اندیشه‌های فقهی سياسی شیخ مفید

در حدود هزار و صد سال پيش در خانه‌اي ساده، ولي سرشار از علم و نور، کودکي پاي به عرصه گيتي گذاشت كه بعدها از مفاخر بزرگ شيعه و از نوادر علم كلام و فقه شد. شيخ مفيد، از متکلمان و فقيهان برجسته شيعه در سده‌هاي سوم و چهارم هجري قمري و از بزرگ ترين مؤسسين مراحل تكامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبيين و عصر محدثان به شمار مي‌رود که در اين نوشتار، به بازخواني اساسي ترين‌انديشه‌هاي فقهي سياسي اش مي‌پردازيم.
پنجشنبه، 1 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه‌های فقهی سياسی شیخ مفید
اندیشه‌های فقهی سياسی شیخ مفید
اندیشه‌های فقهی سياسی شیخ مفید

نويسنده: سيدجواد ميرخليلي



اشاره:

در حدود هزار و صد سال پيش در خانه‌اي ساده، ولي سرشار از علم و نور، کودکي پاي به عرصه گيتي گذاشت كه بعدها از مفاخر بزرگ شيعه و از نوادر علم كلام و فقه شد. شيخ مفيد، از متکلمان و فقيهان برجسته شيعه در سده‌هاي سوم و چهارم هجري قمري و از بزرگ ترين مؤسسين مراحل تكامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبيين و عصر محدثان به شمار مي‌رود که در اين نوشتار، به بازخواني اساسي ترين‌انديشه‌هاي فقهي سياسي اش مي‌پردازيم.
ابوعبدالله محمد بن النعمان العکبري البغدادي، ملقب به شيخ مفيد(ره) که از جمله بزرگ ترين مفاخر شيعه به شمار مي‌رود، نخستين فقيه پس از عصر غيبت محسوب مي‌شود که در سال 336 يا 338 هجري قمري، ديده به جهان گشود. تولد او را 7 يا 9 سال بعد از غيبت کبري مي‌دانند که در سال 329 ه.ق واقع شده است. محل تولد او در ناحيه جيل در ده فرسنگي بغداد بود. وي بعدها به همراه پدرش كه ملقب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادان زمانه خويش که تا 59 نفر را هم در مقدمه چاپ جديد بحارالانوار نقل کرده‌اند، به تحصيل پرداخت. از مشهورترين اساتيد وي مي‌توان به ابوالقاسم، جعفر بن محمد بن قولويه قمي، شيخ صدوق، محمد بن جنيد اسكافي،‌ ابو علي صولي و ابوغالب رازي اشاره كرد. شاگردان بسياري نيز در مکتب شيخ مفيد تربيت يافتند که مي‌توان از جمله آنها به شيخ طوسي، سيد مرتضي، برادر نابغه اش سيد رضي، ابوالعباس نجاشي، ابوالفتح كراجكي، دامادش ابويَعْلي محمد بن حسن بن حمزه جعفري، سالار بن عبد العزيز ديلمي معروف به سَلاّر و جعفربن محمد دوريستي اشاره کرد كه همگي از مفاخر علماي شيعه و اساتيد علوم و فنون اسلامي به شمار رفته‌اند.
شيخ مفيد در شب جمعه 3 رمضان سال 413 ه.ق در بغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده از دنيا رفت و مورد تـجـلـيـل و احترام فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبير شاگرد بزرگوارش، شيخ طوسى- که خود در صحنه، حاضر بوده است- روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـريستن بر او، بي نظير بوده است. هشتاد هزار تن از شيعيان، او را تشييع کردند و سيد مرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد(علیه السّلام) و در پائين پاى آن حضرت و نزديک قبر استادش، جعفر بن محمد قولويه قمي به خاک سپرده شد.
نقل مي‌کنند که سخنوران غير شيعه که از تأثير سخن شيخ و استحکام منطق او در دعوت به مذهب تشيع به تنگ آمده بودند با درگذشت وي آسوده شدند. شيخ مفيد، داراي آثار و تأليفات ارزش مندي است که حتي به نقل از شاگردش، شيخ طوسي، تعداد آثار وي تا دويست کتاب کوچک و بزرگ است که اين کتاب‌ها از جمله آنهاست: «ارکان في دعائم الدين»، «العيون و المحاسن»، «اصول الفقه»، «الکلام في وجوه اعجاز القرآن»، «تاريخ الشريعه». بسياري از اين تأليفات در رد مذاهب ديگر و بسياري در باب عقايد مخصوص شيعه و احکام فقهي است. رساله «المقنعه» نيز- که متن فقهي جامع و محکمي است- از آثار اوست که توسط شيخ طوسي، شرح گرديد و به صورت «التهذيب»، يکي از کتب اربعه حديث، در آمد.
شيخ طوسي در كتاب فهرست، بيست كتاب او را نام مي‌برد و مي‌نويسد: " از جمله كتاب‌هاي او كتاب مقنعه در فقه، كتاب اركان نيز در فقه، رساله‌اي در فقه كه براي فرزندش نوشته و كامل نيست، كتاب ارشاد، كتاب ايضاح در امامت، كتاب افصاح، كتاب نقض بر ابن عباد در امامت، كتاب نقض بر علي بن عيسي (رماني) در امامت، كتاب نقض بر ابن قتيبه در حكايت و محكي، كتاب احكام اهل جمل، كتاب منير در امامت، مسائل صاغانيه، مسائل جرجانيه، مسائل دينوريه، مسائل مازندرانيه، مسائل منثوره (پراكنده) قريب يك صد مسئله است، كتاب فصول از عيون و محاسن، كتاب احكام متعه و غير اينها كه در فهرست كتب وي ثبت است. و نيز كتاب مسئله كافيه در ابطال توبه خاطئه، كتاب النصره لسيد العتره في احكام البغاه عليه بالبصره. ما تمام اين كتاب‌ها را از وي استماع نموديم. بعضي را با قرائت بر وي و برخي را كه بارها بر او مي‌خواندند و او مي‌شنيد، شنيده ايم.
نجاشي، يکي ديگر از شاگردان شيخ مفيد، 175 کتاب از وي نام مي‌برد. ابن شهر آشوب مازندراني نيز 52 كتاب او را نام مي‌برد. علامه مجلسي هم در مقدمه بحارالانوار چند كتاب ديگر را به آنها اضافه مي‌کند. از آثار ارزش مند وي مي‌توان كتاب الامالى را نام برد. اين كتاب، مهم ترين کتاب حديثى بر جاى مانده از ايشان به شمار مى رود که شامل 387 حديث از پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه معصومين (علیهم السلام) در مباحث مختلف است. شيوه روايت در آن، به گونه املاء مي‌باشد؛ بدين صورت كه روايات، آرام آرام و به تدريج خوانده مى شده و همه شنوندگان و يا برخى از آنان، مطالب را يادداشت مى نموده‌اند. املاء در آن دوره يکي از راه‌هاي انتقال حديث و دانش بوده است. املاء كنندگان غالباً از بزرگان بوده‌اند. در کتاب لغتنامه دهخدا به برخي از آثار ديگر وي هم اشاره شده است که به تفکيک مي‌توان آنها را اين گونه فهرست بندي کرد که عبارتند از:
1. علم، کلام و عقايد: «اوائل المقالات»، «شرح عقايد صدوق»، «اجوبه المسائل السرويه» و «نکت الاعتقاديه»؛
2. فقه: «المقنعه»، «الاعلام»، «المسائل الصاغانيه»، «جوابات اهل الموصل في العدد الرويه» و «جواب اهل الرقه في الاهله و العدد»؛
3. اخلاق اسلامي: «امالي» شيخ، در رابطه با اخلاق اسلامي و فضائل انسان است؛
4. حديث؛
5. امامت و فلسفه سياسي در اسلام: «الافصاح في الامامه»، «ارشاد»، «جمل»، «امالي»، «الفصول المختاره»، «تفصيل امير المومنين علي ساير الصحابه» از آثار وي در اين زمينه مي‌باشد. حدود بيست اثر ژرف از آثار شيخ مفيد درباره «امامت و رهبري» است؛
6. غيبت امام دوازدهم: بخشي از «ارشاد» کتاب «الفصول العشره في الغيبه»، و «الجوابات في الخروج المهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) » به همراه پنج اثر ديگر از ايشان در رابطه با امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
شيخ مفيد، فقيه و متکلم شيعي- که در سن بيست سالگي به اجتهاد رسيد، بيشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامي شيعه در زمان او به اوج خود رسيد- در مناظرات ديني داراي مهارت خاصي بود و مناظراتش با قاضي عبدالجبار (رئيس فرقه متعزله بغداد) و قاضي ابوبکر باقلاني رئيس اشاعره از مناظره‌هاي مشهور و معروف وي به شمار مي‌رود. نقل مي‌کنند که لقب «مفيد» را علي بن عيسي معتزلي در عهد جواني، در نتيجه مباحثه با وي به او داد. اما ابن کثير مي‌نويسد: بسياري از دانشمندان فرقه‌هاي مختلف در مجلس او حاضر مي‌شدند. شمع وجود شيخ مفيد از جهات مختلف سودمند بود و حضرت بقيه الله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) او را ملقب به «مفيد» گردانيد و حقاً او براي شيعيان و ديگران مفيد بود؛ چرا که مفيد، يعني سودمند براي امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آموزنده و فايده رسان براي ديگران تا جايي که نام اين فقيه بزرگ و نابغه اسلامي، سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر و‌اندلس به سويش مکاتبه مي‌کردند و از وجودش بهره مي‌بردند و مشکلاتشان به واسطه ايشان حل مي‌شد. به طوري که صاحب کتاب روضات الجنات مي‌نويسد:
پس از مفيد، کسي به نام (مفيد) شهرت نيافته است و بايد گفت لقب مفيد، ويژه اوست. ابن شهر آشوب هم در کتاب معالم العلماء نقل مي‌کند که لقب مفيد را امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به ايشان داده است. يکي از ويژگي‌هاي برجسته شيخ مفيد، اين است که وي از جمله علمايي بود كه مورد توجه و عنايات خاص امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شده است؛ به گونه‌اي که شيخ مفيد داراي توقيعاتي(توقيع: نامه‌اي که به خط و مهر مبارک امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تأييد شده است) از جانب امام زمان بوده است، و اين مهم از دو نامه ايي كه حضرت براي او نگاشتند، برداشت مي‌شود. حضرت در اولين نامه‌اي كه در اواخر ماه صفر 410 هجري قمري براي شيخ مفيد نوشتند، شيخ را اين گونه مورد خطاب قرار دادند: «به برادر استوار و درست كردار و دوست رشيد، شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان كه خداوند، عزت و احترامش را مستدام دارد. از طرف كسي كه خزانه عهد و پيماني است كه خداوند از بندگان گرفته است».
حضرت در ادامه، متن نامه را اين گونه آغاز كرده‌اند: بسم الله الرحمن الرحيم و اما بعد، سلام بر تو‌اي دوست با اخلاص در دين، و‌اي كه در اعتقاد به ما از روي علم و يقين، امتيازاتي داري و .... حضرت، نامه ديگري هم در 22 ذيحجه سال 412 ه.ق براي شيخ مفيد نوشتند و او را اين گونه مورد خطاب قرار دادند: «از طرف بنده خدا كه حافظ و نگاهبان را ، خداست براي كسي كه حق به او الهام شده و راهنماي حق است. بسم الله الرحمن الرحيم، سلام بر تو‌اي ياري دهنده حق و‌اي دعوت كننده خلق به سوي حق با كلمات راستين....( کلمه الامام المهدي، علامه شيرازي).
اگر بخواهيم تصويري از زمانه شيخ مفيد(ره) به دست دهيم بايد بگوييم که در عصر وي، آل بويه بر بغداد حاكم شدند كه حامي تشيع بودند؛ در نتيجه، زمينه بيان عقايد و نشر‌انديشه‌هاي شيعي به وجود آمد. شيخ مفيد از اين محيط آزاد در زمانه خويش استفاده کرد و در مسجد معروف براثا در بغداد به تدريس، وعظ و جدل با معارضان پرداخت و موفق شد تا تشيع و فرق آن را با هم متحد كند. وي فرقه‌هاي مختلف اسلامي را تشويق نمود كه اختلافات جزئي را كنار نهاده و در اصول متحد شوند. زماني اهميت اقدامات ايشان بر ما بيشتر آشکار مي‌شود که بدانيم در زمان پيش از شيخ مفيد(ره)، شيعيان موقعيت مناسبي نداشتند؛ يعني از زمان درگذشت پيغمبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سّلم) تا حدود سال 300 هجري، شيعيان دچار وضع ناگوار و موقعيت تأثرآوري بودند؛ چرا که شيعيان از روز نخست در اقليت بوده‌اند. در دولت بني اميه و بني عباس نيز سعي مي‌شد كه از نفوذ امامان جلوگيري به عمل آيد و رابطه آنها با شيعيان قطع شود. به همين دليل در سراسر ممالك اسلامي- از آفريقا و اسپانياي آن روز تا مصر و روم شرقي و سرحد چين كه همه در زير نگين خلفاي اموي و عباسي قرار داشت- شيعه در محدوديت به سر مي‌برد و تقريباً از هرگونه آزادي عمل، عقيده و ابراز وجود محروم بود. اما قرون سوم و چهارم ه.ق به سبب شرايط خاص سياسى و فرهنگى حاكم بر جهان اسلام، نقطه عطفى در حوزه دانش سياسى مسلمانان محسوب مى‏گردد. در اين دوره، شيعيان به سبب فضاى باز سياسى و فرهنگى ناشى از ضعف عباسيان و نفوذ اميران آل بويه در بغداد، براى اولين بار به عرصه رقابت فكرى و عقيدتى آزاد با ديگر فرقه‏هاى اسلامى وارد شدند و با جمع‏آورى احاديث و تحليل‏هاى شيعى از تاريخ سياسى اسلام و بازبينى‌انديشه‏هاى فقهى و كلامى، به نضج و گسترش دانش سياسى شيعه پرداختند(خالقي، نظام سياسي شيعه). حال به برخي از مهم ترين‌انديشه‌هاي فقهي سياسي وي به طور اجمال نگاهي مي‌افکنيم.
1. ولايت فقيه؛ شيخ مفيد در کتاب گرانبهاي المقنعه، ص 810 مي‌نويسد:" اقامه حدود(احکام حکومتي اسلام) به دست سلطان اسلام است که از طرف خداوند متعال، منصوب شده باشد و منظور از سلاطين اسلام، ائمه هدي از آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و کساني که به عنوان حاکم و امير از جانب ايشان منصوب گرديده‌اند، مي‌باشند و همانا عهده داري سلطنت اسلام از طرف ائمه به فقهاي شيعه تفويض شده تا در صورت امکان، مسئوليت آن را بر عهده گيرند و ...." چنان که از اين فراز از بيان شيخ مفيد برداشت مي‌شود، وي ولايت فقيه را در رديف ولايت سلطان عادل (امام) دانسته و در دايره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است‏. از اين رو زمانى كه از سلطان اسلام و گستره مسئوليت‏ها و اختيارات او سخن مى‏گويد، به گونه‏اى مفهوم سلطان را تفسير مى‏كند كه شامل فقيه جامع الشرايط نيز مى‏شود(همان). مي‌توان از مباحث شيخ مفيد در بحث ولايت فقيه، اين نتيجه را گرفت که ايشان را مي‌توان از فقهايي دانست که معتقد به ولايت مطلقه فقيه بوده که تمامي اختيارات سلطان(امام معصوم) را در زمان غيبت براي فقهاي جامع الشرايط ثابت دانسته و گستره اين ولايت را در همه اموري مي‌داند که از شئون سلطنت و حکومت(ولايت تشريعي) امامان معصوم عليهم السلام باشد.
2. شرايط و اختيارات ولي فقيه؛ شيخ مفيد در همان کتاب المقنعه خود، فقهايى را داراى ولايت مى‏داند كه از شرايط خاصى همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأى و افضل بودن برخوردار باشند. همچنين شيخ مفيد، فقيه جامع الشرايط را در رديف حاكم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظايف و اختيارات پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه اطهارعليهم السلام و نواب خاص ايشان را براى وى قائل شده و معتقد است كه در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه امورى كه ايشان ولايت داشته‏اند، صاحب اختيارند و در صورت تمكّن مى‏توانند متولى همه اين امور گردند.
3. جهاد؛ شيخ مفيد در همان کتاب در باب جهاد مي‌گويد:" چنان چه فقيهي از طرف حاکم ظالم که به ظاهر سلطنت دارد منصوب براي اجراي حدود شود يا به امارت و سلطنت بر منطقه‌اي منصوب شود، بر آن فقيه لازم است حدود را اقامه کرده، احکام الهي را اجرا نمايد، امر به معروف و نهي از منکر را انجام داده و به جهاد با کفار و فاسقين بپردازد و چنان چه فقيه دست کمک به جانب مؤمنين دراز کرد، واجب است او را ياري کرد؛ مادامي که از حدود ايمان تعدي ننموده و به جهت منصوب بودن از جانب سلطان گمراه، در معصيت خدا قدم نگذارد" و در جاي ديگري مي‌فرمايد:" در بحث جهاد، واليان خاصي از طرف انبياء و ائمه عليهم السلام تعيين و روانه جنگ مي‌شدند و ضرورتي نداشت که خود ائمه متولي آن شوند..." چنان که از اين دو بيان برداشت مي‌شود شيخ مفيد، جهاد را در حيطه ولايت و سلطنت فقيه جامع الشرايط دانسته و آن را منحصر به عصر حضور ندانسته، بلکه معتقد است در عصر غيبت نيز جهاد با تصدي فقيه صورت مي‌گيرد؛ که به نوعي نشان دهنده جواز جهاد ابتدايي در نزد ايشان در زمان غيبت است.
4. نظام سياسي؛ از نظر شيخ مفيد، در جامعه اسلامى براى تأمين صلاح و رستگارى مردم، وجود نظام سياسى، ضرورتى مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلى محقق شود - كه مطلوب‏ترين وجه است - و چه به واسطه سلطان غير عادلى تحقق يابد - كه از باب اضطرار قابل قبول است. بنابراين، نظام سياسى در يك تقسيم بندي کلي به دو صورت قابل تفکيک است که عبارتند از: نظام سياسى مبتنى بر امامت و رياست سلطان عادل و افراد منصوب يا مأذون از سوى ايشان و دوم، نظام سياسى مبتنى بر امامت و رياست سلطان جائر و ولات ايشان. مطلوب‏ترين نظام سياسى از نظر شيخ مفيد، نظام مبتنى بر رياست و امامتِ كسى است كه از سوى خداوند - عزّوجلّ - مبعوث شود، احكام الهى را اجرا كند، حدود الهى را برپا دارد و شريعت آسمانى را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأديب و سياست كند. در اين نظام، رياست چنين فردى مقدم بر هر كس ديگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است. بالاترين مصداق اين گونه نظام سياسى، نظامى است كه پيامبرى در رأس آن قرار گرفته باشد. بر اساس نظر شيخ مفيد، در زمان حاضر نيز برترين نظام سياسى، نظامى است كه امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در آن، والى خلق در جميع امور دينى و دنيوى باشد، اما از آن جا كه آن حضرت به دليل كثرت دشمنان و قلت ناصران و يا به دليل مصلحت ديگرى از نظرها پنهان است‏ و نظام سياسى مبتنى بر حضور ايشان محقق نشده، از چندين طريق بايد زندگى سياسى شيعيان را در عصر غيبت ايشان نظام داد: يكى، از طريق تقيه و مدارا با سلاطين حاكم و ديگرى، از طريق مراجعه به فقهاى عادل و مأذون از سوى امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) . از نظر شيخ مفيد، تمامى اختيارات امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به فقهاى عادل و مأذون از سوى ايشان تفويض شده و آنها در صورت تمكّن مى‏توانند به نيابت از سوى ايشان متولى همه اختيارات آن حضرت باشند(خالقي، پيشين).
5. تعامل مردم و حاكمان اسلامى؛ شيخ مفيد، رابطه دو سويه‌اي را براي تعامل مردم و حاکمان اسلامي در نظر مي‌گيرد. در رابطه با وظايف حاکمان اسلامي در قبال مردم، شيخ مفيد، آنها را در رفتار با مردم به لزوم رعايت نكاتى توصيه مى‏كند:
1. در نظر گرفتن رضايت خداوند متعال‏؛
2. تأمين مصلحت دينى و دنيوى مردم‏؛
3. رعايت عدالت در ميان مردم‏؛
4. اجتناب از تحكّم و زورگويى به مردم. و در رابطه با وظايف مردم در برابر حاکمان اسلامي، سه وظيفه را بيان مي‌کند که عبارتند از:
1. شناخت امام و اعتقاد به وى؛
2. فرمان‏برى و اطاعت از امام؛
3. خيرخواهى و نصيحت حاكمان(همان).
6. احتکار اجناس؛ شيخ مفيد به اين مسئله که جنبه فقهي دارد، توجه کرده و در همان کتاب المقنعه در باب احتکار اجناس مي‌فرمايد: " هر وقت جنسي احتکار شود و صاحبان آن اقدام به فروش نکنند و مردم هم نياز مبرم به آنها داشته باشند، بر عهده سلطان است که شخص محتکر را اجبار به بيرون آوردن اجناس و فروش آنها در بازار مسلمانان نمايد و مي‌تواند آنها را بنابر مصلحتي که مي‌داند، قيمت گذاري کند".
منبع: روزنامه جام جم




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط