در شهریورماه ۹۴ (سپتامبر ۲۰۱۵) اهداف آموزشی «سند ۲۰۳۰» که متشکل از ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف فرعی است، به همه کشورها ازجمله ایران برای اقدام عملی ارائه گردید و پسازآن، با مدیریت و برنامهریزی دفتر یونسکو در ایران با تشکیل ۳۰ کارگروه تخصصی تدوین و در ۲۰ آذرماه سال گذشته تحت عنوان «سند ملی آموزش ۲۰۳۰» رسماً رونمایی شد.
این سند در حالی از طرف مقامات اجرایی به سازمانهای مختلف ابلاغ گردیده که از جهات مختلف آموزشی و عقیدتی با هویت ایرانی – اسلامی کشور مغایرت دارد و استقلال نظام اسلامی را بهعنوان یکی از کلیدیترین ارکان جمهوری اسلامی زیر سؤال برده است.
در همین راستا رهبر معظم انقلاب طی دو سخنرانی، مخالفت خود را با سند ۲۰۳۰ اعلام کرده و در بیانات اخیرشان در دیدار با دانشجویان از زاویه «نقض استقلال» کشور به این موضوع پرداخته و فرمودند: «من حرفم این است که نظام آموزشی کشور نباید بیرون کشور نوشته شود ... اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است. نظام آموزشی ما را چهار نفر بنشینند در یونسکو بنویسند! چرا؟ این همان مسئله استقلال است.»
بااینکه در کشور اسناد بالادستی بسیار باارزشی منطبق با دیدگاه اسلامی و ناظر به مسائل و مصالح ملی (مجموعه سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، برنامه درسی ملی، سند نقشه جامع علمی کشور، سند مهندسی فرهنگی کشور و سند دانشگاه اسلامی) تنظیم و تدوین شده است، دستگاههای مربوطه اقدامی برای تحقق این اسناد انجام نداده و در عوض مشغول تهیه چارچوب عمل ملی آموزش ۲۰۳۰ بودهاند که با اصول ۱۲۵ و ۱۵۳ قانون اساسی که به مسئله استقلال کشور اشاره دارد، متضاد و ناهمگون است. دراینباره گفتنیهایی هست:
1. در اصل ۱۵۳ قانون اساسی تصریحشده «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور شود، ممنوع است.» فرهنگی که جمهوری اسلامی به آن پایبند است، نشأت گرفته از تعالیم دینی و آسمانی است، درحالیکه تدوینکنندگان این سند بهاصطلاح آموزشی، عملاً اعتقادی به عقاید مذهبی – بهویژه اصول اسلامی – ندارند و طبق دیدگاههای لیبرالیسم عمل میکنند.
بهعنوان نمونه، موظف کردن ایران به حذف کلیشههای جنسی، حذف مفاهیم قرآنی به بهانه نفی خشونت در کتابهای درسی، آموزشهای جنسی و تربیت شهروند جهانی مصادیقی کاملاً گویا و صریح از قراردادهایی است که موجب سلطه بیگانگان بر کشور شده است. سازمانها و دستگاههای مسئول اجرای این سند، بدون در نظر گرفتن جهانبینی و عقبهای که تدوینگر آن بوده، به این پرسش پاسخ نمیدهند که چارچوبهای دینی، ملی و فرهنگی ما در آن کجاست و هدف غایی این مفاهیم در این سند چیست؟
2. جایگاه معلمی و تربیت در معارف اسلامی ما تا جایی است که پیامبر اعظم(ص) دراینباره فرمودهاند: «انی بعثت معلما» (من معلم مبعوث شدهام) اما در این سند سراسر خفتبار، شأن معلم لگدمال شده و آشکارا به جایگاه و منزلت او توهین شده است.
وقتی معلم و معلمی تحقیر شود، نسلی به وجود میآید که فاقد مؤلفههایی نظیر خودباوری و اعتمادبهنفس است و در نتیجه نمیتواند در مقابل قدرتها سرسپرده نباشد.
در بهاصطلاح تحقیقی که تدوینگران این سند استعماری در سال ۱۹۸۱ انجام دادهاند، نتیجهگیری شده است که اکثر معلمین در ایران مشکل روحی و روانی دارند و باید تحت آموزشهای لازم زیر نظر یونسکو بهوسیله استادان اروپایی قرار بگیرند! افزون بر اینکه جذب معلمین باید بهوسیله آنها صورت گرفته و آموزشوپرورش نیز حق استخدام نیرو ندارد. کسانی که این سند ننگین را پذیرفتهاند، توهین به قشر فرهیخته معلمان که متصدی تربیت چند نسل انقلابی و مؤمن بودهاند را چگونه توجیه میکنند و چرا برخی اصرار دارند که نظام تربیتی کشور را عقبمانده و راه پیشرفت را در تمسک به آموزشهای غربی جلوه دهند؟
۳. برخی ظاهراً نمیدانند که حتی کشورهایی که تحت حاکمیتهای غیر اسلامی قرار دارند نیز به دغدغههای فرهنگی و ملی خود پایبندند و حرکت در چارچوبهای آموزشی یونسکو را نمیپذیرند و ازاینرو، بهطریقاولی در کشور ما هم علاوه بر ضرورت حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی به علت ناهمخوانی این سند با فرهنگ اسلامی، اجرای آن بههیچعنوان قابلپذیرش نیست. پذیرفته نیست هدایت نظام آموزشی کشور به سمت سکولاریسم و دینزدایی از طریق اجرای این سند الزامآور باشد چراکه حاکمیت مبانی سکولار بر سند آموزش ۲۰۳۰ و نادیده گرفتن مصالح کشور، بهصراحت در این سند آمده است.
۴. موظف شدن کشورمان به ارائه اطلاعات دقیق نظام آموزشی به یونسکو و انتقال آن به آمریکا و مراکز برانداز نظام، یادآور ارائه اطلاعاتی است که پیشازاین به نهادهای بهاصطلاح بینالمللی ارائه شد و به ترور دانشمندان و خرابکاری در تأسیسات هستهای منجر گردید.
در اختیار قرار دادن جزئیات نظام آموزشی کشور به سازمانهای زیرمجموعه نظام سلطه که دربرگیرنده نقاط قوت و ضعف و ترسیمکننده چشمانداز حرکت علمی کشور است، از این منظر که دشمن از این اطلاعات سوءاستفاده کرده و برنامههایی برای متوقف کردن تولید علم و پیشرفت فناوری طراحی خواهد کرد، میتواند استقلال نظام اسلامی را در معرض تهدید جدی قرار دهد.
ضمن اینکه به لحاظ تقنینی در اصل ۱۲۵ قانون اساسی نیز آمده است: «امضای عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیسجمهور یا نماینده قانونی او است» که در این خصوص، مسئولین ذیربط برخلاف نص صریح قانون اساسی عمل کرده و بدون اطلاع وکلای ملت نسبت به اجرای آن اقدام کردهاند.
بهواقع میتوان گفت که امضای سند ۲۰۳۰ یکی از اتفاقات مهم حوزه فرهنگی و آموزشی و سنگ بنای کجی است که برای وابسته کردن افکار و اذهان نسل آیندهساز کشور، بنانهاده شد. این سند در بخشهای مختلف تعارضات جدی با استقلال و ارزشهای حاکم بر جمهوری اسلامی دارد و هشدار مقام معظم رهبری، مراجع و علماء بهعنوان سنگربانان فکری و عقیدتی کشور، زنگ بیدارباش برای کسانی است که قدم در مسیر خطرناک وابستگی گذاشتهاند.