ضرورت اعتكاف نسبت به امور دنیوی
هیچ گنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشك دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتكاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می كند و فرصت و مجالی می-دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از كارهای انجام نشده و وابستگیهای روز مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره گر باشد.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «فِی التَّوْراةِ مَكْتُوبٌ یا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتی اَمْلاءُ قَلْبَكَ غِنی وَلا آكِلْكَ إِلی طَلَبِكَ وَعَلَی اََنْ اَسُدَّ فاقَتَكَ؛ در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینكه تو طلب كنی، حاجتت را برآورده كنم و من خود را ملتزم می دانم كه حوائج تو را برطرف نمایم»[1]
و نیز آن حضرت نقل نموده كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «أفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها؛ با فضیلت ترین مردم كسی است كه عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بكشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.»[2]
در عصر ما كه زندگی ماشینی و پیچیدگیهای آن، دیدههای انسان را به خود خیره كرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوهها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تاكید بر نقش سازنده اعتكاف، ضرورتی دو چندان مییابد، زیرا اعتكاف انس با معشوق است كه زمینه را برای گسستن فرد از سرگرمیهای پوچ فراهم میآورد; انسان را با خداوند پیوند میدهد و از آفتخدا فراموشی و از خودبیگانگی نگه میدارد.
مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است كه «اِنَّ سُلَیمانَ كانَ یعْتَكِفُ فی مَسْجِدِ بَیتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَالسَّنَتَینِ وَالشَّهْرَ وَالشَّهْرَینِ وَاَقَلَّ وَاَكْثَرَ یدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَشَرابَهُ وَیتَعَبَّدُ فیهِ؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یك سال و دو سال، یك ماه و دو ماه، كمتر و بیشتر، اعتكاف می كرد و غذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت.»[5]
حضرت مریم (س) آن گاه كه به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مكانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نكند.
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان مینویسد: هدف حضرت مریم (س) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتكاف بوده است. [6]
برخی از روایات اهل سنت هم نشان میدهد كه در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتكاف در میان مردم رایج بوده است. [7]
سنت اعتكاف در طول تاریخ كم و بیش در ایران اسلامی نیز برپا میشده، آنچه به صورت مستند وجود دارد این سنت الهی در دوران صفویه به همت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی در دو پایتخت پادشاهان صفویه، یعنی قزوین و اصفهان، بر پا میشده است ؛ امّا پس از تأسیس حوزه علمیه قم به وسیله ایت الله حائری در جوار حرم مطهر حضرت معصوم)س) سنت الهی اعتكاف رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
میمون بن مهران میگوید: در خدمت حسن بن علی(علیه السّلام) نشسته بودم كه مردی آمد و عرض كرد: ای پسر رسول خدا! فلانی از من مبلغی پول طلبكار است و میخواهد مرا حبس كند. امام فرمود: به خدا من پولی ندارم كه بدهكاری تو را بپردازم. پس با آن مرد سخن گفت. میمون میگوید: امام كفشهای خود را پوشید. من عرض كردم: ای پسر رسول خدا، فراموش كردید كه در حال اعتكاف هستید؟ حضرت فرمود: فراموش نكردهام، اما از پدرم شنیدم كه از قول جدم رسول خدا(ص) فرمود: هركه در راه برآوردن نیاز برادران مسلمان خود بكوشد، چنان است كه نه هزار سال، روزهدار و شبزندهدار، خدا را عبادت كرده باشد.[8]
آنچه از این روایت برمیاید این است كه مؤمنان در عین اهتمام به اعتكاف، نباید از تلاشهای اجتماعی و كوشش برای برآوردن نیازهای همگان دریغ ورزند. پس دین اسلام، دین تلاش اجتماعی و كوشش فردی است.
قرآن در یك آیه ای به احكام اعتكاف در مسجد پرداخته و می فرماید;وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاكِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ یبَینُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَّقُون «و در حالی كه در مساجد به اعتكاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نكنید. این مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیك نشوید! خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن می سازد، باشد كه پرهیزگار گردند.»آیه فوق علاوه بر بیان یكی از احكام اعتكاف، این مسئله را بیان می كند كه اعتكاف اختصاص به مسجد-الحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلكه در مساجد دیگری نیز می توان اعتكاف كرد.
آری، اعتكاف سنت حسنهای است كه فرد را از غفلت خارج میسازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدیتر مینماید و شخص درصدد جبران گذشته براید. اعتكاف، فرصت خوبی برای اعتراف است. چنان كه نظامی گنجهای گفته است:
پس هدف از اعتكاف، همان است كه در مناجات شعبانیه از خداوند میخواهیم: الهی هب لی كمال الانقطاع الیك؛ خدایا! به من نهایت بریدگی وابستگی از غیر خودت را هدیه نما.
جوانی كه در مراسم اعتكاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را میچشد، لذتهای مادی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و بیارزش میشود وبه آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمیشود.
از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرتآمیز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازندهای بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایی كه در باور عمومی مردم ریشههای عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بیتردید مساجد، حسینیهها، تكایا، هیئتهای مذهبی، زیارت و اعتكاف، نقش مهمی در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینی ایفا كرده و میكنند. این مقولهها با آثار مثبت جانبی كه دارند، اهرمهای توانمندی در مقابله با فرهنگ بیگانه می باشند.
2:نزدیكی به خدا: قرب الهی اثر دیگر اعتكاف است؛ یعنی همان فلاح و رستگاری كه انسان به وسیله عبادت آن را میجوید. در حدیث معراج، خداوند از پیامبر خود سؤال میكند: ای احمد! ایا میدانی در چه هنگام بنده به مقام قرب من نایل میشود؟ بعد در جواب میفرماید: زمانی كه گرسنه یا در حال سجده باشد. در جایی دیگر در همین حدیث شریف خداوند میپرسد: آیا از گرسنگی و سكوت و خلوت مطلع هستی؟ سپس جواب میدهد كه یكی از آثار آن، تقرب بنده است به سوی من ( خدا). گرسنگی، سجده، از غیر كلام خدا سخن نگفتن و خلوت، همگی در اعتكاف جمع هستند و با این عمل به خدای سبحان تقریب میجوید.
3: جلب محبت خدا: یكی از آثار برجسته اعتكاف، حب به خداوند تبارك و تعالی است: « و الذین آمنوا اشد حباً لله »؛ آنانكه ایمان آوردهاند، به شدت خدا را دوست دارند.
4: تحصیل بهشت الهی: از جمله آثار عبادت، رسیدن به بهشت و بهرهمندی از نعمتهای آن است: « وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ، و كسانى كه دامن خود را حفظ مىكنند».[9]
بی شك اگر معتكف بتواند در ایام اعتكاف آن طور كه باید و شاید رفتار نماید و رضایت حق تعالی را جلب كند، به درجاتی كه برای مؤمنان در نظر گرفته شده، خواهد رسید. خداوند در قرآن میفرماید:« وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ مَسكِنَ طیِّبَةً فى جَنَّتِ عَدْنٍ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللَّهِ أَكبرُ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ، خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است كه از زیر [درختان] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز] سراهایى پاكیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است. این است همان كامیابى بزرگ.»[10]
همانطور كه در این ایه آمده، علاوه بر بهشت و نعمات الهی، رضوان خدا كه بالاترین نعمتهاست، نصیب مؤمن خواهد شد.
از آثار حتمی اعتكاف در زندگی فردی انسان، تقویت اراده آدمی است. كسی كه مدتی برخلاف خواست درونی خویش خود را در محلی حبس و از بسیاری از امور غیر عبادی كه به طور طبیعی تمایل به آنها دارد، پرهیز نماید، همین خویشتن داری تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهشهای نفسانی دیگر. برخورداری انسان از اراده قوی نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است، بلكه نقش آن در امور روزمرّه زندگی هم بر كسی پوشیده نیست.
2: انس با معنویات:
در پرتو اعمالی چون اعتكاف، كمكم ارتباط روانی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود میاید؛ به نحوی كه انسان مشتاق ارتباط با این امور میشود و دوری از آنها برایش سخت میگردد.
3:دوری از غفلت:
اعتكاف در بردارنده عباداتی چون نماز است و نماز ذكر خداوند به شمار میرود و غفلت را میزداید؛ از این رو، اعتكاف باعث دوری از غفلت میشود؛ غفلتی كه اگر به ذكر مبدل نگردد، موجبات سقوط آدمی را فراهم میآورد:« اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلة معرضون»؛ رسیدگی به حساب انسانها، نزدیك شد و مردم در غفلت بهسر میبرند.»
4 :تواضع و فروتنی:
اگر انسانها بتوانند در طول اعتكاف، خود را به دروازههای معرفت الهی برسانند و خود را در دایره بیكران هستی كوچك ببینند، استكبار و غرور از آنان رخت بر میبندد و دیگر در مقابل همنوع خود تكبر نمیورزد؛ بلكه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.
به عقیده جرم شناسان، بسط و گسترش مسائل معنوی باعث كم شدن جرم و فساد در جوامع میگردد. اعتكاف در این میدان میتواند نقش مهمی را ایفا كند؛ زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژهای حتی بر افراد غیر معتكف بر جا میگذارد.
2: آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه:
حضور مؤمنان شهر در یكجا، فرصتی است كه یكدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا كنند و از آثار اخوت اسلامی برخوردار شوند. این اثر را به راحتی میتوان از لابه لای خاطرات منتشر شده معتكفان به دست آورد.
با توجه به همه آثار و اهدافی كه در باره اعتكاف ذكر شد، باید دقت شود كه این عمل فی نفسه از مستحبات دین اسلام می باشد و كسانی كه توان و وقت كافی برای اعتكاف دارند ، ممدوح و یك عمل خدا پسندانه است. وگرنه هر نوع كاری را با نام و یاد خداوند و برای رضایت خداوند انجام دهیم، حتی كار كردن برای بدست آوردن معیشت زندگی و خانواده هم كه باشد ، به خودی خود طاعت و عبادت محسوب می شود و اجر و پاداش آن نزد پروردگار محفوظ است.
/خ
جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشك دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتكاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می كند و فرصت و مجالی می-دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از كارهای انجام نشده و وابستگیهای روز مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره گر باشد.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «فِی التَّوْراةِ مَكْتُوبٌ یا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتی اَمْلاءُ قَلْبَكَ غِنی وَلا آكِلْكَ إِلی طَلَبِكَ وَعَلَی اََنْ اَسُدَّ فاقَتَكَ؛ در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینكه تو طلب كنی، حاجتت را برآورده كنم و من خود را ملتزم می دانم كه حوائج تو را برطرف نمایم»[1]
و نیز آن حضرت نقل نموده كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «أفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها؛ با فضیلت ترین مردم كسی است كه عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بكشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.»[2]
در عصر ما كه زندگی ماشینی و پیچیدگیهای آن، دیدههای انسان را به خود خیره كرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوهها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تاكید بر نقش سازنده اعتكاف، ضرورتی دو چندان مییابد، زیرا اعتكاف انس با معشوق است كه زمینه را برای گسستن فرد از سرگرمیهای پوچ فراهم میآورد; انسان را با خداوند پیوند میدهد و از آفتخدا فراموشی و از خودبیگانگی نگه میدارد.
اعتكاف در لغت
پیشینه اعتكاف
مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است كه «اِنَّ سُلَیمانَ كانَ یعْتَكِفُ فی مَسْجِدِ بَیتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَالسَّنَتَینِ وَالشَّهْرَ وَالشَّهْرَینِ وَاَقَلَّ وَاَكْثَرَ یدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَشَرابَهُ وَیتَعَبَّدُ فیهِ؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یك سال و دو سال، یك ماه و دو ماه، كمتر و بیشتر، اعتكاف می كرد و غذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت.»[5]
حضرت مریم (س) آن گاه كه به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مكانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نكند.
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان مینویسد: هدف حضرت مریم (س) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتكاف بوده است. [6]
برخی از روایات اهل سنت هم نشان میدهد كه در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتكاف در میان مردم رایج بوده است. [7]
سنت اعتكاف در طول تاریخ كم و بیش در ایران اسلامی نیز برپا میشده، آنچه به صورت مستند وجود دارد این سنت الهی در دوران صفویه به همت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی در دو پایتخت پادشاهان صفویه، یعنی قزوین و اصفهان، بر پا میشده است ؛ امّا پس از تأسیس حوزه علمیه قم به وسیله ایت الله حائری در جوار حرم مطهر حضرت معصوم)س) سنت الهی اعتكاف رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
اعتكاف؛ عمل پسندیده، اما موقّت
میمون بن مهران میگوید: در خدمت حسن بن علی(علیه السّلام) نشسته بودم كه مردی آمد و عرض كرد: ای پسر رسول خدا! فلانی از من مبلغی پول طلبكار است و میخواهد مرا حبس كند. امام فرمود: به خدا من پولی ندارم كه بدهكاری تو را بپردازم. پس با آن مرد سخن گفت. میمون میگوید: امام كفشهای خود را پوشید. من عرض كردم: ای پسر رسول خدا، فراموش كردید كه در حال اعتكاف هستید؟ حضرت فرمود: فراموش نكردهام، اما از پدرم شنیدم كه از قول جدم رسول خدا(ص) فرمود: هركه در راه برآوردن نیاز برادران مسلمان خود بكوشد، چنان است كه نه هزار سال، روزهدار و شبزندهدار، خدا را عبادت كرده باشد.[8]
آنچه از این روایت برمیاید این است كه مؤمنان در عین اهتمام به اعتكاف، نباید از تلاشهای اجتماعی و كوشش برای برآوردن نیازهای همگان دریغ ورزند. پس دین اسلام، دین تلاش اجتماعی و كوشش فردی است.
خاستگاه شرعی اعتكاف
اعتكاف و توجه به جایگاه محوری مسجد
قرآن در یك آیه ای به احكام اعتكاف در مسجد پرداخته و می فرماید;وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاكِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ یبَینُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَّقُون «و در حالی كه در مساجد به اعتكاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نكنید. این مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیك نشوید! خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن می سازد، باشد كه پرهیزگار گردند.»آیه فوق علاوه بر بیان یكی از احكام اعتكاف، این مسئله را بیان می كند كه اعتكاف اختصاص به مسجد-الحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلكه در مساجد دیگری نیز می توان اعتكاف كرد.
فوائد اعتكاف
اعتكاف؛ فرصتی برای تفكر
آری، اعتكاف سنت حسنهای است كه فرد را از غفلت خارج میسازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدیتر مینماید و شخص درصدد جبران گذشته براید. اعتكاف، فرصت خوبی برای اعتراف است. چنان كه نظامی گنجهای گفته است:
فلسفه اعتكاف
پس هدف از اعتكاف، همان است كه در مناجات شعبانیه از خداوند میخواهیم: الهی هب لی كمال الانقطاع الیك؛ خدایا! به من نهایت بریدگی وابستگی از غیر خودت را هدیه نما.
ارزش معنوی اعتكاف
مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه
جوانی كه در مراسم اعتكاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را میچشد، لذتهای مادی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و بیارزش میشود وبه آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمیشود.
از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرتآمیز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازندهای بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایی كه در باور عمومی مردم ریشههای عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بیتردید مساجد، حسینیهها، تكایا، هیئتهای مذهبی، زیارت و اعتكاف، نقش مهمی در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینی ایفا كرده و میكنند. این مقولهها با آثار مثبت جانبی كه دارند، اهرمهای توانمندی در مقابله با فرهنگ بیگانه می باشند.
آثار اعتكاف
الف) آثار اخروی
2:نزدیكی به خدا: قرب الهی اثر دیگر اعتكاف است؛ یعنی همان فلاح و رستگاری كه انسان به وسیله عبادت آن را میجوید. در حدیث معراج، خداوند از پیامبر خود سؤال میكند: ای احمد! ایا میدانی در چه هنگام بنده به مقام قرب من نایل میشود؟ بعد در جواب میفرماید: زمانی كه گرسنه یا در حال سجده باشد. در جایی دیگر در همین حدیث شریف خداوند میپرسد: آیا از گرسنگی و سكوت و خلوت مطلع هستی؟ سپس جواب میدهد كه یكی از آثار آن، تقرب بنده است به سوی من ( خدا). گرسنگی، سجده، از غیر كلام خدا سخن نگفتن و خلوت، همگی در اعتكاف جمع هستند و با این عمل به خدای سبحان تقریب میجوید.
3: جلب محبت خدا: یكی از آثار برجسته اعتكاف، حب به خداوند تبارك و تعالی است: « و الذین آمنوا اشد حباً لله »؛ آنانكه ایمان آوردهاند، به شدت خدا را دوست دارند.
4: تحصیل بهشت الهی: از جمله آثار عبادت، رسیدن به بهشت و بهرهمندی از نعمتهای آن است: « وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ، و كسانى كه دامن خود را حفظ مىكنند».[9]
بی شك اگر معتكف بتواند در ایام اعتكاف آن طور كه باید و شاید رفتار نماید و رضایت حق تعالی را جلب كند، به درجاتی كه برای مؤمنان در نظر گرفته شده، خواهد رسید. خداوند در قرآن میفرماید:« وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ مَسكِنَ طیِّبَةً فى جَنَّتِ عَدْنٍ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللَّهِ أَكبرُ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ، خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است كه از زیر [درختان] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز] سراهایى پاكیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است. این است همان كامیابى بزرگ.»[10]
همانطور كه در این ایه آمده، علاوه بر بهشت و نعمات الهی، رضوان خدا كه بالاترین نعمتهاست، نصیب مؤمن خواهد شد.
ب) آثار دنیوی
از آثار حتمی اعتكاف در زندگی فردی انسان، تقویت اراده آدمی است. كسی كه مدتی برخلاف خواست درونی خویش خود را در محلی حبس و از بسیاری از امور غیر عبادی كه به طور طبیعی تمایل به آنها دارد، پرهیز نماید، همین خویشتن داری تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهشهای نفسانی دیگر. برخورداری انسان از اراده قوی نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است، بلكه نقش آن در امور روزمرّه زندگی هم بر كسی پوشیده نیست.
2: انس با معنویات:
در پرتو اعمالی چون اعتكاف، كمكم ارتباط روانی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود میاید؛ به نحوی كه انسان مشتاق ارتباط با این امور میشود و دوری از آنها برایش سخت میگردد.
3:دوری از غفلت:
اعتكاف در بردارنده عباداتی چون نماز است و نماز ذكر خداوند به شمار میرود و غفلت را میزداید؛ از این رو، اعتكاف باعث دوری از غفلت میشود؛ غفلتی كه اگر به ذكر مبدل نگردد، موجبات سقوط آدمی را فراهم میآورد:« اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلة معرضون»؛ رسیدگی به حساب انسانها، نزدیك شد و مردم در غفلت بهسر میبرند.»
4 :تواضع و فروتنی:
اگر انسانها بتوانند در طول اعتكاف، خود را به دروازههای معرفت الهی برسانند و خود را در دایره بیكران هستی كوچك ببینند، استكبار و غرور از آنان رخت بر میبندد و دیگر در مقابل همنوع خود تكبر نمیورزد؛ بلكه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.
ج) آثار اجتماعی
به عقیده جرم شناسان، بسط و گسترش مسائل معنوی باعث كم شدن جرم و فساد در جوامع میگردد. اعتكاف در این میدان میتواند نقش مهمی را ایفا كند؛ زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژهای حتی بر افراد غیر معتكف بر جا میگذارد.
2: آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه:
حضور مؤمنان شهر در یكجا، فرصتی است كه یكدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا كنند و از آثار اخوت اسلامی برخوردار شوند. این اثر را به راحتی میتوان از لابه لای خاطرات منتشر شده معتكفان به دست آورد.
با توجه به همه آثار و اهدافی كه در باره اعتكاف ذكر شد، باید دقت شود كه این عمل فی نفسه از مستحبات دین اسلام می باشد و كسانی كه توان و وقت كافی برای اعتكاف دارند ، ممدوح و یك عمل خدا پسندانه است. وگرنه هر نوع كاری را با نام و یاد خداوند و برای رضایت خداوند انجام دهیم، حتی كار كردن برای بدست آوردن معیشت زندگی و خانواده هم كه باشد ، به خودی خود طاعت و عبادت محسوب می شود و اجر و پاداش آن نزد پروردگار محفوظ است.
پي نوشتها:
[1] اصول كافی، ج 2، ص83.
[2] بحار الانوار، بیروت، ج70، ص 252؛
[3] مجله سروش وحی ، مرداد و شهریور 1384، شماره 18
[4] سوه بقره، آیه 125
[5] بحار الانوار، همان، ج 14، ص 141.
[6] علامه طباطبائی، المیزان، ج14، ص34.
[7] سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص119.
[8] من لایحضر الفقیه، ج 2، ص 189.
[9] سوره مؤمنون آیه 5
[10] سوره توبه آیه 72.
/خ