تلاش کردن را یاد بگیریم

کنار آمدن با تکالیف مدرسه

تلاش کردن اسرار خود را دارد و ما باید بگذاریم فرزندانمان خود، این اسرار را بیابند. اگر بچه‌ها بدانند که حتی کمی تلاش چه تأثیر مهمی دارد، بیشتر آنها این کار را انجام می‌دهند. به طور مثال در یک اداره، یکی از
يکشنبه، 29 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
کنار آمدن با تکالیف مدرسه
کنار آمدن با تکالیف مدرسه

نویسنده: دُروتی ریچ
مترجم: اکرم قیطاسی

تلاش کردن اسرار خود را دارد و ما باید بگذاریم فرزندانمان خود، این اسرار را بیابند. اگر بچه‌ها بدانند که حتی کمی تلاش چه تأثیر مهمی دارد، بیشتر آنها این کار را انجام می‌دهند. به طور مثال در یک اداره، یکی از منشیها، رأس ساعت پنج، بدون اینکه به چیزی فکر کند، به سرعت از روی صندلی بلند می‌شود و از اداره بیرون می‌آید؛ اما دیگری باید بررسی کند که آیا همه‌ی کارها به خوبی صورت گرفته است یا نه.
بدون شک به سؤال این فرد پاسخ داده می‌شود که همه چیز خوب انجام گرفته، متشکرم. دیگری سؤال نمی‌کند و پاسخی نیز دریافت نمی‌کند، اما نتیجه مشخص است. وقتی حقوق‌ها را افزایش می‌دهند، یکی از آنها حقوق بیشتری می‌گیرد. از یک منشی خواهند خواست که بماند و دیگری را تشویق می‌کنند که بیرون برود. یک پیش خدمت با یک لبخند یا با گفتن «چیز دیگری لازم ندارید؟» اطمینان حاصل می‌کند که شما راضی هستید و پیش خدمت دیگری به شما توجه نمی‌کند. فکر می‌کنید کدام انعام بیشتری دریافت می‌کنند. چیز عجیبی نیست. این نتیجه‌ی تلاش است.
بچه، حقه‌های جادویی را یاد می‌گیرد؛ فرد بزرگسال بازی خود را هرچه بهتر می‌کند یا با جدول کلمات دست و پنجه نرم می‌کند؛ کسی که به تنیس علاقه‌مند است سعی می‌کند هرچه بهتر ضربه بزند و دونده‌ی دوی استقامت تلاش می‌کند هرچه بهتر بدود. همه‌ی این افراد تلاش زیادی می‌کنند و فکر می‌کنند که از کار خود لذت می‌برد. این حس لذت از زندگی است. راز تلاش این است.
ما باید بگذاریم فرزندانمان با این راز روبه رو شوند. چطور این کار را انجام دهیم؟ در این جا پیشنهادهایی آورده‌ایم درباره‌ی اینکه چگونه به بچه‌ها شانس شناخت تلاش و کوشش را بدهیم، وقتی آن را می‌بینند و یا خودشان می‌خواهند برای کاری تلاش کنند.

روزِ من، هر سنی

* ارتباط
* گفتگو و مهارت‌های شنیدن.
وقت صرف کنید و با بچه‌هایتان درباره‌ی لذت کار و تلاش صحبت کنید. سعی کنید تا حد ممکن شفاف و صمیمی باشید. اگر از کارتان لذت می‌برید، خیلی بهتر است. اگر از بخشی از کارتان لذت می‌برید، درباره‌ی آن چیزهایی که برایتان جالب است صحبت کنید. درباره‌ی برخوردهایی که در مورد کارتان پیش می‌آید صحبت کنید و اینکه تمام جنبه‌های یک کار نباید حتماً امیدبخش باشد.

از بچه‌ها درباره‌ی اتفاقات جاری روز بپرسید. آنها را تشویق کنید تا مانند شما در مورد موفقیتهای کوچکشان صحبت کنند. حتماً نباید آنها 20 بگیرند. تا روز خوبی داشته‌ باشند. در مورد موفقیتهای جزئی از آنها سؤال کنید. اگر دوست جدیدی پیدا کرده‌اند، یا اگر با صدای رسا در کلاس صحبت کرده‌اند. این موارد می‌تواند بسیار متنوع باشد و باید که این طور باشد. این موارد تلاشهایی هستند که بچه‌ها در خود می‌یابند و آنها را قادر می‌کند تا بیشتر تلاش کنند.

اگر پس از یک روز پرکار احساس رضایت می‌کنید، درباره‌ی آن صحبت کنید. اینکه توانسته‌اید توجه مشتری بی‌میل و رغبتی را به کالایی جلب کنید یا دستگاه فتوکپی در اداره یا ماشین لباسشویی در خانه درست کار نمی‌کرد و شما اشکال آن را پیدا کردید؛ جلسه‌ای خیلی خسته کننده شده بود و وقتی شما لطیفه‌ای گفتید، کمی افراد سرحال آمدند؛ یادداشتی نوشتید که موجب شد رئیستان شما را تشویق کند. دانشگاه «استنفورد» در یک مطالعه بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی سان‌فرانسیسکو به این نتیجه رسید که دانش‌آموزان آسیایی، بدون در نظر گرفتن سطح تحصیلات یا درآمد والدینشان، همیشه نمرات بهتری کسب کرده‌اند. درواقع دانش‌آموزانی که زبان اصلیشان انگلیسی بود یا در خانه بیشتر انگلیسی صحبت می‌کردند، نمرات پایین‌تری در مدرسه می‌گرفتند. مطالعات نشان داد که والدین آسیایی قادرند فرزندانشان را به کارهای سخت‌تری وادارند. چنین مواردی بسیار متنوع است و شامل مسائل کوچکی می‌شود. البته اگر ترفیع گرفتید، حتماً آن را مطرح کنید؛ اما بچه‌ها را به این محدود نکنید که درباره‌ی کارهای روزمره و چیزهایی که در محل کار و خانه اتفاق می‌افتد، صحبت کنند.
همه‌ی مشکلات به راحتی و به سرعت حل نمی‌شوند. در مورد شکست‌هایتان نیز با بچه‌ها صحبت کنید. احتمالاً اتومبیل را نتوانسته‌اید تعمیر کنید؛ تلفنتان قطع شده است؛ جلسه‌ای تشکیل نشده؛ اتوبوس سر موقع نیامده یا شیر تمام شده بود.
اما وقتی درباره‌ی مشکلات همان روز صحبت می‌کنید، در مورد آنچه خودتان انجام می‌دهید و آنچه به نظر فرزندانتان می‌توانید انجام دهید تا این مشکلات حل شوند، بحث کنید. وقتی با مشکلات قابل کنترل دست و پنجه نرم کنید، از خودتان راضی خواهید بود.
به نظر من تلاش کردن، گام برداشتن در مسیری طولانی است، نه مسیری ساده و راحت. مسیری که آن را نمی‌توان اندازه گرفت. هیچ کس نمی‌تواند همیشه، صد در صدِ مسیر را طی کند. با این حال به اندازه‌ی کافی از خود توقع داشته باشیم. دراینجا فعالیتی را می‌آوریم که به بچه‌ها کمک می‌کند، میزان تلاشی را که در اطرافشان صورت می‌گیرد، درک کنند.

یک گام فراتر، هر سنی

* فکر کردن
* مشاهده‌ی مهارت‌ها
* نتیجه‌گیری
به فرزندانتان توضیح بدهید که وقتی می‌گویید: «تلاش کن»، منظورتان چیست.
با حوصله با فرزندانتان درباره‌ی افرادی که واقعاً تلاش می‌کنند صحبت کنید.
در یک پمپ بنزین که خدمات فنی نیز ارائه می‌کند، متصدی پمپ بنزین بدون آن که از او خواسته شود، اتومبیلتان را چک می‌کند.
صندوقدار فروشگاه، به جای آنکه با صندوقدارهای دیگر مشغول صحبت شود، بدون تأخیر به کار مشتریان می‌رسد.
فروشنده‌ای در پاسخ سؤال یکی از مشتریان، به جای آنکه زیر لب غر بزند: «چرا وقت می‌گیری؟» مؤدبانه جواب کامل می‌دهد.
وقتی درباره‌ی افرادی که در کار خود کوشا هستند با فرزندتان صحبت کنید و به او نشان بدهید که چقدر برای این افراد احترام قائل هستید، تلاش و کوشش را در او تقویت می‌کنید.

تلاش کن ولی خودت را فدا نکن

* فکر کردن
* اطلاعات مشابه و متضاد
احتمال زیادی وجود دارد که سخت تلاش کنیم اما با این حال موفق نشویم. اما معنی این کار این نیست که برای کاری خود را اذیت می‌کنیم. یکی از موانع مهم بر سر راه تلاش زیاد، ترس است. ترس از اشتباه کردن و ترس از نقص داشتن. اغلب بهانه‌هایی که برای دقیق انجام ندادن کارها می‌آوریم، اینها هستند: «اگر خیلی تلاش نکنم، همیشه می‌توانم بگویم من تمام سعی‌ام را نکردم. نه من و نه دیگران هیچ وقت نخواهیم فهمید که آیا من می‌توانستم موفق شوم یا نه؛ چرا که من به آن کار خیلی اهمیت نمی‌دادم.»
ورزش چیزی است که شخص نمی‌تواند در آن تلاش نکند. بعضیها برنده می‌شوند و بعضی بازنده؛ اما هر دو گروه دیوانه‌وار تلاش می‌کنند.
همراه با فرزندتان صفحات ورزشی روزنامه را بخوانید. تقریباً هر روز یک داستان درباره‌ی ورزشکارانی وجود دارد که هرگز تسلیم نمی‌شوند و از پا نمی‌نشینند تا زمانی که مسابقه تمام شود. هیچ کس در انتهای مسابقه انرژی اولیه را ندارد.
این داستان‌ها الهام بخش هستند. درباره‌ی آنها صحبت کنید. برخی از آنها تلاش‌های مافوق توان افراد عادی است و افراد قادر نیستند به صورت روزمره آنها را انجام دهند و کسی هم توقع چنین کارهایی را به صورت روزمره ندارد؛ اما این داستان‌ها را به شما نشان می‌دهد.

تکلیف و تلاش

من طرفدار تکالیف مدرسه به روش قدیمی نیستم؛ اما به طور کلی مخالف آن هم نیستم. فقط به نظر من تکالیف آخر هفته واقعاً ناراحت کننده است. من معتقد نیستم که معلمانی بهتر هستند که تکالیف زیادتری می‌دهند و یا معلمانی بی‌کفایت هستند که تکلیف زیادی ندهند.
یکی از مشکلات تکلیف مدرسه آن است که موضوعات مختلف است و دانش‌آموزان هم متفاوتند. با این حال تکالیف باید به یک صورت باشد: ابتدا همه‌ی دانش‌آموزان باید کل درس را بخوانند و سپس تمرین‌های تکراری را انجام دهند که احتمالاً بچه‌ها به نیمی از آن احتیاج دارند. اما در همان بخش تمرین‌ها هم بدون مشکل نیستند. بچه‌هایی که به این تمرین‌ها احتیاج ندارند، به خاطر آن که آن مطالب را می‌دانند، احساس برتری می‌کنند. موفقیت چشمگیر دانش‌آموزانی که اخیراً از کشورهای آسیایی به امریکا رفته‌اند، با آنکه زبان انگلیسی نمی‌دانستند، بحث‌هایی درباره‌ی عوامل طبیعی در مقابل عوامل وراثتی به وجود آورده است. دانشگاه «استنفورد» در یک مطالعه بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی سان‌فرانسیسکو به این نتیجه رسید که دانش‌آموزان آسیایی، بدون در نظر گرفتن سطح تحصیلات یا درآمد والدینشان، همیشه نمرات بهتری کسب کرده‌اند. درواقع دانش‌آموزانی که زبان اصلیشان انگلیسی بود یا در خانه بیشتر انگلیسی صحبت می‌کردند، نمرات پایین‌تری در مدرسه می‌گرفتند. مطالعات نشان داد که والدین آسیایی قادرند فرزندانشان را به کارهای سخت‌تری وادارند.
بررسی دانشگاه «استنفور» مدت زمانی را که بچه‌ها صرف تکالیف مدرسه می‌کردند، اندازه‌گیری کرد. اختلاف بچه‌ها در این زمینه حیرت‌انگیز بود. پسران آسیایی 12 ساعت در هفته صرف تکالیف می‌کردند، پسران سفید پوست آمریکایی هشت ساعت و پسران سیاه پوست امریکایی کمی بیشتر از شش ساعت.
در بررسی دختران نتیجه این بود که دختران آسیایی کمی بیش از 12 ساعت در هفته، دختران سفیدپوست امریکایی هشت ساعت و دختران سیاه پوست امریکایی بیش از 9 ساعت وقت صرف تکالیف خود می‌کردند. آسیاییها در زمینه‌هایی چون حضور در کلاس و توجه به معلم‌ها نیز تلاش بیشتری می‌کردند.
بررسی دانشگاه «میشیگان» در بین دانش‌آموزان ابتدایی امریکا، تایوان و ژاپن در درس ریاضی، نشان داد که امریکاییها در ریاضی پایین‌ترین نمره را کسب کردند. اما این مطالعه احتمالاً به نتیجه‌ی دیگری نیز رسید و آن تکالیف، بچه‌هاست. شاگرد اولهای امریکایی هر شب 14 دقیقه صرف تکالیف خود می‌کنند و از آن متنفرند. ژاپنیها 37 دقیقه و تایوانیها 77 دقیقه صرف تکالیف می‌کنند و هر دو گروه می‌گویند که تکلیف را دوست دارند. دیگر آنکه بچه‌های آسیایی در سال، 240 روز به مدرسه می‌روند، در حالی که بچه‌های امریکایی فقط 180 روز در سال به مدرسه می‌روند.
آسیایی‌ها معتقدند که کار زیاد، زندگی را تغییر می‌دهد و از بچه‌هایشان نیز توقع دارند زیاد تلاش کنند. به نظر من امریکایی‌ها نیز کار زیاد را باور دارند و باید به همه‌ی بچه‌ها این موضوع را نشان دهیم.

همیشه بحث‌هایی در این زمینه وجود دارد که آیا بعضی بچه‌ها استعداد ریاضی بیشتری دارند و یا ضریب هوشیشان برای شروع کار بیشتر است. با هر مطالعه‌ی جدیدی، این بحث‌ها نیز شدت می‌گیرد. با آنکه کشفیات، درباره‌ی ظرفیت وراثتی بچه‌ها جالب توجه است، اما این مسئله بر روی تغییر و تحول بچه‌های دیگر - که آنها را قادر به کار بهتر می‌کند- تأثیرگذار نخواهد بود.
حال، آنچه می‌توانیم اندازه‌گیری کنیم و آنچه می‌تواند آموزنده باشد، میزان تلاش متفاوتی است که بچه‌های مختلف برای کارهای مدرسه‌ی خود می‌کنند.

هیچ چیزی جایگزین تلاش و کوشش نمی‌شود

هیچ چیزی جای تلاش سخت و همین‌طور وقتی که صرف کار می‌شود را نمی‌گیرد. شاید بیشتر استرس ما به خاطر نوع تفکر ماست (تفکر بچه‌های ما) که برای هر چیزی راه میان‌بُری وجود دارد و اینکه هر کاری باید در مدت زمانی کوتاه و به راحتی انجام گیرد و ما فقط باید راه میان‌بُر را بشناسیم. اما واقعیت این است که به راحتی و به سرعت نتیجه‌ی زیادی حاصل نمی‌شود.
من نمی‌خواهم مثال پرورش دانش‌آموزان ژاپنی و امریکایی را مطرح کنم؛ چرا که مثلاً برنامه‌های آموزش عالی آنها با هم فرق دارد؛ اما به نظر می‌رسد ژاپنیها قادرند به بچه‌هایشان صبر و استقامت را بیاموزند و این همان چیزی است که در امریکا نمی‌خواهند در سال‌های اولیه‌ی مدرسه آموزش دهند. بچه‌ها باید صبر و استقامت را یاد بگیرند و به اهمیت تلاش پی ببرند. تکالیف به بچه‌ها تمرین تلاش کردن می‌دهد.

مشکل تکالیف

به نظر می‌رسد معلم‌ها هر کاری انجام دهند، هیچ گاه میانگین رضایت‌بخشی برای میزان تکالیف وجود ندارد. بعضی والدین می‌گویند تکالیف بچه‌هایشان خیلی کم است و برخی دیگر معتقدند بچه‌هایشان تکالیف زیادی دارند. من شخصاً بر این باور نیستم که آنها باید تکالیف بیشتری داشته باشند. بلکه معتقدم باید تکالیف محوله را با دقت و توجه انجام دهند. بچه‌ها باید بدانند که والدینشان حس می‌کنند تکالیف باید جدی انجام شود. این امر حتی درباره‌ی تکلیفی که پدر یا مادر فکر می‌کنند وقت‌گیر یا وقت تلف کن است نیز باید رعایت شود. بچه‌ها درک کنند که انجام تکالیف اجباری است، نه اختیاری. حتی اگر تکلیف شب خسته کننده، خیلی ساده یا خیلی سخت باشد. اگر دانش‌آموزان و والدین مختلف یکی از تکالیف هستند باید آن را با معلم یا در صورت لزوم با مدیر مدرسه مطرح کنند، اما به تکالیف مدرسه مانند کارهای محوله در محل کار نباید بی‌توجه بود.

تکالیف را جدی بگیرید

تکلیف، مسئولیت دانش‌آموز است نه والدین. من کاملاً مخالف تکالیفی هستم که برای بچه‌ها تعیین می‌شود؛ ولی در واقع خطاب به والدین آنهاست. اگر تکلیفی برای دانش‌آموزان خیلی سخت یا خیلی زیاد است، بهتر است آن را از آنها نخواهیم؛ مگر آن که مشخص باشد که قرار است بچه‌ها و والدین با هم تکلیفی را انجام دهند. وقتی پدر یا مادر خسته‌ای در ساعت دو نیمه شب، آزمایش علوم انجام می‌دهد؛ در حالی که فرزندش خوابیده است، کودک از آن چه چیزی یاد می‌گیرد. در جلسه‌ای از پدر و مادرها خواسته شد صادقانه جواب بدهند و بسیاری از آنها گفتند که در بسیاری از موارد، آخر شبها طرحهایی را اجرا کرده‌اند به بچه‌هایشان نمره بگیرند. این روش نه برای آموزش علوم صحیح است و نه آموزش صداقت.
من به عنوان معلم انگلیسی به شاگردانم گفتم که نوشتن تکالیف فقط به عهده‌ی خود آنهاست. و اگر والدینشان تکالیف آنها را انجام دهند، من هیچ وقت نمی‌توانم به آنها کمک کنم. آنها را تشویق کردم درباره‌ی تکالیفشان صحبت کنند و نظرات اعضای خانواده‌شان را بپرسند. می‌خواستم اطمینان حاصل کنم مطلبی که می‌خوانم، نوشته‌ی یک دانش‌آموز است، نه پدر یا مادر او.

اغلب یادمان می‌رود که تکالیف برای فرزندانمان است نه برای ما. مشکلات این کار برای خود آنها و موفقیت‌هایشان است.

به عنوان یک مادر سعی کردم مانند معلم‌ها رفتار کنم و از اینکه بچه‌هایم مقالاتی را که خودشان، بدون کمک من نوشته بودند، برایم بخوانند لذت بردم. فرزندانم در دانشکده نیز مشکلی نداشتند. آنها مقالات خود را می‌نوشتند و سپس تایپ می‌کردند. آنها بودند که به دانشگاه می‌رفتند نه من.

زیربنایی به نام والدین

این مطالب به آن معنا نیستند که ما به عنوان والدین نقشی نداریم. این طور نیست. بلکه ما به عنوان سازنده‌ی زیربنایی برای آنها تا تکالیفشان را به طور کامل انجام دهند، نقش مهمی داریم. زیربنایی که در ذهن من است، مانند یک پُل یا جاده‌ای است که آمد و رفتها را ممکن می‌کند.
ایجاد زیربنای انجام تکالیف، یعنی ایجاد زمینه‌ای که فرزندمان از آن مرحله آغاز به کار کند. باید فضایی ایجاد کنیم تا مطالعه را بهبود ببخشد و فرزندانمان را کمک کند تا دانش‌آموز باشند.
بچه‌ها به والدینی نیاز دارند که فکر می‌کنند تکلیف مهم است. آنها به بچه‌ها نیز این را نشان می‌دهند و قوانینی ایجاد می‌کنند که بچه‌ها باید از آن پیروی کنند. دست کم سه نوع قانون تربیتی شناخته شده است که به عقیده‌ی من این قوانین با تکالیف مرتبط است.

سهل‌گیری:

بزرگ‌تر‌ها خواسته‌های چندانی ندارند و به کودک به عنوان شخصی خودنگران نگاه می‌کنند.

مستبدانه:

بزرگ‌تر‌ها معیارهای رفتاری خاصی در ذهن خود ساخته‌اند و سعی می‌کنند بچه‌ها را متناسب با آن معیارها پرورش دهند و برای کنترل آنها از زور و تنبیه استفاده می‌کنند.

تحکم‌آمیز:

بزرگ‌ترها معیارها و محدودیت‌هایی را تعیین می‌کنند؛ اما به نیاز کودک برای ارائه‌ی دلایل و درک مسائل نیز توجه دارند.
محققان تربیت مقتدرانه همه طرفدار والدین تحکم‌آمیزند. سهل‌گیری آن طور که زمانی تصور می‌رفت مناسب نیست. روش درست آن است که والدین و معلمان، بدون آنکه رفتاری مستبدانه داشته باشند، محکم باشند و این کار آسانی نیست.
در اینجا چند نمونه رفتار تحکم‌آمیزی برای راهنمایی شما ارائه شده است. این فعالیت‌ها فضایی را ایجاد می‌کند که بچه‌ها به یادگیری در محیطی سازماندهی شده و مناسب تشویق می‌شوند.

محل مطالعه، سنین چهار تا نُه سال

* بررسی مهارت‌ها
* ایجاد تواناییهای ساختاری
همه‌ی بچه‌ها برای انجام تکالیف مدرسه‌ی خود نیاز به محلی مخصوص به خود دارند. حتی با وجود داشتن چنین محلی نیز، گاهی ممکن است آنها از میز ناهارخوری استفاده کنند؛ اما وقتی برای تکالیف خود جای بخصوصی داشته باشند، این کار برایشان اهمیت پیدا می‌کند. برای این کار نیازی به وسایل خیلی مرغوب نیست. می‌توانید از میز یا صندلی کهنه‌ای استفاده کنید. آن را به اندازه‌ی کودکتان ببُرید و کوچک کنید. شما به یک میز یا میز تحریر، یک صندلی و یک چراغ احتیاج دارید.
همراه با فرزندتان همه جای خانه را بررسی کنید تا ببینید کدام قسمت برای مطالعه مناست است؛ همچنین وسایل مورد نیاز را نیز با او پیدا کنید. سری به انباری بزنید؛ از دوستان بپرسید و یا به سمساری نزدیک خانه مراجعه کنید.
جعبه‌های مقوایی میوه را رنگ کنید تا با آنها یک کتابخانه بسازید. رنگ لاتکس (1) به راحتی پاک می‌شود. فرزندتان را تشویق کنید تا قسمت مطالعه را تزیین کند. یک گیاه و یک دفتر یادداشت روزانه با رنگ روشن، بسیار عالی است. کارهای هنری بچه‌ها را که در مدرسه انجام داده‌اند در قسمت مناسبی بگذارید تا خراب نشوند.
محل مطالعه می‌تواند یک میز تحریر باشد و یا یک میز روزانوییِ ساده که کودک می‌تواند حتی آن را روی رختخواب خود بگذارد. در هر دو صورت، مسئله‌ی مهم، انتقال این پیام است: در این خانه مطالعه باارزش است.

روشی برای انجام تکالیف، سنین ده تا دوازده سال

* بررسی مهارت‌ها
* تحقیق و جدول‌بندی اطلاعات
به جای اینکه هر روز به بچه‌ها درباره‌ی انجام تکالیف غُر بزنیم، راه بهتری نیز وجود دارد دارد. این کار بچه‌ها را قادر می‌سازد تا خودشان حساب کارها را داشته باشند و بدانند چه کارهایی باید انجام شود. شما نیاز به کاغذ و ماژیک دارید.

والدین از اینکه می‌بینند چنین روشی تا چه حد مؤثر است، همیشه شگفت‌زده می‌شوند. بچه‌ها وقتی کارهایشان را انجام دادند از والدین خود می‌خواهند در جدول علامت بگذارند.

روی یک قطعه کاغذ مقاوم و بزرگ، جدول تکالیف را بکشید و آن را روی دیوار بچسبانید. در این جا یک نمونه جدول آورده شده.

روزها

انگلیسی

ریاضی

علوم اجتماعی

علوم

شنبه

یکشنبه

...


هر روز بعد از مدرسه، فرزندتان برای نشان دادن تکالیف به جدول مراجعه می‌کند. برای نشان دادن تکالیف انجام گرفته می‌تواند از یک دایره در قسمت مربوط به هر تکلیف استفاده کند. یک ماژیک یا یک خودکار را به وسیله نخ به جدول وصل کنید تا همیشه در دسترس باشد.

صحبت درباره‌ی تکالیف

بعد از آنکه فرزندتان تکالیف خود را انجام داد، درباره‌ی آنها با او صحبت کنید. این صحبت بیشتر به صورت گفتگوست، نه بررسی کارها. آیا تکالیف سخت بودند؟ آسان بودند؟ آیا فرزندتان دوست دارد بیشتر درباره‌ی آنها مطالب بداند؟
برنامه‌ای برای رفتن به موزه‌ها یا کتابخانه‌ها تنظیم کنید. تکالیف می‌توانند نقطه‌ی شروعی برای علائق فرزندتان باشند؛ که آنها را بدون اجبار و با لذت دنبال کنند.

خانه‌ی ما: محلی برای یادگیری، هر سنی

* خواندن/ نوشتن
* توجه به عادت‌های خوب
سعی کنید در خانه تان (حتی اگر یک آپارتمان کوچک است) این پیام حس شود که در اینجا همه یاد می‌گیرند.
شما می‌خواهید که فرزندتان اهل مطالعه باشد و تا حد امکان از منابع مختلفی برای مطالعه استفاده کند. در همه جای خانه کتاب و مجله بگذارید. حتی در حمام. مطالعات نشان می‌دهد که بسیاری از افراد در حمام، مدت زیادی را به خواندن مشغول هستند. این کتاب‌ها و مجلات حتماً نباید جدید باشد. می‌توانید از دوستان یا همسایگانتان بخواهید تا کتاب‌ها و مجله‌های خود را برایتان نگه دارند. می‌توانید مطالب خواندنی خود را با دیگران مبادله کنید؛ به صورتی که همیشه در خانه مطلب خواندنی جدیدی باشد؛ درست همان‌طور که همیشه غذای تازه‌ای در خانه هست. جلوی چشم بچه‌ها مطالعه کنید و درباره‌ی مطلبی که خوانده‌اید با آنها صحبت کنید.
می خواهید فرزندتان تا حد ممکن به دفعات بیشتری بنویسد. در چند جای خانه دفترچه‌ی یادداشت و مداد بگذارید؛ از جمله کنار تلفن برای نوشتن پیغام‌ها. در آشپزخانه از این دفترچه یادداشت برای لیست خرید استفاده کنید و در کنار رختخواب برای فکر و ایده‌ی جالبی که نیمه شب یکباره به ذهنتان می‌رسد.
می خواهید نشان دهید که شما برای تجریبات مدرسه‌ی فرزندتان ارزش قائلید، کارهای مدرسه یا کارهای هنری بچه‌ها را روی یک تابلوی اعلانات و یا با آهن‌ربا روی یخچال به نمایش بگذارید. یا برای این کار از بند رخت و گیره‌ی لباس در خانه استفاده کنید. بچه‌ها از اینکه خودشان این کارها را با کارهای جدیدی که به خانه می‌آورند عوض کنند، لذت می‌برند. وقتی والدین می‌پرسند: «امروز در مدرسه چه کاری کرد؟» بچه‌ها می‌توانند با افتخار، آخرین اثر نمایشگاه خود را نشان دهند.

مطالعه: یک روش شخصی

پس از سال‌ها مطالعه بر روی دانش‌آموزان، کاملاً متقاعد شده‌ام که کاری که درباره‌ی یک نفر نتیجه‌بخش است، الزاماً در مورد دیگری مفید نیست. برخی افراد ایستاده مطالعه می‌کنند و برخی نشسته. بعضیها نیاز به جایی کاملاً خلوت دارند و دیگران در اماکن کاملاً شلوغ به راحتی مطلبی را می‌خوانند.
صرفاً اگر بچه‌ها نشسته‌اند و ظاهراً به آرامی در حال خواندن هستند به این معنا نیست که مطالب را یاد می‌گیرند. فکر نکنید هر کاری که شبیه به مطالعه کردن است، به معنای خواندن است. بچه‌ها روش مطالعه‌ی شخصی خود را پیدا می‌کنند؛ اما مسئله‌ی مهم این است که این روش مفید باشد. اگر بچه‌ها نمی‌توانند فرا گیرند، می‌توانند مطالعه همراه با موسیقی را آزمایش کنند. اگر نمی‌توانند در جای پرسرو صدا کار کنند، می‌توانند به کتابخانه بروند. زیبایی مطالعه در خانه آن است که بچه‌ها بتوانند روش مطالعه‌ی مخصوص به خود را داشته باشند و در عین حال دیگران را نیز ناراحت نکنند.

زمان مطالعه

برحسب تجربه در مدرسه، می‌دانیم که بعضی بچه‌ها کارهای محوله در کلاس را سریع‌تر تمام می‌کنند. این امر درباره‌ی تکالیف خانه نیز صادق است.
تحقیقات درباره‌ی دانش‌آموزان آسیایی و درس ریاضی نشان می‌دهد که صرف وقت، نتیجه‌بخش بوده است. من به عنوان معلم زبان انگلیسی می‌دانم که وقتی دانش‌آموز وقت می‌گذارد تا مقاله‌ای را اصلاح کند و آن را بیش از یک بار می‌خواند، به نتیجه‌ی مطلوب می‌رسد.
وقتی با فرزندتان درباره‌ی تکالیف صحبت می‌کنید، از آنها بپرسید که آیا فکر می‌کنند که وقت کافی برای درست انجام دادن کار، می‌گذارند؟ وقتی با معلم فرزندتان صحبت می‌کنید، از او بپرسید که آیا فرزندتان برای انجام دقیق و کامل تکالیف خودوقت صرف می‌کند؟

نکته‌های آموزشی: تلاش
درباره‌ی تجربیاتمان با فرزندانمان صحبت کنیم
احتمالاً برای شما هم مثل من بارها اتفاق افتاده است که برای کاری تلاش زیادی کنید و چیزی حاصل نشود. از طرف دیگر مواردی بوده است که سعی چندانی نکرده‌اید و یکباره به موفقیت بزرگی رسیده‌اید!
فرزندان شما نیز چنین تجربیاتی دارند. آنها مطلبی را می‌نویسند که روزها طول کشیده است و معلم می‌گوید: «باید بیشتر تلاش می‌کردی.» و بار دیگر درباره‌ی موضوعی، در عرض ده دقیقه مطلبی می‌نویسند و نمره‌ی 20 می‌گیرند.
آیا این عدالت است؟ پاسخ این است: نه! اما در بیشتر موارد قانون دیگری وجود دارد. این قانون می‌گوید، وقتی خیلی سعی می‌کنیم، گاهی وقت‌ها موفق می‌شویم و گاهی نه؛ اما همیشه نتیجه‌ای حاصل می‌شود. ما باید بچه‌هایمان را کمک کنیم تا ارزش تلاش را بفهمند. شکست، گناه نیست، بلکه تلاش نکردن قصور است.
ایجاد گفتگو: تلاش همه جانبه $
از بچه‌ها درباره‌ی مواردی که برای کاری تلاش کرده‌اند و یا هیچ سعی‌ای نکرده‌اند بپرسید. آیا آنها بچه‌هایی را می‌شناسند که وقتی نمره‌ی کم می‌گیرند می‌گویند: «خوب من که درس نخوانده بودم.»
به نظر آنها این مسئله نشان دهنده‌ی چیست؟
سعی کنید زمانی را به خاطر بیاورید که تمام تلاش خود را برای جلب توجه کسی یا برای برنده شدن در یک تیم به کار برده‌اید؛ ولی موفق نشده‌اید. فرزندانتان بدین وسیله متوجه می‌شوند که شما هنوز از پا ننشسته‌اید. پس تلاش کردن آن قدرها هم مصیبت‌آمیز نیست.

سؤالات مهم‌تر$
برای ایجاد یک گفتگوی هیجان‌انگیز موارد زیر را امتحان کنید:
* آیا دانش‌آموزان از اینکه سعی کنند و بازنده شوند، می‌ترسند؟ و آیا این بدتر از این نیست که اصلاً تلاش نکنند؟
* در مورد توقعاتمان چطور؟ ما تا چه حد در مورد برد و باخت واقع‌گرا هستیم؟
ما به روش‌های مختلفی یاد می‌گیریم و از انواع تلاش‌های زندگی نیز برای پیشرفت خود بهره می‌بریم. هر روز ما با مسائل مختلفی روبه رو هستیم. از قدم زدن تا باغبانی، از آشپزی تا نوشتن گزارش کار و تا تعمیر سقف خانه. این فرصت‌های شگفت‌انگیز، انواع تواناییهای مختلف انسان را نشان می‌دهند.

اگر در حال حاضر فرزندان شما وقت بیشتری صرف تماشای تلویزیون می‌کنند تا انجام تکالیفشان، ممکن است وقت بیشتری برای انجام تکالیف نیاز نداشته باشند؛ اما باید مدت تماشای تلویزیون را کم کنند. تماشای تلویزیون به بچه‌ها حس موفقیت نمی‌دهد. به فرزندتان کمک کنید تا برای سرگرمیهایش وقت صرف کند. احتمالاً سرگرمیهای قدیمی مانند کلکسیون تمبر و ماکت هواپیما، آشپزی یا یک ورزش جدید مناسب باشد. این کارها مستلزم تلاش هستند و همراه با تلاش، حس تحقق کارها ایجاد می‌شود.

تحصیل یک کار روزمره مشکل است. اگر به آنها بگوییم: «سخت نگیر» پیام غلطی به آنها منتقل کرده‌ایم. فرزندان ما بدین ترتیب به اشتباه کشانده می‌شوند، ما باید به عنوان بزرگ‌ترهای حامی بچه‌ها، طرفدار حرف‌ها و کارهایی باشیم که پیام صحیحی در بر دارند. آنچه بچه‌ها نیاز دارند از ما بشنوند، همان حرف‌های قدیمی است: «به مدرسه برو! رفتار مناسبی داشته باش! یاد بگیر و سخت کار کن!»

تلاش کردن لذت‌بخش است

واضح است که تلاش کردن ناخوشایند و خشن نیست. انسان برای تلاش کردن به وجود آمده است. ما وقتی توان خود را به کار می‌گیریم بهتر عمل می‌کنیم. اگر از هر دونده، شناگر یا بازیکن فوتبالی این مسئله را بپرسید، آن را تأیید می‌کند. لذت تلاش کردن، تنها ناشی از تحرک فیزیکی نیست، بلکه تمرین فکری نیز در آن تأثیر دارد. بچه‌های ما باید این کار بدانند.
در مورد حس رضایتی که یک نویسنده، هنرمند، ریاضیدان و یا یک حسابدار از تلاش خود به دست می‌آورد صحبت کنید. وقتی از فکر خود استفاده می‌کنیم، لذت واقعی را به دست می‌آوریم.
ممکن است پس از تمام کردن ده صفحه تکلیف سخت مدرسه، احساس لذت بیشتری داشته باشید، تا زمانی که در طول ده خیابان می‌دوید یا دو بار طول استخر را شنا می‌کنید. فرزندانمان باید بدانند که حتی تکالیفشان می‌تواند لذت بخش باشد.
فرزندان ما نیاز دارند که بدانند تلاش، راه دستیابی به موفقیت است و موفقیت بزرگ‌ترین لذت زندگی همه‌ی انسان‌هاست.

پی‌نوشت‌ها:

1- Latex

منبع مقاله :
ریچ، دروتی، (1393) کلیدیهای پرورش مهارت‌های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، ترجمه: اکرم قیطاسی، تهران: صابرین، چاپ یازدهم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط