اعتکاف یعنی اعتراف!
« اعتکاف، عبارت است از ماندن در مسجد و درنگ در آن به قصد اینکه با آن، بندگی خدا نماید و لازم نیست عبادت دیگری غیر از ماندن در مسجد به آن ضمیمه شود، اگرچه احتیاط مستحب است. اعتکاف ذاتاً و در اصل شرع اسلام، مستحب است و گاهی با انجام دادن آن به سبب نذر یا عهد یا اجاره و مانند آنها واجب میشود.»(3)
دربارهی فلسفهی اعتکاف، سخنان بسیاری شنیدهایم؛ احادیث بسیاری نیز فضیلت این عمل مقدّس را میرساند؛ چنان که اَنَس نقل میکند:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در زمانی که مقیم بود، دههی آخر ماه رمضان را اعتکاف میکرد و هرگاه به مسافرت میرفت، سال بعد بیست روز معتکف میشد».(4)
اما شاید این پرسش به ذهن خطور کند که ایا اصل عزلت و گوشهگیری پسندیده است یا نه؟ اگر این عمل پسندیده است، ایا باعث جدایی فرد از جامعه نمیشود؟ ایا این عمل، همان عزلت و گوشهگیری صوفیانه یا رهبانیت مسیحی است؟
پاسخ به این پرسشها مجال گستردهای را طلب میکند؛ در این مختصر میکوشیم تفاوت اعتکاف که سنّتی نبوی است، با رهبانیت و عزلتِ صوفیانه و ... را بیان کنیم:
میمون بن مهران میگوید: در خدمت حسن بن علی علیهالسلام نشسته بودم که مردی آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! فلانی از من مبلغی پول طلبکار است و میخواهد مرا حبس کند. امام فرمود: به خدا من پولی ندارم که بدهکاری تو را بپردازم. پس با آن مرد سخن گفت. میمون میگوید: امام کفشهای خود را پوشید. من عرض کردم: ای پسر رسول خدا، فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید؟ حضرت فرمود: فراموش نکردهام، اما از پدرم شنیدم که از قول جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هرکه در راه برآوردن نیاز برادران مسلمان خود بکوشد، چنان است که نه هزار سال، روزهدار و شبزندهدار، خدا را عبادت کرده باشد.(5)
آنچه از این روایت برمیاید این است که مؤمنان در عین اهتمام به اعتکاف، نباید از تلاشهای اجتماعی و کوشش برای برآوردن نیازهای همگان دریغ ورزند. پس دین اسلام، دین تلاش اجتماعی و کوشش فردی است.
آری، اعتکاف سنت حسنهای است که فرد را از غفلت خارج میسازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدیتر مینماید و شخص درصدد جبران گذشته براید. اعتکاف، فرصت خوبی برای اعتراف است. چنان که نظامی گنجهای گفته است:
زین دامگه، اعتکاف بگشای
بر عجز خود اعتراف بنمای
دربارهی فلسفهی اعتکاف، سخنان بسیاری شنیدهایم؛ احادیث بسیاری نیز فضیلت این عمل مقدّس را میرساند؛ چنان که اَنَس نقل میکند:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در زمانی که مقیم بود، دههی آخر ماه رمضان را اعتکاف میکرد و هرگاه به مسافرت میرفت، سال بعد بیست روز معتکف میشد».(4)
اما شاید این پرسش به ذهن خطور کند که ایا اصل عزلت و گوشهگیری پسندیده است یا نه؟ اگر این عمل پسندیده است، ایا باعث جدایی فرد از جامعه نمیشود؟ ایا این عمل، همان عزلت و گوشهگیری صوفیانه یا رهبانیت مسیحی است؟
پاسخ به این پرسشها مجال گستردهای را طلب میکند؛ در این مختصر میکوشیم تفاوت اعتکاف که سنّتی نبوی است، با رهبانیت و عزلتِ صوفیانه و ... را بیان کنیم:
اعتکاف؛ عمل پسندیده، اما موقت
میمون بن مهران میگوید: در خدمت حسن بن علی علیهالسلام نشسته بودم که مردی آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! فلانی از من مبلغی پول طلبکار است و میخواهد مرا حبس کند. امام فرمود: به خدا من پولی ندارم که بدهکاری تو را بپردازم. پس با آن مرد سخن گفت. میمون میگوید: امام کفشهای خود را پوشید. من عرض کردم: ای پسر رسول خدا، فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید؟ حضرت فرمود: فراموش نکردهام، اما از پدرم شنیدم که از قول جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هرکه در راه برآوردن نیاز برادران مسلمان خود بکوشد، چنان است که نه هزار سال، روزهدار و شبزندهدار، خدا را عبادت کرده باشد.(5)
آنچه از این روایت برمیاید این است که مؤمنان در عین اهتمام به اعتکاف، نباید از تلاشهای اجتماعی و کوشش برای برآوردن نیازهای همگان دریغ ورزند. پس دین اسلام، دین تلاش اجتماعی و کوشش فردی است.
اعتکاف، خاستگاه شرعی دارد نه سلیقهای
اعتکاف؛ متفاوت با عزلتهای صوفیانه
اعتکاف و توجه به جایگاه محوری مسجد
اعتکاف؛ فرصتی برای تفکر
آری، اعتکاف سنت حسنهای است که فرد را از غفلت خارج میسازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدیتر مینماید و شخص درصدد جبران گذشته براید. اعتکاف، فرصت خوبی برای اعتراف است. چنان که نظامی گنجهای گفته است:
زین دامگه، اعتکاف بگشای
بر عجز خود اعتراف بنمای
پینوشت:
1. مجمعالبحرین، ص 229؛ مفردات راغب، ص 579.
2. لغتنامهی دهخدا، ص 2945.
3. امامخمینی، تحریرالوسیله، ج 1، ص 554.
4. کنزالعمّال، 18091.
5. من لایحضر الفقیه، ج 2، ص 189.
برگرفته از : خیمه :: مرداد 1385، شماره 24
منبع : http://www.hawzah.net
/خ