زوایایی از پدیده كشف حجاب
پژوهشگر: هوشنگ سعادت
چکیده: جامعهی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه میداشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمیپوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری میكردند. فقط پس از مسافرتهای فرهنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد.
بطور طبیعی ظهور زن در عرصهی حیات ملی ایرانیان همراه حضور مرد در این سامان است، از بدو آفرینش تا به امروز، پیوستگی و وابستگی این دو به یكدیگر هویدا است.1 صاحب نظرانی كه دربارهی وضع زنان ایرانی و نحوه پوشش آنان در خلال تاریخ بررسی كردهاند بر این باورند كه اقوام این مرز و بوم مردمی فكور، پر تلاش و اخلاقی بودهاند و گواه بارز بر حیات فكری آنان اعتقاد به وحدانیت خالق و روز رستاخیز میباشد. این امتیاز عظیم نشان دهندهی فضل الهی بر مردم این دیار است. «هردوت» و «گزنفوت» و دیگر بیگانگان در آثارشان به رغم دشمنیهای بین یونان و ایران اذعان داشتهاند كه ایرانیان مردمی پایبند به مبانی دینی، سخت كوش ... بودهاند و از تقوی، كرامت و عزت انسانی برخوردار بودهاند. این گونه خصوصیات تا ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان از وجوه تمایز جوامع ایرانی بود. در طی تاریخ هزار و چهارصد ساله به رغم همهی گرفتاری های مردم این مرز و بوم هیچ جهانگرد و مورخ روشن ضمیری نیست كه از صفا و صمیمت ایرانیان سخن نرانده باشد، مرد و زن ایرانی به نجابت، حسن خلق، پاكدامنی و درستكاری ستوده شدهاند.2
از نظر پوشش، در فرهنگ پوششی ایل نشینان ایران نه فقط زنان به حفظ حجاب و لباسهای بلند ملزم بودند بلكه مردان نیز البسهی گشاد به تن میكردند حتی بیكلاهی را عیب میشمردند.3
دركل، جامعهی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه میداشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمیپوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری میكردند. فقط پس از مسافرتهای فرنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد. از این زمان است كه میبینیم لباسهای رقاصگان اروپایی به ذائقه شاه خوش میآید و در میان گروهی از «عملهی طرب» مرسوم میشود. با وجود این تا زمان كشف حجاب رضا شاهی یك نمونه هم یافت نمیشود كه تصویر زنان ایرانی حتی درباری سر برهنه و بیحجاب نشان داده شود.4
اما رضا شاه در جهت تشدید وابستگی به نظام بینالمللی كه نظام سنتی ایران بزرگترین رمز آن بود به تجددگرایی روی آورد و پدیدهی كشف حجاب با آهنگ تندتری پیگیری شد و اجرای آن با خشونت قرین گشت.5
هدف استعمار تهاجم به ارزشهای دینی از جمله «حجاب» زن مسلمان بوده است اقدام رضا شاه علیه پوشیدگی زنان نشانهی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. حضور میسیونهای مذهبی، نشر مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی، نهایتا فكر تشبه به غرب از جمله عواملی بود كه به اجرای سیاست كشف حجاب كمك كرد. خواستههای نفسانی شهوترانانی چون تیمورتاش و همفكران او نیز به روند كشف حجاب كمك كرد. رضا شاه مدعی بود مردم وقتی لباس متحدالشكل بپوشند، كلاه پهلوی برسر گذارند و نسبت به تقیدات دینی مست شوند، متمدن خواهند شد. درك او از تمدن رفتار متجدد مآبانه بود، نه اختراع و اكتشاف. شاه مغرور دل خوش بود كه با تغییر لباس و كنار گذشتن مذهب، جامعه متمدن خواهند شد. گرچه رضا شاه تجدد مآبی را از اوایل سلطنت در سر میپروراند، متحدالشكل كردن البسه در سال 1307، حضور خانوادهاش در حرم حضرت معصومه (س) و دیگر اقدامات او مؤید این مطلب بود، ولی سفر تركیه این تلقی را تقویت كرد. مخبرالسلطنه مینویسد: «فكر تشبه به اروپایی از آنجا [تركیه] به سر پهلوی آمد».6
رضا شاه بعد از مسافرت تركیه، از رفع حجاب زن ها صحبت میكرد و به هیأت دولت میگفت: «ما باید صوره و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول كلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود و چون برای عامهی مردم دفعتا مشكل است اقدام كنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حكمت، وزیر فرهنگ، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند».7
غالبا مطالبی كه در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان مورد تأكید قرار میگرفت این بودكه وجود حجاب اولا، خلاف تمدن، ثانیا خلاف قانون طبیعت میباشد، ثالثا سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه كار میشود.
در خاطرات افراد متعدد كه خود از دست اندركاران حكومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعهی كشف حجاب بیشتر مشهود میگردد. بدالملوك بامداد مینویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه ...، عدهای از زنان فرنگی انتخاب... و به آنها گفته شد كه مأموریت دارند تا جمعیتی تشكیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام كانون آزادی را برای خود اختیار كرد».
این كانون به ریاست خانم دولتآبادی وظیفه داشت برای متجدد كردن بانوان تلاش كند، به دلیل مقاومت اجتماعی، كانون عملا كاری از پیش نبرد، قار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد.8
انتشار این خبر با واكنشهای اجتماعی مواجه گردید. نخستین واكنش را علمای شیراز بروز دادند.
در فروردین 1314 دختران مدرسهی «مهر آیین شیراز» را واداشته بودند كه بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود كه شاه آماده میشد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملكه و دخترانش آنان را با غافلهی تمدن غربی همراه سازد. جریان اجبار محصلین به كشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود كه واقعهی خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض تبلور پیدا نكند بلكه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار كشف حجاب نماید. مقدمات امر این گونه بودكه در هفده دی ماه 1314 ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «كشف حجاب» نامگذاری شد.
حكمت كه خود در آفرینش كشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه مینویسد:
«بلافاصله بعد از مراسم 17 دی دو امر پیش آمد كه یكی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یك طرف بعضی از زنهای معلوم الحال به كافهها و رقاصخانهها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقصهای معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایكوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیسها در تهران و ... برحسب دستور وزارت كشور به زنان بیخبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به كشف حجاب میكردند ....»9
در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمیدادند ... بعضی از مأمورین زنهایی كه پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشیده [و] پاره پاره میكردند و اگر زن فرار میكرد او را تا توی خانهاش تعاقب میكردند و به این هم اكتفا نكرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش كرده، ... من این حركات وحشیانهی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ...»10
در این باره هدایت مینویسد:
« پلیس دستور یافت روسری از سر زنها بكشد، روسریها پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زنها دوام داشت».11
وقتی منابع دولتی و عوامل مؤثر حكومت به این صراحت از مقاومت سخن میگویند معلوم است كه این مقاومت ابعاد بسیار وسیعتری داشته است. درست پس از اعلام ضرورت كشف حجاب، مأمورین شهربانی تعرض وسیع را به حریم خانوادهها آغاز كردند. اگر ساده اندیشانه بپذیریم كه كشف حجاب خود تمدن بود و یا راه را به سوی متمدن شدن جامعه میگشود، نمیتوانیم این حقیقت را نادیده بگیریم كه هیچ رشد و تمدنی را نمیتوان و نباید به زور چماق حكومت به جامعه تحمیل كرد. آیا گسترش تمدن با عفت ناسازگار است؟ هدایت اجتماعی به سوی تمدن نه تنها نیاز به زور و فشار ندارد، بلكه به دلیل هماهنگی با طبیعت انسانی، بدون هیچ اجباری و فقط در پرتو مدیریت با شعور سیاسی جامعه به سرعت قابل حصول نیز هست.12
رضا شاه اگر به راستی به رشد و اعتلای اجتماعی جامعه میاندیشد و سیاست فرهنگی او به معنی نابود كردن ارزشهای اسلامی ـ ملی نبود، میباید كه زمینههای گسترش كار و تلاش و توسعهی اقتصادی را با توسعهی صنعت و فنآوری و انواع فعالیتهای شهری پدید میآورد.13
*تهاجم فرهنگی و كشف حجاب
بررسیهای تاریخی نشان میدهد كه مقدمات تهاجم فرهنگی در دوران سلطهی قاجار آغاز میشد و مسئله «كشف حجاب» را در راستای تهاجم غرب باید بررسی كرد. این تهاجم در زمان رضا شاه با قلدری و در زمان محمدرضا شاه با خدعه، نیرنگ و تبلیغات مسموم كننده انجام گرفت. كشف حجاب نبایستی امری ساده تلقی گردد باید آن را بسان كلیدی دانست كه در صورت قرار گرفتن در دست غرب به راحتی درهای بستهی ملت به روی اجنبی را باز كرد، فساد، فحشا و مواد مخدر را در جامعه رواج داد. منابع انسانی و ثروتهای این ملت به چپاول و غارت غربی ها رفت. آنها كه در زمان ناصرالدین قرار داد فروش انحصاری توتون را نتوانستند تحمیل كنند اما در قضیهی كشف حجاب موفق میشودند، پس باید به خوبی آنها را شناخت و از انگیزههایشان آگاه شد. بیتردید در كشف حجاب برای استكبار منافع بسیاری وجود داشته، در هر كشور اسلامی كه رفته از نخستین اقداماتش كشف حجاب بوده، چنانچه فرانسه در الجزایر به همین اقدام دست زد. مستر همفر، جاسوس انگلیس در كشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود آنجا كه نقاط قوت مسلمانها را بر میشمارد به مورد حجاب اشاره میكند و میگوید: «زنان آنان دارای حجاب محكم هستند كه نفوذ فساد در میانشان ممكن نیست». امروزه تهاجم فرهنگی ابعاد بسیار متنوع و سازمان یافتهای به خود گرفته كه مسأله كشف حجاب در این تهاجم به طور مستقمی مطرح نمیشود. لكن یك نتیجهی كلی از آن گرفته میشود و آن شكستن حریم بین زن و مرد و نشاندن آنها به التذاد جنسی حرام و نامشروع است و امالفساد همین جاست. برداشتن حجاب بین زن و مرد و از بین بردن حیا و عفت مقدمهای است برای تباهی نیروهای انسانی و چپاول ملتها، لذا طرح مسئله كشف حجاب دو فایدهی بزرگ خواهد داشت: فایده اول عبرت گرفتن از تاریخ كه به قول امام راحل (ره) [تاریخ] معلم انسانهاست. فایدهی دوم، فهم این نكته كه این توطئه و این حلقه از تهاجم فرهنگی خاتمه نیافته و دشمن همچنان درصدد است تا با بهرهگیری از شیوه های جدید به نتایج كشف حجاب دست یابد.14
* پیشینهی كشف حجاب در تاریخ معاصر
از فتنههای مهم بهاییت، فتنهی قرهالعین* بود. وی پس از جذب شدن به بهائیت هسمر خود را به سه فرزند رها كرد و به تبلیغ مرام ساختهی استعمار پرداخت. علت جذب وی به «باب» نه از جهت فكری بلكه به شهوت ـپرستیاش بود. خاندان او خاندان عفت، زهد و قناعت بودند و در چنین محیطی وسایل عیش و عشرت برای او مهیا نبود، برای رهایی از این قید و بند به حزبی پیوست كه به هیچ نظم و قاعدهای پایبند نبود. لذا قرهالعین به «بابیان» كه دارای مرام اشتراك جنسی بودند پیوست و نخستین نغمههای شوم بیحجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان نخستین زن بیحجاب در تاریخ معاصر مطرح كرد كه نه تنها در مجامع بیحجاب ظاهر میشد و تبلیغ بهاییت میكرد، بلكه بدون هیچ واهمهای عقاید و پندارهای سخیف بهاییت را در مورد مرام اشتراك جنسی شرح میداد و به حضار بشارت میداد كه از این پس نه تنها زنان آزاد و رها میتوانند در مجامع و اجتماعات حضور یابند بلكه یك زن میتواند با چند مرد زندگی زناشویی داشته باشد. بنابراین وی را باید از جملهی نخستین زنانی دانست كه در تاریخ معاصر (در زمان زمامداری ناصرالدین شاه) پوشش از سر و تن برگرفت و سنگ بنای بیحجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جا گذاشت. بعد از اعدام او، این قضیه خاتمه نیافت و در چهارچوب برنامهی ذكر شده، از طرف انجمنهای فراماسونری و غرب زدگان دنبال شد و رضا شاه مجری و تكمیل كنندهی آن گردید. در این راستا در كشورهای اسلامی چون مصر، الجزایر، تركیه و افغانستان و... نیز حركتهایی صورت گرفت. در مصر نخستین حركتی كه به عنوان آزادی زنان صورت گرفت در اواخر سلطنت «اسماعیل پاشا» بود. ولی برای اینكه بتواند ملت خود را به شاهراه تمدن برساند، متوسل به افكار غربیها شد و قلم بدستان مزوری در اطراف وی به نوشتن كتب و مقالات پرداختند از جملهی آنها «قاسم بیك امین» بود كه جملهی « هر شرط تحولی رفع حجاب است» از اوست. در الجزایر، نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزهی عظیمی علیه حجاب به ویژه چادر شروع كردند. مردم استمار زده مبارزهی منفی خود را بر علیه این اقدامات آغاز كردند. در تركیه مصطفی كمال پاشا كه بعدها به «آتاتورك» لقب یافت، پس از شكست پادشاه عثمانی دست به اسلامزدایی زد و دستور داد زنها كشف حجاب كنند و مردان تغییر كلاه به سبك اروپایی دهند.
در افغانستان نیز امانالله خاف پادشاه این كشو رپس از بازگشت از سفر اروپا به اقدامات خود بر علیه حجاب شدت بخشید و انجمن حمایت از نسوان تشكیل داد كه تبلیغ بیحجابی را در سر لوحهی كارهایش قرار داده بود. امانالله با زنش از ایران دین كردند، بیحجابی ملكه در افكار عمومی ایران اثر بدی گذاشت كه پس از بازگشت پادشاه به كشورش مردم بر سر تغییر كلاه و كشف حجاب علیه او قیام كرده و از سلطنت عزل شد.
در كشور ما نیز همچنان كه گفته شد با حركتهای سخیف قرهالعین جرقهی این پدیدهی شوم زده شد و به طور تدریخی ادامه پیدا كرد. فساد پادشاهان قاجار و گرایش آنها به مظاهرتمدن غربی موجب گسترش آن شد. ناصرالدین شاه با سفر به مسكو ضمن دیدار از نقاط دینی این شهر به تئاتر كارولین میرود، لباس بالرینها توجه وی را جلب میكند. در برگشت به ایران دستور میدهد زنان حرم از این نوع لباس بپوشند، این عمل موجب تغییراتی در لباس زنان جامعه شد ولی این تغییر و تحولات خیلی محدود بود. وضع به همین منوال ادامه داشت تا زمامداری رضا خان فرا رسید. وی كه متعهد به اجرای سیاستهای استعمار بود، پس از تاجگذاری به حمایت از كانونها و انجمنها پرداخت. این مراكز محل مناسبی برای تبلیغ بیحجابی بود، در سالهای 1305 و 1314 «جمعیت بیداری نسوان» و «كانون بانوان» تأسیس شدند. ریاست كانون با صدیقه دولت آبادی بود، وی از جمله زنانی بود كه چند سال قبل از كشف حجاب رسمی، بیحجاب از منزل خارج میشد. در این ایام جراید كشور در مراقبت شدید ادارهی سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیران آنها وابسته به حكومت و فراماسونری بودند و با ارائهی مقالات و عكسهای زنان بیحجاب و گاه عریان زمینه های فساد را مهیا میكردند.15
مهمترین زمینهی كشف حجاب تفسیر لباس مردان در سالهای 1304 و 1307 و 1314 ش بود. استعمار به خوبی میدانست كه مردان نسبت به پوشش زنان خود اهمیت زیادی میدهند و یكباره به كشف حجاب تن نمیدهند و فشار بدون تهیهی مقدمات همان نتیجهای را خواهد داد كه در افغانستان بر سر امانالله خان آمد، لذا بهتر آن دیدند كه از تغییر لباس مردان شروع كنند تا از این رهگذر هم ذهن جامعه را نسبت به تغییرات عمده كه جزء آداب و سنتهای اجتماعی به شمار میرفت آماده سازند، چرا كه مردان بر سر وضع خود و نوع لباس و كلاه... كمتر حساسیت به خرج میدهند و این تغییر را بعد از كمی فشار خواهند پذیرفت و این نخستین رخنه در دگرگونی ارزشهای سنتی و ملی خواهد بود و هم چنین عكسالعمل مردم را بسنجند. با توجه به اینكه برای متخلفین از آن جریمهی نقدی و حبس مقرر كرده بودند. این خود نوعی فشار بود لذا ابتدا اجبار به تغییر لباس و كلاه را در ادارات اجرا و سپس به صورت عمومی آن را اجباری میكردند تا در فاصلهی بین دو اجبار عكسالعملها را ارزیابی كرده و نتایج حاصله را استخراج كننده بدیهی بود در صورتی كه واكنشها عادی بود بیانگر تغییر تفكر و فرهنگ جامعه به شمار میآمد زیرا مسئله لباس، شكل و نوع آن یك مسئله سطحی و ساده نیست بلكه كسی، لباس خود را تغییر میدهد كه پیش از آن نوع تفكر و فرهنگ خود را تغییر داده باشد. بالاخره حكومت وابستهی پهلوی با تغییر كلاه پهلوی به شاپور (لگنی)، دگرگونی مورد نظرش را به اجرا گذاشت و زمینه را برای كشف حجاب فراهم نمود تا این كه در 17 دی 1314 رضا شاه به همراه تاج الملكوك، شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملكه و دخترانش بدون حجاب در آنجا ظاهر شدند. از آن روز فجایع این اقدام ضد اسلامی و ملی در شكلهای مختلف آغاز شد و همه ی نیروهای امنیتی و نظامی برای اجرای آن بسیج شدند.16
شاید برخی بر این باور باشند كه تغییر لباس و كشف حجاب امری ساده و سطحی بوده است. این گمان ناشی از عدم شناخت عظمت وجودی زن و مردم و تفاوتهای آن دو میباشد. منتسكیو ضمن اشاره به این تفاوتها بر لزوم حفظ حیا و حجاب تأكید كرده و میگوید: «قوانین طبیعت حكم میكند زن خوددار باشد. زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را میتوان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معقتدند كه زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».17
همچنان كه گفته شد تغییر لباس در زنان و مردان ناشی از تغییر فرهنگ و عقیدهی شخصی است، گرچه در ابتدای سیطرهی رضاخان این مورد با زور سر نیزه تا حدودی در جامعه پیاده شد ولی «خو» دادن مردم به آن و پذیرش تدریجی آن از سوی مردم موجب ایجاد نوعی تفكر در خصوص فرهنگ و عقیده گردید. آیا استعمار و عامل آن رضا شاه در این مبارزه پیروزگر شدند و با برگرفتن حجاب از سر و تن زنها و گذاشتن و پوشاندن كلاه و لابس اروپایی بر سر و تن مردمان توانستند نور عشق به اسلام را از تن و روح ملت بزدایند.
ملت و روحانیت در این مبارزهی بی امان حماسههایی خلق كردند كه نمونههای آن را در مبارزه آنها با حكومت محمدرضا پهلوی میتوان سراغ گرفت، قیام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع كثیری از آنها نقطهی اوج این مبارزات بود. و از آن واقعهی جانگذاز تا سقوط پهلوی اول و دوم این مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینكه خداوند متعال پاداش این مبارزات و از جان گذشتگیها را پیروزی انقلاب اسلامی كه از بینظیرترین انقلابات تاریخ است، قرار داد و آن را مقدمه ای برای ظهور مهدی موعود (عج) قرار داد.18
* كشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی
درباره كشف حجاب در عصر پهلوی كتابهای متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر میآید كه بین رضا شاه و آتاتورك رابطهای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده سالهی خود تنها یك بار به خارج از كشور سفر كرد. سفری كه ثمرهی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به تركیه سفر كرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد كه از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر كشاورزان بخواهند هنگام كار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده كنند، اشكالی ندارد.19
پیشتر گفته شد، تغییر پوشش و تفكر بینابین آن در دوران قاجار شكل گرفت. شاهان قاجار در مسافرتهای فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوششان آمده بود بدشان نمیآمد كه زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عكسهای برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به كل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی كوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یك از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمیشود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد كه پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به تركیه با تبلیغات دامنهدار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینهی پذیرش كشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به كشوری سفر كرده بود كه پدیدهی پان تركیسم آن با محوریت مصطفی كمال پاشا میرفت تا به سبك اروپا شكل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به تركیه و اقدامات آتاتورك حتی قبل از اینكه بر اریكه سلطنت ایران تكیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامهی «مورنینگ پست» در شمارهی 12 خود مینویسد: «رضا خان به كارهای مصطفی كمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامهی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شمارهی دیگر این نشریه، عدم تقلید كامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم میداند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب كرد، حضور زنان و دختران بیحجاب در مراكز علمی و آموزشی این كشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر كبیر ایران اظهار میدارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام كنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است كه خطاب به رییس الوزراء میگوید: «نزدیك دو سال [است] كه این موضوع ـكشف حجاب ـسخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی كه به تركیه رفتم و زنهای آنجا را دیدم كه «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».20 رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این كه میبینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شدهاند». معلوم میشود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفتهی زنان میپنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی كشف حجاب، قانون متحدالشكل شدن البسه در سال 1307 ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه كوشید تا كشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یك قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامهای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخشنامهی دولت به تاریخ بهمن ماه 1314 چنین آمده بود: منظر به اینكه استقبال خانمها در تهیهی لباس تجدد باعث سوء استفادهی اصناف و كسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع میشوند».21
موضوع كشف حجاب سایر مكاتبات اداری سالهای نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مكاتبات و بخشنامهها حكایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بیبند و باری و برهنگی كعبهی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم میشود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنهها حوری قدرتمند داشت، لكن میشود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه میگوید: «... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران] كه اوهام مردم در تردید بود كه آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل میشود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی كه آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعتشان بود، به عرصهی ظهور رساندند. شهرت داشت كه نمایندگان در چند جلسهی سری مجلس قرار داده بودند كه مطالبات روسها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره كه از عزم ثابت شان خبر میداد، بیرون آمده درحالتی كه در چادرهای سیاه و نقابهای مشبك سفید مستور بوده و حركت نظامی مینمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود تپانچه پنهان داشتند یكسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند كه تمام آنها را اجازهی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچههای خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره كرده و دور انداخته و ارادهی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف كردند كه اگر وكلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را كشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم».22
در بحثهای اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است كه زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
پس از مشروطیت به دلیل امكان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصههای فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشكار شد. در تمامی این عرصهها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفكر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشاركتی فعال داشت. آنان از رواج بیبندوباری كه بنیانهای اعتقادی، فكری و اخلاقی جامعه را متزلزل میكرد به شدت انتقاد میكردند. روزنامهی شكوفه، نخستین روزنامهی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حركاتی است كه بعضی از زنها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است كه در معبر عام، فرق اسلامی را شكسته، پردهی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب كرده و بر ضد آیهی شریفهی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینتهای خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حركات و سكنات مخصوص و از اینها بدتر، آن جوانان بیغیرت و عصمت، لا مذهب میباشند كه خودشان را مانند زنان میسازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمیكنند و از مردم خجالت نمیكشند».23
برای كشف حجاب اجهافات و بد رفتاریهای بسیاری بر مردم روا میشد، با فرا رسیدن شهریور 1320 و با خروج رضا خان از ایران، كشف حجاب وارد مرحلهی تازهای شد و در دورهی پهلوی دوم علیرغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد میشد.
* حجاب زدایی در اندیشهی منورالفكران
واقعیت این است كه در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنهای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشهگران مشروطه كه كم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] كه برداشتن روبند و نقات بود، عملی كردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینهی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی كه به عنوان یكی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان كه قبلا گفته شد در هفده دی ماه 1314 از سوی خانواده و شخص شاه كشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود كه اندیشهی كشف حجاب و حجاب زدایی و حركت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلكه وی این اندیشه را در سطح گستردهای عملی ساخت. این منورالفكران جنبش مشروطه خواهی بودند كه حجاب زدایی را مطرح ساختند. یكی از متقدمان، میرزا ملكم خان بود، وی اعتقاد داشت كه نه تنها باید در حوزهی فنی و فنآوری از غرب تقلید كرد؛ كه در حوزهی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربیها به همان میزان كه در صنایع پیشرفت كردهاند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نمودهاند». از منظر این افراد یكی از زمینهها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یكی از شیفتگان تمدن جدید غربی كه اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار میدهد میرزا فتحعلی آخوندزاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت كامله را یكبارگی گم كردهاند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت كاملا محرومند. بر شما لازم است كه بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی دربارهی حجاب میگفت: «كسانی كه بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیهی حجاب را منسوخ خواهند كرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر میكند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملكت داخل میكنید، چنانچه این رسم قبل از غلبهی عربها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفكر میرزا آقاخان كرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غربزدگی، نگاه باستان گرایانهی، وی به سلسلههای قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...» در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان مینویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آییننامههای ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عربها نیز پیداست. این درحالی است كه مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی میداند:
«منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
«هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران كه دست میزنیم ریشهی او كاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یكی از آنها حجاب بیمروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریك زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پردهی حجاب و كفن جلباب مستور و در خانهها چون كور محجوب ، مهجور گشتهاند...»24
علیرغم این كه چنین اندیشهگرانی موضوع كشف حجاب را مطرح میكردند، اما اقدامات علمی حاكمیت در اواخر دورهی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشهی كشف حجاب، مقدمهای بر اقدامات عملی در این راستاست.
پانوشتها:
1- مرتضی ، جعفری و همكاران ، واقعه كشف حجاب، تهران ، سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی ، چاپ دوم ، 1373 ، ص هفت
2- همان ، صص نه ـ ده
3- همان ، ص شانزده
4- همان ، ص نوزده
5- همان ، صص نوزده ـ بیست
6- همان ، ص بیست و سه
7- همان ، صص بیست و سه و بیست و چهار
8- همان ، ص بیست و پنج
9- همان ، صص بیست و پنج ـ بیست و شش ـ بیست و هفت
10- همان ، ص بیست و هفت
11- همان ، ص بیست و هفت
12- همان ، ص بیست و هشت
13- همان ، ص بیست و نه
14- حكایت كشف حجاب، واحد تحقیقات مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، تهران ، مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، 1373، صص 7، 13 و 14
* ـ نام اصلی او «فاطمه» یا «زرین تاج» بود و در یك خا نوادهی روحانی به دنیا آمده بود.
15- مهستی، ابوذرجمهری و همكاران، نشست تخصصی كشف حجاب، تهران ، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، چاپ اول، 1384، صص 136-140
16- همان ، صص 14-142
17- همان ، ص 142
18- همان ، صص 148-149
19- همان ، ص 11
20- همان ، ص 62
21- همان ، صص 15، 12 و 16
22- همان ، صص 22-23
23-همان ، صص ، 23-24
24- همان ، صص 55 ، 56 و 57
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
بطور طبیعی ظهور زن در عرصهی حیات ملی ایرانیان همراه حضور مرد در این سامان است، از بدو آفرینش تا به امروز، پیوستگی و وابستگی این دو به یكدیگر هویدا است.1 صاحب نظرانی كه دربارهی وضع زنان ایرانی و نحوه پوشش آنان در خلال تاریخ بررسی كردهاند بر این باورند كه اقوام این مرز و بوم مردمی فكور، پر تلاش و اخلاقی بودهاند و گواه بارز بر حیات فكری آنان اعتقاد به وحدانیت خالق و روز رستاخیز میباشد. این امتیاز عظیم نشان دهندهی فضل الهی بر مردم این دیار است. «هردوت» و «گزنفوت» و دیگر بیگانگان در آثارشان به رغم دشمنیهای بین یونان و ایران اذعان داشتهاند كه ایرانیان مردمی پایبند به مبانی دینی، سخت كوش ... بودهاند و از تقوی، كرامت و عزت انسانی برخوردار بودهاند. این گونه خصوصیات تا ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان از وجوه تمایز جوامع ایرانی بود. در طی تاریخ هزار و چهارصد ساله به رغم همهی گرفتاری های مردم این مرز و بوم هیچ جهانگرد و مورخ روشن ضمیری نیست كه از صفا و صمیمت ایرانیان سخن نرانده باشد، مرد و زن ایرانی به نجابت، حسن خلق، پاكدامنی و درستكاری ستوده شدهاند.2
از نظر پوشش، در فرهنگ پوششی ایل نشینان ایران نه فقط زنان به حفظ حجاب و لباسهای بلند ملزم بودند بلكه مردان نیز البسهی گشاد به تن میكردند حتی بیكلاهی را عیب میشمردند.3
دركل، جامعهی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه میداشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمیپوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری میكردند. فقط پس از مسافرتهای فرنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد. از این زمان است كه میبینیم لباسهای رقاصگان اروپایی به ذائقه شاه خوش میآید و در میان گروهی از «عملهی طرب» مرسوم میشود. با وجود این تا زمان كشف حجاب رضا شاهی یك نمونه هم یافت نمیشود كه تصویر زنان ایرانی حتی درباری سر برهنه و بیحجاب نشان داده شود.4
اما رضا شاه در جهت تشدید وابستگی به نظام بینالمللی كه نظام سنتی ایران بزرگترین رمز آن بود به تجددگرایی روی آورد و پدیدهی كشف حجاب با آهنگ تندتری پیگیری شد و اجرای آن با خشونت قرین گشت.5
هدف استعمار تهاجم به ارزشهای دینی از جمله «حجاب» زن مسلمان بوده است اقدام رضا شاه علیه پوشیدگی زنان نشانهی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. حضور میسیونهای مذهبی، نشر مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی، نهایتا فكر تشبه به غرب از جمله عواملی بود كه به اجرای سیاست كشف حجاب كمك كرد. خواستههای نفسانی شهوترانانی چون تیمورتاش و همفكران او نیز به روند كشف حجاب كمك كرد. رضا شاه مدعی بود مردم وقتی لباس متحدالشكل بپوشند، كلاه پهلوی برسر گذارند و نسبت به تقیدات دینی مست شوند، متمدن خواهند شد. درك او از تمدن رفتار متجدد مآبانه بود، نه اختراع و اكتشاف. شاه مغرور دل خوش بود كه با تغییر لباس و كنار گذشتن مذهب، جامعه متمدن خواهند شد. گرچه رضا شاه تجدد مآبی را از اوایل سلطنت در سر میپروراند، متحدالشكل كردن البسه در سال 1307، حضور خانوادهاش در حرم حضرت معصومه (س) و دیگر اقدامات او مؤید این مطلب بود، ولی سفر تركیه این تلقی را تقویت كرد. مخبرالسلطنه مینویسد: «فكر تشبه به اروپایی از آنجا [تركیه] به سر پهلوی آمد».6
رضا شاه بعد از مسافرت تركیه، از رفع حجاب زن ها صحبت میكرد و به هیأت دولت میگفت: «ما باید صوره و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول كلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود و چون برای عامهی مردم دفعتا مشكل است اقدام كنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حكمت، وزیر فرهنگ، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند».7
غالبا مطالبی كه در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان مورد تأكید قرار میگرفت این بودكه وجود حجاب اولا، خلاف تمدن، ثانیا خلاف قانون طبیعت میباشد، ثالثا سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه كار میشود.
در خاطرات افراد متعدد كه خود از دست اندركاران حكومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعهی كشف حجاب بیشتر مشهود میگردد. بدالملوك بامداد مینویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه ...، عدهای از زنان فرنگی انتخاب... و به آنها گفته شد كه مأموریت دارند تا جمعیتی تشكیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام كانون آزادی را برای خود اختیار كرد».
این كانون به ریاست خانم دولتآبادی وظیفه داشت برای متجدد كردن بانوان تلاش كند، به دلیل مقاومت اجتماعی، كانون عملا كاری از پیش نبرد، قار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد.8
انتشار این خبر با واكنشهای اجتماعی مواجه گردید. نخستین واكنش را علمای شیراز بروز دادند.
در فروردین 1314 دختران مدرسهی «مهر آیین شیراز» را واداشته بودند كه بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود كه شاه آماده میشد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملكه و دخترانش آنان را با غافلهی تمدن غربی همراه سازد. جریان اجبار محصلین به كشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود كه واقعهی خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض تبلور پیدا نكند بلكه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار كشف حجاب نماید. مقدمات امر این گونه بودكه در هفده دی ماه 1314 ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «كشف حجاب» نامگذاری شد.
حكمت كه خود در آفرینش كشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه مینویسد:
«بلافاصله بعد از مراسم 17 دی دو امر پیش آمد كه یكی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یك طرف بعضی از زنهای معلوم الحال به كافهها و رقاصخانهها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقصهای معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایكوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیسها در تهران و ... برحسب دستور وزارت كشور به زنان بیخبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به كشف حجاب میكردند ....»9
در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمیدادند ... بعضی از مأمورین زنهایی كه پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشیده [و] پاره پاره میكردند و اگر زن فرار میكرد او را تا توی خانهاش تعاقب میكردند و به این هم اكتفا نكرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش كرده، ... من این حركات وحشیانهی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ...»10
در این باره هدایت مینویسد:
« پلیس دستور یافت روسری از سر زنها بكشد، روسریها پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زنها دوام داشت».11
وقتی منابع دولتی و عوامل مؤثر حكومت به این صراحت از مقاومت سخن میگویند معلوم است كه این مقاومت ابعاد بسیار وسیعتری داشته است. درست پس از اعلام ضرورت كشف حجاب، مأمورین شهربانی تعرض وسیع را به حریم خانوادهها آغاز كردند. اگر ساده اندیشانه بپذیریم كه كشف حجاب خود تمدن بود و یا راه را به سوی متمدن شدن جامعه میگشود، نمیتوانیم این حقیقت را نادیده بگیریم كه هیچ رشد و تمدنی را نمیتوان و نباید به زور چماق حكومت به جامعه تحمیل كرد. آیا گسترش تمدن با عفت ناسازگار است؟ هدایت اجتماعی به سوی تمدن نه تنها نیاز به زور و فشار ندارد، بلكه به دلیل هماهنگی با طبیعت انسانی، بدون هیچ اجباری و فقط در پرتو مدیریت با شعور سیاسی جامعه به سرعت قابل حصول نیز هست.12
رضا شاه اگر به راستی به رشد و اعتلای اجتماعی جامعه میاندیشد و سیاست فرهنگی او به معنی نابود كردن ارزشهای اسلامی ـ ملی نبود، میباید كه زمینههای گسترش كار و تلاش و توسعهی اقتصادی را با توسعهی صنعت و فنآوری و انواع فعالیتهای شهری پدید میآورد.13
*تهاجم فرهنگی و كشف حجاب
بررسیهای تاریخی نشان میدهد كه مقدمات تهاجم فرهنگی در دوران سلطهی قاجار آغاز میشد و مسئله «كشف حجاب» را در راستای تهاجم غرب باید بررسی كرد. این تهاجم در زمان رضا شاه با قلدری و در زمان محمدرضا شاه با خدعه، نیرنگ و تبلیغات مسموم كننده انجام گرفت. كشف حجاب نبایستی امری ساده تلقی گردد باید آن را بسان كلیدی دانست كه در صورت قرار گرفتن در دست غرب به راحتی درهای بستهی ملت به روی اجنبی را باز كرد، فساد، فحشا و مواد مخدر را در جامعه رواج داد. منابع انسانی و ثروتهای این ملت به چپاول و غارت غربی ها رفت. آنها كه در زمان ناصرالدین قرار داد فروش انحصاری توتون را نتوانستند تحمیل كنند اما در قضیهی كشف حجاب موفق میشودند، پس باید به خوبی آنها را شناخت و از انگیزههایشان آگاه شد. بیتردید در كشف حجاب برای استكبار منافع بسیاری وجود داشته، در هر كشور اسلامی كه رفته از نخستین اقداماتش كشف حجاب بوده، چنانچه فرانسه در الجزایر به همین اقدام دست زد. مستر همفر، جاسوس انگلیس در كشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود آنجا كه نقاط قوت مسلمانها را بر میشمارد به مورد حجاب اشاره میكند و میگوید: «زنان آنان دارای حجاب محكم هستند كه نفوذ فساد در میانشان ممكن نیست». امروزه تهاجم فرهنگی ابعاد بسیار متنوع و سازمان یافتهای به خود گرفته كه مسأله كشف حجاب در این تهاجم به طور مستقمی مطرح نمیشود. لكن یك نتیجهی كلی از آن گرفته میشود و آن شكستن حریم بین زن و مرد و نشاندن آنها به التذاد جنسی حرام و نامشروع است و امالفساد همین جاست. برداشتن حجاب بین زن و مرد و از بین بردن حیا و عفت مقدمهای است برای تباهی نیروهای انسانی و چپاول ملتها، لذا طرح مسئله كشف حجاب دو فایدهی بزرگ خواهد داشت: فایده اول عبرت گرفتن از تاریخ كه به قول امام راحل (ره) [تاریخ] معلم انسانهاست. فایدهی دوم، فهم این نكته كه این توطئه و این حلقه از تهاجم فرهنگی خاتمه نیافته و دشمن همچنان درصدد است تا با بهرهگیری از شیوه های جدید به نتایج كشف حجاب دست یابد.14
* پیشینهی كشف حجاب در تاریخ معاصر
از فتنههای مهم بهاییت، فتنهی قرهالعین* بود. وی پس از جذب شدن به بهائیت هسمر خود را به سه فرزند رها كرد و به تبلیغ مرام ساختهی استعمار پرداخت. علت جذب وی به «باب» نه از جهت فكری بلكه به شهوت ـپرستیاش بود. خاندان او خاندان عفت، زهد و قناعت بودند و در چنین محیطی وسایل عیش و عشرت برای او مهیا نبود، برای رهایی از این قید و بند به حزبی پیوست كه به هیچ نظم و قاعدهای پایبند نبود. لذا قرهالعین به «بابیان» كه دارای مرام اشتراك جنسی بودند پیوست و نخستین نغمههای شوم بیحجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان نخستین زن بیحجاب در تاریخ معاصر مطرح كرد كه نه تنها در مجامع بیحجاب ظاهر میشد و تبلیغ بهاییت میكرد، بلكه بدون هیچ واهمهای عقاید و پندارهای سخیف بهاییت را در مورد مرام اشتراك جنسی شرح میداد و به حضار بشارت میداد كه از این پس نه تنها زنان آزاد و رها میتوانند در مجامع و اجتماعات حضور یابند بلكه یك زن میتواند با چند مرد زندگی زناشویی داشته باشد. بنابراین وی را باید از جملهی نخستین زنانی دانست كه در تاریخ معاصر (در زمان زمامداری ناصرالدین شاه) پوشش از سر و تن برگرفت و سنگ بنای بیحجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جا گذاشت. بعد از اعدام او، این قضیه خاتمه نیافت و در چهارچوب برنامهی ذكر شده، از طرف انجمنهای فراماسونری و غرب زدگان دنبال شد و رضا شاه مجری و تكمیل كنندهی آن گردید. در این راستا در كشورهای اسلامی چون مصر، الجزایر، تركیه و افغانستان و... نیز حركتهایی صورت گرفت. در مصر نخستین حركتی كه به عنوان آزادی زنان صورت گرفت در اواخر سلطنت «اسماعیل پاشا» بود. ولی برای اینكه بتواند ملت خود را به شاهراه تمدن برساند، متوسل به افكار غربیها شد و قلم بدستان مزوری در اطراف وی به نوشتن كتب و مقالات پرداختند از جملهی آنها «قاسم بیك امین» بود كه جملهی « هر شرط تحولی رفع حجاب است» از اوست. در الجزایر، نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزهی عظیمی علیه حجاب به ویژه چادر شروع كردند. مردم استمار زده مبارزهی منفی خود را بر علیه این اقدامات آغاز كردند. در تركیه مصطفی كمال پاشا كه بعدها به «آتاتورك» لقب یافت، پس از شكست پادشاه عثمانی دست به اسلامزدایی زد و دستور داد زنها كشف حجاب كنند و مردان تغییر كلاه به سبك اروپایی دهند.
در افغانستان نیز امانالله خاف پادشاه این كشو رپس از بازگشت از سفر اروپا به اقدامات خود بر علیه حجاب شدت بخشید و انجمن حمایت از نسوان تشكیل داد كه تبلیغ بیحجابی را در سر لوحهی كارهایش قرار داده بود. امانالله با زنش از ایران دین كردند، بیحجابی ملكه در افكار عمومی ایران اثر بدی گذاشت كه پس از بازگشت پادشاه به كشورش مردم بر سر تغییر كلاه و كشف حجاب علیه او قیام كرده و از سلطنت عزل شد.
در كشور ما نیز همچنان كه گفته شد با حركتهای سخیف قرهالعین جرقهی این پدیدهی شوم زده شد و به طور تدریخی ادامه پیدا كرد. فساد پادشاهان قاجار و گرایش آنها به مظاهرتمدن غربی موجب گسترش آن شد. ناصرالدین شاه با سفر به مسكو ضمن دیدار از نقاط دینی این شهر به تئاتر كارولین میرود، لباس بالرینها توجه وی را جلب میكند. در برگشت به ایران دستور میدهد زنان حرم از این نوع لباس بپوشند، این عمل موجب تغییراتی در لباس زنان جامعه شد ولی این تغییر و تحولات خیلی محدود بود. وضع به همین منوال ادامه داشت تا زمامداری رضا خان فرا رسید. وی كه متعهد به اجرای سیاستهای استعمار بود، پس از تاجگذاری به حمایت از كانونها و انجمنها پرداخت. این مراكز محل مناسبی برای تبلیغ بیحجابی بود، در سالهای 1305 و 1314 «جمعیت بیداری نسوان» و «كانون بانوان» تأسیس شدند. ریاست كانون با صدیقه دولت آبادی بود، وی از جمله زنانی بود كه چند سال قبل از كشف حجاب رسمی، بیحجاب از منزل خارج میشد. در این ایام جراید كشور در مراقبت شدید ادارهی سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیران آنها وابسته به حكومت و فراماسونری بودند و با ارائهی مقالات و عكسهای زنان بیحجاب و گاه عریان زمینه های فساد را مهیا میكردند.15
مهمترین زمینهی كشف حجاب تفسیر لباس مردان در سالهای 1304 و 1307 و 1314 ش بود. استعمار به خوبی میدانست كه مردان نسبت به پوشش زنان خود اهمیت زیادی میدهند و یكباره به كشف حجاب تن نمیدهند و فشار بدون تهیهی مقدمات همان نتیجهای را خواهد داد كه در افغانستان بر سر امانالله خان آمد، لذا بهتر آن دیدند كه از تغییر لباس مردان شروع كنند تا از این رهگذر هم ذهن جامعه را نسبت به تغییرات عمده كه جزء آداب و سنتهای اجتماعی به شمار میرفت آماده سازند، چرا كه مردان بر سر وضع خود و نوع لباس و كلاه... كمتر حساسیت به خرج میدهند و این تغییر را بعد از كمی فشار خواهند پذیرفت و این نخستین رخنه در دگرگونی ارزشهای سنتی و ملی خواهد بود و هم چنین عكسالعمل مردم را بسنجند. با توجه به اینكه برای متخلفین از آن جریمهی نقدی و حبس مقرر كرده بودند. این خود نوعی فشار بود لذا ابتدا اجبار به تغییر لباس و كلاه را در ادارات اجرا و سپس به صورت عمومی آن را اجباری میكردند تا در فاصلهی بین دو اجبار عكسالعملها را ارزیابی كرده و نتایج حاصله را استخراج كننده بدیهی بود در صورتی كه واكنشها عادی بود بیانگر تغییر تفكر و فرهنگ جامعه به شمار میآمد زیرا مسئله لباس، شكل و نوع آن یك مسئله سطحی و ساده نیست بلكه كسی، لباس خود را تغییر میدهد كه پیش از آن نوع تفكر و فرهنگ خود را تغییر داده باشد. بالاخره حكومت وابستهی پهلوی با تغییر كلاه پهلوی به شاپور (لگنی)، دگرگونی مورد نظرش را به اجرا گذاشت و زمینه را برای كشف حجاب فراهم نمود تا این كه در 17 دی 1314 رضا شاه به همراه تاج الملكوك، شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملكه و دخترانش بدون حجاب در آنجا ظاهر شدند. از آن روز فجایع این اقدام ضد اسلامی و ملی در شكلهای مختلف آغاز شد و همه ی نیروهای امنیتی و نظامی برای اجرای آن بسیج شدند.16
شاید برخی بر این باور باشند كه تغییر لباس و كشف حجاب امری ساده و سطحی بوده است. این گمان ناشی از عدم شناخت عظمت وجودی زن و مردم و تفاوتهای آن دو میباشد. منتسكیو ضمن اشاره به این تفاوتها بر لزوم حفظ حیا و حجاب تأكید كرده و میگوید: «قوانین طبیعت حكم میكند زن خوددار باشد. زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را میتوان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معقتدند كه زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».17
همچنان كه گفته شد تغییر لباس در زنان و مردان ناشی از تغییر فرهنگ و عقیدهی شخصی است، گرچه در ابتدای سیطرهی رضاخان این مورد با زور سر نیزه تا حدودی در جامعه پیاده شد ولی «خو» دادن مردم به آن و پذیرش تدریجی آن از سوی مردم موجب ایجاد نوعی تفكر در خصوص فرهنگ و عقیده گردید. آیا استعمار و عامل آن رضا شاه در این مبارزه پیروزگر شدند و با برگرفتن حجاب از سر و تن زنها و گذاشتن و پوشاندن كلاه و لابس اروپایی بر سر و تن مردمان توانستند نور عشق به اسلام را از تن و روح ملت بزدایند.
ملت و روحانیت در این مبارزهی بی امان حماسههایی خلق كردند كه نمونههای آن را در مبارزه آنها با حكومت محمدرضا پهلوی میتوان سراغ گرفت، قیام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع كثیری از آنها نقطهی اوج این مبارزات بود. و از آن واقعهی جانگذاز تا سقوط پهلوی اول و دوم این مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینكه خداوند متعال پاداش این مبارزات و از جان گذشتگیها را پیروزی انقلاب اسلامی كه از بینظیرترین انقلابات تاریخ است، قرار داد و آن را مقدمه ای برای ظهور مهدی موعود (عج) قرار داد.18
* كشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی
درباره كشف حجاب در عصر پهلوی كتابهای متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر میآید كه بین رضا شاه و آتاتورك رابطهای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده سالهی خود تنها یك بار به خارج از كشور سفر كرد. سفری كه ثمرهی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به تركیه سفر كرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد كه از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر كشاورزان بخواهند هنگام كار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده كنند، اشكالی ندارد.19
پیشتر گفته شد، تغییر پوشش و تفكر بینابین آن در دوران قاجار شكل گرفت. شاهان قاجار در مسافرتهای فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوششان آمده بود بدشان نمیآمد كه زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عكسهای برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به كل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی كوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یك از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمیشود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد كه پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به تركیه با تبلیغات دامنهدار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینهی پذیرش كشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به كشوری سفر كرده بود كه پدیدهی پان تركیسم آن با محوریت مصطفی كمال پاشا میرفت تا به سبك اروپا شكل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به تركیه و اقدامات آتاتورك حتی قبل از اینكه بر اریكه سلطنت ایران تكیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامهی «مورنینگ پست» در شمارهی 12 خود مینویسد: «رضا خان به كارهای مصطفی كمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامهی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شمارهی دیگر این نشریه، عدم تقلید كامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم میداند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب كرد، حضور زنان و دختران بیحجاب در مراكز علمی و آموزشی این كشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر كبیر ایران اظهار میدارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام كنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است كه خطاب به رییس الوزراء میگوید: «نزدیك دو سال [است] كه این موضوع ـكشف حجاب ـسخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی كه به تركیه رفتم و زنهای آنجا را دیدم كه «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».20 رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این كه میبینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شدهاند». معلوم میشود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفتهی زنان میپنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی كشف حجاب، قانون متحدالشكل شدن البسه در سال 1307 ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه كوشید تا كشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یك قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامهای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخشنامهی دولت به تاریخ بهمن ماه 1314 چنین آمده بود: منظر به اینكه استقبال خانمها در تهیهی لباس تجدد باعث سوء استفادهی اصناف و كسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع میشوند».21
موضوع كشف حجاب سایر مكاتبات اداری سالهای نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مكاتبات و بخشنامهها حكایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بیبند و باری و برهنگی كعبهی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم میشود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنهها حوری قدرتمند داشت، لكن میشود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه میگوید: «... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران] كه اوهام مردم در تردید بود كه آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل میشود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی كه آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعتشان بود، به عرصهی ظهور رساندند. شهرت داشت كه نمایندگان در چند جلسهی سری مجلس قرار داده بودند كه مطالبات روسها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره كه از عزم ثابت شان خبر میداد، بیرون آمده درحالتی كه در چادرهای سیاه و نقابهای مشبك سفید مستور بوده و حركت نظامی مینمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود تپانچه پنهان داشتند یكسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند كه تمام آنها را اجازهی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچههای خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره كرده و دور انداخته و ارادهی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف كردند كه اگر وكلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را كشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم».22
در بحثهای اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است كه زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
پس از مشروطیت به دلیل امكان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصههای فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشكار شد. در تمامی این عرصهها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفكر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشاركتی فعال داشت. آنان از رواج بیبندوباری كه بنیانهای اعتقادی، فكری و اخلاقی جامعه را متزلزل میكرد به شدت انتقاد میكردند. روزنامهی شكوفه، نخستین روزنامهی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حركاتی است كه بعضی از زنها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است كه در معبر عام، فرق اسلامی را شكسته، پردهی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب كرده و بر ضد آیهی شریفهی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینتهای خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حركات و سكنات مخصوص و از اینها بدتر، آن جوانان بیغیرت و عصمت، لا مذهب میباشند كه خودشان را مانند زنان میسازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمیكنند و از مردم خجالت نمیكشند».23
برای كشف حجاب اجهافات و بد رفتاریهای بسیاری بر مردم روا میشد، با فرا رسیدن شهریور 1320 و با خروج رضا خان از ایران، كشف حجاب وارد مرحلهی تازهای شد و در دورهی پهلوی دوم علیرغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد میشد.
* حجاب زدایی در اندیشهی منورالفكران
واقعیت این است كه در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنهای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشهگران مشروطه كه كم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] كه برداشتن روبند و نقات بود، عملی كردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینهی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی كه به عنوان یكی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان كه قبلا گفته شد در هفده دی ماه 1314 از سوی خانواده و شخص شاه كشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود كه اندیشهی كشف حجاب و حجاب زدایی و حركت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلكه وی این اندیشه را در سطح گستردهای عملی ساخت. این منورالفكران جنبش مشروطه خواهی بودند كه حجاب زدایی را مطرح ساختند. یكی از متقدمان، میرزا ملكم خان بود، وی اعتقاد داشت كه نه تنها باید در حوزهی فنی و فنآوری از غرب تقلید كرد؛ كه در حوزهی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربیها به همان میزان كه در صنایع پیشرفت كردهاند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نمودهاند». از منظر این افراد یكی از زمینهها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یكی از شیفتگان تمدن جدید غربی كه اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار میدهد میرزا فتحعلی آخوندزاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت كامله را یكبارگی گم كردهاند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت كاملا محرومند. بر شما لازم است كه بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی دربارهی حجاب میگفت: «كسانی كه بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیهی حجاب را منسوخ خواهند كرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر میكند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملكت داخل میكنید، چنانچه این رسم قبل از غلبهی عربها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفكر میرزا آقاخان كرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غربزدگی، نگاه باستان گرایانهی، وی به سلسلههای قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...» در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان مینویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آییننامههای ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عربها نیز پیداست. این درحالی است كه مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی میداند:
«منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
«هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران كه دست میزنیم ریشهی او كاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یكی از آنها حجاب بیمروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریك زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پردهی حجاب و كفن جلباب مستور و در خانهها چون كور محجوب ، مهجور گشتهاند...»24
علیرغم این كه چنین اندیشهگرانی موضوع كشف حجاب را مطرح میكردند، اما اقدامات علمی حاكمیت در اواخر دورهی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشهی كشف حجاب، مقدمهای بر اقدامات عملی در این راستاست.
پانوشتها:
1- مرتضی ، جعفری و همكاران ، واقعه كشف حجاب، تهران ، سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی ، چاپ دوم ، 1373 ، ص هفت
2- همان ، صص نه ـ ده
3- همان ، ص شانزده
4- همان ، ص نوزده
5- همان ، صص نوزده ـ بیست
6- همان ، ص بیست و سه
7- همان ، صص بیست و سه و بیست و چهار
8- همان ، ص بیست و پنج
9- همان ، صص بیست و پنج ـ بیست و شش ـ بیست و هفت
10- همان ، ص بیست و هفت
11- همان ، ص بیست و هفت
12- همان ، ص بیست و هشت
13- همان ، ص بیست و نه
14- حكایت كشف حجاب، واحد تحقیقات مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، تهران ، مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، 1373، صص 7، 13 و 14
* ـ نام اصلی او «فاطمه» یا «زرین تاج» بود و در یك خا نوادهی روحانی به دنیا آمده بود.
15- مهستی، ابوذرجمهری و همكاران، نشست تخصصی كشف حجاب، تهران ، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، چاپ اول، 1384، صص 136-140
16- همان ، صص 14-142
17- همان ، ص 142
18- همان ، صص 148-149
19- همان ، ص 11
20- همان ، ص 62
21- همان ، صص 15، 12 و 16
22- همان ، صص 22-23
23-همان ، صص ، 23-24
24- همان ، صص 55 ، 56 و 57
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی