جایگاه علم و عقل در اثبات حجیت و براهین دینی
چکیده
علم دارای تعریفهای متعددی است که عمدتا چهار تعریف را عنوان کرده اند: علم به معنای اعم، یعنی مطلق آگاهی فهم؛ علم به معنای عام، «باور صادق موجه» است؛ علم به معنای خاص، مجموعه مسائلی است که گرد یک محور خاص دور میزند؛ علم به معنای اخص، رشته علمیای است که روش تحقیق آن تجربی باشد که اصطلاح «Science» در زبان انگلیسی به این معنا اشاره دارد. آنچه معمولا در مباحث راجع به علم و دین اراده میشود، معنی چهارم علم است.
تعداد کلمات 962/ تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
علم دارای تعریفهای متعددی است که عمدتا چهار تعریف را عنوان کرده اند: علم به معنای اعم، یعنی مطلق آگاهی فهم؛ علم به معنای عام، «باور صادق موجه» است؛ علم به معنای خاص، مجموعه مسائلی است که گرد یک محور خاص دور میزند؛ علم به معنای اخص، رشته علمیای است که روش تحقیق آن تجربی باشد که اصطلاح «Science» در زبان انگلیسی به این معنا اشاره دارد. آنچه معمولا در مباحث راجع به علم و دین اراده میشود، معنی چهارم علم است.
تعداد کلمات 962/ تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
یکی از مباحث مقدماتی علم دینی، چیستی علم و چیستی دین است. در اینجا به تبیین و چیستی علم و به تبع آن عقل اشاره خواهد شد.
چیستی علم و اقسام آن
علم دارای تعریفهای متعددی است که عمدتا چهار تعریف را عنوان کرده اند:
1. علم به معنای اعم، یعنی مطلق آگاهی فهم که شامل معرفت حضوری و معرفت حصولی تصور و تصدیق، معرفت جزئی و معرفت کلی، معرفت ناظر به واقع و معرفت اعتباری میشود.
۲. علم به معنای عام، «باور صادق موجه» است. این تعریف از علم، اولا به تصدیقات و گزارهها اختصاص دارد، تصورات را شامل نمیشود و ثانیا در خصوص معرفت ناظر به واقع کاربرد دارد و معرفت اعتباری را شامل نمیگردد.
٣. علم به معنای خاص، مجموعه مسائلی است که گرد یک محور خاص دور میزند. در زبان انگلیسی برای دلالت بر این معنا، اصطلاح «discipline» به کار میرود که گاهی آن را رشته علمی یا منظومه معرفتی ترجمه میکنند.
۴. علم به معنای اخص، رشته علمیای است که روش تحقیق آن تجربی باشد که اصطلاح «Science» در زبان انگلیسی به این معنا اشاره دارد. آنچه معمولا در مباحث راجع به علم و دین اراده میشود، معنی چهارم علم است.[1]
آیتالله جوادی آملی در مبحث علم دینی، مقصود از علم را صرفا علوم تجربی نمیداند، بلکه علم را به معنای اعم، شامل تمامیعلوم میداند: «از نگرش کنونی به مسأله شاخههای مختلف معرفت که محصول کاریاست گونههای چهارگانه عقل تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب هستند، درصورتیکه یقینآور یا موجب طمانینه گردند، علم به شمار آمده و در کنار نقل، منزلت ویژهای در ساحت دینشناسی حائز میشوند»[2]. صاحب اندیشه معتقد است: سرچشمه علوم مختلف عقل است و عنوان عقل همه این علوم متفاوت را فرا میگیرد: «علم تجربی، ریاضیات، علوم فلسفی، کلامی و عرفانی همگی با عقل تأمین میشوند و عنوان عقل همه این علوم متفاوت را فرا میگیرد».[3]
برایناساس، شناخت علم و رابطه آن با دین متوقف بر شناخت عقل است. در نتیجه با بررسی و تحلیل چیستی عقل و جایگاه آن در هندسه معرفت دینی، میتوان به شناخت علم و نوع رابطه آن با دین دست یافت. «براینپایه، بررسی نسبت عقل و دین به حل تعارض موهوم علم و دین مدد میرساند».[4]
1. علم به معنای اعم، یعنی مطلق آگاهی فهم که شامل معرفت حضوری و معرفت حصولی تصور و تصدیق، معرفت جزئی و معرفت کلی، معرفت ناظر به واقع و معرفت اعتباری میشود.
۲. علم به معنای عام، «باور صادق موجه» است. این تعریف از علم، اولا به تصدیقات و گزارهها اختصاص دارد، تصورات را شامل نمیشود و ثانیا در خصوص معرفت ناظر به واقع کاربرد دارد و معرفت اعتباری را شامل نمیگردد.
٣. علم به معنای خاص، مجموعه مسائلی است که گرد یک محور خاص دور میزند. در زبان انگلیسی برای دلالت بر این معنا، اصطلاح «discipline» به کار میرود که گاهی آن را رشته علمی یا منظومه معرفتی ترجمه میکنند.
۴. علم به معنای اخص، رشته علمیای است که روش تحقیق آن تجربی باشد که اصطلاح «Science» در زبان انگلیسی به این معنا اشاره دارد. آنچه معمولا در مباحث راجع به علم و دین اراده میشود، معنی چهارم علم است.[1]
آیتالله جوادی آملی در مبحث علم دینی، مقصود از علم را صرفا علوم تجربی نمیداند، بلکه علم را به معنای اعم، شامل تمامیعلوم میداند: «از نگرش کنونی به مسأله شاخههای مختلف معرفت که محصول کاریاست گونههای چهارگانه عقل تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب هستند، درصورتیکه یقینآور یا موجب طمانینه گردند، علم به شمار آمده و در کنار نقل، منزلت ویژهای در ساحت دینشناسی حائز میشوند»[2]. صاحب اندیشه معتقد است: سرچشمه علوم مختلف عقل است و عنوان عقل همه این علوم متفاوت را فرا میگیرد: «علم تجربی، ریاضیات، علوم فلسفی، کلامی و عرفانی همگی با عقل تأمین میشوند و عنوان عقل همه این علوم متفاوت را فرا میگیرد».[3]
برایناساس، شناخت علم و رابطه آن با دین متوقف بر شناخت عقل است. در نتیجه با بررسی و تحلیل چیستی عقل و جایگاه آن در هندسه معرفت دینی، میتوان به شناخت علم و نوع رابطه آن با دین دست یافت. «براینپایه، بررسی نسبت عقل و دین به حل تعارض موهوم علم و دین مدد میرساند».[4]
جایگاه عقل در متون دینی
یکی از منابع مهم معرفت دینی، عقل است که در سایه آن بسیاری از معارف دینی استخراج میشود. قرآن کریم در بیش از «سیصد آیه» جامعه اسلامی را به تفکر و تعقل فرا میخواند. همچنین در روایات، عقل بهعنوان حجت خداوند بر بندگان معرفی شده است. امام کاظم(ع) میفرماید: «ان لله على الناس حجتین حجة ظاهرة و حجة باطنه فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول»: خداوند بر مردم دو حجت دارد؛ حجت عیانی و حجت باطنی. حجت ظاهری، رسولان و اماماناند و حجت باطنی عقل است»[5]. خصوصیت حجت باطنی در این است که در صورت اقامه دلیل و اتمام حجت، مخالفت با آن عقاب الهی را درپی دارد.
بیشتر بخوانید: عقل در ساحت دین
چیستی عقل
عقل در علوم مختلف، کاربریهای متفاوتی دارد. جایگاه عقل نیز در فقه و اصول با منزلت عقل در علوم محض و تجربی متفاوت است. واژه عقل همانند حق و باطل، دارای مصادیق متعددی است و از یک نگاه به چهار بخش تقسیم میشود:
- عقل تجربی که در علوم تجربی و انسانی کاربرد دارد.
- عقل نیمه تجریدی که در علوم ریاضیات کاربرد دارد.
- عقل تجریدی که در فلسفه به کار میرود.
-عقل ناب که در عرفان نظری به کار میآید.
باتوجه به پراکندگی مصادیق عقل نمیتوان وجه جامع و معنای واحدی به صورت مشترک معنوی برای آن ترسیم کرد؛ لذا بزرگان حکمت و معرفت، استعمال عقل در موارد گوناگون را از باب اشتراک لفظی دانستهاند: «موارد اطلاق عقل به قدری پراکنده و جدای از هماند که گویا هیچ وجه جامعی میان آنها نیست».[6] آیتالله جوادی آملی در مبحث علم دینی، مراد از عقل را صرفأ عقل در فلسفه یا عقل تجربی و ... نمیداند، بلکه شامل تمامیکاربریهای عقل میداند: «مقصود از عقل در این سلسله مباحث خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه و کلام براهین خود را نشان میدهد، نیست؛ بلکه گستره آن عقل تجربی را که در علوم تجربی و انسانی ظهور مییابد، «عقل نیمه تجریدی» را که عهدهدار ریاضیات است و «عقل ناب» را که از عهده عرفان نظری برمیآید نیز در برمیگیرد».[7] منظورمان از علم، همه علوم، اعم از علوم تجربی و انسانی است تا روشن شود نه تنها علوم تجربی با دین مخالف نیست، علوم انسانی نظیر فلسفه و عرفان هم با دین مخالف نیست؛ چهاینکه دین هم با آنها هماهنگ است.
آنچه مهم است، نتیجه رهاورد عقل در علوم است؛ چنانچه رهاورد عقل در علوم مختلف اعم از تجربی، ریاضی و مانند آنها دارای شرایط مورد قبول دین باشد، به طور قطع در مجموعه معرفت دینی منزلت و جایگاه خواهد داشت و ضلعی از اجزای معرفت دینی به حساب میآید.
- عقل تجربی که در علوم تجربی و انسانی کاربرد دارد.
- عقل نیمه تجریدی که در علوم ریاضیات کاربرد دارد.
- عقل تجریدی که در فلسفه به کار میرود.
-عقل ناب که در عرفان نظری به کار میآید.
باتوجه به پراکندگی مصادیق عقل نمیتوان وجه جامع و معنای واحدی به صورت مشترک معنوی برای آن ترسیم کرد؛ لذا بزرگان حکمت و معرفت، استعمال عقل در موارد گوناگون را از باب اشتراک لفظی دانستهاند: «موارد اطلاق عقل به قدری پراکنده و جدای از هماند که گویا هیچ وجه جامعی میان آنها نیست».[6] آیتالله جوادی آملی در مبحث علم دینی، مراد از عقل را صرفأ عقل در فلسفه یا عقل تجربی و ... نمیداند، بلکه شامل تمامیکاربریهای عقل میداند: «مقصود از عقل در این سلسله مباحث خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه و کلام براهین خود را نشان میدهد، نیست؛ بلکه گستره آن عقل تجربی را که در علوم تجربی و انسانی ظهور مییابد، «عقل نیمه تجریدی» را که عهدهدار ریاضیات است و «عقل ناب» را که از عهده عرفان نظری برمیآید نیز در برمیگیرد».[7] منظورمان از علم، همه علوم، اعم از علوم تجربی و انسانی است تا روشن شود نه تنها علوم تجربی با دین مخالف نیست، علوم انسانی نظیر فلسفه و عرفان هم با دین مخالف نیست؛ چهاینکه دین هم با آنها هماهنگ است.
آنچه مهم است، نتیجه رهاورد عقل در علوم است؛ چنانچه رهاورد عقل در علوم مختلف اعم از تجربی، ریاضی و مانند آنها دارای شرایط مورد قبول دین باشد، به طور قطع در مجموعه معرفت دینی منزلت و جایگاه خواهد داشت و ضلعی از اجزای معرفت دینی به حساب میآید.
نمایش پی نوشت ها:
[1] حسین پستان (نجفی) و همکاران؛ گامیبه سوی علم دینی (۱)؛ ص ۳۳.
[2] عبد الله جوادی آملی؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی؛ ص ۲۸.
[3] همان، ص ۱۴.
[4] همان.
[5] شیخ کلینی؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۵.
[6] عبدالله جوادی آملی؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دی؛ ص ۳۰.
[7] همان، ص ۲۵.