مشكلات دختران دانشجو (2)
نویسنده: ناهيد طيبى
ازدواج؛ مشكل روانى - اجتماعى دانشجويانى كه به پرسشهاى ما پاسخ دادند 18 - 27 ساله و مجرد بودند. طبيعتاً يكى از مشكلات دختران در اين گروه سنّى، تجرّد است و ازدواج به عنوان نياز روانى و اجتماعى براى آنها از مشكلات اساسى به شمار مىرود. موانعى كه بر سر راه ازدواج جوانان و به ويژه دختران دانشجو وجود دارد عبارت است از:
1. مشكلات اقتصادى موجود براى آقايان كه مانع از اقدام به ازدواج مىشود و گاهى در صورت تمايل در نيمه راه با مخالفت خانواده دختر روبه رو مىشود و به نتيجه نمىرسد.
2. بالا بودن سطح توقعات در جامعه كنونى، هم از ناحيه دختران و هم از سوى پسران كه عمدتاً ناشى از سطح پايين فرهنگ دينى در خانوادهها است.
3. همكارى نكردن مسئولان فرهنگى كشور با جوانان طالب ازدواج و فراهم نكردن بستر مناسب براى پيوندها.
4. وجود ارتباطهاى غير شرعى كه نياز به ازدواج را در جوانان كمرنگ كرده استو جوانان براى ارضاى غرايز طبيعى خود به ادامه ارتباط با جنس مخالف بسنده مىكنند.
5 . نا آگاهى از ازدواج و پيامدهاى مثبت روانى و اجتماعى آن و در نتيجه ترس از ايجاد پيوند زناشويى به علت شكست احتمالى در آينده.
6. منطقى نبودن معيارهاى ازدواج و توجه بيشتر به معيارهاى فرعى از سوى خانوادهها.
7. همشهرى نبودن و تفاوت فرهنگى بين دانشجويان متقاضى ازدواج در ميان دانشجويان خوابگاهى و مخالفتها خانوادهها.
8 . جابهجايى ارزشها و ضدارزشها و ناهنجارىهاى اجتماعى كه موجب مىشود موقعيتهاى مناسب براى دختران محجّبه و باوقار و نجيب كمتر پيش آيد (از جمله توجه به زيبايىهاى ظاهرى).
9. فرهنگ غلط موجود در بين دانشگاهيان كه ازدواج را مانع بزرگى براى پيشرفتهاى علمى و اجتماعى مىدانند. گفتنى است دانشجويانى كه تصميم به ازدواج گرفته و مورد مناسبى را يافتهاند به مشكل خاصى برخورد مىكنند.
آنها كه متعهد بوده و در شأن خود نمىدانند كه با نامحرم در دانشكده يا داخل محوطه دانشگاه سخن گويند و از طرفى مىترسند كه مورد سوء ظن و تهمت قرار گيرند و بيرون از دانشگاه نيز نمىخواهند با نامحرم ارتباط داشته و سخن بگويند حتى اگر صحبت آنها در زمينه ازدواج باشد، به علت نبودن مكان ويژه در دانشگاه براى گفتوگو با مشكل مواجه مىشوند و در موارد زيادى روزها و ماههاى متمادى به دنبال مكانى براى صحبت مىگردند. زن و مرد مكمل يكديگرند و هيچ مرد يا زنى بدون ورود همسر به زندگىاش، در هر درجه و مقام علمى و اجتماعى كه باشد موفق نخواهد شد. نياز به داشتن يك همراه، همدل و همراز در زندگى براى هر انسانى اعم از مرد يا زن ضرورى است و در زمره نيازهاى روانى افراد است. دانشجويان دختر براين باورند كه با ورود به دانشگاه از خانواده خود فاصله گرفتهاند و نوعى اطمينان خاطر براى به دوش كشيدن بار زندگى را در خود يافتهاند و از سويى به استقلال كامل در زندگى و تصميمگيرىها نياز دارند و پيش از ازدواج گويى معلقاند؛ نه چونان گذشته وابستگى كامل به خانواده و والدين دارند و نه افق روشن و مشخصى را براى آينده خويش مىيابند و براى خارج شدن از اين برزخ تنها راه، ازدواج است. - راهكارها آنچه دانشجويان به عنوان راهكار ارائه دادهاند، برگزار كردن كلاسهاى آموزشى درباره ازدواج و آثار آن و شناخت صحيح معيارها و در واقع الگوهاى عملى صحيح براى ازدواج است. نكته ديگر ايجاد زمينه مناسب مالى است؛ زمينههايى چون مسكن، كمك هزينه بيشتر و امكانات رفاهى در حدّ متعارف و معمول. قابل توجه است كه احداث خوابگاههاى متأهلين در حد زياد و واگذارى آن به دانشجويان يكى از اين راهها است. اعطاى وامهاى ازدواج و ايجاد تسهيلات در زمينههاى گوناگون نيز موجب حل مشكل ازدواج مىشود. بديهى است كه اگر بخواهيم براى حل اين مشكل مراحلى را طى كنيم، آن مراحل را چنين مىتوانيم برشماريم:
الف) ايجاد مراكز خاصى براى شناختن موقعيتهاى افراد طالب ازدواج و فراهم كردن زمينه خواستگارى در مواردى كه با معيارهاى موردنظر دختر و پسر با هم سازگارى دارد. البته وجود چنين مركزى اگر به صورت رسمى باشد اشكالاتى را به همراه خواهد داشت ولى مراكز مشاوره مىتوانند به صورت غير رسمى در كنار كار مشاوره به اين امر نيز بپردازند و اگر چنين طرحى پذيرفته شود بايد هم در خوابگاههاى دختران و هم پسران، مراكز مشاوره دائمى برقرار شود و بين مسئولان اين مراكز تبادل نظر صورت گيرد.
ب) تشكيل كلاسهاى آموزشى براى آشنايى دختران با امر ازدواج و ايجادانگيزههاى قوى و تبيين معيارهاى عقلانى و منطقى و چگونگى برخورد با مشكلات مربوط به ازدواج.
ج) فراهم كردن امكانات ازدواج به دور از مخارج غير ضرورى و سرسام آور كه ارمغان رسم و رسوم باقى مانده از گذشتگان است و نه عقل آن را مىپسندد و نه منفعتى در آن ديده مىشود؛ از جمله ازدواجهاى گروهى كه در سالهاى اخير شاهد برگزارى ساده و صميمى آنها بودهايم(پاورقي 1 . اين مراسم توسط نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها به ويژه در تهران صورت مىگيرد.) تا به اين وسيله زوجين با استفاده از صرفهجويى در مخارج ازدواج براى آينده خويش پشتوانه اقتصادى فراهم سازند.
د) منحصر نكردن امكانات مادى و رفاهى به جوانان و زوجهاى ساكن در پايتخت و تقسيم تسهيلات و مساعدهها و... بين همه قشرها و گروهها در شهرها و شهرستانهاى مختلف ايران.
ه) قرار دادن افرادى كه ازدواج كردهاند در اولويتهاى اشتغال و در واقع توجه به ضوابط و نه روابط؛ زيرا آنها كه بايد نفقه همسرشان را بپردازند بيش از ديگران به منبع درآمد نياز دارند. برخى ديگر از مشكلات اجتماعى دانشجويان دختر عبارتاند از: عدم مشاركت سياسى، محروم بودن زنان از مشاغل مهم در كشور، محروميت آنها از برخى مشاغل چون پليس بودن و قاضى شدن و آزاد نبودن براى شركت در همه اجتماعات از جمله اجتماعهاى ورزشى مثل فوتبال. بديهى است كه مطالب ذكر شده تنها انعكاس ديدگاههاى دانشجويان است و نياز به تجزيه و تحليل دارد. در موارد زيادى ديده مىشود كه ذكر يك مطلب ناشى از نگرش غير صحيحى است كه جامعه امروز ما به دختران القا مىكند. جابه جايى ارزشها و تبديل برخى از ناهنجارها به هنجار موجب مىشود كه پارهاى از افراد در شناخت و بيان نيازهاى خود دچار خطا شوند و نيازهاى اساسى را ناديده گرفته، از يك نياز كاذب به عنوان نياز اصلى سخن گويند؛ براى مثال، حضور در ورزشگاهها به ويژه براى فوتبال هرگز براى زن و دختر نياز جسمانى يا روانى نيست و اين امر علاوه بر آسيبهاى روانى براى دختران موجب فساد و بروز اختلالهاى رفتارى مىشود. لذا حضور دختران در استاديومهاى ورزشى مختلط غير اخلاقى و غير شرعى است ولى ساختن سالنهاى ورزشى اختصاصى براى دختران را مىتوان به عنوان يك نياز ضرورى مطرح كرد.
ب) مشكلات اعتقادى يكى از معضلات دختران دانشجو نگرش آنها به مسائل اعتقادى و باورهاى دينى است. بسيارى از آنها فلسفه بسيارى از احكام را نمى دانند و در زمينه مسائل كلامى و اعتقادى دچار مشكل شدهاند و سؤالهاى بىپاسخ زيادى دارند كه آنها را رنج مىدهد. از يك سو مسلمان هستند و شيعه و از سوى ديگر از مسلمانى و شيعه بودن و مسائل مربوط به آن اطلاعات كافى ندارند و از سويى نيز شبهات و پرسشهاى طرح شده از سوى دشمنان داخلى و خارجى، انديشه آنها را مشوّش كرده است. بسيارى از مسائل عبادى را انجام مىدهند؛ از جمله حجاب دارند، برخى نماز مىخوانند و جلسات دعا برگزار مىكنند ولى از روح و فلسفه اين اعمال بىاطلاعاند. در زمينه مسائل اعتقادى با توجه به پاسخهاى موجود در پرسشنامهها، دانشجويان را مىتوان به گروههاى زير دستهبندى كرد:
الف) بعضى اعتقادات را اساس زندگى خود مىدانند و از ناآگاهى دينى رنج مىبرند؛
ب) برخى بى تفاوت به اين مسئله نگريسته و نه به عناد از آن سخن مىگويند و نه جايگاهى والا براى آن قائلاند؛
ج) گروهى وجود اعتقادات دينى در دانشگاه را دست و پاگير و مشكلات دختران دانشجو را ناشى از همين نگرشهاى موجود در جامعه مىدانند كه البته نسبت اينگروه به دو گروه يادشده حدود يك پنجاهم است. گروه اول در مورد ناآگاهى دانشجويان از حقيقت اسلام سخن مىگويند و وجود منكرات در دانشگاه را به عنوان مشكل بزرگى مطرح مىكنند كه روح آنان را مىآزارد. بىحجابى و بدحجابى و آرايش افراطى و نيز اين مسئله كه دخترانى - به ويژه از روستايىها - با چادر به دانشگاه مىآيند و پس ازمدت كوتاهى بدون چادر مىشوند از مسائل مطرحشده آنها است و استفاده از نوارهاى موسيقى متبذل و حرام و شكستن حدود الهى در هر زمان نيز مشكل مهم ديگر دانشگاه در نظر اين گروه است. برخى با عبارت «گرايش به جمالگرايى زنانه و دورى از سادگى دخترانه» از اين معضل سخن مىگويند و پارهاى از اتباطهاى نامشروع دختر و پسر در محيط دانشگاه و كمرنگ شدن امر به معروف و نهى از منكر، ناديده گرفتن ارزشها و بى توجهى به خون شهيدان و به سخره گرفتن كسانى كه احكام الهى را مراعات مىكنند نام مىبرند. اين گروه راهكارهايى را براى حل اين مشكل ذكر مىكنند كه عبارت است از:
1. وجود برنامههاى دينى در دانشگاهها البته به زبان و ادبيات روز، به گونهاى كه بتواند با جوان ارتباط برقرار كند.
2. آگاهى بخشى از طرق گوناگون كه وظيفه نهادهاى فرهنگى - دينى موجود در دانشگاههاست و اين آگاهى از طرق گوناگون همچون گفتمان، جلسات پرسش و پاسخ و نشريات مناسب با نياز دانشجو مىتواند صورت گيرد. در اين بخش دانشجويان از وجود مبلغان دينى در دانشگاه به صورت مستمر سخن مىگويد و نيز حضور مشاورانى را كه آگاهى دينى و معرفتى زياد دارند براى خوابگاهها و دانشكدهها ضرورى مىدانند.
3. هموار كردن فضاى فرهنگى و مذهبى با تعديل فعاليتهاى تشكلها و پاك كردن فضاى دانشگاه از سياسى كارى و پرداختن بيش از حد به فعاليتهاى سياسى و جناحى، تا بستر مناسبى براى تعقل و تفكر منطقى فراهم گردد.
4. تبيين و تغيير بخش امر به معروف و نهى از منكر و توسعه آن و نيز برداشتن ممانعتهايى كه در اين زمينه وجود دارد. در بسيارى از دانشگاهها افراد دين باور حق و اجازه امر به معروف ندارند و در صورت اداى اين فريضه الهى با مخالفت و جوسازى مسئولان دانشگاه مواجه مىشوند. گروه دوم كه بى تفاوتها هستند در مورد اعتقادات و مشكل بودن يا نبودن آن سخنى به ميان نمىآورند؛ يا به وضع موجود راضى هستند و يا عنايتى به اين بخش از زندگى ندارند. اما گروه سوم كه شمار آنها كم است، از وجود حجاب به عنوان مانع سخن مىگويد و معتقدند كه زنان جامعه بايد خودشان را باور كنند. برخى مىگويند: «نگرش به زنان در جامعه ما به عنوان جنس دوم و موجودى است كه ناگزير به تبعيت است» و نيز «تمام امتيازات امروزه اختصاص به دختران چادرى دارد [ ! ] و دخترها و پسرها امتيازات برابر ندارند» و «در جامعه ما تنها به ظاهر دختران دانشجو توجه دارند و به پوشش ظاهرى آنها نگاه مىكنند»، «حل مسائل و مشكلات زنان تاكنون در حد حرف بوده نه عمل و رسيدگى ظاهرى به مسائل زنان فقط در پايتخت بوده است» و... . به نظر مىرسد تبليغات سوء روشنفكر مآبان در كشور و نشريات و روزنامههاى مسموم در دانشجويان اين گروه تأثير زيادى گذاشته و دين و مذهب و نگرش دينى را عامل همه مشكلات دختران و زنان - كه آن هم فقط نا برابرى امتيازات با مردان و زنان متدين است - مىدانند! ج) مشكلات تحصيلى يكى ديگر از مشكلات مطرح شده از سوى دانشجويان مربوط به تحصيل است. دور بودن دانشجويان دختر شهرستانى از خانواده و پيامدهاى روانى و اقتصادى آن و همچنين مشكل مالى در رفت و آمدها و وجود خطرهاى احتمالى و نيز دلتنگىها كهدر بخش روانى به آن خواهيم پرداخت، از جمله اين مشكلات است. برخى از دانشجويان به علت دور بودن از خانوادهها و وسيع بودن محيط دانشگاه جذب محيط شده و تغييراتى در رفتار آنها مشاهده مىگردد؛ از آزادىها سوء استفاده كرده، باورهاى خود را فراموش مىكنند و گاه در دام گروهها و فرقههاى ظاهر فريب مىافتند و به مخالفت با دين و انقلاب مىپردازند. برخى ديگر از مشكلات مربوط به تحصيل و نبودن امكانات براى درس خواندن است؛ مانند كمبود سالن مطالعه، عدم امكان مطالعه در خوابگاه به علت سر و صداى فراوان و احترام نگذاشتن به حدود ديگران. درس نخواندن، مشروط شدن، از دست دادن فرصتها و تغيير اميال و خواستههاى افراد به سبب همنشينى با ديگران - كه برخى از آن با تعبير «دانشگاه زدگى» سخن مىگويند - از ديگر مسائل است. مطالب ديگر مطرحشده از سوى دانشجويان عبارتست از: بى توجهى مسئولان به مشكلات دانشجويان و تبعيض استادان و نيز نبودن روحيه تحقيق و پژوهشگرى به معناى واقعى. برخى از زياد بودن فاصله خوابگاهها تا دانشكده و اتلاف وقت در رفت و آمد سخن مىگويند و پارهاى نيز بىانگيزگى و بىتفاوتى را عامل عمده اُفت تحصيلى خود مىدانند. اينان معتقدند كه بين آنچه در كتابها مىخوانند و آنچه در جامعه مىبينند تضاد فاحشى وجود دارد و اين تضاد باعث بىانگيزه شدن آنان در مطالعه و تحقيق شده است. راهكارهاى مطرح شده در اين قسمت از مشكلات را مىتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1. وضع قانون و اجراى برنامهاى كه دختران دانشجو در شهرستان يا شهر خود و يا در نزديكترين استان به محل زندگى خويش، مشغول به تحصيل شوند تا هم در هزينهها صرفه جويى شود هم خطرها كاهش يابد و هم زمينه سوء استفاده از آزادىموجود در دانشگاه كمتر گردد و آن دسته از دختران كه منتظر فرصتى براى خود آرايىاند بين خود و خانواده فاصلهاى نبينند و خانوادهها بيش از پيش از زندگى تحصيلى فرزندانشان با خبر باشند.
2. ايجاد امكانات تحصيلى براى دانشجويان و ازدياد اتاق مطالعه و امكانات تحقيق و پژوهش و تشكيل كلاسهاى روششناسى مثل روش تفكر، روش مطالعه و روش تحقيق و... .
3. در جلسات توجيهى كه هر ساله قبل از شروع ترم برگزار مىشود از تجربيات تحصيلى فارغ التحصيلان براى بيدارگرى دانشجويان استفاده كنند. از جمله در كيفيت استفاده از فرصتها و آگاهى بخشى نسبت به اينكه از دست دادن فرصتهاى طلايى خسارت بزرگى محسوب مىشود و اينكه چگونه از موقعيت دانشجويى استفاده شود.
4. افزايش كمك هزينه تحصيلى براى جلوگيرى از بحرانهاى اقتصادى دختران به ويژه مخارج سنگينى كه براى رفت و آمد بين وطن و محل تحصيل وجود دارد.
- مشكلات روانى شايد بتوان گفت كه مسائل و مشكلات روانى از عمدهترين مشكلات دانشجويان دختر است و اگر چه آنها در پاسخگويى ابتدا مسائل اجتماعى و اقتصادى را مطرح مىكنند ولى شايد طرح اين مسائل به سبب محسوس و ملموس بودن آنها است و بسيارى از مسائل اجتماعى دختران مبتنى بر مسائل و مشكلات روانى است. گفتنى است كه قرار دادن مشكلات روانى به عنوان گروه چهارم مسائل و مشكلات دختران در اين مقاله، به علت اولويتبندى خود خواهران است و به احترام پاسخهاى آنان چنين چنيش شده است. اگر بنا بود نويسنده با استفاده از تجربيات كسب شده خود در دانشگاهها كه حاصل ارتباط مستمر با دانشجو در برهههاى گوناگون بوده استاولويتبندى كند، به يقين مشكلات روانى را در اولويت قرار مىداد. بحرانهاى روانى همچون افسردگى و تضاد با خود و جامعه تحت عنوان ناكامىها و تعارضها در علم روانشناسى مطرح مىشود. كمرويى،!خود ناباورى و عدم اعتماد به نفس، دلتنگىها و گرفتگىهاى روحى از جمله مشكلات روانى دختران دانشجو است كه هر يك طبيعتاً علتى دارد و بررسى اين علل از عهده اين مقاله خارج است. در مسائل و مشكلات روانى دختران دانشجو آنچه بيش از همه ذكر شده بحث «عدم امنيت» و سلب آرامش روحى و روانى است. بسيارى از پاسخگوها از مزاحمتهاى درون دانشگاه و نيز بيرون آن (شهر) سخن مىگويد و براى رفع اين مشكل راهكارهايى همچون در نظر گرفتن سرويسهاى مناسب براى دختران براى رفت و آمد به دانشگاه و دانشكدهها يا تشكيل كميته رسيدگى به برخوردهاى مزاحمها با دختران و يا مستقر كردن نيروهاى انتظامى به ويژه در شبها براى محيطهايى كه دانشجويان دختر در آن به سر مىبرند، ارائه مىدهند. روانشناسان بزرگى چون «مزلو» وجود امنيت را دومين نياز اساسى انسان مىشمارند و بعد از نيازهاى فيزيولوژيايى، از امنيت سخن مىگويند. بديهى است كه امنيت اقسامى دارد و يكى از مهمترين آنها امنيت روانى است. اين نياز را مسئولان بايد برآورند تا اختلالات روانى و رفتارى در دختران ايجاد نشود. برخى ديگر از دختران در زمينه مشكلات روانى نيز از بىانگيزگى سخن مىگويند و آن را عامل افسردگى و بى نشاطى خود مىدانند. واضح است كه كليه فعاليتها و رفتارهاى انسان تحت تأثير انگيزش است و اگر انگيزه در زندگى نباشد اميد، عشق، محبت و نشاط از زندگى رخت بر مىبندد. براى ايجاد انگيزه قوى بايد تعاليم ويژهاى را در نظر گرفت. استادان دانشگاه و مسئولان آموزشى و مهمتر از همه، مسئولان امور بانوان در ايجاد انگيزه براىتحصيل، اشتغال، ازدواج و تمامى جنبههاى زندگى بسيار مؤثر خواهند بود. يكى ديگر از مشكلات روانى، كمبود محبت است كه گاه ناشى از غفلت و ناآگاهى خانوادهها است و گاه بى مهرى جامعه به يك گروه، موجب اين كمبود مىشود. حتى به نظر مىرسد محبتهاى كاذب و افراطى موجود در خوابگاههاى دختران براى پاسخگويى به اين نياز اوليه او است و به علت نداشتن راهنماى مناسب و يا وضعيت نامطلوب در خوابگاهها، برآورده شدن اين نياز روانى، پيامدهاى ناگوارى دارد؛ مانند محبتهاى افراطى كه قطع آن موجب اختلالهاى شديد روانى و نيز انحرافات جنسى چون همجنسگرايى و خودارضايى مىگردد. ترس مرضى كه موجب اضطراب مىشود و يكى از انواع نوروز (روان رنجورى) و شايعترين نشانههاى اين اختلال و بيمارى رفتارى است، يكى ديگر از مشكلات دختران دانشجو است. از نظر روان شناسان اين اضطراب اگر به صورت خفيف و دائمى باشد نگرانى ايجاد مىكند و اگر به صورت اتفاقى اما شديد باشد، مولّد وحشت است. به هر حال حالتهاى روان رنجورى و نيز روان پريشى (پسيكوز) در ميان دختران دانشجو ديده مىشود و آنها تحت عنوان ترس دائم از مسخره شدن، افسردگى به سبب نداشتن تكيه گاه - به ويژه دختران خوابگاهى - و كمرويى و... از آن سخن مىگويند. البته موارد ذكر شده در بسيارى از موارد مقطعى است ولى در پارهاى از افراد هميشگى است و آنها را منزوى و افسرده و مضطرب مىسازد. نكته جالب ديگر كه در محدوده مشكلات روانى است و دانشجويان از آن سخن مىگويند خود ناباورى بانوان است. راهكارهاى ارئه شده از سوى پاسخگويان در اين باره عبارت است از:
الف) ايجاد برنامههاى آموزشى در سطح كشور براى زنان واستفاده از صدا و سيما براى تبيين اين مطلب كه زنان بايد خود را باور كنند، بدون آن كه به مقايسه بين زن و مرد بپردازند.
ب) بالا بردن سطح سواد و علم زنان از طرق گوناگون و وضع قوانينى كه زنان بىسواد وكم فرهنگ را تشويق به فهميدن بيشتر و دانستن كند و اجراى برنامه هايى در همين راستا.
ج) برخى در اين زمينه مىگويند: «راه حل اصلى، راه حل دينى و اعتقادى ما است» و معتقدند كه بايد زنان را با ارزش واقعى آنها آشنا كنيم و آنان را از محدود انديشيدن و سطحى نگرى نجات دهيم.
د) مشكلات طبيعى و فيزيكى با توجه به پاسخهاى دانشجويان و بر خلاف آنچه تا كنون شنيدهايم مشكلات طبيعى و جسمى از نظر رتبهاى در پايينترين مرحله قرار دارند و اكثر قريب به اتفاق دختران دانشجو اينگونه مشكلات را در آخرين مورد مطرح كردهاند. مشكلاتى همچون نبودن يا كم بودن امكانات رفاهى و فضاهاى تفريحى، كمبود سالنهاى مطالعه، مناسب نبودن نور اتاقها، پايين بودن سطح بهداشت در خوابگاهها، نامناسب بودن غذا چه از نظر كيفى و چه كمّى، كمبود سالنهاى ورزشى براى دختران، اصولى نبودن ساختمانسازى براى خوابگاههاى دختران و پسران - كه خود، موجب ناهنجارىها و نابهسامانىهاى زيادى در زمينههاى گوناگون مىشود - از جمله اين مشكلات به شمار مىآيند. برخى از دانشجويان از آثار تغيير هوا و ناسازگارى جسم آنها با هواى شهرى كه در آن تحصيل مىكنند و نيز از به خطر افتادن بهداشت جسمىشان به علت وجود برخى از افزودنىها در غذاى دانشگاهها سخن مىگويند و معتقدند كه به محض ورود به دانشگاه و استفاده از غذاى آن با رويش غيرطبيعىِ مو در صورت مواجه شدهاند و اين آنها را نگران كرده است و افزون از آن بر زيبايى آنها - كه هميشه مورد توجه دختران و زنان است - تأثير گذاشته. به هر حال نامناسب بودن وضعيت فيزيكى خوابگاهها و محيطهاى تفريحى و تحصيلى يكى از مشكلات دختران محسوب مىشود كه براى رفع اين مشكلات راهكارهاى زير پيشنهاد شده است:
الف) احداث اماكن تفريحى مناسب و به دور از شائبههاى منفى براى دختران بهگونهاى كه به محوطه خوابگاه نزديك باشد و مسائل امنيتى در آن مراعات شود و دختران با آسودگى خاطر به تفريح بپردازند؛
ب) ايجاد سالنهاى ورزشى مناسب با شئون دينى و اجتماعى براى دختران تا نيازهاى جسمانى آنها نيز برآورده شود، بى آن كه به روح و روان آنها به سبب اختلاط با نامحرم ضربه وارد شود؛
ج) ايجاد تغييرات اساسى در وضعيت بهداشتى محيط تغذيه دانشگاه؛
د) وضع قوانين ويژه تسهيلات براى دختران دانشجو. در مجموع با رفع نيازهاى طبيعى دانشجويان مىتوان زمينه مساعدى براى پيشرفت علمى و فرهنگى آنان فراهم ساخت و بسيارى از نگرانىهاى آنها را تقليل داد.
مسئولان امور بانوان؛ بايستهها و شايستهها دختران دانشجو در پاسخ به اين سؤال كه روند حل مسائل و مشكلات زنان را در جامعه كنونى چگونه مىبينند و چه راه حل هايى براى بهتر شدن وضعيت زنان پيشنهاد مىكنند، مطالبى گفتهاند كه مواضع و ديدگاههاى آنان را مىتوان به صورت زير طبقهبندى كرد:
الف) تا حدى در اين زمينه كار شده است ولى كافى نيست و به تلاش بيشتر نياز است. اين گروه معتقدند كه بعد از انقلاب، تغييراتى در وضع حقوقى، اجتماعى و سياسى زنان رخ داده و تا حدى ارزش واقعى آنها در جامعه بيان شده است ولى «اين رشته سرى دراز دارد» و بايد بيش از پيش تلاش كرد و با توجه به اينكه تهاجم فرهنگى بسيارى از برنامهها را خنثا مىكند بايد جريانشناسى صحيحى داشت. مشكلات موجود اين است كه زن در سينماى ما مانند گذشته به كالا تبديل شده است و روند هنر، به ويژه هنر تصويرى، در كشور ما رو به قهقرا است و بسيارى از ضد ارزشهاى رژيم گذشته به تازگى از زير خاك سر بر آوردهاند. ايرانىگرى(ناسيوناليستى) و بازگشت به زندگى تجمل گرايانه افراطى چونان گذشته، بى توجهى به ارزشهاى اخلاقى و معنوى و تجارى شدن كارهاى فرهنگى از اين قبيل هستند كه بايد براى رفع اين مشكلات كفشى آهنين سفارش داد.
ب) تاكنون هيچ كارى انجام داده نشده و برنامهها در حد حرف بوده است. از جمله سخنان اين گروه مىتوان به مطالب زير اشاره كرد: «در كشور ما شأن زنها پايينتر از مردها است»، «تا حال كه در حد حرف و شعار بوده است و در عمل هيچ»، «روند كار سير نزولى داشته، اگر هم چيزى بوده براى پايتخت بوده است»، «شعار ندهند، عمل كنند»، «سطح آگاهى دختران را بالا ببرند نه اينكه فقط به توزيع جملاتى كه هزاران بار گفته شده است، بپردازند»، «با وضعيت كنونى كشور هيچ راه حلى وجود ندارد» و... .
ج) نسبت به زمان قبل از انقلاب كه بسيار بد بود، الآن بهتر است ولى باز هم با توجه به جمعيت زياد بانوان در كشور به برنامه ريزى جامع و درازمدت نيازمنديم؛ خصوصاً از اين نظر كه الآن ورودى دختران به دانشگاه بيش از پسران است. دختران دانشجو و راهكارهاى پيشنهادى به مسئولان در مجموع مىتوان گفت انتظار دانشجويان از مسئولان امور بانوان، حل مشكلات به صورت عمقى و همه جانبه است و براى رفع اين مشكلات راهكارهاى زير را پيشنهاد مىكنند: - رسيدگى به مسائل زنان به ويژه در مكانها و مناطق محروم كه در آنها مردها خشن و زورگويند و همسران خود را مورد ضرب و شتم قرار مىدهند، به زن ارزش نمىگذارند و آنان را خدمتكارى براى خود و فرزندانشان مىدانند و در مورد تربيت فرزندان هيچ مسئوليتى نمىپذيرند و خود را صاحب مال زنان مىدانند؛ - بالا بردن سطح آگاهى و سواد زنان و نيز ارتقاى بينش دينى و سياسى در زنان تا نسبت به خود و فرزندانشان با نگرش وسيعترى نظر دهند و در مسائل تربيتى آگاهى بيشترى يافته، سطح فرهنگ خود و جامعه را بالا ببرند؛- دفاع از حقوق زنان در مقابل مردان و ايجاد فضاى مناسب و باز براى گفتوگوى بانوان و پرورش استعدادهاى آنها و زمينه مناسب براى ابراز و اظهار خلاقيّت بانوان؛ - برگزارى سمينارها و كنگرههايى كه نتيجه كار بردى داشته باشد نه تنها يك سرى مباحث نظرى؛ - تغيير نگرشهاى موجود در جامعه به زنان و جايگاه انسانى آنها در جامعه؛ - ايجاد بستر مناسب براى مشاركت سياسى - اجتماعى زنان در كشور با حفظ شئون اسلامى و دينى و طبيعى آنها (مشاركت در حدى كه با فطرت و طبيعت آنها مخالفتى نداشته باشد)؛ - تشكيل گروه بزرگى از بانوان كه از همه قشرهاى جامعه اعم از باسواد، بىسواد و شهرى و روستايى و... در آن شركت داشته باشند و مشكلات مربوط به قشر خود را مطرح كنند و سپس اين مشكلات رفع شود؛ - توجه به زنان بى سرپرست كه خود سرپرست خانوادهاند و مشكلات فراوانى را متحمل مىشوند؛ - طبقهبندى مشكلات زنان و رفع موانع سعادت و كاميابى آنها؛ - حل معضل بزرگ ازدواج، جهيزيه و مخارج كمر شكن؛ - حمايت از نمايندگان زن در مجلس و افزايش تعداد آنها و تقاضاى حمايت از حقوق زنان در مجلس؛ - حمايت از حقوق جزايى زنان و حقوق خانوادگى آنها؛ - برنامه ريزى صحيح و اصولى در مدارس و صدا و سيما براى ايجاد حس خود باورى و اعتماد به نفس در زنان؛ - مبارزه با فسادهايى كه به گونهاى دامنگير زنان است و اجراى برنامههايى براى اصلاح امور فرهنگى و اجتماعى زنان؛ - افزايش امكانات رفاهى و تفريحى و فرهنگى براى زنان.
منبع: دفتر مطالعات و تحقيقات زنان
womenrc.com
/خ
1. مشكلات اقتصادى موجود براى آقايان كه مانع از اقدام به ازدواج مىشود و گاهى در صورت تمايل در نيمه راه با مخالفت خانواده دختر روبه رو مىشود و به نتيجه نمىرسد.
2. بالا بودن سطح توقعات در جامعه كنونى، هم از ناحيه دختران و هم از سوى پسران كه عمدتاً ناشى از سطح پايين فرهنگ دينى در خانوادهها است.
3. همكارى نكردن مسئولان فرهنگى كشور با جوانان طالب ازدواج و فراهم نكردن بستر مناسب براى پيوندها.
4. وجود ارتباطهاى غير شرعى كه نياز به ازدواج را در جوانان كمرنگ كرده استو جوانان براى ارضاى غرايز طبيعى خود به ادامه ارتباط با جنس مخالف بسنده مىكنند.
5 . نا آگاهى از ازدواج و پيامدهاى مثبت روانى و اجتماعى آن و در نتيجه ترس از ايجاد پيوند زناشويى به علت شكست احتمالى در آينده.
6. منطقى نبودن معيارهاى ازدواج و توجه بيشتر به معيارهاى فرعى از سوى خانوادهها.
7. همشهرى نبودن و تفاوت فرهنگى بين دانشجويان متقاضى ازدواج در ميان دانشجويان خوابگاهى و مخالفتها خانوادهها.
8 . جابهجايى ارزشها و ضدارزشها و ناهنجارىهاى اجتماعى كه موجب مىشود موقعيتهاى مناسب براى دختران محجّبه و باوقار و نجيب كمتر پيش آيد (از جمله توجه به زيبايىهاى ظاهرى).
9. فرهنگ غلط موجود در بين دانشگاهيان كه ازدواج را مانع بزرگى براى پيشرفتهاى علمى و اجتماعى مىدانند. گفتنى است دانشجويانى كه تصميم به ازدواج گرفته و مورد مناسبى را يافتهاند به مشكل خاصى برخورد مىكنند.
آنها كه متعهد بوده و در شأن خود نمىدانند كه با نامحرم در دانشكده يا داخل محوطه دانشگاه سخن گويند و از طرفى مىترسند كه مورد سوء ظن و تهمت قرار گيرند و بيرون از دانشگاه نيز نمىخواهند با نامحرم ارتباط داشته و سخن بگويند حتى اگر صحبت آنها در زمينه ازدواج باشد، به علت نبودن مكان ويژه در دانشگاه براى گفتوگو با مشكل مواجه مىشوند و در موارد زيادى روزها و ماههاى متمادى به دنبال مكانى براى صحبت مىگردند. زن و مرد مكمل يكديگرند و هيچ مرد يا زنى بدون ورود همسر به زندگىاش، در هر درجه و مقام علمى و اجتماعى كه باشد موفق نخواهد شد. نياز به داشتن يك همراه، همدل و همراز در زندگى براى هر انسانى اعم از مرد يا زن ضرورى است و در زمره نيازهاى روانى افراد است. دانشجويان دختر براين باورند كه با ورود به دانشگاه از خانواده خود فاصله گرفتهاند و نوعى اطمينان خاطر براى به دوش كشيدن بار زندگى را در خود يافتهاند و از سويى به استقلال كامل در زندگى و تصميمگيرىها نياز دارند و پيش از ازدواج گويى معلقاند؛ نه چونان گذشته وابستگى كامل به خانواده و والدين دارند و نه افق روشن و مشخصى را براى آينده خويش مىيابند و براى خارج شدن از اين برزخ تنها راه، ازدواج است. - راهكارها آنچه دانشجويان به عنوان راهكار ارائه دادهاند، برگزار كردن كلاسهاى آموزشى درباره ازدواج و آثار آن و شناخت صحيح معيارها و در واقع الگوهاى عملى صحيح براى ازدواج است. نكته ديگر ايجاد زمينه مناسب مالى است؛ زمينههايى چون مسكن، كمك هزينه بيشتر و امكانات رفاهى در حدّ متعارف و معمول. قابل توجه است كه احداث خوابگاههاى متأهلين در حد زياد و واگذارى آن به دانشجويان يكى از اين راهها است. اعطاى وامهاى ازدواج و ايجاد تسهيلات در زمينههاى گوناگون نيز موجب حل مشكل ازدواج مىشود. بديهى است كه اگر بخواهيم براى حل اين مشكل مراحلى را طى كنيم، آن مراحل را چنين مىتوانيم برشماريم:
الف) ايجاد مراكز خاصى براى شناختن موقعيتهاى افراد طالب ازدواج و فراهم كردن زمينه خواستگارى در مواردى كه با معيارهاى موردنظر دختر و پسر با هم سازگارى دارد. البته وجود چنين مركزى اگر به صورت رسمى باشد اشكالاتى را به همراه خواهد داشت ولى مراكز مشاوره مىتوانند به صورت غير رسمى در كنار كار مشاوره به اين امر نيز بپردازند و اگر چنين طرحى پذيرفته شود بايد هم در خوابگاههاى دختران و هم پسران، مراكز مشاوره دائمى برقرار شود و بين مسئولان اين مراكز تبادل نظر صورت گيرد.
ب) تشكيل كلاسهاى آموزشى براى آشنايى دختران با امر ازدواج و ايجادانگيزههاى قوى و تبيين معيارهاى عقلانى و منطقى و چگونگى برخورد با مشكلات مربوط به ازدواج.
ج) فراهم كردن امكانات ازدواج به دور از مخارج غير ضرورى و سرسام آور كه ارمغان رسم و رسوم باقى مانده از گذشتگان است و نه عقل آن را مىپسندد و نه منفعتى در آن ديده مىشود؛ از جمله ازدواجهاى گروهى كه در سالهاى اخير شاهد برگزارى ساده و صميمى آنها بودهايم(پاورقي 1 . اين مراسم توسط نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها به ويژه در تهران صورت مىگيرد.) تا به اين وسيله زوجين با استفاده از صرفهجويى در مخارج ازدواج براى آينده خويش پشتوانه اقتصادى فراهم سازند.
د) منحصر نكردن امكانات مادى و رفاهى به جوانان و زوجهاى ساكن در پايتخت و تقسيم تسهيلات و مساعدهها و... بين همه قشرها و گروهها در شهرها و شهرستانهاى مختلف ايران.
ه) قرار دادن افرادى كه ازدواج كردهاند در اولويتهاى اشتغال و در واقع توجه به ضوابط و نه روابط؛ زيرا آنها كه بايد نفقه همسرشان را بپردازند بيش از ديگران به منبع درآمد نياز دارند. برخى ديگر از مشكلات اجتماعى دانشجويان دختر عبارتاند از: عدم مشاركت سياسى، محروم بودن زنان از مشاغل مهم در كشور، محروميت آنها از برخى مشاغل چون پليس بودن و قاضى شدن و آزاد نبودن براى شركت در همه اجتماعات از جمله اجتماعهاى ورزشى مثل فوتبال. بديهى است كه مطالب ذكر شده تنها انعكاس ديدگاههاى دانشجويان است و نياز به تجزيه و تحليل دارد. در موارد زيادى ديده مىشود كه ذكر يك مطلب ناشى از نگرش غير صحيحى است كه جامعه امروز ما به دختران القا مىكند. جابه جايى ارزشها و تبديل برخى از ناهنجارها به هنجار موجب مىشود كه پارهاى از افراد در شناخت و بيان نيازهاى خود دچار خطا شوند و نيازهاى اساسى را ناديده گرفته، از يك نياز كاذب به عنوان نياز اصلى سخن گويند؛ براى مثال، حضور در ورزشگاهها به ويژه براى فوتبال هرگز براى زن و دختر نياز جسمانى يا روانى نيست و اين امر علاوه بر آسيبهاى روانى براى دختران موجب فساد و بروز اختلالهاى رفتارى مىشود. لذا حضور دختران در استاديومهاى ورزشى مختلط غير اخلاقى و غير شرعى است ولى ساختن سالنهاى ورزشى اختصاصى براى دختران را مىتوان به عنوان يك نياز ضرورى مطرح كرد.
ب) مشكلات اعتقادى يكى از معضلات دختران دانشجو نگرش آنها به مسائل اعتقادى و باورهاى دينى است. بسيارى از آنها فلسفه بسيارى از احكام را نمى دانند و در زمينه مسائل كلامى و اعتقادى دچار مشكل شدهاند و سؤالهاى بىپاسخ زيادى دارند كه آنها را رنج مىدهد. از يك سو مسلمان هستند و شيعه و از سوى ديگر از مسلمانى و شيعه بودن و مسائل مربوط به آن اطلاعات كافى ندارند و از سويى نيز شبهات و پرسشهاى طرح شده از سوى دشمنان داخلى و خارجى، انديشه آنها را مشوّش كرده است. بسيارى از مسائل عبادى را انجام مىدهند؛ از جمله حجاب دارند، برخى نماز مىخوانند و جلسات دعا برگزار مىكنند ولى از روح و فلسفه اين اعمال بىاطلاعاند. در زمينه مسائل اعتقادى با توجه به پاسخهاى موجود در پرسشنامهها، دانشجويان را مىتوان به گروههاى زير دستهبندى كرد:
الف) بعضى اعتقادات را اساس زندگى خود مىدانند و از ناآگاهى دينى رنج مىبرند؛
ب) برخى بى تفاوت به اين مسئله نگريسته و نه به عناد از آن سخن مىگويند و نه جايگاهى والا براى آن قائلاند؛
ج) گروهى وجود اعتقادات دينى در دانشگاه را دست و پاگير و مشكلات دختران دانشجو را ناشى از همين نگرشهاى موجود در جامعه مىدانند كه البته نسبت اينگروه به دو گروه يادشده حدود يك پنجاهم است. گروه اول در مورد ناآگاهى دانشجويان از حقيقت اسلام سخن مىگويند و وجود منكرات در دانشگاه را به عنوان مشكل بزرگى مطرح مىكنند كه روح آنان را مىآزارد. بىحجابى و بدحجابى و آرايش افراطى و نيز اين مسئله كه دخترانى - به ويژه از روستايىها - با چادر به دانشگاه مىآيند و پس ازمدت كوتاهى بدون چادر مىشوند از مسائل مطرحشده آنها است و استفاده از نوارهاى موسيقى متبذل و حرام و شكستن حدود الهى در هر زمان نيز مشكل مهم ديگر دانشگاه در نظر اين گروه است. برخى با عبارت «گرايش به جمالگرايى زنانه و دورى از سادگى دخترانه» از اين معضل سخن مىگويند و پارهاى از اتباطهاى نامشروع دختر و پسر در محيط دانشگاه و كمرنگ شدن امر به معروف و نهى از منكر، ناديده گرفتن ارزشها و بى توجهى به خون شهيدان و به سخره گرفتن كسانى كه احكام الهى را مراعات مىكنند نام مىبرند. اين گروه راهكارهايى را براى حل اين مشكل ذكر مىكنند كه عبارت است از:
1. وجود برنامههاى دينى در دانشگاهها البته به زبان و ادبيات روز، به گونهاى كه بتواند با جوان ارتباط برقرار كند.
2. آگاهى بخشى از طرق گوناگون كه وظيفه نهادهاى فرهنگى - دينى موجود در دانشگاههاست و اين آگاهى از طرق گوناگون همچون گفتمان، جلسات پرسش و پاسخ و نشريات مناسب با نياز دانشجو مىتواند صورت گيرد. در اين بخش دانشجويان از وجود مبلغان دينى در دانشگاه به صورت مستمر سخن مىگويد و نيز حضور مشاورانى را كه آگاهى دينى و معرفتى زياد دارند براى خوابگاهها و دانشكدهها ضرورى مىدانند.
3. هموار كردن فضاى فرهنگى و مذهبى با تعديل فعاليتهاى تشكلها و پاك كردن فضاى دانشگاه از سياسى كارى و پرداختن بيش از حد به فعاليتهاى سياسى و جناحى، تا بستر مناسبى براى تعقل و تفكر منطقى فراهم گردد.
4. تبيين و تغيير بخش امر به معروف و نهى از منكر و توسعه آن و نيز برداشتن ممانعتهايى كه در اين زمينه وجود دارد. در بسيارى از دانشگاهها افراد دين باور حق و اجازه امر به معروف ندارند و در صورت اداى اين فريضه الهى با مخالفت و جوسازى مسئولان دانشگاه مواجه مىشوند. گروه دوم كه بى تفاوتها هستند در مورد اعتقادات و مشكل بودن يا نبودن آن سخنى به ميان نمىآورند؛ يا به وضع موجود راضى هستند و يا عنايتى به اين بخش از زندگى ندارند. اما گروه سوم كه شمار آنها كم است، از وجود حجاب به عنوان مانع سخن مىگويد و معتقدند كه زنان جامعه بايد خودشان را باور كنند. برخى مىگويند: «نگرش به زنان در جامعه ما به عنوان جنس دوم و موجودى است كه ناگزير به تبعيت است» و نيز «تمام امتيازات امروزه اختصاص به دختران چادرى دارد [ ! ] و دخترها و پسرها امتيازات برابر ندارند» و «در جامعه ما تنها به ظاهر دختران دانشجو توجه دارند و به پوشش ظاهرى آنها نگاه مىكنند»، «حل مسائل و مشكلات زنان تاكنون در حد حرف بوده نه عمل و رسيدگى ظاهرى به مسائل زنان فقط در پايتخت بوده است» و... . به نظر مىرسد تبليغات سوء روشنفكر مآبان در كشور و نشريات و روزنامههاى مسموم در دانشجويان اين گروه تأثير زيادى گذاشته و دين و مذهب و نگرش دينى را عامل همه مشكلات دختران و زنان - كه آن هم فقط نا برابرى امتيازات با مردان و زنان متدين است - مىدانند! ج) مشكلات تحصيلى يكى ديگر از مشكلات مطرح شده از سوى دانشجويان مربوط به تحصيل است. دور بودن دانشجويان دختر شهرستانى از خانواده و پيامدهاى روانى و اقتصادى آن و همچنين مشكل مالى در رفت و آمدها و وجود خطرهاى احتمالى و نيز دلتنگىها كهدر بخش روانى به آن خواهيم پرداخت، از جمله اين مشكلات است. برخى از دانشجويان به علت دور بودن از خانوادهها و وسيع بودن محيط دانشگاه جذب محيط شده و تغييراتى در رفتار آنها مشاهده مىگردد؛ از آزادىها سوء استفاده كرده، باورهاى خود را فراموش مىكنند و گاه در دام گروهها و فرقههاى ظاهر فريب مىافتند و به مخالفت با دين و انقلاب مىپردازند. برخى ديگر از مشكلات مربوط به تحصيل و نبودن امكانات براى درس خواندن است؛ مانند كمبود سالن مطالعه، عدم امكان مطالعه در خوابگاه به علت سر و صداى فراوان و احترام نگذاشتن به حدود ديگران. درس نخواندن، مشروط شدن، از دست دادن فرصتها و تغيير اميال و خواستههاى افراد به سبب همنشينى با ديگران - كه برخى از آن با تعبير «دانشگاه زدگى» سخن مىگويند - از ديگر مسائل است. مطالب ديگر مطرحشده از سوى دانشجويان عبارتست از: بى توجهى مسئولان به مشكلات دانشجويان و تبعيض استادان و نيز نبودن روحيه تحقيق و پژوهشگرى به معناى واقعى. برخى از زياد بودن فاصله خوابگاهها تا دانشكده و اتلاف وقت در رفت و آمد سخن مىگويند و پارهاى نيز بىانگيزگى و بىتفاوتى را عامل عمده اُفت تحصيلى خود مىدانند. اينان معتقدند كه بين آنچه در كتابها مىخوانند و آنچه در جامعه مىبينند تضاد فاحشى وجود دارد و اين تضاد باعث بىانگيزه شدن آنان در مطالعه و تحقيق شده است. راهكارهاى مطرح شده در اين قسمت از مشكلات را مىتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1. وضع قانون و اجراى برنامهاى كه دختران دانشجو در شهرستان يا شهر خود و يا در نزديكترين استان به محل زندگى خويش، مشغول به تحصيل شوند تا هم در هزينهها صرفه جويى شود هم خطرها كاهش يابد و هم زمينه سوء استفاده از آزادىموجود در دانشگاه كمتر گردد و آن دسته از دختران كه منتظر فرصتى براى خود آرايىاند بين خود و خانواده فاصلهاى نبينند و خانوادهها بيش از پيش از زندگى تحصيلى فرزندانشان با خبر باشند.
2. ايجاد امكانات تحصيلى براى دانشجويان و ازدياد اتاق مطالعه و امكانات تحقيق و پژوهش و تشكيل كلاسهاى روششناسى مثل روش تفكر، روش مطالعه و روش تحقيق و... .
3. در جلسات توجيهى كه هر ساله قبل از شروع ترم برگزار مىشود از تجربيات تحصيلى فارغ التحصيلان براى بيدارگرى دانشجويان استفاده كنند. از جمله در كيفيت استفاده از فرصتها و آگاهى بخشى نسبت به اينكه از دست دادن فرصتهاى طلايى خسارت بزرگى محسوب مىشود و اينكه چگونه از موقعيت دانشجويى استفاده شود.
4. افزايش كمك هزينه تحصيلى براى جلوگيرى از بحرانهاى اقتصادى دختران به ويژه مخارج سنگينى كه براى رفت و آمد بين وطن و محل تحصيل وجود دارد.
- مشكلات روانى شايد بتوان گفت كه مسائل و مشكلات روانى از عمدهترين مشكلات دانشجويان دختر است و اگر چه آنها در پاسخگويى ابتدا مسائل اجتماعى و اقتصادى را مطرح مىكنند ولى شايد طرح اين مسائل به سبب محسوس و ملموس بودن آنها است و بسيارى از مسائل اجتماعى دختران مبتنى بر مسائل و مشكلات روانى است. گفتنى است كه قرار دادن مشكلات روانى به عنوان گروه چهارم مسائل و مشكلات دختران در اين مقاله، به علت اولويتبندى خود خواهران است و به احترام پاسخهاى آنان چنين چنيش شده است. اگر بنا بود نويسنده با استفاده از تجربيات كسب شده خود در دانشگاهها كه حاصل ارتباط مستمر با دانشجو در برهههاى گوناگون بوده استاولويتبندى كند، به يقين مشكلات روانى را در اولويت قرار مىداد. بحرانهاى روانى همچون افسردگى و تضاد با خود و جامعه تحت عنوان ناكامىها و تعارضها در علم روانشناسى مطرح مىشود. كمرويى،!خود ناباورى و عدم اعتماد به نفس، دلتنگىها و گرفتگىهاى روحى از جمله مشكلات روانى دختران دانشجو است كه هر يك طبيعتاً علتى دارد و بررسى اين علل از عهده اين مقاله خارج است. در مسائل و مشكلات روانى دختران دانشجو آنچه بيش از همه ذكر شده بحث «عدم امنيت» و سلب آرامش روحى و روانى است. بسيارى از پاسخگوها از مزاحمتهاى درون دانشگاه و نيز بيرون آن (شهر) سخن مىگويد و براى رفع اين مشكل راهكارهايى همچون در نظر گرفتن سرويسهاى مناسب براى دختران براى رفت و آمد به دانشگاه و دانشكدهها يا تشكيل كميته رسيدگى به برخوردهاى مزاحمها با دختران و يا مستقر كردن نيروهاى انتظامى به ويژه در شبها براى محيطهايى كه دانشجويان دختر در آن به سر مىبرند، ارائه مىدهند. روانشناسان بزرگى چون «مزلو» وجود امنيت را دومين نياز اساسى انسان مىشمارند و بعد از نيازهاى فيزيولوژيايى، از امنيت سخن مىگويند. بديهى است كه امنيت اقسامى دارد و يكى از مهمترين آنها امنيت روانى است. اين نياز را مسئولان بايد برآورند تا اختلالات روانى و رفتارى در دختران ايجاد نشود. برخى ديگر از دختران در زمينه مشكلات روانى نيز از بىانگيزگى سخن مىگويند و آن را عامل افسردگى و بى نشاطى خود مىدانند. واضح است كه كليه فعاليتها و رفتارهاى انسان تحت تأثير انگيزش است و اگر انگيزه در زندگى نباشد اميد، عشق، محبت و نشاط از زندگى رخت بر مىبندد. براى ايجاد انگيزه قوى بايد تعاليم ويژهاى را در نظر گرفت. استادان دانشگاه و مسئولان آموزشى و مهمتر از همه، مسئولان امور بانوان در ايجاد انگيزه براىتحصيل، اشتغال، ازدواج و تمامى جنبههاى زندگى بسيار مؤثر خواهند بود. يكى ديگر از مشكلات روانى، كمبود محبت است كه گاه ناشى از غفلت و ناآگاهى خانوادهها است و گاه بى مهرى جامعه به يك گروه، موجب اين كمبود مىشود. حتى به نظر مىرسد محبتهاى كاذب و افراطى موجود در خوابگاههاى دختران براى پاسخگويى به اين نياز اوليه او است و به علت نداشتن راهنماى مناسب و يا وضعيت نامطلوب در خوابگاهها، برآورده شدن اين نياز روانى، پيامدهاى ناگوارى دارد؛ مانند محبتهاى افراطى كه قطع آن موجب اختلالهاى شديد روانى و نيز انحرافات جنسى چون همجنسگرايى و خودارضايى مىگردد. ترس مرضى كه موجب اضطراب مىشود و يكى از انواع نوروز (روان رنجورى) و شايعترين نشانههاى اين اختلال و بيمارى رفتارى است، يكى ديگر از مشكلات دختران دانشجو است. از نظر روان شناسان اين اضطراب اگر به صورت خفيف و دائمى باشد نگرانى ايجاد مىكند و اگر به صورت اتفاقى اما شديد باشد، مولّد وحشت است. به هر حال حالتهاى روان رنجورى و نيز روان پريشى (پسيكوز) در ميان دختران دانشجو ديده مىشود و آنها تحت عنوان ترس دائم از مسخره شدن، افسردگى به سبب نداشتن تكيه گاه - به ويژه دختران خوابگاهى - و كمرويى و... از آن سخن مىگويند. البته موارد ذكر شده در بسيارى از موارد مقطعى است ولى در پارهاى از افراد هميشگى است و آنها را منزوى و افسرده و مضطرب مىسازد. نكته جالب ديگر كه در محدوده مشكلات روانى است و دانشجويان از آن سخن مىگويند خود ناباورى بانوان است. راهكارهاى ارئه شده از سوى پاسخگويان در اين باره عبارت است از:
الف) ايجاد برنامههاى آموزشى در سطح كشور براى زنان واستفاده از صدا و سيما براى تبيين اين مطلب كه زنان بايد خود را باور كنند، بدون آن كه به مقايسه بين زن و مرد بپردازند.
ب) بالا بردن سطح سواد و علم زنان از طرق گوناگون و وضع قوانينى كه زنان بىسواد وكم فرهنگ را تشويق به فهميدن بيشتر و دانستن كند و اجراى برنامه هايى در همين راستا.
ج) برخى در اين زمينه مىگويند: «راه حل اصلى، راه حل دينى و اعتقادى ما است» و معتقدند كه بايد زنان را با ارزش واقعى آنها آشنا كنيم و آنان را از محدود انديشيدن و سطحى نگرى نجات دهيم.
د) مشكلات طبيعى و فيزيكى با توجه به پاسخهاى دانشجويان و بر خلاف آنچه تا كنون شنيدهايم مشكلات طبيعى و جسمى از نظر رتبهاى در پايينترين مرحله قرار دارند و اكثر قريب به اتفاق دختران دانشجو اينگونه مشكلات را در آخرين مورد مطرح كردهاند. مشكلاتى همچون نبودن يا كم بودن امكانات رفاهى و فضاهاى تفريحى، كمبود سالنهاى مطالعه، مناسب نبودن نور اتاقها، پايين بودن سطح بهداشت در خوابگاهها، نامناسب بودن غذا چه از نظر كيفى و چه كمّى، كمبود سالنهاى ورزشى براى دختران، اصولى نبودن ساختمانسازى براى خوابگاههاى دختران و پسران - كه خود، موجب ناهنجارىها و نابهسامانىهاى زيادى در زمينههاى گوناگون مىشود - از جمله اين مشكلات به شمار مىآيند. برخى از دانشجويان از آثار تغيير هوا و ناسازگارى جسم آنها با هواى شهرى كه در آن تحصيل مىكنند و نيز از به خطر افتادن بهداشت جسمىشان به علت وجود برخى از افزودنىها در غذاى دانشگاهها سخن مىگويند و معتقدند كه به محض ورود به دانشگاه و استفاده از غذاى آن با رويش غيرطبيعىِ مو در صورت مواجه شدهاند و اين آنها را نگران كرده است و افزون از آن بر زيبايى آنها - كه هميشه مورد توجه دختران و زنان است - تأثير گذاشته. به هر حال نامناسب بودن وضعيت فيزيكى خوابگاهها و محيطهاى تفريحى و تحصيلى يكى از مشكلات دختران محسوب مىشود كه براى رفع اين مشكلات راهكارهاى زير پيشنهاد شده است:
الف) احداث اماكن تفريحى مناسب و به دور از شائبههاى منفى براى دختران بهگونهاى كه به محوطه خوابگاه نزديك باشد و مسائل امنيتى در آن مراعات شود و دختران با آسودگى خاطر به تفريح بپردازند؛
ب) ايجاد سالنهاى ورزشى مناسب با شئون دينى و اجتماعى براى دختران تا نيازهاى جسمانى آنها نيز برآورده شود، بى آن كه به روح و روان آنها به سبب اختلاط با نامحرم ضربه وارد شود؛
ج) ايجاد تغييرات اساسى در وضعيت بهداشتى محيط تغذيه دانشگاه؛
د) وضع قوانين ويژه تسهيلات براى دختران دانشجو. در مجموع با رفع نيازهاى طبيعى دانشجويان مىتوان زمينه مساعدى براى پيشرفت علمى و فرهنگى آنان فراهم ساخت و بسيارى از نگرانىهاى آنها را تقليل داد.
مسئولان امور بانوان؛ بايستهها و شايستهها دختران دانشجو در پاسخ به اين سؤال كه روند حل مسائل و مشكلات زنان را در جامعه كنونى چگونه مىبينند و چه راه حل هايى براى بهتر شدن وضعيت زنان پيشنهاد مىكنند، مطالبى گفتهاند كه مواضع و ديدگاههاى آنان را مىتوان به صورت زير طبقهبندى كرد:
الف) تا حدى در اين زمينه كار شده است ولى كافى نيست و به تلاش بيشتر نياز است. اين گروه معتقدند كه بعد از انقلاب، تغييراتى در وضع حقوقى، اجتماعى و سياسى زنان رخ داده و تا حدى ارزش واقعى آنها در جامعه بيان شده است ولى «اين رشته سرى دراز دارد» و بايد بيش از پيش تلاش كرد و با توجه به اينكه تهاجم فرهنگى بسيارى از برنامهها را خنثا مىكند بايد جريانشناسى صحيحى داشت. مشكلات موجود اين است كه زن در سينماى ما مانند گذشته به كالا تبديل شده است و روند هنر، به ويژه هنر تصويرى، در كشور ما رو به قهقرا است و بسيارى از ضد ارزشهاى رژيم گذشته به تازگى از زير خاك سر بر آوردهاند. ايرانىگرى(ناسيوناليستى) و بازگشت به زندگى تجمل گرايانه افراطى چونان گذشته، بى توجهى به ارزشهاى اخلاقى و معنوى و تجارى شدن كارهاى فرهنگى از اين قبيل هستند كه بايد براى رفع اين مشكلات كفشى آهنين سفارش داد.
ب) تاكنون هيچ كارى انجام داده نشده و برنامهها در حد حرف بوده است. از جمله سخنان اين گروه مىتوان به مطالب زير اشاره كرد: «در كشور ما شأن زنها پايينتر از مردها است»، «تا حال كه در حد حرف و شعار بوده است و در عمل هيچ»، «روند كار سير نزولى داشته، اگر هم چيزى بوده براى پايتخت بوده است»، «شعار ندهند، عمل كنند»، «سطح آگاهى دختران را بالا ببرند نه اينكه فقط به توزيع جملاتى كه هزاران بار گفته شده است، بپردازند»، «با وضعيت كنونى كشور هيچ راه حلى وجود ندارد» و... .
ج) نسبت به زمان قبل از انقلاب كه بسيار بد بود، الآن بهتر است ولى باز هم با توجه به جمعيت زياد بانوان در كشور به برنامه ريزى جامع و درازمدت نيازمنديم؛ خصوصاً از اين نظر كه الآن ورودى دختران به دانشگاه بيش از پسران است. دختران دانشجو و راهكارهاى پيشنهادى به مسئولان در مجموع مىتوان گفت انتظار دانشجويان از مسئولان امور بانوان، حل مشكلات به صورت عمقى و همه جانبه است و براى رفع اين مشكلات راهكارهاى زير را پيشنهاد مىكنند: - رسيدگى به مسائل زنان به ويژه در مكانها و مناطق محروم كه در آنها مردها خشن و زورگويند و همسران خود را مورد ضرب و شتم قرار مىدهند، به زن ارزش نمىگذارند و آنان را خدمتكارى براى خود و فرزندانشان مىدانند و در مورد تربيت فرزندان هيچ مسئوليتى نمىپذيرند و خود را صاحب مال زنان مىدانند؛ - بالا بردن سطح آگاهى و سواد زنان و نيز ارتقاى بينش دينى و سياسى در زنان تا نسبت به خود و فرزندانشان با نگرش وسيعترى نظر دهند و در مسائل تربيتى آگاهى بيشترى يافته، سطح فرهنگ خود و جامعه را بالا ببرند؛- دفاع از حقوق زنان در مقابل مردان و ايجاد فضاى مناسب و باز براى گفتوگوى بانوان و پرورش استعدادهاى آنها و زمينه مناسب براى ابراز و اظهار خلاقيّت بانوان؛ - برگزارى سمينارها و كنگرههايى كه نتيجه كار بردى داشته باشد نه تنها يك سرى مباحث نظرى؛ - تغيير نگرشهاى موجود در جامعه به زنان و جايگاه انسانى آنها در جامعه؛ - ايجاد بستر مناسب براى مشاركت سياسى - اجتماعى زنان در كشور با حفظ شئون اسلامى و دينى و طبيعى آنها (مشاركت در حدى كه با فطرت و طبيعت آنها مخالفتى نداشته باشد)؛ - تشكيل گروه بزرگى از بانوان كه از همه قشرهاى جامعه اعم از باسواد، بىسواد و شهرى و روستايى و... در آن شركت داشته باشند و مشكلات مربوط به قشر خود را مطرح كنند و سپس اين مشكلات رفع شود؛ - توجه به زنان بى سرپرست كه خود سرپرست خانوادهاند و مشكلات فراوانى را متحمل مىشوند؛ - طبقهبندى مشكلات زنان و رفع موانع سعادت و كاميابى آنها؛ - حل معضل بزرگ ازدواج، جهيزيه و مخارج كمر شكن؛ - حمايت از نمايندگان زن در مجلس و افزايش تعداد آنها و تقاضاى حمايت از حقوق زنان در مجلس؛ - حمايت از حقوق جزايى زنان و حقوق خانوادگى آنها؛ - برنامه ريزى صحيح و اصولى در مدارس و صدا و سيما براى ايجاد حس خود باورى و اعتماد به نفس در زنان؛ - مبارزه با فسادهايى كه به گونهاى دامنگير زنان است و اجراى برنامههايى براى اصلاح امور فرهنگى و اجتماعى زنان؛ - افزايش امكانات رفاهى و تفريحى و فرهنگى براى زنان.
منبع: دفتر مطالعات و تحقيقات زنان
womenrc.com
/خ