یکی از مسائلی که ممکن است در «انتخاب همسر» پیش بیاید این است که: پسر یا دختر و یا هردوی آنان، پس از گذراندن بعضی از مراحل مقدماتی ازدواج –مثل: گفتگوها و رفت وآمدها و خواستگاری و به اصطلاح «بله برون» و حتی بعد از عقد– و آشنایی بیشتر با اخلاق، رفتار، خصوصیات، شکل و اندام و خانواده و بستگان یکدیگر و...، از این ازدواج پشیمان می شوند و در می یابند که: این همسر، همسری نیست که می خواستند و تصور می کردند.
و یا خلاف آن است که در تحقیقات به آن دست یافته بودند. و یا اینکه: در می یابند که به این شخص هیچ علاقه ای ندارند و یا از او متنفرند و نمی توانند با او زندگی خوبی داشته باشند؛ حال به هر دلیلی و عاملی که می خواهد باشد.
و حتی ممکن است بدون هیچ دلیل و عاملی نیز این حالت به وجود آید، یعنی فقط می دانند که از این شخص خوششان نمی آید و او را به عنوان همسر خود نمی پسندند.
در این حالت، می خواهند که از این ازدواج منصرف شوند و از راهی که آمده اند برگردند، اما (وای از این «ادما»ها!) عواملی آنان را از این بازگشت، منصرف می کند. مثلا: تصور می کنند: «دیگر زشت است که برگردیم... حرفمان میان دو خانواده و فامیل پخش شده .... جواب مردم را چه بدهیم؟
اگر مردم بفهمند چه می گویند؟ شاید فکر کنند مسأله ی خاصی در کار بوده... دیگر نمی شود دل طرف را شکست... به او و خانواده اش لطمه می خورد.... اگر این کاررا بکنیم ناراحتی و دشمنی پیش می آید... دیگر کار از کار گذشته و باید تحمل کرد و...»
و یا اینکه مطلب درونی و پشیمانی شان را به نزدیکان خود، مثل پدر و مادر و برادر و خواهر و یا دوستان نزدیک، می گویند، اما آنان از انصراف و بازگشت می ترسانندشان و مطالبی مانند مطالب فوق به اینها می گویند و ایراد و اشکالهایشان را هم توجیه می کنند و وعده هایی هم مبنی بر اینکه: «بعدا محبت پیدا می شود... کارها کم کم روبراه می شود!» به این دختر و پسر بی پناه می دهند.
این عوامل، بکلی شجاعت و شهامت و اراده ی بازگشت و بیان حقیقت را از انان سلب می کند و در نتیجه: آن حالت «پشیمانی و بی علاقگی» را در دل خود نگه می داند و تظاهر به «رضایت و علاقه» می کنند و سرانجام، تن به این «ازدواج ناخواسته» می دهند.(افسوس)!
پس از ازدواج، چند صباحی با فشار بر خود و تظاهر به «دوست داشتن زندگی جدید» و «محبت ساختگی به همسر» بسر می برند؛ اما در درونشان آشوبی برپاست... کم کم توان و قدرت تظاهر به محبت ساختگی و رضایت دروغین، رو به کاهش می رود؛
زیرا محال است که انسان بتواند یک عمر با ظاهر سازی در کنار انسانی که به او علاقه ندارد و یا از او نفرت دارد، زندگی کند و باطنش آشکار نشود. بالاخره –دیر یا زود- محتویات درونی اش آشکار می شود و «از کوزه برون همان تراود که در اوست»
آنگاه اختلافات، بهانه گیری ها، بی حوصلگی ها، کج خلقی ها و نزاع ها شروع خواهد شد و می شود آنچه نباید بشود. (پناه برخدا)
علت این پشیمانیها چیست ؟
علت بیشتر این پشیمانی ها این است که: معیارهای انتخاب همسر، و راههای گزینش و پیمودن گام به گام و با احتیاط و حوصله و کندی مراحل گزینش، رعایت نشده است
در چنین مواردی چه باید کرد؟
اگر جوانان (دختر یا پسر یا هر دو) دچار چنین «پشیمانی ای » شدند و در چنین «باتلاقی» افتادند، چه کنند؟ آیا بمانند و به این پیشامد ناخواسته تن در دهند و یا می توانند خود را نجات دهند؟جواب:
بر هم زدن خواستگاری و نامزدی-بخصوص اگر عقد هم صورت گرفته باشد- کار خوبی نیست و باید مواظب بود که کار به اینجا نکشد؛ اما بدتر از آن این است که: انسان، یک عمر با ندامت و بی علاقگی و ناراحتی زندگی کند.اگر دختر و پسر یا یکی از آنان، از این وصلت پشیمانند، بهترین راه این است که: قبل از عروسی، از هم جدا شوند و راه را ادامه ندهند. هرچند این کار مشکل است و نا خوشایند، اما ازدواج و زندگی با پشیمانی و ناراحتی، سخت تر و ناخوشایندتر است.
وظیفه ی خانواده ها و پدران و مادران در این باره این است که:
اولا: دختر و پسر را در انتخاب همسر، راهنمایی و یاری کنند که کار به «پشیمانی» منجر نشود.ثانیا: اگر چنین مسأله ای پیش آمد، آنان را راهنمایی کنند که مبادا پشیمانی شان از روی وسواس بیجا و توقعات غلط نباشد.
ثالثا: اگر این پشیمانی پیش آمد و دیدند آنان راضی به این ازدواج نیستند، به هیچ وجه آنها را ملامت و سرزنش نکنند و با تهدید و ترساندن از عواقب کار، به این ازدواج ناخواسته مجبورشان نکنند؛ بلکه راضی به این«جدایی» شوند
اگر این ازدواج ناخواسته و همراه با پشیمانی و بی علاقگی انجام گیرد، مشکلات و دردسرهای فراوانی را برای زن و شوهر و خانواده هایشان به دنبال خواهد داشت. هرچند که این «جدایی» برای خانواده ها -بخصوص خانواده ی دختر- تلخ و ناخوشایند است، اما ازدواج با نارضایتی و اکراه، نا خوشایندتر و تلختر است. «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را»
خواهردو برادر جوانم!
اولا: بکوش با دقت در مراحل تحقیق وانتخاب خود ، دچار چنین «پشیمانی ای » نشوی.
ثانیا: اگر شدی، مواظب باش پشیمانی و نارضایتی ات از روی «وسواس بیجا» و «بهانه های کودکانه» نباشد. و این را بدان که انسان بی عیب و نقص و کاملا مورد دلخواه، هرگز یافت نمی شود. هر کسی و هر خانواده ای، عیبهایی دارد؛ همان گونه که خودت که خودت و خانواده ات نیز عیبهایی دارید. این طبیعت هر موجود غیر معصوم است.
ثالثا: اگر راضی به این ازدواج نیستی، نارضایتی و پشیمانی ات را کتمان نکن؛ بلکه با صراحت اعلام اعلام کن و این راه را ادامه نده. اصلا نترس. شجاع باش. هرچند که این کار، کار خوبی نیست و نمی بایست قضیه به اینجا برسد، اما فعلا که این چنین شده، چاره ای غیر از «توقف» و «بازگشت» وجود ندارد.
با صراحت اعلام کن که نمی خواهی این راه را ادامه دهی. خودت را مجبور به ادامه ی راه نکن. «زندگی مشترک»، یک روز و یک ماه و یک سال نیست که بشود با اکراه و نارضایتی تحمل کرد؛ یک عمر می خواهی با همسرت زندگی کنی و این کار ساده ای نیست. نگذار مسأله ی بغرنج شود.
نگذار عروسی انجام گیرد و آنگاه بخواهی با «طلاق» از او جدا شوی و یا یک عمر بسوزی و بسازی. زندگی با نارضایتی و دلسردی، زندگی موفقی نخواهد بود و ثمره ی خوبی به بار نخواهد آورد.
نگذار کار به طلاق بعد از عروسی بکشد. این فرد بی گناه و خانواده اش را بدبخت نکن. یک زندگی جهنمی برپا نکن. بچه هایی را بی مادر یا بی پدر نکن.
تا زود است اقدام کن و قضیه را فیصله بده و نگذار کار به جاهای خطرناک بکشد.
تذکری مهم!
گاهی در این باره (جدایی قبل از عروسی) مسائل تخلی به وجود می آید که از اصل جدایی هم تلختر است. و آن اینکه: شخص پشیمان (چه دختر و چه پسر) چون می بیند شجاعت آن را ندارد که مطالب درونی خود را با صراحت و صداقت بیان کند و مسؤلیت آن را به عهده بگیرد،
و یا بخاطر فشارهایی که از سوی اطرافیان به او وارد می شود و بخاطر نجات خود از این گرفتاری و برای اینکه بهانه و دلیل موجهی برای جدایی و بازگشت داشته باشد، تهمتها و ناسزاها و عیبهایی را می تراشد و به فردی که قرار بود با او عروسی کند و خانواده اش نسبت می دهند!
این عملی حرام و بسیار زشت است و خداوند را به غضب می آورد و گناهش بسیار سنگین است و ممکن است باعث بدبختی انسان در دنیا و آخرت گردد.
در چنین موقعیتی که انسان می خواهد با «جدایی» و به هم زدن قول و قرار و نامزدی، ضربه ای روانی و حیثیتی به یک انسان و خانواده بزند، باید از آنان دلجویی کند و حلالیت بطلبد و با عذر خواهی و احترام تجدا شود؛ نه اینکه علاوه بر ضربه ی اول، یک ضربه ی سنگین آبرویی و روحی دیگر هم به آنان بزند. این کار، خلاف دین و وجدان و جوانمردی و شرافت و آزادگی است.
امام حسین –سلام الله علیه – می فرمایند:
«ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم» (1)
اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، لااقل آزاده و با شرافت باشید.
در چنین مواردی اگر عیبها و نواقصی هم از همدیگر مشاهده کرده اند، باید «اسرار پوشی» کرده و فاش نکنند، چه رسد به اینکه عیبهایی هم برای یکدیگر بتراشند و آبروی هم را بریزند!
جمع بندی
ازدواج مرحله مهمی در زندگی هر فرد محسوب می شود و تصمیم گیری برای آن می تواند آینده فرد را به طور جدی تحت تاثیر قرار دهد. حس پشیمانی از ازدواج حالتی است که برخی ممکن است پس از عقد یا گذشت مدتی از ازدواج دچار آن شوند.این حس و تردیدهای همراه با آن سطح اضطراب را در فرد افزایش می دهد و عدم توجه به آن می تواند تبعات زیادی برای زندگی مشترک و شخصی فرد به همراه داشته باشد.