سفرنامه سلوکی (3)
اخلاص
به تعبیر لطیف محقق طوسی «پارسی اخلاص، ویژه کردن باشد» (أوصاف الأشراف، ص65)؛ یعنی، انسان فلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز «مقلب القلوب» در حم دل او راه نیابد و البته اگر انسان محب شود، صحنه ی نفس را برای محبوب، خالص می کند؛ چون می داند که محبوب با مبغوض، جمع نمی شود.کسی که کاری را هم برای خدا و هم برای غیر خدا انجام دهد، خدا آن کار را نمی پزیرد؛ زیرا دین کما و کیفا مخصوص خداست. قرآن کریم در مورد کمیت می فرماید: (وله الدین واصبا) (سوره ی نحل، آیه ی 52). «واصب» به معنای پر، تام، جامع و کامل است و آیه ی شریفه بدین معناست که مجموعه ی دین را خدا تنطیم می کند و بنابراین، همه ی قوانین و مقررات باید از راه وحی تدوین شود و حتی کلمه ای از آن کم و یا بر آن افزوده نشود؛ در نتیجه حذف هر چیزی به نام نسخ و نیز اثبات هر چیزی به عنوان شریعت نو باید از راه وحی باشد.
درباره ی کیفیت نیز می فرماید: (ألا لله الدین الخالص) (سوره ی زمر، آیه ی 3)؛ فقط به نام و یاد خدا باید این مجموعه را فهمید و به آن عمل کرد و آن را به دیگران آموخت.
بنابراین، تنها کسانی متدین واقعی و دیندارند که مخلص باشند. از این رو خدای سبحان می فرماید: (وما أمروا إلا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء) (سوره ی بینه، آیه ی 5)؛ مردم هیچ مأموریتی ندارند جز این که دستورهای دین را مخلصانه برای خدا انجام دهند؛ یعنی فهمشان و عملشان برای خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقای بهشت است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: نمن قال لا إله ألا الله مخلصا دخل الجنة و إخلاصه أن تحجزة لا ذله ألا الله عما حرم الله عزوجل» (توحید صدوق، باب ثواب الموحدین، ص27) و برتر از آن نیز «لقاءالله» است: (فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه أحدا) (سوره ی کهف، آیه ی 110)؛ کسی که اهید لقای حق دارد و مشتاق جمال و جلال الهی است، باید مؤمن باشد و عمل صالح انجام دهد و در کار خود، چه در بخش اعتقاد و چه در بخش عمل شرک نورزد.
معنای «لقاءالله» این نیست که که انسان تنها بعد از مرگ، جمال الهی را مشاهده می کند؛ بلکه قبل از مرگ نیز می تواند شاهد جمال الهی باشد و فیضهای خاص او را دریافت کند و کلام رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم: «من أخلص لله أربعین صباحا فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» (بحار، ج67، ص249) ناظر به همین بخش است. کسی که چهل شبانه روز با اخلاص عمل کند، خداوند چشمه های حکمت را در قلب او می جوشاند و بر قلم و زبانش جاری می کند و در حقیقت، این شخص، علم الهی را ملاقات و اسمی از اسمای حسنای حق را مشاهده می کند و البته مراحل برتر ممکن است بعد از مرگ حاصل شود.
اربعین گیری
در حدیث مزبور رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود: کسی که چهل شبانه روز، با اخلاص در راه خدا قدم بردارد، خدای سبحان چشمه های حکمت را از قلب او بر زبانش جاری می کند. حرفهای صحیح و نو از قلم و زبان او شنیده و استفاده می شود و نوآوریهای زیادی دارد که در کتابها و سخنان دیگران نیست؛ چون این چشمه جوشان حکمت در دلهای دیگران نیست.
«اربعین گرفتن» به این معنا نیست که انسان چهل بانه روز، کوشش کند تا به مقام اخلاص برسد و نیز به این معنا نیست که چهل شبانه روز، یکسان، همه ی کارها را با اخلاص برای خدا انجام بدهد، بلکه برداشت اولی از نصوص اربعین گیری این معناست که او چهل شبانه روز، همراه با حصول اخلاص است؛ یعنی شخص در چهل شبانه روز با اخلاص همراه است و اگر چهل شبانه روز، همه ی کارها را با حد معین اخلاص انجام بدهد، مستلزم توقف و سکون در اخلاص می شود؛ بلکه معنایش آن است که انسان، چهل شبانه روز در درجات چهل گانه ی خلوص حرکت کند؛ زیرا اخلاص درجاتی دارد. بنابراین، اخلاص روز اول، ابتدایی ترین و اخلاص روز چهلم، عالیترین درجه ی اخلاص است.
غرض آن که در معنای حدیث اربعین گیری سه احتمال می رود که تنها معنای سوم صحیح است: 1- در مدت چهل شبانه روز اصلا خلوص حاصل نباشد و فقط بعد از چهل روز، پدید آید. 2- از ابتدا تا پایان اخلاص باشد، لیکن در حد خاص و بدون افزایش. 3- خلوص در همه ی این چهل شبانه روز حاصل باشد، ولی تکامل روز افزون داشته باشد.
جوشش حکمت از سرچشمه ی اخلاص
در این صورت، چنین انسانی سخنان عالمانه و مؤثری دارد و از زبان و قلم او حکمت نظری می جوشد، چنانکه از دست و قدم چنین انسان خیری کارهای خیر و حکمت عملی نشئت می گبرد.
تذکر: درباره ی حدیث مشهور: 0من أخلص لله اربعین صباحا...)، اشاره به دو نکته سودمند است:
1-حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم در این حدیث فرمودند: «أربعین صباحا» و نفرمودمد: ناربعین مساء» یا «عشیة» ذکر کلمه ی صباح در این حدیث شریف بدین معناست که انسان سالک به سوی خدا، باید تصمنیم را از شب بگیرد و سفرش، را مانند سفرهای ظاهری، از صبح شروع کند و این نکته با معارفی که قرآن کریم درباره ی شب و برکات آن به بشر اموخته نیز، هماهنگ است؛ نشئه ی شب از نظر قرآن کریم برای کسب «پایگاه محکم» و « سخن مستحکم» مناسبتر است: (إن ناشئة الیل هی أشد وطئا و أقوم قیلا) (سوره ی مزمل، آیه ی 6).
2-گرفتن اربعین و چهل روز مواظبت و پرهیز از حرام و مکروه و انجام دادن واجب و مستحب، اگر برای جوشش و ریزش چشمه های حکمت باشد، اخلاص نیست و «مشوب» است و در حقیقت، آن شخص مانند گدایی است که به «شرط مزد»، کار کرده است و بنابراین، او مخلص نیست، بلکه اجیر و مزدور است.
بر همین اساس اگر کسی دری بخواند تا حکیم شود، درسش با اخلاص همراه نیستو این از قبیل «حسنات الإبرار، سیئات المقربین» (بحار، ج25، ص205) ذاست. اسوه های سلوک در ابتدا به انسان گویند: کسی که برای دستیابی به شهرت و مال درس بخواند، مخلص نیست و این سخن حق است؛ اما معرفت دقیقتری که پس از آ« می آموزند این است که اگر کسی برای این که عالم ربانی و خدمتگزار خلق بشود و مردم را از ضلالت برهاند و خودش با انبیا (علیهم السلام) محشور شود درس بخواند، او نیز مخلص نیست: نببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا»! او باید علم را تنها برای رضای خدا فرا بگیرد؛ در این صورت خداوند هم، توفیق تبلیغ و ارشاد را نصیب او خواهد کرد و چون عالم ربانی شده با انبیا و اولیا محشور شود.
از این برتر، آن است که نه تنها تحصیل علم را وسیله برای آن هدف قرار ندهد، بلمه اینت مطلب را هم از خاطره ی خود بزداید که این خیلب دشوار است. در این صورت، صحنه با صفای دل چنین عالم و متعلمی، خالص است. البته هر کاری چنین است. معنای اخلاص آن است که جز ذات اقدس خداوند چیزی ملحوظ و مشهود انسان سالک نباشد.
اخلاص پنداری
/خ