معرفی تحلیلی كتاب بحارالانوار
نويسنده:مهدی مطیع
بِحارُ الاْنْوار، مشهورترین، مهم ترین و مفصلترین اثر علمى محمد باقر مجلسى (1037-1110 یا 1111ق/1628- 1698 یا 1699م) كه مجموعهای گسترده از احادیث امامیه است و گاه «دائرهی المعارف بزرگ احادیث شیعه» لقب گرفته است.
نام كامل این اثر "بحارُ الانوارِ الجامعهی لِدُّرَرِ اخبارِ ائمهی الاطهار علیه السلام" است. عزم مؤلف بر نگاشتن این كتاب از 1070 ق/1660م، پس از نگارش كتاب فهرس مصنفات الاصحاب جزم شده است و اولین تاریخ ثبت شده در خود كتاب 1072ق است (نك: 103/255) و سواد نامهی آن در 1104 یا 1106ق به پایان رسیده است، هر چند پاك نویس كتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است (امین، 9/183؛ مشار، 2/25- 26؛ المعجم ...، 1/102).
همزمان با كار 36 سالهی او، كتابهای مهم دیگر حدیثى شیعه نیز نگاشته شده است: نخست "الوافى" از مولى محسن فیض كاشانى (د1091ق/1680م) و دیگر "وسائل الشیعه" از محمدبن حسن حر عاملى (د 1104ق/1693م).
شروع كار تألیف "بحار الانوار" در زمان شاهسلیمان اول صفوی (سل 1077- 1105ق) بود و اتمام كار به دورهی سلطنت شاه سلطان حسین اول (سل (1105- 1135 بر مىگردد. این در حالى است كه مجلسى در 1089ق/1678م از طرف شاه سلیمان به شیخالاسلامى منصوب شد (برای آشنایى با شرح وظایف و اختیارات منصب شیخ الاسلامى، نك: مارچنكوفسكى، 328-329) و پس از مرگ وی، شاه سلطان حسین نیز وی را در این سمت ابقا كرد (بحرانى، 55).
پس از ورود محقق كركى در 916ق/1510م به ایران و ایجاد بستر تشكیل حكومتى شیعى، زمینهای نیز برای رویكرد اخباری ایجاد شد كه زیر بنای آن توسط ابن ابى جمهور احسایى (زنده در 904ق) در رسالهای با عنوان "العمل باخبار اصحابنا" به وجود آمده بود و توسط میرزا احمدبن على استرابادی (د 1208ق) و محمد امین استرابادی (د1036ق) ادامه یافت (نك: ه د، 7/160). این فضا تا نگارش "الفوائد الحائریه" توسط محمدباقر بهبهانى در 1208ق در "رد الفوائد المدنیه" محمد امین استرابادی، همچنان جو چیره بر تفكر شیعى دوران خویش بوده است و این حكایت از آن دارد كه شرایط حاكم بر حوزههای دینى آن زمان نگارش احادیث را مىپسندیده، و فیض كاشانى و حر عاملى در همین فضا اقدام به تدوین مجموعههای حدیثى شیعه نمودهاند. مجلسى نیز كه خود گرایش هر چند معتدل اخباری داشت (مهاجر،151، بب؛ ملكى، 261 بب )، به نگارش بحار الانوار پرداخت. چنانكه وی در جواب سؤالى كه از او دربارهی حكما، فلاسفه، مجتهدین و اخباریون و فقها و صوفیه شده است، استفادهی عقل را برای فهم احادیث، آن هم به شیوهی حكما جایز نمىداند و خود را اخباری دور از افراط و تفریط در تقلید محض به عنوان درایت، یا اجتهاد آزاد بر اساس گرایشهای عقلى معرفى مىكند (نك: زین العابدین شیروانى، 618 -621).
بِحارُ الاْنْوار، مشهورترین، مهم ترین و مفصلترین اثر علمى محمد باقر مجلسى كه مجموعهای گسترده از احادیث امامیه است و گاه «دائرهی المعارف بزرگ احادیث شیعه» لقب گرفته است.
مؤلف در مقدمهی كتاب، عنوان مىكند كه پس از آشنایى و تفحص در علوم دیگر به این نتیجه رسیده كه راهى برای علم جز در كتاب الهى و اخبار ائمهی طاهرین (ع) وجود ندارد و راههای دیگر را هر چند بىبهره نمىداند، اما دور افتاده از مسیر معرفى مىكند (1/2، 3). مؤلف در جای دیگر این اثر، گرایش اخباری خود را نشان مىدهد و حتى با مسائل و شبهات عقلى مطرح شده، به شیوهی روایى برخورد مىكند (2/314، 3/234، 11/259، 67/254) و جایى به صراحت نظر اخباریان را بهترین نظر در بحث بیان كرده است و ترك مسألهای غامض را به دلیل عجز عقول بر احاطه به عمق آن، اولى مىداند ( 5/260؛ برای نمونههایى دیگر، نك: المعجم، 1/84 – 86).
اما آنچه مجلسى به عنوان انگیزهی شخصى بیان مىكند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگیری از نابودی آنهاست، متونى كه به واسطهی غرض ورزی فاسدان، بىتوجهى جاهلان، استیلای سلاطین گمراه و مخالف با اهل بیت (ع)، رواج علوم باطل و نیز كماعتنایى به احادیث، در حال از بین رفتن بوده، و جامعهی آن روز برای هدایت و استفاده به آنها نیازی مبرم داشته است (1/3-4).
روش كار مجلسى هر چند به نظر مىرسد نوعى برداشت از كارهای گذشته نیز باشد، اما ابتكارات شخصى نیز دارد. او ابتدا عناوین مجلدات كتاب خود را انتخاب مىكرد و سپس برای هر عنوان بابهایى مىگشود. در ذیل هر باب پیش از هر چیز آیات قرآنى متناسب آن را فهرست مىكرد كه این كار او بسیار به كار "الوافى" فیض كاشانى نزدیك است. آنگاه برای هر آیه، تفسیری مناسب با استفاده از نظرات مفسران و توضیحات خود مىنگاشت؛ این كار را از جلد 5 به صورت جدی آغاز كرده، و در جزء 7 و 9 به مناسبت بحث توحید و صفات الهى به اوج خود رسانده است (7/67 - 98، 8/2-173 ).
در مرحلهی بعدی، روایات متناسب با هر باب را در ذیل عنوان گنجانده، و سندهای آن را نیز با رعایت اختصار نقل كرده است. هدف او از این اختصار جلوگیری از پركردن و افزودن حجم ابواب یا مزین كردن كتاب است، اما آنها را به كلى حذف نكرده است تا تحلیل سند ناممكن شود (1/48). آنگاه توضیحات و شرح خود را بر روایات نگاشته، و در این قسمت از نظرات دیگر صاحب نظران نیز یاری گرفته، و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وی در انتخاب روایات، اساس كار را بر تناسب كل یا جزء روایت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا كه روایت را تقطیع كرده، وعدهی آوردن متن كامل آن را در جای دیگر داده است (مثلاً 6/54، 118، 152). این توضیحات او در 10 جلد آخر كتاب دیده نمىشود؛ زیرا 10 جلد آخر توسط شاگردش میرزا عبدالله افندی، یا به قولى توسط میر محمد صالح حسینى پاك نویس شد و از سوادنامه به بیاض آمد، برای اینكه عمر مجلسى به انجام این كار كفاف نداده بود؛ هر چند برخى نیز این نظر تاریخى را نپذیرفتهاند (همو، 1/4، 5؛ بحرانى، 57؛ تنكابنى، 208، 209؛ المعجم، 1/75، 76).
جایگاه خاص بحار الانوار در فرهنگ تشیع، بالاخص حوزهی ایرانى آن باعث شده كه كارهای فراوانى چه به فارسى و چه به عربى دربارهی آن صورت گیرد.
وی برای اجرای چنین كار عظیمى از همكاران و شاگردان بسیاری كمك گرفته كه در برخى منابع شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند (قمى، الكنى...، 3/147) و كسانى چون میرزا عبدالله افندی، میرمحمد صالح حسینى، ملا ذوالفقار، ملا محمد رضا، عبدالله بن نورالدین بحرینى، نعمت اللهجزایری و آمنهخاتون خواهرش را جزو همكاران وی شمردهاند ( المعجم،1/98، 99 ).
كار گروهى او كه از ابتكارات تألیف به حساب مىآید، شباهتى نیز به كار نگارش دائرهی المعارف فلسفى توسط گروه اخوان الصفا دارد (سبحانى، 360)؛ با این تفاوت كه وی تسلط كامل و یك تنه بر همهی مراحل كار داشت و شاگردانش فقط به جمعآوری و نگارش آیات و احادیث، ذیل عنوانهای طراحى شده توسط خود او مىپرداختند و كلیهی گزینشها از متن، سند،... و همچنین تنظیم توسط خود وی صورت مىگرفته است ( المعجم،1/7، 8).
ابتكارات تألیف بحار الانوار به همین اندازه محدود نمىشود؛ نوعى تفسیر موضوعى برای قرآن با بیش از 900 موضوع اصلى و 400 موضوع فرعى و سبك تبویب آن كه گونهای از فهرست موضوعى برای احادیث شیعى است، نیز قابل توجه است (سبحانى، 355-361؛ المعجم، 1/8؛ نیز نك: پاكتچى، 39- 48).
فهرستبندی و تبویب مجلسى از نقاط قوت و قابل تأمل در تألیف بحار الانوار است؛ وی در«فصل رابع» مقدمهی كتابش (1/79-80)، فهرست مجلدات 25 گانهی خود را عنوان مىكند. این فهرست از لحاظ رده بندی و محتوای عناوین معرف مناسبى برای كار اوست. خود مؤلف عناوین «العدل و المعاد»، «ضبط تواریخ انبیاء و ائمه (ع)» و «السماء و العالم» را كه مشتمل بر احوال عناصر و موالید و ... است، از ابتكارات منحصر به فرد كتاب خود كه پیشینیان به آن نپرداختهاند، مىداند (1/5)
علاوه بر حجم قابل ملاحظهی روایات، انتخاب موضوعات متنوع نیز، اهمیت و ارزش بحار الانوار را بالا برده است، چنانكه دیده مىشود، مباحث اعتقادات، احكام، جهان غیب، اخلاق و آداب و حتى طبیعیات و علوم طبیعى، تاریخ و فرهنگ شیعه و ادبیات عامیانهی آن و... از چشم او دور نمانده است. مؤلف همچنین در مباحث فقهى، به مسائلى كه مردم بدان احتیاج مستمر داشتهاند و مورد پرسش بوده، حجم بیشتری اختصاص داده است (نك: 80/327، 82/231، 88/258) كه همهی اینها شناخت كافى او از مقتضیات عمومى جامعه را مىرساند.
مؤلف در مقدمهی كتاب، عنوان مىكند كه پس از آشنایى و تفحص در علوم دیگر به این نتیجه رسیده كه راهى برای علم جز در كتاب الهى و اخبار ائمهی طاهرین (ع) وجود ندارد و راههای دیگر را هر چند بىبهره نمىداند، اما دور افتاده از مسیر معرفى مىكند.
تنوع موضوعى از سویى و هدف اصلى مؤلف برای حفظ میراث شیعه از سویى دیگر، او را واداشته تا از منابع بسیار و متنوعى استفاده كند كه به یقین از حیث آمار كمنظیرترین مجموعهی حدیثى تألیف شده است. بجز این آمار، تنوع فراوانى هم در موضوعات منابع دیدهمىشود. هر چند منابع او بیش از همه جنبهی حدیثى و فقهى دارند، اما موضوعات تفسیری، تاریخى، كلامى و ادبى، لغت، سیاست مدن، اخلاق و حتى علوم طبیعى، پزشكى، نجوم و ریاضى، جغرافیا و ... نیز در منابع او یافت مىشود. كوشش فراوان او برای جمع آوری منابع زبانزد شده است. بنا به روایتى برای به دست آوردن كتاب مدینهی العلم ابن بابویه كه تصور مىشد در یمن وجود دارد، گروهى را با هدایای فراوان به سراغ حاكم آنجا مىفرستد تا كتاب را به دست آورد (نوری، 33).
مؤلف خود در آغاز كتاب (1/6 -24) ابتدا منابع شیعى خود، بیش از 387 اثر از 25 نویسنده را معرفى مىكند و سپس به سراغ منابع اهل سنت مىرود كه برای حجت آوردن یا رد كردن یا نقد كردن یا تتمیم فایده و تأیید روایات شیعى مورد استفاده قرار داده، و شمار آنها به 85 منبع بالغ شده است (1/24- 25)؛ و سپس برای تصحیح الفاظ یا تعیین معانى به سراغ كتب لغت یا شروح اخبار عامه مىرود و 20 كتاب لغوی و 13 كتاب شرح را برمىشمارد، هر چند این تنها منابع وی نیست و او به صراحت منابعى را نیز در حین كار معرفى مىكند (1/24)، به گونهای كه مجموعهی كتب مورد استفادهی او به حدود 630 مىرسد.
در فصل دوم مقدمهاش (1/36- 48) به بیان وثوق و اختلاف نسخ منابع مىپردازد و به صراحت بیان مىكند كه آنچه را به نظر خودش وثاقت داشته، و از لحاظ متن و سند بىاشكال بوده، در كتابش آورده است. شاگردان او نیز این نظر را تأیید مىكنند. چنین نظری با دیدگاه رایج كه هدف مجلسى را صرفاً گردآوردن مجموعهای حدیثى بدون اعتبار صحت اسناد و متن مىداند (مثلاً نك: دوانى، 61)، در تضاد است. گفتنى است كه مؤلف در مواردی نیز برخى احادیث را به عنوان حدیث ضعیف یا غیرقابل اعتماد معرفى مىكند (1/10، 12/356، 14/447، 15/357، 414، 18/77، جم).
جالب توجه اینجاست كه دربارهی روایات غریب كه پذیرش صحت متن آنها در مرحلهی اول دشوار به نظر مىرسد، به توجیه و تأویل پرداخته است، در حالى كه اگر صدور آن را نمىپذیرفت، طبعاً نقلشان نمىكرد ( المعجم،1/81). البته هیچ یك از این موشكافیها، نقش كار او در جلوگیری از تحریف و برساختن احادیث جدید را در حوزهی روایى شیعه انكار نمىكند (رحمان ستایش، 254- 255). نقدهای فراوانى - علاوه بر تأییدات بىشماری كه بر كار اوست - پیرامون كتاب او را گرفته است و این نظرات یا به ضعف احادیث، یا به كم فایده و پر اشتباه بودن توضیحات او بر مىگردد (آشتیانى، 928؛ امین، 9/183).
برای بررسى جایگاه بحار الانوار در دورانهای پس از مجلسى، توجه به نكاتى لازم است:
اول، استفادهی محدود مؤلف از كتب اربعهی شیعه است كه او هدف خود را در اینباره حفظ و خارج نشدن آنها از حوزههای علمى جهان تشیع اعلام مىكند (1/48) و همین، اهمیت كتاب او را از لحاظ فقهى كم كرده، و به رغم اینكه در دیگر زمینهها سیطرهی كامل و بسیار واضحى در حوزهی فرهنگ تشیع پس از خود پیدا كرده، در مباحث فقهى، مرجع متداول محسوب نشده است.
دوم، استفاده از نهج البلاغه نیز اندك است، هر چند صاحب ریاض العلما، قائل به عدم استفادهی مؤلف از نهج البلاغه مىشود (افندی، 5/39). خود مجلسى نهج البلاغه را به عنوان منبع معرفى مىكند و از آن بهره مىجوید. با اینهمه، این سخن نیز صحیح است كه بسیاری از احادیث نهج البلاغه از طریق منابع دیگری در كتاب او آمده است.
سوم، نوع تحلیلها و توضیحاتى كه دربارهی احادیث مىدهد، در فضایى اخباری صورت مىگیرد و حتى آنجا كه با مسائل عقلى برخورد مىكند، با استفاده از ابزار كلام، یعنى استناد به نقل و ظواهر، آن را نقد مىكند، نه با استفاده از ابزار عقلى؛ هر چند این خود نوعى درایت به حساب مىآید، اما مخالفت با عقل گرایى و فلسفه در جای جای آثار او دیده مىشود. وی در كتاب خود (8/3- 6) وعدهی نوشتن كتابى مستقل بر ضد فیلسوفان با عنوان "فى نقد كلمات الفلاسفة لاصول الشرایع" را داده است. او بر آن بود كه مسائل عقلى را در كتاب نیاورد (27/347، 35/133، 51/313، 68/309)، اما به مناسبتهایى متعرض مسائل عقلى نیز شده است (نك: 11/203، نیز 35/108، 57/233، 58/311).
تقید او به ظواهر دینى و احادیث منقول، نه تنها در كتابش، كه در سیاست مدنى او نیز بازتاب داشته، و برای همین، مخالفت با فلاسفه، طرد صوفیه و تضییق بر اقلیتهای دینى در كارنامهی فعالیتهای اجتماعى مؤلف ثبت شده است (بحر العلوم، 40). در عین حال، در حیطهی دیدگاه خود با جرأت و شهامت خاصى علاوه بر اشاره بر آراء و اقوال فقها و سایر دانشمندان و اشاره به علوم اوایل و...، شدیداً آنها را نقد مىكند، هر چند نقد او از نوع شرح لغت و وصف حالت است، نه از نوع تدبرات عقلى مصطلح، همراه با حفظ احتیاط و رعایت علما، و بیشتر درصدد تصحیح و توجیه برآمده است و تعارضها را از این مىداند كه عقل ما بدان نمىرسد ( المعجم،1/75-77).
از گرایشهای دیگر مؤلف در این كتاب، پاسداری از حریم معتقدات شیعه و تثبیت جایگاه بزرگان مذهب است؛ نمونهی این نوع تلاش بیش از همه در شرح زندگانى حضرت فاطمهی زهرا (ع) یا در شرح خطبهی شقشقیه پیداست (چ كمپانى، 8/105-136، 161). مسألهی تقیه نیز از مواردی است كه توجه او را به صورت خاص به خود جلب كرده است (8/138، 72/130، 75/393-441).
جایگاه خاص بحار الانوار در فرهنگ تشیع، بالاخص حوزهی ایرانى آن باعث شده كه كارهای فراوانى چه به فارسى و چه به عربى دربارهی آن صورت گیرد. در یك دسته بندی كلى مىتوان این فعالیتها را معرفى كرد:
2. ترجمهی ج 2 با عنوان جامع المعارف (همو، 3/18)؛
3. ترجمهی فارسى ج 6 (همو، 4/107)؛ 4- 5.
4. ترجمهی ج 8 (كتاب الفتن) از محمد نصیربن مولى عبدالله، برادر زادهی مجلسى (نوری، 57)،
5. ترجمهی دیگری از همان كتاب با عنوان مجاری الانهار از محمد مهدیبن محمد شیخ استرابادی (آقا بزرگ، 3/20، 4/62)
6. ترجمهی ج 9. از آقا رضى بن محمد نصیربن مولى عبدالله (همو، 4/81، 3/20؛ نوری، 60)؛
7. ترجمهی ج 10، از میر محمد عباس تستری لكهنوی و محمد على مازندرانى (آقا بزرگ، 3/20، 4/115؛ نوری، 58)،
8. ترجمهی حسن هشترودی (همو، 60)؛
9. ترجمهی فارسى ج 13، از على اكبر ارومى و حسن بن محمد ولى ارومى (آقا بزرگ، 3/21، 4/92)،
10. ترجمهی دیگری از علىاكبر ارومى (نوری، 58)
11. ترجمهی دیگری از على دوانى با عنوان مهدی موعود كه در تهران (1345ش) به چاپ رسیده است؛
12. ترجمهی ج 14، با عنوان السماء و العالم، از آقا نجفى اصفهانى (آقا بزرگ، 3/21-22، 4/107)؛
13. ترجمهی ج 17، با عنوان حقایق الاسرار (همو، 3/24).
2. مختصر ج 7، توسط آقا رضى بن محمد نصیربن مولى عبدالله (همو، 60؛ آقابزرگ، 3/19)؛
3. جنة المأوی، از میرزا حسین نوری، در استدراك ج 13، مشتمل بر داستانهایى در باب رؤیت حضرت حجت (ع)؛
4. جوامع الحقوق، منتخب كتاب العشرهی (آقا بزرگ، 3/22، 5/249)؛
5. مختصر ج 22 (كتاب المزار) جمعى از فضلای استراباد (نوری، همانجا؛ آقا بزرگ، 3/25)؛
6. بحار الانوار فى التفسیر المأثور للقرآن از كاظم مرادخانى، كه تنظیم مجدد مباحث تفسیری این كتاب است، بر اساس آیات قرآنى (چ تهران، 1411ق).
2. سفینة البحار و مدینة الحكم و الآثار، اثر شیخ عباس قمى (چ تهران، فراهانى)؛
3. مستدرك سفینة البحار، از على نمازی شاهرودی (چ تهران، 1409ق)؛
4. التطبیق بین السفینة و البحار، اثر جوادی مصطفوی (چ مشهد، آستان قدس)؛
5. دلیل الآیات المفسرة و اسماء السور فى احادیث بحار الانوار (چ قم، 1412ق)؛
6. المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار (چ قم، 1413ق)؛
7. المعحم المفهرس لالفاظ ابواب البحار، از كاظم مرادخانى (چ تهران، 1365ش)؛
8. المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، از علىرضا برازش (چ تهران، 1373ش)؛
9. معرفى و روش استفاده از بحار الانوار، از حسن صفری نادری (چ تهران، 1367ش)؛
10. مستدرك البحار، نگاشتهی خود علامه مجلسى كه فهرست كاملتری بر ابواب و كتب بحار است (نوری، همانجا)
دو دورهی جدید 110 جلدی نیز از آن به چاپ رسیده است، یكى در ایران (تهران، 1376ق) و دیگری به صورت افست در بیروت (مؤسسهی الوفاء و داراحیاء التراث العربى). چاپ اخیر بارها در قالب نرم افزارهای گوناگون نشر الكترونیكى شده است (سرخهای، 373بب ).
مآخذ
آشتیانى، جلالالدین، شرح مقدمهی قیصری بر فصوص الحكم، تهران، 1370ش؛ آقا بزرگ، الذریعهی؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، قم، 1401ق؛ امین، محسن، اعیان الشیعهی، بیروت، دارالتعارف؛ بحرانى، یوسف، لؤلؤهی البحرین، قم، مؤسسهی آلالبیت؛ بحرالعلوم، محمد، «تدوین الحدیث عند الامامیهی: المجلسى فى بحاره»، یادنامهی مجلسى، تهران، 1379ش، ج 3؛ پاكتچى، احمد، «ویژگیهای رده بندی موضوعى بحار الانوار و فرآیند شكل گیری آن»، همان، ج 1؛ تنكابنى، محمد، قصص العلماء، تهران، كتابخانهی اسلامیه؛ دوانى، على، مهدی موعود، تهران، 1345ش؛ رحمان ستایش، محمد كاظم، «جوامع حدیثى شیعه و بحار »، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، پاكتچى)؛ زین العابدین شیروانى، ریاض السیاحهی، تهران،1339ق؛ سبحانى،جعفر، «ابتكارات علامهمجلسى»، (نك: هم ، پاكتچى)؛ سرخهای، احسان، «بررسى نرم افزارهای مرتبط با بحار الانوار»، همان؛ قمى، عباس، الكنى و الالقاب، تهران، 1397ق؛ همو، فوائد الرضویهی، تهران، 1327ش؛ مارچنكوفسكى،محمداسماعیل،«علامهیمجلسى و منصب شیخالاسلامى»، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، بحر العلوم)؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق؛ همو، همان، ج 8، چ كمپانى، تهران، 1303- 1315ق؛ مشار، خانبابا، فهرست كتابهای چاپى فارسى، تهران، 1350ش؛ المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، قم، 1413ق؛ ملكى میانجى، على، «علامهی مجلسى، اخباری یا اصولى»، یادنامهی مجلسى، تهران، 1379ش، ج 2؛ مهاجر، جعفر، « لماذا الّف المجلسى بحار الانوار»، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، بحرالعلوم)؛ نوری، حسین، «الفیض القدسى فى ترجمهی العلامهی المجلسى»، همراه ج 102 بحار الانوار (نك: هم ، مجلسى).
منبع: www.cgie.org.ir/
/خ
نام كامل این اثر "بحارُ الانوارِ الجامعهی لِدُّرَرِ اخبارِ ائمهی الاطهار علیه السلام" است. عزم مؤلف بر نگاشتن این كتاب از 1070 ق/1660م، پس از نگارش كتاب فهرس مصنفات الاصحاب جزم شده است و اولین تاریخ ثبت شده در خود كتاب 1072ق است (نك: 103/255) و سواد نامهی آن در 1104 یا 1106ق به پایان رسیده است، هر چند پاك نویس كتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است (امین، 9/183؛ مشار، 2/25- 26؛ المعجم ...، 1/102).
همزمان با كار 36 سالهی او، كتابهای مهم دیگر حدیثى شیعه نیز نگاشته شده است: نخست "الوافى" از مولى محسن فیض كاشانى (د1091ق/1680م) و دیگر "وسائل الشیعه" از محمدبن حسن حر عاملى (د 1104ق/1693م).
شروع كار تألیف "بحار الانوار" در زمان شاهسلیمان اول صفوی (سل 1077- 1105ق) بود و اتمام كار به دورهی سلطنت شاه سلطان حسین اول (سل (1105- 1135 بر مىگردد. این در حالى است كه مجلسى در 1089ق/1678م از طرف شاه سلیمان به شیخالاسلامى منصوب شد (برای آشنایى با شرح وظایف و اختیارات منصب شیخ الاسلامى، نك: مارچنكوفسكى، 328-329) و پس از مرگ وی، شاه سلطان حسین نیز وی را در این سمت ابقا كرد (بحرانى، 55).
پس از ورود محقق كركى در 916ق/1510م به ایران و ایجاد بستر تشكیل حكومتى شیعى، زمینهای نیز برای رویكرد اخباری ایجاد شد كه زیر بنای آن توسط ابن ابى جمهور احسایى (زنده در 904ق) در رسالهای با عنوان "العمل باخبار اصحابنا" به وجود آمده بود و توسط میرزا احمدبن على استرابادی (د 1208ق) و محمد امین استرابادی (د1036ق) ادامه یافت (نك: ه د، 7/160). این فضا تا نگارش "الفوائد الحائریه" توسط محمدباقر بهبهانى در 1208ق در "رد الفوائد المدنیه" محمد امین استرابادی، همچنان جو چیره بر تفكر شیعى دوران خویش بوده است و این حكایت از آن دارد كه شرایط حاكم بر حوزههای دینى آن زمان نگارش احادیث را مىپسندیده، و فیض كاشانى و حر عاملى در همین فضا اقدام به تدوین مجموعههای حدیثى شیعه نمودهاند. مجلسى نیز كه خود گرایش هر چند معتدل اخباری داشت (مهاجر،151، بب؛ ملكى، 261 بب )، به نگارش بحار الانوار پرداخت. چنانكه وی در جواب سؤالى كه از او دربارهی حكما، فلاسفه، مجتهدین و اخباریون و فقها و صوفیه شده است، استفادهی عقل را برای فهم احادیث، آن هم به شیوهی حكما جایز نمىداند و خود را اخباری دور از افراط و تفریط در تقلید محض به عنوان درایت، یا اجتهاد آزاد بر اساس گرایشهای عقلى معرفى مىكند (نك: زین العابدین شیروانى، 618 -621).
بِحارُ الاْنْوار، مشهورترین، مهم ترین و مفصلترین اثر علمى محمد باقر مجلسى كه مجموعهای گسترده از احادیث امامیه است و گاه «دائرهی المعارف بزرگ احادیث شیعه» لقب گرفته است.
مؤلف در مقدمهی كتاب، عنوان مىكند كه پس از آشنایى و تفحص در علوم دیگر به این نتیجه رسیده كه راهى برای علم جز در كتاب الهى و اخبار ائمهی طاهرین (ع) وجود ندارد و راههای دیگر را هر چند بىبهره نمىداند، اما دور افتاده از مسیر معرفى مىكند (1/2، 3). مؤلف در جای دیگر این اثر، گرایش اخباری خود را نشان مىدهد و حتى با مسائل و شبهات عقلى مطرح شده، به شیوهی روایى برخورد مىكند (2/314، 3/234، 11/259، 67/254) و جایى به صراحت نظر اخباریان را بهترین نظر در بحث بیان كرده است و ترك مسألهای غامض را به دلیل عجز عقول بر احاطه به عمق آن، اولى مىداند ( 5/260؛ برای نمونههایى دیگر، نك: المعجم، 1/84 – 86).
اما آنچه مجلسى به عنوان انگیزهی شخصى بیان مىكند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگیری از نابودی آنهاست، متونى كه به واسطهی غرض ورزی فاسدان، بىتوجهى جاهلان، استیلای سلاطین گمراه و مخالف با اهل بیت (ع)، رواج علوم باطل و نیز كماعتنایى به احادیث، در حال از بین رفتن بوده، و جامعهی آن روز برای هدایت و استفاده به آنها نیازی مبرم داشته است (1/3-4).
روش كار مجلسى هر چند به نظر مىرسد نوعى برداشت از كارهای گذشته نیز باشد، اما ابتكارات شخصى نیز دارد. او ابتدا عناوین مجلدات كتاب خود را انتخاب مىكرد و سپس برای هر عنوان بابهایى مىگشود. در ذیل هر باب پیش از هر چیز آیات قرآنى متناسب آن را فهرست مىكرد كه این كار او بسیار به كار "الوافى" فیض كاشانى نزدیك است. آنگاه برای هر آیه، تفسیری مناسب با استفاده از نظرات مفسران و توضیحات خود مىنگاشت؛ این كار را از جلد 5 به صورت جدی آغاز كرده، و در جزء 7 و 9 به مناسبت بحث توحید و صفات الهى به اوج خود رسانده است (7/67 - 98، 8/2-173 ).
در مرحلهی بعدی، روایات متناسب با هر باب را در ذیل عنوان گنجانده، و سندهای آن را نیز با رعایت اختصار نقل كرده است. هدف او از این اختصار جلوگیری از پركردن و افزودن حجم ابواب یا مزین كردن كتاب است، اما آنها را به كلى حذف نكرده است تا تحلیل سند ناممكن شود (1/48). آنگاه توضیحات و شرح خود را بر روایات نگاشته، و در این قسمت از نظرات دیگر صاحب نظران نیز یاری گرفته، و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وی در انتخاب روایات، اساس كار را بر تناسب كل یا جزء روایت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا كه روایت را تقطیع كرده، وعدهی آوردن متن كامل آن را در جای دیگر داده است (مثلاً 6/54، 118، 152). این توضیحات او در 10 جلد آخر كتاب دیده نمىشود؛ زیرا 10 جلد آخر توسط شاگردش میرزا عبدالله افندی، یا به قولى توسط میر محمد صالح حسینى پاك نویس شد و از سوادنامه به بیاض آمد، برای اینكه عمر مجلسى به انجام این كار كفاف نداده بود؛ هر چند برخى نیز این نظر تاریخى را نپذیرفتهاند (همو، 1/4، 5؛ بحرانى، 57؛ تنكابنى، 208، 209؛ المعجم، 1/75، 76).
جایگاه خاص بحار الانوار در فرهنگ تشیع، بالاخص حوزهی ایرانى آن باعث شده كه كارهای فراوانى چه به فارسى و چه به عربى دربارهی آن صورت گیرد.
وی برای اجرای چنین كار عظیمى از همكاران و شاگردان بسیاری كمك گرفته كه در برخى منابع شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند (قمى، الكنى...، 3/147) و كسانى چون میرزا عبدالله افندی، میرمحمد صالح حسینى، ملا ذوالفقار، ملا محمد رضا، عبدالله بن نورالدین بحرینى، نعمت اللهجزایری و آمنهخاتون خواهرش را جزو همكاران وی شمردهاند ( المعجم،1/98، 99 ).
كار گروهى او كه از ابتكارات تألیف به حساب مىآید، شباهتى نیز به كار نگارش دائرهی المعارف فلسفى توسط گروه اخوان الصفا دارد (سبحانى، 360)؛ با این تفاوت كه وی تسلط كامل و یك تنه بر همهی مراحل كار داشت و شاگردانش فقط به جمعآوری و نگارش آیات و احادیث، ذیل عنوانهای طراحى شده توسط خود او مىپرداختند و كلیهی گزینشها از متن، سند،... و همچنین تنظیم توسط خود وی صورت مىگرفته است ( المعجم،1/7، 8).
ابتكارات تألیف بحار الانوار به همین اندازه محدود نمىشود؛ نوعى تفسیر موضوعى برای قرآن با بیش از 900 موضوع اصلى و 400 موضوع فرعى و سبك تبویب آن كه گونهای از فهرست موضوعى برای احادیث شیعى است، نیز قابل توجه است (سبحانى، 355-361؛ المعجم، 1/8؛ نیز نك: پاكتچى، 39- 48).
فهرستبندی و تبویب مجلسى از نقاط قوت و قابل تأمل در تألیف بحار الانوار است؛ وی در«فصل رابع» مقدمهی كتابش (1/79-80)، فهرست مجلدات 25 گانهی خود را عنوان مىكند. این فهرست از لحاظ رده بندی و محتوای عناوین معرف مناسبى برای كار اوست. خود مؤلف عناوین «العدل و المعاد»، «ضبط تواریخ انبیاء و ائمه (ع)» و «السماء و العالم» را كه مشتمل بر احوال عناصر و موالید و ... است، از ابتكارات منحصر به فرد كتاب خود كه پیشینیان به آن نپرداختهاند، مىداند (1/5)
عنوانهای كتب 25 گانه :
علاوه بر حجم قابل ملاحظهی روایات، انتخاب موضوعات متنوع نیز، اهمیت و ارزش بحار الانوار را بالا برده است، چنانكه دیده مىشود، مباحث اعتقادات، احكام، جهان غیب، اخلاق و آداب و حتى طبیعیات و علوم طبیعى، تاریخ و فرهنگ شیعه و ادبیات عامیانهی آن و... از چشم او دور نمانده است. مؤلف همچنین در مباحث فقهى، به مسائلى كه مردم بدان احتیاج مستمر داشتهاند و مورد پرسش بوده، حجم بیشتری اختصاص داده است (نك: 80/327، 82/231، 88/258) كه همهی اینها شناخت كافى او از مقتضیات عمومى جامعه را مىرساند.
مؤلف در مقدمهی كتاب، عنوان مىكند كه پس از آشنایى و تفحص در علوم دیگر به این نتیجه رسیده كه راهى برای علم جز در كتاب الهى و اخبار ائمهی طاهرین (ع) وجود ندارد و راههای دیگر را هر چند بىبهره نمىداند، اما دور افتاده از مسیر معرفى مىكند.
تنوع موضوعى از سویى و هدف اصلى مؤلف برای حفظ میراث شیعه از سویى دیگر، او را واداشته تا از منابع بسیار و متنوعى استفاده كند كه به یقین از حیث آمار كمنظیرترین مجموعهی حدیثى تألیف شده است. بجز این آمار، تنوع فراوانى هم در موضوعات منابع دیدهمىشود. هر چند منابع او بیش از همه جنبهی حدیثى و فقهى دارند، اما موضوعات تفسیری، تاریخى، كلامى و ادبى، لغت، سیاست مدن، اخلاق و حتى علوم طبیعى، پزشكى، نجوم و ریاضى، جغرافیا و ... نیز در منابع او یافت مىشود. كوشش فراوان او برای جمع آوری منابع زبانزد شده است. بنا به روایتى برای به دست آوردن كتاب مدینهی العلم ابن بابویه كه تصور مىشد در یمن وجود دارد، گروهى را با هدایای فراوان به سراغ حاكم آنجا مىفرستد تا كتاب را به دست آورد (نوری، 33).
مؤلف خود در آغاز كتاب (1/6 -24) ابتدا منابع شیعى خود، بیش از 387 اثر از 25 نویسنده را معرفى مىكند و سپس به سراغ منابع اهل سنت مىرود كه برای حجت آوردن یا رد كردن یا نقد كردن یا تتمیم فایده و تأیید روایات شیعى مورد استفاده قرار داده، و شمار آنها به 85 منبع بالغ شده است (1/24- 25)؛ و سپس برای تصحیح الفاظ یا تعیین معانى به سراغ كتب لغت یا شروح اخبار عامه مىرود و 20 كتاب لغوی و 13 كتاب شرح را برمىشمارد، هر چند این تنها منابع وی نیست و او به صراحت منابعى را نیز در حین كار معرفى مىكند (1/24)، به گونهای كه مجموعهی كتب مورد استفادهی او به حدود 630 مىرسد.
در فصل دوم مقدمهاش (1/36- 48) به بیان وثوق و اختلاف نسخ منابع مىپردازد و به صراحت بیان مىكند كه آنچه را به نظر خودش وثاقت داشته، و از لحاظ متن و سند بىاشكال بوده، در كتابش آورده است. شاگردان او نیز این نظر را تأیید مىكنند. چنین نظری با دیدگاه رایج كه هدف مجلسى را صرفاً گردآوردن مجموعهای حدیثى بدون اعتبار صحت اسناد و متن مىداند (مثلاً نك: دوانى، 61)، در تضاد است. گفتنى است كه مؤلف در مواردی نیز برخى احادیث را به عنوان حدیث ضعیف یا غیرقابل اعتماد معرفى مىكند (1/10، 12/356، 14/447، 15/357، 414، 18/77، جم).
جالب توجه اینجاست كه دربارهی روایات غریب كه پذیرش صحت متن آنها در مرحلهی اول دشوار به نظر مىرسد، به توجیه و تأویل پرداخته است، در حالى كه اگر صدور آن را نمىپذیرفت، طبعاً نقلشان نمىكرد ( المعجم،1/81). البته هیچ یك از این موشكافیها، نقش كار او در جلوگیری از تحریف و برساختن احادیث جدید را در حوزهی روایى شیعه انكار نمىكند (رحمان ستایش، 254- 255). نقدهای فراوانى - علاوه بر تأییدات بىشماری كه بر كار اوست - پیرامون كتاب او را گرفته است و این نظرات یا به ضعف احادیث، یا به كم فایده و پر اشتباه بودن توضیحات او بر مىگردد (آشتیانى، 928؛ امین، 9/183).
برای بررسى جایگاه بحار الانوار در دورانهای پس از مجلسى، توجه به نكاتى لازم است:
اول، استفادهی محدود مؤلف از كتب اربعهی شیعه است كه او هدف خود را در اینباره حفظ و خارج نشدن آنها از حوزههای علمى جهان تشیع اعلام مىكند (1/48) و همین، اهمیت كتاب او را از لحاظ فقهى كم كرده، و به رغم اینكه در دیگر زمینهها سیطرهی كامل و بسیار واضحى در حوزهی فرهنگ تشیع پس از خود پیدا كرده، در مباحث فقهى، مرجع متداول محسوب نشده است.
دوم، استفاده از نهج البلاغه نیز اندك است، هر چند صاحب ریاض العلما، قائل به عدم استفادهی مؤلف از نهج البلاغه مىشود (افندی، 5/39). خود مجلسى نهج البلاغه را به عنوان منبع معرفى مىكند و از آن بهره مىجوید. با اینهمه، این سخن نیز صحیح است كه بسیاری از احادیث نهج البلاغه از طریق منابع دیگری در كتاب او آمده است.
سوم، نوع تحلیلها و توضیحاتى كه دربارهی احادیث مىدهد، در فضایى اخباری صورت مىگیرد و حتى آنجا كه با مسائل عقلى برخورد مىكند، با استفاده از ابزار كلام، یعنى استناد به نقل و ظواهر، آن را نقد مىكند، نه با استفاده از ابزار عقلى؛ هر چند این خود نوعى درایت به حساب مىآید، اما مخالفت با عقل گرایى و فلسفه در جای جای آثار او دیده مىشود. وی در كتاب خود (8/3- 6) وعدهی نوشتن كتابى مستقل بر ضد فیلسوفان با عنوان "فى نقد كلمات الفلاسفة لاصول الشرایع" را داده است. او بر آن بود كه مسائل عقلى را در كتاب نیاورد (27/347، 35/133، 51/313، 68/309)، اما به مناسبتهایى متعرض مسائل عقلى نیز شده است (نك: 11/203، نیز 35/108، 57/233، 58/311).
تقید او به ظواهر دینى و احادیث منقول، نه تنها در كتابش، كه در سیاست مدنى او نیز بازتاب داشته، و برای همین، مخالفت با فلاسفه، طرد صوفیه و تضییق بر اقلیتهای دینى در كارنامهی فعالیتهای اجتماعى مؤلف ثبت شده است (بحر العلوم، 40). در عین حال، در حیطهی دیدگاه خود با جرأت و شهامت خاصى علاوه بر اشاره بر آراء و اقوال فقها و سایر دانشمندان و اشاره به علوم اوایل و...، شدیداً آنها را نقد مىكند، هر چند نقد او از نوع شرح لغت و وصف حالت است، نه از نوع تدبرات عقلى مصطلح، همراه با حفظ احتیاط و رعایت علما، و بیشتر درصدد تصحیح و توجیه برآمده است و تعارضها را از این مىداند كه عقل ما بدان نمىرسد ( المعجم،1/75-77).
از گرایشهای دیگر مؤلف در این كتاب، پاسداری از حریم معتقدات شیعه و تثبیت جایگاه بزرگان مذهب است؛ نمونهی این نوع تلاش بیش از همه در شرح زندگانى حضرت فاطمهی زهرا (ع) یا در شرح خطبهی شقشقیه پیداست (چ كمپانى، 8/105-136، 161). مسألهی تقیه نیز از مواردی است كه توجه او را به صورت خاص به خود جلب كرده است (8/138، 72/130، 75/393-441).
جایگاه خاص بحار الانوار در فرهنگ تشیع، بالاخص حوزهی ایرانى آن باعث شده كه كارهای فراوانى چه به فارسى و چه به عربى دربارهی آن صورت گیرد. در یك دسته بندی كلى مىتوان این فعالیتها را معرفى كرد:
تعلیقات و تصحیحات:
ترجمهها:
2. ترجمهی ج 2 با عنوان جامع المعارف (همو، 3/18)؛
3. ترجمهی فارسى ج 6 (همو، 4/107)؛ 4- 5.
4. ترجمهی ج 8 (كتاب الفتن) از محمد نصیربن مولى عبدالله، برادر زادهی مجلسى (نوری، 57)،
5. ترجمهی دیگری از همان كتاب با عنوان مجاری الانهار از محمد مهدیبن محمد شیخ استرابادی (آقا بزرگ، 3/20، 4/62)
6. ترجمهی ج 9. از آقا رضى بن محمد نصیربن مولى عبدالله (همو، 4/81، 3/20؛ نوری، 60)؛
7. ترجمهی ج 10، از میر محمد عباس تستری لكهنوی و محمد على مازندرانى (آقا بزرگ، 3/20، 4/115؛ نوری، 58)،
8. ترجمهی حسن هشترودی (همو، 60)؛
9. ترجمهی فارسى ج 13، از على اكبر ارومى و حسن بن محمد ولى ارومى (آقا بزرگ، 3/21، 4/92)،
10. ترجمهی دیگری از علىاكبر ارومى (نوری، 58)
11. ترجمهی دیگری از على دوانى با عنوان مهدی موعود كه در تهران (1345ش) به چاپ رسیده است؛
12. ترجمهی ج 14، با عنوان السماء و العالم، از آقا نجفى اصفهانى (آقا بزرگ، 3/21-22، 4/107)؛
13. ترجمهی ج 17، با عنوان حقایق الاسرار (همو، 3/24).
خلاصهها و گزیدهها:
2. مختصر ج 7، توسط آقا رضى بن محمد نصیربن مولى عبدالله (همو، 60؛ آقابزرگ، 3/19)؛
3. جنة المأوی، از میرزا حسین نوری، در استدراك ج 13، مشتمل بر داستانهایى در باب رؤیت حضرت حجت (ع)؛
4. جوامع الحقوق، منتخب كتاب العشرهی (آقا بزرگ، 3/22، 5/249)؛
5. مختصر ج 22 (كتاب المزار) جمعى از فضلای استراباد (نوری، همانجا؛ آقا بزرگ، 3/25)؛
6. بحار الانوار فى التفسیر المأثور للقرآن از كاظم مرادخانى، كه تنظیم مجدد مباحث تفسیری این كتاب است، بر اساس آیات قرآنى (چ تهران، 1411ق).
مقایسهها و راهنماها:
2. سفینة البحار و مدینة الحكم و الآثار، اثر شیخ عباس قمى (چ تهران، فراهانى)؛
3. مستدرك سفینة البحار، از على نمازی شاهرودی (چ تهران، 1409ق)؛
4. التطبیق بین السفینة و البحار، اثر جوادی مصطفوی (چ مشهد، آستان قدس)؛
5. دلیل الآیات المفسرة و اسماء السور فى احادیث بحار الانوار (چ قم، 1412ق)؛
6. المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار (چ قم، 1413ق)؛
7. المعحم المفهرس لالفاظ ابواب البحار، از كاظم مرادخانى (چ تهران، 1365ش)؛
8. المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، از علىرضا برازش (چ تهران، 1373ش)؛
9. معرفى و روش استفاده از بحار الانوار، از حسن صفری نادری (چ تهران، 1367ش)؛
10. مستدرك البحار، نگاشتهی خود علامه مجلسى كه فهرست كاملتری بر ابواب و كتب بحار است (نوری، همانجا)
چاپها:
دو دورهی جدید 110 جلدی نیز از آن به چاپ رسیده است، یكى در ایران (تهران، 1376ق) و دیگری به صورت افست در بیروت (مؤسسهی الوفاء و داراحیاء التراث العربى). چاپ اخیر بارها در قالب نرم افزارهای گوناگون نشر الكترونیكى شده است (سرخهای، 373بب ).
مآخذ
آشتیانى، جلالالدین، شرح مقدمهی قیصری بر فصوص الحكم، تهران، 1370ش؛ آقا بزرگ، الذریعهی؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، قم، 1401ق؛ امین، محسن، اعیان الشیعهی، بیروت، دارالتعارف؛ بحرانى، یوسف، لؤلؤهی البحرین، قم، مؤسسهی آلالبیت؛ بحرالعلوم، محمد، «تدوین الحدیث عند الامامیهی: المجلسى فى بحاره»، یادنامهی مجلسى، تهران، 1379ش، ج 3؛ پاكتچى، احمد، «ویژگیهای رده بندی موضوعى بحار الانوار و فرآیند شكل گیری آن»، همان، ج 1؛ تنكابنى، محمد، قصص العلماء، تهران، كتابخانهی اسلامیه؛ دوانى، على، مهدی موعود، تهران، 1345ش؛ رحمان ستایش، محمد كاظم، «جوامع حدیثى شیعه و بحار »، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، پاكتچى)؛ زین العابدین شیروانى، ریاض السیاحهی، تهران،1339ق؛ سبحانى،جعفر، «ابتكارات علامهمجلسى»، (نك: هم ، پاكتچى)؛ سرخهای، احسان، «بررسى نرم افزارهای مرتبط با بحار الانوار»، همان؛ قمى، عباس، الكنى و الالقاب، تهران، 1397ق؛ همو، فوائد الرضویهی، تهران، 1327ش؛ مارچنكوفسكى،محمداسماعیل،«علامهیمجلسى و منصب شیخالاسلامى»، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، بحر العلوم)؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق؛ همو، همان، ج 8، چ كمپانى، تهران، 1303- 1315ق؛ مشار، خانبابا، فهرست كتابهای چاپى فارسى، تهران، 1350ش؛ المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، قم، 1413ق؛ ملكى میانجى، على، «علامهی مجلسى، اخباری یا اصولى»، یادنامهی مجلسى، تهران، 1379ش، ج 2؛ مهاجر، جعفر، « لماذا الّف المجلسى بحار الانوار»، یادنامهی مجلسى (نك: هم ، بحرالعلوم)؛ نوری، حسین، «الفیض القدسى فى ترجمهی العلامهی المجلسى»، همراه ج 102 بحار الانوار (نك: هم ، مجلسى).
منبع: www.cgie.org.ir/
/خ