تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم (2)

نهضت تحریم تنباکو که با ماهیتی ضداستعماری وانگیزه های اسلامی و به رهبری روحانیت بویژه میرزای شیرازی صورت گرفت به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید. ماهیت استعمار و به گفته شیخ حسن کربلائی حال و خیال مردم مزور و محیل فرنگستان بر ملت و دولت ایران هویدا شد و بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و متعهد و مردم کشورمان را جلوه گر ساخت .اتحاد و ایثار و از خود گذشتگی آنان را در حفظ استقلال و هویت اسلامی کشور به نمایش گذاشت و زمینه ساز
چهارشنبه، 16 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم (2)
تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم (2)
تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم (2)


پیامدها

نهضت تحریم تنباکو که با ماهیتی ضداستعماری وانگیزه های اسلامی و به رهبری روحانیت بویژه میرزای شیرازی صورت گرفت به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید. ماهیت استعمار و به گفته شیخ حسن کربلائی حال و خیال مردم مزور و محیل فرنگستان بر ملت و دولت ایران هویدا شد و بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و متعهد و مردم کشورمان را جلوه گر ساخت .اتحاد و ایثار و از خود گذشتگی آنان را در حفظ استقلال و هویت اسلامی کشور به نمایش گذاشت و زمینه ساز بسیاری از حرکتهای اصیل و مردمی شد و... خلاصه پیامدهای بسیار خوبی به دنبال داشت که اهم آنها به قرار زیر است :

عزت مسلمانان

نهضت تنباکو و در حقیقت فتوای قاطع و کوبنده میرزای بزرگ مایه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان و ذلت و خواری کمپانی و استعمار انگلیس شد. آنان که تا دیروز دارای عز و احترامی بودند و با نخوت و غرور با مردم برخورد می کردند و سالها بود که فرمان فرما و حاکم علی الاطلاق در کشور بودند در انظار مردم از درجه اعتبار اعتناء ساقط شدند و با چادرهای عاریتی از شهرها گریختند. آنانی که در شهرها ماندند از ترس و وحشت جرات ظاهر شدن در میان مردم را نداشتند. شیخ حسن کربلائی اوضاع خارجیان را در آن زمان چنین به تصویر می کشد:
[..... جمعی از آنها در لباس زنانه اسلامی که از مسلمانان اتباع خودشان با هزاران تملق به عاریت رگفته بودند شبانه گریخته از شهر بیرون رفتند. و سایرین در شهر وامانده بودند بالمره خودشان را پنهان داشتند.از آن همه اوضاع فرنگی بازار تهران به هیچ وجه اثری نبود سهل است که در تمامی کوچه و بازار دارالخلافه دراین ایام چه از اجزاء کمپانی چه از اجزاء سفارتخانه های خارجه و چه در غیر از اینها یک نفر فرنگی در تمامی این شهر برای درمان پیدا نمی شد] 93 .
و در جای دیگر با اشاره به مفاسد و پیامدهای زیانبار امتیاز در زمینه پیامدهای مثبت این پیکار پیروز چنین می نویسد:
..... کوکب سعادت و نیک بختی مسلمانان دگر باره در برج سعادت و اوج استقامت رخ نمود. مهر منیر اسلامیت در آفاق به تابش آمد. رغبت گذشته مردم به اسلامیت یک به چندین بیفزود. الحاصل رشته مقطوع گردید. بحمدلله دوره مسلمانی در ایران تجدید شد...
کربلائی در ادامه نوشتار خویش از ماهیت پلید فرنگیان و کشف آن برای مردم سقوط اعتبار و سلطه آنان ذلت و خواری آنان و.... سخن گفته و دگربار می نویسد:
[.....الحمدلله دوره مسلمانی درایران از نو تجدید شد. در ماه مبارک رمضان ...علانیه و برملا ( همانند گذشته ) روزه خواری نود. رغبت و میل مردم به مسلمانی و دینداری دست داده . نشاطی به طاعت و عبادت پیدا کردند.ازدحام در مساجد و مجامع بسیار منبر و محراب به طوری جلوه نمود که موجب تعجبات عامه گردید] 94 .

شکست استعمار

فتوای آن مرجع بزرگ[ بزرگترین ضربه ای بود که در قرن نوزدهم بر پیکراستعمار وارد آمد] 95 . بالاخره ایرانی را که در آستانه پیوستن به مستعمرات انگلیس بود از خطر سقوط رهانید و او را در اهداف شوم و شیطانی خویش ناکام کرد.
زنده یاد جلال آل احمد در این زمینه می نویسد:
[وقتی میرزای بزرگ با یک فتوا به تحریم تنباکو امر می دهد به اتفاق همه نویسندگان تاریخ مشروطه کمر یک کمپانی خارجی را می شکند (رژی ) و در عین حال آبروی روشنفکر زمان خود را می برد (ملکم)] 96 .
افزون براین لغو امتیاز یک کشور استعماری و عقب زدن استعمار در یک اتحاد همه جانبه مردم به آنان آموخت که در صورت تشکل و مبارزه می توان بر قدرتهای استعماری پیروز گشت . پیروزی در الغای این امتیاز همچنان که بزرگترین توفیق مردم در مقابل استعمار بود بزرگترین تجربه برای مبارزه در این بعد نیز بود .

شکست استبداد

استبداد که دراندیشه مردم شکست ناپذیر می نمود با عقب نشینی در این جریان سطوت و شکست ناپذیری خود را از دست داد و مردم دریافتند که در بسیج هماهنگ و مشخص قادرند آرمانهای خویش را به پیش برند واستبداد را به اطاعت وادارند. استبداد اگرچه فرو نریخت رسوا شد و محکوم گردید.
ولی متاسفانه شاه و درباریان به جای این که با درس آموزی و عبرت گیری از این جریان با تکیه به مردم و عالمان دینی آن عزت و سربلندی و بریدگی از استعمار را حفظ کنند و بر آن مداومت نمایند به خاطر ماهیت ضد دینی و ضد مردمی خویش از این پس تکیه گاه خویش را روسیه قرار دادند 97 !

امتزاج دین و سیاست

از دیگر پیامدهای نهضت پیروز تنباکو امتزاج دین و سیاست در مرحله عمل بود. تا این زمان جدایی حوزه سیاسی از حوزه دینی یک امر معمولی می نمود و روحانیت کمتر در مسائل سیاسی دخالت می کردند. با این نهضت این دو حوزه در مرحله عمل به هم پیوند خورد. این از پیامدهای بسیار خوب این جریان بود. هر چند برخی از تاریخ نگاران درباری آن را از پیامدهای زیانبار و منفی آن دانسته اند.
یحیی دولت آبادی پس از اظهار نظر این مطلب که : عموم روحانیون تلاش دارند تا در سیاست دخالت کنند مگر اندکی . (که از آنان به عنوان وجودهای مقدس و منزه روحانی یاد می کند) ورود روحانیت را به صحنه سیاست مایه لکه دار شدن مقام و دامن روحانیت و تزلزل اساس سیاست می داند و می نویسد:
[..... به هر صورت دخالت اضطراری میرزای شیرازی در امر سیاست گرچه برای حفظ استقلال مملکت و نگاهداری از تجاوزات بیگانگان بسی سودمند بود و لکن بذری در مزرعه روحانیت پاشیده شد که معلوم نیست چه حاصلی برویاند و چه نتیجه در آینده برای سیاست و روحانیت این مملکت داشته باشد. و کدام دست قوی بتواند این خلط و مزج را بر هم زده و هر یک از روحانیون و سیاسیون را به ادای وظیفه شرعی خویش وا دارد. ] 98

افزایش قدرت روحانیون

با پیروزی در این مبارزه مردم بیش از پیش به اهمیت روحانیون پی بردند و روحانیت مبارز به عنوان مظهر و تجسم آرمانهای ملی مطرح شد. مردم مسلمان از آن پس حول محور رهبری روحانیت تشکی یافتند.افزون بر این دراین پیروزی ماهیت ضداستعماری روحانیت که از ماهیت اسلام سرچشمه می گرفت روشن تر شد. قدرت روحانیت بویژه رهبری نهضت افزایش یافت تا جائی که روس وانگلیس از در خدعه و نیرنگ به میرزای شیرازی نامه می نویسند واظهار اطاعت می کنند 99 .
این قدرت به حدی است که ایادی خائن استعمارگران از این مساله نگران می شوند. در 24 دسامبر 1891 لاسلز به سالیسبوری می نویسد:
[ اگر ملایان دراثبات قدرت خودشان و روی کارآوردن یک حکومت متعصب ضداروپایی توفیق یابند باید همه امید خودمان را برای اصلاح ایران از رهگذر اقدام بازرگانی از دست بدهیم] 100 .
حامد الگار دراین زمینه می نویسد:
[خاتمه موفقیت آمیز لغو امتیاز درایران یک نتیجه مستقیم داشت و آن افزایش شایان توجه قدرت روحانیون بود. اندکی پس از لغو تحریم ناصرالدین شاه خود را ناگزیر به احضار علمای تهران دید تا از آنان به سبب تقویت کردن اساس دولت سپاسگذاری کند و به آنان قول داد که در تمام کارهای مهم به صلاح دید و مشورت آنها رفتار خواهد کرد 101 و نامه تملق آمیزی هم به میرزا حسن شیرازی نوشت 102 و در 8 شعبان 1312 که مرگ این مجتهد بزرگ جهانی را سوگوار کرد بر خود واجب دید که در مجلس یادبود او در مسجد شاه حضور یابد. 103اما در باطن از تسلیم اجباری خود در برابر علماء خشمناک بود و از نفوذ علماء با امین الدوله درد دل می کرد] 104 .

از زاویه ای دیگر

یکی از نویسندگان معاصر پس از آن که به این پیروزی استعمار ستیز ارج می نهد و از رهبری نهضت تمجید می نماید از زاویه ای دیگر در این بعد به مساله نگریسته و نمایش قدرت روحانیون را در نتیجه به ضرر روحانیت دانسته و می نویسد:
این پیروزی مقدماتی به ضرر نهایی روحانیت تمام شد چرا که هم کمپانی و هم حکومت های دست نشانده و هم روشنفکر خدمتکار حکومت دریافتند که حریف اصلی کسیت تا به آن طریق که می دانیم در مشروطه و پس از آن دستش را کوتاه کنند. 106
آری از همین جا بود که استعمارگران دانستند بر سر راه نفوذ خویش و پایه گذاری حاکمیت خود در کشورهای اسلامی چه موانع و چه گردنه های سخت گذری در پیش است .از آن روز به بعد با تلاش همه جانبه برای برداشتن آن موانع دست به کار شدند.اسلام و روحانیت را هدف قرار دادند. با تمام توان دست به کار تضعیف روحانیت و قطع ارتباط با مردم آنان شدند. شایعه پراکنی و برچسبهای ناچسبی را به افراد موثر در همان نهضت زدند از جمله:
میزرای آشتیانی را که نماینده میرزای بزرگ بود و رهبری تهران را به عهده داشت رشوه خوار معرفی کردند.
آقانجفی را که در اصفهان نقش بزرگی داشت محتکر غله و همدست ظل السلطان قلمداد کردند.
این سیاست همچنان ادامه دارد. از همین جا بود که انگلیس به همراه ایادی خائن خودکتاب[ ملانصیرالدین] را برای کاهش نفوذ واعتبار روحانیون نوشت و منتشر کرد.
بااین همه خوشبختانه دین و علمای دینی وارتباط آنان با مردم همچنان باقی ماند و با همه دسایسی که به کار گرفتند مردم به علماء دینی در مشکلات دینی و دنیایی خود مراجعه می کردند و....

الگو گیری

نهضت تنباکو ضمن یک تجربه علمی آشکار ساخت که می شود بااستعمار و استبداد و نیروهای آن درافتاد به شرطی که ملت به یک روحیه انقلابی مسلح شود. اگرچه ساز و برگ و وسیله ای متناسب با امکانات دشمن نداشته باشد اما با اتحاد و اتفاق و روحیه انقلابی به پیروزی خواهد رسید. بر همین اساس است که حرکت ضد استعماری مردم عراق به رهبری عالمان دینی، مشروطه و انقلاب اسلامی ایران پدید می آید.

حرکت ضد استعماری علماء عراق

علمای عراق بویره میرزای شیرازی دوم که از شاگردان بنام و ممتاز میرزای بزرگ است با درس آموزی از استاد خویش رهبری انقلاب عراق را علیه استعمار انگلیس به دست می گیرد و مردم را به جهاد و پیکار دعوت می کند و با تمامی توان دراین راه می کوشد واستقلال کشور اسلامی عراق را با فداکاری و از خود گذشتگی به ارمغان می آورد.
شیخ آقا بزرگ تهرانی در شرح اقدامات این مجاهده نستوه می نویسد:
...از آن جمله موضع گیری با عظمت وی بود در برابر دولت انگلیس در برابر واقعه شورش عراق و طلب حقوق بر باد رفته مردم و امر به دفاع و صدور آن فتوای پر اهمیت که عراق را زیرو رو کرد. و این به خاطر عظمت او بود در جامعه و جایی که در دلها داشت .او بحق هر چه داشت و هر نیرو و امکاناتی که در توانش بود دراین راه گذاشت حتی فرزندان خویش ر چه در همین جریان بود که پسرش میرزا محمدرضا دستگیر شد. آری او استقلال کشوراسلامی عراق را به بهای جان خویش و فرزندان خویش خرید 106
به یقین افکار و بینش سیاسی استاد در شاگرد که سالها از محضر او بهره برده و در غیاب او متصدی کارهای او بوده دخالت داشته است .

نهضت مشروطیت

نهضت تنباکو سبب رشد افکار واندیشه های سیاسی شد و زمینه تحولات بنیادین را در نظام اداری و سیاسی کشور فراهم ساخت . در نتیجه موجب شکل گیری نهشت اسلامی بزرگتر در قالب قیام مشروطیت گشت . رهبران نهضت مشروطه از شاگردان و تربیت یافتگان مکتب میرزای شیرازی بودند.
نیکی ریچارد کدی مولف تحریم تنباکو در ایران می نویسد:
اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ جدید ایران بود که به شکست دولت و پیروزی اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان برای القا همه جانبه امتیاز منجر شد.این موفقیت بی تردید به مخالفان هوشیار دولت و خارجی جسارت بخشید تا آن جا که برای نخستین بار دریافتند که می توان در مقابل دولت نیز ایستاد حتی در موضوعی که پای منافع قدرتهای اروپایی در میان باشد.این جنبش متضمن نخستین اتحاد موفقیت آمیز میان علماء اصلاح طلبان متجدد و جماعت ناراضی ایران بخصوص تجار بود. اتحادی که می بایست مجددا در اعتراضهای بعدی ظاهر شود و درانقلاب مشروطه به ثمر رسد. 107
دکتر مهدی ملک زاده در کتاب[ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران] و احمدقاسمی در مجله رزم از تاثیر نهشت تنباکو درانقلاب مشروطیت سخن گفته اند.

انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران که با رهبری پیامبر گونه امام خمینی رحمه الله علیه به پیروزی رسید بدون تردید الهام گرفته از آن پیکار پیروز و آن مرجع بزرگ میباشد. امام راحل بارها از رهبری داهیانه میرزای شیرازی و تاثیر فتوای آن بزرگوار در شکست استعمار و استبداد و لزوم درس آموزی از آن سخن گفته اند. از جمله می فرمایند:
[ نهضتهائی دراین صد و چند سال واقع شده یکی از آنها قضیه تنباکو بود.... میرزای شیرازی بزرگ امر فرمود...... و سایر علمای ایران جان فشانی کردند زجر کشیدند زحمت کشیدند قیام کردند مردم را به قیام واداشتند تا این که امتیاز لغو شد] 108 ...
و در جای دیگر در تاثیر آن فتوا می فرمایند:
آن مرحوم میرزای بزرگ رحمه الله علیه که در سامره تنباکو را تحریم کرد برای این که ایران را تقریبا در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشتند که : تنباکو حرام است . و حتی بستگان خود آن جائر هم و حرمسرای آن جائر هم ترتیب اثر دادند به فتوا و قلیانها را شکستند. و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد است در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد.109

تحریف زدایی از چهره فتوا

در گذشته یادآور شدیم که پس از صدور حکم و ارسال آن به تهران ماموران حکومت از طرف شاه و کمپانی رژی وظیفه یافتند که از انتشار حکم به هر نحوی که شده جلوگیری کنند. هنگامی که در این وظیفه ناتوان شدند شایعه جعلی بودن فتوا را با مساعدت روحانی نمایان درباری پخش کردند.از آن پس کسانی که با استعمارگران و حکومتهای استبدادی سروسری داشته اند به این شایعه دامن زده فتوا را جعلی و جاعل را ملک التجار یا حکومت روسیه یا میرزای آشتیانی معرفی کرده اند. 110 عده ای دیگر خواسته اند به نحوی دیگر در اصالت فتوا تشکیک کنند. لذا برخی شخص ناصرالدین شاه 111 و بعضی دیگر سید جمال الدین اسدآبادی را محرک صدور فتوا معرفی کرده اند. 112 برخی دیگر تصور کرده اند که دست روسیه در این عمل دخالت داشته است . 113
ولی ما بر اساس مستندات تاریخی بر این باوریم که : دستی که مردم را به حرکت درآورد مذهب بود. عالمان دینی بویژه میرزای شیرازی به عنوان رهبران این نهضت عمل می کردند. سرانجام حکم میرزای شیرازی بود که نهضت را به پیروزی رساند.
هر چند سخنان این مورخان استعماری احتیاجی به تحلیل و بررسی ندارد و کسی که اندک مطالعه ای در تاریخ داشته باشد نقش میرزای شیرازی و صحت صدور فتوا را از ایشان به روشنی می بیند ولی برای روشن تر شدن موضوع و رو شدن دست کسانی که با اشاره استعمارگران و ایادی آنان فتوا را جعلی و یا مشکوک می خوانند و یا محرک و موثر را کسانی دیگر می دانند تا از اهمیت و عظمت آن بکاهند به برخی از دلائل و شواهدی که بیانگر صدور حکم از جانب میرزای بزرگ است اشاره می کنیم . پس از آن به نقش احتمالی دربار، حکومت روسیه و سید جمال الدین اسدآبادی در صدور فتوا می پردازیم :

دلائل و شواهد

دلائل و شواهدی که صدور حکم واصالت آن را از مرحوم میرزای شیرازی اثبات می کند بسیار است به عنوان نمونه :
1.از هنگامی که میرزا در جریان حوادث ایران قرار می گیرد با واگذاری مطلق امتیازات به خارجیان مخالفت می کند و با ارسال دو تلگراف در فاصله بسیار اندک واگذاری امتیاز تنباکو و غیر آن را منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت می داند. 14
2. در ملاقاتی که مشیرالوزاره کارپرداز ایران در بغداد به دستور ناصرالدین شاه برای توجیه میرزا داشت پس از عذرهای بسیار و عدم توان دولت در برهم زدن این امتیاز میرزای شیرازی می فرماید:
[ اگر دولت از عهده برنمی آید من به خواست خدا آن را بر هم می زنم .] 115
3. وقتی میرزای شیرازی از جانب یکی از شاگردانش مورد مواخذه قرار می گیرد که :
چرا حکم تحریم صادر نمی کنید؟ اگر می ترسید که این قضیه به نابودی شما تمام شود مگر خون شما از خون حسین بن علی ( ع ) گرانبهاتر است که در راه حق شهید شد.
میرز پس از مدتی سکوت در پاسخ می فرماید :[ نه . من به یاری خدا دخالت کردم و حکم تحریم را هم دو روز پیش نوشتم و به تلگراف خانه فرستادم] 116 .
4. وقتی علاء الدوله از جانب شاه به عراق می رود تا بلکه از دیگر علماء حکم به جواز استعمال تنباکو را بگیرد علمای نجف در جواب می گویند:
[ آن چه را میرزای شیرازی فرموده اند حکم است نه فتوا و اطاعت آن بر همه لازم است] 117 .
5. پس از صدور حکم نایب السلطنه که برای گرفتن حکم جواز به میرزای آشتیانی مراجعه می کند وی در جواب می گوید:
[ این حکم اصلاح برنمی دارد...این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد] 118 .
6. در جلسه مشترکی که علمای مشهور تهران و دولتیان حضور دارند پس از گفتگوی بسیار علماء می گویند:
[ اگر غرض دولت در عقد این مجلس تدبیری برای برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود می دانید که ما را دراین منع هیچ مدخلیتی نبوده و نیست .این حکم از جانب میرزای شیرازی است و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است] 119 .
7. وقتی امین السلطان از صحت حکم در همان مجلس سئوال می کند علماء که درانتساب فتوا به میرزا شک نداشتند برای تایید سخن خویش به تلگراف میرزا اشاره کرد و فرمودند:
[حکمی را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتر از حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه خدای تعالی دانسته و حال این که در این حکم تازه مخالفت و محاربت با امام زمان ( ع ) دانسته است] 120 .
8. در جلسه ای که یک هفته بعد از این جلسه برگزار می شود امین السلطان می گوید:
[ امتیاز داخله برداشته باشد...حالا دیگر بروید به مساجد...اعلام به حلیت دخانیات بدهید]....
علماء در جواب می گویند:
[ متارکه و امتناع مردم از استعمال دخانیات .... مستند به حکم و منع ما نبوده تا اگر اکنون رخصت دهیم مردم ارتکاب بجویند بلکه امتناع مردم مستند به حکمی است که از رئیس علماء ملت در آن خصوص صادر شده و مردم اطاعت نموده اند] 121 .
9. وقتی لغو امتیاز داخله به میرزای شیرازی اطلاع داده می شود میرزا خواستار قطع ید خارجی به طور مطلق از ایران می گردد. 122
10. وقتی میرزای آشتیانی مخیر می شود که یا حکم جواز بدهد و یا تهران را ترک گوید در جواب می فرماید:
[ نقص حکم حجه الاسلام میرزا از هیچ رو برایم ممکن نیست ولی از تهران می روم] 123 .
11. پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی امین السلطان مجددا از میرزا حکم به جواز را می خواهد ولی میرزا مجددا در جواب می گوید:
[وضع این حکم از من نبوده تا رفع آن نیز از من و به دست من باشد. منع این از حضرت حجه الاسلام بوده .... رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است] 124 .
12.در نامه ای که آشتیانی به شاه در پاسخ نامه تهدیدآمیزش می نویسد می گوید:
[تحریم به حکم میرزای شیرازی بوده جواز استعمال نیز باید از جانب ایشان باشد] 125 .
13. در تلگراف هایی که از جانب علماء پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی مخابره شده و خواستار حکم به اباحیت تنباکو می شوند میرزای شیرازی در جواب می نویسند:
[ تلگراف محل اعتماد نیست ... حکم به حرمت کما فی السابق برقرار است .] 126
14. در نامه محرمانه خود اذن به جواز را منوط به شرائطی می داند و تصریح می کند که تا تفصیل مطلب بر احقر معلوم نشود اذن به جواز نخواهم داد. 127
15. افزون بر همه اینها در همان موقعی که دربار شایعه جعلی بودن حکم را پخش کرد میرزا حسن آشتیانی و سایر علماء تهران صحت حکم را تایید کردند و عده ای از علماء تهران تبریز شیراز اصفهان یزد کرمانشاه سبزوار و... مستقیما از سامره صحت حکم را پرسیدند که صحت صدور حکم از جانب میرزا به طور جداگانه برای همه ارسال شد 128 .
16. مقاله ای سودمند توسط یکی از علماء منتشر شد که در آن مقاله نیز حکم تحریم نقل شده و به آن استناد شده است و در بخشی از آن آمده است :
[وسوسه در بودن حکم از جناب ایشان مثل وسوسه در قرآن است که آیا کلام خلق است یا فرمایش خالق . گذشته از این که خط و مهر ایشان بالعیان دیده شده] 129
17. پس از اعلام جواز استعمال دخانیات با استناد به سوال و جوابی که از میرزای شیرازی شده بود و آگاه شدن میرزای شیرازی توسط آشتیانی نوشتند:
[در باب رفع امتیاز دخانیه واعلان به ترخیص استعمال به موجب نوشته احقر رسید.البته آن چه صلاح دانسته اید عین صواب است و من بعد هم منعی از استعمال چنانچه فرموده اید نیست] 130 .
18. نیرنگ دیگری که امین السلطان به کار می گیرد ولی تیرش به سنگ می خورد این است که : برخی از روحانی نمایان را وا می دارد که از فقیه معروف کربلاء شیخ زین العابدین مازندرانی سئوال کنند که :
مثلا من مقلد شما هستم . تکلیف من با صدور حکم میرزای شیرازی چیست ؟
آن مرحوم پاسخ نمی دهند.
چون مجددا سئوال و اصرار بر جواب می شود مرحوم حاج زین العابدین پاسخ می دهد:
[ هر چه میرزای شیرازی امر فرموده برای همه مطاع است] 131 .
19. در نامه تملق آمیزی که امین السلطان پس از لغو امتیاز به میرزای شیرازی می نویسد به حکم آن حضرت استناد کرده و آن حکم را از الطاف غیبه دانسته است . 132

روسیه و نهضت تنباکو

یادآور شدیم که برخی از تاریخ نویسان دانسته یا ندانسته نهضت تنباکورا از دسیسه های روسی پنداشته اند. اگر چه ما اصالت و جدی بودن نهضت را به گونه ای بیان داشتیم که جایی برای این بافته ها و خیالات واهی باقی نمی گذارد ولی برای روشن تر شدن موضوع با نقل گفتار برخی از طرفداران این نظریه به تحلیل و بررسی اجمالی آن می پردازیم :
امین السلطان از کسانی است که در نامه اش به شاه و در گزارشاتش به نماینده انگلیس قیام و نهضت اسلامی تنباکو را در نتیجه تحریکات روسها می داند 133 .
ابراهیم صفایی که در زمان شاه معدوم ماموریت بررسی اسناد تاریخی را دارد با استناد به نامه ها و گزارشات امین السلطان می نویسد:
از محتوای مندرجات بعضی از اسناد به خوبی دانسته می شود که در غوغای رژی سر رشته تحریکات در دست روسها بوده است . 134
انگیزه ابراهیم صفایی از سخنان فوق روشن است .او به خاطر وابستگی اش به تاج و تخت شاهان و بالتبع به استعمارگران وظیفه دارد بذر یاس و ناامیدی را دراعماق قلوب امت اسلامی بپاشد. تا مردم به فکر مقابله با شاهان واستعمارگران و به دست گرفتن مقدرات خویش بدون تکیه بر خارجیان نیفتند .
ما قبول داریم که روسیه بر مبنای همان سیاست رقابتی خویش با انگلستان از نفوذ بیش از حد انگلستان توسط این امتیاز بویژه در منطقه شمال ناراحت است ولی این ناراحتی هرگز او را بر آن نمی دارد که جانب احتیاط را از دست بدهد و در تحریک مردم علیه قرارداد رژی بکوشد چرا که شورش مردم علیه دربار و کمپانی رژی آن هم با رهبری عالمان دینی با توجه به تجربه تاریخی روزگار فتحعلی شاه چیزی نبود که منافع دولت روسیه را تامین کند. و بر فرض که بگوئیم دولت روس خواستار لغو این امتیاز بود هرگز راضی نبود که این کار به دست مردم و با رهبری عالمان دینی باشد.
افزون براین ما هیچ گونه سند معتبر تاریخی که حضور جدی و یا تحریک روس را دراین نهضت برساند نداریم . تنها اقدامی که دولت روسیه در این نهضت انجام داده پس از اوج نهضت و لغو امتیاز داخلی و شایعه جهاد، مجلس ضیافتی است که با حضور سیاسیون و سفرای کشورهای خارجی برگزار می کند و نسبت به این امتیاز و پیامدهای زیانبار آن برای دول خارجه سخن می گوید. البته دراین زمان دیگر تنها سفیر روس نیست که با این امتیاز مخالف است بلکه همه سیاسیون و سفراء خارجی مخالف امتیاز و خواهان لغو آنند چرا که جانشان در معرض خطر قرار گرفته و قیام مردم آسایش و امنیت آنان را سلب کرده است . تازه در همین مجلس هم که رئیس کمپانی استمهال می کند که حکم تحریم را لغو کنند مورد پذیرش قرار می گیرد. 135
بنابراین این حرکت سفیر روس هم بیانگر حضور جدی او دراین مبارزه نیست .
علاوه براین ما قرائن و شواهدی در دست داریم که از قیام مردم ناراحت بوده و با دربار در جهت فرونشاندن خشم مردم بلکه سرکوبی آنان همکاری داشته است .
به عنوان نمونه :
1. در هنگامی که شورش در تهران به اطراف کاخ سلطنتی کشیده می شود و مردم به نایب السلطنه حمله می کنند نایب السلطنه به ارگ سلطنتی فرار می کند ولی از وحشت بیهوش می شود. در این زمینه عباس میرزا ملک آراء می نویسد:
[ غرابت دراین است که کلنل روسی رئیس قزاق خانه حکایت می کرد که سه چهار مرتبه به نایب السلطنه پیغام دادم که : تمام قزاقها با توپ و تفنگ حاضرند فرمایش چیست ؟ تا اطاعت شود. نایب السلطنه غش کرده بودند و به هیج وجه جوابی برای من نفرستادند. تا غروب آفتاب خود و ابواب جمعی من مسلح منتظر ماندیم] 136 .
دکتر فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه راجع به تبریز می نویسد:
[ 29 محرم .امروز معلوم شد که : در تبریز از چند روز قبل جمعیتی جلوی عمارت ولیعهد اجتماع کرده با تهدید و به سختی رعایت احکام قرآنی را مطالبه می کنند. چون دولت می ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازند از سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند] 137 .
سفیر روسیه قول می دهد که : به سرکنسول روس در تبریز دستور دهد تا نفوذ خود را برای ممانعت از اختلال و بی نظمی به کار برد. در نتیجه شاه از اعزام سربازان به تبریز برای مقابله با مردم صرف نظر می کند. 138 آیا این وعده و عمل تحریک و پشتیبانی مردم است یا مقابله با مردم ؟
3. کارگزار دولت روس همانند: شاه و درباریان وانگلیسیان از اوج گرفتن قیام مردم در تبریز بویژه که رهبری آن با علما بود بیمناک و نگران به فکر چاره جویی برای رفع این قیام می افتد و پیشنهادهایی را به این منظور به مشیرالدوله می کند. مشیرالدوله نیز طی نامه ای به امین السلطان این نظرات را برای او بازگو می نماید:
حضور حضرت مستطاب اشرف امین السلطان وزیر اعظم مدظله العالی امروز شارژ وافر روس ملاقات و سوال کرد که در فقره استیونس رعیت انگلیس و اجماع طلاب و ریختن به کاروانسرا و مهر کارگزاری را شکستن و ایضا کاغذ به دیوارها چسباندن که پروتستانها اگر از شهر تبریز بیرون نروند خواهند رسید و باید خارجیها را بیرون کرد اطلاع دارید؟ گفتم : بعضی چیزها شنیده ام .
گفت : معرکه ای است و به توسط تلگراف رمز به ما خبر دائم می رسد و حاجی میرزا جواد مجتهد خیلی به جرات و جسارت حرکت می کند و این کار دنباله خیلی بدی خواهد داشت که اصلاحش دیگر به آسانی مقدور نشود.اگر دولت می توانست بی صدا حاجی میرزا جواد را از تبریز بخواهد و به شیراز بفرستد دفع این حالات و سایر ملاها از سایر بلاد هم می شد. بعد آن فقرات را که آن شخص سید از قول جناب میرزای شیرازی به مردم می نماید اظهار کرد.
و گفت : خود جناب میرزا هرگز در آن مقامها نیست .این مجتهدین برای خیالات خود دست به این کارها زده اند. باید یک نفر را که او را از طرف دولت ندانند و با اطلاع به همه این مطالب باشد به جناب میرزا حالی نماید و مخاطرات این وضع حالیه را بفهماند که ایشان ملتفت باشند. تا اگر وقتی دولت مجبور به بعضی اقدامات شد ملاها نتوانند دست به پاره ای وسائل بزنند.
و می گفت :اگر کسی کتابچه خوبی می نوشت که درست بصیر به وضع علماء باشد و مفاسد حالات آنها را توضیح می کرد من می توانم به واسطه کنسول بغداد به میرزا حالی کنم (چنانکه احدی نداند به اطلاع دولت است ) و وادار نمایم که به علماء وخامت را بفهماند و حدود خود را آنها بدانند و در موقعش این اقدامات خیلی مفید بشود. و خواهش داشت این مطلب را به عرض حضرت اشرف برسانم . 139
بدون شرح و تفصیل سند فوق پاسخ گوی کسانی است که روس را در این نهضت دخیل می دانند.
4.افزون بر همه اینها دولت روسیه پیش ازاین امتیاز کشتیرانی در شمال راه آهن و... را به عنوان حق العبور از خاک روسیه برای سومین سفر شاه به اروپا و همچنین امتیاز دیگری (بانک استقراضی ) را به عنوان حق الکسوت در تاریخ سوم مه 1890" 1307 دریافت داشتند. و نیز در تاریخ اول جمادی الاول 1308امتیاز اداره بیمه و حمل و نقل را برای مدت 75 سال به خود اختصاص دادند. مشروط براین که صاحب امتیاز ده ساله اولیه سالی سیصد تومان و در ده سال ثانوی سالی پانصد تومان و بعد سالی هزار تومان به شاه بپردازد. 140 روسیه که دراین شرائط و در مقابل امتیاز رژی چنین امتیازی را به دست آورده البته که خواهان قیام و تحریک مردم نیست . لذا همچنان که یادآور شدیم تا اواخر نهضت هیچ گونه حرکتی که بیانگر مخالفت جدی روسیه باشد انجام نداد. تنها وقتی در برابر شورش مردم عکس العمل نشان می دهد که بر جان خود ایمن نیست . همانند بقیه سفرای خارجی اظهار نارضایتی می کند و از ترس و وحشتی که اطاعت مردم از فتوای شیرازی ایجاد کرده سخن می گوید تا می رسد به این جا:
[.... که اگراین شخص نافذ الکلمه حکم بتی بدهد که بر مسلمانان حتم و لازم است که تمام فرنگیان که در بلاد اسلام منتشر قتل و اعدام نمود هیچ می دانید آن گاه چه خواهد شد و چه قدرها نفوس تلف شده] 141 ......

نقد و بررسی

مستندات و مدارک کسانی که نهضت اسلامی تنباکو را از دسیسه های روسی پنداشته اند امور ذیل است :
1.گزارشات امین السلطان به شاه و نماینده انگلیس . به دلیل وابستگی امین السلطان به انگلیس گزارشهای وی نمی تواند مستند ما برای داوری در این امر باشد. چون انگیزه امین السلطان ازانتساب نهضت به روسیه کسب حمایت و مساعدت هرچه بیشتر انگلیسیان بوده است که با اوج گرفتن قیام و نهضت در خطری جدی قرار گرفته بود.
2. گزارشهای نمایندگان انگلیس درایران . تمام هم و غم انگلیسیان دراین است که در گزارشاتشان تمامی تقصیرات را به گردن روسها بیندازند.
اصولا روس وانگلیس به دلیل رقابت با یکدیگر هر کدام در واقعه ای که رخ می نموده به دنبال جای پای دیگری می گشته اند واگر ردپایی می یافته اند با بزرگ نمایی آن را تا حد مسبب اصلی بالا می برده اند. انگلیسیان نیز در جریان نهضت تنباکو چنین عمل کرده اند.
3. سومین سند نقل قولی است از کاساکوفسکی فرمانده بریگاد قزاق درایران در سالهای 1894- 1895 به گفته او در روز شورش تهران فرماندهان روسی قزاقها به جای حمایت از شاه به خوش گذارنی مشغول بوده اند. 142
درباره این گزارش باید گفت :
اول کاساکوفسکی که ناقل این گزارش است خود چهار سال پس از واقعه برای نخستین بار به ایران آمده و هرگز شاهد این ماجرا نبوده است .
ثانی با مطالعه کامل خاطرات شش ژانویه کاساکوفسکی که بیان واقعه رژی قسمتی از آن است به خوبی به انگیزه او در طرح این گونه مباحث می توان پی برد.
او دراین روز ملاقاتی با فرمانفرما داشته و با شکایت ازاین پاداشهایی که به افسران قزاقخانه وعده داده شده بود هنوز اعطاء نشده است . در مقام بیان خدمات قزاقخانه است و برای اثبات فعالیت خویش و پیشرفت قزاقخانه ترسیمی مبالغه آمیز از وضع ناگوار آن جا قبل از ورود خود ارائه می کند و آن گاه ترقیات آن را تحت توجهات خویش بازگو می نماید. با توجه به عرض ناقل چنین نقلی نمی تواند اعتبار و سندیت داشته باشد. علاوه با سندی کاملا معارض روبه روست از قول فرمانده قزاق در آن زمان.
افزون براین کاساکوفسکی فردی نیست که در منقولات خویش دقیق باشد او یک جا تعداد کشته شدگان تهران را قریب 30نفر ذکر می کند و در همین ملاقات فرمانفرما باز به همان منظور 60 نفر. 143 همچنین در تعیین تعداد بابیان در یادداشت 10 مه آنان را یک میلیون نفر می داند و در روز بعد در ملاقات با صدراعظم آنان را دو میلیون نفر قلمداد می کند! 144
ازاین روی معدود مدارک ارائه شده بسی بی پایه تر از آن است که بتواند ثابت کند که روس سلسله جنبان حوادث تنباکو بوده است .افزون براین همگانی بودن نهضت که همه مورخین داخلی و خارجی نهضت 145از آن سخن گفته اند حاکی از جدی بودن نهضت است . نماینده انگلیس در تبریز به کارگزار انگلیس در تهران می نویسد:
[بی نهایت مشکل خواهد بود که شخص بخصوصی را دراین آشوب مقصر بدانیم چون محدود به یک فرقه نیست و روشن است که تمام مردم از وضیع و شریف به عنوان کوششی برای دخالت در حقوق ملی و مذهبی خود شدیدا به آن دامن می زنند] 146 .
با این همه قدر مسلم است که روس از انتساب این نهضت به خویش به دلائل زیر خرسند بوده است :
1.این شایعه را می توند به عنوان انعکاسی از نفوذ و سلطه خود برافکار عمومی به رخ انگلیسیان و دیگر سیاستمداران بکشد و احیانا در موقع مقتضی از آن بهره برداری نماید.
2. بااین انتساب می تواند زمینه ای در روحیه پر وسواس و کابوس زده شاه و درباریان برای اخذ امتیازات جدید و وابستگی رژیم به دولت روسیه ایجاد کند. چنانکه چنین شد.از آن پس ناصر الدین شاه و دربار به دولت روسیه بیشتر متمایل شدند 147 تا جائی که اعتماد السلطنه چنین گزارش می دهد:
.... شارژدافر روسی می گفت : ما با امین السلطان صلح کردیم . به سفارت روس آمد شرط و عهد بست و قسم خورد که منبعد با ما خلاف نکند.
دیروز هم وزیر مختار روس خدمت شاه رفته بود. شاه هم ضامن صدق قول امین السلطان شده بود..... 148
3.از همه مهمتراین که : با گسترش این شایعه می توان درافکار گروهی نسبت به این نهضت سوءظن ایجاد کرد واز گسترش دامنه این نهضت والگو شدن آن برای نسلهای آینده جلوگیری کرد. همان مامورتی که قلم به مزدانی همچون : ابراهیم صفائی و امثال وی به دنبال آن هستند.

سیدجمال الدین اسدآبادی

برخی براین باورند که صدور فتوا از میرزای شیرازی در تحریم تنباکو به سبب تهمید مقدمات سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی و نامه معروف وی به مرحوم شیرازی بوده است .
در مقابل برخی برآنند که : نامه سیدجمال پس از صدور حکم تحریم به دست ایشان رسیده و لذا هیچ گونه تاثیری در صدور حکم نداشته است .
پیش از آن که به تحلیل و بررسی این دو دیدگاه بپردازیم برخی از گفتار طرفین را دراین زمینه می آوریم :از معاصرین واقعه تنباکو تنها اعتمادالسلطنه و شیخ محمدرضا زنجانی به این نامه اشاره کرده اند.اعتمادالسلطنه وزیرانطباعات ناصرالدین شاه نامه سیدجمال الدین را سبب صدور حکم تحریم بلکه بالاتر اصل حکم را از سیدجمال الدین اسدآبادی می داند که آن را به نظر میرزای شیرازی رسانده و به گونه ای مضار و معایب انحصار دخانیات را به وی جلوه داده است که او جز تایید آن حکم چاره ای دیگر نداشته است149 .
در مقابل شیخ محمدرضا زنجانی براین باوراست که : سیدجمال الدین در صدور فتوا از جانب میرزا نقشی نداشته و نامه وی پس از صدور حکم 150.به دست ایشان رسیده است ولی سیدجمال از صدور حکم آگاه نبوده است .
در میان کسانی که پس از نهضت اسلامی تنباکو به تحلیل و بررسی آن پرداخته اند همین اختلاف نظر وجود دارد.
استاد سیدمحسن امین رحمه الله علیه پس از آن که از قول یکی از نویسندگان مصری نقل می کند که : این نامه از مهمترین عوامل فتوای شیرازی به تحریم تنباکو بوده است می نویسد:
حقیقت این است که میرزای شیرازی هنگامی که از ماهیت امتیاز واگذار شده به انگلستان با خبر شد پیش از آن که نامه سید جمال به دست وی رسیده باشد فتوای تحریم تنباکو را صادر کرده است . بنابراین نامه سید محرک میرزا در صدور حکم نبوده است . و بر فرض که آن نامه پیش از صدور حکم رسیده باشد اگر میرزا خود از احساس دینی بزرگی برخوردار نبود نامه سید به هیچ وجه نمی توانست در او تاثیر کند و او را به صدور فتوا وادارد. اساسا مردم زمانی که به شخصی تمایل پیدا می کنند هر واقعه ای را در عالم به او نسبت می دهند 151 .
حامد الگار در این باره می نویسد:
[ ای - جی براون معتقداست که : نامه او به میرزاحسن شیرازی تاثیری قاطع داشت . 152 هر چند درست است که میرزاحسن میل نداشته از قدرت سیاسی خوداستفاده کند. چنانچه نشان داده خواهد شد جمال الدین او را به استفاده ازاین قدرت ترغیب نکرده است . ظاهرا در گیرودار هیجان علیه انحصار تنباکو جمال الدین بر جریان واقعی رویداده هیچ نفوذی نداشته است] 153 .
محیط طباطبائی در کتاب:[ نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین] پس از آن که از ملاقات سیدجمال و فال اسیری در بصره و تاثیر و نفوذ وی در فال اسیری و پس از آن از تاثیر فال اسیری در صدور فتوا می نویسد متذکر می شود:
[ فتوای مرحوم شیرازی که بدون شک محصول تمهید مقدمات سیاسی سید بود شاه و امین السلطان را در مقابل هیات روحانی عتبات تهران مغلوب ساخت] 154 ...
صدر واثقی مولف کتاب:[ سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهای اسلامی] از کسانی است که حدودی مفصل تر از دیگران دراین باره به بحث پرداخته است . وی پس از نقل سخن زنجانی و نادرست خواندن آن و با رد اعتراض استاد سیدمحسن امین بر شکیب ارسلان دلائلی را بر نقش اساسی سید در صدور حکم به شرح زیر می آورد:
1. سید در ضمن مبارزاتش سعی داشته است که از وقایع و حوادث در اولین فرصت با خبر باشد...
2. سید در ربیع الثانی 1309 در لندن بود و حکم تحریم اول جمادی الاول 1309 صادر شده است . بنابراین در هنگام فرستادن نامه مسلم در بصره بوده است و تا آن ایام به طور قطع چنین فتوایی صادر نشده بود.
3. اقوال متعددی وجود دارد که فتوای میرزای شیرازی را در نتیجه ارسال نامه سید می دانند.از جمله سخن اعتمادالسلطنه .
پس از ان به شرح زیر نتیجه میگیرد:
[...از تاریخ انعقاد این قراداد اقدامی از طرف آیه الله شیرازی دیده نمی شود اما همین که سید نامه خود را جهت میرزای شیرازی می فرستد معظم له در تاریخ 19 ذیحجه سال 1308 تلگراف مذکور را برای ناصرالدین شاه ارسال می دارد] 155 .

نقد و بررسی

با توجه به این که حامل نامه سیدجمال سیدعلی اکبر فال اسیری است 156 و ایشان به هنگام اولین تلگراف میرازی شیرازی (با توجه به محتوا 157 و تاریخ صدور آن نوزدهم ذیحجه ) در سامراء حضور داشته است 158 به این نتیجه می رسیم که دریافت نامه سید به وسیله میرزای شیرازی پیش از اولین تلگراف ایشان به ناصرالدین شاه بوده است . طبعا حکم تحریم که پس از تلگراف دوم در تاریخ اول جمادی الاول 1309 صادر شده است 159 پس از دریافت نامه سید جمال الدین بوده است . بنابراین سخن شیخ محمدرضا زنجانی و استاد سیدمحسن امین که معتقد بودند حکم تحریم پیش از نامه سیدجمال بوده است درست نیست . چنانچه سخن این آقایان نسبت بی اطلاعی به سید با توجه به متن نامه ای که به میرزای شیرازی 160 و نامه ای دیگری که پس از تبعید به افراد مختلف از جمله نامه اش به علماء مشهور آن زمان نوشته 161 درست نیست بنابراین بخشی از پاسخ صدر واثقی را در رد زنجانی و سیدمحسن امین می پذیریم .
اما دلیل سوم ایشان همان گونه که دیگران بدون مدرک سخن گفته اند ایشان نیز مدرکی جز سخن اعتماد السلطنه ارائه نداده است . و تحلیل اعتماد السلطنه درباره صدور فتوا نه از سر صداقت و واقع گویی که در راستای ترفندهایی بود که از سوی دربار و انگلیسیان در زمان صدور فتوا برای مقابله با حرکت مردم به کار گرفته می شد.

نتیجه

ما در عین حالی که سیدجمال الدین اسدآبادی را به عنوان مجاهدی سترگ و مصلحی بزرگ می شناسیم و نقش او را در بیداری مشرق زمین بیداری علماء و رهبران مذهبی اتحاد مسلمانان سقوط استبداد و حتی در نهضت تنباکو انکار نمی کنیم و به آن ارج می نهیم ولی بر این باوریم که : نمی توان چنین اقدام بزرگی را تنها متاثر از نامه سیدجمال و اطلاعات معظم له را راجع به حوادث ایران منحصر به اطلاعات موجود در آن نامه دانست بلکه میرزای شیرازی پس از دریافت اخبار به وسیله نمایندگانش در ایران و نامه های ارسالی از شهرهای مختلف و پس از ملاقات با دامادش سیدعلی اکبر فال اسیری که از شیراز تبعید شده بود و منیرالدین که از اصفهان هجرت کرده بود احساس تکلیف کردند و رهبری مبارزه علیه انحصار تنباکو را به دست گرفتند162 .
بنابراین عامل اصلی در صدور فتوا بینش سیاسی شخص میرزا است که پس از دریافت اطلاعات لازم چه از علماء تهران و شهرستانها و چه از طریق نامه سیدجمال الدین تصمیم نهایی را با رعایت تمامی جوانب گرفته است .

یادآوری

دراین جا تذکر دو نکته ضروری و لازم به نظر می رسد:
1. ما هر چند نامه شورانگیز سیدجمال را به میرزای شیرازی عامل اصلی در صدور فتوا نمی دانیم ولی این به معنای انکار نقش وی در نهضت تنباکو نیست . ما معتقدیم که آن نامه و دیگر نامه هایش به رهبران مذهبی ایران و همچنین بیدارگریهایش به هنگام حضور درایران در حرکت و قیام مردم بی تاثیر نبوده است . می توان بالاتر گفت : عده ای از عالمان دینی که دراین نهضت و نهضت مشروطیت نقش داشته اند مستقیم یا غیرمستقیم تحت نفوذ تبلیغات سید قرار گرفته بودند.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره ) پس از آن که از سیدجمال به عنوان سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صدساله اخیر یاد می کند واز بیدارگریهای او در کشورهای اسلامی و از مبارزه اش با استبداد واستعمار و از اعتقاد وی به روحانیت شیعه سخن می گوید می نویسد:
[روش سیدجمال بر روحانیت شیعه تاثیر فراوانی داشت . هم در جنبش تنباکو که منحصرا به وسیله علماء صورت گرفت و مشتی آهنین بود بر دهان استبداد داخلی و استعمار خارجی و هم در نهضت مشروطیت ایران که به رهبری و تایید علماء صورت گرفت] 163 .
2. محیط طباطبائی پس از آن که فتوا را محصول تمهید مقدمات سیاسی سید می داند می نویسد:
[مرحوم شیرازی که از جریان حوادث ایران و تاثیر فتوای خود چندان رضایت نداشت سیدجمال را مسوول می پنداشت] 164 .
روشن نیست که ایشان عدم رضایت مرحوم شیرازی را از کجا به دست آورده اند. این سخن سخنی است بسیار سست و بی پایه که اسناد و مدارک عکس آن را نشان می دهد.
مرحوم میرزا وقتی که می بیند امتیاز داخلی لغو شد تشکر می کند و خواستار لغو کلیه امتیازات می شود. 165 علاوه هنگامی که امتیاز داخلی و خارجی لغو می شود برخی از علما از محضر ایشان می خواهند که حکم به تحلیل تنباکو بدهند. 166
ایشان در جواب می نویسد:
[ تا اطمینان کامل از لغو امتیاز بالمره حکم تحلیل صادر نخواهد شد] 167 .
همچنین نامه محرمانه ای به آشتیانی می نویسد و در آن نامه لغو حکم تحریم را منوط به سه شرط اساسی می داند. 168
و...
این گونه برخوردها بیانگر این است که نه تنها میرزا از صدور حکم رضایت داشته است بلکه می خواسته است که کار به نحو احسن انجام بگیرد.
ناصرالدین شاه و دربار
برخی از مورخین درباری وایادی استعمار سخن بسیار سخیف و بی پایه ای را دراین موضوع طرح کرده اند.اینان شخص ناصرالدین شاه را به عنوان محرک هیجان و نهضت معرفی کرده اند. بی پایه تر از این برخی او را از محرکین میرزای شیرازی در صدور فتوا شمرده اند! به عنوان نمونه :
دوستعلی خان معیرالممالک می نویسد:
[پس از آن که ناصرالدین شاه امتیاز دخانیات را به دولت انگلیس واگذار نمود چندی نگذشت که دولت روس هم خواستار امتیازی شد. شاه دانست که قافیه را باخته و این عمل تسلسل خواهد یافت ... پیوسته در اندیشه چاره بود تا این که علاءالدوله را در خلوت طلبیده به وی گفت :
169 ... خدمت میرزای شیرازی می شتابی و سلام مرا به وی رسانده می گویی :
من در دادن امتیاز دخانیات مرتکب خبط بزرگی شده ام و علاجی برای بازستاندن آن جز تحریم دخانیات به حکم شما باقی نیست و باید در این خصوص با من به مکاتبه پرداخته میرزا حسن آشتیانی را هم از ماجرا آگاه سازید. علاءالدوله امر شاه را به موقع اجراء گذاشت و میرزای شیرازی که حق را به جانب شاه دید به دستور وی عمل کرد].
یحیی دولت آبادی در تایید گفتار فوق فرض مشابهی را ارائه داده و دشمنی کامران میرزا نایب السلطنه با امین السلطان را سبب درخواست حکم از میرزای شیرازی می داند.
و می گوید:
چون امین السلطان سخت در اعطای امتیاز تنباکو دست داشت لغو آن به منزله ضربه شدیدی به او محسوب می شد. 170
حامد الگار پس از آن که این نظر را از معیر نقل می کند می نویسد:
به ظاهر بسیار بعید به نظر می رسد ناصرالدین شاه به کار خطرناک تحریک و بر آغازیدن هیجان مذهبی دست زده باشد زیرا چنان هیجانی ناگزیر علیه خود او و صدر اعظمش به کار می رفت .
دولت آبادی می نویسد که : تهدید به اخراج میرزا حسن آشتیانی آخرین نقشه ای بود که طرح شده بود تا پیش از لغو امتیاز به سفارت انگلیس چنین وانمود کنند که شاه حسن نظر دارد و موید امتیاز است و سرانجام ناگزیر به لغو آن شده است .
و با این که ناصرالدین شاه از هوش سیاسی عاری بوده ولی از خطری که تبعید یک مجتهد سرشناس به دنبال داشته آگاه بوده است و میل نداشته جز با اقدام جدی با آن خطر روبه رو شود. ازاین گذشته لحن نامه اش به میرزا حسن آشتیانی نیک واقعی می نماید... شاید معیر می خواسته با نوشته خود ناصرالدین شاه را از رسوایی آن اقدام ملی تبرئه کند و دولت آبادی هم می خواسته اقدام علماء را ناچیز جلوه دهد 171 .
فراگیر بودن نهضت، مکاتبات شاه و میرزای شیرازی، مکاتبات شاه و میرزای آشتیانی، مکاتبات امین السلطان و آشتیانی، نامه های تهدیدآمیز شاه به علماء و مردم تبریز و همچنین به شیراز و اصفهان، تبعید فال اسیری، کشتار مردم شیراز و تهران و تهدید علماء تهران، اصرار بر لغو حکم تحریم و... حاکی ازاصیل بودن نهضت تنباکواست . به برخی از مستندات که بیانگراین مساله است در ذیل اشاره می کنیم :
1. شاه از شورش مردم در شهرها و پیروی آنان از علماء اظهار نگرانی می کند و می نویسد:
[...گاهی اصفهان گاهی شیراز گاهی مشهد کرمان بلکه همه جا در شورش وانقلاب است .اگر چه شهری و مملکتی را به تهدید ساکت می کنیم اما این سکوت موقتی است و ابدا تمام نشده و نخواهد شد.این بازی تازه را که تمام علماء در آورده و کشیدن تنباکو را قدغن و حرام کرده اند و مردم هم اطاعت کرده اند و نمی کشند این یک شورش و نافرمانی ساکت و پنهان است] 172 .
سیر مکاتبات میرزای شیرازی با دربار و علماء تهران و پاسخ درباریان پاسخ شاه به دومین تلگراف میرازی شیرازی با لحنی بی ادبانه و حاکی از عصبانیت دستخط مفصل شاه به امین السلطان راجع به تلگراف میرزای شیرازی که در ذیل جملاتی از آن را می آوریم نیز حاکی از اصیل بودن نهضت است:
[حقیقه حالت این علماء و مردم محل تعجب است که چقدر در جهالت هستند و هیچ نمی فهمند که حالا دنیا در چه حالت و وضع است . خیال می کنند حالا عهد و زمان امیر تیمور گورگان است یا نادرشاه یا کریم خان زند. هر وقتی هر زمانی اقتضایی دارد. حالا نمی توان به طورها و وضعهای سابق رفتار کرد. آمدیم بر سر دخانیات و بانک و راه آهن ... دولت عثمانی و سلطان آن که خود را خلیفه پیامبر... می داند حالا پنج سال است که تمام اینها بلکه چندین صد دفعه از اینها بالاتر را به دول خارجه اروپا و کمپانی آنها... داده است .اگر می دانستند که خلاف قرآن و شریعت و خلاف استقلال سلطنت است چرا دادند. ما یک فرسنگ راه آهن حضرت عبدالعظیم را داده ایم آنها پانصد فرسنگ راه آهن داده اند2] 173 .
پس از اشاره به قرارنامه رویتر و ابطال آن و توضیح امتیاز نامه بانک و قرارنامه دخانیات می نویسد:
حال به قول میرزا حسن شیرازی این قراردادها و کمپانیها را جواب داده می گوییم : نمی خواهیم بروید. مگر آنها و دولت انگلیس ... به همین یک حرف ما که خلاف شرع است و بروید خواهند رفت و قبول خواهند کرد؟...
هنوز آن فقره جهادیه علمای کربلا و نجف که آمدند طهران و فتحعلی شاه بیچاره را واداشته با دولت روسیه به جنگ و جدال انداخته از نظرها دور نشده است . و هر چه دولت ایران تا به حال می کشد از نتیجه همان نصایح علمای آن وقت کربلا و نجف است . و حالا یقینا تجدید آن لازم نیست...
حاج میرزا حسن البته اعلم علماست لیکن اگر از ساعت سازی و نجاری نداند عیب او نیست .اگر از کارها و رموز دولتی عاری و عاطل است بحثی ندارد...ایشان را از این مقوله که نوشتم اطلاع دهید... پس آدم عاقل چرا باید این حرف ها را بزند. چرا باید این فکرهای بی معنی را بکند. چرا قدر تدابیر و قابلیت کارگزاران را نداند که الحمدلله نمی گذارند کارها به این جا بکشد 174 .
3. گفتگوها و مکاتبات میرزای آشتیانی با دربار و شخص شاه تهدید و حکم و تبعید ایشان درخواست مکرر تحلیل تنباکو از وی بویژه نامه خشونت آمیز شاه به آشتیانی . دراین نامه شاه می نویسد:
[...آیا عوام فریبی به نظر شما رسیده یا مسند خود را می خواهید به این واسطه رونقی بدهید. باز هم در مجالس و محافل خودتان در عوض تحسین و تمجید بر ضد دولت و اولیای دولت حرف می زنید یعنی چه ؟
من شما را آدم فقیر و شخص ملای بی غرض و دولتخواه می دانستم حالا بر ضد آن می بینم که اقتباس به مجتهد تبریز (میرزا جوادآقا) و آقانجفی اصفهانی و غیره می کنید. آیا نمی دانید که کسی نمی تواند بر ضد دولت برخیزد] 175 .
4. وقتی جنبش بالا گرفت و بر اثر آن تنگناهایی برای فرنگیان پدید آمد مسؤولین کمپانی از سوی سفرا و سیاسیون اروپا در تهران تحت فشار قرار گرفتند. رئیس کمپانی امین السلطان را در اتخاذ دو راه مخیر ساخت :
لغو امتیاز و پرداخت خسارت یا لغو تحریم و آرام کردن مردم .
شاه و امین السلطان شق دوم را بر می گزینند. شاه و دربار برای چاره جویی مجلسی با حضور علمای معروف و برخی از دولتیان تشکیل می دهند. دراین جلسه پس از اصرار علما در لغو امتیاز ، امین السطان می گوید:
[ اعلیحضرت شاهنشاهی فرموده اند که : تغییر و تبدیل این امتیازنامه دولت را ممکن نتواند بود. این معنی محال و ممتنع است . فکری دیگر بکنید].
وقتی که علماء در جواب می گویند:
[ مساعدت با دولت در خصوص این امتیاز از ما نیز محال و ممتنع است]. از جانب مشیرالدوله این چنین تهدید می شوند:
[آقایان این امر برای شما خوبی ندارد].
آقا سیدعلی اکبرتفرشی از این سخن تهدیدآمیز بر می آشوبد و می گوید:
[ این نامربوطها چیست ؟ چه معنی دارد. چه می کنند ما را؟]
قوام الدوله گفت :
[برداشتن این امتیاز محال و ممتنع است]... پس از آن جناب سید محمدرضا طباطبائی فرمودند:
[ اگراین حکم را دولت داده است که باید به امضای ملت باشد واگر شخص شاه داده است ... که چنین حقی نداشته و ندارد] 176 ....
5. پس از واقعه رژی هر وقت از نهضت تنباکو و پیروزی علماء و مردم دراین نهضت سخن به میان می آمد شاه ناراحت شده و ابراز تاسف می کرد امین الدوله پس از آن که ترس و وحشت دربار را در دوران نهضت ترسیم می کند می نویسد:
[... کار به کام آقایان شد. شاه بعد متوجه پیروزی علماء شد و در محضر وزراء به مناسبت وقایع این ایام از مطاعیت واستیلاء و قوت و استعلاء ملاها شکایت می فرمود] 177 .
نه تنها ناراحت بود و شکایت می کرد که خواستار در هم شکستن قدرت آنان نیز بوده است :
[ناصرالدین شاه که در قضیه تنباکو از مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم میرزای آشتیانی که جریان مبارزه را در تهران خوب رهبری کرده بودند سخت رنجیده بود. و با وجودی که علی الظاهر رنجش خود را نهفته می داشت در باطن خواستار وسیله ای برای در هم شکستن قدرت آشتیانی در تهران بود] 178 ...
بااین که امتیاز داخلی و خاجی لغو شده بود ولی بایکوت و حکم تحریم تا 25 جمادی الثانی 1309 همچنان ادامه داشت .از این تاریخ به بعد با مکاتبه علماء و درخواست لغو تحریم باز هم جناب میرزای شیرازی احتیاط را از دست نمی دهد و فرمان لغو تحریم را منوط به دستخط میرزای آشتیانی می داند و پس از آن بایکوت خاتمه می یابد.
افزون براین تمام تاریخ نویسان خارجی از جمله انگلیسیها این نهضت را نهضتی جدی و اصیل دانسته اند به عنوان نمونه : هانری حاویس نویسنده و شاعر معروف انگلیسی می نویسد:
[...بطلان این امتیاز فقط به واسطه اعمال متفقه و حرکات شجاعت آمیز ملاها بوده است که پادشاه را مجبور به بطلان آن نمودند... و کار را به جایی رساندند که اعلیحضرت اقدس همایون ملتفت شدند که اگر بخواهند بیش از این در برابر مردم و ملت مقاومت و ایستادگی کنند نه تنها از پلتیک دور بود بلکه اقدامات خودشان را در انجام این امتیازنامه و متداول نمودن آن محال و غیرممکن پنداشتند] 179 .
نیکی ریچارد کدی می نویسد:
[...اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ جدید ایران بود که به شکست دولت و پیروزی اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان برای الغاء همه جانبه امتیاز منجر شد] 180 ...

ملک التجار

برخی به پیروی ازامین السلطان فتوا را به ملک التجار نسبت داده اند! یحیی دولت آبادی می نویسد:
[بالاخره حاج محمدکاظم ملک التجار که مردی متهور و جسور بود... فتوایی به امضای میرزای شیرازی منتشر می کند] 182 .
این سخن آن قدر بی پایه است که یحیی دولت آبادی با همه دشمنی که با نهضت مقدس تحریم تنباکو دارد پس از آن که متن حکم را به دنبال عبارت فوق می آورد اعتراف می کند که : این نسبت دروغ است . ولی در عین حال برای خشنودی اربابان خویش همانند دیگر مورخان استعماری در اصالت فتوا تشکیک کرده و می نویسد:
[گر چه این نسبت دورغ است ولی چنان معلوم می شود که میرزای شیرازی اجازه داده است که دیگران به نام او اقدام نمایند اگر پیشرفت نمود انکار ننماید که از ناحیه او بوده است] 183 .
دکتر فووریه دراین زمینه می نویسد:
[ امروز اختیار به کلی در قبضه آخوندهاست .این که حاجی محمدحسن را به اسم تحریک مردم توقیف و به قزوین تبعید کرده اند فایده ای نبخشیده همه می دانند که کار از کجا آب می خورد] 184 ...
با توجه به این که ما اصالت فتوا را با دلائل و شواهد متعدد به اثبات رساندیم بیش ازاین بحث و بررسی را درباره دیدگاهی که ناقلان آن نیز به نادرستی آن اقرار دارند لازم نمی دانیم . یادآوری این نکته نیز لازم است که ملک التجار همانند بقیه مردم بااین امتیاز مخالف بود. هر چند برخی برای مخالفت وی انگیزه های دیگری نقل کرده اند. 185

بینش سیاسی میرزا و فتوا

تا بدین جا اصالت فتوا را ثابت کردیم .از نقش احتمالی شاه و دربار دولت روسیه سیدجمال الدین اسدآبادی و... سخن گفتیم . به این نتیجه رسیدیم که آنان نقشی در صدور فتوا نداشته اند. دراین بخش به دیدگاه مورد پذیرش خودمان باارائه شواهد و مدارک می پردازیم . ما بر این باوریم که : میرزای شیرازی (ره ) شخصیتی ممتاز و از بینش سیاسی وسیعی برخوردار بوده است .این فتوا برخاسته از بینش سیاسی وی بوده است .البته ما نقش اطلاعات رسیده از ایران و برخی از بزرگان دیگر را به عنوان عوامل معدّه انکار نداریم . دلائل و شواهدی که بینش سیاسی آن حضرت را به اثبات می رساند بسیار است . به عنوان نمونه : پس از مرجعیت ایشان شخصیت های بنام و مشهور روحانی از قبیل : میرزا حبیب الله رشتی میرزا حسن آشتیانی آقا حسن نجم آبادی و میرزا عبدالرحیم نهاوندی او را با این ویژگی می شناخته اند و به همین سبب او را شایسته مرجعیت و زعامت دینی مسلمانان دانسته اند.
شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
وقتی شیخ انصاری از دنیا رفت مردم جهت تعیین تکلیف درامر تقلید پیوسته به شاگردان شیخ مراجعه می کردند.این امر باعث شد که افاضل شاگردان شیخ در خانه میرزا حبیب الله رشتی گرد آیند و به چاره جویی بنشینند. پس از مقداری مشاوره به گفته میرزای آشتیانی : [ همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند]. پس از آن در پی میرزا فرستاده و بعد از حضور او در مجلس به ایشان گفتند : مردم نیاز به مرجع تقلید و زعامت دینی دارند و ما همگی بر شایستگی شما اتفاق کرده ایم .
میرزا در پاسخ گفت :
[ من آمادگی این مهم را در خود نمی بینم و توانایی برآوردن احتیاجات مردم را هم ندارم . جناب آقا شیخ حسن فقیه زمانه است و شایسته تراز من بدین کار].
میرزا آقا حسن گفت : به خدا سوگند این امر بر من حرام است و نتیجه ورود من بدان جز افساد چیز دیگری نیست .این مساله یک واجب عینی است بخصوص بر شما. برآوردن احتیاجات مردم ساده است ولی این زعامت دینی است که نیازمند مردی جامع الشرائط عاقل سیاست مدار آشنا به امور و کامل النفس می باشد واین در هیچ کس جز شما جمع نیست . 186
پس از سخنان میرزا بقیه نیز به همین شیوه سخن گفتند و بر وجوب تصدی این امر از جانب میرزا حکم کردند 187 .
شیخ آقا بزرگ تهرانی در جای دیگر می نویسد:
[ واما عقله فقد حیر السیاسیین من الملوک والسلاطین و الوزراء الکاملین و اذغن لعقله و تدبیره اهل العلم بالتدبیر و لم یبق احد من عقلاء الدنیا الا و صدق انه اعقل منه و] 188 ...
سیاستمداران آن روز: از پادشاهان و وزراءاز عقل و بینش او در حیرت بودند و همگی به تدبیر و اندیشه کاملش اعتقاد داشتند. اندیشه وران دنیا او را از خود برتر می دانستند و هر کدام از آنان که با او هم نشین بود خویشتن را کوچکتر از او یافته بود. این برای هیچ یک از علماء پیش از او اتفاق نیفتاده بود به گونه ای که به بینش سیاسی عالمی تمامی سلاطین و اهل علم اقرار داشته باشند.
مرحوم جلال آل احمد می نویسد :
[...وقتی با چنین فتوا دهنده ای طرفیم نمی توانیم گمان کنیم که آخوندی است و قدمی از سر تعصب برداشته و یا از سر خشکه مقدسی یا برای حفظ مقام و عنوان . متن این فتوا فریاد می زند که مردی است در لباس پیشوای مذهبی که می خواهد سرنوشت بشری را در دست بگیرد] 189 ...

اقدامات سیاسی و میرزای شیرازی

مقام والای مرجعیت و مشغله بسیار ( اداره حوزه درس و تحقیق و...) این فقیه گرانمایه رااز رسیدگی به مسائل و مشکلات طبقات گوناگون مردم و جهان اسلام باز نداشته بود.او همواره ازاوضاع واحوال مسلمانان در کشورهای مختلف آگاهی حاصل کرده و در مصالح امت اسلامی و امور مسلمانان اندیشه می کرد و پس از آن چنانچه در موردی احساس تکلیف می نموداقدام می کرد فتوا می داد حکم صادر می کرد تلگراف می زد نامه می نوشت نماینده اعزام می داشت و... و در نتیجه همین آگاهی و بینش سیاسی بود که به اقدامهای سیاسی بزرگی دست زد که قضیه تحریم تنباکو یکی از آنهاست .
شیخ آقا بزرگ تهرانی دراین زمینه می نویسد: [ از میان اصحابش عده ای را برای مشاوره و کارهای عمومی مردم برگزیده بود تا در شهرها نماینده او باشند.از همین طریق مسائل مهمی همچون : تحریم تنباکو تاراج چهارمحال قضیه یهود همدانیه گرفتاری شیعیان به دست افغانه خریداری زمینهای طوس به وسیله دولت روسیه امثال اینها را به بهترین وجه حل و فصل کرد] 190 .
روشن است که اینها نیز بخشی ازاقدامات سیاسی آن بزرگواراست . چنانکه شیخ آقابزرگ تهرانی با کلمه[ وامثال اینها] به دیگراقدامات ایشان اشاره می کند. برای روشن تر شدن این بخش از گفتار لازم است به برخی از کارها واقدامات وی اشاره ای گذرا داشته باشیم :
1. قضیه تنباکو و نحوه اقدام ایشان بیانگر بینش سیاسی گسترده آن جناب است . وقتی از مجاری گوناگون اخبار و حوادث ایران به سامرا رسید عده ای از شاگردان میرزا عقیده داشتند که میرزا نباید دراین امر دخالت کند زیرا ممکن است موجب تحقیر و توهین و حتی منجر به از بین رفتن ایشان گردد. و به عکس عده ای دیگر معتقد بودند: عدم دخالت میرزا دراین موضوع موجب تسلط خارجیان بر یک کشور مسلمان شده و ممکن است به نابودی ملت ایران بینجامد لذا میرزا باید فداکاری کرده و هر چه زوتر حکم تحرم را صادر کند 191 . ولی میرزای شیرازی نه به میل دسته اول رفتار کرد و نه مطابق عقیده دسته دوم بلکه راه دیگری را در پیش گرفت که به شرح آن در گذشته پرداخته ایم و دراین جا تکرار نمی کنیم . منشاءاین مشی سیاسی میرزااصل مهمی است که وی در برخورد با دربارایران به آن توجه داشته است و آن این است که : میرز ضربه به دربارایران را در برابر کفر به مصلحت نمی داند و ضعف آنان را سبب استیلاء کامل کفر بر ایران اسلامی می داند.اما دراین قضیه چون اجراءاین قراردادها را موجب استیلاء کفار و بیگانگان برایران دانسته و رود به صحنه سیاست و مبارزه با سلطه استعمار و صاحبان قدرت را به عنوان وظیفه الهی تشخیص می دهد.ابراهیم تیموری می نویسد:
7 .میرزای شیرازی مردی دوراندیش و با کیاست بود و هیچ گاه کاری که منجر به ضعف قدرت ناصرالدین شاه و پیشرفت نفوذ خارجیان می شد نمی کرد. ولی در مورد دادن انحصار توتون و تنباکو که سلطه خارجیان را به دنبال داشت جدا تصمیم به مبارزه می گیرد و مخالفت با دربارایران را تجویز می کند 192 .
براساس همان سیاست است که میرز در صدور حکم تعجیل نمی کند و مبارزه را براساس مراحل و شرائط امر به معروف و نهی از منکر با تذکر خطاها به دولت آغاز می کند و وقتی با وقت گذرانی شاه و درباریان در پاسخ تلگرامهایش مواجه می شود حکم تحریم تنباکو را صادر می کند. با پیروی مطلق علماء و مردم سرانجام پیروزی به دست می آید
رهبر دوراندیش و هشیار قیام همانگونه که در صدور حکم تحریم شتاب نکرد در لغو آن نیز تعجیل نمی کند. برای ایمنی از دسیسه درباریان و بستن راه هرگونه فریب که ممکن بود به وسیله نامه ها و تلگرامهای ارسالی انجام شود (بااین که امتیاز به طور کلی لغو شده و خبر آن به وسیله تلگراف های متعدد از جانب علماء به ایشان رسیده است ) فیصله کار را در ارسال دستخط علماء می داند و در بخشی از تلگراف خود به میرزای آشتیانی می نویسد:
چون تلگراف دراین وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع از ایران مرتفع و دست اجانب راازاین عمل بالمره قطع نموده اند و احتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست تا سبب خاطر جمعی این جانب شود والا به موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جائز نیست و حکم به حرمت کما فی السابق برقراراست و تغییر نخواهد کرد 193 .
و در تلگراف محرمانه دیگری که برای ایشان ارسال می کند نکات بسیار مهمی را یادآوری می کند که آن نیز سند گویایی بر دوراندیشی این بزرگ مرداست .
از جمله به ایشان توصیه می کند که : باید مسائل به نحوی حل شود که فساد دیگری که دین و مردم را گرفتار سازد فراهم نشود.
و نیز توصیه می کند که : عین آن سندی که دولت به فرنگیها داده مسترد کند و افزون بر این باید از جانب دولت اطمینان کاملی به مردم داده شود که این امتیاز بالکلیه رفع شده است . 194
2. قتل عام شیعیان افغانستان
از اقدامات بسیار مهم میرزای شیرازی در زمان مرجعیت جلوگیری از توطئه و تجاوز نمایندگان و دست نشاندگان انگلیس علیه شیعیان افغانستان بود.
عبدالرحمن محمدزائی که از انگلستان لقب رئیس دلاور اعلم و نشان ستاره هند را دریافت کرده بود ماموریت می یابد که هویت اسلامی مردم افغانستان را از بین برده و شخصیت آنان را خرد کند. و با تفرقه بین شیعه و سنی مانع از اقدام هماهنگ مسلمانان در برابر انگلیس گردد. وی پس از دریافت آن لقب و آن نشان اقوام خویشان خود را بی غیرت و نامرد و... می خواند و دست به کشتار گسترده ای از مردم آن سامان می زند. اقدامات بسیار گسترده ای را در جهت تفرقه بین شیعه و سنی انجام می دهد. در همین راستا می نویسد:
[باید مردم افغانستان دمار از روزگار شیعه ساکن هزاره بکشند و ایشان را از مملکت افغانستان نیست و نابود کنند و اراضی و املاک آنان را تصاحب کنند] 195 ...
او کشتار شیعیان را بر هر فردافغانی واجب می داند و حکم تکفیر آنان را صادر می کند حتی عالمانی که حاضر نیستند حکم به تکفیر شیعه بدهند به قتل می رساند.
او با صد و بیست هزار پیاده نظام و سواره نظام از مرکز چهل فوج و ده هزار سواره نظام و صد عدد توپ از شرق و غرب و شمال و جنوب به شیعیان هزاره حمله می کند اموال آنان را ضبط کرده و به قتل و غارت آنان می پردازد. عالمانی را که حکم به تکفیر شیعیان هزاره ای نداده اند در منطقه یقمان و پل محمود دار می زند.این قضیه همچنان ادامه دارد که خبراین جنایت هولناک به وسیله یکی از علمای افغانستان (ملاکاظم درفشانی ) به میرزای بزرگ می رسد. وی پس از اطلاع بلافاصله اقدام می کند. دو تلگراف : یکی به انگلستان به ملکه ویکتوریا و یکی به ناصرالدین شاه ارسال می دارد و آنان را براین اعمال وحشیانه مواخذه می کند.
در تلگراف به ناصرالدین شاه او را موظف می کند که : از ملکه انگلستان مواخذه کند که به چه دلیل عبدالرحمن جیره خوار انگلیس به قتل عام شیعیان هزاره ای پرداخته است . ناصرالدین شاه که از تلگراف میرزا سخت به وحشت افتاده وزیر خارجه انگلستان را احضار می کند و او را در جریان قرار می دهد. او نیز به حکمران هند که امیر افغانستان مادون اوست جریان را اطلاع می دهد. عبدالرحمن پس از اطلاع از واکنش مرجعیت جهان اسلام نسبت به اعمال وحشیانه اش و به دستور ارباب خود انگلستان از کشتار شیعیان دست می کشد . 196
3. در راه تفاهم اهل قبله
میرزای شیرازی به ایجاد تفاهم وحدت واخوت شیعه و سنی اهتمامی بسزا داشت .او نیک می دانست که تفرقه و جدایی جز ضعف و ناتوانی مسلمانان محصولی را در بر نخواهد داشت لذا یکی ازاقدامات بسیار مهم وی خاموش ساختن فتنه ای بود که در سال 1311 ه.ق . در سامراء به وقوع پیوست .ایادی استعمار و جاسوسان انگلیسی فتنه ای را بپا ساختند که در آن جنگ بزرگی بر پا شد و فردی ازاهل سنت در آن واقعه کشته شد. جنازه او را در منزل ایشان قرار دادند تا نشان دهند که جنگ ازاین نقطه شروع شده است . وقتی خبر حادثه به بغداد و سایر شهرهای عراق رسید بسیاری از علماء و مردم و حتی کنسول ایران در بغداد به سامراء آمدند و همگی بر ضرورت خروج میرزای بزرگ و طلاب و سایر مجاورین از سامراء اتفاق کردند ولی آن مرجع بزرگ به خاطر برخورداری ازاندیشه ای گرانمایه و حکمتی روشن بدون هیچ اظهار عجزی آنان را دعوت به صبر می کرد. حتی کنسول انگلستان و و والی عثمانی وقتی بر وقوع چنین حادثه ای آگاهی یافتند عزم سامراء کردند ولی مرحوم شیرازی کسی را نزد آنان فرستاد که بگوید:
[مساله به زودی اصلاح خواهد شد واین حادثه کوچکتر از آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد] 197 .
آنان هم بازگشتند.
دراین زمینه از حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی (ره ) نقل شده است :
[مرحوم میرزا در منزل خود نشسته بودند که دو نفراز ماموران سری انگلیس با هدایا و پولهای کلان پشتیبانی دولت انگلیس را از منافع اقلیت شیعه سامراء در آن گیرودار اعلام می دارند.
میرز بسیار ناراحت و متغیر می گردند و رو به یکی از برادران اهل سنت و شیعه که در آن جلسه حضور داشتند و طرفین قضیه بودند می کنند و می فرمایند:
این دو برادراسلامی و مسلمان هستند و میان دو برادر تنی هم گاهی نزاع و برخورد می شود دیگران چه می گویند] 198 !
میرز پس از مدت با کفایت و تدبیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خود بازگشت نمود. پس از آن اهالی سامراء با حضور در نزد میرز پشیمانی خویش رااظهار داشته و دست اطاعت و فرمانبرداری به سویش دراز نمودند و با معذرت ازاین که فتنه از ناحیه عده ای نادان و ناآشنا به فرجام کارانجام شده است از میرزا طلب عفو کردند. میرزا هم با کمال بزرگواری از آنان گذشت[ 199
یکی از نویسندگان به نام عبدالرحیم محمدعلی حادثه دیگری را در این زمینه نقل می کند که آن نیز از هشیاری سیاسی و دینی میرزا حکایت دارد. وی می نویسد:
یکی از دوستان موثق من واقعه ای نقل کرد که بدین مضمون : کسی از مردم سامراء که به دلیل عاطفی نسبت به میرزای شیرازی کین می ورزید پسر بزرگ میرز (میرزا محمد شیرازی ) را مضروب ساخت و میرزا محمد به علت این ضربت درگذشت . میرزای شیرازی در این واقعه لام تا کام نگفت و کمترین واکنشی نشان نداد. دشمنان آن روزاسلام واقعه را مورد توجه قرار دادند و خواستند برای ایجاد فتنه ای در دنیای اسلام از آن بهره برداری کنند. بدین منظور عده ای به سامرا آمدند و از وی درخواست کردند: تا در مورد از دست رفتن فرزندش و کار ناشایستی که بخصوص با توجه به مقام میرز واقع شده است اقدام کند و دستوراتی بدهد.
می خواهم خوب بفهمید! شما حق ندارید در هیچ یک ازامور مربوط به ما مسلمانان و سرزمینهای ما مداخله کنید.این یک قضیه ساده است که میان دو برادراتفاق افتاده است. آن عده با بینیهای به خاک مالیده از حضور میرزا مرخص شدند.این جریان در آن ایام در استانبول به[ باب عالی] رسید. خلیفه عثمانی ازاین موضع گیری هوشمندانه مرجع شیعه شادمان شد و به والی بغداد دستور داد که : خود به حضور میرزا برسد واز وی تشکر کند واز وقوع حادثه اعتذار جوید وابراز تاسف نماید 200 ...
میرزای بزرگ به شدت آنان را از خود راند و فرمود:
4. میرزای شیرازی در سفر حج خویش با حاکم وقت مکه برخوردی دارد که آن هم نیز حاکی از بینش سیاسی ایشان است .
حاج ملا محمدباقر تستری می نویسد:
[میرزای شیرازی در سال 1287 در زمان خلافت شریف عبدالله حسنی به حج مشرف شد و در خانه موسی بغدادی در مکه سکنی گزید. صاحب خانه ورود میرزا را به اطلاع شریف رساند. شریف تکلیف کرد که میرزا را نزداو ببرد.او قضیه را برای میرزا نقل کرد.
میرزا برای شریف پاسخ فرستاد که :
اذا رایتم العلماء علی باب الملوک فقولوا بئس العلماء و بئسن الملوک واذا رایتم الملوک علی باب العلماء فقولوا نعم العلماء و نعم الملوک .
اگر علماء را برای سرای پادشاهان یافتید بگوئید:اینان بدترین علماء هستند و بدترین پادشاهان واگر پادشاهان را برای سرای علماء دیدید بگوئید:اینان بهترین علماء هستند و بهترین پادشاهان .
شریف چون این سخن بشنود خود مبادرت به دیدار میرزا کرده و پس از آن او را به خانه خویش برد] 201 .
5. در مسافرتی که ناصرالدین شاه به عراق و نجف دارد همه علماء به دیدار او می روند جز مرحوم شیرازی . ناصرالدین شاه پیغام می فرستد و اصرار می کند میرزا نمی پذیرد. تا این که بنا می شود میرزا به حرم مشرف شود و ناصرالدین شاه هم برای دیدار وی به حرم برود. در آن جا دیداری با کیفیتی خاص صورت می گیرد. 202 این حرکت که مدتها قبل از نهض رخ می دهد حاکی از عدم رضایت میرزا از ناصرالدین شاه است . و اگر از همان هنگام و یا پیش از آن با وی به مخالفت بر نمی خیزند مصالح مهمتری را مد نظر دارند که بدان اشاره کردیم .
با توجه به آنچه آوردیم می توان به این نتیجه رسید که : فتوای تحریم تنباکو برخاسته از عقل و تدبیر و بینش سیاسی و احساس تکلیف شخص میرزا بوده است .
سخن به درازا کشید به برخی از بافته های تاریخ نگاران درباری و استعماری در گفتاری دیگر پاسخ خواهیم گفت .ان شاءالله .

پي نوشت :

93قرارداد رژی .103و104.
94 همان مدرک .151و152.
95بیدارگران اقالیم قبله حکیمی .96.
96خدمت و خیانت روشنفران جلال آل احمد ج 2.67.
97سه سال در دربارایران 342 و .343 دین و دولت حامدالگار 325تحریم تنباکو تیموری .215.
98حیات یحیی یحیی دولت آبادی ج 1.137.
99 دین و دولت حامدالگار.324 تحریم تنباکو تیموری .204. دراین نامه امپراطور روس ازاقدام میرزا در تحریم تنباکو تشکر می کند و ضمنا می نویسد:
سرکنسول روس در بغداد پس از تقدیم نامه دو - سه روزی در سامرا می ماند و تقاضای ملاقات می کند ولی مرحوم میرز که از نیات باطنی آنها مطلع است او را به حضور نمی پذیرد و جواب نامه امپراطور روس را هم نمی دهد.امپراطورانگلیس هم برای این که از رقیب خود عقب نماند نامه ای به همان مضامین به میرزا می نویسند و قید می کنند که انتظار جواب ندارند. فقط ممنون می شوند که میرزا نامه را بپذیرد.
100 همان مدرک .323.
101 همان مدرک 324. تحریم تنباکو تیموری .196.
102 همان مدرک تیموری .201و202.
103حیات یحیی ج .133.1 دین و دولت .324 به نقل از: مستوفی ج 1.508.
104 همان مدرک به نقل از :خاطرات سیاسی امین الدوله .164.
105خدمت و خیانت روشنفکران جلال آل احمد ج 2.67.
106نقباءالبشر ج 1.261264.
107تحریم تنباکو درایران ریچارد کدی .1 قطع جیبی برای آگاهی از گفته های دیگر مورخین دراین زمینه ر.ک : تحریم تنباکو تیموری .10و11.
108صحیفه نور ج 1.259.
109 همان مدرک ج 13.175.
110. به حیات یحیی یحیی دولت آبادی ج 105.1 ایدئولوژی نهضت مشروطیت فریدون آدمیت .38 و استاد سیاسی دوران قاجاریه ابراهیم صفائی .
111یادداشتهایی اززندگی خصوصی ناصرالدین شاه معیرالممالک .177.
112 اعیان الشیعه ج 282.16 نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .32.
.113به اسناد سیاسی دوران قاجاریه تحریم تنباکو تیموری .113.
114قرارداد رژی .40و48.
115 همان مدرک تحریم تنباکو تیموری . بااین تفوات که کربلائی می نویسد:اگر دولت از عهده بر نمی آید ملت توان آن را دارد.
116تحریم تنباکو تیموری .115و116.
117 همان مدرک .117.
118میرازی شیرازی ملحقات .260. کربلائی می گوید: جواب سختی داداما نوع جواب را مشخص نمی کند.
119قرارداد رژی .84تا87.
120 همان مدرک .
121 همان مدرک .89.
122 همان مدرک .99.
123 همان مدرک .109.
124 همان مدرک .123.
125 همان مدرک .102.
126 همان مدرک .129. مرحوم کربلائی متن نامه هایی که آقایان : میرزا محمدحسن آشتیانی سید علی اکبر تفرشی شیخ فضل الله نوری سیدمحمدرضا طباطبائی امام جمعه تهران برای درخواست لغو تحریم نوشته اند آورده است .
127 همان مدرک .134.
128 همان مدرک .130. متن برخی از نامه ها را آورده است .
129قرارداد رژی .75.
130قرارداد رژی .140.
131تحریم تنباکو تیموری .131.
132قرارداد رژی .132. 133تحریم تنباکو درایران ریچارد کدی .97.
134 اسناد سیاسی دوران قاجاریه ابراهیم صفایی .87. برای آگاهی از وابستگی صفایی به شاهان و نحوه قرارداد وی با رژیم شاهنشاهی برای بررسی اسناد تاریخی ر.ک : مجله حوزه 21.160.
135قرارداد رژی کربلایی .104.
136تحریم تنباکو تیموری . به نقل از عباس میرزا ملک آراء.
137سه سال در دربارایران فووریه .314.
138 همان مدرک 315. روس وانگلیس درایران .242.
.139پیکار پیروز تنباکو .127. به نقل یادنامه علامه امینی گردآوری محمدرضا حکیمی مقاله چند سند درباره سیدجمال الدین نوشته محمد گلبن .
140برای آگاهی از چگونگی این امتیازات و تفصیل آن نگاه شود به : میراث خواراستعمار .523.
141قرارداد رژی .104.
142پیکار پیروز تنباکو .129130. به نقل از خاطرات کلنل کاساکوفسکی ترجمه : عباسقلی جلی .190.
143 همان مدرک .
144 همان مدرک .
145تحریم تنباکو کدی .
146 همان مدرک .98.
147سه سال در دربارایران .242243.
148روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه .793.
149تحریم تنباکو تیموری .113.
150تحریم تنباکو زنجانی .104.
151 اعیان الشیعه ج 16.283.
152دین و دولت .302. به نقل از انقلاب ایران ادوارد براون .22.
153دین و دولت .302303.
154نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .2832.
156خاطرات سیاسی امین الدوله 143 تحریم تنباکو تیموری .50 و 72. ضمنا محتوای خود نامه بهترین دلیل است که حامل نامه فال اسیری است . سیدجمال در آخر نامه می نویسد: چون مجتهد عالم حاجی سیدعالی اکبر عازم بصره بوداز من درخواست کرد نامه ای به رئیس مذهب بنویسم واین مفاسد را متذکر شوم و من هم درخواست او را پذیرفتم .
155سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهای اسلامی .215 214.
157مرحوم شیرازی در نخستین تلگراف از واقعه شیراز و تبعید فال اسیری واز پناه آوردن وی به سامراء سخن می گوید .قرارداد رژی .4041.
158تحریم تنباکو تیموری 87. قرارداد رژی تاریخ تلگراف را ذکر نکرده است ولی پاسخ تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه را به میرازی پیرازی هفتم محرم الحرام 1309 می داند. .41.
159تحریم تنباکو تیموری 103. سه سال در دربارایران فووریه 323. قرارداد رژی .67.
160. برای آگاهی از محتوا و متن عربی نامه سیدجمال الدین به مرحوم شیرازی نگاه شود به : تاریخ بیداری ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیداری مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیموری .5258.
161تاریخ بیداری ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیداری مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیموری .5863.
162نگاه شود به: قرارداد رژی 37. تحریم تنباکو تیموری .86.
163بررسی اجمال نهضتهای اسلامی صدساله اخیر شهید مطهری 1617.
164نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین .33.
165قرارداد رژی .124.
166 همان مدرک .129.
167 همان مدرک .129.
168 همان مدرک .134.
169یاداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه معیر الممالک .177.
170حیات یحیی ج 1.150.
171دین و دولت حامدالگار .322.
172پیکار پیروز تنباکو 6566 به نقل از : استاد سیاسی .29.
173 ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران فریدون آدمیت .42.
174 همان مدرک . ضمناایشان در پاورقی آورده اند که عکس سند در تصرف ماست .
175دین و دولت .319.
176تاریخ بیداری ایرانیان ج .49.1 قرارداد رژی 8487.
177 ایران در برخورد بااستعمارگران دکتر سیدتقی نصر .371.
178نقس سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .35.
179 همان مدرک .316.
180تحریم تنباکو درایران نیکی ر.د. کدی قطع جیبی .
181تحریم تنباکو تیموری .از کارهای امین السلطان و کمپانی رژی برای خنثی کردن حکم میرزای شیرازی این بود که توسط درباریان و روحانی نمایان وابسته انتشار دادند:این حکم جعلی است و جاعل ن ملک النجاراست . به همین سبب امین السطان او را به قزوین تبعید کرد.
182حیات یحیی ج 1.1081.
183 همان مدرک .109.
184سه سال در دربارایران .324.
185برای مخالفت ملک التجار عللی ذکر کرده انداز جمله این که : می گویند: چون ملک التجار پیشنهاد کرده بود که با کمپانی شریک شود و آنان قبول نکردند مصمم می شود که با کمپانی مخالفت کند .تحریم تنباکو تیموری .105 پاورقی .
186میرزای شیرازی شیخ آقا بزرگ .38و39.
187 همان مدرک .
188 هدیه الرازی الی الامام المجددالشیرازی شیخ آقا بزرگ .31.
189خدمت و خیانت روشنفکران ج 2.67.
190. هدیه الرازی الی الامام المجددالشیرازی شیخ آقا بزرگ .33 و 34.
191. تحریم تنباکو تیموری .87.
192. همان مدرک .
193. قرارداد رژی .132.
194. همان مدرک .134.
195. فقهاء نامدار شیعه عقیقی بخشایشی .374 تا 376. به نقل از معراج التواریخ .439 و 462 و 1030.
196 همان مدرک .
197. میرزای شیرازی شیخ آقا بزرگ تهرانی 266 فقهاء نامدار شیعه .377.
198. فقهاء نامدار شیعه .
199. میرازی شیرازی .226.
200.شیخ آقا بزرگ تهرانی حکیمی 2829. به نقل از شیخ الباحثین .42 و 43.
201. میرازی شیرازی .40.
202. اعیان الشیعه ج 23.130.این برخورد در سال 1287اتفاق افتاده است .

منبع:سایت حوزه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط