تشکل‌های دانشجویی از دیدگاه مقام معظم رهبری (2)

بنده اعتقادم این است که اتحاد تشکل های دانشجویی چیز خوبی است، منتها نه به این معنا که همه ی تشکل ها از بین بروند و یک تشکل به وجود بیاید؛ این تجربه ی درستی نیست. چیزی نخواهد گذاشت که
چهارشنبه، 13 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
تشکل‌های دانشجویی از دیدگاه مقام معظم رهبری (2)
تشکل های دانشجویی از دیدگاه مقام معظم رهبری(قسمت دوم و پایانی)
 
 
 

بنده اعتقادم این است که اتحاد تشکل های دانشجویی چیز خوبی است، منتها نه به این معنا که همه ی تشکل ها از بین بروند و یک تشکل به وجود بیاید؛ این تجربه ی درستی نیست. چیزی نخواهد گذاشت که همان تشکل هم دچار مشکلات فراوان خیلی از تشکل ها خواهد شد. راه درست این است که این تشکل های دانشجویی که هستند، با تفاهم، حق بینی و آن چیزی که خاصیت دانشجو است، خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند؛ حرف حق را بگذارند وسط و جانبداری ها و مخالفت ها از استدلال و منطق ناشی شود.(1)

هشدار به انجمن های اسلامی دانشجویی

برخی از سربدخواهی سعی دارند انجمن های اسلامی دانشجویی را دچار نگاه بدبینانه و مأیوسانه یا رویگردانی از آرمان های والای اسلامی یا گرفتار وسوسه های سیاسی و اخلاقی و دنباله رو جریان های وابسته به آمریکا و غرب نمایند. این به طور کامل عکس آن چیزی است که فلسفه و قاعده منطقی انجمن های اسلامی را تشکیل می داده است. در این انجمن ها امروز نیز ایمان و انگیزه پاک، نقش آفرین است و باید هرچه نقش آفرین تر و اثر گذار تر باشد.(2)

بسیج یعنی چه؟

وقتی می گوییم «بسیج»، معنایش این است که مجموعه ای مورد نظر است که در عرصه ی مجاهدت انقلابی حضور پیدا کرده و حضور دارند؛ غایب نیستند، آماده اند. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر؛ وقتی می گوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنی چه؟ یعنی به این ها آمادگی لازم برای حضوردرمیدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتی که مورد نظر است، داده ایم.پس در کلمه ی «بسیج»، معنای حضور و آمادگی، آن هم در حد فداکاری هست. در جنگ هم وقتی می گفتیم «بسیج»، آن معنایی که به ذهن ما متبادر می شد، عبارت بود از زبده و عصاره ی بهترین نیروهای کشور وجامعه. بسیج، یعنی نیرویی که این وظیفه را بر حسب حد و حدود و خط کشی های رایج اداری و قشری، برعهده اش نگذاشته اند؛ اما داوطلبانه وارد میدان شده و دارد ابراز آمادگی می کند و حضور خودش را اعلام می کند که این جا حاضرم.
عین همین معنا در بسیج دانشجویی، یا در بسیج های قشری، قهرا وجود دارد. بنابراین کلمه ی بسیج، حامل یک چنین معنای عالی و فاخر و اهتمام برانگیز است.(3)
آن کسی که آماده است در جهت تحقق آرزوها و آرمان های مادی و معنوی مردم کشور تلاش کند، در هر پست و مقامی باشد، بسیجی است
بسیج یعنی آمادگی؛ مجموعه ای از انسان های با فکر در هر جامعه ای از جمله در جامعه ی ما؛ سرشار و لبریز از آرمان ها و آرزوهای اجتماعی، که آرزوهای شخصی آنها خیلی در خور توجه در این مقام نیست. شما هر جوانی را، به خصوص اگر دانشجو، اهل علم یا استاد و دانشگاهی باشد نگاه کنید، می بینید برای آینده ی کشور، وضع کنونی و زندگی مادی و معنوی مردمش آرزوها و آرمان هایی دارد. آن کسی که آماده است تا برای این آرمان ها کار کند و در جهت تحقق آن ها تلاش کند، اسمش بسیجی است. خیلی ها آرزوهای بزرگی دارند، اما فقط به داشتن و اندیشیدن درباره اکتفا می کنند، لکن انسان های والا و با ارزشی هم هستند که به این اکتفا نمی کنند؛ قدم در راه تحقق این آرمان ها می گذارند؛ اسم این افراد بسیجی است.(4)

ویژگی های بسیج دانشجویی

عنوان «بسیج دانشجویی» از دو بخش تشکیل شده است که هر کدام از این دو بخش، نقل ها و داستان ها دارد، نقل ها و داستان دارد، و به دنبال خودش تکالیفی بر دوش انسان می گذارد. یکی کلمه ی «بسیج» است، یکی کلمه ی «دانشجو» است. وقتی می گوییم «بسیج»، معنایش این است که مجموعه ای مورد نظر است که در عرصه ی مجاهدت انقلابی حضور پیدا کرده و حضور دارند؛ غایب نیستند، آماده اند. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر؛ وقتی می گوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنی چه؟ یعنی به این ها آمادگی لازم برای حضور در میدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتی که مورد نظر است، داده ایم.
پس در کلمه ی «بسیج»، معنای حضور و آمادگی، آن هم در حد فداکاری هست. در جنگ هم وقتی می گفتیم «بسیج»، آن معنایی که به ذهن ما متبادر می شد، عبارت بود از زبده و عصاره ی بهترین نیروهای کشور و جامعه، بسیج، یعنی نیرویی که این وظیفه را بر حسب حد و حدود و خط کشی های رایج اداری و قشری، بر عهده اش نگذاشته اند؛ اما داوطلبانه وارد میدان شده و دارد ابراز آمادگی می کند و حضور خودش را اعلام می کند که این جام حاضرم.
عین همین معنا در بسیج دانشجویی، یا در بسیج های قشری، قهرا وجود دارد. بنابراین کلمه ی بسیج، حامل یک چنین معنای عالی و فاخر و اهتمام برانگیز است.
کلمه ی دانشجو هم باز همین طور؛ از لحاظ بار معنایی، از جهت دیگری حامل معنای خیلی جالب توجه و مهمی است. دانشجو یعنی جوان طالب علمی که آینده در دست اوست. این خصوصیات، در کلمه ی دانشجو هست. دانشجو، یعنی جوان؛ چون دانشجویی، قهرا مربوط به دوران جوانی است.طالب علم بودن و جستجوی از دانش هم در کلمه ی دانشجو هست.
چون فرض این است که آینده کشور، به سمت اداره ی علمی کشور پیش می رود دیگر؛ یعنی به سمت اداره ی عالمانه و منطبق بر موازین دانش پیش می رود، و هر کشور و هر جامعه ای که علم و فهم و محاسبه ی دقیق، در همه شؤون آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است.
بنابراین دانشجو یعنی کسی که ناظر به آینده، و متعلق به آینده است؛ آینده هم متعلق به اوست. ببینید، این عناوین و مفاهیمی که در کلمه ی دانشجو گنجانده شده، خیلی مهم است. به همین دلیل، فورا این جا استفاده کنیم؛ اگردانشجو از لحاظ جهت گیری فکری و سیاسی دچار انحراف باشد، مصیبت بزرگی خواهد بود. درست است؟
اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم برای این که زندگی شخصی خودم را مثلا آباد کنم، بقیه هرچه شد بشود؛ خطر خیلی بزرگی است. اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که می گذرد، بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالاتی باشد، مصیبت خیلی بزرگ است.
فرض بفرمایید به دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور، دچار آفات عقیدتی و فکری اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشی از مردم درفلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!!
بخشی از مردم از لحاظ وضع معیشتی دچار دشواری و مشکل اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بی تفاوتی، مصیبت خیلی بزرگی است.
کسی که بناست فردا امور مملکت در دست اوباشد، این قدر نسبت به مسائل جامعه و سرنوشت مردم بی اعتنا باشد، خیلی نگران کننده است. از این نگران کننده تر، این است که بی تفاوت نیست، حساس است منتها حساسیت منفی؛ یعنی درست علاقه مند به این است که بخشی از مردم جامعه فرضا در یک زلزله نابود بشوند! حالا زلزله، یک مثال واضح، و یک نوع آفت جسمانی ومادی است؛ از این بدتر، آفت معنوی است که کسی به آن توجه نمی کند. مثلا دلش بخواهد که مردم، غرق در شهوات بشوند، دلش بخواهد که مردم، غرق در بی ایمانی بشوند؛ خودش هم اصلا اینطور باشد و به این سمت بتازد!
ببینید مسئله دانشجو چه قدر حساس می شود! اگر ما معنای دانشجو و مفاهیمی که منطوی و مندرج درعنوان دانشجواست، به دقت مرود ملاحظه قرار بدهیم، باید نسبت به سرنوشت قشر دانشجو خیلی حساس بشویم هر خه هستیم؛ چه خودمان دانشجو باشیم، چه استاد، چه از مسؤلان آموزش عالی کشور، چه از مسئولان کشور و چه آدمی معمولی باشیم که داریم در خیابان راه می رویم اگر بدانیم دانشجویعنی چه، باید نسبت به سرنوشت دانشجو خیلی حساس باشیم... بنابراین بسیج دانشجویی، یعنی دوعنوان که با هم ترکیب، و شما شده اید. این، ادعای خیلی بزرگی است! شما با همه ی نجابت و خوبی ای که دارید و من هم واقعا دوستتان دارم، اما ادعایتان خیلی بزرگ است، بسیج دانشجویی، یعنی این عنوانی که درکلمه ی بسیج هست، خیلی مهم است؛ عنوانی هم که در کلمه ی دانشجو هست، آن هم خیلی مهم است.(5).
دو بسیج عمده در این کشور لازم است
دو بسیج عمده در این کشور لازم است: یک بسیج مردم، به خصوص جوان ها است. باید برای آماده سازی خود و احیای عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همه ی مشکلات این کشور در سایه ی اسلام و عمل به قوانین اسلام حل خواهد شد. جوان ها خودسازی کنند -هم خودسازی علمی، هم خودسازی اخلاقی و معنوی ودینی، هم خودسازی جسمی- و روحیه و امید خود را برای دفاع از این کشور حفظ کنند، که این سرمایه بسیار بزرگی است؛ نقطه ی مقابل آن چیزی است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد...
مسئولان هم باید بسیج دوم را بکنند؛ بسیج در راه خدمت. مسؤولان اجرایی کشور باید توانایی خود را در گشودن گره های کار مردم نشان بدهند...
امکانات به اندازه ی کافی در اختیار مسئولان کشور هست برای این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجهه ی همت اصلی قرار بدهند. سرگرمی های سیاسی، طرح مسائل غیرلازم و خیالی، بزرگ کردن مسائل کوچک و در سایه ی بزرگ کردن آن ها، پوشاندن مسائل اصلی کشور، مضر است. مسائل اصلی کشور، مسئله اقتصاد و مسئله علم و ارتقای پایه ی علمی دانشگاه ها و همان جنبش نرم افزاری است که ما بارها در دانشگاه ها و در دیدار با دانشجویان و اساتید درمیان گذاشته ایم؛ همچنین مسئله حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوان ها است. این هاست که می تواند یک ملت و به خصوص ملت ما را سر پا و مستحکم نگه بدارد وتوطئه های دشمن را خنثی کند.(6)
بسیجی در دانشگاه یک نگاه به دانشگاه دارد یک نگاه به دنیا
بسیجی در دانشگاه یک نگاه به دانشگاه دارد، یک نگاه به دنیا. نگاه به دانشگاه یعنی نگاه برای علم و تحقیق و کار و درس و روابط دانشگاهی و رعایت اخلاق و جهت گیری سیاسی و...، نگاه به دنیا برای این است که ببیند این مجموعه (دانشگاه) که این همه حرف و گفت، علم، سیاست و فعالیت در آن هست، در کجای دنیا قرار دارد؛ نقش آن چه می تواند باشد و برایش چه جایگاهی در نظر گرفته اند. تا نداند در کجای تاریخ، دنیا و سیاست قرار گرفته است، نمی تواند نقش درون دانشگاهی خود را هم درست بفهمد... اگر بسیج بخواهد زنده، آگاه و فعال باشد و بجا و مطابق نیاز عمل کند، باید یک نگاه به داخل دانشگاه محیط کاری خود کند، یک نگاه به دنیا؛ ببیند در دنیا چه خبر است و ما کجاییم، برای ما چه فکری می کنند، در مقابل و طرف ما و جانبداری ما چه کسانی هستند؛ این ها را باید دانست؛ این ها آگاهی های لازم است.(7)

دشمن از وجود بسیج عصبانی استف قدر بسیج را بدانید

دشمن از وجود بسیج عصبانی است؛ از تشکل بسیجی به شدت خشمگین است، چون کارآیی آن را می داند. بسیج یعنی آمادگی برای اقدام؛ اقدام وسیع در برنامه ریزی کارهای بزرگی که برای پیشرفت کشور و بقاء انقلاب و نظام لازم است؛ چیز کوچکی نیست، جمع جوان مؤمن فرزانه ی اهل درس و اهل فکر که آماده ی اقدام و کار هم است؛ همین، آمادگی و احساس آمادگی است که دشمن را دستپاچه می کند. در هر میدانی این آمادگی به درد می خورد؛ وقتی میدان علم است یک طور؛ وقتی میدان کار و سازندگی است، یک طور؛ وقتی میدان سیاست و دفاع است، یک طور دیگر. همین آمادگی است که روحیه ی شهادت طلبی و نترسیدن از مرگ را در انسان هابه وجود می آورد و همه ی معادله های جهانی را عوض می کند، زیرا همه ی معادله های جهانی بر این اساس است که انسان ها از مرگ بترسند؛ تهدید به مرگ در مقابل کسی کارآمد است که او از مرگ بترسد. اگر مجموعه ای از انسان های شجاع هستند که از مرگ نمی ترسند و آماده برای شهادت در راه اهداف و آمران ها هستند، همه ی این معادله ها و محاسبه های جهانی را به هم می زند، لذا این ها به شدت خشمگین هستند.
قدر بسیج را بدانید؛ قدر دانشگاه را بدانید؛ محیط دانشگاه را محیط بسیج علمی و سیاسی و فکری و اخلاقی قرار بدهید. دانشجوهای غیر بسیجی مؤمن بسیاری هستند که اصرار بر این که حتما باید نام بسیجی روی آن ها باشد، نباید کرد. مؤمنین بسیاری هستند، حالا داخل این مجموعه هم نیستند؛ مانعی ندارد، اما همان ها هم از نظر تعریفی که برای بسیج قائل ایم، بسیجی اند؛ اگر این آمادگی در آن ها هست، بسیجی اند؛ بسیاری هم هستند که بی تفاوت اند. این ها اگر در عمل از جوان و استاد و دانشجوی بسیجی، حسن عمل و رفتار، متانت در کیفیت و استحکام کاری و مشاهده کنند، به طور طبیعی در مقابل احساس خضوع می کنند؛ احساس قبول می کنند..(8)

نگذارید بسیج را به میدان درگیری و کشمکش بکشانند

بعضی مایل اند مجموعه ی بسیج را به درگیری و کشمکش بکشانند. اصل درگیری و کشمکش بر خلاف مصلحت دانشگاه و جامعه است. گفتم که یکی از سیاست های دشمن این است که جامعه را جامعه ی پر تنش و دارای آشوب جلوه دهد و واقعیت ها را این طور کند. در جامعه ای که دارای آشوب است، هیچ کار مثبتی نمی شود انجام داد؛ آن ها این را می خواهند و برایشان فرق هم نمی کند که طرف آشوب چه کسی باشد. نباید بگذارید بسیج را به این میدان بکشانند. بسیج منطقی و سیاسی است، اما سیاست را با منطق، حکمت و فکر همراه می کند و حرف خود را عاقلانه می زند؛ مثل یک متفکر و صاحب نظر، نه مثل آدمی که چون حرفی ندارد، مشتش را گره می کند..(9)

پی نوشت :

1-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیداردانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 1381/9/7.
2-بیانات رهبر معظم انقلاب به اردوی تحکیم وحدت، 1380/6/3.
3-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای بسیج دانشجوی دانشگاه تهران، 1376/11/11.
4-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیداردانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 1381/9/7.
5-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای بسیج دانشجوی دانشگاه تهران، 1376/11/11
6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت گرامیداشت سالرزو 13 آبان، 1381/8/13.
7-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، 1382/3/18.
8-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، 1382/3/18.
9-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، 1382/3/18.


 


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط