حجاب و عفاف که خواستهای فطری و دینی است، از مسائل مهم و کلیدی جامعۀ ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسئله از آن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همۀ افراد جامعه مربوط میشود. حجاب، آثار، برکات و نقشآفرینیهای خاصی دارد و اگر حقیقتِ این حکم برای انسانها آشکار گردد، بعید است فطرتهای سالم و خداخواه، تسلیم آن نشوند و آن را اطاعت نکنند.
تعداد کلمات 4736/ تخمین زمان مطالعه 24 دقیقه
با توجه به تعریف حجاب، منظور از حجاب، پوشش اسلامیِ همراه با عفت در تمام شئونات گفتاری و رفتاریِ زن است. این نوع حجاب، فواید و کارکردهای زیادی دارد که در دو بخش: فردی و اجتماعی قابل بیان است. در این فصل، به کارکردهای مهمّ حجاب در حوزۀ فردی میپردازیم.
۱. حفظ ایمان
... مَنْ کَانَتْ مِنْکُنَّ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ لَاتَجْعَلُ زِینَتَهَا لِغَیْرِ زَوْجِهَا وَ لَاتُبْدِی خِمَارَهَا وَ مِعْصَمَهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ جَعَلَتْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لِغَیْرِ زَوْجِهَا فَقَدْ أَفْسَدَتْ دِینَهَا وَ أَسْخَطَتْ رَبَّهَا عَلَیْهَا[1]؛ ... هر کس از شما که به خدا و روز آخر ایمان دارد، زینت خود را براى غیر شوهرش قرار ندهد و پوشش سر و مچش را آشکار نمىکند و هر زنى که چیزى از این را براى غیر شوهرش قرار دهد، دینش را از بین برده و پروردگارش را بر خویش خشمگین ساخته است.[2]
۲. به دست آوردن تقوا و قرب الهی
همچنین خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛[4] ای همسران پیامبر! شما مثل زنان (عادی) نیستید. اگر تقواپیشهاید، پس به نرمی و کرشمه سخن نگویید.
روشن است که مخاطبِ این آیه، فقط زنان پیامبر(ص) نیستند، بلکه تمام زنانی که بخواهند هوسبازان(بیماردلان) به او طمع نکنند، باید با رعایت حجاب اسلامی تقوا پیشه کنند.
حضرت زهرا(س) فرمودند: «... أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِهَا»؛[5] زن وقتی که در خانه بماند (یعنی نامحرم او را بدون حجاب و عفت نبیند)، به خدا نزدیکتر است.
اگر حضرت زهرا(س) الگوی زنان باشد، حجاب برایشان سخت نخواهد بود، چون طبق سخن حضرت فاطمه(س)، زن در لحظهای که حجاب دارد و خود را از نامحرم میپوشاند، به خدای خود نزدیکتر است.
هدف اصلیِ تشریع احکام در اسلام، قرب خدای متعال است، و تقوا عبارت از انجام واجبات و ترک محرّمات است؛ پس زن با داشتن حجاب ـ که طبق فتاوای فقها بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان(ع) واجب است ـ تقوا به دست میآورد و طبق آیۀ: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[6]، به قرب الهی میرسد.
۳. نمایانگر پاکیِ دل
۴. قبولیِ نماز
أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْتُقبل مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا کَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا؛[10] هر زنى که براى غیر شوهرش خویش را خوشبو سازد، نمازش پذیرفته نیست تا آنکه از آن بوى خوش غسل کند، آنگونه که از جُنُب شدن غسل مىکند.
۵. امانتداری از حقالله
حرمت و حیثیت زن، حقالله است و خداى سبحان، زن را با سرمایۀ عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد. اگر جامعهاى این درس رقت و عاطفه را ترک کرد و به دنبال غریزه و شهوت رفت، به همان فسادى مبتلا مىشود که در غرب ظهور کرده است؛ از این رو، کسى حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم. از اینکه قرآن کریم مىگوید: هر گروهى، اگر راضى هم باشند، شما حدّ الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید، معلوم مىشود عصمتِ زن، حقالله است و به هیچ کسى ارتباط ندارد. قهراً همۀ اعضاى خانواده و اعضاى جامعه و بهخصوص خودِ زن، امین امانت الهى هستند. زن از نظر قرآن، امانتدار حقّ خداست؛ یعنى این مقام، حرمت و حیثیت را خداى سبحان ـ که حقّ خود اوست ـ به زن داده و خواسته است او این حق را به امانت حفظ کند.[11]
۶. کنترل جنسی
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ... وَ لَایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».[12]
شاید علت آوردنِ امر به حجاب، پس از دستور به حفظِ فروج این باشد که حفظ فروج با پوشش امکانپذیر است؛ یعنی اگر زن پوشش داشته باشد، همه او را در جایگاه زن مینگرند، نه کالای جنسی؛ همچنین زن با پوشش خود موجب میشود غریزۀ جنسیِ دیگران تحریک نشود و در نتیجه، از یاغی شدن و تجاوز دیگران در امان میماند.
برای کنترل غریزۀ جنسی، زن باید از هر امرِ تحریککنندهای پرهیز کند؛ بنابراین، زنی که خود را خوشبو کند و از منزل خارج شود و بوی خوش او را نامحرم استشمام کند، زناکار (زنای فکری و ذهنی) به حساب میآید و همچنین هر چشمی که به آن زن نامحرم نگاه کند، زنا کرده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این باره فرمودند:
أَیُّمَا امْرَأَةٍ اسْتَعْطَرَتْ وَ خَرَجَتْ لِیُوجَدَ رِیحُهَا فَهِیَ زَانِیَةٌ وَ کُلُّ عَیْنٍ زَانِیَة[13]؛ هر زنى عطر بزند و بیرون رود و بر گروهى بگذرد که بوى او را دریابند، زناکار است و هر دیده (آن زن) زناکار است.
در کشورهای اروپایی و غربی، رابطۀ مستقیمی بین کاهش مقدار پوشش افراد، بهخصوص زنان، و افزایش جرایم و مفاسد جنسی وجود دارد. بانوی تازهمسلمان آمریکایی میگوید:
در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردیِ هوا خود را پوشانیده و پوشش بیشتری داشته باشند، به طور طبیعی و کاملاً محسوسی در آمریکا تجاوز به عنف کمتر میشود، اما در تابستان که زنان، علاوه بر گرمای هوا، به پیروی از مُدهای جلف و فاسدکننده، خود نیز دنبال بهانهای هستند تا هر چه ممکن است لباس خود را سبک کرده و به بهانۀ گرما، اعضای حساس بدن خود را در معرض دید مردها قرار دهند، تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتی پیرزنان نیز افزایش مییابد و تا آنجا پیش میرود که در این فصل، راهبهها نیز مورد حملۀ مردان جنایتکار قرار میگیرند![14]
۷. در امان ماندن از لعنت خدا
«أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً»[15]؛ آنان کسانی هستند که خدا آنها را لعن کرده است (خدا از رحمت خود دور کرده است) و هر کسی را خدا لعنت کند، هرگز برای او یاوری پیدا نمیشود.
امیرالمؤمنین(ع) در این باره فرمودند: «خداوند لعنت کند چشمچران و کسى را که خود را در معرض چشمچرانى قرار مىدهد!»[16]
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «پیامبر خدا(ص) مردانى را که خود را شبیه زنان، و زنانى که خود را شبیه مردان کنند، لعن کرد... .»[17]
از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت شده است:
اى حولاء! زینت خود را براى غیر شوهرت آشکار مساز. اى حولاء! براى زنى جایز نیست که مچ و قدم خود را براى مردى جز شوهرش آشکار کند و چون چنین کند، پیوسته در لعنت خدا و خشم الهى است و خدا بر او غضب کند و فرشتگان الهى او را لعنت کنند و خداوند، عذاب دردناکى برایش آماده سازد... .[18]
ایشان همچنین فرمودند:
أَیُّ امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ وَ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَتْ[19]؛ هر زنی که خود را خوشبو سازد (به طوری که نامحرم آن را استشمام کند) و سپس از خانه خارج شود، تا هنگام بازگشت به خانه مورد لعنت قرار میگیرد.
حضرت امیر(ع) نیز فرمودند:
اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُاللَّهِ(ص) لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا یَرَاکِ فَقَالَتْ: إِنْ لَمْیَکُنْ یَرَانِی فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ فَقَالَ رَسُولُاللَّهِ(ص) أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی[20]؛ وقتی نابینایی بر منزل وارد شد، فاطمه(س) خود را پوشاند و پیامبر(ص) فرمود: «برای چه خود را میپوشانی، در حالی که او تو را نمیبیند؟!» فاطمه(س) عرض کرد: «اگرچه او مرا نمیبیند، من او را میبینم و او بوی مرا استشمام میکند.» حضرت رسول(ص) فرمود: «گواهی میدهم که تو پارۀ تن من هستی.»
زنی که الگوی او حضرت زهرا(س) است، هیچگاه حاضر نمیشود، از عطر و بوی خوش در مقابل نامحرم استفاده کند؛ البته بوی بد و نامطبوع بدن با حمام کردن و رعایت بهداشت، قابل رفع است و نیازی به استفاده از عطرها و ادکلنهای محرک نیست.
بیشتر بخوانید: مهمترین کارکردهای اجتماعی حجاب
۸. در امان ماندن از عذاب الهی
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
رسول خدا(ص) از اینکه زن براى غیر شوهرش زینت کند، نهى کردند و اگر زن زینت کند، بر خداوند ثابت است که او را در آتش بسوزاند.[22]
ایشان همچنین فرمودند:
به همراه فاطمه(س) خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدیم، در حالی که او به شدت گریه میکرد. گفتم: پدر و مادرم به فدایت! چه چیز این چنین شما را گریان ساخته است؟ فرمودند: «شبی که مرا به معراج بردند، زنانی از امتم را در عذابی شدید و در وضع بدی دیدم که از شدت عذابشان گریستم.» سپس احوال آنها را برایم شرح دادند. فاطمه(س) عرض کرد: ای محبوب و روشنیِ چشم من! ما را از عمل آنها باخبر ساز. پس حضرت فرمودند: «زنی که با مویش آویخته شده بود، در دنیا مویش را از نامحرمان نمیپوشاند؛ زنی که با زبانش آویخته شده بود، همسرش را آزار میداد؛ آنکه گوشت بدن خود را میخورد، بدنش را برای دیگران تزیین میکرد و آنکه با قیچی گوشتش چیده میشد، کسی بود که خویشتن را برای مردان نامحرم، عرضه میداشت.»[23]
حضرت امیر(ع) در جایی دیگر فرمودند:
در آخرالزمان و نزدیک شدن قیامت، که بدترین زمانهاست، زنانی آشکار میشوند که بیحجاب، برهنه و خودنما هستند، از دین خارج و در فتنهها داخلند، متمایل به شهوتها، شتابنده به سوی لذتها بوده و گناهان را حلال شمرده و اینها برای همیشه در جهنم ماندگارند.[24]
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هَلَاکُ نِسَاءِ أُمَّتِی فِی الْأَحْمَرَیْنِ الذَّهَبِ وَ الثِّیَابِ الرِّقَاقِ...[25]؛ هلاکتِ زنانِ امّتم، در گرو دو کالاى سرخفام است: یکى طلا و دیگرى لباسهاى نازک (و بدننما)... .
در این روایت، چون «هلاکت» به صورت مطلق آمده، میتواند به معنای عذاب دنیایی و اخروی باشد؛ همچنین تعبیر «لباس نازک»، شامل همۀ انواع لباس زنان، اعم از: چادر، مانتو، شلوار، جوراب و مقنعه میشود.
ایشان همچنین فرمودند:
مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی النَّارِ قِیلَ وَ مَا تِلْکَ الطَّاعَةُ قَالَ تَطْلُبُ مِنْهُ الذَّهَابَ إِلَى... الثِّیَابَ الرِّقَاقَ[26]؛ هر کسی از زن اطاعت کند، خدا او را در آتش میاندازد. از حضرت پرسیدند: در چه اطاعتی از زن؟ حضرت فرمود: وقتی که زن بخواهد... لباس نازک بپوشد.
هرچند ظاهرِ روایت این است که اگر مرد به زن خود اجازه دهد با لباس نازک در بین نامحرم آشکار شود، خدا او را به آتش میاندازد، اما از مفهوم روایت فهمیده میشود که آشکار شدن زن با لباس نازک و بدننما در میان نامحرم، موجب انداخته شدن خود او هم در آتش جهنم میشود؛ لذا شهید حسین سجودی با الهام گرفتن از آیات و روایات میفرماید: «همانا حجاب، سپر امن الهی از عذاب خداوند است.»[27]
محمدرضا آقاسی نیز در شعر خود، ریشۀ بیحجابی را نوعی عدم اعتقاد به عذاب قیامت بیان میکند:
زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشمها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد طرۀ گیسو مده در دست باد!
۹. دفاع از حق خود در برابر افراد هوسران
همواره در طول تاریخ مردان فاسد، زنان را از راههای نامشروع و فریبنده، از جمله آزادی، تساوی، تبلیغات اجناس، مصرفگرایی و... به بیحجابی تشویق کردهاند، و این موضوع ناخودآگاه بر سرنوشت دنیوی و اخرویِ زنان اثر خواهد داشت، چون در ارتباط و دوستی بین زن و مرد ـ بدون قرارداد شرعی و تعهد اخلاقی (ازدواج) ـ، غالباً زن به کالا تبدیل میشود، زیرا بسیاری از پسرانی که خودشان مشکل اخلاقی دارند، موقع ازدواج به دنبال دختران پاک و باحیا هستند؛ لذا مدتی با آنان تفریح کرده و سپس آنها را رها میکنند؛ حتی اگر دوستیهای غیراخلاقی به ازدواج منجر شود، معمولاً دوام نخواهد داشت، چون بنیان الهیِ خانواده، یعنی عشق، در آن وجود ندارد و صرف شهوت برای بقای خانواده کافی نیست. بنابراین حجاب، حیا، عفاف و پوشش، چاره و تدبیری است که خدا برای زن قرار داده است تا ابزار هوسرانان قرار نگیرد؛ به عبارت دیگر، ممکن است حجاب در نگاه نخست، نوعی محدودیت برای زن باشد، در واقع از منطقی قوی حکایت میکند و آن «نه» گفتن به تمامی شهوترانان و هوسبازان است که حاضرند به علت لذت موقت و لحظهای، زندگیِ زنی را تباه کنند و او را به ورطۀ هلاکت بیندازند.
حجتالاسلاموالمسلمین کافی نقل میکنند:
داشتم میرفتم قم. ماشین نبود؛ ماشینهای شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود؛ اون موقع هم که روسری سرشون نمیکردن! هی دقیقهای یک بار، موهاشو تکون میداد و سرشو تکون میداد و موهاش میخورد تو صورت من. هی بلند میشد میشست، هی سروصدا میکرد؛ میخواست یه جوری جلب توجه کنه. برگشت، یهمرتبه نگاه کرد به من و خانمم که کناردست من نشسته. (خُب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش.) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه! نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانمِ ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا! کمکمون کن نذار مضحکۀ اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا دیدم، ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادر روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه میدونم! چادر کشیدن کسی سیخَونکش نکنن، انگولکش نکنن، خط نندازن روشو... گفتم: خُب، چرا شما نمیکشی رو ماشینت؟ گفت: حاجیجون! بشین تو رو قرآن؛ این ماشین عمومیه. کسی چادر روش نمیکشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن. منم زدم رو شونۀ شوهر این زنه، گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.[28]
۱۰. رستگاری
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لایُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لایُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ... وَ لایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»[30]؛ (ای پیامبر!) به زنان باایمان بگو: از بعضی نگاههای خود (نگاههای غیرمجاز) چشمپوشی کنند و دامان خود را حفظ نمایند و جز آنچه (به طور طبیعی) ظاهر است، زینتهای خود را آشکار نکنند و روسریهای خود را بر سینۀ خود بیفکنند (تا علاوه بر سر، گردن و سینۀ آنان نیز پوشیده باشد) و زینت خود را ظاهر نکنند، جز برای شوهر خود... و نیز پای خود را به گونهای به زمین نکوبند که آنچه از زیور مخفی دارند، آشکار شود (و صدای خلخال که بر پا دارند، به گوش برسد). ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید و به درگاه خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
۱۱. سلامت روانی
در منابع اسلامی، دربارۀ آثار روانی حجاب و بیحجابی، مطالب بسیاری وجود دارد. قرآن دربارۀ کارکردهای حجاب میفرماید: «وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرُ لَهُنَّ»[31]؛ و اگر زنان، خود را بپوشانند، برای آنها (خیر) بهتر است. کلمۀ «خیر» که به معنای سود و نفع است، مطلق است و به دلیل اطلاقش، هم شامل نفع مادی و هم نفع معنوی میشود.
یا در آیۀ دیگر میفرماید: «ذلِکُم اَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[32]؛ این کار (حفظ حریم بین زن و مرد)، برای پاکیِ دلهای شما و آنها بهتر است.
بنابراین، طبق این دو آیه میتوان گفت، اثر مهمّ حجاب برای زن، طهارت و پاکیِ قلبی است که مقدمهای برای رسیدن به سلامت قلبی (قلب سلیم) است و از آن در روانشناسی به «سلامت روانی» تعبیر میشود.
در روایات نیز به تأثیر روانیِ حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی(ع) در وصیتِ خود به امام حسن(ع|) میفرماید:
وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِکَ اِیّاهُنَّ فَاِنَّ شِدَّهَ الْحِجابِ اَبْقی عَلَیْهِنَّ[33]؛ با حجاب خود، جلوی دیدۀ آنان (زنان) را برگیر، زیرا هر چه در پرده باشند، بهتر مىمانند و سالمتر هستند.
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری میفرمایند:
صِیانَهُ الْمَرْاَهِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها؛[34] پوشش و حجاب برای حالِ زن بهتر است و سبب دوام زیباییِ او میشود.
منظور از «حال زن» در این حدیث، وضعیت روانیِ اوست که رعایت حجاب، سبب تعادل آن میشود.
نتایجِ بهدستآمده در تحقیق و پژوهش میدانی، بررسی رابطۀ بین نگرش به حجاب با سلامت روانیِ زنان نشان میدهد، بین میزان نگرش به حجاب و اضطراب دانشآموزان، رابطۀ معناداری وجود دارد؛ به عبارت دیگر، دخترانی که نگرش مثبت بالایی به حجاب دارند، از اضطراب کمتری برخوردارند.[35]
۱۲. حفظ حرمت و شخصیت زن
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ... ».[36]
بنابراین میتوان گفت، یکی از حکمتهای حجاب زن، حفظ احترام و شخصیت انسانیِ اوست؛ به همین دلیل، اسلام به آنان دستور داده برای حفظ حرمت خود، حجاب را مراعات کنند و به مردان نیز دستور داده است از نگاه شهوتانگیز و حیوانی به زنان، و نیز از هر گونه لذتبریِ جنسیِ خارج از دایرۀ ازدواج، پرهیز کنند. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی میفرماید: «لا حُرْمَةِ لِنِساءِ اَهْلِ الذِّمَّه اَنْ یُنْظَرَ اِلی شُعُورِهِنَّ وَ اَیْدیِهِنَّ»[37]؛ یعنی زنانِ غیرمسلمان چون در حریم دینداری و ایمان نیستند، نگاه کردن به آنها [تا وقتی به قصد لذت بردن نباشد] اشکال ندارد. و این بیانگر آن است که احترامی برای زنان غیرمسلمان نیست تا به موها و دستهایشان نگاه نشود. بنابراین در فرهنگ اسلام، حجاب نوعی احترام به زن و حرمت برای اوست که نامحرمان به او دید حیوانی نداشته باشند، ولی این حرمت برای زنِ کافر نیست.[38]
مسئله «بیحجابی و ابتذال زن» با «سقوط شخصیت او» ارتباط عمیقی دارد. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز به روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایىِ افزونتر از او دارد. هنگامى که زن را از طریق جاذبۀ جنسیاش، وسیلۀ تبلیغ کالاها و دکور اتاقهاى انتظار و عاملى براى جلب جهانگردان، سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعهاى شخصیت زن تا سرحدّ عروسک یا کالاى بىارزش سقوط مىکند و ارزشهاى والاى انسانى او به دست فراموشى سپرده مىشود و تنها افتخار او جوانى، زیبایى و خودنماییاش مىشود؛ بدین ترتیب، به وسیلهاى تبدیل خواهد شد براى اشباع هوسهاى سرکش مشتی آلودۀ فریبکار و انساننماهاى دیوصفت! در چنین جامعهاى چگونه یک زن مىتواند با ویژگىهاى اخلاقیاش، علم، آگاهى و داناییاش جلوه کند و حائز مقام والایى گردد؟!
به راستى، دردآور است که در کشورهاى غربى و غربزده و در کشور ما پیش از انقلاب اسلامى، بیشترین اسم، شهرت، آوازه، پول، درآمد و موقعیت براى زنان آلوده و بىبندوبارى بود که به نام «هنرمند و هنرپیشه» معروف شده بودند و هر جا قدم مىنهادند، گردانندگان محیطهاى آلوده براى آنها سر و دست مىشکستند و قدمشان را خیرمقدم مىدانستند! خدا را شکر که آن بساط برچیده شد و زن از صورت ابتذال سابق و موقعیت عروسک فرنگى و کالاى بىارزش درآمد، شخصیت خود را بازیافت، حجاب بر خود پوشید، اما بى آنکه منزوى شود و در تمام صحنههاى مفید و سازندۀ اجتماعى، حتى در صحنۀ جنگ با همان حجاب اسلامیاش ظاهر شد.[39]
زن برای اینکه بتواند شخصیت خود را حفظ کند، باید مقام خودش را بشناسد؛ در این صورت میفهمد که مقام والای زن با حفظ حجاب، حفظ میشود؛ لذا امام خمینی(ره) در این باره، مقام زن را به او هشدار میدهد و میفرماید:
آنها که زنها را میخواهند ملعبۀ مردان و ملعبۀ جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزککرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست. زن باید شجاع باشد. زن آدمساز است. زن، مربی انسان است.[40]
۱۳. امنیت
امام رضا(ع) در ضمن روایتی، دلیل حرمت نگاه به زنان را پیشگیری از تحریک مردان و بروز مشکلات ناشی از آن دانستهاند. محمّدبنسنان گوید: حضرت رضا(ع) در پاسخ به پرسشهایی که از ایشان شده بود، نوشتند:
نگاه به موى زنانى که با شوهرانشان پوشیده شدهاند و به دیگر زنان حرام گردید، چراکه با نگاه، مردان تحریک مىشوند و نیز به دلیل کشاندن تحریک به فساد و ارتکاب چیزى که حلال و زیبا نیست و همینطور است آنچه مانند موهاست.[42]
این روایت گرچه در موضوع «نگاه» وارد شده است، اما میتوان با توجه به ملازمۀ خودآرایی زنان با جلب نگاه مردان، کم شدن هیجان جنسی مردان را از آثار رعایت حجاب دانست؛ همچنانکه امام علی(ع)، زنی را که خود را در معرض نگاه حرام دیگران قرار دهد، لعنت کرده است.[43]
امروزه این دیدگاه مطرح شده است که شخص یا گروهی که در زمینهای آسیبپذیر میباشد، لازم است زمینههای آسیب خود را تا حدّ امکان مخفی نگاه دارد. یکی از سازمانهای زنان در آمریکا نیز که زنان را در موضوع جنسی آسیبپذیر میبیند، سیزده توصیه به آنان ارائه کرده است که از جملۀ آنها، عدم حضور در خلوتگاهها، عدم معاشرت با غریبهها، اجتناب از تنها بودن در خیابان یا محوطۀ دانشگاهها در ساعات پایان شب و همراه داشتن چیزی است که به مثابۀ سلاح دفاعی عمل میکند[44]، اما در اسلام، پیششرطِ امنیت اجتماعیِ زنان آن است که خود آنان، زمینههای ناامنی را فراهم نیاورند.[45]
خدای متعال که آفرینندۀ ماست و فقط او به طور کامل میداند که چه کار و چه چیزی به نفع و سود ماست، در قرآن میفرماید:
«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»[46]؛ پس به نرمی و کرشمه سخن نگویید تا (مبادا) آنکه در دلش بیماری است طمعی پیدا کند، و نیکو و شایسته سخن بگویید.
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ...»[47]؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسریهای بلند بر خود بیفکنند. این (عمل) مناسبتر است، تا به (عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند... .
مرادِ آیات مزبور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند؛ همچنین هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب، سهلانگار و بى اعتنا نباشند؛ مثل بعضى از زنان بىبندوبار که در عین داشتن حجاب، آنچنان بىپروا و لاابالى هستند که غالباً قسمتهایى از بدنهاى آنان نمایان است و همین معنى، توجه افراد هرزه را به آنها جلب مىکند![48]
طبق این دو آیه، وسیلۀ دفاعی شخصی زن در مقابل هوسبازان و بیماردلان، حجاب زن در همۀ ابعاد وجودی اوست.[49]
۱۴. باطراوت ماندن زن
پی نوشت:
[1]. مستدرک الوسائل، ج14، ص244.
[2]. منابع فقه شیعه، ج25، ص519.
[3]. غررالحکم، ص274.
[4]. احزاب، آیۀ 32.
[5]. النوادر، ص14.
[6]. «بزرگوار و باافتخارترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست»؛ حجرات، آیۀ 13.
[7]. تفسیر روشن، ج13، ص232.
[8]. فتح، آیۀ ۲۹.
[9]. اسراء، آیۀ ۱۷.
[10]. الکافی، ج5، ص507.
[11]. زن در آیینۀ جلال و جمال، ص۳۵0ـ۳۵1.
[12]. نور، آیة 31.
[13]. نهجالفصاحه، ص359.
[14]. آیین بهزیستی اسلام، ج3، ص219.
[15]. نساء، آیۀ ۵۲.
[16]. منابع فقه شیعه، ج25، ص591.
[17]. ثواب الأعمال، ص613.
[18]. منابع فقه شیعه، ج25، ص517.
[19]. وسائل الشیعه، ج20، ص161.
[20]. النوادر، ص14.
[21]. عذاب دنیاییِ بیحجابی، مثل نداشتن امنیت، آرامش روحی و... و عذاب آخرتیِ آن، سوختن در آتش جهنم است.
[22]. منابع فقه شیعه، ج25، ص523.
[23]. وسائلالشیعه، ج7، ص156.
[24]. همان، ج14، ص19.
[25]. ارشاد القلوب، ج1، ص183.
[26]. الکافی، ج5، ص517.
[27]. سایت: www. kharazi14. blogfa. com .
[28]. سایت حجابنیوز.
[29]. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»؛ آلعمران، آیۀ ۲۰۰؛ «یا اَیها الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»؛ حج، آیۀ ۷۷ و... .
[30]. نور، آیۀ 31.
[31]. نور، آیۀ 60.
[32]. احزاب، آیۀ 53.
[33]. نهجالبلاغه، نامۀ 31.
[34]. غررالحکم، ص418.
[35]. حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص۱۹۰ـ۱۹۱.
[36]. احزاب، آیۀ 59.
[37]. تفسیر الصافی، ج3، ص430.
[38]. زن در آیینۀ جلال و جمال، ص۲۴.
[39]. برگرفته از: تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۴۵ـ۴۴۸.
[40]. صحیفۀ نور، ج11، ص254.
[41]. حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص104ـ 105.
[42]. منابع فقه شیعه، ج25، ص593.
[43]. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «خداوند لعنت کند چشمچران و کسى را که خود را در معرض چشمچرانى قرار مىدهد.»؛ منابع فقه شیعه، ج25، ص591.
[44]. جامعهشناسی، ص204ـ206.
[45]. نظام اسلامی و مسئله حجاب، ص24ـ25.
[46]. احزاب، آیۀ 32.
[47]. احزاب، آیۀ 59.
[48]. تفسیر نمونه، ج17، ص428.
[49]. یعنی تمام انواع حجاب را (گفتاری، رفتاری و پوششی) که در فصل اول گفته شد، رعایت کند.
[50]. غررالحکم، ص418.
کتابنامه
1. قرآن کریم.
2. کلینى، محمدبنیعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چهارم، 1407ق.
3. مجلسى، محمدباقربنمحمدتقى، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، 1403ق.
4. شریف الرضی، محمدبنحسین، نهجالبلاغه، قم: هجرت، اول، 1414ق.
5. هاشمىخویى، میرزاحبیبالله، منهاجالبراعة فی شرح نهجالبلاغة، تهران: اسلامیه، چهارم، 1400ق.
6. پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحة، تهران: دنیای دانش، چهارم، 1382ش.
7. بحرانى، سیدهاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: بعثت، اول، 1374ش.
8. موسوىهمدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، پنجم، 1374ش.
9. فیض کاشانى، محمدمحسنبنشاه مرتضى، تفسیر الصافی، تهران: صفا، دوم، 1415ق.
10. ابنطاووس، علىبنموسى، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الاسلامیه، دوم، 1409ق.
11. تمیمىآمدى، عبدالواحدبنمحمد، غررالحکم و دررالکلم، قم: بعثت، دوم، 1410ق.
12. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، تهران: مرکز نشر کتاب، اول، 1380ش.
13. بروجردى، آقاحسین، منابع فقه شیعه، تهران: فرهنگ سبز، اول، 1386ق.
14. ابنبابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، تهران: ارمغان طوبی، اول، 1382ش.
15. شیخحر عاملى، محمدبنحسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسة آلالبیت(ع)، اول، 1409ق.
16. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آلالبیت(ع)، اول، 1408ق.
17. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، اول، 1374ش.
18. دیلمى، حسنبنمحمد، ارشاد القلوب إلى الصواب، قم: الشریف الرضی، اول، 1412ق.
19. ورام بن أبیفراس، مسعودبنعیسى، مجموعه ورّام، مشهد: آستان قدس رضوی، اول، 1369ش.
20. راوندىکاشانى، فضلاللبنعلى، النوادر، ترجمه: صادقىاردستانى، تهران: بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، 1376ش.
21. مجلسى، محمدباقربنمحمدتقى، مواعظ امامان(ع) (ترجمه جلد 75 بحارالأنوار)، تهران: اسلامیه، اول، 1364ش.
22. رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 13۸۸ش.
23. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نی، سوم، 1376.
24. حقشناس، سیدجعفر، نظام اسلامی و مسئله حجاب، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1387.
25. جوادیآملی، عبدالله، زن در آیینۀ جلال و جمال، قم: مرکز نشر اسراء، هیجدهم، 13۸۷.
26. مهدیزاده، حسین، حجابشناسی (چالشها و کاوشهای جدید)، قم: مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، اول، 1381.
27. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، قم: صدرا، 13۶۸.
28. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: ابوطالب صارمی و دیگران، تهران: آموزش انقلاب اسلامی، سوم، 1371.
29. عبدالله عنان محمد، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمة: عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، 1371.
30. حیدری، عزیزالله، کنکاشی در انگیزههای حجاب، قم: مسجد مقدس جمکران، سوم، 13۹۰.
31. قرشىبنایى، علىاکبر، قاموس قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ششم، 1412ق.
32. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، بیروت: دار صادر، سوم، 1414ق.
33. بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، تهران: اسلامی، دوم، 1375ش.
34. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش.