اخلاق نیک امام کاظم علیه‌السلام و نتیجه‌ی آن

در مدینه شخصی از بستگان عمر بن خطاب با امام صادق (علیه‌السلام) دشمنی می کرد و به طور مکرر با کمال گستاخی از آن حضرت و خاندان رسالت بدگویی می کرد. چند نفر از یاران امام کاظم (علیه‌السلام) به آن حضرت عرض کردند
يکشنبه، 28 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
اخلاق نیک امام کاظم علیه‌السلام و نتیجه‌ی آن
اخلاق نیک امام کاظم علیه السلام و نتیجه ی آن
 
 

 
در مدینه شخصی از بستگان عمر بن خطاب با امام صادق (علیه‌السلام) دشمنی می کرد و به طور مکرر با کمال گستاخی از آن حضرت و خاندان رسالت بدگویی می کرد. چند نفر از یاران امام کاظم (علیه‌السلام) به آن حضرت عرض کردند: به ما اجازه بده تا این مرد تبه کار را از بین ببریم.
امام کاظم (علیه‌السلام) آن ها را به شدت از این کار برحذر داشت و سپس فرمود: او اکنون کجاست؟ گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام بر مرکب خود سوار شد و به سراغ او رفت. وقتی به مزرعه اش رسید، او با ناراحتی فریاد زد: آهای! کشت و کار ما را پا مال نکن.
امام کاظم (علیه‌السلام) هم چنان به طرف او رفت و وقتی به او رسید، فرمود: خسته نباشی، سپس با چهره ای خندان احوال او را پرسید و فرمود: تا کنون چقدر در این مزرعه خرج کرده ای؟
او گفت: صد دینار.
امام کاظم (علیه‌السلام): امیدواری چقدر محصول برداری؟
او گفت: علم غیب ندارم.
امام کاظم (علیه‌السلام): من می گویم چقدر امید داری برداشت کنی؟
او گفت: امیدوارم دویست دینار برداشت کنم.
امام کاظم (علیه‌السلام) کیسه ای را که محتوی سیصد دینار بود به او داد و فرمود: این کیسه را بگیر، خداوند آن چه را که امید برداشت داری به تو بدهد.
آن شخص گستاخ، در برابر حسن اخلاق امام کاظم (علیه‌السلام) آن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که همان لحظه عذرخواهی کرد و ملتمسانه از امام خواست که او را ببخشد. امام کاظم (علیه‌السلام) در حالی که با لب خند خود نشان می داد او را بخشیده از آن جا گذشت.
چند روزی نگذشت که اصحاب امام کاظم(علیه‌السلام) دیدند آن مرد در مسجد به محضر امام آمد، با کمال خوش رویی به امام نگریست و گفت: خداوند آگاه تر است که رسالتش را در وجود چه کسی قرار دهد؟
یاران امام دیدند برخورد آن مرد گستاخ و خشن، به طور کامل عوض شده، بار دیگر امام را ستود و سؤالاتی کرد و امام پاسخ او را داد و او رفت.
امام کاظم(علیه‌السلام) هنگام بازگشت به خانه به اصحاب فرمود: این همان شخص بود که شما از من اجازه می خواستید تا او را بکشید، اینک می پرسم کدام یک از این دو راه بهتر بود؟ آن چه شما می خواستید یا آن چه من انجام دادم؟ من با دادن اندکی پول کارش را سامان دادم و روانش را اصلاح نمودم.(1)

پی نوشت :

1- محمد محمدی اشتهاردی، پرتوی از زندگی چهارده معصوم، نگاهی بر زندگی امام کاظم (علیه‌السلام)، ص 130-129.

منبع:مجله ی معارف اسلامی 71



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط