ویژگی‌های همسر ناسازگار

در این قسمت، با مهم‌ترین ویژگی‌های همسر ناسازگار آشنا می‌شویم. یعنی آن ویژگی‌های رفتاری و ارتباطی که باعث می‌شود تا همسری از حالت تعادل ارتباطی و رفتاری با شریک زندگی خویش، خارج و تبدیل
يکشنبه، 26 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ویژگی‌های همسر ناسازگار
ویژگی‌های همسر ناسازگار

نویسنده: سعید کاوه
در این قسمت، با مهم‌ترین ویژگی‌های همسر ناسازگار آشنا می‌شویم. یعنی آن ویژگی‌های رفتاری و ارتباطی که باعث می‌شود تا همسری از حالت تعادل ارتباطی و رفتاری با شریک زندگی خویش، خارج و تبدیل به همسری ناسازگار شود. البته به ندرت می‌توان همسری را یافت که برخی از مواردی را که در این مقاله ارائه می‌شود، تجربه نکرده باشد. رفتار و شخصیت انسان امر و پدیده‌ای بسیار آسیب‌پذیر است. به نحوی که عوامل بسیاری می‌توانند به آن آسیب برسانند. فردی که رفتار و شخصیتی آسیب خورده داشته باشد، در انجام وظایف اجتماعی، انسانی، خانوادگی و خصوصاً همسری خویش، با مشکل روبرو شده و تبدیل به همسری ناسازگار می‌شود. همسران در طول زندگی زناشویی، با توجه به پیشامدهای مختلفی که در زندگی برایشان رخ می‌دهد، دچار نوسان‌هایی در رفتار، شخصیت و ارتباط خود با همسر، فرزندان و سایر می‌شوند.
ولی میزان و شدت مشکلات، طول مدت و تداوم رفتار و ویژگی‌های رفتاری خاص است که ناسازگار بودن آن را مشخص می‌کند.
عمده‌ترین ویژگی‌های همسر ناسازگار به شرح زیر است:
1- همسر ناسازگار، مشکلات و ناهنجاری‌هایی در رفتار و شخصیت خویش دارد.
2- همسر ناسازگار، مشکلاتی در زمینه‌ی ارتباطی با همسر، فرزندان و سایر افراد دارد.
3- همسر ناسازگار، وابستگی بیش از اندازه، افراطی و نامتعادل به والدین خویش دارد.
4- همسر ناسازگار، قادر به ایجاد مدیریتی سازنده و متعادل بین همسر و خانواده خویش نیست.
5- همسر ناسازگار، امکان برقراری ارتباط صحیح با شریک زندگی خویش را ندارد.
6- همسری که اعتیاد به مواد مخدر داشته باشد، همسری ناسازگار به شمار می‌آید.
7- همسر ناسازگار، پرخاشگری کلامی و جسمانی در ارتباط با همسر خود دارد.
8- همسر ناسازگار، ستیز و درگیری بیش از اندازه‌ای با شریک زندگی خویش دارد.
9- همسر ناسازگار، مسبب اصلی مشکلات خود و زندگی‌اش را سایرین، به ویژه شریک زندگی خود می‌داند.
10- همسر ناسازگار، در انجام وظایف خویش، به عنوان همسر، پدر یا مادر، با کمبودها و ناتوانی‌هایی روبرو است.
11- همسری که اقدام به بی‌وفایی و خیانت می‌نماید نیز، همسری ناسازگار است.
12- رفتارها و برخوردهای همسر ناسازگار، با شریک زندگی اش، با منطق تطابق و سازگاری ندارد.
13- همسر ناسازگار، رشد عاطفی لازم در حد یک همسر بالغ را ندارد.
14- همسر ناسازگار، تمایلی برای برطرف کردن مشکلات خود با شریک زندگیش ندارد.
در فصل توضیحاتی در مورد هر یک از موارد یاد شده ارائه می‌گردد.

1- همسر ناسازگار، مشکلات و ناهنجاری‌هایی در رفتار و شخصیت خویش دارد

در فصل پنجم کتاب «روان شناسی ناسازگاری همسران»، با عنوان «سلامت رفتار»، توضیحاتی در مورد برخی از مهم‌ترین آسیب‌های رفتار، عواطف و شخصیت ارائه شده است. هم‌پوشی‌هایی میان مطالب ارائه شده در این بخش و مطالب موجود در آن قسمت از کتاب مزبور وجود دارد.
یکی از مسائل بزرگ جامعه‌ی ما، پایین بودن میزان آگاهی عمومی نسبت به سلامت رفتار است. عامه مردم معمولاً مهم‌ترین و آسیب‌زاترین مشکلات رفتاری را می‌شناسد، ولی آشنایی چندانی با رفتارهای آسیب‌زای دیگر ندارد. در صورت آشنایی بیشتر با رفتارهای آسیب‌خورده و مختل، بهتر می‌توان به برطرف کردن این رفتارها مبادرت ورزید.
رفتار و شخصیت انسان امر و پدیده‌ای بسیار آسیب‌پذیر است. به نحوی که عوامل بسیاری می‌توانند به آن آسیب برسانند. فردی که رفتار و شخصیتی آسیب خورده داشته باشد، در انجام وظایف اجتماعی، انسانی، خانوادگی و خصوصاً همسری خویش، با مشکل روبرو شده و تبدیل به همسری ناسازگار می‌شود.

2- همسر ناسازگار، مشکلاتی در زمینه‌ی ارتباطی با همسر، فرزندان و سایر افراد دارد

فردی که درون و رفتاری آسیب خورده داشته باشد، بالطبع در ارتباط خود با سایرین نیز دچار مشکل می‌شود. به عبارت دیگر، درون آسیب‌خورده و بیمار، ارتباط آسیب‌خورده و بیمار نیز به وجود می‌آورد. از سوی دیگر، ارتباط بیمار و آسیب‌خورده، فرد سالم را نیز آسیب خورده و بیمار خواهد نمود. به عنوان مثال، فرزندانی که در خانواده‌ای به دنیا می‌آیند که روابطی خصمانه و ستیزه‌جویانه، میان والدین آن‌ها حاکم است. آن‌ها نیز از چنین روابط و ارتباط مخربی در امان نخواهند ماند و دچار مشکلاتی در رفتار و شخصیت خویش خواهند شد.
در مجموع فردی که از درون غمگین، ناراحت، آشفته، نگران و مضطرب باشد، ممکن است که در برخورد با افرادی که با آن‌ها رودربایستی دارد، خویشتن‌داری نموده و رفتار و ارتباط مخربی از خود بروز ندهد، ولی در میان افرادی که در موضع قدرت نباشند و یا او در ارتباط با آن‌ها مشکل چندانی از بابت بروز رفتار خود نداشته باشد، به مراتب راحت‌تر رفتار واقعی خود را آشکار خواهد کرد. همسر و فرزندان از جمله افرادی هستند که فرد در ارائه‌ی رفتارهای آسیب خورده و مخرب خویش، معمولاً مشکلی احساس نمی‌کند، و به راحتی رفتارهای آسیب خورده و مخرب خود را نسبت به آن‌ها بروز می‌دهد.
معمولاً همسران، به دلیل نقش و جایگاه ویژه‌ای که دارند، ارتباطی بسیار تنگاتنگ، صمیمانه و نزدیک بین‌شان وجود دارد. آن‌ها رودربایستی، ترس و واهمه‌ای نیز از یکدیگر ندارند، از این رو، بهتر و راحت‌تر رفتار خود را نسبت به یکدیگر آشکار می‌سازند.
فردی که نسبت به همسر خود، رفتاری سالم و سازنده ندارد و رفتاری مخرب، ستیزه‌جویانه و پر از تنش و درگیری دارد، یکی از ویژگی‌های همسر ناسازگار را دارد و همسری ناسازگار به شمار می‌آید.

بیشتر بخوانید: ویژگی های همسر خوب

 

3- همسر ناسازگار، وابستگی بیش از اندازه، افراطی و نامتعادل به والدین خود دارد

ازدواج و زندگی مشترک امری است که نیاز به رفتار و شخصیتی رشد یافته و مستقل دارد. شخص متأهلی که هنوز در حد یک فرد خردسال به خانواده و والدین خویش وابسته و دلبسته است، توانایی و شرایط یک همسر کارآمد و موفق را نخواهد داشت. فرد متأهلی که هنوز والدین و خانواده‌ی او از اهمیت و اولویت بالاتری نسبت به همسرش برخوردارند. هنوز به رشد لازم جهت ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نرسیده است. چنین همسران وابسته‌ای معمولاً به دلیل وابستگی بیش از حد به خانواده خود، مشکلات بسیاری را در زندگی مشترک خویش به وجود خواهند آورد.
البته وابستگی آقایان به والدین‌شان، آسیب‌های به مراتب بیشتری به وجود خواهد آورد تا وابستگی که خانم‌ها نسبت به والدین خود دارند. این نکته در مورد تمام همسران صدق می‌کند که چنانچه پس از ازدواج، همسر اولویت و اهمیت کمتری نسبت به والدین داشته باشد، چنین همسرانی با مشکلات بسیار زیادی روبرو خواهند شد.

4- همسر ناسازگار، قادر به ایجاد مدیریتی سازنده و متعادل بین همسر و خانواده‌ی خویش نیست

یکی از ویژگی‌های یک فرد بالغ توانایی اداره و برخورد مناسب با والدین، خانواده، فامیل و همسر خویش است. به طوری که خانواده درگیری و مشکلی با همسرش پیدا نکند. البته افرادی که رفتار و شخصیت سالمی داشته باشند، معمولاً مرز و حریم میان خود و دیگران را به خوبی تشخیص می‌دهند. ولی چنانچه به این توانایی، تسلطی نداشته باشند، وظیفه‌ی همسر است که میان خانواده و همسر خود مدیریت درستی اعمال نماید تا تنش و درگیری ایجاد نشود. همسری که به چنین توانایی مجهز و مسلط نباشد، به دلیل این که ناراحتی‌ها و مشکلات بسیاری را برای همسر خود به وجود می‌آورد، همسری ناسازگار تلقی می‌گردد.

5- همسر ناسازگار، امکان برقراری ارتباط صحیح با شریک زندگی خویش را ندارد.

یکی از عمده‌ترین مشکلات میان همسران، ناتوانی در برقرار کردن ارتباط میان خودشان است. در بسیاری از مواقع همسران قادر نیستند که پیام خود را به طرف مقابل خویش انتقال دهند، یا پیامی که از سوی یک همسر ارسال می‌شود، توسط طرف مقابل یا گرفته و ادراک نمی‌شود و یا به درستی تفهیم نمی‌شود و یا به نحوی دیگر، غیر از منظور اصلی فرستنده‌ی پیام، ادراک می‌شود.
بارها دیده شده که همسران می‌گویند "ما زبان یکدیگر را نمی‌فهمیم." همسری که نمی‌تواند به درستی با شریک زندگی خود ارتباط برقرار نماید، یا رغبت چندانی به این کار ندارد، یا توانایی چنین کاری را دارد ولی از انگیزه‌ی کافی برای برقراری ارتباط برخوردار نیست و یا رغبتی از خود نشان نمی‌دهد. چنین رفتاری می‌تواند مشکلات مختلف و بسیاری را برای همسران و خانواده ایجاد نماید. به عبارت دیگر همسری که قادر به برقرار کردن ارتباط با همسر خود نباشد، به همسری ناسازگار تبدیل می‌شود.

6- همسری که اعتیاد به مواد مخدر داشته باشد، همسری ناسازگار به شمار می‌آید

اعتیاد به مواد مخدر شخص را از تعادل رفتاری، عاطفی، شخصیتی و ارتباطی خارج و منطق فرد را نیز مختل می‌نماید. فرد معتاد از همین رو، مشکلات مختلف و متعددی را برای همسر، فرزندان و سایر افرادی که به نوعی با وی در ارتباطند، به وجود می‌آورد. اعضای خانواده با اعتیاد به مواد مخدر از سوی یکی از همسران، در شرایط دشواری از بابت فشار عصبی، اضطراب و افسردگی قرار می‌گیرند.
بسیاری از مواقع همان معتاد بودن همسر، طرف مقابل را از وی گریزان، بیزار و متنفر می‌نماید. به وجود آمدن این وضعیت ارتباطی میان همسران، ارتباط سالم انسانی بین آن‌ها را زایل می‌کند و روابط آزاردهنده‌ای را به وجود می‌آورد. در مجموع، همسر معتاد به مواد مخدر، ناآرامی‌های متعددی را برای خانواده‌ی خویش ایجاد کرده و تبدیل به همسری ناسازگار می‌شود.

7- همسر ناسازگار، پرخاشگری کلامی و جسمانی نسبت به همسر خود دارد

همسرانی که به دلایل مختلف تربیتی، خانوادگی، فرهنگی و فردی، از پرخاشگری‌های کلامی و جسمانی علیه همسر استفاده می‌نمایند، جزو همسران ناسازگار محسوب می‌شوند. چنین همسرانی طبق گفته‌های خودشان، معمولاً کنترلی بر رفتار خود ندارند و با کوچک‌ترین درگیری، اقدام به فحاشی و کتک زدن همسر و اعضای خانواده می‌نمایند.
چنانچه پرخاشگری در خانواده مورد استفاده واقع شود، بیش‌ترین صدمه، به آسیب‌پذیرترین افراد، یعنی کودکان و زنان دارد خواهد شد. البته فردی که اقدام به پرخاشگری و ضرب و جرح همسر و اعضای خانواده می‌نماید، بیش‌ترین و عمده‌ترین آسیب را در درجه‌ی اول به خودش وارد می‌کند. او مقام رفیع انسانی خویش را زیر پا می‌گذارد، تا بتواند چنین رفتاری را از خود بروز دهد.
همسرانی که ارتباط آن‌ها به پرخاشگری کشیده شده باشد، در ارتباط عاطفی و به دنبال آن ارتباط جنسی نیز با مشکل مواجه خواهند شد. پرخاشگری غیر از به بن‌بست رساندن ارتباط عاطفی و جنسی، سایر راه‌های ارتباطی همسران جهت همکاری و تفاهم را نیز مسدود می‌نماید.

8- همسر ناسازگار، ستیز و درگیری بیش از اندازه‌ای با شریک زندگی خویش دارد

یکی از ویژگی‌های افراد سالم از نظر رفتاری و شخصیتی، داشتن ارتباط سالم و مسالمت‌آمیز با اجتماع، اطرافیان، همکاران، اعضای خانواده و خصوصاً همسر است. فردی که از درون آشفته، ناراحت و دارای مشکل باشد، آشفتگی‌ها، ناراحتی‌ها و مشکلات خود را به بیرون از وجود خویش نیز سرایت خواهد داد. چنین فردی در ارتباطات خود با سایرین، خصوصاً همسر دچار مشکل خواهد شد.
احتمالاً افرادی را ملاحظه کرده‌اید که اکثراً از بدی‌ها، کمبودها، نامردمی‌ها و مشکلات صحبت می‌کنند. چنین افرادی، معمولاً درونی پر از درد، رنج و آشفتگی دارند. در مجموع، صحبت افراطی از بدخویی‌های دیگران، نشانه‌ی بدخویی خود شکایت کننده است.
البته همسران سالم نیز در مواردی با یکدیگر مشکلات و درگیری‌هایی دارند، ولی این، میزان و مقدار مشکلات و درگیری است که سالم یا ناسالم بودن همسران را معین می‌نماید. مشکلات و درگیری‌های همسران سالم با یکدیگر، به مراتب کم‌تر از همسران ناسالم است.
روی هم رفته، همسر ناسازگار درگیری‌های زیاد و بیش از حدی با شریک زندگی خود دارند که این امر وضعیت زندگی آن‌ها را به شرایط فرسایشی و دشواری تبدیل می‌کند.

9- همسر ناسازگار، مسبب اصلی مشکلات خود و زندگی‌اش را، سایرین، به ویژه شریک زندگی خود می‌داند

همسر ناسازگار نگرشی صحیح و واقع‌بینانه نسبت به امور و مسائل زندگی به ویژه وضعیت خویش ندارد. او با منطق و استدلالی روان رنجورانه و غیرموجه دیگران را در ایجاد مشکلات در زندگی خود مقصر می‌داند. به دلیل ماهیت درگیری‌های بیش از اندازه‌ی موجود میان همسران، همسر ناسازگار به شیوه‌ای غیرمنطقی، همسر خود را مقصر و مسبب اصلی مشکلات تلقی می‌کند.
یکی از ویژگی‌های افراد آسیب خورده از نظر رفتاری، عاطفی و شخصیتی، شناخت و نگرش غیرواقع بینانه‌ی آن‌ها نسبت به مسائل و امور موجود در زندگی است. آن‌ها واقعیت‌های موجود در زندگی را به همان صورت که هست نمی‌بینند، بلکه آن‌ها را با شناخت‌ها و ادراک‌های نادرست خویش ارزیابی می‌نمایند. به همین دلیل نگرشی غیرواقعی و نادرست، نسبت به مسائل و امور زندگی پیدا می‌کنند.
افرادی که در زندگی مشترک با همسری ناسازگار روبرو هستند، معمولاً با چنین امری مواجه می‌شوند که همسر ناسازگار اکثراً انگشت اتهام را به سوی شریک زندگی خویش دارد و او را مسبب اصلی و گاهی تمامی مشکلات‌شان می‌داند.

10- همسر ناسازگار، در انجام وظایف خود به عنوان همسر، پدر یا مادر با کمبودها و ناتوانی‌هایی روبرو است

فردی که قادر به انجام وظایف خویش به عنوان یک همسر نباشد، یکی از ویژگی‌های همسر ناسازگار را دارد. وظایف همسر و والد در امتداد هم و به دنبال یکدیگر است. بدین صورت که چنانچه فردی نتواند نقش خود به عنوان یک زن یا شوهر را برای همسرش ایفا نماید، معمولاً در اجرای نقش والدی خود نیز دچار مشکل خواهد شد. او قادر نخواهد بود که به عنوان یک پدر یا مادر برای فرزندان خویش انجام وظیفه نماید، زیرا این دو نقش در ادامه‌ی یکدیگر هستند و ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با هم دارند.

11- همسری که اقدام به بی‌وفایی و خیانت می‌نماید، همسری ناسازگار است

یکی از ویژگی‌های همسر سالم، وفادار ماندن از لحاظ عاطفی و جنسی نسبت به همسر است. همسر سالم، شخص سومی را درگیر زندگی عاطفی و جنسی مشترک خویش نمی‌نماید. وقوع بی‌وفایی و خیانت در خانواده، بسیاری از پایه‌های اساسی زندگی مشترک را متزلزل می‌کند. همسری که اقدام به بی‌وفایی و خیانت می‌نماید، با وجود داشتن نکات بسیار و شرایط مثبت، تا مدت‌ها شرایط ناهنجار و نامتعادلی را در زندگی مشترک خویش به وجود خواهد آورد.
وقوع بی‌وفایی یا خیانت در زندگی مشترک، گاهی اوقات آسیب‌های جبران ناپذیری را به زندگی مشترک همسران وارد می‌نماید. همسری که اقدام به چنین عملی نموده، با وجود دارا بودن ویژگی‌های مثبت، تبدیل به همسری بی‌وفا و خائن پیشه و همسری ناسازگار می‌شود.

12- رفتارها و برخوردهای همسر ناسازگار با شریک زندگی‌اش، با منطق تطابق و سازگاری ندارد

فردی که با همسر ناسازگار مواجه می‌شود، به نوعی دچار ابهام و سردرگمی است. با صحبت منطقی نمی‌توان با وی به درستی ارتباط برقرار نمود و بر سر امور مورد درگیری و منازعه نیز نمی‌توان با منطق به تفاهم رسید. چنین امری برای شخصی که با بی‌منطقی همسر ناسازگار روبرو است، سردرگمی و حیرت خاصی را به همراه دارد. این افراد گاهی تصور می‌کنند که شاید خودشان اشتباه می‌کنند. بی‌منطقی همسر ناسازگار در کوتاه مدت قابل تحمل است، ولی چنانچه طی سال‌ها ادامه یابد، اثرات جبران ناپذیری را برای همسران و فرزندان آن‌ها به همراه خواهد داشت. به عبارت دیگر همسری را که نتوان با منطق با وی ارتباط برقرار نمود، همسری ناسازگار به شمار می‌آید.

13- همسر ناسازگار، رشد عاطفی لازم در حد یک همسر بالغ را ندارد.

پیش‌نیاز یک ازدواج و زندگی مشترک موفق، داشتن میزان مشخصی از رشد عاطفی و شخصیتی در هر یک از همسران است. افرادی که از لحاظ رفتاری و شخصیتی آسیب خورده اند، به دلیل اضطراب زیاد در درون، نیروی ذهنی و فکری فراوانی صرف مبارزه و کاهش اضطراب می‌نمایند. بدیهی است که عواطف چنین افرادی در حد کودکان باقی می‌ماند و رشد، بلوغ و جاافتادگی یک فرد بالغ و سالم را پیدا نمی‌کنند. به همین دلیل، همسران چنین افرادی در برخورد با آن‌ها با مشکلات مختلفی روبرو می‌شوند. این افراد ممکن است در اجتماع و در محیط کار با هیچ گونه مشکل و ناراحتی روبرو نشوند، ولی با توجه به این که ارتباط با همسر، نیازمند پختگی و جاافتادگی عاطفی خاصی است، در صورت عدم وجود چنین امری، در ارتباط با آن‌ها دچار مشکل می‌شوند.
به عبارت دیگر فردی که فاقد عواطف رشد یافته‌ای در حد یک همسر بالغ باشد، رفتار و عواطفی در حد یک فرد خام، نابالغ، رشد نکرده و کودکانه از خود نشان می‌دهد و تبدیل به همسری ناسازگار خواهد شد.

14- همسر ناسازگار، تمایلی برای برطرف کردن مشکلات خود با شریک زندگی‌اش ندارد

یکی دیگر از ویژگی‌های همسر ناسازگار عدم اعتقاد به فرهنگ مشاوره‌ی علمی است. همسر ناسازگار در ارتباط با مشکلاتی که با شریک زندگی خود دارد، فقط نظر خود را می‌پذیرد. او اعتقادی به مشورت کردن با کارشناسان و متخصصین مربوطه و مشاورین خانواده ندارد. چنین نگرشی و ویژگی از سوی همسر ناسازگار، مشکلات بسیاری را برای خود، همسر و خانواده به وجود می‌آورد.
در واقع نوعی خودمحوری بر افکار همسر ناسازگار حاکم است، به طوری که فقط افکار و باورهای خود را قبول دارد و نظر متخصصین را نمی‌پذیرد. چند دهه پیش که صحبت چندانی از روان شناسی در رسانه‌های جمعی نبود و چهره‌های شناخته شده‌ای در این زمینه در میان مردم وجود نداشت، چنین نگرشی تا حدودی متداول‌تر بود. ولی در شرایط فعلی، که خدمات مشاوره‌ی روان شناسی، جایگاه خاصی در میان مردم پیدا کرده است، هنوز هم با کمال ناباوری شاهد مواردی هستیم که افرادی نه تنها از عوام و اقشار تحصیل نکرده، بلکه حتی از میان متخصصین و تحصیل کرده‌ها، با وجود داشتن مشکلاتی با همسر، راضی به رفتن نزد مشاورین خانواده، جهت برطرف نمودن مشکلات ارتباطی و مشکلاتی که خود به تنهایی قادر به برطرف کردنش نیستند، نمی‌باشند.
واقعیت ناخوشایندی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم، آن است که رفتار و عملکرد بسیاری از تحصیل‌کرده‌ها، در بعضی زمینه‌ها تفاوت چندانی با افراد غیرتحصیل کرده و عوام ندارد. گاهی اوقات در میان افرادی که حتی دارای تحصیلات عالی دانشگاهی نیز می‌باشند، عدم دریافت کمک فکری و کارشناسانه از مشاور خانواده نیز دیده می‌شود، آن هم در شرایطی که زندگی پرمسئله و دردناکی را می‌گذرانند و خود نیز به تنهایی قادر به برطرف کردن این مشکلات نیستند.
همسر ناسازگار، غیر از همکاری نکردن با متخصصین و مشاورین خانواده، با سایر افرادی که در خانواده و فامیل، قصد کمک و یاری رساندن به آنها را دارند، نیز همراهی و مساعدت لازم را نمی‌نماید. فقط بعضی مواقع خاص، با افرادی که او را تائید نمایند و قبولش داشته باشند، حاضر به همکاری خواهد بود.
همسری که حتی چند مورد از ویژگی‌هایی را که خاطرنشان شد، داشته باشد، در زمره‌ی همسران ناسازگار به شمار می‌رود. البته موارد و ویژگی‌های یاد شده، چنانچه گذرا و کوتاه مدت باشد و پس از مدتی برطرف شود و مشکل چندانی ایجاد نکند، امر موردداری نیست. ولی چنانچه ویژگی‌های فوق ثبات و تداوم داشته باشد، می‌تواند برای همسر، خانواده و سایرین مشکلات عمده‌ای ایجاد نماید.
نکته‌ی بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که حتی سالم‌ترین و موفق‌ترین همسران نیز ممکن است در دوره‌ای مبتلا به چنین ویژگی‌هایی بشوند، ولی چنانچه رفتارهای یاد شده، مدت‌ها تداوم یابد و باعث آزار، اذیت و ناراحتی همسر و اعضای خانواده شود، دیگر آن فرد همسری سالم و سازگار تلقی نمی‌شود، بلکه همسری ناسالم و ناسازگار است.
منبع مقاله :
سعید کاوه، (1386) روانشناسی همسر ناسازگار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط