خواجه نصيرالدين طوسی؛ احياگر فلسفه مشا

وی يكی از سرشناس‌ترين و متنفدترين شخصيت‌های تاريخ جريان‌های فكری اسلامی‌ است. علوم دينی و عقلی را زير نظر پدرش و منطق و حكمت طبيعی را نزد دايی‌اش آموخت. تحصيلاتش را در نيشابور به اتمام رساند و در آن‌جا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت يافت. وی در زمان حمله مغول به ايران در كنار ناصرالدين ـ محتشم قهستان ـ به كارهای علمی خويش مشغول شد و در همين زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به
پنجشنبه، 1 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خواجه نصيرالدين طوسی؛ احياگر فلسفه مشا
خواجه نصيرالدين طوسی؛ احياگر فلسفه مشا
خواجه نصيرالدين طوسی؛ احياگر فلسفه مشا

< خواجه نصيرالدين طوسی سنت فلسفه مشا را كه پس از ابن‌سينا در ايران رو به افول گذاشته بود، بار ديگر احيا كرد و مجموعه آرا و ديدگاه‌های كلامی شيعه را در كتاب «تجريد‌الاعتقاد» گرد آورد.
زندگی‌نامه
وی يكی از سرشناس‌ترين و متنفدترين شخصيت‌های تاريخ جريان‌های فكری اسلامی‌ است. علوم دينی و عقلی را زير نظر پدرش و منطق و حكمت طبيعی را نزد دايی‌اش آموخت. تحصيلاتش را در نيشابور به اتمام رساند و در آن‌جا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت يافت.
وی در زمان حمله مغول به ايران در كنار ناصرالدين ـ محتشم قهستان ـ به كارهای علمی خويش مشغول شد و در همين زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعيليان در دژ الموت نقل مكان كرد، اما پس از حمله هلاكوی مغول و پايان يافتن فرمانروايی اسماعيليان، هلاكو نصيرالدين را مشاور و وزير خود كرد، تا جايی كه هلاكو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسيان ياری كرد. خواجه نصير‌الدين طوسی سرانجام در 18 ذی‌الحجه 672 هجری قمری وفات يافت و در كاظمين مدفون شد. بنابر وصيت خودش او را در پايين پای دو معصوم دفن كردند و بر مزارش نوشتند: «و كلبهم باسطٌ ذراعيه بالوصيد».
وی در مراغه رصدخانه‌ای ساخت و كتابخانه‌ای به وجود آورد كه حدود چهل‌ هزار جلد كتاب در آن بوده‌ است. او با پرورش شاگردانی هم‌چون «قطب‌الدين شيرازی» و علامه «حلی» و گردآوری دانشمندان ايرانی عامل انتقال تمدن و دانش‌های ايران پيش از مغول به آيندگان شد. وی يكی از توسعه‌دهندگان علم مثلثات است كه در قرن 16 ميلادی كتاب‌های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه شد.
خواجه حدود 80 كتاب و رساله در رياضيات، نجوم، فلسفه، تفسير و مسايل اجتماعی نوشت كه از معروف‌ترين آثار او به پارسی، «اساس‌الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را می‌توان ياد كرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستين انسان‌ها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی» می‌داند و اين نكته نشان می‌دهد كه خواجه در مسائل مربوط به بهداشت جسمانی و روانی هم كارشناس بوده ‌است.

center

درباره تجريدالاعتقاد
تجريدالاعتقاد از كتاب‌های مهمی است كه در تبيين عقايد اماميه نوشته شده و به گفته برخی اولين آن‌ها به حساب می‌آيد. به عقيده «آقابزرگ طهرانی»، خواجه نصير در ابتدای اين اثر آن را «تحريرالعقايد» ناميده؛ اما بعدها اين كتاب به اسامی ديگری هم‌چون «تجريدالاعتقاد»، «تجريدالعقائد» و «تجريدالكلام» اشتهار يافته است. بعضی احتمال داده‌اند كه خواجه عنوان «تجريدالاعتقاد» را زير نفوذ كتاب «التجريد» قاضی «عبدالجبار» معتزلی برگزيده است. كسانی نيز معتقدند كه اين كتاب از خود خواجه‌نصير نيست. اين كتاب دارای شش مقصد (بخش) است كه به ترتيب عبارتند از: امور عامه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات او، نبوت، امامت، معاد.
خواجه‌نصير اين كتاب را برخوردار از بهترين اسلوب و مشتمل بر ديدگاه‌ها و اعتقاداتی كه با برهان برای وی اثبات شده معرفی كرده است. به اين ترتيب برخلاف برخی كتاب‌های او كه صرفا تبيين نظريات عده‌ای از بزرگان است، هم‌چون «حل مشكلات‌الاشارات» در شرح اشارات و تنبيهات ابن‌‌سينا و دفاع از آن در مقابل انتقادات «فخرالدين رازی» و كتاب «مصارع‌المصارع» در دفاع از ديدگاه‌های ابن‌سينا در مقابل اشكالات «شهرستانی»، اين كتاب حاوی آرای خاص او است.
اظهارنظر جـرجـى زیـدان دربـاره خـواجه نصير:
علـم و حكمت به دست اين ايرانـى در دورتـریـن نقطه‌هاى بلاد مغول رفت. تـو گویى نور تابان بـود در تيره شامى
كتاب‌شناسان معتقدند كه خواجه، بعد از نقد كتاب «المحصل» فخر رازی، «تجريد» را تأليف كرد تا افراد برای تحصيل حق به جای المحصل به آن رجوع كنند، چرا كه خواجه‌نصير در مقدمه «تلخيص‌المحصل» گفته است: همت‌های عالی برای تحصيل حق از طريق تحقيق روی‌گردان شده و ديگر كتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن انديشه وجود ندارد و اين‌كه كسانی می‌پندارند كتاب «المحصل» فخر رازی اين خلأ را پر كرده، چنين نيست و آن كتاب مشحون از انديشه‌های باطل و لذا غيرقابل اعتماد است. بنابراين می‌توان گفت از آ‌ن‌جا كه خواجه بعد از مواجهه با آرای فخر رازی در بحث امامت، دريافت كه اشكالات وی را در يك اثر فلسفی نمی‌توان پاسخ داد به تدوين «تجريدالاعتقاد» همت گماشت.
تجريدالاعتقاد به جهت رويكرد خاص آن به فلسفه و كلام نقطه عطفی در تاريخ كلام شيعه محسوب می‌شود. خواجه‌نصير در اين كتاب ميان فلسفه مشائی و كلام شيعی تلفيقی به وجود آورده كه سبب نزديكی هرچه بيشتر فلسفه و كلام در ميان متفكران شده است. پس از خواجه كسانی مانند «قاضی عضدالدين ايجی» در كتاب «المواقف» و «تفتازانی» در كتاب «المقاصد» در اين جهت از او پيروی كرده‌اند. برخی مباحث اين كتاب به گونه‌ای است كه مبنا بودن آن را برای جريانات فكری مهمی هم‌چون «حكمت متعاليه» موجه می‌كند. آن‌چه خواجه در «تجريدالاعتقاد» آورده است، مطابق با اعتقادات شيعه اماميه است، اگر چه وی در بعضی كتاب‌های خود هم‌چون «تلخيص‌المحصل» برخی اعتقادات اماميه از جمله بداء را به نوعی انكار كرده است و از اين جهت بزرگانی چون «صدرالدين شيرازی» و علامه «مجلسی» از او انتقاد كرده‌اند.
ميزان اهتمام خواجه به بحث امامت با تمايلات شيعی در عناوينی چون اثبات امامت حضرت علی(ع) و بيان مطاعن خلفای نخستين و عدم صلاحيت ايشان برای خلافت رسول خدا(ص) و ادله قطعی افضل بودن امام علی(ع) و نص بر امامت ائمه اثناعشر(ع) و حكم محاربان آن‌ها به حدی است كه عده‌ای از انديشمندان غيرشيعه در نقد اين بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را روا نداشته‌اند. به اين ترتيب اين سخن كه تجريد خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه‌هايی غير از شيعه اماميه است، معتبر نيست. هم‌چنين در افكار فلسفی نبايد خواجه را تابع محض ابن‌‌سينا دانست؛ زيرا آرای او در كتاب تجريد در موارد متعددی با آرای ابن‌سينا سازگار نيست.
ويژگی ديگر اين كتاب اختصار فوق‌العاده آن است. در اين كتاب برخلاف ديگر كتاب‌های كلامی پيش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پيش از خواجه بحث معاد به سبب ارتباط بحث وعد و وعيد و ثواب و عقاب با صفات حق‌تعالی و به ويژه بحث عدل خداوند، قبل از نبوت و امامت طرح می‌شد؛ اما در تجريد مباحث نبوت و امامت ارتباط نزديكی با مباحث عدل الهی پيدا نكرده و توجه خواجه در آن‌ها برخلاف پيشينيانش بيشتر معطوف به لطف الهی است.
به هر حال اين ابتكار خواجه در تنظيم مباحث كلامی اماميه در ساختار كتاب‌های كلامی بعد از او تأثير فراوان نهاد. خواجه مدت‌ها بعد از تدوين مباحث كلامی در تجريد، مباحث منطق را نيز به اختصار تدوين كرد كه به «تجريدالمنطق» شهرت يافت و بزرگانی چون علامه حلی آن‌را شرح كرده‌اند.
قضاوت‌های شارحان تجريد‌الاعتقاد درباره اين كتاب نشان می‌دهد كه خواجه در اقدام خود كاملا موفق بوده است. ظاهرا اولين شرح تجريد را معروف‌ترين شاگرد خواجه علامه «حلی» تدوين كرده است. اين شرح معروف «كشف‌المراد فی شرح تجريدالاعتقاد» نام دارد و برخی معتقدند كه اگر علامه آن را نمی‌نوشت، شايد مقصود دقيق خواجه از مباحث اين اثر هيچ‌گاه روشن نمی‌شد. آقابزرگ طهرانی، حاجی و ديگران شمار زيادی از شروح و تعليقات و حواشی تجريد را معرفی كرده‌اند. در برخی از اين شروح و حواشی به بررسی نقادانه نظريات خواجه پرداخته شده است.
خواجه نصير در آيينه ديگران
«جورج سارتن» وی را بزرگ‌ترين رياضی‌دان اسلام به شمار می‌آورد و «بروكلمن» آلمانی می‌گويد: وی از مشهورترين دانشمندان قرن هفتم و برترين مؤلفان اين قرن به طور مطلق است. جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاش‌های اين دانشمند بزرگ در علم رياضی و نجوم نامش را بر كره ماه ثبت كرده است.
علامه «حلـى» از شاگردان برجسته خـواجه كه از بزرگ‌تریـن علماى مذهب تشيع است، درباره خصوصيات اخلاقى استادش مى‌گويد: خـواجه بزرگوار در علوم عقلى و نقلـى تصنيفات بسيار دارد و در علـوم اسلامـى بر طريقه مذهب شيعه كتاب‌ها نوشت. او شريف‌تریـن دانشمندى بود كه مـن در عمرم دیـدم.
اظهارنظر بروكلمن درباره خواجه نصير:
وی از مشهورترين دانشمندان قرن هفتم و برترين مؤلفان اين قرن به طور مطلق است. جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاش‌های اين دانشمند بزرگ در علم رياضی و نجوم نامش را بر كره ماه ثبت كرده است
«ابـن‌فـوطـى»، يكـى از شـاگـردان حنبلى مـذهب خـواجه‌نصیـر در خصـوص اخلاق استـادش مـى‌نـويسد: خـواجه مردى فاضل و كریـم‌الاخلاق و نيكـو‌سيرت و فـروتـن بـود و هيچ‌گاه از درخـواست كسـى دل تنگ نمى‌شد و حاجت‌مندى را رد نمى‌كرد و بـرخورد او با همه با خوش‌رویـى بـود.
«ابـن‌شاكر»، يكى ديگر از مـورخان اهل‌بيت(ع) است كه اخلاق خـواجه را چنين توصيف مى‌كند: خواجه بسيار نيكـو‌صـورت، خوش‌رو، كـریـم، سخـى، بـردبار، خـوش معاشـرت، زیـرك و با فـراست بـود و يكـى از سياست‌مـداران روزگار به شمار مـى‌رفت.
«جـرجـى زیـدان»، دربـاره خـواجه چنیـن مـى‌نـويسـد: علـم و حكمت به دست اين ايرانـى در دورتـریـن نقطه‌هاى بلاد مغول رفت. تـو گویى نور تابان بـود در تيره شامى.
در كتاب «تحفة‌الاحباب»، «محدث قمـى» در مـورد خـواجه‌نصیـر مـى‌نـويسـد: نصير‌الملة‌و‌الدين، سلطان الحكما و المتكلمیـن، فخر‌الشيعه و حجة‌الفـرقه النـاجيه استـاد‌البشـر و العقل الحـادى‌عشر.

 

 


منبع : خبرگزاری قرآنی ایران.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما