1. ازدواج
اگر جوانان از زمانی که به ازدواج و برقراری روابط زناشویی میل پیدا میکند، بر اثر عوامل اقتصادی و اجتماعی ازدواج نکنند، با تبعاتی مواجه هستند که عمدهی آن را میتوان در یک کلمه با عنوانِ «ناارضایی» خلاصه کرد که خود، زمینهای است برای انحرافات جنسی. ناارضایی، ناکامی و محرومیت جنسی است. سرکوبی این نیاز طبیعی و غریزی (ارضای میل جنسی)، عوارضی را به همراه دارد که هر کدام به نوبهی خود، برای آدمی خطرآفرین و آزاردهنده هستند؛ مانند: افسردگی، منفیبافیها، آمادگی شدید برای گناهان جنسی و به ویژه خودارضایی، در قلمرو عشقهای جنسی (شهوانی) قرار گرفتن و ... . نکوهش شدید اسلام از بیهمسری و ترغیب به ازدواج، برای جلوگیری از این عوارض و رسیدن به تعالی انسانی است.اسلام ازدواج را از اولین سالهای رشد تجویز کرده است. هر جوانی که در وجودش احساس نیاز به همسر کرد، باید هرچه زودتر ازدواج کند. برای جوانان به خصوص افراد مبتلا به انحرافات جنسی، ضروری است که در نخستین فرصت، ازدواج کنند و بدین وسیله، دربِ تمام انحرافات را به روی خود ببندند. حتی اگر امکانات آنها فعلاً فقط برای انتخاب نامزد (از راه مشروع که عقد شرعی آن اجرا شده باشد) فراهم است، باید فرصت را از دست ندهند. (1) پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) عفت را در ازدواج میدانند:
ازدواج کن، چرا که در ازدواج، برکت و فزونی بخشیدن به عفّت توست. (2)
افرادی که به خاطر بلندپروازیهای خود و اطرافیانشان ازدواج نمیکنند، در نهایت، مشکل است که از سلامت جسمی و روحی برخوردار باشند.
فاصلهی زمانی بعد از بلوغ تا زمان ازدواج، سبب مشکلات متعددی میشود. در این مدت، نیروهای روانی و جسمانی به اشکال گوناگون هدر میرود و چهبسا جوانان دچار انحرافات اخلاقی و نابسامانیهای روانی گردند و سعادت همگانی به خطر بیفتد.هر چند ازدواج از نظر اسلام مستحب است، ولی در جایی که ترک گناه منوط به آن باشد، واجب میشود.
در دیدگاه اسلامی، ازدواج نه تنها موجب سالمسازی روابط جنسی است، بلکه باعث تشکیل خانواده، آرامش روانی، احساس مسئولیت، فراهمسازی زمینهی تقویت ایمان، عفت و پاکدامنی، تداوم بقای نسل بشر و ... نیز خواهد شد.
جوانانیکه ازدواج کردهاند، از نظر روحی، تعادل بیشتری داشته و جنبهی تعقل آنان بر شهوات و احساساتشان غلبه دارد، ازاین رو، برخلاف کسانی که مجرّد هستند، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن ارزشهای الهی و اخلاقی و مصلحتهای زندگی دارند. اگرچه جوانانی هم هستند که تقوا را پیشهی خود ساخته و زندگانی را برای مدت زیادی به تجرّد گذراندهاند، ولی چگونگی زندگی آنها نمیتواند سرمشق جوانان باشد و آنها را برای سالهای طولانی به تجرّد توصیه کرد. (3)
فاصلهی زمانی بعد از بلوغ تا زمان ازدواج، سبب مشکلات متعددی میشود. در این مدت، نیروهای روانی و جسمانی به اشکال گوناگون هدر میرود و چهبسا جوانان دچار انحرافات اخلاقی و نابسامانیهای روانی گردند و سعادت همگانی به خطر بیفتد. این مسئله زمانی تشدید میشود که اجتماع زمینهی ازدواج آسان و تشکیل خانواده را مهیا نکرده باشد و به محرومیتهای جنسی، بیشتر دامن زند. (4)
به پدران و مادران سختگیر در امر ازدواج فرزندانشان باید گوشزد کرد که وقتی جوانان به ازدواج نیاز پیدا کردند و به رشد جنسی، عاطفی و عقلی رسیدند، به تعویق انداختن این سنت الهی، با سختگیریهایی چون قیود و شروطِ بیاساس، میتواند تأثیرهایی بسیار بدی در سرنوشتشان داشته باشد.
بسیاری از مسائلی که ما آنها را ضرورتهای ناگوار و اجتنابناپذیرِ زندگی میدانیم، دستاوردهای اعمال غیرمنطقی خودِ ماست که غالباً اجتنابناپذیر هستند. (5) اسلام ما را از همهی این قیود و شروطِ بیاساس و سختگیریهای بیمورد، منع کرده است، چنان که امام صادق (علیهالسلام) در مذمّت بالارفتن مقدار مهریه میفرماید:
شومی زن به زیادی مهریه و نافرمانی کردن از شوهر است. (6)
امام باقر (علیهالسلام) دربارهی جواب مثبت دادن به خواستگار دیندار و بااخلاق میفرماید:
کسی که برای خواستگاری پیش شما میآید و دینداری و امانتداریش برای شما رضایتبخش است، او را همسر دهید، و گرنه در زمین فتنه و فساد بزرگی شکل میگیرد. (7)
بیشتر بخوانید: خودارضایی دختران، علائم و آثار
برخی افراد در این خیال هستند که ازدواج، مانع تحصیل میشود، از اینرو پس از اتمام آن باید همسر گزید، در پاسخ میگوییم: ازدواج و در نتیجه تأمین نیازهای روحی و روانی دختران و پسران، موجب میشود که آنان با خیالی راحتتر و آرامش بیشتری به درس و تحصیل بپردازند و از احساسات، التهاب و اضطراب دوران مجرّدی دور باشند. حتی بر فرضِ لطمهزدنِ ازدواج به درس، باز هم ازدواج کردن بهتر است، زیرا اگر جوانِ محصّلی نیاز به ارضای غریزهی جنسی پیدا کرد و نتوانست این غریزه را کنترل کند و بر اثر ارضانشدن از راه شرعی، به انحراف کشانده شود، زیان آن قابل مقایسه با ارزش فارغالتحصیل شدن نیست. (8) نبی اکرم (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) میفرماید:
دوشیزگان مانند میوههای بر شاخسارند و تا تازه و رسیده هستند، باید آنها را چید و اگر چیده نشوند، حرارت خورشید و باد تباهشان میکند. (9)
این سخن اشاره دارد به این که در صورت ازدواج نکردن، امکان انحراف و گمراهی و آسیبدیدن، بسیار است. (10)
ایشان هم چنین میفرماید:
هرگاه در دوشیزگان، احساس زنانه (میل جنسی) ایجاد شود، دوایی برای آنها جز همسر وجود ندارد، در غیر این صورت، آنها از فساد در امان نخواهند بود... . (11)
این نکته را باید در نظر داشت که اگر جوان نتواند به دلیل مشکلاتی که جامعه بر سر راه ازدواج او پدید آورده، ازدواج کند و به گناه بیفتد، خداوند علاوه بر مؤاخذهی فردی که خود را به هر دلیل حفظ نکرده است، آن جامعه را هم مؤاخذه خواهد کرد.
عدهای نیز فقط به دلیل مسائل مادی ازدواج نمیکنند و با این کار، گویی به رزاقیت خدا شک دارند. نبی مکرّم اسلام (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) در اینباره میفرماید:
هر کس که به خاطر ترس از فقر و تنگدستی ازدواج نکند، همانا به خدای عزّوجل گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر تنگدست باشند، خدا آنها را از فضل خود بینیاز خواهد کرد. (12)
اشارهی ایشان به این آیه است :
«وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درست کارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بینیاز میسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است. (13)
ازدواج اهمیت فراوانی در نگهداری انسان از گناهان دارد. این سخن حضرت محمد (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) نشاندهندهی این موضوع است:
کسی که ازدواج کند، نیمی از دینش را کامل کرده است، پس باید از خدا دربارهی نیم دیگرش بترسد. (14)
همانگونه که برداشت میشود، اسلام بر ازدواج تأکید بسیاری دارد و علاوه بر احادیث یاد شده، در روایات بسیاری بر ازدواج تأکید شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
روایات زیر از رسول خدا (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) است:
دو رکعت نماز شخص متأهل، بهتر از هفتاد رکعت نماز عزب (مجرد) است. (15)
این سخن، به دلایل گوناگونی چون ارتقای سطح تمرکز، آرامش و دوری از انحرافات جنسی و ... است که همگی به نوعی در خواندن نماز مؤثر هستند.
أَکثَرُ أَهلِ النَّارِ العُزَّابُ؛ (16) بیشترین افراد جهنمی بیهمسرانند.
رُذَالُ مَوتَاکُم اَلعُزَّابُ؛ (17) پستترین مُردگان شما بیهمسرانند.
از این دو روایت فهمیده میشود که جوانان متأهل، از نظر روحی، تعادل بیشتری دارند و تعقل آنان بر احساسات و شهواتشان غلبه دارد، از این رو درصد مجرمانِ متأهل، به نسبت مجرمانِ مجرد، پایینتر است و اکثر متهمان را افراد مجرد تشکیل میدهند. (18)
«ویل دورانت» میگوید:
ما نمیدانیم که چه مقدار مفاسد اجتماعی، معلول تأخیر ازدواج است، ولی ظاهراً بیشتر این مفاسد، از تأخیر امر بابرکت ازدواج ناشی میشود و حتی فسادِ پس از ازدواج نیز بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است. (19)
در پایان، توصیهی ما به جوانان این است که در انتخاب همسر، معیارهای درستی را در نظر بگیرند؛ مانند: هماهنگی فکری و اعتقادی، توافق اخلاقی، همشأنی اجتماعی، دینداری و تقوا، زیرا بسیاری از جوانان معیارهای واهی برای گزینش همسر تعیین میکنند و پس از ازدواج متوجه میشوند که این معیارها منجر به خوشبختی نمیشود.
2. ازدواج موقت
اسلام، ازدواج موقت (20) را برای کسانی تدارک دیده است که به هر علتی، به ویژه مالی، قدرت ازدواج دائمی ندارند و یا از زن دائمی خود به دلیل مسافرت و ... دور هستند و از طرفی ممکن است به سوی گناه کشیده شده، به اعمال منافی عفت دست بزنند و به روابط نامشروع روی آورند.در جامعهی ما « فرهنگ عمومی » تنها مشکلِ برسر راه ازدواج موقت است که فرهنگسازان و مجریان فرهنگ باید چارهای برای این امر بیندیشند.به راستی چرا نباید اعضای جامعهی اسلامی، از راه حلال و شرعی و قانونی غریزهی شهوت را ارضا کنند؟در آموزههای شیعه، ازدواج موقت به عنوان راهکاری مقطعی برای جلوگیری از هیجانهای جنسی و انحرافات اخلاقی، مطرح شده است، ولی متأسفانه فرهنگ عمومی جامعه، تاکنون اجازهی تحقق آن را به طور وسیع نداده است و با توجه به مشکلات امروزِ جوانان در امر ازدواج دائم و طولانی شدن مدت تحصیل و افزایش انحرافات جنسی و ناهنجاریهای اجتماعی، ضرورت احیای این سنت الهی، پیش از پیش احساس میشود. (21)
ازدواج موقت شرایطی دارد که برای اطلاع از آن، باید رجوع کرد به مشاوران دینی یا کتابهایی که در این زمینه نگاشته شدهاند و ما فقط این نکته را یادآوری میکنیم: کسانی که بدعتگذاری کرده و دیگران را از ازدواج موقت با رعایت شرایط منع میکنند، خواسته یا ناخواسته، دیدگاه بدعتگذاران را در میان شیعیان رواج میدهند و بیشک مورد بازخواست الهی قرار خواهند گرفت. به راستی چرا نباید اعضای جامعهی اسلامی، از راه حلال و شرعی و قانونی غریزهی شهوت را ارضا کنند؟ برای مثال: زنی که همسرش را از دست میدهد و به هر دلیلی نمیتواند ازدواج کند، چرا حقّ مسلّم او (ازدواج موقت) باید پایمان و دچار فشار روانی ناشی از محرومیت جنسی شود و یا خدای ناکرده به اعمال منافی عفت روی آورد.
بیشتر بخوانید: چند اشاره در مورد ازدواج موقت
در جامعهی ما فرهنگ عمومی تنها مشکلِ برسرراه ازدواج موقت است که فرهنگسازان و مجریان فرهنگ باید چارهای برای این امر بیندیشند. خوب است که مراکز معیّنی به این امر اختصاص یابد تا افراد نیازمندِ دارای شرایط، از آن بهرهمند شوند و از طرفی با قانونمند کردن ازدواج موقت، از سوء استفادهی افراد سودجو و عیّاشان بیبندوبار جلوگیری شود.
شیخ صدوق در کتاب هدایه میفرماید:
متعه (ازدواج موقت) را رسول خدا (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) حلال کرد و تا زمان رحلت به سوی خدا، آن را حرام نکرده است. و امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد و ازدواج موقت را حلال نداند. (22)
چنان که در تاریخ آمده، پس از ارتحال حضرت محمد (صلیاللهعلیهو آلهوسلم)، خلیفهی دوم ازدواج موقت را تحریم کرد و به شدت در برابر آن ایستاد. حضرت علی (علیهالسلام) در این باره و اهمیت ازدواج موقت در سالمسازی جامعه میفرماید:
اگر عمربن خطاب در بیان حکم متعه از من سبقت نمیگرفت - یعنی آن را نهی نمیکرد - کسی زنا نمیکرد - مگر این که بسیار شقی و پست باشد. (23)
3. دوری از نگاههای مسموم و مناظر تحریکآمیز
به دلیل اهمیت این بحث، دیدگاه علم و دین را دربارهی آن میآوریم. چشمچرانی یا نگاههای وسوسهبرانگیز (اعم از نگاه به انسان، عکس، فیلم و...)، زمینهای مهم برای انحرافات جنسی محسوب میشود.دربارهی تصاویر مبتذل باید گفت: دیدن یک فیلم مستهجن، چنان ذهن و خیال شخص را به خود مشغول میکند که میتواند برای مدتی از او شخصیت دیگری بسازد، به گونهای که جز شهوت به چیزی دیگر، حتی ارزشها و باورهای دینی و انسانی خود نیندیشد. این تصاویر با تخریب روح انسان، آدمی را تبدیل به موجودی هوسران، حیوان صفت و پست میکنند.
گاهی انسان آنچه میبیند، برای همیشه در قوّهی خیالش باقی میماند و بعدها زمینهای برای انحرافش میشود. چنان که حضرت عیسی (علیهالسلام) میفرماید:
از نگاه حرام بپرهیز، زیرا در دل، چیزی را میکارد که همان برای فتنهانگیزی نگاه کننده کافی است. (24)
از اینرو، مبتلایان برای ترک خودارضایی باید از چشمچرانی و دیدن فیلمهای مبتذل خودداری کنند. این گونه امور مانند آبشور است که هر چه بنوشد، عطششان فزونتر میشود، به گونهای که در مشاهدهی این فیلمها اگر قدم اول را بردارند، قدم دوم را سریعتر بر میدارند و به جایی میرسند که راه بازگشت و انصراف، بسیار مشکل خواهد بود.
حضرت علی (علیهالسلام) بهترین راه کنترل غریزهی جنسی را کنترل چشم میداند: بهترین عامل رویگردانی از شهوات، فروبستن چشمهاست. (25)
حُرمت چشمچرانی در دین
اسلام علاوه بر تحریم استمنا، مقدمات آن را نیز حرام میداند، از این رو در دین ما نگاه شهوتآمیز جایز نیست، زیرا از مهمترین اسباب تحریک و خودارضایی به شمار میرود.قرآن کریم در دو آیه به نگه داری چشم از نگاه حرام و هوسآلود دستور میدهد. در آیهی اول میفرماید:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ ...»؛ (26)
ای پیامبر ما! به مردان با ایمان بگو که هنگام روبهرو شدن با زنان، چشمهای خود را از نگاههای آمیخته به شهوت بپوشانند و فروج و اندامهایشان را از کارهای زشت بازدارند که این برای پاکی جسم و جان شما بهتر است.
و در آیهی بعدی آمده است:
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»؛ (27) و ای رسول ما! به زنان باایمان بگو که هنگام برخورد با مردان، دیدگان خود را از نگاههای شهوتانگیز بپوشانند و فروج و اندامهایشان را از کارهای زشت و ناپسند بازدارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه به طور ناگهانی ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند.
جالب این است که خداوند متعال در هر دو مورد، نخست دستور به مراقبت از نگاه محرّک و عفت چشم میدهد، سپس به حفاظت از عورت. رسول اکرم (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) میفرماید:
نگاه هوسآلود، تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هر کس آن را به جهت خوف الهی ترک کند، خداوند ایمانی به او میبخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس میکند. (28)
در این روایت، نگاه حرام به تیری زهرآلود تشبیه شده که شیطان رهایش کرده است. تیر معمولی اگر انسان را در میدان جنگ از پا درنیاورد، امید بهبود هست، ولی تیر زهرآگین، کمکم اثر میکند، با خون و گوشت انسان در میآمیزد و در زمان و مکان دیگری آدمی را از پا در میآورد. چه تمثیل کامل و زیبایی، زیرا نگاه حرام هم همین است: آن لحظه میبینی و میگذرد، ولی اثرش میماند، فکر و خیال را مشغول و شهوت را تحریک میکند و در زمان مناسب، ضربهی آخر و هلاکتبار را میزند. بنابراین با به کارگیری دستور الهی و کنترل چشم، شیطان برای اغواگری، سلاحی (تیرزهرآلودی) نخواهد داشت.
به راستی که یک نگاه میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد و سعادت او را به خطر بیندازد. چنان که حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید:
هر کس چشمچرانی کند، خاطر خود را آزرده است و کسی که پیوسته عادتش این باشد، همیشه در حسرت به سر میبرد. (29)
ایشان در برابر ناپسندی چشمچرانی، دربارهی ارزش عفت چشم میفرماید:
بهترین عبادت، چشمپوشی از محرّمات است. (30)
چشمچرانی از دیدگاه علمی
با این پیش فرض از منظر علمی چند نکتهای را دربارهی چشمچرانی به اجمال میآوریم. در میان تمام موجودات هستی - از انسان، حیوان و سایر پدیدهها - رابطهای مغناطیسی و الکتریکی برقرار است که براساس این رابطه، به سوی یکدیگر جذب میگردند. دانشمندان آلمانی به وسیلهی آزمایشهایی ثابت کردهاند که امواج نامرئی الکتریکی مثبت، از مردان و الکتریسیتهی منفی، از زنان ساطع میشود و بر طبق آن یکدیگر را جذب میکنند. از طرفی، رابطهی جنسی میان موجودات زندهی نر و ماده، موجب جذب آنان به سوی هم دیگر میشود. باید توجه داشت که الکتریسیته و قوهی مغناطیسی یا جاذبه، در شرایط خاصی به وجود میآید و هر چه این شرایط مهیاتر باشد، تأثیر بیشتر خواهد بود.یکی از مهمترین عواملی که نیروی جاذبه را در انسان، وادار به فعالیت میکند، نگاه و چشمافکنی است. هنگامی که این رابطه برقرار گردد، نتیجهاش دریده شدن پردهی عفت است.
بهترین راه جلوگیری از انقلابهای جنسی، پوشیده بودن بدن زن و مرد است. همانطوری که سیمهای مثبت و منفی برق را در غلافهای عایق قرار میدهند تا با وجود این که در مجاورت هم هستند، ایجاد خطر و انفجار نکنند، مردان و زنان هم به علت داشتن بار الکتریکی مثبت و منفی، باید با لباس، خود را بپوشانند تا دامن عفتشان با آتشِ شهوت نسوزد و سلامت تن و روان تمام افراد، به ویژه جوانان، به خطر نیفتد. (31)
روانشناسان، چشمچرانی را نوعی انحراف روانی قلمداد میکنند. یک فرد چشمچران، هرگز با چند ساعت چشمچرانی در روز، قانع نمیشود و کمکم در او حالتی وحشیانه و حیوانی خاصی پدید میآید و رفتهرفته به یک بیماری و انحراف روانی دیگر، به نام «وُژِریزم» (vojeurisme) (32) مبتلا میشود و در این حال، از تماشای بدن لخت و دیدن آلت تناسلی دیگران لذت میبرد و این مرحله نیز مقدمهی ایجاد سادیسم است. (33)
افراد مبتلا، اگر چشمچران هستند، باید حتماً آن را ترک کنند، زیرا کسی که چشمانش را پر از حرام میکند، چطور میخواهد خود را حفظ کند؟ شاید آنهایی که فرار از این عادت زشت را غیرممکن میدانند، به این مسئله توجهی ندارند؛ یعنی انتظار دارند که چشمانشان را آزاد بگذارند و هر چه را که میخواهند، ببینند و بعد هم با خیالی راحت و روانی آسوده، دامانشان را از گناه حفظ کنند!غریزهی جنسی در مواردی که مناظر شهوتانگیز در دید انسان باشد، به صورت طغیان جنسی در میآید که در صورت ارضای مشروع، به دلیل تکرار، و در صورت ارضا نشدن، با وارد شدن شوکهای مکرّر به مغز و قلب، بیماریهای را به وجود میآورد، پس غریزهای که به حال غلیان درآید و به موقع ارضا نشود، آثار بدی در ارگانیزم بدن، به جای مینهد که غالباً درمانناپذیر هستند.
وقتی پیامرسان دل، یعنی چشم، چیزی را دید و به وسیلهی اعصاب مخصوص، آن را به مغز مخابره کرد، مغز به هیجان میآید و هورمونهای محرّک، به سراسر بدن سرازیر میشوند و شهوت انسان طغیان میکند. (34)
یکی از بزرگترین عوامل جداییهای عاطفی و طلاقها، نگاه آمیخته با شهوت است، زیرا مردان و زنانی که هرلحظه چشمان خود را به دیگران دوختهاند، هرگز نمیتوانند به کانون گرم خانواده علاقهمند باشند، به این دلیل که دل آنها به سوی مردان و زنان دیگر در پرواز است.
برخی چشمچرانها بیحجابی و وضعیت بد جامعه را توجیه گناه خود میدانند. باید از آنها پرسید: درست است که اختیار مناظره با شما نیست، ولی آیا اختیار نظر را نیز ندارید؟
بهترین راه جلوگیری از چشمچرانی، جایگزینی عادتی دیگر است؛ برای مثال: با اولی نگاه به منظرهی شهوتانگیز، فوراً روی خود را برگردانیم یا چشمانمان را به زمین بیفکنیم و ذکر خدا را بگوییم. اسلام نیز نگاه و اول و گذرایی را که براساس شهوت نباشد، گناه نمی داند، بلکه نگاههای بعدی یا خیره شدنی را که همراه شهوت است، گناه میشمارد و از آن نهی میکند. (35)
بیشتر بخوانید: پرخوری و چشمچرانی
همچنین توجه به این واقعیت که خداوند از همهی اعمال ما باخبر است و عاقبت، هرانسانی باید جوابگوی اعمال خود به خداوند باشد، مانع بزرگی برای گناهان پنهانی و از جمله چشمچرانی است که اغلب مخفیانه انجام میشود.
از امیرمؤمنان (علیهالسلام) پرسیدند: به چه چیز میشود چشم را از مناظر شهوتانگیز پوشاند؟ ایشان در پاسخ فرمود:
به این صورت که فرد خود را تسلیم و تحت سلطهی کسی بداند که از پنهانش باخبر است. (36)
در پایان این مبحث، گفتن این نکته ضروی است که افراد مبتلا، اگر چشمچران هستند، باید حتماً آن را ترک کنند، زیرا کسی که چشمانش را پر از حرام میکند، چطور میخواهد خود را حفظ کند؟ شاید آنهایی که فرار از این عادت زشت را غیرممکن میدانند، به این مسئله توجهی ندارند؛ یعنی انتظار دارند که چشمانشان را آزاد بگذارند و هر چه را که میخواهند، ببینند و بعد هم با خیالی راحت و روانی آسوده، دامانشان را از گناه حفظ کنند!
پاکی آموز به چشم و دل خود، گر خواهی***که سراپای وجود تو مطهّر گردد (37)
هر عملی، عکسالعملی دارد، اگر کسی امروز، با شهوت به دختری نگاه کند، فردا ناموسِ خودش، شکار چشمان آلودهای میشود، چنان که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
نسبت به زنان دیگران، عفت پیشه سازید تا نسبت به زنان شما با عفت برخورد شود. (38)
4. پرهیز از ترسیم صحنههای محرّک جنسی در ذهن و خیال
همان طور که حواس ظاهر، نقش مهمی در تحریک میل جنسی دارند، سهم فکر و خیالپردازی نیز در این زمینه مهم است. اندیشههای بد، مانند میکروبهای موجود در هوا هستند که پس از وارد شدن به بدن، موجب بیماری میشوند. این اندیشهها از طریق شیطان و افراد گمراه کننده یا نفس اماره، همچون بذری در تن آدمی کاشته میشوند، انسانهای نیرومند، به این بذرهای فاسد اجازهی رشد نداده، نابودشان میکنند، ولی انسانهای ضعیف، به آنها اجازهی رشد میدهند که حاصل آن، علفهای هرزی است که به سرعت در همهجا میرویند و اجازهی بهرهبری درست را از انسان سلب میکنند، بنابراین ممکن است در ذهن هر انسانی، اندیشههای بد، راه پیدا کند، ولی مهم این است که فرصت مستحکم شدن را به آن ها ندهیم.بهترین راه مبارزه با اندیشههای بد، تقویت افکار خوب در دل و جان آدمی است، در این صورت، افکار روحانی همچون نگهبانی، مانع از ورود اندیشههای شیطانی میشوند.
گاهی حتی لحظهای فکر و خیال هوسآلود، کافی است که انسان را از حالت طبیعی خارج و میل جنسی او را تحریک کند، از این رو، همان طور که چشم خود را از نگاههای حرام باز میداریم، باید اندیشه و خیال خود را نیز از هرگونه تصور گمراه کنندهای، دور سازیم و به محض خطور چنین افکاری، خود را با اندیشهای خوب، مشغول و فکر شیطانی را فراموش کنیم.
حتی اگر فکر گناه جامهی عمل نپوشد، تیرگیهایی در دل ایجاد میکند و به صفای روحانی، لطمه میزند، چنان که امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
عیسی به اصحاب خود گفت:... من به شما دستور میدهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید، تا چه رسد به این که زنا کنید، زیرا کسی که خیال زنا کند، مانند کسی است که در خانهی نقش و نگار شدهای، دود و آتش به پا کند، چنین کاری گرچه خانه را نمیسوزاند، ولی زینت و صفای آن را مکدّر و فاسد میکند. (39)
اندیشهی گناه، علاوه بر تاریکی و آلودگی روح، انسان را به انجام گناه میکشاند، چنان که حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید:
کسی که در اطراف گناه، بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه کشیده خواهد شد. (40)
بهترین راه برای ترک افکار جنسی، عفت چشم است که آن را در مطالب پیشین توضیح دادیم، زیرا چشم، دروازهی ورود تصورات است و هر چه را که انسان نبیند، دربارهاش هم نمیاندیشد. هنگامی فکر و قلبِ مرد را مسائل جنسی اشغال میکند که زیباییهای زن را ببیند، از اینرو، زنان نیز باید با پوششی مناسب در جامعه حاضر شوند و زمینهی لغزش دیگران را فراهم نکنند. در واقع، مواد خامِ قوهی خیال را ادراکات حواس ظاهری شکل میدهد، در نتیجه: برای مهار قوهی خیال، کنترل مجازی حواس ظاهر ضرورت دارد. (41) مهمترین و تأثیرگذارترین حواسی که باید کنترل شود، حسّ بینایی است.
بیشتر بخوانید: مهارت های مهار غریزهی جنسی
حضرت مسیح (علیهالسلام) دربارهی تأثیر نگاه فرمودهاند:
از نگاه به نامحرم اجتناب کن، که شهوت را در قلب به وجود میآورد. (42)
ز دست دیده و دل هر دو فریاد***که هر چه دیده بیند، دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد***زنم بر دیده تا دل گردد آزاد (43)
حضرت علی (علیهالسلام) این گونه رابطهی دیده و قلب را متذکر میشود:
هر کس نگاهش را از نامحرم فرو بندد، قلبش آسوده میگردد. (44)
فرد خودارضا، حتی باید سعی کند تا به بدن عریان خود نیز ننگردد، زیرا ممکن است زمینهای برای تحریک شهوتش شود.
در هنگام خواب احتمال دارد که فکر و خیالهای جنسی به سراغ شما بیاید، مقداری از این تصورات و خیالات، مربوط به کارهایی است که در روز انجام دادهاید؛ برای مثال: اگر کسی در طول روز به صحنههای محرّک جنسی نگاه کند، این تصاویر در هنگام خواب، دوباره به ذهنش آمده و او را تحریک میکنند و باتوجه به این که در آن زمان شرایط برای خودارضایی مهیاست، شخص تحریک میشود که خودارضایی کند. برای غلبه بر این مسئله، باید اصلیترین علت آن را از بین برد که همان نگاههای آلوده به صحنههای جنسی، در طول روز است. باید کاری کنید که چشمتان به مناظر شهوتانگیز نیفتد، چون کمترین اثر تصاویر محرّک، این است که در ذهن تکرار شده و فرد را تحریک میکند، به ویژه هنگام خواب که زمان خوبی برای به یاد آوردن خاطرات و اتفاقات روز است، از این رو تا کاملاً خسته نشدهاید به رختخواب نروید و اگر دیدید که خوابتان نمیبرد، تا چیره شدن خواب، به کاری مفید، مانند مطالعه و قدم زدن مشغول شوید.
در ضمن، هنگام خواب، خواندن آیهها و سورههایی که حفظ هستید، مفید است. بعد از بیدار شدن نیز رختخواب را ترک کنید تا خیالات جنسی به سراغتان نیاید.
بنابراین، تا غلبهی کاملِ خواب، به بستر نرفتن و قبل از خواب، خود را به عادتی مشغول کردن، مانع از خیالبافیهای جنسی در این هنگام خواهد شد.
نکتهی مهم دیگر این است که با فکر کردن به امور معنوی، همچون معانی و مفاهیم قرآن، یاد خدا و قیامت و همچنین مشغول داشتن خود به نماز و عبادات و کارهای مفید، میتوان افکار شیطانی و نفسانی را از خود دور کرد.
5. گوش ندادن به سخنان تحریکآمیز و موسیقیهای تحریک کننده و مبتذل
شنیدن داستانهای بدآموز و وقاحتبار، در لغزش انسان مؤثر است. تشریح رفتارهای ناروا، شنونده را به صورت غیرمستقیم تحت تأثیر قرار میدهد، (45) بنابراین سخن گفتنِ یاوه دربارهی مسائل جنسی صحیح نیست، زیرا فکر انسان به سوی آن رفته و هنگامی که فکر به چیزی مشغول شود، به آن گرایش پیدا میکند.در حدیثی از حضرت صادق (علیهالسلام) آمده است:
مردی از آن حضرت درباره شنیدن آواز محرّک پرسید، حضرت از آن نهی کردند و این آیه را خواندند: به یقین از گوش و چشم و دل، سؤال خواهد شد: گوش برای آنچه شنید، قلب برای آنچه بدان دل بست و چشم برای آنچه دید، مسئول است و بازخواست خواهد شد. (46)
واز حضرت امام باقر (علیهالسلام) روایت شده است:
هر کس به سخنِ گویندهای گوش فرا دهد، او را بندگی کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید، شنونده خداوند را بنده شده است و اگر از سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند، قطعاً بندگی شیطان کرده است. (47)
بدون شک، شنیدن آهنگهای مهیّج و محرّک، علاوه بر زیانهای عصبی، به روح و اخلاق آدمی نیز آسیب میرساند. به طوری که موجب حالت غفلت، افکار شهوانی و شیطانی، مأنوس شدن با لذتهای زودگذر، ضعیف شدن معنویات، کمتر لذت بردن از دعا و نیایش و ذکر خدا، دریده شدن پردههای عصمت میشود. اگر گوش دادن به موسیقیهای محرّک، جز محروم شدن از لذت نیایش و ارتباط با خدا، اثر منفی دیگری نداشت، شایسته بود که هرگز به آن نزدیک نشویم.
قلبی که به طور دائم، صدای خوانندهی فاسد و خوشلحن در آن وارد میشود، دیگر جای خدا و معنویات نیست. روحی آدمی به گونهای است که دو چیز متضاد را نمیتوان در آن جای داد.
موسیقی علاوه بر ضررهای معنوی و اخلاقی، بر جسم و اعصاب هم آثار سویی دارد که امروزه از نظر علمی ثابت شده است. (48) پروفسور «ولف آدلر»، (49) استاد دانشگاه کلمبیا، ثابت کرده است که موسیقی، آثار بدی را روی سلسلهی اعصاب انسان میگذارد، به خصوص اگر هوا گرم باشد. ایشان میگوید:
موسیقی علاوه بر این که بر اثر جلبِ دقت، سلسلهی اعصاب ما را خارج از حدّ طبیعی خسته میکند، عمل «ارتعاش صوتی» که در موسیقی انجام میشود، عرقی بیش از حدّ طبیعی در پوست تولید میکند که بسیار زیانبار است و امکان دارد منشأ امراض دیگر بشود. (50)
از موارد دیگر، گوش دادن به صدای جنس مخالف است، که عاملی مهم برای تحریک جنسی محسوب میشود، و مردان تحت تأثیر صدای عشوهآمیز زنان قرار میگیرند و زنان نیز با سخنان عاطفی مردان تحریک میشوند، از اینرو میبایست از گفتوگوهای غیرضروری با نامحرم پرهیز کرد. دربارهی این مسئله در ادامه مطالبی را بیان میکنیم.
6. رعایت کردن حریم بین زن و مرد و دوری از هرگونه ارتباط ناپسند با جنس مخالف
زن و مرد کششی طبیعی نسبت به یک دیگر دارند؛ هر چه به هم نزدیکتر باشند، این جاذبه و کشش بیشتر میشود و در صورت تکرار یا تداوم اختلاط آنان و رعایتنشدن حریم بینشان، زمینهی تحریک جنسی، بیشتر خواهد شد. (51)در ارتباط و معاشقههای دختران و پسران، تفاوتی عمده بین این دو جنس وجود دارد. اولین و آخرین هدفِ اغلب پسران پس از معاشقه و معاشرت جنسی با دختران، مقاربت با آنهاست، بنابراین اگر پسرها در معرض تحریکات جنسی خارجی قرار گرفته، ولی ارضا نشوند، ناراحتیهایی همچون احساس سنگینی، حساسیّت عصبی، بیخوابی و بیدقّتی پیدا میکنند و به همین علت، پسرانی که با دختران در مجالس رقص شرکت میکنند، پس از پایان برنامه، بسیار ناراحت و اکثراً مبتلا به بیخوابی میشوند، از اینرو، برای رفع فشار عصبی و خلاصی خود، یا استمنا میکنند یا به فواحش پناه میبرند، ولی اکثر دختران چنین نیستند، زیرا عوامل گوناگونی مانند گفتوگوهای عاشقانه، مصاحبت و شوخی کردن با مردها، تا اندازهای غریزهی جنسی آنها را تسکین میدهد، به طوری که عدهی زیادی از زنان برای تسکین غریزهی جنسی خود، به همین حالات و کیفیات قناعت میکنند، (52) در حالی که همهی عوامل فوق برای پسران محرّکاتی هستند که احتیاج آنها را به عمل نزدیکی بیشتر میکند. (53)
در این جا لازم است مختصری از دستورهای اسلام را دربارهی ارتباط با جنس مخالف و حضور زن در جامعه مطالبی داشته باشیم، که اسلام با فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی زن، مخالف نیست، ولی به طور صریح دستور میدهد و لااقل به عنوان امری اخلاقی توصیه میکند که زن فعالیتهای خود را به صورت مختلط با مرد انجام ندهد و برای تمدن و پیشرفت نیز هیچ لزومی ندارد که حتماً زنان، فعالیتهای خود را دوشبه دوش مردانِ نامحرم انجام دهند. این اختلاطها چنان که دنیای امروز نشان داده است، زنان و مردان را از فعالیت صریح باز میدارد و گاهی این هم دوشیها، سرانجام به هم آغوشی کشیده میشود. (54)
بنابراین زنان میتوانند در عرصهی کار، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ... حضور داشته باشند، ولی لااقل با دو شرط: 1. حفظ عفت و شرافت خود؛ 2. به خطر نینداختن شرافت و عفت دیگران. (55)
این همه تأکید بر مراقبت خود برای این است که روابط نامشروع، امری تدریجی است؛ یعنی از نگاه شهوتانگیز شروع میشود و با یک لبخند یا گفتوگویی تداوم مییابد و زمینه برای ارتباطهای بعدی فراهم میشود. فراهم کردن تدریجی گناه، از برنامههای شیطان برای گمراه کردن استبدین منظور (حفظ عفت خود و دیگران)، پسران و دختران باید مسائلی را رعایت کنند که به چند مورد اشاره کنیم:
- پرهیز از خلوت کردن با جنس مخالف، به ویژه در جایی که فرد دیگری نمیتواند وارد شود، زیرا محرّکات جنسی در این شرایط، چند برابر میشود، چنان که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
اگر زن و مرد در خانهای با هم خلوت کنند، نفر سوم شیطان است. (56)
- پوشش به گونهای باشد که موجب تحریک جنس مخالف نشود.
- باید از تماس بدنی با جنس مخالف خودداری کرد، زیرا موجب تحریک میشود.
- از شوخی و خنده با نامحرمان ( 57) و هرگونه رفتار محرّک و اغواگرانه باید خودداری کرد. دختران نباید حالت صدا را طوری نازک و ظریف کنند که موجب انحراف پسران و به دام افتادن خودشان شود، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم:
در گفتارتان نرمی نشان ندهید تا دلهای بیمار بر شما طمع نورزند و سخن را درست ادا کنید. (58)
هم چنین باید از سخن گفتنهای طولانی و بیش از حّد ضرورتِ دو نامحرم با یکدیگر خودداری شود، زیرا خواهناخواه برایشان جاذبه ایجاد میکند و میتواند نقطهی آغازی باشد برای هیجانهای جنسی و انحراف.
- زنان نباید بیرون از محیط خانواده، طوری که عطر و بوی خوش استفاده کنند که برای مردان نامحرم جاذبهی جنسی ایجاد کند. این کار در اسلام حرام است. البته استفاده از بوی خوش برای ایجاد جذابیت در نزد شوهر توصیه میشود.
خلاصه اینکه: باید در برخوردمان با جنس مخالف دقت کنیم تا دچار انحراف نگردیم، در کوچکترین رابطه با نامحرم، بیشترین مراقبت را داشته باشیم، چنان که حضرت صادق (علیهالسلام) فرمود:
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خوش نداشت به زنهای جوان سلام کند و میفرمود: میترسم آوازش من را خوش آید و زیادتر از آن که اجری بجویم، «گناه» به من رسد. (59)
این همه تأکید بر مراقبت خود برای این است که روابط نامشروع، امری تدریجی است؛ یعنی از نگاه شهوتانگیز شروع میشود و با یک لبخند یا گفتوگویی تداوم مییابد و زمینه برای ارتباطهای بعدی فراهم میشود. فراهم کردن تدریجی گناه، از برنامههای شیطان برای گمراه کردن است، زیرا فطرت پاک انسان در مرحلهی اول، از فسق و فجور تنفر دارد، ولی هنگامی که کمکم پردهی عصمتش دریده شد، به جایی میرسد که دیگر از هیچکارِ خلافی، روی نمیگرداند. (60)
ارتباط دو جنس مخالف به حدی اهمیت دارد که گفتهاند: کودکانِ دختر و پسر، قبل از دبستان نیز باید از هم جدا باشند، چون اثراتی از هم میگیرند که در آینده ظهور پیدا میکند. تمام روابط بین دختران و پسران، قبل از سن تمییز (61) در مهدهای کودک یا هرجای دیگری، در ذهن کودک مانند نقاشی روی سنگ باقی میماند و پایهای برای ذهن کودک میشود، بعد از سن تمییز به یاد آن صحنهها میافتد و به آنها راغب میگردد.
نوجوان همهی آنچه را که در سنین کودکی دیده و شنیده و لمس کرده است، به خاطر میآورد و رفتارهایی که یپشتر معنا نداشت، اینک معنادار و جهتدار میشود. (62)
شهید مطهری نظر اسلام را دربارهی نحوهی ارتباط میان زن و مرد، این گونه بیان میکند:
نه حبس و نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن و مرد مختلط نبودهاند. شرکت مختلط زن و مرد در برخی مجامع، مانند برخی مشاهد مشرّفه که در زمان ما محل ازدحام فوقالعاده است، برخلاف رضایت شارع مقدس اسلام است. (63)
7. اجتناب از معاشرت با دوستان ناباب و قرار نگرفتن در گروههای نامناسب
معاشرت بد و فاسد در ابتلای به این انحراف و ادامهی آن، نقش زیادی دارند. منحرفان برای کمتر شدنِ احساس گناه و بدبختی، سعی دارند افراد دیگری را نیز مبتلا و به سرنوشت غمانگیز خود گرفتار کنند، از این رو همواره میکوشند با سخنان وسوسهانگیز، این عمل زشت را لذتبخش و کمضرر جلوه دهند، ولی جوانانی بیدار، هرگز در دام وسوسههای شیطانی آنها نمیافتند. (64)انسان هر قدر هم که پاک باشد، هنگام رفاقت و نشست و برخاست با ناپاکان، بیماری اخلاقی آنها مانند مرضی مسری در او سرایت میکند. گاهی فرد بر اثر رفاقت با نااهلان، به گونهای متأثر میشود که ناخوداگاه از همه جهت به آنها شبیه میشود. (65)
پس باید از دوستان منحرف دوری و با دوستان با ایمان معاشرت کرد. یک دوست ناباب میتواند سرنوشت انسان را به طور کلی از مسیر خود خارج کرده، او را در ورطهی هولناک فساد و گمراهی و انحرافات جنسی بیندازد. (66) به همین علت، قرآن کریم از عاقبت حسرت آور کسانی یاد میکند که در دنیا با دوستان منحرف و پلید معاشرت داشته و به وسیلهی آنان به گناه و آلودگی کشیده شدهاند و این گونه زبان چنین افرادی را توصیف میکند:
«یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»؛ (67)
وای بر من! ای کاش فلان شخص را دوست و رفیق خود نگرفته بودم. انسان باید برای دوستی با دیگران معیارهایی داشته باشد و به راحتی و بدون شناخت، با همه کس نشستوبرخاست نکند. از مهمترین نشانههای دوستان ناباب: بیتقیّدی به دستورهای الهی، ارتباط با ناپاکان، وسوسه کننده به گناه و ... است. در کل انسان با مشاهدهی این افراد، به یاد گناه و پلیدی میافتد، در حالی که، دوستان شایسته آدمی را به یاد خدا میاندازند. (68)
در ضمن باید اجتناب کرد از دوستیهای افراطی و عشقورزیهای بیپایه و اساس که در دورهی نوجوانی و جوانی به دلایل مختلفی ایجاد میشوند، زیرا براساس تجربه، این گونه دوستیها، ضررهای روحی و روانی، مالی و ... به همراه دارد و عمر انسان را ضایع میکند. این عشقها به گونهای است که اگر انسان تا مدتی بدان بیاعتنا باشد، خودبه خود رنگ میبازد، زیرا اصلاً عشقی در کار نبوده است و فقط به دلیل کمبود محبتها، هوسها، تقلید از فیلمها و ... به فرد تلقین شدهاند.
از ویژگیهای نسل جوان، گروهگرایی است. تمایل به گروه و جمع، که خداوند حکیم در فطرت جوانان قرار داده است، میتواند در پیشرفت اجتماعی و کسب تجارب و اعتماد به نفس آنان، نقش به سزایی داشته باشد، ولی نکتهی مهم این است که جوانان بکوشند خود را در گروههایی قرار دهند که از هر جهت (مکتبی، اجتماعی، خانوادگی و ...) سالم باشند. مربیان باید جوانان را به سوی گروههای سالم راهنمایی کنند. اگر جوان از گروههای سالم، محروم و سرخورده شد، قطعاً به گروههایی ناسالم میپیوندد تا از تنهایی و گمنامی رها شود. (69)
8. نخواندن کتابهای گمراه کننده
هنگام خواندن کتاب، مضمین آن در روح اثر میگذارد. حال اگر کتاب توصیف کنندهی صحنههای شهوتانگیز باشد، حتماً شعلههای شهوتِ خوانندهی آن برافروخته میشود؛ برای مثال: داستانهای عاشقانه، نه تنها، خواننده را از درک مفهوم حیات به خطا میافکند، بلکه تشریح صحنههای شورانگیز و شهوتآمیز، موجب تحریک غیرطبیعی اعضای تناسلی میشود؛ تحریکی که بدون داشتن منشأ جسمی، هیجان لذت بخش دماغی و فکری (ذهنی) پدید میآورد. خواندن این گونه مطالب موجب بلوغ زودرس نیز خواهد شد. (70)از طرفی، نباید از تأثیر مثبت کتابهای خوب غافل شد. خوب است که خود را به کتابخوانی و انس با آن عادت دهیم تا با ارتقای آگاهی خویش، زندگی موفقی داشته باشیم.
9. اعتدال در خوردن
داشتن رژیم غذایی متعادل در جلوگیری از استمنا مهم است، زیرا زیاد غذاخوردن، باعث افزایش نیروی جنسی میشود، چنان که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:برای قلب مؤمن، چیزی مضرتر از پرخوری نیست، زیرا عامل قساوت قلب و هیجان شهوت است. (71)
اسلام، اعتدال در خوردن را تجویز میکند، به گونهای که میگوید: چند لقمه مانده به سیر شدن، از غذاخوردن دست بکشید.
در مبارزه با این عادت، همان طور که پرخوری نباید کرد، داشتنِ یک رژیم غذایی کامل و سالم که موجب تقویت عمومی بدن گردد نیز لازم است، زیرا بسیاری از مواقع استمنا از ضعف اعصاب سرچشمه می گیرد و یا خود، عامل ضعف اعصاب است. (72)
گفتنی است که متناسب با نیاز و سوخت و ساز بدن غذا بخورید، زیرا در صورت پرخوری، موادغذایی ذخیره و باعث تحریک نیروی جنسی خواهد شد.
بیشتر بخوانید: پرخوری و چشمچرانی
در حین اعتدال در خوردن، خوب است که افراد مبتلا، در دوران اولیهی ترک، حتیالمقدور از خوردن غذاهایی که نیروی شهوت را زیاد می کند، بپرهیزند یا در خوردن آنها زیادهروی نکنند؛ خوراکیهایی مانند: هویج، پیاز، سیر، فلفل، کاکائو، دارچین، زنجبیل، زعفران، بادام، گردو، پسته، نارگیل، انار شیرین، انگور شیرین، انجیر، موز، خربزه، خرما و عصارهی هستهی آن، عسل، شکلات، گوشت، جگر، تخممرغ، شیرتازه، روغن گندم، غذاهای پرچرب و شیرین یا پروتئیندار و ... .
از طرف دیگر غذاهایی هستند که از نیروی شهوت میکاهند؛ مانند: آبغوره، هندوانه، ترشی پخته شده، آش تمر، آش سماق، ماست، آبلیمو، آبنارنج، قرقروت، کاهو، قهوه، آب کاسنی و عرق کاسنی و ... . (73)
بد نیست به کارهایی اشاره کنیم که در افزایش شهوت مؤثر هستند؛ مانند: عطرزدن و روغن مالیدن به بدن، و برعکس چیزهایی که نیروی شهوت را کم میکند: زیادی موی بدن (74) و همچنین روزه گرفتن که علاوه بر کمکردن حسّ شهوتجویی، در تقرّب به خدا و تقویت ایمان و اراده، نقش به سزایی دارد. میتوان روزهای خاصی را برای روزه گرفتن تعیین کرد.
پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آلهوسلم) این گونه بر روزه و تأثیراتش تأکید میکند:
ای گروه جوانان! هر کس از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج کند، چرا که در مهار نگاه و غریزهی جنسی مؤثر است، و هر کس توانایی آن را ندارد، پس روزه بگیرد، زیرا روزه شکنندهی شهوات است. (75
10. ساماندهی برنامهای فشرده برای تمامِ اوقات
باید برنامهای روزانه شامل اشتغال، ورزش و سرگرمیهای مفید داشت، زیرا با تحرّک، هم مواد غذایی مؤثر در تقویت غریزهی جنسی به مصرف میرسد و هم فکر و خیال، فرصت کمی برای پرداختن به افکار شیطانی پیدا میکند، از اینرو در روایات براشتغال، کار و پرهیز از فراغت، تأکید بسیار شده است. منظور این نیست که فرد، کاری تمام وقت داشته باشد، بلکه میتواند بیکار هم باشد، ولی برای شب و روز خود برنامهی درستی داشته باشد، اعم از مطالعه، ورزش، پرورش گل و گیاه، استراحت و ... به طوری که لحظهای فکرش بیکار نباشد، زیرا اشتغالات فراوان فکری، اثر عمیقی در انصراف فکر از یک عادت خواهد داشت.«مهاتما گاندی» مینویسد:
در سراسر عمرم کمتر به شهوت جنسی توجه داشتهام و اصولاً هیچوقت بیکار نشدهام تا در این باره فکر کنم. (76)
بنابراین سرشت آدمی، به گونهای خلق شده است که به کار و تلاش تمایل دارد و میخواهد انرژی نهفته در خویش را مصرف کند، حال اگر در مسیر کارهای مثبت قرار نگرفت، قطعاً مشغول کارهای منفی و نامشروع یا اعمال بیخاصیت و بیهوده میشود. (77)
مبتلایان به این عادت شوم، غالباً افرادی گوشهگیر، منزوی، کمتحرّک و خمود هستند و همین گوشهگیری و انزوا و بیتحرّکی، وضع آنها را تشدید میکند و اگر ازاین وضع، به کلی درآیند و زندگی خود را با تحرّک زیاد بیامیزند، اثر عمیقیدر بهبود حال آنها و ترک عادتشان خواهد داشت.
امام صادق (علیهالسلام) دربارهی تأثیر منفی بیکاری میفرماید:
... و همین گونه انسان اگر بیکار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار و بر اثر آن به مسائلی مبتلا میشود که زیان آن، هم برخود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد... (78)
در مجموعهی حدیثی ورّام (79) روایت شده است:
اگر نفس خود را به کاری مشغول نکنی، او تو را مشغول میکند! (80)
جوانان باید ارزش فرصتهای جوانی را بدانند و با برنامهریزی دقیق و حساب شده، بیشترین بهره را از زندگی خود برند. هر جوانی باید استعدادهای ذوقی خود را نیز بشناسد و با اختصاص دادن وقت مناسب، آنها را پرورش دهد؛ برای مثال: استعداد نقاشی، خطاطی، ورزشی و ... . ناگفته نماند که داشتن هدف و آیندهنگری، برای تلاش و جهتدهی انسان نقش به سزایی دارد. الگوپذیری از ویژگیهای دوران جوانی است. جوانان باید همواره سعی کنند افرادی را که از نظر مادی و معنوی به کمال رسیدهاند، الگوی خویش قرار دهند، زیرا دنیای غرب که به این خواسته و نیاز جوانان پیبرده است، در اشاعهی الگوهای کاذب و شخصیتهای دروغین میکوشد، تا جوانان را از هویت انسانی خویش جدا سازد، از این رو به معرفی هنرپیشههای فاسدِ سینما، ورزشکاران بیبندوبار، قهرمانان بیشخصیت و خوانندگان فرومایه میپردازد و آنان را الگو معرفی میکند؛ خودارضایان معمولاً اعصاب ضعیف و ناتوانی دارند و ورزشهای متنوع و مناسب، در تقویت اعصاب آنها فوقالعاده مؤثر است. هم چنین معروف است که ورزشکاران به مسائل جنسی، کمعلاقه هستند، زیرا ورزش مقدار فراوانی از انرژیهای بدنی و فکری آنها را به خود اختصاص میدهد و طبعاً از مسائل دیگر کم میکند، از اینرو برای جلوگیری از تحریکات زیاد جنسی، لازم است جوانان برنامههای متنوع ورزشی انتخاب کنند که بهترین روش برای پرکردن اوقات فراغت است؛ ورزشهای سالمی چون: دوچرخهسواری، شنا، اسبسواری، کوهنوردی، جودو، آمادگی جسمانی و ... .
11. استمداد از نیروی ایمان و عقاید مذهبی
ایمان و عقیدهی مذهبی، با ایجاد نیروی معنوی، به انسان توان ایستادگی در برابر مشکلات و محرومیتها میدهد. این نیروی درونی میتواند بزرگترین کمک به مبتلایان باشد. ایمان و عشق به خداوند مانع بزرگی در برابر سختترین طوفانهای غریزی و نیرومندترین هیجانهای شهوانی است، زیرا عشق به خدا، عشق به همهی خوبیهاست.سعدیا، عشق نیامیزد و شهوت با هم***پیش تسبیح ملائک نرود دیو رجیم
به هر نسبت که احساسِ دوستی و عشق به پروردگار عمیقتر و شدیدتر باشد، نتایج عملی آن بیشتر خواهد بود. جاذبهی شهوات نفسانی تا زمانی است که عشق به خدا نباشد. وقتی عشق الهی آمد، هیچچیز دیگر، تاب مقاومت در برابر آن را ندارد. (81)
افراد مبتلا به خودارضایی، هرگز نباید خود را فردی نفرین شده و غیرقابل اصلاح و مطرودِ درگاه خداوند بدانند، بلکه باید به لطف خداوند بزرگ، کاملاً امیدوار باشند و با آفرینندهی مهربان و بخشنده رازونیاز کنند. از خدا و پیامبر و اهلبیت: در ترک این عادت یاری بخواهند. هرگاه با دلوجان به خداوند توجه شود، لطف او به یاری انسان خواهد شتافت، چنانکه در قرآن آمده است:
«وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ (82)
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم.
در روایات بر دعا و تأثیر آن بسیار تأکید شده است، تا جایی که حضرت صادق (علیهالسلام) فرمود:
دعا قضای مبرم (حتمی) را برمیگرداند، پس بسیار دعا کن که آن، کلید هر رحمت و پیروزی در هر حاجت است. (83)
از دیگر موارد مؤثر، انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن است که زخمهای پنهان را التیام میبخشد و همت را تا آسمان بالا میبرد و بشر را از فرورفتن در عالم حیوانات نجات میدهد. همچنین است نماز اولِ وقت که همواره انسانیت و مسلمانی را به یاد آدمی میاندازد و مانند مانع بزرگی در برابر گناهان عمل میکند.
امیرمؤمنان (علیهالسلام) در دو حدیث زیر به ترتیب دربارهی قرآن و نماز میفرماید:
«قرآن» را فرا گیرید، زیرا بهار دلهاست، از نور آن بر مرضها و دردهای خود مرهم گذارید، که داروی شفابخش سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید، که به یقین سودمندترین قصههاست. (84)
«نماز» قلعهی خدای بسیار مهربان [که خدای عزّوجلّ از برای نگاهداری بندگان قرار داده] و وسیلهی دور کردن شیطان است. (85)
در قرآن نیز دربارهی تأثیر نماز آمده است:
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ»؛ (86)
به درستی که نماز، انسان را از هرگونه آلودگی و عمل زشت دور نگه میدارد.
در واقع با انجام فرایض، ارادهی انسان تقویت میشود. کسی که در وقتهای خاصی به عبادت بپردازد و از خوردن، خوابیدن و خواهشهای نفسانی بگذرد، به تدریج بر نفس خود مسلط میشود. (87) عبادت، انسان را به خدا نزدیک و از بدیها دور میکند، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم:
«إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»؛ (88)
همانا نیکیها، بدیها [و آثارشان] را از بین میبرد.
مشارطه و مراقبه و محاسنه، در کنار گذاشتن عادات ناپسند، نتایج خوبی دارد و از مراقبتهای فردی در اسلام است. مشارطه این است که شما با خود یا خدا یا بزرگان دینی عهد و پیمان ببندید و شرط کنید که به گناهِ مورد نظر (یا همهی گناهان) در طی مدتی معیّن آلوده نشوید و پس از آن باید وارد مراقبه شده، به شرط خود عمل کنید و پس از پایان زمان تعیین شده، عملکرد خود را محاسبه نمایید. اگر درست وفا کردید، خداوند را شکر گویید و بدانید که یک قدم پیش رفتید. اگر خدای نکرده در وقت محاسبه دیدید لغزشی شده، از خدا معذرت بخواهید و بنا بگذارید که در شرط بعدی به قول خود عمل کنید. در این حالتِ شکست، میتوانید برای خود جریمه قرار دهید، تا دفعات بعدی، تلاشتان برای فرار از گناه، بیشتر شود. (89)
اسلام بر محاسبهی اعمال به وسیلهی خود شخص تأکید بسیاری دارد، چنان که حضرت موسیبن جعفر (علیهالسلام) فرمود:
از ما نیست کسی که خود را هر روز محاسبه نکند، پس اگر کار نیکی کرده، از خدا زیادی آن را خواهد و اگر گناه و کار بدی کرده، از خدا آمرزش خواهد و به سوی او بازگشت کند (توبه نماید). (90)
از موارد مؤثر دیگر، خواندن شرح حال زندگی امامان معصوم: و بزرگان تاریخ و آگاهی از سختیها و سختکوشیهای آنان برای رسیدن به اهدافشان است، زیرا موجب میشود ما آنان را در مسیر زندگی خود الگو قرار دهیم و هرچه امیدوارتر به سراغ سختیها رفته و از آنها بگذریم. همهی بزرگان کسانی هستند که از خوشگذرانیها و هوسبازیهای خود کنار کشیده و احتیاجات طبیعی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول رفع کردند و ما با الگو قراردادن آنها، راحتتر میتوانیم بر خواهشهای نفسانی غلبه کنیم.
الگوپذیری از ویژگیهای دوران جوانی است. جوانان باید همواره سعی کنند افرادی را که از نظر مادی و معنوی به کمال رسیدهاند، الگوی خویش قرار دهند، زیرا دنیای غرب که به این خواسته و نیاز جوانان پیبرده است، در اشاعهی الگوهای کاذب و شخصیتهای دروغین میکوشد، تا جوانان را از هویت انسانی خویش جدا سازد، از این رو به معرفی هنرپیشههای فاسدِ سینما، ورزشکاران بیبندوبار، قهرمانان بیشخصیت و خوانندگان فرومایه میپردازد و آنان را الگو معرفی میکند؛ البته همهی اینها را در پرتو اموری، مانند ورزش، هنر، دفاع، نشاط روحی و ... به جوانان تلقین میکنند.
در مجموع: اصل حسّ تقلید و الگوپذیری در جوانان، مضر نیست، بلکه از عوامل پیشرفت آنان در مسائل فردی و اجتماعی است، زیرا با این حس، جوانان میتوانند از موفقیتهای دیگران استفاده کنند، ولی نکتهی مهم این است که باید از الگوپذیری جاهلانه برحذر باشند. (91)
قرآن کریم نیز بر «نیاز انسان به الگو» تأکید و رسولالله (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) را بهترین سرمشق بشریت معرفی میکند، آنجا که میفرماید:
مسلّماً برای شما در زندگی رسولخدا (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) سرمشق نیکویی است. (92)
برای ترک کردن گناهان این نکته ضروری است: شخصی که تصمیم به ترک هر گناهی گرفت و مقداری پیش رفت، تا حدودی لذتِ عبادت و ایمان را میچشد و به اندک آرامشی خواهد رسید و مهم آن است که این وضعیت خوب را فراموش نکند و برای بقا و ارتقای آن تلاش کند. تأکید ما بدین جهت است که انسانِ فراموشکار، زمانی که دوباره به گناه کشیده شود، خوشیهای عبادت را از یاد خواهد برد. (93)
شخص خودارضا علاوه بر فکر کردن به آثار مثبتِ استمنا نکردن و لذتِ ترک گناه و داشتن جسم و روحی سالم، باید پشیمانی بعد از استمنا و مضرّاتش را نیز به یاد داشته باشد، چنانکه حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید:
به یاد آورید پایان یافتن لذتها و به جا ماندن آثار آن را. (94)
به راستی که زمانی لذت از گناه، کوتاه و زودگذر است، ولی سرزنشها و اندوه فراوانی به دنبال دارد، امام علی (علیهالسلام) در اینباره میفرماید:
اوّل الشّهوة طرب و آخرها عطب؛ (95)
آغاز شهوت با شادی و خوشی است و آخرش با رنج و ناخوشی.
و همچنین:
چه بسا لذت کوتاه و شهوت زودگذری که غصهها و اندوه فراوانی به دنبال دارد. (96)
یاد مرگ در غلبه بر شهوت و کنترل و تعدیل غریزهی جنسی نقش مهمی دارد، چنان که رسول خدا (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) فرمود:
زیاد مرگ را یاد کنید، زیرا یاد مرگ، شکنندهی لذات نفسانی و حایل میان تو و شهوات است. (97)
12. باید عادتی جدید جانشین عادت قدیم گردد
روانشناسان میگویند: برای ترک عادتی بد، حتماً باید به سراغ یک عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. دربارهی عادات زشتی جنسی، مبتلایان دقیقاً در زمانی که انگیزهی آن ایجاد میشود، باید به سراغ برنامهای از قبل پیشبینی شده بروند؛ (98) مانند: مطالعهی کتابهای جذاب، ورزشهای انفرادی راحتی مثل دو، دوچرخهسواری، این کار را باید آن قدر ادامه دهند که جانشین عادت بد سابق شود.13. تلقین
هیچ یک از روانکاوان، اعجاز تلقین را انکار نکردهاند. این عمل، روشی معمولی و پیش پا افتاده نیست، نتیجهاش، چنان عالی و شگفتانگیز است که انسان را دچار بُهت و حیرت میکند.تلقین، روشی است که با کمک آن میتوان تمام صفات ناپسند و عادات کهنه و نکوهیده را از بین برد و هر ثابتی را محو کرد، از این رو در مبارزه با خودارضایی، نقش بسیار مهمی دارد.
افراد معتاد باید مرتب به خود تلقین کنند: من به راحتی این عادت زشت را ترک میکنم. (99)
جملات و عباراتی که به روح تلقین میکنیم، در دگرگونی عادات و رفتار ما اثر غیرقابل انکاری دارند. تلقین دیگران نسبت به ما (تلقین به غیر) نیز اثرات سازندهای خواهد داشت، از اینرو والدین و مربیان باید به نوجوانان مفاهیم اخلاقی متعالی و ارزشمندی را تلقین کنند؛ مانند: شما استقامت، پشتکار و ارادهی تزلزلناپذیری دارید. (100) ناگفته نماند که تلقین قبل از خواب اثر بهتری دارد.
14. پرهیز از هر گناهی
در روایات خاندان عصمت و طهارت: میخوانیم: وقتی انسان گناه کوچکی انجام داد، روحش آلوده میشود و به تدریج افزایش مییابد و کارش به جایی میرسد که به کلی منکر دستورهای الهی میگردد. خداوند این حالت آخر را در قرآن این چنین بیان میکند:«ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون»؛ (101)
عاقبتِ کسانی که رفتار ناشایسته در پیش گرفتند این است که تمام دستورهای خدا را تکذیب میکنند و مطالب الهی را به باد مسخره میگیرند.
در واقع انجام گناهان کوچک، زشتی گناه را از بین میبرد و زمینه را برای گناهان بزرگ و سرکشی انسان فراهم میکند. خداوند به تدریجی بودن فریب شیطان و آلودگی آدمی تأکید کرده و انسان را از آن بر حذر میدارد، آنجایی که می فرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید. هر کس پیروگامهای شیطان شود [گمراهش میسازد، زیرا] او به فحشا و منکر فرمان میدهد. (102)
اصرار بر گناه موجب محروم شدن انسان از فیضالهی میشود، بنابراین اگر کسی از روی غفلت معصیتی انجام داد، باید بلافاصله در پیشگاه خداوند توبه کند و تصمیم جدی بر ترک گناه بگیرد تا به شکل خصلتی زشت در وجود او ریشه ندواند و برایش عادت و ازطرفی مقدمهای برای گناهان بزرگ تر نشود، چنان که استمنا را عاملی برای کشش فرد به انحرافات جنسی دیگری همچون همجنسبازی و ... دانستهاند.
خانواده و اطرافیان، نقش عمدهای در گناه نکردن کودکان و نوجوانان دارند. اگر کودک موارد گناه را از نزدیکانِ خود نبیند و با مخالفتهای زبانی آنان نیز روبرو شود، مسلماً از گناه منزجر خواهد شد و به باوری قلبی در اینباره خواهد رسید.
دانستن این که بدیها و خوبیهای هر فرد، در فرزندان آتی او تأثیراتی دارد، میتواند عاملی برای پاکزیستن و گناه نکردن باشد. اگر زشتیهایی از نیاکان خود به ارث بردهایم، باید با ارادهای پولادین، آن اصل توارث را در هم بشکنیم و برای فرزندان خود، خوب زیستن را به ارث بگذاریم، زیرا با خوی پسندیدهی ما، فرزندانمان نیز به درستکاری استعداد مییابند.
بیشتر بخوانید:ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)
15. پرهیز از تنهایی
وجود مانع و فراهم نبودن مقدمات عادت زشت، عامل بزرگی است برای ترک آن. یکی از سختیهای ترک استمنا، فراهم بودن مقدمات آن است، از اینرو باید افراد گرفتار به شدت از تنهاماندن اجتناب ورزند؛ در خانه تنها نمانند؛ شب در اتاق به تنهایی نخوابند؛ به محض این که در محیطی احساس تنهایی کردند، از آن محیط بیرون روند (103) و یا حداقل با نخستین تحریک، بلافاصله خود را سرگرمِ کاری کنند.16. خردورزی
یکی از راههای مهار احساسات و تعدیل غریزهی جنسی، استفاده از نیروی خرد و عقل است. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:در دلهای بشر،خاطرات بد و خواهشهای زشت پدید میآید و عقل است که از إعمال آن خاطرات و اجرای تصمیمها جلوگیری میکند. (104)
عقل، نگهبانِ خیرخواهی است که مانع طغیان غرایز میشود. کسی که عقل را راهنمای خود قرار دهد، لذتی آنی را بر لذت دائمی ترجیح نمیدهد و با در نظرگرفتن مفاسد و نتایج شهوترانی، از پیروی تمایلات نفسانی، به خصوص خودارضایی پرهیز میکند. (105)
خردورزی در جوانان از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا از ویژگیهای دوران جوانی، داشتن احساسات تند است. جوانان به شدّت تحت تأثیر احساسات و تمایلات هستند و آنچنان در این بُعد، قوی هستند که گاهی به مسائل منطقی و عقلی توجه نمیکنند.
گرچه انسان در هر سنی، در معرض احساسات و غرایز خویش است، ولی خطر غرایز برای جوانان، بیشتر است، زیرا در این سن، امواج خواهشها به حرکت در میآید و جوانان نیز از تجربهی کافی بهرهمند نیستند، از اینرو باید مواظب باشند که طبقِ هر خواستهای عمل نکنند و با تقویت اراده، تعقّل و بعد معنوی، برخواستههای غیرمنطقی غلبه یابند. اگر عقل جوان بر غرایز چیره نشود، قطعاً احساسات و غرایز بر عقلش مسلط میشوند. (106)
17. شستن اعضای تناسلی با آب سرد
«سیلوانوس استال»، یکی از پزشکان صاحب نظر مینویسد:اگر به واسطهی تخیّل یا سببی دیگر، خون زیادی به اعضای تناسلی سرازیر گردد، طوری که رگهای آن را فراخ سازد، این هجوم خونی غیرطبیعی، انگیزهی شهوت را سبب میشود، در این حال نباید از پی علاج چنین عارضهای نزد پزشک رفت، بلکه راه درمان، آن است که با تدبیری، خون را از اعضای تناسلی راند و آن را به عضلات و اندامهای دیگر بُرد تا همهی دستگاههای بدن بتواند تعادل طبیعی خود را برقرار کند، برای این کار باید هر شامگاه و هر بامداد اعضای تناسلی را با آب سرد شست تا آن اعضا به آرامش برسد و قوهی فکر و خیال جوان از توجه به شهوت باز گردد. (107)
نمایش پی نوشت ها:
1. جوانان چرا؟، ص 118 و 119.
2. منابع فقه شیعه (ترجمهی جامع أحادیث الشیعه)، ج 25، ص 147.
3. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 89.
4. ر.ک: محمود صادقی جهانبان، محرومیت جنسی و اضطراب، ص 74.
5. ناصر مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان و بحثی دربارهی انحرافات جنسی، ص 50.
6. الخصال ترجمهی کمرهای، ج 1، ص 121.
7. منابع فقه شیعه (ترجمهی جامع أحادیث الشیعه)، ج 25، ص 221.
8. ر.ک: محسن ماجراجو، نیازها و روابط دختران و پسران: احکام ازدواج و زناشویی، ص 19 و 20.
9. وسائلالشیعه، ج 20، ص 61.
10. محسن ماجراجو، نیازها و روابط دختران و پسران: احکام ازدواج و زناشویی، ص 18 و 19.
11. وسائلالشیعه، ج 20، ص 61.
12. همان، ص 42.
13. نور، آیهی 32.
14. نهجالفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیه و آلهوسلم)، ص 754.
15. همان، ص 504.
16. وسائلالشیعه، ج 20، ص 20.
17. همان، ص 19.
18. حافظ ثابت، تربیت جنسی در اسلام، ص 131.
19. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمهی عباس زریاب، ص 91، به نقل از: همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 89 و 90.
20. در ازدواج موقت، برخی از مسئولیتها از مرد سلب شده و برای آن محدودهی زمانی تعیین شده است.
21. نادعلی صالحی، پرسمان راه زندگی (1): هیجانهای جنسی، ص 25.
22. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 451.
23. همان، ص 447.
24. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
25. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 6، ص 164.
26. نور، آیهی 30.
27. همان، آیهی 31.
28. بحارالأنوار، ج 101، ص 38.
29. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 268.
30. همان، ج 11، ص 280.
31. ر.ک: محمدباقر راستگو، برای چشمهایت، ص 31-32.
32. اطفای شهوت با نگاه/ voyeurism (وُیِریزم) / inspectiohism.
33. ر.ک: همان، ص 34، حسین عبدالهی خوروش، تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان، ص 117.
34. نادعلی صالحی، پرسمان راه زندگی (1): هیجانهای جنسی، ص 43.
35. اولین نگاه مفت تو است (نگاه بدون شهوت)، ولی نگاه دوم به زیانت میباشد نه به سودت، وسائلالشیعه، ج 20، ص 194. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
37. پروین اعتصامی.
38. بحارالأنوار، ج 76، ص 18 و 19.
39. وسائلالشیعه، ج 20، ص 319.
40. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 5، ص 321.
41. حافظ ثابت، تربیت جنسی در اسلام، ص 224 و 225.
42. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 270.
43. باباطاهر.
44. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 5، ص 449.
45. این تأثیر دربارهی فحشهای جنسی نیز صادق است.
46. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 13، ص 221.
47. وسائل الشیعه، ج 17، ص 317.
48. ر.ک: همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 71-73.
49. Volf Adler.
50. حسین عبدالهی خوروش، تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان، ص 166.
51. نادعلی صالحی، پرسمان راه زندگی (1): هیجانهای جنسی، ص 21.
52. علت این که بعضی از زنان، تمایلِ زیاده از حد برای معاشرت، شوخی، مزاح و نشست و برخاست با مردان مختلف از خود نشان میدهند، تسکین غریزهی جنسی است و معمولاً زنان علاقمند به همسرشان، خیلی کمتر به معاشرت با مردان مختلف تمایل دارند.
53. امیرشریفی خضارتی، انحرافات جنسی: مطالعهی تطبیقی جرمشناسی و فقهی، ص 229 و 230.
54. ر.ک: احمد مطهری، کنترل رابطهی جنسی، ص 139 و 140.
55. علی قائمی، دنیای نوجوانی دختران، ص 452.
56. وسائل الشیعه، ج 19، ص 154.
57. نوجوانان و جوانان تمایل دارند که در برابر جنس مخالف خودنمایی کرده و رفتارهایی خندهدار بروز دهند، هر چند شاید نیت پلیدی نیز در کار نباشد، ولی خودبهخود، شروعی است برای روابط نامشروع.
58. «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا» (احزاب، آیهی 32).
59. اصول کافی، ج 4، ص 464.
60. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 52.
61. دوران تمییز، مرحلهای از سن است که بین دوران کودکی و بلوغ قرار دارد؛ یعنی دورانی است که کودک، خوب و بد را تشخیص میدهد، ولی تا زمان تکلیف، اندکی فاصله دارد.
62. ر.ک: فردین صالحی، مؤلفههای انحرافهای جنسی کودکان، ص 68 و 69.
63. مرتضی مطهری، مسئلهی حجاب، ص 241.
64. ناصر مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان و بحثی دربارهی انحرافات جنسی، ص 187.
65. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 74.
66. ر.ک: رضا فرهادیان، آنچه یک جوان باید بداند (ویژهی پسران جوان)، ص 52 و 53.
67. فرقان، آیهی 28.
68. رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) میفرماید: بهترینِ شما آن کس است که دیدار او، خدا را به یاد شما آرد و سخنانش، دانش شما را بیفزاید و رفتارش، شما را به آخرت راغب سازد. (نهجالفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیه و آلهوسلم))، ص 465.
69. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 29.
70. ر.ک: سیلوانوس اِستال، آنچه باید یک پسر بداند، ترجمهی نصراللّه کاسمی، ص 97.
71. مصباح الشریعه، ص 77.
72. ناصر مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان، ص 187.
73. ر.ک: محسن ماجراجو، نیازها و روابط دختران و پسران: احکام ازدواج و زناشویی، ص 202.
74. البته به شرط رعایت نظافت؛ ر.ک: همان، ص 67 و 68.
75. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 153.
76. جوانان چرا؟، به قلم دانشجو، ص 107.
77. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 85.
78. اثر ابوالحسن ورام، صحابی امام علی (علیهالسلام) که جد مادری رضیالدین علیبن طاووس است.
79. مجموعهی ورّام، ج 2، ص 134.
80. بحارالانوار، ج 3، ص 87.
81. ر.ک: نادعلی صالحی، پرسمان راه زندگی (1): هیجانهای جنسی، ص 26 و 27.
82. غافر، آیهی 60.
83. اصول کافی، ج 4، ص 216.
84. وسائل الشیعه، ج 6، ص 167.
85. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 2، ص 166.
86. عنکبوت، آیهی 45.
87. نادعلی صالحی، پرسمان راه زندگی (1): هیجانهای جنسی، ص 26 و 27.
88. هود، آیهی 114.
89. ر.ک: روحالله خمینی، چهل حدیث، ص 8 و 9.
90. اصول کافی، ج 4، ص 190 و 191.
91. همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 26 و 27.
92. «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب، آیهی 21).
93. برای معتادان استمنا، خواندن چندبارهی مضرّات استمنا و راههای ترک آن، علاوه بر یادآوری، باعث میشود تا مطالب به طور کامل در ذهنشان نقش و حک شود و این خود به ترک این عمل، کمک بسیاری خواهد کرد.
94. بحارالأنوار، ج 70، ص 364.
95. غررالحلکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 2، ص 425.
96. اصول کافی، ج 4، ص 188.
97. بحارالأنوار، ج 2، ص 287.
98. جوانان چرا؟ ص 107 و 208.
99. ر.ک: همان، ص 110.
100. محمد رضا شرفی، دنیای نوجون، ص 252-253.
101. روم، آیهی 10.
102. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ» (نور، آیهی 21).
103. البته تنها بودن برای افرادی با توجه به شرایطشان اجتناب ناپذیر است.
104. غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج 2، ص 500.
105. محمد سبحانینیا، بررسی مسائل جوانان، ص 76 و 77.
106. ر.ک: همت سهرابپور، جوانان در طوفان غرایز، ص 27 و 28.
107. سیلوانوس اِستال، آنچه باید یک پسر بداند، ترجمهی نصرالله کاسمی، ص 55.
علیزاده آملی، علی؛ (1392)، اعتیاد پنهان (خودارضایی، مضرات، پیشگیری و درمان)، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول