رفع لكنت زبان فرزندان
نويسنده:نرگس عزيزي
با پسر 8 سالهام مشكل دارم. نميتوانم با او ارتباط برقرار كنم. وقتي شروع به صحبت ميكند، آنقدر يك كلمه را تكرار ميكند كه طاقتم تمام شده و خودم جملهاش را كامل ميكنم.
او از اين كار من عصباني شده و دوباره جمله را طور ديگري تمام ميكند تا به من حالي كند كه منظورش را خوب نفهميدهام. ديگر از اين لكنتش خسته شدهام؛ البته متوجه هستم كه پسر بيچارهام هم عذاب ميكشد اما خانواده شوهرم مرا در اين مورد مقصر ميدانند. اين قضايا باعث شده ارتباطم با همسرم هم دچار مشكل شود. لطفا براي درمان لكنت فرزندم مرا راهنمايي كنيد». اينها جملات مادري است كه براي من درددل ميکرد. شايد شما هم دوست داشته باشيد راهحل اين مشكل را بدانيد. پس با ما همراه شويد.
مطمئن هستم اگر پاي درد دل کودک اين خانواده مينشستيم، داستان او نيز بسيار ناراحتکننده بود. زماني که فردي دچار لکنت زبان است، در ارتباط با ديگران دچار مشکل ميشود و نميتواند منظورش را به نحو دلخواه بيان کند. از طرفي عکسالعمل اطرافيان و بيحوصلگي آنها تمايل او را به صحبت کمتر ميکند و خود اين موضوع امکان تمرين را از او گرفته و وضعيت را در طولاني مدت بدتر خواهد كرد.
بد نيست بدانيد 60 تا 70 درصد موارد لکنت زبان براي کودکاني رخ ميدهد که زمينههاي ارثي و خانوادگي نداشتهاند؛پس اگر خودتان در کودکي دچار لکنت زبان بودهايد يا هنوز اين مشکل گاهي اوقات به سراغتان ميآيد، لازم نيست خيلي نگران كودكتان باشيد.
• کودکاني که داراي تاخير در تکلم هستند و ديرتر از هم سن و سالهاي خود شروع به صحبت ميکنند، احتمال بيشتري دارد که بعد از شروع به صحبت، مشکلاتي در اين زمينه داشته باشند.
• دختران اندکي بيشتر از پسرها دچار لکنت زبان ميشوند.
• بچههايي که در سنين 6 ـ 5 سالگي هنوز راست دست يا چپدستيشان مشخص نشده است يا به عبارت تخصصي نقص غلبه طرفي دارند نيز در اين زمينه مستعدتر هستند اما اگر کودک شما اکثر کارهايش را با يکي از دستها انجام ميدهد و فقط گاهي اوقات، بعضي کارهايش را با دست ديگر انجام ميدهد، نگران نباشيد؛ چرا که در همين حد براي اين سن کافي است؛ يعني اينکه شما بدانيد کودکتان راستدست يا چپ دست است، کفايت ميکند.
• بعضي از پژوهشها نشان دادهاند احتمال بيشتري دارد كه چپدستها دچار لکنت زبان بشوند؛ البته اين احتمال خيلي بالا نيست. مواردي که گفته شدند، تنها ميتوانند احتمال ايجاد لکنت زبان را افزايش دهند وگرنه آنچه يک کودک را از کودکي با مشکل خفيف در تکلم به کودکي با لکنت شديد تبديل ميکند، در غالب موارد، مسائل رواني است. تحقيقات نشان داده است هيجان زياد، اعتماد به نفس پايين، وابستگي شديد به ديگران و حساسيت زياد از حد نسبت به اتفاقات محيطي، از علائم افراد دچار لکنت زبان است.
او در ابتدا لکنت زبان داشت اما با تمرين زياد تبديل به يکي از بزرگترين سخنوران عصر خود شد. البته لطفا سطح توقعتان را خيلي زود بالا نبريد؛ چرا که اين مشکل ممکن است در دورهاي بسيار خوب شود اما همان زماني که شما فکر ميکنيد ديگر ميتوانيد با آن خداحافظي کنيد، براي دورهاي کوتاه دوباره برگردد يا در حالت عادي، فرد مشکلي در صحبت نداشته باشد اما زماني که هيجانزده ميشود، نتواند خيلي روان صحبت کند. در هر حال مهمترين نکته در مواجهه با اين مشکل فقط يک چيز است؛ صبر و حوصله. البته علاوه بر آن، موارد ديگري نيز وجود دارد که ميتواند در طي اين مسير براي کودک ما کمککننده باشد.
به عنوان مثال کودکي که شب از خواب ميپرد و در خانه شبحي را ميبيند، ممکن است براي چند روز دچار لکنت زبان بشود يا کودکي را در نظر بگيريد که در ماشيني همراه با والدين خود تصادف سختي داشته و از قضا يکي از والدين خود را نيز در اين حادثه از دست داده است. ممكن است اين کودک براي چند هفته يا حتي چند ماه دچار اختلال در تکلم شود؛ البته در صورتي که با اين کودک برخوردي درست صورت نگيرد، ممکن است اين مشکل تا سالها همراه او باشد.
از مهمترين نکات در اين مواقع گفتوگو و صحبت با کودک در مورد حادثه است. به او اجازه دهيد احساساتاش را بيان کند؛ البته اين به معناي دامن زدن به ماجرا و يادآوري پيوسته آن نيست. هر چه بيشتر سعي در سانسور و فراموش کردن آن حادثه داشته باشيم، احتمال پايدار شدن علائم را بيشتر کردهايم. البته در صورتي که حادثه اتفاق افتاده بسيار سخت است، مثلا از دست دادن والدين يا مورد تجاوز واقع شدن، بهتر است در همان شروع علائم، از کمک يک متخصص ـ که در کار با کودکان داراي تبحر کافي است ـ استفاده کنيد.
منبع: hamshahrionline.ir
او از اين كار من عصباني شده و دوباره جمله را طور ديگري تمام ميكند تا به من حالي كند كه منظورش را خوب نفهميدهام. ديگر از اين لكنتش خسته شدهام؛ البته متوجه هستم كه پسر بيچارهام هم عذاب ميكشد اما خانواده شوهرم مرا در اين مورد مقصر ميدانند. اين قضايا باعث شده ارتباطم با همسرم هم دچار مشكل شود. لطفا براي درمان لكنت فرزندم مرا راهنمايي كنيد». اينها جملات مادري است كه براي من درددل ميکرد. شايد شما هم دوست داشته باشيد راهحل اين مشكل را بدانيد. پس با ما همراه شويد.
مطمئن هستم اگر پاي درد دل کودک اين خانواده مينشستيم، داستان او نيز بسيار ناراحتکننده بود. زماني که فردي دچار لکنت زبان است، در ارتباط با ديگران دچار مشکل ميشود و نميتواند منظورش را به نحو دلخواه بيان کند. از طرفي عکسالعمل اطرافيان و بيحوصلگي آنها تمايل او را به صحبت کمتر ميکند و خود اين موضوع امکان تمرين را از او گرفته و وضعيت را در طولاني مدت بدتر خواهد كرد.
صبور باشيد
بد نيست بدانيد 60 تا 70 درصد موارد لکنت زبان براي کودکاني رخ ميدهد که زمينههاي ارثي و خانوادگي نداشتهاند؛پس اگر خودتان در کودکي دچار لکنت زبان بودهايد يا هنوز اين مشکل گاهي اوقات به سراغتان ميآيد، لازم نيست خيلي نگران كودكتان باشيد.
پيشگويي عجولانه
• کودکاني که داراي تاخير در تکلم هستند و ديرتر از هم سن و سالهاي خود شروع به صحبت ميکنند، احتمال بيشتري دارد که بعد از شروع به صحبت، مشکلاتي در اين زمينه داشته باشند.
• دختران اندکي بيشتر از پسرها دچار لکنت زبان ميشوند.
• بچههايي که در سنين 6 ـ 5 سالگي هنوز راست دست يا چپدستيشان مشخص نشده است يا به عبارت تخصصي نقص غلبه طرفي دارند نيز در اين زمينه مستعدتر هستند اما اگر کودک شما اکثر کارهايش را با يکي از دستها انجام ميدهد و فقط گاهي اوقات، بعضي کارهايش را با دست ديگر انجام ميدهد، نگران نباشيد؛ چرا که در همين حد براي اين سن کافي است؛ يعني اينکه شما بدانيد کودکتان راستدست يا چپ دست است، کفايت ميکند.
• بعضي از پژوهشها نشان دادهاند احتمال بيشتري دارد كه چپدستها دچار لکنت زبان بشوند؛ البته اين احتمال خيلي بالا نيست. مواردي که گفته شدند، تنها ميتوانند احتمال ايجاد لکنت زبان را افزايش دهند وگرنه آنچه يک کودک را از کودکي با مشکل خفيف در تکلم به کودکي با لکنت شديد تبديل ميکند، در غالب موارد، مسائل رواني است. تحقيقات نشان داده است هيجان زياد، اعتماد به نفس پايين، وابستگي شديد به ديگران و حساسيت زياد از حد نسبت به اتفاقات محيطي، از علائم افراد دچار لکنت زبان است.
آهسته و پيوسته
او در ابتدا لکنت زبان داشت اما با تمرين زياد تبديل به يکي از بزرگترين سخنوران عصر خود شد. البته لطفا سطح توقعتان را خيلي زود بالا نبريد؛ چرا که اين مشکل ممکن است در دورهاي بسيار خوب شود اما همان زماني که شما فکر ميکنيد ديگر ميتوانيد با آن خداحافظي کنيد، براي دورهاي کوتاه دوباره برگردد يا در حالت عادي، فرد مشکلي در صحبت نداشته باشد اما زماني که هيجانزده ميشود، نتواند خيلي روان صحبت کند. در هر حال مهمترين نکته در مواجهه با اين مشکل فقط يک چيز است؛ صبر و حوصله. البته علاوه بر آن، موارد ديگري نيز وجود دارد که ميتواند در طي اين مسير براي کودک ما کمککننده باشد.
هر دردي دوايي دارد
به عنوان مثال کودکي که شب از خواب ميپرد و در خانه شبحي را ميبيند، ممکن است براي چند روز دچار لکنت زبان بشود يا کودکي را در نظر بگيريد که در ماشيني همراه با والدين خود تصادف سختي داشته و از قضا يکي از والدين خود را نيز در اين حادثه از دست داده است. ممكن است اين کودک براي چند هفته يا حتي چند ماه دچار اختلال در تکلم شود؛ البته در صورتي که با اين کودک برخوردي درست صورت نگيرد، ممکن است اين مشکل تا سالها همراه او باشد.
از مهمترين نکات در اين مواقع گفتوگو و صحبت با کودک در مورد حادثه است. به او اجازه دهيد احساساتاش را بيان کند؛ البته اين به معناي دامن زدن به ماجرا و يادآوري پيوسته آن نيست. هر چه بيشتر سعي در سانسور و فراموش کردن آن حادثه داشته باشيم، احتمال پايدار شدن علائم را بيشتر کردهايم. البته در صورتي که حادثه اتفاق افتاده بسيار سخت است، مثلا از دست دادن والدين يا مورد تجاوز واقع شدن، بهتر است در همان شروع علائم، از کمک يک متخصص ـ که در کار با کودکان داراي تبحر کافي است ـ استفاده کنيد.
منبع: hamshahrionline.ir