طلاق ؛ عواقب وپیامدها
بدون شك، قرارداد زوجيت از جمله قراردادهايى است كه بايد قابل جدايى باشد، چرا كه گاه عللى پيش مى آيد كه زندگى مشترك زن و مرد را با هم غير ممكن، يا طاقت فرسا و مملو از مفاسد مى كند، و اگر اصرار داشته باشيم كه اين قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشكلات زيادى مى گردد، به همین دلیل اسلام با اصل طلاق موافقت كرده است، و هم اكنون نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مى كنيم كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح ع طلاق را ممنوع مى شمرند و قانونا همسر يكديگرند، ولى در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كرده اند! بنا بر اين اصل مساله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.
به همين دليل در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت گرديده، و به عنوان مبغوض ترين حلالها، از آن ياد شده است، چنان كه در روايتى از پيامبر اکرم مى خوانيم:« ما من شى ء ابغض الى اللَّه عز و جل من بيت يخرب فى الاسلام بالفرقة يعنى الطلاق »:" هيچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از اين نيست كه اساس خانه اى در اسلام با جدايى (يعنى طلاق) ويران گردد" « وسائل الشيعة" جلد 15 صفحه 266 (حديث 1).».و در حديث ديگرى از امام صادق ع مى خوانيم:«ما من شى ء مما احله اللَّه ابغض اليه من الطلاق »:چيزى از امور حلال، در پيشگاه خدا مبغوض تر از طلاق نيست" « همان مدرك حديث 5». باز در حديث ديگرى از رسول اكرم ص آمده است كه فرمود:« تزوجوا و لا تطلقوا، فان الطلاق يهتز منه العرش!»: ازدواج كنيد و طلاق ندهيد كه طلاق عرش خدا را به لرزه درمى آورد"! « وسائل الشيعه" جلد 15 صفحه 268 (حديث 7)» .
چرا چنين نباشد، در حالى كه طلاق مشكلات زيادى براى خانواده ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى آورد، كه آن را عمدتا در سه قسمت مى توان خلاصه كرد:
1- مشكلات عاطفى- بدون شك مرد و زنى كه سالها يا ماهها با يكديگر زندگى كرده اند، سپس از هم جدا مى شوند، و از نظر عاطفى جريحه دار خواهند شد، و در ازدواج آينده خاطره ازدواج گذشته، دائما آنها را نگران مى دارد، و حتى به همسر آينده با يك نوع بدبينى و سوء ظن مى نگرند، آثار زيانبار اين امر بر كسى مخفى نيست، و لذا بسيار ديده شده كه اين گونه زنان و مردان براى هميشه از ازدواج چشم مى پوشند.
2- مشكلات اجتماعى- بسيارى از زنان بعد از طلاق شانس زيادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شايسته و دلخواه، ندارند، و از اين نظر گرفتار خسران شديد مى شوند، و حتى مردان نيز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب كمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در ميان باشد، لذا غالبا ناچار مى شوند، تن به ازدواجى در دهند كه نظر واقع آنها را تامين نمى كند، و از اين نظر تا پايان عمر رنج مى برند.
3- مشكلات فرزندان كه از همه اينها مهمتر است، كمتر ديده شده است كه نامادريها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را كه از آغوش پر مهر مادر بريده شده اند پر كنند، همانگونه كه اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نيز اين صادق است، البته هستند زنان و مردانى كه نسبت به غير فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلما تعداد آنها كم است، و به همين دليل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترين زيان و خسران مى شوند، و شايد غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى دهند.و اين ضايعه اى است نه تنها براى هر خانواده بلكه براى كل جامعه، چرا كه چنين كودكانى كه از مهر مادر يا پدر، محروم مى شوند گاه به صورت افرادى خطرناك درمى آيند، كه بدون توجه تحت تاثير روح انتقام جويى قرار گرفته و انتقام خود را از كل جامعه مى گيرند.
اگر اسلام اين همه در باره طلاق سختگيرى كرده، دليلش همين آثار زيانبار آن در ابعاد مختلف است.و نيز به همين دليل قرآن مجيد صريحا دستور مى دهد كه هر گاه اختلافى ميان زن و مرد پيدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بكوشند، و از طريق تشكيل" محكمه صلح خانوادگى" از كشيده شدن دو همسر به دادگاه شرع، يا به مساله طلاق و جدايى، مانع شوند.و باز به همين دليل آنچه به خوشبينى زن و مرد، و تحكيم پايه هاى علائق خانوادگى، كمك كند، از نظر اسلام مطلوب، و آنچه آن را متزلزل سازد مبغوض و منفور است.
همچنین پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری ازافرادی که متارکه کرده اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می کنند. طلاق برای زنان تنش زاتر و گسلنده تر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، بسیار متفاوت اند، بسیاری از هم می پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده ای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته اند، انتخاب هایی که در اختیار واداشته اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می تواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیده اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
زيان اجتماعي طلاق از جمله اثرات طلاق در مردان اين است كه آنان را افرادي غير متعهد بار مي آورد، آمار چنايي نشان مي دهد كه تعداد اين افراد غير متعهد در ميان زندانيان قابل ملاحظه است اثر طلاق در زنان بخصوص آنهايي كه پناهگاهي ندارند و فاقد استقلال اقتصادي هستند، سخت خطرناك است، زنان مطلقه خيلي دير به خانه ي بخت دوم پاي مي گذارند و اي بسا كه اين اميد هرگز جامه ي عمل نپوشد و احتمالا راه را براي انحراف و سقوط آنان بگشايد. اثر طلاق در فرزندان متعلق به كانون از هم پاشيده بسيار شديد است و عقده هايي غير قابل تحمل و توام با نفرت در آنان به وجود مي آورد كه شديدتر از وضع يتيمي است مسايلي كه درباره ي زن پدر وجود دارد در مورد كودكاني كه داراي مادر مطلقه هستند ولي بر اثر لجبازي و يك دندگي پدر مجبورند زن پدر را تحمل كنند نيز صادق است و اين دسته هم زندگي توام با نكبت و ترس و شقاوت و سيه روزي را مي گذرانند. يكي از بزرگترين خطراتي كه در زندگي همه ي انسان ها وجود دارد، طلاق است، جدايي و طلاق بيشتر متوجه كودكان خانواده است كه دل به عنايت و مهر والدين گرم داشته و خانه را مركز اميد و پناهگاه خويش مي شناسند، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدايي چه محروميتي را براي فرزندان پديد مي آورد و دل نازك طفل را چگونه شكند و او را از چه لذاتي محروم مي سازد، شايد هرگز تن به اين كار در ندهند، جدايي پدر و مادر از يكديگر كودك را به اختلال عاطفي دچار مي سازد، حالت افسردگي براي او پديد مي آورد و در مواردي قدرت اراده و انديشه را از او باز مي ستاند و در كل او را چنان پريشان مي سازد كه اثرات شوم آن مادام العمر عارض كودك است. جدايي از والدين به خاطر طلاق در وضع تحصيلي كودك هم اثر مي گذارد، توان فعاليت و حتي ورزش را از او مي گيرد.
منبع:www.thoorkotob.com
/س
به همين دليل در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت گرديده، و به عنوان مبغوض ترين حلالها، از آن ياد شده است، چنان كه در روايتى از پيامبر اکرم مى خوانيم:« ما من شى ء ابغض الى اللَّه عز و جل من بيت يخرب فى الاسلام بالفرقة يعنى الطلاق »:" هيچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از اين نيست كه اساس خانه اى در اسلام با جدايى (يعنى طلاق) ويران گردد" « وسائل الشيعة" جلد 15 صفحه 266 (حديث 1).».و در حديث ديگرى از امام صادق ع مى خوانيم:«ما من شى ء مما احله اللَّه ابغض اليه من الطلاق »:چيزى از امور حلال، در پيشگاه خدا مبغوض تر از طلاق نيست" « همان مدرك حديث 5». باز در حديث ديگرى از رسول اكرم ص آمده است كه فرمود:« تزوجوا و لا تطلقوا، فان الطلاق يهتز منه العرش!»: ازدواج كنيد و طلاق ندهيد كه طلاق عرش خدا را به لرزه درمى آورد"! « وسائل الشيعه" جلد 15 صفحه 268 (حديث 7)» .
چرا چنين نباشد، در حالى كه طلاق مشكلات زيادى براى خانواده ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى آورد، كه آن را عمدتا در سه قسمت مى توان خلاصه كرد:
1- مشكلات عاطفى- بدون شك مرد و زنى كه سالها يا ماهها با يكديگر زندگى كرده اند، سپس از هم جدا مى شوند، و از نظر عاطفى جريحه دار خواهند شد، و در ازدواج آينده خاطره ازدواج گذشته، دائما آنها را نگران مى دارد، و حتى به همسر آينده با يك نوع بدبينى و سوء ظن مى نگرند، آثار زيانبار اين امر بر كسى مخفى نيست، و لذا بسيار ديده شده كه اين گونه زنان و مردان براى هميشه از ازدواج چشم مى پوشند.
2- مشكلات اجتماعى- بسيارى از زنان بعد از طلاق شانس زيادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شايسته و دلخواه، ندارند، و از اين نظر گرفتار خسران شديد مى شوند، و حتى مردان نيز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب كمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در ميان باشد، لذا غالبا ناچار مى شوند، تن به ازدواجى در دهند كه نظر واقع آنها را تامين نمى كند، و از اين نظر تا پايان عمر رنج مى برند.
3- مشكلات فرزندان كه از همه اينها مهمتر است، كمتر ديده شده است كه نامادريها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را كه از آغوش پر مهر مادر بريده شده اند پر كنند، همانگونه كه اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نيز اين صادق است، البته هستند زنان و مردانى كه نسبت به غير فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلما تعداد آنها كم است، و به همين دليل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترين زيان و خسران مى شوند، و شايد غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى دهند.و اين ضايعه اى است نه تنها براى هر خانواده بلكه براى كل جامعه، چرا كه چنين كودكانى كه از مهر مادر يا پدر، محروم مى شوند گاه به صورت افرادى خطرناك درمى آيند، كه بدون توجه تحت تاثير روح انتقام جويى قرار گرفته و انتقام خود را از كل جامعه مى گيرند.
اگر اسلام اين همه در باره طلاق سختگيرى كرده، دليلش همين آثار زيانبار آن در ابعاد مختلف است.و نيز به همين دليل قرآن مجيد صريحا دستور مى دهد كه هر گاه اختلافى ميان زن و مرد پيدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بكوشند، و از طريق تشكيل" محكمه صلح خانوادگى" از كشيده شدن دو همسر به دادگاه شرع، يا به مساله طلاق و جدايى، مانع شوند.و باز به همين دليل آنچه به خوشبينى زن و مرد، و تحكيم پايه هاى علائق خانوادگى، كمك كند، از نظر اسلام مطلوب، و آنچه آن را متزلزل سازد مبغوض و منفور است.
همچنین پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری ازافرادی که متارکه کرده اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می کنند. طلاق برای زنان تنش زاتر و گسلنده تر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، بسیار متفاوت اند، بسیاری از هم می پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده ای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته اند، انتخاب هایی که در اختیار واداشته اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می تواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیده اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
زيان اجتماعي طلاق از جمله اثرات طلاق در مردان اين است كه آنان را افرادي غير متعهد بار مي آورد، آمار چنايي نشان مي دهد كه تعداد اين افراد غير متعهد در ميان زندانيان قابل ملاحظه است اثر طلاق در زنان بخصوص آنهايي كه پناهگاهي ندارند و فاقد استقلال اقتصادي هستند، سخت خطرناك است، زنان مطلقه خيلي دير به خانه ي بخت دوم پاي مي گذارند و اي بسا كه اين اميد هرگز جامه ي عمل نپوشد و احتمالا راه را براي انحراف و سقوط آنان بگشايد. اثر طلاق در فرزندان متعلق به كانون از هم پاشيده بسيار شديد است و عقده هايي غير قابل تحمل و توام با نفرت در آنان به وجود مي آورد كه شديدتر از وضع يتيمي است مسايلي كه درباره ي زن پدر وجود دارد در مورد كودكاني كه داراي مادر مطلقه هستند ولي بر اثر لجبازي و يك دندگي پدر مجبورند زن پدر را تحمل كنند نيز صادق است و اين دسته هم زندگي توام با نكبت و ترس و شقاوت و سيه روزي را مي گذرانند. يكي از بزرگترين خطراتي كه در زندگي همه ي انسان ها وجود دارد، طلاق است، جدايي و طلاق بيشتر متوجه كودكان خانواده است كه دل به عنايت و مهر والدين گرم داشته و خانه را مركز اميد و پناهگاه خويش مي شناسند، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدايي چه محروميتي را براي فرزندان پديد مي آورد و دل نازك طفل را چگونه شكند و او را از چه لذاتي محروم مي سازد، شايد هرگز تن به اين كار در ندهند، جدايي پدر و مادر از يكديگر كودك را به اختلال عاطفي دچار مي سازد، حالت افسردگي براي او پديد مي آورد و در مواردي قدرت اراده و انديشه را از او باز مي ستاند و در كل او را چنان پريشان مي سازد كه اثرات شوم آن مادام العمر عارض كودك است. جدايي از والدين به خاطر طلاق در وضع تحصيلي كودك هم اثر مي گذارد، توان فعاليت و حتي ورزش را از او مي گيرد.
منبع:www.thoorkotob.com
/س