چکیده
ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور، بیشتر به موضوع انقلاب و مظاهرش در وطن میپرداخت. آنها یا مستقیماً گزارشهای شرححالگونه بود و یا به تجربیات شخصی نویسنده بسنده میکردند. خاطراتنویسی در مورد مشکلات از سر گذشته جای خود را به تشریح مستقیم جنبههای ناپیدای زندگی در غربت داد. تضاد بین دو قطب وطن و غربت به موضع قبول یا طرد از سوی کشور میزبان عقب نشست. واژههای بیگانه در حکایتهای فارسی گسترش یافت و بازار متون دوزبانه رونق گرفت.
تعداد کلمات : 2706 کلمه / تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور، بیشتر به موضوع انقلاب و مظاهرش در وطن میپرداخت. آنها یا مستقیماً گزارشهای شرححالگونه بود و یا به تجربیات شخصی نویسنده بسنده میکردند. خاطراتنویسی در مورد مشکلات از سر گذشته جای خود را به تشریح مستقیم جنبههای ناپیدای زندگی در غربت داد. تضاد بین دو قطب وطن و غربت به موضع قبول یا طرد از سوی کشور میزبان عقب نشست. واژههای بیگانه در حکایتهای فارسی گسترش یافت و بازار متون دوزبانه رونق گرفت.
تعداد کلمات : 2706 کلمه / تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
نویسنده: حورا یاوری
برگردان: پیمان متین
برگردان: پیمان متین
نه تنها رمان و داستان کوتاه، سبکهای نگارش وارداتی بودهاند، باید اذعان داشت که نخستین آثار داستانی ایران، نظیر ستارگان فریبخوردهی آخوندزاده و سیاحتنامهی ابراهیمبیگِ زینالعابدین مراغهای و آثار متعاقب آنها همچون بوف کور هدایت؛ یا در خارج از کشور نوشته شده و یا برای اولین بار در آنجا منتشر گردیدهاند. برخی نویسندگان بعدی مثل محمد علی جمالزاده، بزرگ علوی و تقی مدرّسی، بسیاری از کتابهایشان را در خارج از کشور نگاشتهاند. با این حال تنها پس از انقلاب 1979 م. بود که عدّهی زیادی از نویسندگان شناختهشده و یا در شرف اعتبار، داوطلبانه یا به هر دلیل دیگر، سرزمین مادری خود را به قصد سکونت در خارج از کشور ترک کرده، از تجارب خود در خصوص جلای وطن برای یادداشتهایشان، استفاده کردند.
ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور
چنانچه بر ادبیّات داستانی پس از انقلاب در داخل ایران گذشت، اولین روایتهای غربت نیز توسط نویسندگان شناختهشدهی گذشته مثل غلامحسین ساعدی و مهشید امیرشاهی (متولّد 1940 م.) رقم خورد. نمایشنامهی سه قسمتی ساعدی (1981-83)، مجموعهای است از قطعاتی کم و بیش بیانسجام در هر داستان که چیزی نیست مگر دلمشغولیهای علیالعجالهی نویسنده و ارائهی تصاویری از سبعیّت لجامگسیخته (2). تصوری دوگانه از میهن و غربت، با خمیرمایهی جنگ و انقلاب به طور ضمنی در گزینش نمادین تهران و پاریس، طی دو رمان سیاسی و دور از میهنش به نامهای در حضر (1987 م.) و در سفر (1995 م.) به چشم میخورد که میتوان این دومی را دنبالهی همان اولی دانست
قریب دو دهه از ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور را از لحاظ تنوع در موضوع، زبان، و ساختار زبانشناسی، میتوان به دو مرحلهی تکان اولیه و مصالحهی متعاقبش تقسیم کرد. اما این دو مرحله برای اشخاص گوناگون در زمانهای متفاوت و مسلماً در مورد بعضی از آنها بدون هر گونه مصالحهای، صورت پذیرفته است. (1) اولین گروه از نویسندگان جلای وطن کرده که اغلبشان پیشترها از فعالان سیاسی بودند، هویت و محیط مألوف خویش را فنایافته دیده، خود را در مسیر تندباد حوادث نهاده و از حضور کشور میزبان در نوشتههایشان چشم پوشیدند. در عوض، داستانهایشان کراراً به موضوع انقلاب و مظاهرش در وطن میپرداخت. این آثار تبعیدی اولیه اغلب توسط خود نویسنده در تیراژی محدود چاپ و نشر مییافت. آنها یا مستقیماً گزارشهای شرححالگونه بود و یا به تجربیات شخصی نویسنده بسنده میکردند. همگام با روند آهستهی انطباق، تصویر ماندگار انقلاب هرچند که هرگز از بین نرفت، اما جایگاه خود را به تدریج به مقولاتی چون سرگذشتهای فردی تنزل بخشید. خاطراتنویسی در مورد مشکلات از سر گذشته جای خود را به تشریح مستقیم جنبههای ناپیدای زندگی در غربت و جبههگیری در قبال سرزمین میزبان داد، تا پرداختن به وطن. تضاد بین دو قطب وطن و غربت به موضع قبول یا طرد از سوی کشور میزبان عقب نشست و احساس غربت در آنها نهادینه گشت. واژههای بیگانه در حکایتهای فارسی گسترش یافت و بازار متون دوزبانه رونق گرفت.
چنانچه بر ادبیّات داستانی پس از انقلاب در داخل ایران گذشت، اولین روایتهای غربت نیز توسط نویسندگان شناختهشدهی گذشته مثل غلامحسین ساعدی و مهشید امیرشاهی (متولّد 1940 م.) رقم خورد. نمایشنامهی سه قسمتی ساعدی (1981-83)، مجموعهای است از قطعاتی کم و بیش بیانسجام در هر داستان که چیزی نیست مگر دلمشغولیهای علیالعجالهی نویسنده و ارائهی تصاویری از سبعیّت لجامگسیخته (2). تصوری دوگانه از میهن و غربت، با خمیرمایهی جنگ و انقلاب به طور ضمنی در گزینش نمادین تهران و پاریس، طی دو رمان سیاسی و دور از میهنش به نامهای در حضر (1987 م.) و در سفر (1995 م.) به چشم میخورد که میتوان این دومی را دنبالهی همان اولی دانست (3). هر دوی اینها در صیغهی اول شخص و از زبان یک راوی زن نگاشته شدهاند. حکایتهای رویدادگونهی وی، سبک ابتدایی امیرشاهی را به عنوان یک داستان کوتاهنویس به اذهان متبادر میسازد که حتّی میتوان آن را برداشتی از استنباط نویسنده از انقلاب به عنوان تندبادی که کشور و فرهنگش را آشفته و متلاشی ساخت، قلمداد کرد (4). اولین کار چندجلدی او به نام مادران و دختران (1998 م.) نیز در ایالات متّحده انتشار یافت.
گلی ترقی (متولّد 1939 م.) در مجموعه داستان شرح حالگونهی خود به نام خاطرههای پراکنده (1993 م.)، از یک زندگی امن و آرام در وطن به یک زندگی پرتلاطم در غربت دست مییابد و با احیای کودکی گمگشته، به آن در نقش مأوایی امن، التجا میجوید (5).
چنانچه بر ادبیّات داستانی پس از انقلاب در داخل ایران گذشت، اولین روایتهای غربت نیز توسط نویسندگان شناختهشدهی گذشته مثل غلامحسین ساعدی و مهشید امیرشاهی (متولّد 1940 م.) رقم خورد. نمایشنامهی سه قسمتی ساعدی (1981-83)، مجموعهای است از قطعاتی کم و بیش بیانسجام در هر داستان که چیزی نیست مگر دلمشغولیهای علیالعجالهی نویسنده و ارائهی تصاویری از سبعیّت لجامگسیخته (2). تصوری دوگانه از میهن و غربت، با خمیرمایهی جنگ و انقلاب به طور ضمنی در گزینش نمادین تهران و پاریس، طی دو رمان سیاسی و دور از میهنش به نامهای در حضر (1987 م.) و در سفر (1995 م.) به چشم میخورد که میتوان این دومی را دنبالهی همان اولی دانست (3). هر دوی اینها در صیغهی اول شخص و از زبان یک راوی زن نگاشته شدهاند. حکایتهای رویدادگونهی وی، سبک ابتدایی امیرشاهی را به عنوان یک داستان کوتاهنویس به اذهان متبادر میسازد که حتّی میتوان آن را برداشتی از استنباط نویسنده از انقلاب به عنوان تندبادی که کشور و فرهنگش را آشفته و متلاشی ساخت، قلمداد کرد (4). اولین کار چندجلدی او به نام مادران و دختران (1998 م.) نیز در ایالات متّحده انتشار یافت.
گلی ترقی (متولّد 1939 م.) در مجموعه داستان شرح حالگونهی خود به نام خاطرههای پراکنده (1993 م.)، از یک زندگی امن و آرام در وطن به یک زندگی پرتلاطم در غربت دست مییابد و با احیای کودکی گمگشته، به آن در نقش مأوایی امن، التجا میجوید (5).
بیشتر بخوانید :دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم
وطن، عنوان و مضمون رمانی است سوررئالیستی از مصطفی فرزانه به نام خانه (1983 م.) که پس از انقلاب در پاریس طبع گردید. فرزانه، نویسندهی چندین رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه است که بیشتر عمر خود را در پاریس گذرانیده، و از طرفی به طور گسترده درخصوص صادق هدایت قلم میزند. محمود کیانوش (متولّد 1934 م.) دیگر نویسندهی شناختهشدهی داستانهای کوتاه از نسل پیشین میباشد. اولین رمان کوتاه او به نام مرد گرفتار (1946 م.) در تهران به چاپ رسید و غواص و ماهی (1989 م.) وی در لندن انتشار یافت. غواص و ماهی داستانی است با ساختاری مطلوب که به تلاش فردی آرمان گرا (6) به منظور ترک زندگی مرفه خانوادگی و جست و جو برای یک زندگی بیتکلف میپردازد. (7) دیگر نویسندهی مبرّز، بهمن فرسی است (متولّد 1933 م.) که نگارندهی چندین مجموعهی داستان کوتاه و نمایشنامه میباشد.
رمان شب یک، شب دو (1974 م.) در تهران و مجموعه داستانهای دوازدهمی (1991 م.) در لندن به چاپ رسید. زبان لوده و سبکسرانهای که نیّات جدّی خود را در لفاف آن مستتر ساخته، شیوه آل احمد و هدایت را به یاد میآورد. باید توجه داشت که گروهی از نویسندگان پرکار گذشته، کلیهی فعالیتهای ادبی خود را در غربت کنار نهادند که از مشهورترینشان میتون به صادق چوبک و ابراهیم گلستان، اشاره کرد.
نویسندگانی متفاوت در بسیاری جهات، اما مشترک در احساس سرخوردگی، همچون بهرام حیدری (متولّد 1942 م.) نسیم خاکسار (متولّد 1943 م.)، رضا دانشور (متولّد 1948 م.)، اکبر سردوزمی (متولّد 1951 م.)، و داریوش کارگر (متولّد 1952 م.)، از جمله دستهی بزرگی از کاتبین هستند که برخی آثارشان را درایران چاپ کردهاند، اما اعتبار ادبی خود را در خارج به دست آوردهاند. حیدری لالی را - که شهرستانی است عقبافتاده در جنوب کشور و به یغما رفته، چه از قهر طبیعت و چه از روند مهاجم صنعتی شدن- به عنوان اولین موضوع داستانهای کوتاهش برگزید، و به سال 1980 م. در تهران به مطبعه سپرد. او همین شهر را دستمایهی اغلب آثارش در خارج از کشور قرار داد؛ آثاری نظیر: منزلگاه بادهای سرخ (1991 م.) و علف که نمیشه کند (1997 م.)، هر دو چاپ اُپسالا (8). خاکسار، رمانی تحت عنوان گامهای پیمودن (1981 م.) در ایران و دو رمان دیگر یعنی بادنماها و شلاقها (1991 م.) و قفس طوطی جهان خانم (1991 م.) را در هلند منتشر ساخت؛ که این دومی به جهت ساختار پیچیده و زبان رقیقش، متمایز است. شخصیتهای داستانی او در زیر فراز و نشیبهای سیاسی و سردرگمیهای حاصل از رقابتهای عقیدتی، خرد میشوند. نماز میت (1971 م.) نوشتهی رضا دانشور، داستانی روان شناسانه بر پایهی فروپاشی مرزهای اعتقادی مابین دو عنصر صداقت و خیانت، در تهران به طبع رسید. در خسرو خوبان (1994 م.) که در خارج نوشته شده، وی امتزاجی رنگارنگ از رئالیسم افراطی و جلایافته با عناصر خیالی و رؤیاگونه را در کنار هم میچیند. این کتاب روایتی است اسطورهای از انقلاب 1979 م. (9) بر اساس سفری تخیلی از مسافرینی خیالی به کوه البرز. سردوزمی چندین مجموعه داستان کوتاه منتشر ساخته که دو تا از آنها در ایران بوده است. دو داستان بلند نیز در خارج از کشور نگاشته به نامهای برادر من جادوگر بود (1992 م.) و من هم بودهام (1993 م.)، که در آنها صحنهها، نمادها، تکگوییها (10)، تلمیحات و تمهیدات ساختاری، نه تنها از چنیدن معنای هوشمندانه برخوردار نیست بلکه از القای بار عاطفی نیز عاجز است؛ و این هر دو حول محور یأس و خسران میچرخند. داریوش کارگر، سر دبیر مجلهی ادبی افسانه منتشره در سوئد، پیش از ترک ایران کتابی تحت عنوان اینک وطن تبعیدگاه (1980 م.) و سپس پایان یک عمر (1994 م.) و لبخند مریم (1996 م.) را در آنجا منتشر ساخته است. حضور دائمی سایهی انقلاب و غربت در متن آثار محمد رحیمیان، شهریار عامری، امین نجفی، مرتضی میرآفتابی (سردبیر نشریهی سیمرغ در لسآنجلس)، مسعود نقره کار و سیاوش بامداد، هویداست؛ که اینها تنها مشتی است نمونهی خروار. شکوه میرزادگی (متولّد 1944 م.) نیز دیگر نویسندهای است که شخصیتهای خیالی داستانهایش، چه نفرین شده و چه تقدیس شده، قربانیان انقلاب و غم جانکاه دوری از وطن هستند. ازخودبیگانگی لوبا، راوی اولین رمانِ در غربت میرزادگی به نام بیگانه در من (اُپسالا، 1992 م.) با تکیه بر درونمایهی ناروهای شخصی و سیاسی، سرتاسر زبان و موجودیتش را در کام خود فرو برده است. او به منظور فرار از کابوس پدر انقلابی کشتهشدهاش، از پراگ به لندن عزیمت کرد و از آنجا نیز به تهران - جایی که به خاطر انقلاب شوهر ایرانیاش را از دست داد- رفت و سرانجام به جهت گریز از پسر انقلابیاش که دیگر قادر به درکش نبود، به لندن گریخت.
ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور همچنین شاهد موجی بیسابقه در تعداد زنان نویسنده بود. با وجود تفاوتهای گسترده در لحن، محتوا، سیاست داستانپردازی، پرداختن به پدیدههای انقلاب، کشورهای میزبان و جوامع در تبعید، و ... معالوصف آثار داستانی آنها هرگز چهرهای قابل اعتنا به خود نیافت. حرکتی دشوار، تدریجی و گهگدار از یک زندگی محصور دروننگر به سمت یکی از فعالیتهای علنی و قاطع، به طرزی بارز در اغلب این حکایتها دیده میشود. (11)
بریدههای نور (لسآنجلس، 1994 م.) از مهرنوش مزارعی و فرضیه (هلند، 1994 م.) از قدسی قاضی نور از جمله مواردی است که بر این روند بطئیِ دیگرگونی، تأکید دارند. شخصیتهای زن این آثار سخت درگیر مصایب مربوط به زنان بوده، در تلاش جهت رفع ابهام از تفاوتهای ظریف روحانیت زنانه و ایجاد اتحادی مستحکم با یکدیگر میباشند. برعکس آن، شخصیتهای مرد نیز به صورت موجوداتی فاقد عواطف و محکوم، به جهت رفتارهای معیوبشان، معرفی شدهاند. در میان بسیاری از این کارها، باید توجه را معطوف داشت به کتاب یک عکس دسته جمعی (فرانکفورت، 1989 م.) نوشتهی فهیمه فرسایی (متولّد 1951 م.) که متشکل است از دو دسته داستان نوشته شده در ایران قبل از انقلاب و آلمان در پس از انقلاب، و همچنین داستانهای کوتاه و خوشساختار جاده، مِه و ... (لسآنجلس، 1998 م.) نوشتهی شهلا شفیق. هر دوی اینها سرشار از رنگ و بوی خاطرات حسرتبار گذشتههای از دست رفته میباشد. مهری یلفانی چندین مجموعه داستان کوتاه به چاپ رسانده است. از جمله جشن تولد (1990 م.) و داستانهایی بلندتر مثل کسی میآید (1990 م.) که هر دو در کانادا به طبع رسیدهاند. عنوان این دومی برگرفته از شعری است از فروغ فرخزاد (12). در آخرین رمانش به نام دور از خانه (نیویورک، 1998 م.). قهرمان داستان یعنی مریم که مشقّات غربت و رنج زندگی در کانادا را به دوش میکشد، برای حصول عدم وابستگی به سنّتهای بومی خویش که مانع رشد و پیشرفت زنان میداندشان، به مبارزه برخاسته است.
با ملحوظ داشتن این نکته که اغلب داستانهای در غربت، بازگویی تجارب مشقتبار و معضلات فزایندهی نویسندگانشان در طی حوادث منجر به انقلاب بوده است که نهایتاً به ترک ایران از سوی ایشان منتهی میگردد، اما بندرت بودهاند مولفینی که خود را محبوس در تجارب غربت نشینی خویش نساختهاند. این نویسندگان، نوعی ادبیّات داستانی به وجود آوردهاند که میتوان آن را ادبیّات فرا-یاپسا-غربت (13) نامید. نمونهای ناب در این خصوص اثر محمود مسعودی (متولّد 1949 م.) تحت عنوان صورت الغراب (1984 م.) میباشد که اولین بار در مجلهی ادبی چاپ پاریس به نام زمان نو چاپ گردید. این اثر (14)، اقتباسی است از منطقالطیر عطار که به شرح کنکاش بشر در جست و جوی حقیقت، این بار از طریق کلاغی سیاه که سنّتاً منادی شرارت و نحسی است، میپردازد. در تعریف مجدد وی از «حقیقت» که همواره گنگ، متغیر و بیثبات است و در زمانی که شخصیتهایش مدام در حال چرخشند، شکنجهگر جای شکنجهشونده را میگیرد و بالعکس، و مرزهای بین من و دیگران، تار و مبهم میگردد. مسعودی، داستان میلونها تنی را بیان میکند که دگرگونیهای بنیادین و مختلفی را در غربت از سر گذرانیدهاند و آنها را با زندگی نابسامان، آشفته حال و سوررئالیستی خودخواستهشان، رودررو میکند (15). وی مجموعهای حاوی دو داستان کوتاه به نام باغهای تنهایی (1996 م.) نیز به چاپ رسانیده. رضا قاسمی (متولّد 1949 م.)، نمایشنامهنویس و کارگردانی که او هم تلاش کرد تا با تعریف مجدد از مفاهیم زبان، فرهنگ و هویت، به مطالعه حال و گذشته اهتمام ورزد، در معروفترین رمانش یعنی همنوایی شبانهی ارکستر چوبها (لسآنجلس، 1996 م.)، نقدی پویا را در خصوص اصول اخلاقی بنیادی ارائه داد و به فراسوی حکایتهای سادهانگارانهی در غربت که بیشتر بر تقابل خیر و شر تکیه دارند، نظر افکند (16). رخ (1989 م.) مجموعهای است از داستانهای کوتاه با ساختاری زیرکانه از جواد جواهری (متولّد 1962 م.) که در پاریس انتشار یافت. آثاری چون دیوارهای سایهدار (1995 م.) نوشتهی حسین آذرنوش و گسل (1994 م.) نوشتهی ساسان قهرمان، به واسطهی تلقینات، کنایات و ریزهکاریها، دیدگاهی بیش و کم بشردوستانه و محکمه پسند را که فراتر از اصول حاکم بر زندگی در غربت است، در اذهان مینشاند (17). چنین گرایشی در خلق داستانهای پیچیده و رقیقالاحساس را میتوان در آثار سردار صالحی (متولّد 1954 م.) پیدا کرد. او گزارش حوادث تاریخی نظیر سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا را در قالب رمان در کتابش از پس شانههای شاه (1997 م.)، ارائه میدهد. سایهها (1997 م.) نیز اثری است فراموشناشدنی از محمود فلکی، چاپ هامبورگ که قصهگو به منظور بازیافت قاتل عمویش در تصور ذهنی خود، به تفحص در دوران کودکی خویش، کمر همت میبندد.
جالب توجه اینکه، مضامینی چون مهاجرت یا جلای وطن، منحصر به نویسندگانی که به واقع در معرض چنین تجاربی بودهاند نگاشته است. نویسندگان ساکن ایران مثل اسماعیل فصیح در ثریا در اغماء هوشنگ گلشیری در آینههای دردار، و منصور کوشان در تبعیدها (1991 م.) و واهمههای زندگی (1993 م.)، پرداختن به چنین قضایایی را وجههی همت خود ساخته اند.
نسلی جوانتر از نویسندگان با بسترهای مختلف زبانشناختی، ادبی و فرهنگی که کمتر تحتالشعاع مفاهیم غربت بودهاند، نیز سربرآورده است. در رویارویی با موقعیتهای قدرتمند و وادارکنندهی استحالههای عمده، همگونی بیشتری میان آنها و کشور میزبان دیده میشود و معمولاً افقهای اقتصادی و اشتغالزای بهتر و نیز پیوندهای سازمند کمتری بین ایشان و فرهنگ سرزمین مادریشان، به چشم میخورد. وانگهی، کشور میزبان ممکن است منشأ تأثیرات مختلفی بر جهانبینی، نازکاندیشی و سلایق این نویسندگان پراکنده از لحاظ جغرافیایی، باشد. تا به حال اغلب آثار آنان، بیش از آنکه به عنوان گونهای خاص، قابلیت طبقهبندی داشته باشد، به گسستگی حلقههای دیرینه و متشکلهی آنها با فرهنگی که مشتاق تصرّفش هستند و زبانی که سعی در به کارگیریاش به عنوان ابزار ارتباطی دارند، اشاره دارد.
نویسندگانی متفاوت در بسیاری جهات، اما مشترک در احساس سرخوردگی، همچون بهرام حیدری (متولّد 1942 م.) نسیم خاکسار (متولّد 1943 م.)، رضا دانشور (متولّد 1948 م.)، اکبر سردوزمی (متولّد 1951 م.)، و داریوش کارگر (متولّد 1952 م.)، از جمله دستهی بزرگی از کاتبین هستند که برخی آثارشان را درایران چاپ کردهاند، اما اعتبار ادبی خود را در خارج به دست آوردهاند. حیدری لالی را - که شهرستانی است عقبافتاده در جنوب کشور و به یغما رفته، چه از قهر طبیعت و چه از روند مهاجم صنعتی شدن- به عنوان اولین موضوع داستانهای کوتاهش برگزید، و به سال 1980 م. در تهران به مطبعه سپرد. او همین شهر را دستمایهی اغلب آثارش در خارج از کشور قرار داد؛ آثاری نظیر: منزلگاه بادهای سرخ (1991 م.) و علف که نمیشه کند (1997 م.)، هر دو چاپ اُپسالا (8). خاکسار، رمانی تحت عنوان گامهای پیمودن (1981 م.) در ایران و دو رمان دیگر یعنی بادنماها و شلاقها (1991 م.) و قفس طوطی جهان خانم (1991 م.) را در هلند منتشر ساخت؛ که این دومی به جهت ساختار پیچیده و زبان رقیقش، متمایز است. شخصیتهای داستانی او در زیر فراز و نشیبهای سیاسی و سردرگمیهای حاصل از رقابتهای عقیدتی، خرد میشوند. نماز میت (1971 م.) نوشتهی رضا دانشور، داستانی روان شناسانه بر پایهی فروپاشی مرزهای اعتقادی مابین دو عنصر صداقت و خیانت، در تهران به طبع رسید. در خسرو خوبان (1994 م.) که در خارج نوشته شده، وی امتزاجی رنگارنگ از رئالیسم افراطی و جلایافته با عناصر خیالی و رؤیاگونه را در کنار هم میچیند. این کتاب روایتی است اسطورهای از انقلاب 1979 م. (9) بر اساس سفری تخیلی از مسافرینی خیالی به کوه البرز. سردوزمی چندین مجموعه داستان کوتاه منتشر ساخته که دو تا از آنها در ایران بوده است. دو داستان بلند نیز در خارج از کشور نگاشته به نامهای برادر من جادوگر بود (1992 م.) و من هم بودهام (1993 م.)، که در آنها صحنهها، نمادها، تکگوییها (10)، تلمیحات و تمهیدات ساختاری، نه تنها از چنیدن معنای هوشمندانه برخوردار نیست بلکه از القای بار عاطفی نیز عاجز است؛ و این هر دو حول محور یأس و خسران میچرخند. داریوش کارگر، سر دبیر مجلهی ادبی افسانه منتشره در سوئد، پیش از ترک ایران کتابی تحت عنوان اینک وطن تبعیدگاه (1980 م.) و سپس پایان یک عمر (1994 م.) و لبخند مریم (1996 م.) را در آنجا منتشر ساخته است. حضور دائمی سایهی انقلاب و غربت در متن آثار محمد رحیمیان، شهریار عامری، امین نجفی، مرتضی میرآفتابی (سردبیر نشریهی سیمرغ در لسآنجلس)، مسعود نقره کار و سیاوش بامداد، هویداست؛ که اینها تنها مشتی است نمونهی خروار. شکوه میرزادگی (متولّد 1944 م.) نیز دیگر نویسندهای است که شخصیتهای خیالی داستانهایش، چه نفرین شده و چه تقدیس شده، قربانیان انقلاب و غم جانکاه دوری از وطن هستند. ازخودبیگانگی لوبا، راوی اولین رمانِ در غربت میرزادگی به نام بیگانه در من (اُپسالا، 1992 م.) با تکیه بر درونمایهی ناروهای شخصی و سیاسی، سرتاسر زبان و موجودیتش را در کام خود فرو برده است. او به منظور فرار از کابوس پدر انقلابی کشتهشدهاش، از پراگ به لندن عزیمت کرد و از آنجا نیز به تهران - جایی که به خاطر انقلاب شوهر ایرانیاش را از دست داد- رفت و سرانجام به جهت گریز از پسر انقلابیاش که دیگر قادر به درکش نبود، به لندن گریخت.
ادبیّات داستانی پس از انقلاب در خارج از کشور همچنین شاهد موجی بیسابقه در تعداد زنان نویسنده بود. با وجود تفاوتهای گسترده در لحن، محتوا، سیاست داستانپردازی، پرداختن به پدیدههای انقلاب، کشورهای میزبان و جوامع در تبعید، و ... معالوصف آثار داستانی آنها هرگز چهرهای قابل اعتنا به خود نیافت. حرکتی دشوار، تدریجی و گهگدار از یک زندگی محصور دروننگر به سمت یکی از فعالیتهای علنی و قاطع، به طرزی بارز در اغلب این حکایتها دیده میشود. (11)
بریدههای نور (لسآنجلس، 1994 م.) از مهرنوش مزارعی و فرضیه (هلند، 1994 م.) از قدسی قاضی نور از جمله مواردی است که بر این روند بطئیِ دیگرگونی، تأکید دارند. شخصیتهای زن این آثار سخت درگیر مصایب مربوط به زنان بوده، در تلاش جهت رفع ابهام از تفاوتهای ظریف روحانیت زنانه و ایجاد اتحادی مستحکم با یکدیگر میباشند. برعکس آن، شخصیتهای مرد نیز به صورت موجوداتی فاقد عواطف و محکوم، به جهت رفتارهای معیوبشان، معرفی شدهاند. در میان بسیاری از این کارها، باید توجه را معطوف داشت به کتاب یک عکس دسته جمعی (فرانکفورت، 1989 م.) نوشتهی فهیمه فرسایی (متولّد 1951 م.) که متشکل است از دو دسته داستان نوشته شده در ایران قبل از انقلاب و آلمان در پس از انقلاب، و همچنین داستانهای کوتاه و خوشساختار جاده، مِه و ... (لسآنجلس، 1998 م.) نوشتهی شهلا شفیق. هر دوی اینها سرشار از رنگ و بوی خاطرات حسرتبار گذشتههای از دست رفته میباشد. مهری یلفانی چندین مجموعه داستان کوتاه به چاپ رسانده است. از جمله جشن تولد (1990 م.) و داستانهایی بلندتر مثل کسی میآید (1990 م.) که هر دو در کانادا به طبع رسیدهاند. عنوان این دومی برگرفته از شعری است از فروغ فرخزاد (12). در آخرین رمانش به نام دور از خانه (نیویورک، 1998 م.). قهرمان داستان یعنی مریم که مشقّات غربت و رنج زندگی در کانادا را به دوش میکشد، برای حصول عدم وابستگی به سنّتهای بومی خویش که مانع رشد و پیشرفت زنان میداندشان، به مبارزه برخاسته است.
با ملحوظ داشتن این نکته که اغلب داستانهای در غربت، بازگویی تجارب مشقتبار و معضلات فزایندهی نویسندگانشان در طی حوادث منجر به انقلاب بوده است که نهایتاً به ترک ایران از سوی ایشان منتهی میگردد، اما بندرت بودهاند مولفینی که خود را محبوس در تجارب غربت نشینی خویش نساختهاند. این نویسندگان، نوعی ادبیّات داستانی به وجود آوردهاند که میتوان آن را ادبیّات فرا-یاپسا-غربت (13) نامید. نمونهای ناب در این خصوص اثر محمود مسعودی (متولّد 1949 م.) تحت عنوان صورت الغراب (1984 م.) میباشد که اولین بار در مجلهی ادبی چاپ پاریس به نام زمان نو چاپ گردید. این اثر (14)، اقتباسی است از منطقالطیر عطار که به شرح کنکاش بشر در جست و جوی حقیقت، این بار از طریق کلاغی سیاه که سنّتاً منادی شرارت و نحسی است، میپردازد. در تعریف مجدد وی از «حقیقت» که همواره گنگ، متغیر و بیثبات است و در زمانی که شخصیتهایش مدام در حال چرخشند، شکنجهگر جای شکنجهشونده را میگیرد و بالعکس، و مرزهای بین من و دیگران، تار و مبهم میگردد. مسعودی، داستان میلونها تنی را بیان میکند که دگرگونیهای بنیادین و مختلفی را در غربت از سر گذرانیدهاند و آنها را با زندگی نابسامان، آشفته حال و سوررئالیستی خودخواستهشان، رودررو میکند (15). وی مجموعهای حاوی دو داستان کوتاه به نام باغهای تنهایی (1996 م.) نیز به چاپ رسانیده. رضا قاسمی (متولّد 1949 م.)، نمایشنامهنویس و کارگردانی که او هم تلاش کرد تا با تعریف مجدد از مفاهیم زبان، فرهنگ و هویت، به مطالعه حال و گذشته اهتمام ورزد، در معروفترین رمانش یعنی همنوایی شبانهی ارکستر چوبها (لسآنجلس، 1996 م.)، نقدی پویا را در خصوص اصول اخلاقی بنیادی ارائه داد و به فراسوی حکایتهای سادهانگارانهی در غربت که بیشتر بر تقابل خیر و شر تکیه دارند، نظر افکند (16). رخ (1989 م.) مجموعهای است از داستانهای کوتاه با ساختاری زیرکانه از جواد جواهری (متولّد 1962 م.) که در پاریس انتشار یافت. آثاری چون دیوارهای سایهدار (1995 م.) نوشتهی حسین آذرنوش و گسل (1994 م.) نوشتهی ساسان قهرمان، به واسطهی تلقینات، کنایات و ریزهکاریها، دیدگاهی بیش و کم بشردوستانه و محکمه پسند را که فراتر از اصول حاکم بر زندگی در غربت است، در اذهان مینشاند (17). چنین گرایشی در خلق داستانهای پیچیده و رقیقالاحساس را میتوان در آثار سردار صالحی (متولّد 1954 م.) پیدا کرد. او گزارش حوادث تاریخی نظیر سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا را در قالب رمان در کتابش از پس شانههای شاه (1997 م.)، ارائه میدهد. سایهها (1997 م.) نیز اثری است فراموشناشدنی از محمود فلکی، چاپ هامبورگ که قصهگو به منظور بازیافت قاتل عمویش در تصور ذهنی خود، به تفحص در دوران کودکی خویش، کمر همت میبندد.
جالب توجه اینکه، مضامینی چون مهاجرت یا جلای وطن، منحصر به نویسندگانی که به واقع در معرض چنین تجاربی بودهاند نگاشته است. نویسندگان ساکن ایران مثل اسماعیل فصیح در ثریا در اغماء هوشنگ گلشیری در آینههای دردار، و منصور کوشان در تبعیدها (1991 م.) و واهمههای زندگی (1993 م.)، پرداختن به چنین قضایایی را وجههی همت خود ساخته اند.
نسلی جوانتر از نویسندگان با بسترهای مختلف زبانشناختی، ادبی و فرهنگی که کمتر تحتالشعاع مفاهیم غربت بودهاند، نیز سربرآورده است. در رویارویی با موقعیتهای قدرتمند و وادارکنندهی استحالههای عمده، همگونی بیشتری میان آنها و کشور میزبان دیده میشود و معمولاً افقهای اقتصادی و اشتغالزای بهتر و نیز پیوندهای سازمند کمتری بین ایشان و فرهنگ سرزمین مادریشان، به چشم میخورد. وانگهی، کشور میزبان ممکن است منشأ تأثیرات مختلفی بر جهانبینی، نازکاندیشی و سلایق این نویسندگان پراکنده از لحاظ جغرافیایی، باشد. تا به حال اغلب آثار آنان، بیش از آنکه به عنوان گونهای خاص، قابلیت طبقهبندی داشته باشد، به گسستگی حلقههای دیرینه و متشکلهی آنها با فرهنگی که مشتاق تصرّفش هستند و زبانی که سعی در به کارگیریاش به عنوان ابزار ارتباطی دارند، اشاره دارد.
پینوشتها:
1- فلکی، م.، داستانهای غربت، واشنگتن دی. سی. 1992 م. (علاوه بر نمونههایی دربارهی معرفی داستانهای کوتاه نوشته شده در غربت پس از انقلاب، این اثر عوامل زیربنایی در شکوفایی ساختار داستان کوتاه طی چند دههی اخیر را، صرفنظر از سبک ادبی آنها، مشخص کرده است). صص 7-15؛ تمییزی، ب.، نقد فمینیستی: مهاجرت در آثار زنان داستاننویس ایرانی، لسآنجلس، 1997 م. (مطالعاتی است از منظر فمینیستی در تشریح زنان موجود در آثار چند نویسندهی زن خارج از کشور)، صص 76-85.
2- کریمی، حکاک، ص 258.
3- الهی، س.، «در حضر حسرت و در سفر نفرت»، ایران شناسی، س 8، ش 1، 1996 م.، صص 146-162.
4- یاوری، حورا، «در محضر»، ایران نامه، س 7، ش 1، 1988 م.، صص 161-171.
5- لویس و یزدانفر، ص 12؛ رحیمیه، صص 561-68.
6- idealist.
7- یارشاطر، احسان، «غواص و ماهی»، ایران شناسی، س2، ش 3، 1990 م.، صص 482-85.
8- Uppsala.
9- شیدا، ب.، «تاریخ از منظر اسطوره»، سنگ، شمارهی 1، 1996 م.، صص 51-56.
10- monologue.
11- تمیزی، ب.، نقد فمینیستی: مهاجرت در آثار رنان داستاننویس ایرانی، لسآنجلس، 1997 م. (مطالعاتی است از منظر فمینیستی در تشریح زنان موجود در آثار چند نویسندهی زن خارج از کشور)، صص 83-84.
12- الهی، س.، «کش میآید»، ایران شناسی، س 7، ش 3، 1995 م.، صص 643-45.
13- Supra-or Post-exilic Literature.
14- novella.
15- انوشه، نوری علا، 1993 م.؛ قراب.
16- نوری علا، پ.، «گسترهای درخشان از ذهنیات خلاق»، بررسی کتاب، س 7، ش 27، 1997 م.، صص 180-184؛ قاسمی، رضا، «گفت و گو با رضا قاسمی»، بررسی کتاب، س 7، ش 27، 1998 م.، صص 207-215.
17- روشنگر، م.، «آوراگی: خطابی جهانی و تاریخی»، بررسی کتاب، س 5، ش 20، 1995 م.، صص 2138-2143؛ صارمی، هـ.، «تا ژرفای این گسل که خود ماییم»، بررسی کتاب، س 5، ش 20، 1995 م.، صص 2146-2158.
منبع مقاله: گروه نویسندگان، (1391) ادبیّات داستانی در ایران زمین، ترجمه پیمان متین، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم.
بیشتر بخوانید :
سهروردی و اشراقیان
پارسای پارسی
در جستوجوی امید از دست رفته