مديريت كارآمد در سيره شهيد بهشتي
نويسنده: سيد عباس صالحي
در درسهاي مديريت و الگوهاي رفتاري مديران موفق، كتابها و نوشتههاي فراوان را ميتوان ديد و خواند.
اما گويا رسم برآن بوده و هست كه عمدتاً اصول و الگوها در نمونههاي فراوطني ديده شود و ارائه گردد.
همچنين در سالياد بزرگان اين مرز و بوم؛ رسم متداول آن شده است كه تجليلها و تحليلها در قالب كليشههاي متعارف ابراز گردد و گامي فراتر در اين مسير برداشته نشود.
در اين نوشتار، به قصد فاصلهگيري از هر دو عرف متداول، در سالگرد شهادت آيتالله شهيد بهشتي، راهي براي رهيابي به الگوي مديريتي از سيره رفتاري آن شهيد بزرگوار را ميبينيد كه عمدتاً متمركز برآن است چگونه ميتوان از آن «مدير موفق» درس آموخت.
دوستان دوران طلبگي شهيد بهشتي ياد ميكنند كه ايشان در حجرهاش كاغذي را بر ديوار زده بود و برنامه روزانه خود را بر كاغذ نوشته بود: ساعت ورود به حجره، غذا، مطالعه، مباحثه و... از جمله يك ربع ساعت به گپ زدن با دوستان و وقتي كه زمان تمام ميشد، از دوستان عذرخواهي ميكرد و به كار بعد ميپرداخت.
همدورهايهاي تحصيلي ايشان نقل ميكنند كه يكي از طلاب دروس پايين سئوالي داشت و من پاسخ را با تساهل و عجله دادم. ايشان به من تذكر دادند كه شايسته نبود جواب را چنين سر سري بدهيد و پاسخ را كامل دادند.
خود را چنان ساخت و پرداخت. ايشان در خاطرهاي اظهار داشته بودند كه من در مباحثات علمي بسيار پرجوش و خروش بودم. تا اين كه براي اولين بار در درس علامه طباطبايي شركت كردم. پس از درس اشكالي را با ايشان در ميان گذاشتم.
با آرامش پاسخ دادند. به جواب ايشان اشكال كردم. ايشان سراپا گوش شدند و به من جواب دادند. به جواب ايشان اشكال كردم و... شهيد بزرگوار در ادامه يادكرد خاطره فرمود: از اين تاريخ بود كه ديگر تصميم گرفتم بدون فرياد اشكال كنم و اين كه ميبينيد به آرامي جواب شما را ميدهم تأثير آن برخورد با من بود.
داماد ايشان نقل ميكردند كه وقتي در سال 57 به اتريش آمدند: از من پرسيدند كه خانهتان چند متر است؟ گفتم: 30-40 متر و ايشان فرمودند كه بين آن 10 متر اختلاف است.
به دخترشان گفتند كه يك متر خياطي بياورد و خود به اندازهگيري پرداختند و مساحت آپارتمان 5/37 متر درآمد. ايشان فرمودند حالا اگر در ايران راجع به خانه دامادم بپرسند، من ميگويم در آپارتمان 5/37 زندگي ميكند. اما اگر بگويم 30-40 متر ميتوانند تا 90 متر هم حساب كنند.
اين نمونهها و نمونههاي فراوان ديگر در روزگاري كه مسامحه در اطلاعات مديريتي به وفور ديده ميشود، بس درس آموزند. مديريت كارآمد و بازسازي اين روحيه وسواس گونه در جنب دادههاي مديريتي است.
داماد ايشان نقل ميكند كه در دفترچه جيبي ايشان در سال 57، اسامي عدهاي ديده ميشود كه بعضاً مديران نظام در آينده شدند و ايشان مثلاً در كنار اسم يك دانشجو در نيويورك و يا... نوشته بودند كه براي آينده فرد به درد بهخوري است.
ايشان در ملاقات با افراد و ارتباط با ايشان، به زواياي وجود و خصلتهاي ارتباطي آنان توجه داشت و مشخصات كامل آنان را در دفتري يادداشت ميكرد. يك بار در اوج منازعات بنيصدر و رجايي گفته بود كه من در دفترچهام، 10-15 نفري براي پست نخستوزيري سراغ دارم.
معاشران و شاگردان شهيد بهشتي، بخشي از توانايي تدبيري ايشان را در اداره جلسات ميديدند. ايشان چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب با قدرت و توان فوقالعاده جلسات را مديريت ميكرد. از آراي گوناگون بهره ميبرد. اما اجازه نميداد كه مسير گفتوگوها از دايره موضوع خارج شود.
ايشان به خوبي ديدگاهها و انديشهها را دستهبندي ميكرد و در سخناني كوتاه و موجز، سهم هر گفت و شنودي را در جمعبندي خويش ارائه ميفرمود. به گونهاي كه تمام حاضران در جلسه، احساس ميكردند كه سهم ايشان در مشاركت در گفتوگو، كامل و تمام پرداخت شده است.
اوج اين توانمندي را در اداره مجلس خبرگان ميتوان ديد. مجلس تدوين قانون اساسي، حساسيتهاي خاص خود را داشت. از يك سو ديدگاه احزاب متكثر و جامعه انقلابي را به خود معطوف ميداشت.
بنابراين «مجلس خبرگان» در معرض قضاوت و داوري دقيق بيروني قرار داشت و از سوي ديگر دهها عالم و فاضل كه با فرهنگهاي مختلف در مجلس خبرگان گرد آمده بودند از بزرگاني چونان شهداي محراب، آيتالله حايري و... تا بنيصدر و مقدم مراغهاي ...
به تعبير مقام معظم رهبري در چنان جو اختلاف نظر و فاصله انديشه، توافق در اصول قانون اساسي كاري غيرممكن مينمود. اما با جمعبنديهاي هنرمندانه شهيد بهشتي، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با اصول متين و زبده، شكل يافت.
شهيد بهشتي، قبل از سفر به آلمان، با بسياري از همكاران و همانديشان اين نكته را مطرح ميكرد كه من 6-8 سال را در خارج از كشور بايد به سر برم. به اين مبنا ملتزم شد و ساليان سال با حضور در مركز اسلامي هامبورگ ديد جهاني خود را وسعت بخشيد.
ايشان اظهار ميكردند كه سفرهاي خارجي من، گونهاي پرسه زدنهاي مطالعاتي است تا آمادگي را براي مسئوليتها افزايش دهد.
لبادههاي مرتب و اتو كشيده ميپوشيد. عمامهاي كوچك و مرتب ميبست. شيك و تميز و معطر راه ميرفت و.. اين التزامات و تقيدات ظاهري، او را از بسياري از هم صنفان و مبارزان آن روزگار متمايز ميساخت.
تصوير ماندگار از چهره شهيد بهشتي در حافظه تاريخيمان، شخصيتي با چهرهاي گشاده و لبان متبسم است. اين پس زمينه ذهني از آن بزرگوار زدوده نميشود.
در اين نوشتار كوتاه، به اختصار به 9 نكته مديريتي اشارت شد. در هر يك از اصول ياد شده از دهها شاهد و نكته ديگر ميتوان سخن گفت. همچنين دهها نكته ديگر مديريتي از سيره شهيد بهشتي ميتوان استنتاج كرد كه فرصت و مجال ديگر ميطلبد.
منبع: روزنامه همشهری
/خ
اما گويا رسم برآن بوده و هست كه عمدتاً اصول و الگوها در نمونههاي فراوطني ديده شود و ارائه گردد.
همچنين در سالياد بزرگان اين مرز و بوم؛ رسم متداول آن شده است كه تجليلها و تحليلها در قالب كليشههاي متعارف ابراز گردد و گامي فراتر در اين مسير برداشته نشود.
در اين نوشتار، به قصد فاصلهگيري از هر دو عرف متداول، در سالگرد شهادت آيتالله شهيد بهشتي، راهي براي رهيابي به الگوي مديريتي از سيره رفتاري آن شهيد بزرگوار را ميبينيد كه عمدتاً متمركز برآن است چگونه ميتوان از آن «مدير موفق» درس آموخت.
1) برنامهريزي دقيق روزانه:
دوستان دوران طلبگي شهيد بهشتي ياد ميكنند كه ايشان در حجرهاش كاغذي را بر ديوار زده بود و برنامه روزانه خود را بر كاغذ نوشته بود: ساعت ورود به حجره، غذا، مطالعه، مباحثه و... از جمله يك ربع ساعت به گپ زدن با دوستان و وقتي كه زمان تمام ميشد، از دوستان عذرخواهي ميكرد و به كار بعد ميپرداخت.
2) انجام دقيق فعاليت:
همدورهايهاي تحصيلي ايشان نقل ميكنند كه يكي از طلاب دروس پايين سئوالي داشت و من پاسخ را با تساهل و عجله دادم. ايشان به من تذكر دادند كه شايسته نبود جواب را چنين سر سري بدهيد و پاسخ را كامل دادند.
3) آرامش ارتباطي:
خود را چنان ساخت و پرداخت. ايشان در خاطرهاي اظهار داشته بودند كه من در مباحثات علمي بسيار پرجوش و خروش بودم. تا اين كه براي اولين بار در درس علامه طباطبايي شركت كردم. پس از درس اشكالي را با ايشان در ميان گذاشتم.
با آرامش پاسخ دادند. به جواب ايشان اشكال كردم. ايشان سراپا گوش شدند و به من جواب دادند. به جواب ايشان اشكال كردم و... شهيد بزرگوار در ادامه يادكرد خاطره فرمود: از اين تاريخ بود كه ديگر تصميم گرفتم بدون فرياد اشكال كنم و اين كه ميبينيد به آرامي جواب شما را ميدهم تأثير آن برخورد با من بود.
4) دقت در دادههاي مديريتي:
داماد ايشان نقل ميكردند كه وقتي در سال 57 به اتريش آمدند: از من پرسيدند كه خانهتان چند متر است؟ گفتم: 30-40 متر و ايشان فرمودند كه بين آن 10 متر اختلاف است.
به دخترشان گفتند كه يك متر خياطي بياورد و خود به اندازهگيري پرداختند و مساحت آپارتمان 5/37 متر درآمد. ايشان فرمودند حالا اگر در ايران راجع به خانه دامادم بپرسند، من ميگويم در آپارتمان 5/37 زندگي ميكند. اما اگر بگويم 30-40 متر ميتوانند تا 90 متر هم حساب كنند.
اين نمونهها و نمونههاي فراوان ديگر در روزگاري كه مسامحه در اطلاعات مديريتي به وفور ديده ميشود، بس درس آموزند. مديريت كارآمد و بازسازي اين روحيه وسواس گونه در جنب دادههاي مديريتي است.
5) نيرو شناسي:
داماد ايشان نقل ميكند كه در دفترچه جيبي ايشان در سال 57، اسامي عدهاي ديده ميشود كه بعضاً مديران نظام در آينده شدند و ايشان مثلاً در كنار اسم يك دانشجو در نيويورك و يا... نوشته بودند كه براي آينده فرد به درد بهخوري است.
ايشان در ملاقات با افراد و ارتباط با ايشان، به زواياي وجود و خصلتهاي ارتباطي آنان توجه داشت و مشخصات كامل آنان را در دفتري يادداشت ميكرد. يك بار در اوج منازعات بنيصدر و رجايي گفته بود كه من در دفترچهام، 10-15 نفري براي پست نخستوزيري سراغ دارم.
6) توانمندي اداره جلسات:
معاشران و شاگردان شهيد بهشتي، بخشي از توانايي تدبيري ايشان را در اداره جلسات ميديدند. ايشان چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب با قدرت و توان فوقالعاده جلسات را مديريت ميكرد. از آراي گوناگون بهره ميبرد. اما اجازه نميداد كه مسير گفتوگوها از دايره موضوع خارج شود.
ايشان به خوبي ديدگاهها و انديشهها را دستهبندي ميكرد و در سخناني كوتاه و موجز، سهم هر گفت و شنودي را در جمعبندي خويش ارائه ميفرمود. به گونهاي كه تمام حاضران در جلسه، احساس ميكردند كه سهم ايشان در مشاركت در گفتوگو، كامل و تمام پرداخت شده است.
اوج اين توانمندي را در اداره مجلس خبرگان ميتوان ديد. مجلس تدوين قانون اساسي، حساسيتهاي خاص خود را داشت. از يك سو ديدگاه احزاب متكثر و جامعه انقلابي را به خود معطوف ميداشت.
بنابراين «مجلس خبرگان» در معرض قضاوت و داوري دقيق بيروني قرار داشت و از سوي ديگر دهها عالم و فاضل كه با فرهنگهاي مختلف در مجلس خبرگان گرد آمده بودند از بزرگاني چونان شهداي محراب، آيتالله حايري و... تا بنيصدر و مقدم مراغهاي ...
به تعبير مقام معظم رهبري در چنان جو اختلاف نظر و فاصله انديشه، توافق در اصول قانون اساسي كاري غيرممكن مينمود. اما با جمعبنديهاي هنرمندانه شهيد بهشتي، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با اصول متين و زبده، شكل يافت.
7) نگاه جهاني:
شهيد بهشتي، قبل از سفر به آلمان، با بسياري از همكاران و همانديشان اين نكته را مطرح ميكرد كه من 6-8 سال را در خارج از كشور بايد به سر برم. به اين مبنا ملتزم شد و ساليان سال با حضور در مركز اسلامي هامبورگ ديد جهاني خود را وسعت بخشيد.
ايشان اظهار ميكردند كه سفرهاي خارجي من، گونهاي پرسه زدنهاي مطالعاتي است تا آمادگي را براي مسئوليتها افزايش دهد.
8) آراستگي ظاهري:
لبادههاي مرتب و اتو كشيده ميپوشيد. عمامهاي كوچك و مرتب ميبست. شيك و تميز و معطر راه ميرفت و.. اين التزامات و تقيدات ظاهري، او را از بسياري از هم صنفان و مبارزان آن روزگار متمايز ميساخت.
9) شادابي و خندهرويي:
تصوير ماندگار از چهره شهيد بهشتي در حافظه تاريخيمان، شخصيتي با چهرهاي گشاده و لبان متبسم است. اين پس زمينه ذهني از آن بزرگوار زدوده نميشود.
در اين نوشتار كوتاه، به اختصار به 9 نكته مديريتي اشارت شد. در هر يك از اصول ياد شده از دهها شاهد و نكته ديگر ميتوان سخن گفت. همچنين دهها نكته ديگر مديريتي از سيره شهيد بهشتي ميتوان استنتاج كرد كه فرصت و مجال ديگر ميطلبد.
منبع: روزنامه همشهری
/خ