دانشگاه و دانشجو (1)
جایگاه دانشگاه
دانشگاه انصافا مسألهی مهمی است...و ما به این اهمیت از بن دندان معتقدیم.اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشیم، پس فردا هیچ چیز نداریم و مجبوریم به طرف این و آن دست دراز کنیم؛ امروز برای گندممان، برای آهنمان، برای ماشینآلاتمان به دیگران مراجعه میکنیم و گدایی میکنیم، فردا برای کسی که این آهنآلات را برای ما سرهم و سوار هم بکند، باید از دیگران گدایی بکنیم، یعنی سازندگی مملکت برای آینده، دیگر یک افسانه و یک سراب بیش نخواهد بود.البته اینهایی که من مثال زدم، مسایل فنی و سازندگیهای فنی است؛ سازندگیهای معنوی و فرهنگ و معارف و این قبیل چیزها، دیگر بدتر.این است که دانشگاه را شوخی نباید گرفت. (1)
نقش دانشگاه، تنها تعامل و ترابط با دیگر اقشار و نهادهای اجتماعی نبوده و نیست.در این سطح از ارتباط، تمامی مؤسسات و گروههای اجتماعی سهیم هستند و چونان حلقهیی درهم تنیده، در سمت و سوی زندگی جمعی مؤثرند.تمایز دانشگاه در این بوده و هست که این نهاد از یک سو، ساخت و پرورش نیروهای ویژهی کشور را بر عهده دارد و برگزیدگان و مؤثران زندگی اجتماعی را میپرورد و مراکز حساس را در اختیار ایشان قرار میدهد؛ از سوی دیگر، به عنوان کانون اصلی علم و پژوهش، جایگاه جامعه را در منظومهی جهانی تعیین و تعریف میکند وارتقاء و توسعهی ملی را جهت میبخشد.
با چنین تلقییی، مقام معظم رهبری در سخنان گوناگون خود، از شأن و مرتبت دانشگاه سخن گفتهاند و اهمیت آن را در برنامه ریزیهای کلان علمی، فنی و دینی کشور بازگو کردهاند، از جمله در سخنان مبسوط فرمودهاند:
درست است که محیطهای اسلامی و انقلابی زیاد است محیطهای شهری کسب و کار، محیط کارگری، محیط حوزهی علمیه و محیطهای گوناگون دیگر ـ اما هیچکدام از این محیطها مشغول ساختن انسانهایی نیست که با تخصص و دانش خودشان، باید در فردای این مملکت، چرخی از چرخهای زندگی را حرکت بدهند.البته از این جهت، حوزهی علمیه مختصرا وجه شباهتی با دانشگاه دارد؛ اما آن هم باز تفاوتهای خیلی زیادی دارد.در امر ادارهی آیندهی کشور، دانشگاه جلوتر و مهمتر است.دانشگاه است که مدیران و سیاسیون و مهندسان آیندهی کشور را تربیت میکند؛ متخصصان و دانشمندانی که باید در زمینههای مختلف زندگی ـ از صنعت و کشاورزی و تسلیحات و از همهی شؤون جامعه ـ کشور را در فردا اداره کنند، دارد تربیت میکند.پس ببینید، دانشگاه این قدر مهم است.اگر حقیقتا دانشگاه جایی شد که در آن تربیت دینی بدرستی انجام بگیرد، میتوان اطمینان پیدا کرد که فردا مدیران کشور و همهی کسانی که چرخی از چرخهای کشور در دستشان است، اسلامی هستند و با دید و نگرش اسلامی حرکت میکنند. (2)
بدین گونه میتوان دعوی آن را داشت که دانشگاه امروز، شاخصحیات فردای کشور است.در جام جم آن، میتوان به تماشای آیندهی نسل آتی پرداخت و پیشگویانه بر بام تاریخ ایستاد و با قوت و اطمینان، از فردا و فرداها خبر داد:
دانشگاه برای هر کشوری، در واقع همه چیز است.دانشجو، تضمین کنندهی فردای هر جامعه است .در واقع از روی دانشجوی امروز میشود فردای هر جامعه را شناخت یا حدس زد.آن کسانی که با نیت ریشه کن کردن ایمان دینی در کشور ایران به دانشگاه پرداختند و محیط دانشجویی را به تفکرات ضد دینی یا اوهام ضد دینی یا سرگرمیهای ضد دینی آلوده کردند، خیلی خوب فهمیدند که چه کار میکنند، و برای اجرای هدف پلیدشان، حقا بر روی نقطهی اصلی تکیه کردند. (3)
دانشگاه موجود، در دو بعد، شاخص روشن زندگی آینده است.از سویی، تحرک و نشاط و مدیریت علمی در آن میتواند نمای پویایی و رفاه و توسعهی ملی به حساب آید و امیدهایی را به رشد و باروری توانهای ذخیرهی بومی بیافریند.از سوی دیگر، اهتمام به تربیت اخلاقی و دینی و فضای دینپرورانه در آن، میتواند رؤیای جامعهی دینی را به بار بنشاند و حرکت به سوی مدینهی فاضلهی اسلامی را شتاب بخشد:
دانشگاه، نقطهی اساسی هر جامعه و کشوری است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آیندهی آن جامعه اصلاح خواهد شد.اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.این فسادی که در دانشگاه فرض میکنیم، ممکن است فساد اخلاقی باشد، یا فساد علمی.فساد علمی معنایش این است که در دانشگاه نه معلم برای درس دادن و یاددادن دلسوزی کند، نه متعلم و دانشجو برای یادگرفتن دلسوزی کند.نتیجه، بیسواد بارآمدن، بد فهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست.فساد اخلاقی، معنایش این است که آن که درس میخواند یا نمیخواند، از لحاظ اخلاقی، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد.این هم نتیجهاش با شق اول یکی است؛ شاید هم گاهی بدتر.آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهای ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی میرود و بیشتر صدمه میزند. (4)
جایگاه دانشگاه در پیکرهی کشور، موجب آن بود و هست که قدرتهای جهانی، این نهاد را هدف اصلی تحرکات خویش قرار دهند و به شیوههای گوناگون، برای تغییر و دگرسازی این کانون تلاش ورزند.مستکبران با توجه به جایگاه مؤثر و نیز بافت ویژهی دانشگاه و دانشجو ـ که از آن سخن خواهیم گفت ـ به تلاش متمرکزی دست یازیدهاند:
امروز دانشجویید، امروز دانشآموزید؛ اما فردا گردانندگان چرخهای این کشور شمایید.امروز خودتان را بسازید، دانشگاهها را بسازید، محیط دانشگاه را محیط انقلابی و اسلامی کنید؛ محیط دبیرستانها را هم همینطور.نمیبینید که دشمن بیشترین توجهش را به این محیطها معطوف کرده است؟ (5)
حساسیت طبیعی دانشگاه و نیز تلاش متمرکز دشمنان جهانی، ایجابمیکند که این مؤسسهی اجتماعی، کانون توجه برنامهریزان کشور باشد و آن را در رأس مسایل کلان به حساب آورند و تلاشی همه جانبه برای رفع تنگناهای مختلف آن به عمل آورند؛ مسیری مطمئن در فراراه حرکت آن به وجود آورند و چشماندازی روشن از آیندهی آن ترسیم نمایند.
امام راحل (ره)، با چنین درک ژرف و واقعبینانه، بر اهمیت مسألهی دانشگاه تأکید مداوم نشان دادند و آن را به عنوان مهمترین مسألهی کشور، مکررا گوشزد فرمودند.خاطرهی زیر، گوشهیی از این اهتمام را نشان میدهد:
ما میتوانیم به صورت قاطع ادعا کنیم که در نظر رهبر کبیر فقید ما، مسألهی دانشگاهها، جزو مسایل طراز اول برای انقلاب و کشور بوده است.یک وقت در دیدار جمعی از مسؤولان فرهنگی کشور ایشان فرمودند: مسألهی جنگ یک امر موقت است؛ در صورتی که مسألهی مهم و ماندگار و اساسی ما دانشگاههاست. (6)
محیط شناخت دانشگاه
در مواردی بسیار، برنامهریزان علمی ـ فرهنگی این نهاد، نتوانستهاند با واقعیتهای بافت دانشگاه ارتباط جویند و آن را در شکل و شمایل واقعی خود دریابند و مطابق با آن برنامهریزی کنند و یا ره ترابط بیابند.اینمشکل عام، موجب آن بوده و هست که بسیاری از برنامهریزیهای فرهنگی ـ دینی در این ساختار عقیم بماند و با تمامی علاقه و پشتکار و نیز انگیزههای خالص و پاک، باروری متناسب با حجم هزینههای مصرف شده نیابد و همچنان این مؤسسهی عظیم علمی ـ انسانی، با انبوه مشکلات دست به گریبان باشد.
در خصوص برنامهریزیهای بنیادی دانشگاه، میبایست نکات زیر مورد توجه جدی باشد:
1) محیط نسل جوان: دانشگاه، با نسل دانشجو پیوند میخورد و این مجموعه، عنصر اصلی کمی دانشگاه را شکل میدهد.همچنین دانشجویان، یکی از سه ضلع عناصر کیفی آن محیط به شمار میآیند و دانشگاه علاوه بر مدیریت و اساتید، به نسل دانشجو متکی میباشد.
این ویژگی، چهرهیی جوانانه به دانشگاه میدهد و توجه به ویژگیها و خصوصیات نسل جوان را بر میطلبد.بیتوجهی به خصلتهای عام نسل جوان و یا تغافل از آن، برنامهریزیها را ناکام میسازد و راه ارتباطات همدلانه را برمیبندد و سدی پولادین در برابر ایدهها و آرمانهای بلند برمیافرازد:
محیط دانشگاه خواصی دارد که تقریبا از محیط دانشجویی انفکاک ناپذیر است...؛ مثلا یک محیط جوان است، و جوان آسیبپذیریش در مقابل مسایل اخلاقی زیاد است. (7)
2) فضای باز فکری: دانشگاه در تمامی نقاط گیتی، محیط دربسته و محصور نیست، دریچههای متعددی به افکار و آرای مطرح در سطح دنیا در اختیار دارد؛ از طریق نوشتهها، مجلات، سفرها و مأموریتهایآموزشی و پژوهشی و موارد دیگر، با دیدگاههای نو در ترابط است؛ و به ایدهها، شبههها، موجها و خیزشهای فکری در سطح جهان ارتباط دارد.راههای کنترل و سانسور فکر و اندیشه در محیط دانشگاه، نه مصلحت است و نه ممکن.از اینرو، برنامهسازان باید این موقعیت باز را در نظر گیرند و اهداف تربیتی خویش را با توجه به این شرایط بررسی و اعمال کنند:
دانشگاه یک محیط باز است و در آن کنترل زیادی بر روی افراد نیست....چیزهایی هست که خصوصیات طبیعی دانشگاههاست و تقریبا از آنها قابل تفکیک نیست، یا به دشواری قابل تفکیک است. (8)
در سخنی دیگر، مقام معظم رهبری به این نکته چنین اشارت داشتهاند:
محیط دانشگاه، محیط روشنفکری است؛ محیط دریچههای باز به سوی اندیشههای جهانی است؛ محیط تبادل فرهنگ و تبادل علم است؛ محیط دربستهیی نیست؛ محیط دربازی است. (9)
3) آثار درازمدت: برنامهریزی و برخوردهای غلط در محیط دانشگاه، آفات درازمدت دارد.شاید در کوتاه زمان عکس العمل نیافریند، موج آشکاری را پدید نیاورد و خلل و فساد و اعتراض را مشهود نسازد؛ اما در مرور زمان، زخم کهنه و چرکین را میماند که تمامی پیکرهی جامعه و نظام را میآزارد و کارایی سیستم را مختل میسازد.
محیط دانشگاه، چونان ارزاق یومیه نیست که واکنشهای روزانه بیافریند؛ اما به همان دلیل بطیئ بودن پیامدها، گاه غفلتزا میشود و برنامهریزان و یا مرتبطان دانشگاه، بیتوجه به آفات درازمدت، به کارروزانه مشغول میشوند و خود را برئ الذمه میپندارند؛ ظاهر آرام آن محیط، رهزن میشود و گونهیی اعتماد کاذب در ایشان میآفریند:
نکتهیی را برادرمان گفتند که نکتهی کاملا درستی است و من همیشه به همین میاندیشم، و آن این است که خلل دانشگاهها به فاصلهی کوتاه معلوم نخواهد شد.به قول ایشان، دانشگاه وزارت بازرگانی نیست که اگر اختلال پیدا شد، فردا در دکانها صف به وجود بیاید و بفهمند که چیزی از آن جنس نیست.البته ایشان میگویند پنج سال، ولی من گمان نمیکنم که آثار فساد و انحطاط یک دانشگاه در پنج سال هم ظاهر بشود؛ در درازمدتتر از این ـ که دیگر وقت اقدام گذشته ـ ظاهر خواهد شد.ده سال میگذرد، ولی ما میبینیم که فرهنگ مملکت عقب است، سواد در مملکت وجود ندارد و متخصصانی که با نامهای مختلف و با مدارک گوناگون سرکار آمدهاند، تخصص ندارند؛ یک عده آدمهای ناباب آمدند درس خواندند و بر امور مسلط شدند .انسان چنین چیزهایی را وقتی خواهد دید که دیگر قابل جبران نیست، و این چیز بسیار دشواری است. (10)
4) اختلاط جنسیت: در مراکز آموزشی کشور قبل از دانشگاه، تفکیک بین دو جنس پسر و دختر در آن رخ داده است.در دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها، ارتباطی بین دختر و پسر وجود ندارد و مدارس ویژهی هر یک از دو جنس، عهدهدار امور آموزشی هستند.در دانشگاه، اولین ارتباطات رخ میدهد و این روابط، در گدازندهترین و حادترین شرایط سنی تحقق پیدا میکند.این پدیده، به دانشگاه شرایط و حالت ویژهیی میبخشد و آن را از مراکز پیشین تحصیلی پسر و دختر دانشپژوه، متمایز میگرداند.این شرایط، طبیعتا بایستی مورد توجه برنامهریزان علمی، اخلاقی و نیز رابطهجویان با این نهاد قرار گیرد و متناسب با این شرایط حاکم، برنامهها و روابط سمت و سو بیابد:
چیزهایی در دانشگاه هست که حالا ذکر دانهدانهی آنها لزومی ندارد...یک محیط مختلط است، و محیطهای مختلط از لحاظ آسیبپذیریهای اخلاقی، آمادگی بیشتری دارند. (11)
5) نوگرایی: محیط دانشگاه، تحولطلب است؛ حرکت در کلیشهها را پذیرا نیست، استانداردهای ثابت را برنمیتابد؛ قالببندیهای متداول را تحمل نمیکند؛ از حضور ثابت در جریان سیال زمان، آشفته خاطر میشود؛ از یکنواختی، احساس دلتنگی میکند؛ شور و اشتیاق تغییر در سر میپروراند؛ امید به دگرگونی، او را به کلاس و دانشگاه فرامیخواند؛ هر روز در انتظار حادثهیی نو بسر میبرد، با آن به بستر میرود و با امید دنیای تازه، دیده از خواب میگشاید .
این تصاویر، نماهای واقعی از منظرهای مختلف زندگی نسل جوان دانشجوست.گرچه در شکل رقیق و ضعیف آن، در ویژگی نسل جوان جای دارد، اما این خصلتها در نسل دانشجو ـ که دانشگاه را میسازد و میپردازد ـ چندان قوی و پرشتاب و گسترده دامن است که با دیگر جوانان، تمایزی روشن پیدا میکند و فاصلهیی عمیق و پرنشدنی را به وجود میآورد:
دانشگاه با دو ویژگی ممتاز است، که این دو ویژگی در کمتر جایی هست.اول، روشنفکر بودن و با دیدگاههای نو آمیزش و سروکار داشتن؛ دوم، جوان بودن.ای بسا جوانی که با دیدگاههای نو سروکارندارد و گرایشهای نوگرایی در او نیست.ای بسا متجدد و نوگرایی که خروش جوانی در او نیست.نمیشود به این دوجا نسبت به آن جایی که هم گرایش نو و روشنفکری و میل به انگیزههای نو و راههای نو و نگاههای نو و حوادث نو هست، و هم جوانی هست، خیلی امید داشت.نگویید که آن نوگراییشان هم ناشی از جوانی است؛ نه، اینگونه نیست.همان طور که گفتم، خیلی از جاها جوانی هست، اما نوگرایی هم نیست.اگر چه در همان محیطهای جوان و گوناگونشان ـ البته نسبت به پیرشان ـ مثل محیط کارگری و محیط بازار و سایر محیطها، جوانش از پیرش نوگراتر است، اما جوانی همه جا به معنای نوگرایی نیست.دانشگاه، هم جوان است، هم نوگراست، هم نگاه و گرایش به تازهها و پدیدارهای بیسابقه و پذیرش چیزهایی که در یک قشر متحجر و شکل گرفته، آسان قابل پذیرش نیست، دارد، و هم شور جوانی دارد که آن گرایش را میتواند متعرضانه جلو بیندازد و دنبالش راه بیفتد و حرکت ایجاد کند و حرف بزند و اظهار عقیده کند.گاهی جوانی در اظهار یک عقیده و یک حرف سست بیشتر شجاعت دارد، تا یک پیر در اظهار یک عقیدهی قرص و محکم.یک جوان میآید قرص و محکم آن چیزی را که میبیند و میاندیشد، بیان میکند، که این نقطهی قوت است.البته دیدگاه ضعیفش، نقطهی ضعف جوان است؛ اما این که شجاعانه، برنده، قوی، بیمهابا و بیملاحظه حرفش را میزند، نقطهی قوت جوان است .دانشگاه چنین جایی است.از این جهت است که افکار نو در دانشگاه رواج پیدا میکند. (12)
6) آشفتگی پذیری: محیط دانشگاه، اغتشاشپذیر است؛ بسرعتبرانگیخته میشود؛ از شرایط بیرونی و زمینههای درونی تأثیر میپذیرد؛ از ناملایمات متأثر میگردد، واکنش نشان میدهد و به موضعگیری رو میآورد.
جنبشهای وسیع دانشجویی در سطح جهان، روایتگر نکتهی فوق است.در کشورهای گوناگون، از دانشگاهها انقلابها، شورشها و آشوبها آغاز میگردند و از آن مبدأ، خطوط اعتراض و آشفتگی سیستم اجتماعی، خود را ظاهر میکند و منبسط میسازد.این نکته بخوبی مینمایاند که طبیعت دانشگاه، آمادهی انفجار و اغتشاش و برانگیختگی است و در این میان، از یک سو بر برنامهریزان و مدیریتهای دانشگاهی و نهادهای مسؤول است که به این ویژگی بذل توجه نشان دهند و آن را در معادلات و محاسبات خود بگنجانند و در دستورها و رفتارها، از این خصیصه به سادگی عبور نکنند؛ از سوی دیگر، بر اساتید و تشکلها و نهادهای قانونگزاری دانشجویی است که مرزها را بشناسند و در تنور داغ دانشگاه، بیش از اندازه هیمه نیفروزند و کار را چندان به دشواری نکشانند که خود نیز از مهار آن عاجز بمانند و توان ادارهی آن را از کف بدهند و امواج بیعنان، حاکمیت امور را برعهده گیرند و اجساد این و آن را بر ساحل برکوبند و آه از نهاد همگان برآرند:
شما برادرانی که در دانشگاهها تدریس میکنید، مواظب باشید که فضای دانشگاه را آشفته نکنند.خود شما تا پریروز در آن جا دانشجو بودید و میدانید که دانشگاه یعنی چه.دانشگاه، یک محیط آشفتگیپذیر است؛ طبیعتش این است.یعنی تا مادامی که دانشگاه، جای جوانانی در فاصلهی سنی تقریبا مشخصی است ـ هفت، هشت، ده ساله ـ و تا مادامی که در دانشگاه، دانش و به تبع آن روشنفکری، در این سن به این نسل منتقل میشود، همواره باید از دانشگاه انتظار برانگیختگی داشت.برانگیختگی بد نیست ـ چیز خوبی است ـ اما در شرایطی هم ممکن است بر این برانگیختگی، آثار بدی مترتب شود.در چنین محیطی که برانگیختگی آسانترین چیز است، هر کسی باید سعی کند که این در آن جا انفجار ایجاد نکند و برانگیختگی بد را زمینهسازی ننماید. (13)
حالت برانگیختگی دانشگاه، فواید درخشانی در جنبشهای اجتماعی ملتها داشته و دارد، و این خصلت چونان موتور تحرک دانشگاه و جامعه عمل میکند و در مواقع ویژه، به صورت مدافع حقوق و ارزشهای والای انسانی ـ اجتماعی درمیآید؛ اما همین پدیده، چونان دیگر ویژگیها و پدیدههای نهادهای بشری، بیآفت نمیباشد.در مواردی، بذر اغتشاشهای بیحاصل را میپروراند، و یا مصایب سنگین و سختی را فراسوی یک ملت پدید میآورد.
در چند سالهی اولیهی پیروزی انقلاب، دانشگاههای کشور با این رخداد روبهرو شد.از هر سوی، بر نقاط تحریک و انگیزش دانشگاه ضربه فرود میآمد و نسل پویندهی دانشگاهی را به تحرک وامیداشت و در مسیر مقاصد گروههای سیاسی ضد انقلاب قرار میداد؛ تا آن جا که محیط دانشگاهی، ستاد جنگ گروههای محارب به شمار میرفت و مرکز تصمیمگیری و فرماندهی توطئههای ضد انقلابی محسوب میگشت؛ تا آن که در نهایت، تعطیلی موقت دانشگاه و جریان انقلاب فرهنگی به عنوان تنها راه ممکن، خود را مینمایاند و به این طریق بحران فروکشمیکند! این وقایع، عبرت دو دههی انقلاب به شمار میآید و فراموشی آن آموزهها روا نمینماید.باید آن رخداد، تابلویی در فراراه باشد، تا از شعله آفرینی در انبار باروت پرهیز شود.
مقام معظم رهبری، در ادامهی سخن یاد شده، با تأکید بر توجه به این ویژگی دانشگاه فرمودهاند :
الان این دانشگاه میتواند به وسیلهیی بسیار فعال برای حرکت و امید مردم، برای پشتیبانی از دستگاه و حکومت و دولت، و به عنوان وسیلهیی برای روشنگری ذهنی مردم به کار برود؛ همچنین میتواند وسیلهیی برای اغتشاش و ایجاد آشوب و ناامیدی و سرخوردگی باشد.این، بدان معنا نیست که همهی دانشجویان این کارها را میکنند؛ نه، ممکن است در دانشگاه دو نفر اراده کنند و دویست نفر کاری را انجام بدهند.طبیعت یک محیط جوان و فعال و بسیار برانگیخته و آماده، این است.نگذارید که در محیطهای دانشگاه، چیزی از بیرون تزریق کنند . (14)
ویژگیهای یاد شده ایجاب میکند که با مسألهی دانشگاه برخوردی عمیق و ژرفکاوانه صورت گیرد و این محیط پیچیده، با تمامی ظرافتها و خصایص مورد توجه باشد و برنامهریزان و مرتبطان، با شناخت جامع و کامل به این وادی برآیند و از سادهنگری و سطحیبینی فاصله یابند؛ ارتباطات عاطفی و احساسی را به کناری گذارند و با خردورزی و همه سونگری، برنامهها و روابط را پیریزی کنند.
تأکید مقام معظم رهبری بر ارتباطات سنجیده و عاقلانه و برنامهریزی واقعبینانه در مورد دانشگاه، از همین منظر نشأت میگیرد: مقولهی فرهنگ و علم و دانش و دانشگاه و درس و تعلیم و تعلم از آن مقولههایی نیست که انسان به خودش یا به دیگران اجازه بدهد که با احساسات و با عواطف و با زنده باد، مرده باد و با من بمیرم، تو بمیری و با وجههی پیش این و پیش آن، مواجه بشود.هر کس به خاطر این انگیزههای بدلی و غلط، از آنچه که حق است و صلاح جمهوری اسلامی است، عدول بکند، قطعا خیانت کرده است؛ آن هم نه خیانتی مثل خیانت در میدان جنگ که منتهی به قتل دهها نسل مطهر خواهد شد، بلکه به مراتب از آن خیانت دردناکتر و مصیبتبارتر و بدعاقبتتر و تلختر.هیچ جای اغماض و سهلانگاری و سهلگرایی در این مسأله نیست. (15)
همچنین در سخنی دیگر فرمودهاند:
در کار دانشگاه هر چه ممکن است، با هضم و پختگی و سنجیدگی باید عمل کرد، که خدای نکرده مشکلی از این ناحیه به وجود نیاید. (16)
کارکردهای دانشگاه
1) مرکز آموزش و پژوهش: کارکرد درسی و تحقیقی دانشگاه، از ممیزات روشن، طبیعی و فراگیر این نهاد در هر نقطهیی از گیتی است.این مؤسسه، برای آموختن و فراگیری و نیز ارتقای فهم بشری تأسیس شد و به میزانحضور و قوت و نشاط و شادابی علمی، توفیق خویش را در کارکردها و اهداف نمایانتر میسازد:
دانشجویان در دانشگاهها بایستی رسالت دانشجو را درک کنند.رسالت دانشجو، استفاده از محیط دانشگاه برای درس خواندن و یادگرفتن و رشد پیدا کردن است.رسالت استاد، درس گفتن است . (17)
2) نقش مولد: دانشگاه، به رأس و بدنهی زندگی جمعی امداد میرساند؛ تغذیهی علمی و فکری میکند؛ نیروی انسانی برای آن تربیت میکند؛ سمت و سوی جهت گیریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تعریف مینماید و به آن شکل و نسق میبخشد:
در یک نظام، دانشگاه تولید کننده است، و همه جا مصرف کننده.دانشگاه چه چیزی تولید خواهد کرد؟ آن چیزی را که دستگاههای دیگر و کل این نظام مصرف میکنند. (18)
3) کانون پیشرو جامعه: دانشگاه، نقطهی برهمزنندهی ایستایی جامعه است؛ رکود و رخوت را از تن جوامع بیرون میکند؛ الفت به زندگی عادی را در میشکند؛ مرز عادت را درهم میریزد و با ایدهها و نوآوریها و ابتکارات و اختراعات، آفاق نوی را در فرادید مینهد و صحیفههای ناخوانده را در برابر دیدگان خوابآلود میگشاید و برق از چشمان خفته میرباید.این آذرخش، گرچه دایمی نیست، اما آنگاه که سر میزند و خود را مینمایاند، برقها میفکند و جانهایی را به تب و تاب میاندازد:
به دانشگاه با دو چشم و از دو دیدگاه باید نگاه کرد و میشود نگاه کرد: یکی از بعد علم و آیندهی علمی، و یکی از دیدگاه نگاه به یک کانون پیشرو اجتماعی. (19) مقام معظم رهبری در تبیین نگاه دوم فرمودهاند:
نگاه دوم به دانشگاه، نگاه به عنوان یک مرکز و یک کانون پیشرو در جامعه است، که همه جای دنیا هم همینطور است.دانشگاه، یکی از مراکزی است که نشاندهنده و منعکس کنندهی کیفیت فکری و حرکت موجود در جامعه است. (20)
4) تربیت اخلاقی، دینی: دانشگاه در ساخت و ساز شخصیت روانی، دینی دانشجویان تأثیر میگذارد؛ تقید و یا بیمبالاتی را در بین آنان نهادینه میکند؛ ارزشهایی را به ایشان میباوراند و باورهایی را از آنان باز میستاند و حجم و فضای اعتقادات و گزارههای ارزشی آنان را متغیر و دگرگون میسازد.
این گونه تغییرات، چه حساب شده و چه بیبرنامه، بخشی از واقعیت دانشگاه است.از اینرو، برنامهریزان دینی، تربیتی جامعه نمیتوانند به دانشگاه بیتوجه بمانند و چونان فضایی مغفول، از کنار آن بسادگی بگذرند و نقش مهم آن را در پرورش شخصیت اخلاقی، ایمانی دانشپژوهان فراموش کنند.
تأکیدات مؤکد مقام معظم رهبری در اصلاح ساختار اخلاقی، دینی دانشگاه، از همین منظر نشأت میگیرد.ایشان بدرستی ابراز داشتهاند که دانشگاه نقش خنثی و بیطرف در شکل گیری شخصیت اخلاقی، دینی دانشجویان نداشته و ندارد.دانشگاه بیموضع نیست؛ بلکه تغییرات و دگرسازی شخصیتی در روح و روان دانشجو پدید میآورد.از اینرو، اگر مدیران و برنامهریزان دانشگاهی، تفطن و توجه لازم را مبذول ندارند، بادهای مسموم در این بوستان خواهند وزید و میوههای معیوب وآفت زدهیی را بر جای میگذارند:
دانشجو در محیط دانشگاه، دو نوع سازندگی را برای خودش باید حتمی و لازم بداند و بشمرد : سازندگی علمی، و سازندگی اخلاقی و فکری.سازندگی علمی، در همین کلاسها و با همین درسها و در محضر همین اساتید است، و کار و تلاشی که خود شما با مطالعه و بحث و فحص و تحقیق باید انجام بدهید.جامعهی شما و فردای این کشور، بلکه جهان و بخصوص جهان اسلام، به این کار نیازمند است...سازندگی دوم، اخلاقی و معنوی و فکری است....در رژیم گذشته، محیط دانشگاه به عنوان محیط بیدینی و رها بودن از تقلیدات شرعی تلقی شده بود؛ حتی آدمهای متوسط دینی هم که به این جا میآمدند، احساس میکردند که در فرورفتن در کارهای نامشروع، یله و رها و آزادند.آن رژیم هم این روحیه و این تلقی را در جوانان ما بیشتر میدمید. (21)
پی نوشت:
1ـ بیانات در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی 27/10/ 1362
2ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
3ـ سخنرانی در جمع تشکلهای دانشجویی قم 18/9/ 1374
4ـ بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای دانشگاه تربیت مدرس 14/6/ 1370
5ـ سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان 13/8/ 1371
6ـ سخنرانی در مراسم بیعت جمع کثیری از دانشجویان و دانشگاهیان 23/3/ 1368
ر.ک: حدیث ولایت (مجموعهی رهنمودهای مقام معظم رهبری)، ج 1، ص 66
7 و 8ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
9ـ سخنرانی در مراسم افتتاح دانشگاه تربیت مدرس 6/8/ 1365
10ـ بیانات در دیدار با گروهی از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
11ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
12ـ سخنرانی در دانشگاه، تهران به مناسبت آغاز سال تحصیلی 66ـ 7 65/7/ 1365
13 و 14ـ بیانات در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، به همراه مهندس میر حسین موسوی 18/6/ 1369
ر.ک: حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری) ج 5، ص 141
15ـ بیانات در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی 5/2/ 1362
16ـ بیانات در دیدار با گروهی از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
17ـ سخنرانی در مراسم افتتاحیهی دومین دورهی تخصصی دانشگاه امام صادق (ع) 3/10/ 1362
18ـ سخنرانی در سمینار دانشجویی دانشگاه تهران 13/9/ 1364
19 و 20ـ سخنرانی در دانشگاه تهران، به مناسبت آغاز سال تحصیلی 66ـ 7 65/7/ 1365
21ـ سخنرانی در جلسهی پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/ 1366
منبع:دانشگاه و دانشجو، دفتر مقام معظم رهبری