) «بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیأْتِنَا بِآیةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ» (انبیاء/5)
د) سطحی و بیارزش دانستن سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و... «وَإِذَا تُتْلَى عَلَیهِمْ آیاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ» (انفال/31)
3) شریعت سازی: مسلمانان باید بسیار مواظب و مراقب اعمال خود باشند؛ چون این که گاهی دشمن در لباس مذهب و با اسلحه دین به جنگ دین و مذهب مجهّز میشود! از این رو، وقتی به تاریخ اسلام مراجه میکنیم با انبوهی از مذاهب ساختگی دشمن مواجه میشویم که تنها برای ضربه زدن به «اسلام ناب» نهادینه شدهاند. نمونهی بارز این حرکت دشمن را میتوان در پیدایش و ظهور برخی از مکاتب و فرقههای نوظهور از جمله بهائیت و وهابیت که ساخته و پرداختهی دشمن است مشاهده نمود. امام خمینی (رحمهاللهعلیه) ، در تبیین این شیوه پلید دشمنان، تمام مسلمان جهان را به خطر تشکیل اسلام آمریکایی هشدار میدهد. همچنین در وصیتشان به عموم مسلمانان چنین میفرمایند: «صهیونیسم و بهاییت به وجود آمده، که مردم را گمراه کند و از احکام و تعالیم اسلام دور سازد.... و همچنین میفرماید: «و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند و به اطراف میفرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند...».
4) اقدامات ضدّ تبلیغی «وَقَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ» (فضلت/26)
5) بدگویی و عیب جویی «وَإِنْ نَكَثُوا أَیمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ینْتَهُونَ» (توبه/12)
6) تمسخر و تحقیر «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینِكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکِتابَ مِن قَبلِکُم وَ الكُفَّارَ أَولِیاءَ وَ اتَّقُوا اللهَ إِن كُنتُم مُؤمِنِینَ» (مائده/120) ، «وَإِذَا نَادَیتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یعْقِلُونَ» (مائده/58)
7) تخریب پایگاههای مکتب «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ یدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» البقره/114)
8) جنگ و ستیز با نگاهی به تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر استمرار به کارگیری این شیوه توسط دشمنان اسلام به خوبی آشکار میگردد؛ تنها در مدت بیست و سه سال دوران رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیست و شش غزوه و سی و شش سریّه رخ میدهد. در مدت کوتاه چهار سال حکومت امام علی (علیه السلام) سه جنگ بزرگ «جمل، صفین ونهروان» به وقوع میپیوندد و در زمان امام حسین (علیه السلام) واقعهی خونین عاشورا به وجود میآید و جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، بهترین گواه از تاریخ معاصر بر این حقیقت است.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «... وَلَا یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى یرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا.....» (بقره/217)
ج) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با پیروان مکتب توحیدی:
دشمنان با یأس از ضربه زدن به رهبر، درصدد دشمنی با پیروان مکتب حق برای تزلزل و نابودی کیان و عظمت طرفداران حق و رهبری برمیآیند. آنها دریافتند که پیروان رهبری حق با اجرای رهنمودهای رهبرشان، به عنوان دژ محکمی برای رهبر و مکتب هستند. دشمنان برای مبارزه با پیروان رهبری به شیوههای مختلفی متوسل میشود. به برخی از نمونههای آن از زبان قرآن توجه فرمایید:
1) تلاش برای گمراه کردن پیروان مکتب توحیدی از طریق صرف هزینههای کلان «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ یشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَیرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِیلَ» (نساء/44)
2) اشاعه فساد، نشر اکاذیب و پخش شایعات « ... فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِیضِلَّ النَّاسَ بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» (انعام/144)
3) اختلاف افکنی و تفرقه انگیزی «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» (قصص/4)
4) محاصره اقتصادى «هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى ینْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یفْقَهُونَ« (منافقون/7)
5) تحقیر وکوچک شمردن «قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ» (شعرا/111)
6) تمسخر «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یضْحَكُونَ» (مطففین/29) « وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ یتَغَامَزُونَ» «وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِینَ» «وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ» «مطففین/32)
7) اعزام عوامل نفوذى و جاسوسى «لَوْ خَرَجُوا فِیكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ یبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» (توبه/47)
8) تضعیف روحیه مسلمانان «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ» (آل عمران/173)
9) تبلیغات سوء «لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِینَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یجَاوِرُونَكَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا» (احزاب/60)
10) تهدیدها و جنگها «وَ قالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِیُفسِدُوا فِی الأَرضِ وَ یَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُمْ وَ نَسْتَحیِى نِساءَهُمْ وَ إِنّا فَوقَهُم قاهِرُون» (اعراف/206)
11) تهمتهاى ناروا «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا یعْلَمُونَ» (بقره/13)
12) ترویج فرهنگ استعماری «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ» (زخرف/54)
4) شیوههای مبارزه با دشمنان از دیدگاه قرآن کریم:
هنر قرآن، این کتاب هدایت و سعادت، افزون بر معرفی دشمن و شیوههای او شناساندن راه مقابله با آن نیز میباشد بنابراین قرآن کریم، پس از آشنایی با صفات و شیوههای دشمنی دشمنان و آثار شوم پیروی از آنها، راه مقابله با آنها را نیز بیان میفرماید. لذا قرآن برای مقابله با نقشههای دشمنانِ اسلام و مسلمانان، راهکارهایی را ارائه نموده است از آنجا که قرآن کریم ما را به استوارترین راهها هدایت میکند، قطعاً شیوههایی را که برای مبارزه با دشمنان معرفی میکند از استحکام و تأثیر لازم برخوردار است. قرآن کریم در مقابله با هرکدام از دشمنان، شیوه و روش مخصوص به آن دشمن را به ما میآموزد به عبارت روشنتر، راه مقابله با شیطان، نفس، کفار و... به صورت جداگانه به مسلمانان میآموزد و هم چنین، در مقابل هر روش دشمن، راه مقابلهای قرار میدهد به طور مثال برای مقابله با دینزدایی و گسترش فساد و ایجاد گمراهی در بین مسلمانان، تقویت بصیرت و صبر و تقوی، این سلاح دفاعی بسیار مناسب را به ما معرفی مینماید و یا در مقابل اختلاف افکنی تحریف و تبلیغ دشمنان، اتحاد و همبستگی مسلمانان و مبارزه فرهنگی به وسیله آموزههای قرآنی را، بهترین حربه معرفی مینماید. ما در این بخش، از آن جایی که بحثِ «شیوههای مبارزه با دشمنان از دیدگاه قرآن»، موضوعی وسیع است و قابلیت انجام تحقیق و بررسی جداگانه را دارد لذا تنها به برخی از این شیوهها وروشها پرداخته و پیشنهاد میشود این موضوع در پروژه دیگری انجام گرفته و به ابعاد مختلف آن پرداخته شود.
الف) شیوه و روش قرآن کریم در مقابله با شیطان:
1) ایمان و توکل 2) ترک معصیت 3) پناه بردن به خدا
ب) شیوه و روش قرآن کریم در مقابله با نفس:
1) تزکیهی نفس 2) ذکر نام خدا 3) به جا آوردن نماز 4) خود را به خدا سپردن
ج) شیوه و روش قرآن در مقابله با کفار و مشرکان و یهودیان:
1) قطع هرگونه ارتباط و دوستی 2) صبر و تقوا 3) اعلان موضع صریح مبنی بر بیزاری از آنها
4) مبارزه فرهنگی به وسیله قرآن کریم 5) مجهّز شدن به سلاح روز 6) مبارزه قهرآمیز و جهاد با دشمنان
د) شیوه و روش قرآن در مقابله با منافقان:
1) افشاگری؛ 2) قطع رابطه؛ 3) اتحاد و برادری؛ 4) بصیرت دینی؛ 5) حذر ( هوشیاری و احتیاط) ؛ 6) مبارزه قهرآمیز و جهاد
به طور کلّی میتوان گفت با وجود اینکه، منافقان خطرناکترین دشمن اسلام بودند، از آن جا که آنها ظاهراً دم از اسلام میزدند و با مسلمانان کاملاً درآمیخته بودند، لذا ممکن نبود همچون یک کافر با آنها رفتار کرد و بر اساس آیات قرآن کریم مهمترین اصول و الگوهای رفتاری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با پدیدهی نفاق جهاد (توبیخ و سرزنش، تهدید و انذار، رسوا ساختن و در بعضی موارد تألیف قلوب) ، غلظت (قاطعیت و سختگیری دربارهی مکتب نه بدخلقی و تعدی از عدل) ، مدارا، موعظه، افشاگری، انذار و تهدید، حذر ( هوشیاری و احتیاط) ، اعراض ( رویگردانی و نادیده انگاری) و دعوت به تدبّر در قرآن کریم بوده است.
نتیجهگیری:
ازمجموعه مطالب مطرح شده به این نتیجه میرسیم که:1) در فرهنگ قرآن و اسلام، تعریف دشمن به دشمنی بیرونی (آشکار) (کافران، مشرکان، منافقان و یهود) ختم نمیگردد و شامل نفس امّاره و شیطان نیز میشود زیرا که در تعریف دشمن گفته شده هر آنچه باعث عدم اطاعت انسان از خدا شود، دشمن نامیده میشود بنابراین در فرهنگ قرآن کریم، مهمترین دشمنان، شیطان و همراهان او نفس امّاره، برخی از همسران و فرزندان، یهودیان و برخی از اهل کتاب، کفّار، مشرکان و منافقان هستند.
2) شیطان و همراهان و حزب او با ابزارها و وسایل گوناگونی دست به دشمنی با انسانها میزنند که مهمترین این ابزارها و دامها عبارت است از: دنیا، وسوسه کردن، اختلاف افکنی، هوا پرستی، وعده به فقر، از راه عبادت، از طریق اموال و اولاد، زنان، تبلیغات، بزرگ کردن آرزوها و...
3) نفس امّاره نیز یکی دیگر از دشمنان درونی انسان میباشد که به طرق مختلف به مبارزه با انسان میپردازد، که مهمترین آنها عبارت است از: هوا پرستی به جای خدا پرستی، تزیین زشتیها، اعتراض به خدا، سقوط از مقام انسانیت، پشت کردن به حق، بازداری از قیامت و...
4) به طورکلی سیاست اصولی دشمن برای مبارزه با مسلمان، مستمر و دائمی است اما همیشه از یک شیوه استفاده نمیکند به عبارت روشنتر جنگ و عناد دشمنان همیشه شکلی ثابتی نداشته است و شیوههای مختلف را برای پیکار و از پا درآوردن حریف خود، متناسب با اوضاع و شرایط مبارزه به کار میبرند، اصولی را برمیگزینند و به عنوان خط مشی کلّی بر مبنای آنها راهکارها و مراحل عملیات را برای دستیابی به مقصد خود برنامهریزی میکنند. به یقین، شیوههای مبارزه دشمنان خارجی و داخلی با دشمنان ایمانی از هم متمایزمی باشد، هر چند هر دو هدف واحدی را دارند و آن به اسارت کشیدن انسان است و پر واضح است که باید شیوههای تدافعی هم در مورد این دو دسته با هم فرق داشته باشد. به طورکلّی روشهای دشمنان در دشمنی خود با مسلمان در سه گروه قابل تقسیم بندی است: الف) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با رهبران دینی. ب) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان برای تضعیف مبانی مکتب اسلام. ج) شگردها و شیوههای مبارزهی دشمنان با پیروان مکتب توحیدی.
5) قرآن کریم افزون بر معرفی دشمنان و شیوههای دشمنی آنها، راه مقابله با آنها را نیز بیان میکند، بنابراین، پس از آشنایی با صفات و شیوههای دشمنی دشمنان و آثار شوم پیروی از آنها، راه مقابله با آنها را نیز بیان میفرماید. لذا در مقابله با هرکدام از دشمنان، شیوه و روش مخصوص به آن دشمن را به ما میآموزد به عبارت روشنتر راه مقابله با شیطان، نفس، کفار و... به صورت جداگانه به مسلمانان میآموزد و هم چنین، در مقابل هر روشی دشمن، راه مقابلهای قرار میدهد. از جمله این روشها عبارتند از: ایمان و توکل، ترک معصیت، یاد خدا، پناه بردن به خدا، تزکیهی نفس، ترس از خدا و بازداری نفس از هوی و هوس، خود را به خدا سپردن، قطع هرگونه ارتباط و دوستی، صبر و تقوا و...
پینوشتها
1- دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (علیه السلام) تهران 09133595887
amusallai @ yahoo.com.
2- دانشجو دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی تهران 09136965357
javadjamshidi66 @ yahoo.com.
3- دانشجو دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم 09169062177.
علاوه بر قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی، قم، دار القرآن الکریم، چاپ دوم، 1373ش.
الف) کتابهای فارسی:
1. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
2. اپستاین، ایزیدور، بررسی تاریخی یهودیت، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران، 1385ش.
3. اسلامی، محمد جعفر، شأن نزول آیات، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش.
4. بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، 1366ش.
5. برهانیان، عبدالحسین، دشمن شناسی در قرآن، تهران، پژوهشکده تحقیقات اسلامی معاونت سپاه، بیتا.
6. بلعمی، ابوعلی، تاریخ بلعمی، به کوشش محمدتقی بهار و پروین گنابادی، تهران، زوّار، چاپ دوم، 1353ش.
7. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) ، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش.
8. جلالی کندری، سهیلا، یهود شناخت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
9. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر بیجا، چاپ اول، بیتا.
10. جمعی از نویسندگان، کتاب پرسش و پاسخ از محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، گزیدهای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان سراسر کشور در دوازده آبان 1378، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ اول، تهران،1380ش.
11. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، چاپ اول، بیتا.
12. حسینی، سید محمد، دوچهرگان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1376ش.
13. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ اول، 1369ش.
14. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، تهران، انتشارات میقات، چاپ اول، 1363ش.
15. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تهران، کتاب فروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
16. خاتمی، سید احمد، سیره سیاسی امام علی (علیه السلام) ، چاپخانه سپهر، چاپ اول، 1379ش.
17. ___، سیمای نفاق در قرآن، تهران، انتشارات شفق، چاپ اول، 1379ش.
18. خامنهای، سید علی، منافقین دشمنان حکومت اسلامی، انتشارات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، بیتا،
19. خمینی، روح الله، جهاد اکبر تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) ، 1375ش.
20. ___، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) ، بیتا.
21.___، کلمات قصار، پندها و حکمتها، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
22.___، وصیتنامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) ، 1368ش.
23. خوانساری، جمال الدین، شرح غرر الحکم ودرر الکلم، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1366ق.
24. دهخدا، علی اکبر لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم،1377ش.
25. رجالی تهرانی، علیرضا، جن و شیطان، قم، انتشارات نبوغ، چاپ دوم،1377ش.
26. رهنما، زین العابدین، تفسیر رهنما، تهران، کیهان، 1346ش.
27. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول، 1363ش.
28. سورآبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سورآبادی، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول،1380ش.
29. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشرداد، چاپ اول، 1373ش.
30. شعرانی، میرزا ابوالحسن، نثر طوبی، قم، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1398ق.
31. طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1362ش، چاپ چهارم.
32. عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تهران، انتشارات صدوق، 1360ش.
33. علوی پیام، محسن، نقش شیطان در زندگی انسان، تهران، نشر روح، چاپ اول، 1377ش.
34. فیض الاسلام، سید علی نقی، ترجمه و تفسیر قرآن عظیم، تهران، انتشارات فقیه، 1378ش.
35. قدسی، احمد، حیات پر برکت، قم، انتشارات حوزه علمیه قم، 1380ش.
36. قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ اول، 1371ش.
37. ___، مجموعه فیشهای تبلیغی (2) ، بحث توسل، نرم افزار مجموعه آثار قرائتی.
38. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم،1371ش.
39. ___،تفسیر احسن الحدیث، تهران، واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، 1366ش.
40. کاشفی، محمدرضا، نگاهی قرآنی به دوست و دشمن، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ چهارم،1387ش.
41. گروهی از نویسندگان، تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
42. محقق، محمد باقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات، تهران، انتشارات اسلامی،، چاپ چهارم، 1361ش.
43. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، 1377ش.
44.___، حماسه حسینی، تهران، صدرا، 1376ش.
45.___، نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، قم، نشر عصر، بیتا.
46. مظاهری، حسین، جهاد با نفس، قم، انتشارات انجمن اسلامی معلمان قم، 1363ش.
47. معین، محمّد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم،1371ش.
48. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، چاپ پنجم، 1374ش.
49. ___، تفسیرنمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
50. ___، وهابیت بر سر دو راهی، قم، مجموعه آثار آیة الله مکارم شیرازی، بیتا.
51. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، انتشارات الاسلامیه، چاپ اول، 1398ق.
52. نسفی، ابوحفص نجم الدین محمد، تفسیر نسفی. تهران، سروش، چاپ سوم، 1367ش.
ب) کتابهای عربی:
53. آرام، احمد و اخوان حکیمی، الحیاة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
54.آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، به کوشش محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر 1417ق.
55. آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366ش.
56. ابن اثیر جزری، مجد الدین مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، بیروت، دار الکتب العلمیّه، 1415ق.
57. ابن فارسی، احمد، معجم مقاییس اللغة، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1404ق .
58. ابن منظور، محمد، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405ق.
59. ابن هشام المعافری، عبدالملک، سیرهی ابن هشام (السیرة النبویة) ، تحقیق سقا/ ابیاری / شلبی، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
60. اعلمی حائری، محمد حسین، دائرة المعارف الشیعیة العامة، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
61. امینی، عبد الحسین، الغدیر، تهران، بنیاد بعثبت،1386ش
62. بلاغی، سید عبد الحجه، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، 1386ق.
63. بیضاوی، عبدالله بن عمر أنوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
64. حرّعاملی، محمد بن حسن بن علی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1409ق.
65. حفنی، عبد المنعم، موسوعة القرآن العظیم، قاهره، مکتبة مدبولی، چاپ اول،2004 م.
66. حلبی، السمین، عمدة الحفاظ، تحقیق و تعلیق محمد تونجی، بیروت، علام الکتب، چاپ اول، 1414 ق.
67. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم،1410 ق.
68. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، انتشارات دار العلم الشامیه، چاپ اول، 1412ق.
69. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار مصر، مطبعة الشعب، 1373ش.
70. روحانی، محمود، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم، تهران، آستان قدس رضوی، چاپ دوم،1368ش.
71. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق.
72. سید رضی، نهج البلاغة، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1370ش.
73.___، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، چاپ اول، 1379ش.
74. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشواذ، بیروت، مطبعة مرسلی الیسومیّة، 1889ق.
75. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات الکبری، تهران، منشورات الاعلمی، 1362ش.
76. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم، چاپ پنجم، 1417ق.
77. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش.
78.___، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مجمع البیان لعلوم القرآن) ، تهران، انتشارات ناصرخسرو چاپ سوم، 1372ش.
79. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک) ، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث،1387 ق.
80. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتاب فروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
81. طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، بیجا، بینا، بیتا.
82. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
83. طیّب، سید عبدالحسین، تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش.
84. عبدالفتّاح طباره، عفیف، چهرهی یهود در قرآن، انتشارات جهان آرا، بیتا.
85. عدنان سالم، محمد و وهبی سلیمان، محمد، المعجم المفهرس لکلمات القرآن العظیم، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1387ش.
86. فیض کاشانی، ملأ محسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
87. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، مصر، دار الکتب المصریّه، بیتا.
88. قمی، شیخ عباسی، سفینة البحار، بیروت، مؤسسة الوفاء، بیتا.
89. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
90. گنابادی، سلطان محمد، بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1408ق.
91. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء،14041404ق.
92. مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بیتا.
93. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
94. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1424 ق.
95. میبدی، رشید الدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1361ش.
96. نراقی، ملأ احمد، معراج السعادة، قم، انتشارات رشیدی، بیتا.
97. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1411ق.
ج) مقالات:
98. شاکر، محمد کاظم، «وجوه معانی نفس در قرآن»، مجله پژوهشهای فلسفی-کلامی شماره4.
99. شهیدی، سید مهدی، «حوزهی معنایی واژهی کفر در قرآن کریم»، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال دوم، شمارهی دوم، 1384ش.
100. صدیق، زین العابدین، «نگرشی بر سیرت یهود از دیدگاه قرآن و تفسیر»، مجله بساتین، شماره2.
101. قاسمی، علی محمد، «شیطان شناسی در قرآن»، معرفت، شماره62.
102. گزیدهای از سخنان محمدتقی مصباح در جمع گروهی از کارشناسان وزارت دفاع و فرماندهان سپاه قم، 1388/8/17، سایت حوزه (www.hoozeh.com) .
103. مصلایی پوریزدی، عباس، «اصول و الگوهای رفتاری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با پدیدهی نفاق بر اساس آیات قرآن»، چاپ شده در کتاب «سیاست نبوی»، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386ش.
د) پایان نامه:
104. غفاری، مهدی، «رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با پدیده نفاق بر پایه قرآن کریم و سیره نبوی»، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد الهیات، گرایش علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ، 1382ش.
منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53